جمع بندی شبهات پیش آمده در قرآن: چگونگی به وجود آمدن انسان ها در قرآن

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهات پیش آمده در قرآن: چگونگی به وجود آمدن انسان ها در قرآن

[=&amp]با سلام
ضمن عرض خسته نباشید
پسری 19 ساله هستم و چیزهایی باعث شد که حدود 6 ماه قبل به تحقیق در دین بپردازم راستش به شبهات عجیب و غریبی در قرآن و احادیث رسیدم که هر تفسیری میخونم و از هرکسی میپرسم دقیق جواب نمیگیرم و فقط توجیه میکنند.
این شبهات اختلاف عجیبی با علم امروزی دارند البته منظور از علم در حد سواد پایین من است

[/]اولین سوال د[=&amp]ر مورد آیه ای از قرآن است که چگونگی به وجود آمدن انسان را شرح میدهد و میگوید که انسان از آبی جهنده و بی مقدار به وجود میاید که این آب از پشت مهره های کمر است.
اولا انسان فقط از آب جهنده که منظور منی است به وجود نیامده و تخمک های زن هم نقش در تولید مثل دارد ثانیا این آب اصلا بی مقدار و پست نیست و هر دانش آموزی میداند که این آب سرشار از مواد مفید قندی و[/] dna [=&amp]و این چیزها است که به نظرم مهم ترین مایع هستی است پس چرا این را بی مقدار خوانده اند ثالثا این آب از بین مهره های کمر تولید نمیشود و امروزه ثابت شده که در بیضه ها ساخته میشود؟

[/] سوال دوم در مورد حدیثی از پیامبر است که فرمودند:جنسیت انسان در 40 روزگی مشخص میشود ولی علم امروز نشان میدهد که حنسیت در هنگام تشکیل زیگوت مشخص است

[=&amp]هزار سوال اینگونه هست که وقت نمیشه همه رو بگم فکر میکنم
اگه جواب این سوال ها رو بگیرم بقیه مسال حل میشه

با تشکر[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

امین1468;832207 نوشت:
اولا انسان فقط از آب جهنده که منظور منی است به وجود نیامده و تخمک های زن هم نقش در تولید مثل دارد

با سلام و درود

با توجه به دو مطلب ذیل، پاسخ این قسمت از فرمایش شما روشن می شود:

مطلب اول:
نطفه در لغت به معناى سيلان ضعيف چيزى است؛ به معناى آب صاف كم يا زياد نيز آمده است. به منى مرد و زن نطفه گويند چون سيلان دارند.

نطفه در اصطلاح عبارت است از چيزى كه از مردان يا زنان براى لقاح و تشكيل جنين‏ خارج مى ‏شود كه در مورد آب مردان به آن منى و در مورد آب زنان به آن تخمك (اوول) گويند.

بنابر این؛ كلمه «نطفه» در لغت و اصطلاح، مخصوص مردان نيست بلكه شامل آب مرد و زن مى‏ شود.

مطلب دوم:

قرآن كريم گاهى سخن از مطلق نطفه، نطفه مخلوط و نطفه ‏اى كه از جنس منى است مى ‏كند.

قرآن هرگاه سخن از نطفه‏ اى كه از جنس منى است مى ‏نمايد (مانند: قیامت/ 37؛ نجم/ 46)، مقصودش همان منى مرد است و اين مطلب از نظر استعمال لغت بلا اشكال است.

وقتى قرآن سخن از نطفه مخلوط مى ‏كند (انسان/ 2) مقصودش همان تخمک (اوول) زن و اسپرماتوزئيد مرد پس از لقاح است، يعنى هنگامى كه اين دو با هم تركيب شد به نام نطفه امشاج خوانده مى ‏شود.

و هنگامى هم كه قرآن سخن از «نطفه» به صورت مطلق (بدون قيد «من منى» و «امشاج») مى‏گويد، به نظر مى‏ رسد كه در اين مورد نيز تخمک لقاح يافته و تركيب شده با اسپرم مقصود است.(ر.ک: رضایی اصفهانی، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 468 و 469)

[="Tahoma"]

امین1468;832207 نوشت:
ثانیا این آب اصلا بی مقدار و پست نیست و هر دانش آموزی میداند که این آب سرشار از مواد مفید قندی و dna و این چیزها است که به نظرم مهم ترین مایع هستی است پس چرا این را بی مقدار خوانده اند

«ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ»
سپس نسل او را از عصاره‏ اى از آب ناچيز و بى ‏قدر آفريد.(سجده/ Dirol

در علم لغت، «مهين» از ماده «مهن» را ضعیف، حقير و قليل معنا كرده‏ اند.(كتاب العين، ج ‏4، ص 61؛ قاموس قرآن، ج ‏6، ص 302)

در باره ناچیز دانستن این آب، می توان به جهاتی اشاره نمود:

ـ منی، تا موقعی که منی است، کسی برای آن ارزش قائل نشده و برای آن پولی نمی دهد. ارزش او بعد از رشد و حیات و دارای علم و عمل شدن است.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 512)

ـ كلمه "مهين" كه به معنى ضعيف و حقير و ناچيز است اشاره به وضع ظاهرى آن مى ‏باشد، و گر نه از اسرار آميزترين موجودات است.(نمونه، ج 17، ص 126)

ـ همه جهات حقارت و پستی در آن وجود دارد: زیرا حجمی کم و ناچیز دارد و بوی بد و ناخوشایند می دهد و برای انسان ها هم بی ارزش است.(من هدى القرآن، ج ‏17، ص 222)

ـ "ماء مهين" به معناى آبى خوار و پست است، كه خودش نمى ‏تواند خود را نگه دارد.(ترجمه الميزان، ج ‏20، ص 246)

ـ از نظر علمی نیز می گویند منی اگر در جایگاه مناسب قرار نگیرد، به سرعت و ظرف چند دقیقه، ویژگی و قابلیت تبدیل شدن به موجود زنده را از دست می دهد و کاملا بی ارزش می شود. این نیز می تواند اشاره به ضعف و ناچیز بودن باشد.

بنابر این:
مایعی که نزد مردم بی ارزش است و متعفن، و خیلی زود هم قابلیت و اثر خود را از دست می دهد، چنین تعبیری برای او مناسب او است.
بله، قرار گرفتن در محیط مناسب و با اراده الهی است که آن قابلیت ها تبدیل به فعلیت شده و آن مایع بی ارزش و ناچیز، تبدیل به انسانی با کمالات می شود.

نکته:
هنرمند واقعی خداوند است که از این مایع کم و ناچیز و ضعیف، اشرف مخلوقات را آفریده است.
این تعابیر نیز برای توجه و تذکر دادن است به جایگاه انسان به عنوان بنده، و جایگاه خداوند به عنوان خالق و آفریننده.

امین1468;832207 نوشت:
ثالثا این آب از بین مهره های کمر تولید نمیشود و امروزه ثابت شده که در بیضه ها ساخته میشود؟

«يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ»
آبى كه از ميان پشت و (دو استخوان) پيش (مرد) بيرون مى ‏آيد.(طارق/ 7)

چند معنا براى این آيه شریفه ممكن است بيان شود که از بین آن ها به دو معنای مد نظر اشاره می شود:

الف) منى مرد از بين پشت و پيش روى او خارج مى ‏شود.

لازم به ذکر است عمده‏ ترين عامل پيدايش منى «نخاع شوكى» است كه در پشت مرد واقع است كه يكى زير استخوان هاى سينه و ديگرى در ميان اين دو قرار دارد.

پس مى ‏توان گفت كه نطفه مرد از ميان پشت و روى او خارج مى ‏شود.

ب) آب منى از بين پشت و دو استخوان پا (محل آلت تناسلى) خارج مى ‏شود.

به نظر مى ‏رسد مى ‏توان این دو معنا را با هم جمع كرد و اين معنا با مبانى علمى هم ناسازگارى ندارد؛ بلكه علم مؤيد آن است. چرا كه قرآن مى ‏فرمايد: «منى مرد از بدن او كه بين پشت و جلوى او (كه منظور محل آلت تناسلى اوست) خارج مى ‏شود».

بنابر این:
مقصود از صلب و ترائب همان بين كمر مرد و دو استخوان ران اوست كه كنايه از دستگاه تناسلى مرد است.

نكته:
قرآن كريم سخن پروردگارى حكيم و عالم است كه در اوج فصاحت، بلاغت و ادب بيان شده است. ادب قرآن در بيان مطالب جنسى كاملا روشن است.

به نظر مى‏ رسد كه در اين جا نيز براى اين كه نام آلت تناسلى انسان به صراحت برده نشود از تعبير «ما بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ» (آب جهنده‏ اى كه از ما بين پشت (مرد) و دو استخوان پاى) استفاده شده است.(ر.ک: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 449 – 451)

[="Tahoma"]

امین1468;832207 نوشت:
سوال دوم در مورد حدیثی از پیامبر است که فرمودند:جنسیت انسان در 40 روزگی مشخص میشود ولی علم امروز نشان میدهد که حنسیت در هنگام تشکیل زیگوت مشخص است

لطفا روایت و مستندات علمی و روایی را بیان فرمایید تا بهتر بتوانیم در باره اش گفتگو کنیم.

قرآن و خلقت انسان

پرسش:
قرآن در باره چگونگی به وجود آمدن انسان می گوید انسان از آبی جهنده و بی مقدار به وجود می آید که این آب از پشت مهره های کمر است. اولا انسان فقط از آب جهنده که منظور منی است به وجود نیامده و تخمک های زن هم نقش در تولید مثل دارد؛ ثانیا این آب اصلا بی مقدار و پست نیست زیرا سرشار از مواد مفید قندی وdna و ... است؛ ثالثا این آب از بین مهره های کمر تولید نمی شود و امروزه ثابت شده که در بیضه ها ساخته می شود؟
قرآن برای این شبهات چه پاسخی دارد؟

پاسخ:
با توجه به مطالب ذیل، پاسخ روشن می شود:
مطلب اول: نطفه و منی
نطفه در لغت به معناى سيلان ضعيف چيزى است؛ به معناى آب صاف كم يا زياد نيز آمده است. به منى مرد و زن نطفه گويند چون سيلان دارند.
نطفه در اصطلاح عبارت است از چيزى كه از مردان يا زنان براى لقاح و تشكيل جنين‏ خارج مى ‏شود كه در مورد آب مردان به آن منى و در مورد آب زنان به آن تخمك (اوول) گويند.
بنابر این؛ كلمه «نطفه» در لغت و اصطلاح، مخصوص مردان نيست بلكه شامل آب مرد و زن مى‏ شود.
در ادامه لازم به ذکر است قرآن كريم گاهى سخن از مطلق نطفه، نطفه مخلوط و نطفه ‏اى كه از جنس منى است مى ‏كند.
قرآن هرگاه از نطفه‏ اى كه از جنس منى است سخن می گوید(1)، مقصودش همان منى مرد است و اين مطلب از نظر استعمال لغت بلا اشكال است.
وقتى قرآن سخن از نطفه مخلوط مى ‏كند(2) مقصودش همان تخمک (اوول) زن و اسپرماتوزئيد مرد پس از لقاح است، يعنى هنگامى كه اين دو با هم تركيب شد به نام نطفه امشاج خوانده مى ‏شود.
و هنگامى هم كه قرآن سخن از «نطفه» به صورت مطلق (بدون قيد «من منى» و «امشاج») مى‏گويد، به نظر مى‏ رسد كه در اين مورد نيز تخمک لقاح يافته و تركيب شده با اسپرم مقصود است.(3)
مطلب دوم: آب بی مقدار
«ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ»؛ سپس نسل او را از عصاره‏ اى از آب ناچيز و بى ‏قدر آفريد.(4)
در علم لغت، «مهين» از ماده «مهن» را ضعیف، حقير و قليل معنا كرده‏ اند.(5)
در باره ناچیز دانستن این آب، می توان به جهاتی اشاره نمود:
ـ منی، تا موقعی که منی است، کسی برای آن ارزش قائل نشده و برای آن پولی نمی دهد. ارزش او بعد از رشد و حیات و دارای علم و عمل شدن است.(6)
ـ كلمه "مهين" كه به معنى ضعيف و حقير و ناچيز است اشاره به وضع ظاهرى آن مى ‏باشد، و گر نه از اسرار آميزترين موجودات است.(7)
ـ همه جهات حقارت و پستی در آن وجود دارد: زیرا حجمی کم و ناچیز دارد و بوی بد و ناخوشایند می دهد و برای انسان ها هم بی ارزش است.(8)
ـ "ماء مهين" به معناى آبى خوار و پست است، كه خودش نمى ‏تواند خود را نگه دارد.(9)
ـ از نظر علمی نیز می گویند منی اگر در جایگاه مناسب قرار نگیرد، به سرعت و ظرف چند دقیقه، ویژگی و قابلیت تبدیل شدن به موجود زنده را از دست می دهد و کاملا بی ارزش می شود. این نیز می تواند اشاره به ضعف و ناچیز بودن باشد.
بنابر این: مایعی که نزد مردم بی ارزش است و متعفن، و خیلی زود هم قابلیت و اثر خود را از دست می دهد، چنین تعبیری برای او مناسب او است.
بله، قرار گرفتن در محیط مناسب و با اراده الهی است که آن قابلیت ها تبدیل به فعلیت شده و آن مایع بی ارزش و ناچیز، تبدیل به انسانی با کمالات می شود.
نکته: هنرمند واقعی خداوند است که از این مایع کم و ناچیز و ضعیف، اشرف مخلوقات را آفریده است. این تعابیر نیز برای توجه و تذکر دادن است به جایگاه انسان به عنوان بنده، و جایگاه خداوند به عنوان خالق و آفریننده.
مطلب سوم: صلب و ترائب
«يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ»؛ آبى كه از ميان پشت و (دو استخوان) پيش (مرد) بيرون مى ‏آيد.(10)
چند معنا براى این آيه شریفه ممكن است بيان شود که از بین آن ها به دو معنای مد نظر اشاره می شود:
الف) منى مرد از بين پشت و پيش روى او خارج مى ‏شود.
لازم به ذکر است عمده‏ ترين عامل پيدايش منى «نخاع شوكى» است كه در پشت مرد واقع است كه يكى زير استخوان هاى سينه و ديگرى در ميان اين دو قرار دارد.
پس مى ‏توان گفت كه نطفه مرد از ميان پشت و روى او خارج مى ‏شود.
ب) آب منى از بين پشت و دو استخوان پا (محل آلت تناسلى) خارج مى ‏شود.
به نظر مى ‏رسد مى ‏توان این دو معنا را با هم جمع كرد و اين معنا با مبانى علمى هم ناسازگارى ندارد؛ بلكه علم مؤيد آن است. چرا كه قرآن مى ‏فرمايد: «منى مرد از بدن او كه بين پشت و جلوى او (كه منظور محل آلت تناسلى اوست) خارج مى ‏شود».
بنابر این: مقصود از صلب و ترائب همان بين كمر مرد و دو استخوان ران اوست كه كنايه از دستگاه تناسلى مرد است.
نكته: قرآن كريم سخن پروردگارى حكيم و عالم است كه در اوج فصاحت، بلاغت و ادب بيان شده است. ادب قرآن در بيان مطالب جنسى كاملا روشن است.
به نظر مى‏ رسد كه در اين جا نيز براى اين كه نام آلت تناسلى انسان به صراحت برده نشود از تعبير «ما بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ» (آب جهنده‏ اى كه از ما بين پشت (مرد) و دو استخوان پاى) استفاده شده است.(11)

________
(1) قیامت/ 37؛ نجم/ 46.
(2) انسان/ 2.
(3) ر.ک: رضایی اصفهانی، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 468 و 469.
(4) سجده/ 8.
(5) كتاب العين، ج ‏4، ص 61؛ قرشی، قاموس قرآن، ج ‏6، ص 302.
(6) طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 512.
(7) مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 17، ص 126.
(8) مدرسی، تفسیر من هدى القرآن، ج ‏17، ص 222.
(9) طباطبایی، تفسیر الميزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ‏20، ص 246.
(10) طارق/ 7.
(11) ر.ک: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 449 – 451.

موضوع قفل شده است