جمع بندی شبهه: اسلام ناب محمدی (ص) وجود ندارد!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه: اسلام ناب محمدی (ص) وجود ندارد!

سلام .
لطفا جواب شبهه زیر را مرحمت فرمایید

نقل قول:

اسلام ناب وجود ندارد ،به دنبال اسلام ناب گشتن اخر سر از بنیادگرایی و سلفی گری و داعش در میارود، اسلام آن درختی است که در طول تاریخ رشد کرده و بازگشت به شرایط صدر اسلام بی معناست
چنانچه بنده اسلام را می فهمم ما اسلام ناب نداریم.
به دنبال اسلام ناب گشتن آخرش سر از بنیادگرایی و این خشونتها در می آورد
...هیچکس تا امروز نمی داند که این اسلام ناب چیست
برای اینکه اسلام ناب مدعیان فراوانی دارد و در میان خودشان هم تکفیر فراوان است...
شیعیان معتقدند که اسلام ناب دست شیعیان است .
خیلی از سنی ها شیعیان را کافر می دانند و می گویند شیعه اپوزوسیون اسلام است.
و در میان شیعیان هم کم نیستند که اعتقادات و طاعات اهل سنت هیچکدام را قبول ندارند.
حالا اسلام ناب یا اصلی دست کیست؟
من به شما عرض می کنم که دست هیچکس نیست.
برای اینکه اصلا وجود ندارد که کسی بخواهد مدعی داشتنش باشد.
پیامبر اسلام یک بذری را کاشت،
در خاک تاریخ این بذر رشد کرد،تبدیل به یک درخت شد .یک درخت بسیار تناور.
اسلام ناب معنیش این است که ما برگردیم به بذر اولیه و دانه اولیه.چه معنی دارد؟
اولا نشدنی است.
شدنی هم باشد سودی ندارد.
درست شبیه یک طفل کوچکی که یک وقتی جنین بوده،در رحم مادر بوده،حالا به دنیا آمده،بزرگ شده و یک انسان بالغ عالم زیبای توانا شده،ما بگوییم ما به تو کاری نداریم،ما می خواهیم به آن جنین اولیه برگردیم.
اولا که نمی شود برگشت
به قول مولانا هیچ انگوری دگر غوره نشد،
اگر هم برگردیم چه سودی دارد؟
برای اینکه آنچه پیامبر آورد بذر رشدیابنده بود،او این دانه را کاشت و بعد این دانه با آب و هواهای مختلف رشد کرد و شکلها و رنگ و بوهای مختلف هم به خودش گرفت
لذا اسلام نابی وجود ندارد.
این اسلام پرورده شده،
رشد کرده،
تنومند شده،
میوه داده،
اقلیمهای مختلف رفته و در هر جا شکل و شمایل تازه ای پیدا کرده است.
همه ی این تنوعها را منکر شدن و همه انها را به یک شکل خشک و خاص تغییر دادن و این شکل خاص را به آن دانه ی نخستین برگرداندن،
هدف و حسرت بنیادگراهاست.
https://www.youtube.com/watch?v=a2cv9JMvNh4:-)


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد رئوف

با سلام خدمت شما دوست گرامی

به دلیل طولانی بودن متن، از نقل قول آن خودداری کردم. در مورد متنی که ارسال کردید، توجه به چند مطلب مهم است:

- نخست آنکه، کثرت دلیل بر نسبیت نمی شود. به عبارت دیگر، اینکه دیدگاه های مختلفی در مورد یک موضوع وجود دارد، دلیل بر آن نیست که هیچ کدام صحیح نیستند و یا همه با هم برابرند. فرض کنید داخل یک خانه نشسته اید و بیرون برف شدیدی می بارد. اهالی منزل همگی در مورد هوای بیرون شروع به حدس زدن می کنند، یکی می گوید هوا صفر درجه است، دیگری می گوید منفی 3، فرد دیگری می گوید منفی 5، فرد دیگری ادعا می کند منفی 8 و همین طور دیدگاه های مختلفی در مورد درجه هوای بیرون، مطرح می شود. حال آیا به صرف تکثر دیدگاه ها در مورد درجه هوا، می توان گفت که حقیقتا دمای بیرون، دمای مشخصی (مثلا منفی 5 درجه) نیست و هر کدام از این تخمین ها درست هستند و همگی یکسان می باشند؟! مسلما نمی توان گفت. هوای بیرون یک درجه مشخص دارد و ما بایستی آن را کشف کنیم و به صرف تکثر دیدگاه ها، نمی توان گفت که هیچ دیدگاه صحیحی در مورد هوای بیرون وجود ندارد یا همه دیدگاه ها به یک اندازه معتبرند.

از همین رو، اینکه دیدگاه های مختلفی در مورد اسلام وجود دارد، معنایش این نیست که ما راهی به کشف اسلام واقعی نداریم و هر دیدگاهی از سوی هر کسی در مورد اسلام قابل پذیرش است!! اتفاقا علی رغم دیدگاه های مختلف ما بایستی سعی کنیم برداشت صحیحی از اسلام داشته باشیم.

- مسئله دیگر این است که مراد ما از "ناب" چیست. به عبارت دیگر وقتی می گوییم "اسلام ناب" چه چیزی را قصد می کنیم؟ روشن است که امروزه قرائت های مختلفی در مورد اسلام ارائه شده است و ما باید نسبت به صحیح بودن یا نبودن آنها قضاوت کنیم تا بتوانیم به برداشت صحیح از اسلام نائل شویم. ملاک ما برای برداشت صحیح از اسلام چیست؟ تعیین حدود و ثغور این ملاک بحث مفصل و دقیقی است ولی اجمالا می توان گفت که برداشتی از اسلام صحیح است که با قرآن، روایات، سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) برخاسته باشد و با آنها زاویه نداشته باشد. اگر برداشتی با این مجموعه سازگار بود، آن را فهم صحیح می نامیم و اگر نبود، آن را ناصحیح خواهیم دانست.

در مورد ناب بودن یا نبودن هم بایستی در همین فضا اندیشید. اسلام ناب یعنی اسلامی که صرفا از مجموعه ای که در فضای فوق گفته شد، تغذیه می کند و چیزی را به این مجموعه تحمیل نمی کند. در حالیکه اسلام غیر ناب اسلامی است که منبع دیگری را به این مجموعه تحمیل می کند و سعی می کند تا با اتخاذ بخشی از آموزه هایی که در فضای اسلامی وجود دارد و مخلوط کردن آن با مجموعه دیگر، مجموعه ای جدید را بسازد. این رویکرد التقاطی طبیعتا اسلامی ناب به ما نخواهد داد.

- اینکه برخی از مدعیان دین ناب، به اعمال خشونت آمیز و بنیادگرایانه دست زده اند، معنایش این نیست که تمام افرادی که در پی دین ناب هستند، خشونت گرا خواهند شد. این قیاس مع الفارق است. مانند این است که فردی بگوید چون داعشی ها اعمال وحشیانه انجام می دهند و خود را نیز مسلمان می نامند، پس همه مسلمانان خشونت گرا هستند. که مدعایی واضح البطلان است.
اتفاقا بر اساس همین رویکردی که عرض، می توان بطلان چنین کارهایی را از نظر اسلام به دست آورد.

- اینکه اسلام در هر کشوری و در هر فرهنگی، به شکلی بروز کرده است، مجددا منافاتی با این ندارد که برداشتی خاص از اسلام صحیح باشد و بقیه برداشت ها غلط باشد. (نکته نخستی که عرض کردم) مضافا اینکه اساسا نباید مسائل فرهنگی را با صدق قضایای کلی به یکدیگر گره زد. این که اسلام اصول کلی و خطوط اساسی سعادت بشر را معین کرده است، قابل انکار نیست. مگر می شود به بهانه تکثر فرهنگ ها، منکر این اصول اساسی و مشخص شد؟ به طور مثال آیا کسی می تواند بگوید اسلام از ظلم دفاع می کند؟!! در حالی که به روشنی آیات قرآن و احادیث معصومین و نیز سیره آنها، از عدل نشان دارند. بنابراین تکثر فرهنگ ها هم مشکلی در برابر درک ناب از دین ایجاد نمی کند.

موفق باشید

سلام

(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ) (۵۵) سوره نور

وعده فرموده خداوند متعال کسانى را که ایمان آورند و اعمال صالحه به جا آورند هر آینه آنها را جانشین مى ‏کنیم در زمین چنانچه جانشین کردیم پیش از آنها و تمکن مى‏دهیم آنها را دین آنها را آن دینى که مرضىّ آنها باشد و موجب رضاى حق باشد و هر آینه مبدل مى‏کنیم از بعد خوف آنها امنیت که بتوانند مرا عبادت کنند و بمن شرک نیاورند چیزى را و کسى که کافر شود بعد از این پس آنها خود آنها فاسق هستند.

لبیک یا علی النقی;772313 نوشت:
اسلام آن درختی است که در طول تاریخ رشد کرده و

با این قسمتش موافقم

علم فقه رشد زیادی داشته در تاریخ کتب زیادی جمع آوری شده و امروز نرم افزارها و دی وی دی ها و ...

شاید قبلا برای اینکه یک حدیث رو پیدا کنند باید سفر می کردند ولی امروز به راحتی این مطالب قابل دسترس هست

خیلی از رموز و بطون قرآن کشف شده و ...

انقلاب اسلامی کمک خیلی زیادی کرد ولی مطمئنا هنوز تبدیل به درخت نشده و با ظهور امام زمان این اتفاق خواهد افتاد

سوال:
اسلام ناب وجود ندارد ،به دنبال اسلام ناب گشتن اخر سر از بنیادگرایی و سلفی گری و داعش در میارود، اسلام آن درختی است که در طول تاریخ رشد کرده و بازگشت به شرایط صدر اسلام بی معناست
به دنبال اسلام ناب گشتن آخرش سر از بنیادگرایی و این خشونتها در می آورد
چنانچه بنده اسلام را می فهمم ما اسلام ناب نداریم.
برای اینکه اسلام ناب مدعیان فراوانی دارد

پاسخ:

- نخست آنکه، کثرت دلیل بر نسبیت نمی شود. به عبارت دیگر، اینکه دیدگاه های مختلفی در مورد یک موضوع وجود دارد، دلیل بر آن نیست که هیچ کدام صحیح نیستند و یا همه با هم برابرند. فرض کنید داخل یک خانه نشسته اید و بیرون برف شدیدی می بارد. اهالی منزل همگی در مورد هوای بیرون شروع به حدس زدن می کنند، یکی می گوید هوا صفر درجه است، دیگری می گوید منفی 3، فرد دیگری می گوید منفی 5، فرد دیگری ادعا می کند منفی 8 و همین طور دیدگاه های مختلفی در مورد درجه هوای بیرون، مطرح می شود. حال آیا به صرف تکثر دیدگاه ها در مورد درجه هوا، می توان گفت که حقیقتا دمای بیرون، دمای مشخصی (مثلا منفی 5 درجه) نیست و هر کدام از این تخمین ها درست هستند و همگی یکسان می باشند؟! مسلما نمی توان گفت. هوای بیرون یک درجه مشخص دارد و ما بایستی آن را کشف کنیم و به صرف تکثر دیدگاه ها، نمی توان گفت که هیچ دیدگاه صحیحی در مورد هوای بیرون وجود ندارد یا همه دیدگاه ها به یک اندازه معتبرند.

از همین رو، اینکه دیدگاه های مختلفی در مورد اسلام وجود دارد، معنایش این نیست که ما راهی به کشف اسلام واقعی نداریم و هر دیدگاهی از سوی هر کسی در مورد اسلام قابل پذیرش است!! اتفاقا علی رغم دیدگاه های مختلف ما بایستی سعی کنیم برداشت صحیحی از اسلام داشته باشیم.

- مسئله دیگر این است که مراد ما از "ناب" چیست. به عبارت دیگر وقتی می گوییم "اسلام ناب" چه چیزی را قصد می کنیم؟ روشن است که امروزه قرائت های مختلفی در مورد اسلام ارائه شده است و ما باید نسبت به صحیح بودن یا نبودن آنها قضاوت کنیم تا بتوانیم به برداشت صحیح از اسلام نائل شویم. ملاک ما برای برداشت صحیح از اسلام چیست؟ تعیین حدود و ثغور این ملاک بحث مفصل و دقیقی است ولی اجمالا می توان گفت که برداشتی از اسلام صحیح است که با قرآن، روایات، سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) برخاسته باشد و با آنها زاویه نداشته باشد. اگر برداشتی با این مجموعه سازگار بود، آن را فهم صحیح می نامیم و اگر نبود، آن را ناصحیح خواهیم دانست.

در مورد ناب بودن یا نبودن هم بایستی در همین فضا اندیشید. اسلام ناب یعنی اسلامی که صرفا از مجموعه ای که در فضای فوق گفته شد، تغذیه می کند و چیزی را به این مجموعه تحمیل نمی کند. در حالیکه اسلام غیر ناب اسلامی است که منبع دیگری را به این مجموعه تحمیل می کند و سعی می کند تا با اتخاذ بخشی از آموزه هایی که در فضای اسلامی وجود دارد و مخلوط کردن آن با مجموعه دیگر، مجموعه ای جدید را بسازد. این رویکرد التقاطی طبیعتا اسلامی ناب به ما نخواهد داد.

- اینکه برخی از مدعیان دین ناب، به اعمال خشونت آمیز و بنیادگرایانه دست زده اند، معنایش این نیست که تمام افرادی که در پی دین ناب هستند، خشونت گرا خواهند شد. این قیاس مع الفارق است. مانند این است که فردی بگوید چون داعشی ها اعمال وحشیانه انجام می دهند و خود را نیز مسلمان می نامند، پس همه مسلمانان خشونت گرا هستند. که مدعایی واضح البطلان است.
اتفاقا بر اساس همین رویکردی که عرض، می توان بطلان چنین کارهایی را از نظر اسلام به دست آورد.

- اینکه اسلام در هر کشوری و در هر فرهنگی، به شکلی بروز کرده است، مجددا منافاتی با این ندارد که برداشتی خاص از اسلام صحیح باشد و بقیه برداشت ها غلط باشد. (نکته نخستی که عرض کردم) مضافا اینکه اساسا نباید مسائل فرهنگی را با صدق قضایای کلی به یکدیگر گره زد. این که اسلام اصول کلی و خطوط اساسی سعادت بشر را معین کرده است، قابل انکار نیست. مگر می شود به بهانه تکثر فرهنگ ها، منکر این اصول اساسی و مشخص شد؟ به طور مثال آیا کسی می تواند بگوید اسلام از ظلم دفاع می کند؟!! در حالی که به روشنی آیات قرآن و احادیث معصومین و نیز سیره آنها، از عدل نشان دارند. بنابراین تکثر فرهنگ ها هم مشکلی در برابر درک ناب از دین ایجاد نمی کند.

موضوع قفل شده است