کجای این داستان ایراد داره ؟(به نظر شما)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کجای این داستان ایراد داره ؟(به نظر شما)

دختر کوچولوی صاحبخانه از آقای "کی " پرسید:

اگر کوسه ها آدم بودند با ماهی های کوچولو مهربانتر میشدند؟

آقای کی گفت:البته !اگر کوسه ها آدم بودند

توی دریا برای ماهی هاجعبه های محکمی میساختند

همه جور خوراکی توی آن می گذاشتند

مواظب بودند که همیشه پر آب باشد

هوای بهداشت ماهی های کوچولو را هم داشتند

برای آنکه هیچوقت دل ماهی کوچولو نگیرد

گاه گاه مهمانی های بزرگ بر پا میکردند

چون که

گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است

برای ماهی ها مدرسه می ساختند

وبه آنها یاد می دادند که چه جوری به طرف دهان کوسه شنا کنند

درس اصلی ماهی ها اخلاق بود

به آنها می قبولاندند که زیبا ترین و باشکوه ترین کار برای یک ماهی این است

که خودش را در نهایت خوشوقتی تقدیم یک کوسه کند

به ماهی کوچولو یاد می دادند که چطور به کوسه ها معتقد باشند

وچه جوری خود را برای یک آینده زیبا مهیا کنند

آینده یی که فقط از راه اطاعت به دست میایید

اگر کوسه ها آدم بودند

در قلمروشا ن البته هنر هم وجود داشت

از دندان کوسه تصاویر زیبا ورنگارنگی می کشیدند

ته دریا نمایشنامه یی روی صحنه می آوردند که در آن ماهی کوچولو های قهرمان

شاد وشنگول به دهان کوسه ها شیرجه میرفتند

همراه نمایش آهنگهای محسور کننده یی هم می نواختند که بی اختیار

ماهیهای کوچولو را به طرف دهان کوسه ها می کشاند

در آنجا بی تردید مذهبی هم وجود داشت

که به ماهیها می آموخت

"زندگی واقعی در شکم کوسه ها اغاز میشود"

"برتولد برشت"

داستان جالبي بود مي تونيند در جامعه امروز

يه تمثيل براي كوسه اين قصه بياريد؟

کلا دین روحانیت و خدا دیگه !!

سلام
این داستان اگر کوسه ها ادم بودند نوشته برشت هست که یه کمونیست آلمانیست.
و معتقده که دین رو یه عده ای دستمایه قرار دادن که به اهداف خودشون برسن .
البته یه جاهاییشو قبول دارم .
تبیین نظام سرمایه داری و برده داری نوین تو جوامع غربی هست .
که مردم رو متقاعد کردن که کارهایی رو انجام بدن که در آخر به نفع خودشونه .

ولی اینکه شما کوسه ها رو به دین و روحانیت تشبیه کردین ، این نظر شماست .
قطعا نظر برشت صرف این قضیه نبوده . اون نظام سرمایه داری رو مد نظر داره که دین رو وسیله ای برای منفعت خودشون قرار دادن.



=============================
[SPOILER] راستی ! شما بر حسب اتفاق هم ترانه ای نیستین؟ :Cheshmak:[/SPOILER]

سلام علیکم جمیعا

مشکل اساسی این داستان این است که غرایض حیوانی ( منظور خوردن و خورده شدن ) رو در غالب دین تعریف میکند.

این دو دو مساله کاملا جداگانه هستند.

مثلا

در ریاضیات 1=1 است
ولی در جامعه یک انسان برابر با انسان دیگر نیست.
چراکه یکی ممکن است عالم باشد دیگری جاهل . یکی معلم باشد یکی شاگرد.

در این داستان غریزه خوردن در حیوان را در عیار دین تعریف کرده.

مثلا یکی بیاید بگوید چون یک برابر با یک است پس یک عالم با جاهل برابر است.

پس این داستان منطقا و در نتیجه اساسا اشتباه است.

و من الله التوفیق

یاحق

موضوع قفل شده است