جمع بندی چرا اسیر شدن زن در جنگ باید در حکم طلاق باشه؟

تب‌های اولیه

106 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا اسیر شدن زن در جنگ باید در حکم طلاق باشه؟

با عرض سلام

خب از عنوان مشخصه که سوال چیه!

طبق سوره نسا آیه 24 :

زن اسیر شوهردار بر مسلمانان حلال شده!

اولا اگه اون زن عاشق شوهر خودش باشه و شوهرش هم زنده باشه چرا نباید اونو به شوهرش بر گردوند؟؟؟ این ظلم نیست؟؟؟

دوما در بسیاری از جنگ مسلمان ها شروع کننده جنگ بودن: ( مثل جنگ ایران و عربستان یا فتح هند و اسپانیا و ... )

مثلا آیا اعراب پس از حمله به ایران و اسیر کردن بانوان شوهردار با آن ها ازدواج میکردن ؟؟؟ یا به عنوان کنیز ازشون استفاده میکردن؟؟؟

با تشکر ...

سلام

اینکه یک مسلمان در جنگ با کافر میتواند صاحب زن او شود و بدون طلاق و ازدواج با آن زن همبستر شود از نظر برون دینی این کار چه فرقی با تجاوز به ناموس مردم داره؟؟؟

چرا خداوند چنین حکمی داده؟!


با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]«وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً (24)»
«و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را كه مالك شده‏ايد، اينها احكامى است كه خداوند بر شما مقرر داشته و زنان ديگر غير از اينها (كه گفته شد) براى شما حلال است، كه با اموال خود آنها را اختيار كنيد در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا خوددارى نمائيد، و زنانى را كه متعه مى‏كنيد مهر آنها را، واجب است بپردازيد و گناهى بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كرده‏ايد بعد از تعيين مهر، خداوند دانا و حكيم است.»
تفسير:
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ اين آيه، بحث آيه گذشته را در باره زنانى كه ازدواج با آنها حرام است دنبال مى‏كند و اضافه مى‏نمايد كه:" ازدواج و آميزش جنسى با زنان شوهردار نيز حرام است".
" محصنات" جمع" محصنة" از ماده" حصن" به معنى قلعه و دژ است، و هرچند این واژه بر سه مورد زنان شوهر دار، زنان پاکدامن، و زنان آزاد در مقابل کنیزان اطلاق میشود، اما در این آیه منظور از محصنه، زنان شوهر دار است.
این آیه، یک حکم کلی دارد و یک استثناء.
حکم کلی این است که ازدواج با زنان شوهر دار ممنوع است.(و المحصنات من النساء). این حکم، عمومی است و اختصاصى به زنان مسلمان ندارد بلكه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى همين حكم را دارند يعنى ازدواج با آنها ممنوع است.
استنثاء نیز این است که ازدواج با زنان شوهرداری که در به اسارت مسلمانان در آمده اند، مجاز است. (إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُم).
البته این استثناء منقطع است، یعنی زنی که به اسارت در امده است، اسارتش به منزله طلاق شمرده است و خداوند به مسلمانان اجازه داده است که پس از سر آمدن عده آن زنان، یکی از دو کار را انجام دهند:
یا با پرداختن مهر با آنان ازدواج کنند و یا پول آنان را پرداخت کنند و آنان را کنیز خود قرار دهند.
بر اساس این حکم، به مجرد اسارت، ارتباط زناشویی بین این زنان و شوهرانشان قطع خواهد شد و آنان درست همانند زن غیر مسلمانی میشوند که به مجرد اسلام آوردن، رابطه اش با شوهر سابقشان که هنوز کافر است، قطع خواهد شد.

ادامه دارد...

[=microsoft sans serif]اما فلسفه این حکم شرعی چیست؟
این حکم در مورد یک واقعه پیش آمده داده شده است.
یعنی جنگی صورت گرفته است و در این جنگ، قاعدتا یک سری کشته و اسیر خواهد داشت.
اسیران یا مردند که بر اساس عرف آن زمان، یا مردند که برده میشوند و یا زن هستند که کنیز میشوند.
تا اینجا که تفاوتی بین زن و مرد اسیر شده نیست.

فلسفه برده شدن مردان اسیر شده با فلسفه کنیز شدن زنان اسیر شده به یک صورت قابل تبیین است. یک مسئله متعارف در جنگهای آن زمان است. اختصاصی نیز به اسلام یا عرب نیز نداشته است.
اسلام تنها آمده است و صورت درستی به این فرایند داده است و دستور داده باید تا زمان عده آنان صبر کنند:
یعنی اگر حامله هستند باید تا موقع وضع حمل او صبر کنند و اگر حامله نیست، به اندازه یک طهر صبر کنند.
درحالیکه قبلا و در محیطهای دیگر، وقتی زنی به کنیزی در می آمد چنین کارهایی انجام نمیشد.

حال در مورد زن اسیر شده و برخورد با او، سه فرض یا به عبارتی چهار فرض وجود دارد:
فرض اول: آن زن را یا اصلا اسیر نکنیم و یا اگر اسیر کردیم به محیط کفر خود بازگردانیم.
فرض دوم: او را باز نگردانیم ولی اجازه ازدواج نیز به او ندهیم.
فرض سوم: از نو ازدواج کنند یا طبق احکام کنیز با او برخورد شود.

فرض اول، قابل اجراء نیست. وقتی فرض بحث ما در مورد اسیران جنگی است، جنگ در اسلام نیز به منظور بر هم زدن محیط کفر و ایجاد زمینه برای مسلمان شدن کافران سابق است.(چه به اختیار خود اسلام می اورند و چه شرایط ذمه را میپذیرند). حال اگر اسیری گرفته شود و دوباره به محیط کفر بازگردانده شود، زمینه اسلام آوردن از او گرفته میشود. و این خلاف حکمت جنگ در اسلام و خلاف اصول تربیتی اسلام است.

فرض دوم، نیز نادرست است؛ زیرا زن نیازهایی دارد که با ازدواج انها را برطرف میکند. بنابراین اجازه ازدواج دوباره ندادن به آنان ظالمانه است.

پس تنها فرض سوم باقی میماند. و آن این است که یا به ازدواج مسلمانی درآید و یا کنیز شود و همانند کنیزها با او رفتار شود.‏[1]

[=microsoft sans serif]


[/HR][=microsoft sans serif][1] . تفسیر نمونه، ج3، ص332-334

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]

MJR;774843 نوشت:
[=microsoft sans serif]اولا اگه اون زن عاشق شوهر خودش باشه و شوهرش هم زنده باشه چرا نباید اونو به شوهرش بر گردوند؟؟؟ این ظلم نیست؟؟؟[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]
جواب این سوال در بخش قبل آمد.
اسیر شدن زن، یک واقعه و رویداد طبیعی در جنگهای آن زمان بوده است.
حال ما با یک رویداد و امری روبرو هستیم که طبیعتا اتفاق می افتد و انسان پس از پیروری، افرادی که زنده می مانند را به اسارت میگیرد.
این اسیر گرفتن به خودی خود هیچ ایرادی ندارد.
برای اینکه کار غیر اخلاقی و انسانی در قبال اسرای جنگ صورت نگیرد، خداوند دستوراتی را صادر کرده است.
اما اینکه چرا به شوهرش باز گردانده نمیشود، به خاطر این است که اگر باز گردانده شود، این زن زمینه هدایت را از دست خواهد داد.(توجه کنید که در هیچ جنگی، اسیران(اعم از زن و مرد) را باز نمیگرداندند و این یک رویه طبیعی در بین جنگجویان بود)

MJR;774843 نوشت:
دوما در بسیاری از جنگ مسلمان ها شروع کننده جنگ بودن: ( مثل جنگ ایران و عربستان یا فتح هند و اسپانیا و ... )
مثلا آیا اعراب پس از حمله به ایران و اسیر کردن بانوان شوهردار با آن ها ازدواج میکردن ؟؟؟ یا به عنوان کنیز ازشون استفاده میکردن؟؟؟

این بخش را کارشناس تاریخ میتواند پاسخ دهد.

[=microsoft sans serif]

ملاali;775585 نوشت:
اینکه یک مسلمان در جنگ با کافر میتواند صاحب زن او شود و بدون طلاق و ازدواج با آن زن همبستر شود از نظر برون دینی این کار چه فرقی با تجاوز به ناموس مردم داره؟؟؟

نگاه برون دینی!!
مگر هر بحثی جای نگاه برون دینی دارد؟
خداوند خودش نحوه ازدواج و طلاق را معرفی کرده است.
خودش نیز اعلام کرده که یکی از راه های طلاق و جدایی، به اسارت رفتن زن است،
همانطور که باز خودش اعلام کرده، یکی دیگر از راه های جدایی قهری زن و مرد، ارتداد مرد یا اسلام اوردن زن(با وجود کفر مرد) است.
در احکام دینی، جای نگاه برون دینی نیست.
نگاه برون دینی در جایی است که بتوان علت ها و ملاک های یک حکم را شناخت نه در دایره احکام شرعی که جای جزئیات است و عقل از درک آن عاجز.

صدیق;775817 نوشت:
[=microsoft sans serif]
نگاه برون دینی!!
مگر هر بحثی جای نگاه برون دینی دارد؟
خداوند خودش نحوه ازدواج و طلاق را معرفی کرده است.
خودش نیز اعلام کرده که یکی از راه های طلاق و جدایی، به اسارت رفتن زن است،
همانطور که باز خودش اعلام کرده، یکی دیگر از راه های جدایی قهری زن و مرد، ارتداد مرد یا اسلام اوردن زن(با وجود کفر مرد) است.
در احکام دینی، جای نگاه برون دینی نیست.
نگاه برون دینی در جایی است که بتوان علت ها و ملاک های یک حکم را شناخت نه در دایره احکام شرعی که جای جزئیات است و عقل از درک آن عاجز.

با سلام
بله به نظر بنده هر حکمی باید توجیه عقلی داشته باشد و با کرامت انسانی در تضاد نباشد
موارد زیادی داریم که به خاطر همین عملکردهای جزیی در طول تاریخ توسط امامان مسلمان شده اند تا اینکه بخواهند با استدلال مسلمان شوند...
پس نگاه برون دینی قطعا نقش داره و دارد

سوال این هست که بهره جنسی از زن کافر که دین و عقیده خود را داشته با تجاوز چه فرقی دارد با توجه به اینکه قطعا راضی نبوده که رضایت از شروط اصلی ازدواج است
این حکم با کرامت انسانی چگونه قابل جمع است؟
هم رضایت نیست و هم عقد و قرارداد

یاحق

[=microsoft sans serif]باسلام

ملاali;776692 نوشت:
بله به نظر بنده هر حکمی باید توجیه عقلی داشته باشد و با کرامت انسانی در تضاد نباشد

اگر اینطور است، پس
اولا: یبفرمایید چرا نماز میخوانیم و چرا صبح دو رکعت میخوانیم؟
چرا روزه در ماه رمضان است؟
چرا روزه در ایام خاص مستحب شده است؟
چرا برای حج باید الفاظ خاصی را به کار برد؟
چرا هنگام احرام، نباید محرمات خاصی را انجام داد؟
چرا چرا چرا؟

ثانیا:در تضاد بودن با کرامت انسانی یعنی چه؟
این ملاک را شما از کجا کشف کردید؟
عقل؟ تجربه؟ شهود؟ یا دلیل نقلی؟

ملاali;776692 نوشت:
موارد زیادی داریم که به خاطر همین عملکردهای جزیی در طول تاریخ توسط امامان مسلمان شده اند تا اینکه بخواهند با استدلال مسلمان شوند...
پس نگاه برون دینی قطعا نقش داره و دارد.

اینکه امامان معصوم سلام الله علیهم اجمعین، برخی از حکمتهای برخی از احکام را بیان کرده اند، دلیل این میشود که تمام احکام توجیه جزیی دارند.
ثانیا: توجیه عقلی یا عقلایی؟
ثالثا: کسی منکر اثر داشتن موردی این بیانات نیست، بلکه بحث بر سر این است که تا چه حد میشود توجیه جزئی و موردی برای احکام پیدا کرد.

ملاali;776692 نوشت:
سوال این هست که بهره جنسی از زن کافر که دین و عقیده خود را داشته با تجاوز چه فرقی دارد

این بخش را کارشناس احکام باید پاسخ بگوید ولی به نظرم اگر رضایت نداشته باشد، کنیز میشود.
وقتی هم که کنیز شد، دیگر حکم دیگری دارد و رضایت او مهم نیست.

ملاali;776692 نوشت:
با توجه به اینکه قطعا راضی نبوده که رضایت از شروط اصلی ازدواج است

شرط عقلی، عرفی یا شرعی؟
اگر شرعی است که خب خود شرع، استنثای انرا بیان کرده.
اگر عقلی است که باید دلیل و استدلال عقلی خود را بر اساس مواد یقینی بیان کنید.
اگر عرفی است که ملاک نیست.

ملاali;776692 نوشت:
این حکم با کرامت انسانی چگونه قابل جمع است؟

کرامت انسانی در جنگ یعنی چه؟
خب این شخص اسیر شده و حکم اسیر با ازاد فرق دارد.
اگر نخواهد تن به ازدواج بدهد طبق قاعده، حکم کنیز را دارد، چون اسیر است.

صدیق;775724 نوشت:
[=microsoft sans serif]

فرض دوم، نیز نادرست است؛ زیرا زن نیازهایی دارد که با ازدواج انها را برطرف میکند. بنابراین اجازه ازدواج دوباره ندادن به آنان ظالمانه است.

[=microsoft sans serif]

مردهایی که به اسارت کشیده میشن چی ... آیا اونها نیاز به رابطه جنسی ندارن ...
مثلا وقتی لانه جاسوسی آمریکا رو دانشجو ها تسخیر کردن ... آیا برای اون جاسوسها زن گرفتند که در اون یک سال بهشون فشار نیاد ؟؟؟
یا این عراقی هایی که اسیر کردن ... آیا براشون کنیز گرفتند که بهشون فشار نیاد ...

خوب اونها هم تمایلاتی دارند ...

[=microsoft sans serif]

مارینر;776847 نوشت:
مردهایی که به اسارت کشیده میشن چی ... آیا اونها نیاز به رابطه جنسی ندارن ...
مثلا وقتی لانه جاسوسی آمریکا رو دانشجو ها تسخیر کردن ... آیا برای اون جاسوسها زن گرفتند که در اون یک سال بهشون فشار نیاد ؟؟؟
یا این عراقی هایی که اسیر کردن ... آیا براشون کنیز گرفتند که بهشون فشار نیاد ...

خوب اونها هم تمایلاتی دارند ...


این یک لطف از جانب خداوند است.
قرار نیست اگر به یکی لطف شد به بقیه هم لطف بشود.
در ضمن این لطف، بی دلیل هم نیست و هم زن از کنیز شدن نجات پیدا میکند و یک زن آزاد میشود و هم یک مسلمان میتواند از با او ازدواج کند.

با سلام

ازدواج با زنان همسر دار در شرع مقدس اسلام حرام است. از این دسته فقط زنان اسیر شده، با شرایطی مثتثنا هستند.


خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.

در باره دلایل و فلسفه حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهه دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شده جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همه این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد

yalda solimani;776868 نوشت:
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.

صدیق;775724 نوشت:
این حکم در مورد یک واقعه پیش آمده داده شده است.
یعنی جنگی صورت گرفته است و در این جنگ، قاعدتا یک سری کشته و اسیر خواهد داشت.
اسیران یا مردند که بر اساس عرف آن زمان، یا مردند که برده میشوند و یا زن هستند که کنیز میشوند.

در پاسخ به این متن حرفی نمی زنم! فقط یه متن از ویکی پدیا رو اینجا کپی میکنم:

گفته می شود برده داری در اسلام هنگامی جایز است که مسلمانان در جنگ اسیر بگیرند؛ اما در یک جنگ دو حالت وجود دارد یا مسلمانان مدافع اند که هنگام حمله هیچ ارتشی زن و بچه با خود به جنگ نمی آورند . (بعضاً زن های تن فروشی برای تقویت روحیه با ارتش همراه می شدند که تعدادشان محدود است ولی هیچ ارتشی با خود بچه حمل نمی کند.)؛ یا مسلمانان مهاجم اند، که در این صورت حمله ی مسلمانان اشتباه است زیرا در دین هیچ اجباری نیست.(الگو:قرآن ، سوره ی بقره ، آیه ی 255) و در حمله نمی توان مدافع را به اسارت گرفت ؛ نمی توان انسانی را به خاطر دفاع از شهر ، وطن و خانه ی خود محکوم کرد و به اسارت گرفت.

صدیق;775724 نوشت:
فرض دوم، نیز نادرست است؛ زیرا زن نیازهایی دارد که با ازدواج انها را برطرف میکند. بنابراین اجازه ازدواج دوباره ندادن به آنان ظالمانه است.

خیر!

هیچ زنی با رابطه زوری ارضا نمیشه!

زن ها بیش از اینکه به شهوت توجه کنن به عشق و عاطفه توجه میکنن!

وقتی توی رابطه جنسی عشق نباشه برای زن حکم شکنجه رو داره!

درود بر جناب کارشناس

صدیق;775817 نوشت:
خودش نیز اعلام کرده که یکی از راه های طلاق و جدایی، به اسارت رفتن زن است،

دوتا سوال دارم!

آیا مسلمان ها خودشون راضی ان که اگه زنانشون در جنگ اسیر شدن به عقد دشمن در بیان ؟؟؟؟!!! ( آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند )

آیا طبق این آیه حضرت زینب که اسیر یزید بود بر یزید حلال بود ؟؟؟!!!! ینی یزید می تونست اون حضرت رو کنیز خودش کنه؟؟؟

صدیق;776841 نوشت:
ثانیا:در تضاد بودن با کرامت انسانی یعنی چه؟
این ملاک را شما از کجا کشف کردید؟
عقل؟ تجربه؟ شهود؟ یا دلیل نقلی؟

شما از کجا کشف کردید که با کرامت انسانی در تضاد نیست!؟

صدیق;776841 نوشت:
خب این شخص اسیر شده و حکم اسیر با ازاد فرق دارد.
اگر نخواهد تن به ازدواج بدهد طبق قاعده، حکم کنیز را دارد، چون اسیر است.


اگه بخواد ازدواج کنه رضایت قلبیش در نظر گرفته میشه؟؟؟
یا باید با یه مردی که مسلمان ها تعیین می کنن ازدواج کنه؟

صدیق;775724 نوشت:
فرض اول، قابل اجراء نیست. وقتی فرض بحث ما در مورد اسیران جنگی است، جنگ در اسلام نیز به منظور بر هم زدن محیط کفر و ایجاد زمینه برای مسلمان شدن کافران سابق است.(چه به اختیار خود اسلام می اورند و چه شرایط ذمه را میپذیرند). حال اگر اسیری گرفته شود و دوباره به محیط کفر بازگردانده شود، زمینه اسلام آوردن از او گرفته میشود. و این خلاف حکمت جنگ در اسلام و خلاف اصول تربیتی اسلام است.


می پذیرم!
منطقیه!

ولی بازم جدا کردن یه زن و شوهر از هم قابل هضم نیست!

MJR;776901 نوشت:
در پاسخ به این متن حرفی نمی زنم! فقط یه متن از ویکی پدیا رو اینجا کپی میکنم:

گفته می شود برده داری در اسلام هنگامی جایز است که مسلمانان در جنگ اسیر بگیرند؛ اما در یک جنگ دو حالت وجود دارد یا مسلمانان مدافع اند که هنگام حمله هیچ ارتشی زن و بچه با خود به جنگ نمی آورند . (بعضاً زن های تن فروشی برای تقویت روحیه با ارتش همراه می شدند که تعدادشان محدود است ولی هیچ ارتشی با خود بچه حمل نمی کند.)؛ یا مسلمانان مهاجم اند، که در این صورت حمله ی مسلمانان اشتباه است زیرا در دین هیچ اجباری نیست.(الگو:قرآن ، سوره ی بقره ، آیه ی 255) و در حمله نمی توان مدافع را به اسارت گرفت ؛ نمی توان انسانی را به خاطر دفاع از شهر ، وطن و خانه ی خود محکوم کرد و به اسارت گرفت.

با سلام

برده‌داری در اسلام پذیرفته شده و احکام و شرایط آن به طور مفصل در قرآن و احادیث به آن اشاره شده و احکام و شرایط آن به طور مفصل در شریعت اسلام مشخص شده‌است. محمد، پیامبر اسلام و یارانش در طول حیاتشان بردگان زیادی را خریده، مبادله و آزاد کردند. در اسلام بردگی به دو صورت ایجاد می‌شود یکی برده‌سازی کفار حربی از طریق به اسارت درآوردن آنان و دیگری به صورت ارثی یعنی فرزندان بردگان. اما اشخاص مسلمان‌زاده را به هیچ وجه نمی‌توان برده ساخت و بردگان مسلمان افرادی هستند که در طول عمر خود مسلمان شده‌اند. البته وضعیت‌هایی نیز وجود داشت که در آن پیروان یک فرقه پیروان فرقهٔ دیگر را به کفر متهم کرده و آنان را به بردگی می‌گرفتند. برده‌سازی مسالمت‌آمیز و بدون جنگ نیز از طریق معامله با قبایل بومی، خریدن یا ربودن افراد و همچنین دریافت برده به عنوان خراج از بعضی سرزمین‌ها رواج بسیاری داشته و امواج بزرگ بردگان معمولاً از طریق معامله وارد جهان اسلام می‌شدند
اسلام همچنین آزادسازی بردگان را هم توصیه کرده و کفارهٔ برخی گناهان را آزادکردن یک چند برده قرار داده‌است خوش‌رفتاری با بردگان، زن یا شوهر دادن آن‌ها و آموختن سواد و به همسری گرفتن کنیزان نیز در شریعت اسلام توصیه شده‌است در شریعت اسلامی برده ماهیتی دوگانه دارد از سویی به عنوان یک کالای دارای ارزش مالی متعلق به مالک خود است و از سوی دیگر به عنوان یک باشندهٔ انسانی موضوع حقوق و تکالیف است. این حقوق و تکالیف در برخی موارد مشابه افراد آزاد و در برخی موارد متفاوت از آن‌هاست.به طور تاریخی در جهان اسلام برده‌داری اهمیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زیادی داشته‌است از بردگان زن معمولاً برای کار خانگی و ارائهٔ خدمات جنسی به مالکانشان استفاده می‌شد - که قرآن آن را اجازه داده‌است-، گروهی نیز به تن‌فروشی وادار می‌شدند -که در قرآن منع شده‌است- و گروهی نیز بر اثر توجه مالک یا برده‌فروش به تعلیم موسیقی و شعر و ادب می‌پرداختند. اما بردگان مرد به کارهای متنوعی از قبیل محافظت از اشخاص، سپاهی‌گری و فعالیت در مزرعه یا کارهای بازرگانی مالک خود مشغول بودند. برخی بردگان مرد نیز اخته شده و به کارهای خانگی گماشته می‌شدند افول برده‌داری در سدهٔ نوزدهم و بیستم میلادی به طور تدریجی با فشار قدرت‌های استعماری به ویژه بریتانیا و فرانسه، که بخش‌های بزرگی از جهان اسلام را به تسلط خود درآورده بودند، اتفاق افتاد. هرچند هنوز هم در برخی کشورهای آفریقایی مواردی از آن مشاهده می‌شود.

بردگی در اسلام، به هفت شکل مختلف (بنابر نظر مشهور) می‌تواند به وجود بیاید

مارینر;776847 نوشت:
مردهایی که به اسارت کشیده میشن چی ... آیا اونها نیاز به رابطه جنسی ندارن ...
مثلا وقتی لانه جاسوسی آمریکا رو دانشجو ها تسخیر کردن ... آیا برای اون جاسوسها زن گرفتند که در اون یک سال بهشون فشار نیاد ؟؟؟
یا این عراقی هایی که اسیر کردن ... آیا براشون کنیز گرفتند که بهشون فشار نیاد ...

خوب اونها هم تمایلاتی دارند ...


این نامردیه ! به فکر خانوم ها هستن ولی به فکر آقایون نیستن . بعد میگن تو اسلام به زنها اهمیت نمیدن !!!!:ok:
به نظر من اسلام نباید حکم صادر میکرد الکی خودش رو به دردسر انداخت :khaneh: میزاشت روال قدیمیش طی میشد.
سخنان آغازگر این تاپیک فکر کنم این جمله های زیر باشه :
واقعا با زنان اسیر قبل از اسلام خیلی خوب رفتار میشد و در رفتار اسلام با اسیران جنگی پیشرفتی در تمدن صورت نگرفته که هیچ به دوران قبل تر هم برگشته !
پاسخ گویی به این جملات هم در حوزه ی تخصصی تاریخ هست . که قبل از اسلام چه بود و بعد چه شد .
و یک جامعه شناس بگه تغییر در یک جامعه یک دفعه میتونه انجام بشه و جامعه اون تغییر رو پس نمیزنه اگه یک هو انجام بشه یا نه ؟
حتی غرب هم فهمید که یک باره نمیتونه فرهنگ جایی رو عوض کنه . شروع کرد به کم کم سلایقمون رو عوض کردن .
همینکه خانوم های ما احساس زشتی میکنن و امار جراحی زیبایی و لوازم آرایشی در ایران ماشالله 1 دنیاست ! یک نگاه به 15 - 20 سال پیش بندازید . یک نگاه به خانوم های خارجی هم بندازید بعد یک نگاه به خودمون هم بندازیم . :khandeh!:

صدیق;776866 نوشت:
این یک لطف از جانب خداوند است.

دوستان الان که فکر می کنم می بینم یه موضوع دیگه ای هم هست!

توی یک جنگ احتمال اینکه یک زن شرکت کنه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی پایین هست!

احتمال اینکه اون زن متاهل باشه باز هم پنجاه پنجاه هست!

و احتمال اینکه شوهر اون زن زنده بمونه و فرار کنه و زن اسیر بشه بازم خیلی خیلی کمه! ( معمولا یا هردو باید کشته بشن یا هردو اسیر بشن )

و اگه همه این احتمالا رو با هم جمع کنیم خیلی خیلی بعیده که یه زن شوهردار در جنگ اسیر بشه که شوهرش زنده باشه!

به طوری که شاید بشه گفت تقریبا هرگز چنین اتفاقی نمی افته!

نظرتون چیه دوستان؟؟

yalda solimani;776924 نوشت:
با سلام

برده‌داری در اسلام پذیرفته شده و احکام و شرایط آن به طور مفصل در قرآن و احادیث به آن اشاره شده و احکام و شرایط آن به طور مفصل در شریعت اسلام مشخص شده‌است. محمد، پیامبر اسلام و یارانش در طول حیاتشان بردگان زیادی را خریده، مبادله و آزاد کردند. در اسلام بردگی به دو صورت ایجاد می‌شود یکی برده‌سازی کفار حربی از طریق به اسارت درآوردن آنان و دیگری به صورت ارثی یعنی فرزندان بردگان. اما اشخاص مسلمان‌زاده را به هیچ وجه نمی‌توان برده ساخت و بردگان مسلمان افرادی هستند که در طول عمر خود مسلمان شده‌اند. البته وضعیت‌هایی نیز وجود داشت که در آن پیروان یک فرقه پیروان فرقهٔ دیگر را به کفر متهم کرده و آنان را به بردگی می‌گرفتند. برده‌سازی مسالمت‌آمیز و بدون جنگ نیز از طریق معامله با قبایل بومی، خریدن یا ربودن افراد و همچنین دریافت برده به عنوان خراج از بعضی سرزمین‌ها رواج بسیاری داشته و امواج بزرگ بردگان معمولاً از طریق معامله وارد جهان اسلام می‌شدند
اسلام همچنین آزادسازی بردگان را هم توصیه کرده و کفارهٔ برخی گناهان را آزادکردن یک چند برده قرار داده‌است خوش‌رفتاری با بردگان، زن یا شوهر دادن آن‌ها و آموختن سواد و به همسری گرفتن کنیزان نیز در شریعت اسلام توصیه شده‌است در شریعت اسلامی برده ماهیتی دوگانه دارد از سویی به عنوان یک کالای دارای ارزش مالی متعلق به مالک خود است و از سوی دیگر به عنوان یک باشندهٔ انسانی موضوع حقوق و تکالیف است. این حقوق و تکالیف در برخی موارد مشابه افراد آزاد و در برخی موارد متفاوت از آن‌هاست.به طور تاریخی در جهان اسلام برده‌داری اهمیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زیادی داشته‌است از بردگان زن معمولاً برای کار خانگی و ارائهٔ خدمات جنسی به مالکانشان استفاده می‌شد - که قرآن آن را اجازه داده‌است-، گروهی نیز به تن‌فروشی وادار می‌شدند -که در قرآن منع شده‌است- و گروهی نیز بر اثر توجه مالک یا برده‌فروش به تعلیم موسیقی و شعر و ادب می‌پرداختند. اما بردگان مرد به کارهای متنوعی از قبیل محافظت از اشخاص، سپاهی‌گری و فعالیت در مزرعه یا کارهای بازرگانی مالک خود مشغول بودند. برخی بردگان مرد نیز اخته شده و به کارهای خانگی گماشته می‌شدند افول برده‌داری در سدهٔ نوزدهم و بیستم میلادی به طور تدریجی با فشار قدرت‌های استعماری به ویژه بریتانیا و فرانسه، که بخش‌های بزرگی از جهان اسلام را به تسلط خود درآورده بودند، اتفاق افتاد. هرچند هنوز هم در برخی کشورهای آفریقایی مواردی از آن مشاهده می‌شود.



خوب پس چرا نشه در زمان حال برده داری و کنیزداری کرد!؟

M A H D I;776927 نوشت:
سخنان آغازگر این تاپیک فکر کنم این جمله های زیر باشه :

واقعا با زنان اسیر قبل از اسلام خیلی خوب رفتار میشد و در رفتار اسلام با اسیران جنگی پیشرفتی در تمدن صورت نگرفته که هیچ به دوران قبل تر هم برگشته !

سلام مهدی جان

درسته!

شاید قبل از اسلام اوضاع خیلی خیلی بدتر بود و اسلام اومد اوضاع رو خوب کرد!

ولی باز می تونست بهتر باشه!

البته مطمئن نیستم ... دلیل اینکه تاپیک زدمم همینه ...

که بحث کنیم و به نتیجه برسیم ...

M A H D I;776927 نوشت:
حتی غرب هم فهمید که یک باره نمیتونه فرهنگ جایی رو عوض کنه . شروع کرد به کم کم سلایقمون رو عوض کردن .

ینی اسلام کم کم خواست برده داری و کنیز داری رو ریشه کن کنه!

ولی خوب به نظرم این حرف زمانی درست هست که امروزه دیگه چیزی به اسم برده و کنیز وجود نمی داشت!

اگرم الان وجود نداره به نظرم به خاطر اینه که شرایطش وجود نداره! چون جنگی وجود نداره! ...

وگرنه شاید اگه جنگی بشه و اسیر بگیریم به کنیز و برده تبدیل بشن ...

البته یه موضوع دیگه هم هست!

اگه اسیر جنگی رو به برده تبدیل نکنیم باهاش چیکار کنیم؟؟!!

MJR;776931 نوشت:

خوب پس چرا نشه در زمان حال برده داری و کنیزداری کرد!؟

دوست عزیز نظام های اجتماعی در هر دوران تابعی از مجموعه شرایط اقتصادی , سیاسی , فرهنگی و ... می باشد. همان گونه كه امروزه نظام كارگری و كارفرمایی و ... در جهان حاكم است و شرایط اقتصادی , اجتماعی , فرهنگی خاص آن را ایجاب نموده است . تا چند قرن پیش در تمامی جهان نظام برده داری روش مناسب برای اداره امور آن دوران بوده است ; به گونه ای كه هیچ نظامی در شرایط آن روز امكان جایگزینی آن را نداشته است . از این رو مناسب ترین شیوه در شرایط آن روز, شیوه برده داری بوده است . بررسی زمینه های این موضوع بسیار وسیع و گسترده و از مجال این پاسخ خارج است . اسلام نیز با توجه به اینكه تغییر اساسی در سیستم اجتماعی آن روز نه ضروری بوده و نه ممكن , به اصل این مسائله صحه گذاشت , ولی با وضع قوانین در چند جهت حركت كرده است :

1- تأمین حقوق افراد با وضع قوانین در مورد كیفیت استرقاق (بنده گرفتن) و تحریم آن جز در موارد خاص.

2- وضع قوانین در جهت حمایت از حقوق بردگان و تنظیم روابط صحیح بین مالك و برده .

3- ترغیب مردم به آزادسازی بردگان و وضع قوانینی برای حصول این مقصود (مانند كفارات و شرایط عتق ). در مجموع اسلام شرایطی را برای بردگان فراهم ساخت كه آنان به مقامات و درجات مهم علمی و سیاسی در جامعه اسلامی دست یافتند و حتی مدت ها حكومت ((ممالیك )) بر بسیاری از نقاط كشورهای اسلامی پدیدار شد. در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانی و عاطفی برای زندگی بردگان , بردگان را از سراسر دنیا مشتاق به پیوستن به جامعه اسلامی نمود و آنان در بازگشت به موطن خود همراه با آزادی، مبلغ و مروج اسلام می شدند.

MJR;774843 نوشت:
با عرض سلام

خب از عنوان مشخصه که سوال چیه!

طبق سوره نسا آیه 24 :

زن اسیر شوهردار بر مسلمانان حلال شده!

اولا اگه اون زن عاشق شوهر خودش باشه و شوهرش هم زنده باشه چرا نباید اونو به شوهرش بر گردوند؟؟؟ این ظلم نیست؟؟؟

دوما در بسیاری از جنگ مسلمان ها شروع کننده جنگ بودن: ( مثل جنگ ایران و عربستان یا فتح هند و اسپانیا و ... )

مثلا آیا اعراب پس از حمله به ایران و اسیر کردن بانوان شوهردار با آن ها ازدواج میکردن ؟؟؟ یا به عنوان کنیز ازشون استفاده میکردن؟؟؟

با تشکر ...


شما خودتون اگه جای اسلام بودید چیکار میکردید ؟
با توجه به شرایط زمانه جواب بدید .
1- تجاوز به زنان امر عادی بوده . مخصوصا که عربها خودشون رو برترین قوم میدونن و یک جورایی اسیرانی رو که از دیگر قوم ها میگرفتند اصلا آدم حساب نمیکردند .
2- خیلی از قبیله ها برای بدست اوردن اسیر و غرامت جنگی با هم همپیمان میشدند .
3- تجاوز به زنان حرامه
4- با زن شوهر دار هم نمیشه ازدواج کرد
5- اسیر رو هم نمیشه برگردوند به دشمن .
6- اسیر رو نمیشه همینجوری نگه داشت به دلیل منابع محدود
7- اگه زنان خودشون در جنگها اسیر میشد ، بهش تجاوز میکردند و نهی شما باعث میشد که هیچ کدوم همراه شما نجنگند . خودشون واسه خودشون میرفتن واسه جنگ . ازدواج و کنیز گرفتن هم لازم نداشتن .
8- خیلی اوضاع دیگه که من نمیدونم و در اون زمان باب بوده .

شما چی کار میکردید ؟

MJR;776907 نوشت:
درود بر جناب کارشناس

دوتا سوال دارم!

آیا مسلمان ها خودشون راضی ان که اگه زنانشون در جنگ اسیر شدن به عقد دشمن در بیان ؟؟؟؟!!! ( آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند )

آیا طبق این آیه حضرت زینب که اسیر یزید بود بر یزید حلال بود ؟؟؟!!!! ینی یزید می تونست اون حضرت رو کنیز خودش کنه؟؟؟

سلام
سخن بر سر رضایت نیست بر سر حق و باطل است.
اگر تجاوز به سرزمین دیگران نادرست است دیگر زن و فرزند نمیشناسد. شما اگر زنتان به سرزمینی تجاوز کرد باید مجازات شود. و شما باید طرف حق باشید.
اما ایا کسی حق دارد دیگران را به بردگی بگیرد؟
کسی که کافر حربی است حق زندگی ندارد. و سرپرستی و ولایت او به دست مسلمانان است.
ولایت یک قانون کلی در اسلام است.
در قانون ولایت برخی مومنان بر دیگران ولایت دارند و حق اولویت دارند.
در ارث این قانون وجود دارد.
بین والدین و فرزند این قانون وجود دارد.
در امر حکومت نیز ولایت داریم.
پس در جنگ ما بر کفار ولایت داریم. و نظر ما اولویت دارد.
ولایت با مالکیت تفاوتهایی دارد.
مثلا اگر شما باشید و شما
میتوانید همچون ان زن و شوهر چینی فرزند خود را بفروشید چرا؟ چون شما فرزند را درست کردید. شما گندم و گربه پرورش میدهید و مالک انها میشوید. بچه نیز حاصل نطفه و زحمت مرد است پس مالک اوست.
در جنگ شما بر زن ولایت دارید و به شما مولا گویند و به زن کنیز گویند.
شما به انتخاب اسیر و رضایتش کاری ندارید این شما هستید که مسیر را تعیین میکنید
سوال سخت این است
شما ولایت بر برده و کنیز دارید اما ایا دلیل میشود که او را بیخود و بیجهت تنبیه کنید و ...
اینجا میگویند ظلم کردن روا نیست و شرعی نیست لکن حدودش را شرع تعیین میکند.
سوال سخت اخر
ایا رابطه زوری ظلم است؟
بنا به قانون مالکیت خیر.
به همین خاطر است که حتی زن ازاد باید تمکین کند و اما دیگران ان را نوعی تجاوز میدانند.
در ازدواج شما ولایت دارید و حکم و انتخاب شما اولویت دارد. در ولایت بر کنیز نیز.
شما وقتی قوانین ازدواج را میپذیرید دیگر باید به ان متعهد باشید. زندگی باید بر پایه عشق باشد اما قانون حرف اول و اخر است.
در مورد کنیز
نهایتا این قانونی است که برای کافر حربی گذاشته میشود و اعلام میگردد
ان زن و مردی که این قانون مسلمانان را قبول ندارند غلط میکنند جنگ میکنند
هر کس کافر حربی شود با او چنین برخورد میشود تا درس عبرتی باشد ان مرد زنش را به جنگ نیاورد و خودش در جبهه حرب نباشد.
اگر خدا و دین را کنار بگذاریم و حق و باطل را در نظر نگیریم
اگر این قانون را جهانی و دوطرفه بدانیم ان کسی که بیشتر مخالف باشد خوی تجاوزگری بیشتری دارد اما ان کس که تجاوز گر نباشد و به خودش مطمئن باشد نگران شکنجه و اسارت و بردگی نیست

MJR;776937 نوشت:
اگرم الان وجود نداره به نظرم به خاطر اینه که شرایطش وجود نداره! چون جنگی وجود نداره! ...

وگرنه شاید اگه جنگی بشه و اسیر بگیریم به کنیز و برده تبدیل بشن ...


یه دوست دیگمون هم این سوال رو پرسیدن . راستش جوابی که من بهشون گفتم اینبود :
شاید شما الان فکرمیکنید بردگی نیست چون تو جامعه ی اسلامی هستید ولی در کشور های جنوب شرقی و کشورهای غربی پدیده ای وجود داره به نام برده کشی جنسی که برده داری زمان اسلام خیلی شرف داره به این نوع برده داری

MJR;776937 نوشت:
اگه اسیر جنگی رو به برده تبدیل نکنیم باهاش چیکار کنیم؟؟!!

شاید زمان صدر اسلام موقعیت نگهداری برده نبوده و این احکام صادر شده و قابل درک هست که این احکام صادر بشه ولی در حال حاضر شرایتش هست و از اسیران برای تبادل اسرای خودی با دشمن و گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی و ... استفاده میشه . در شرایط امروزی هم نمیشه با جنگ به زنان اسیر تجاوز کرد یا به کنیزی گرفت یا با اسیر شوهر دار ازدواج کرد ، چون شرایط حکم اون دوران با این زمان 180 درجه متفاوته .

M A H D I;776946 نوشت:
شما خودتون اگه جای اسلام بودید چیکار میکردید ؟
با توجه به شرایط زمانه جواب بدید .
1- تجاوز به زنان امر عادی بوده . مخصوصا که عربها خودشون رو برترین قوم میدونن و یک جورایی اسیرانی رو که از دیگر قوم ها میگرفتند اصلا آدم حساب نمیکردند .
2- خیلی از قبیله ها برای بدست اوردن اسیر و غرامت جنگی با هم همپیمان میشدند .
3- تجاوز به زنان حرامه
4- با زن شوهر دار هم نمیشه ازدواج کرد
5- اسیر رو هم نمیشه برگردوند به دشمن .
6- اسیر رو نمیشه همینجوری نگه داشت به دلیل منابع محدود
7- اگه زنان خودشون در جنگها اسیر میشد ، بهش تجاوز میکردند و نهی شما باعث میشد که هیچ کدوم همراه شما نجنگند . خودشون واسه خودشون میرفتن واسه جنگ . ازدواج و کنیز گرفتن هم لازم نداشتن .
8- خیلی اوضاع دیگه که من نمیدونم و در اون زمان باب بوده .

شما چی کار میکردید ؟

خب ظاهرا باید اینجا نظر شخصی مو بگم ...

باشه ...

من پیشنهاد میدم اگه زنی در جنگ اسیر شد زندانی بشه!

تا زمانی که مسلمان ها در باره اون زن ( یا زنان ) تحقیق کنن که ببینن آیا اون زن شوهر دار هست یا نه!

اگه شوهر دار نیست که باید با اختیار خودش و رضایت قلبی خودش همونجا ازدواج کنه وگرنه اگه خانواده اون دختر پیدا بشه به خانوادش برگردونده بشه ( ولی اگه باز تکرار شد و دوباره همون دختر در جنگی دیگه اسیر شد دیگه از بازگشت خبری نیست و باید یا ازدواج کنه یا کنیز بشه ) و اگه خانوادش پیدا نشدن و ازدواج هم نکرد کنیز بشه ... البته گفتم اگه تکرار بشه از بازگشت خبری نیست

ولی اگه شوهر دار بود سعی کنیم شوهرشو پیدا کنیم و ( با توجه به امکانات کم اون موقع شاید این کار سختی باشه ) اونو ببخشیم و به شوهرش برگردونیم ولی دفه دوم دیگه از بخشش و بازگشت خبری نیست ... ولی اگه شوهرشو نتونستیم پیدا کنیم بهتره به اون زن پیشنهاد ازدواج بدن و اگه نپذیرفت کنیز بشه ...

این برای زمانی بود که مسلمانان مدافع باشن

ولی اگه مسلمانان حمله کنن که کلا این جنگ اشتباهه ...

در این مورد نمی دونم با این اسیران باید چی کرد ...

کلا جنگ مشکل داره!

سلام عزیزم

و طاها;776947 نوشت:
پس در جنگ ما بر کفار ولایت داریم. و نظر ما اولویت دارد.

زمانی این حرف قابل هضمه که شما یک استانداردی تعریف کنید

ینی مثلا کفار هم این رو قبول کنن

وگرنه که دیگه ولایتی وجود نداره ...

و طاها;776947 نوشت:
هر کس کافر حربی شود با او چنین برخورد میشود تا درس عبرتی باشد ان مرد زنش را به جنگ نیاورد و خودش در جبهه حرب نباشد.

اولا در کدوم جنگی با زن و بچه حمله میکنن؟؟؟ تاریخ اینو کجا ثبت کرده؟؟
دوما خب کفار هم میتونن چنین استدلالی کنن! و بگن هر زن مسلمانی ( فرض کنید یکی از زنان والا مقام ما ) در جنگ اسیر شد باید یاهاش این طور رفتار شه تا درس عبرتی برای دیگران بشه

و طاها;776947 نوشت:
سوال سخت اخر
ایا رابطه زوری ظلم است؟
بنا به قانون مالکیت خیر.


خوب سوال همینه!

وقتی اون زن شوهر داره چرا میگید که مالکش هستید!

MJR;776954 نوشت:
ب ظاهرا باید اینجا نظر شخصی مو بگم ...

باشه ...

من پیشنهاد میدم اگه زنی در جنگ اسیر شد زندانی بشه!

تا زمانی که مسلمان ها در باره اون زن ( یا زنان ) تحقیق کنن که ببینن آیا اون زن شوهر دار هست یا نه!

اگه شوهر دار نیست که باید با اختیار خودش و رضایت قلبی خودش همونجا ازدواج کنه وگرنه اگه خانواده اون دختر پیدا بشه به خانوادش برگردونده بشه ( ولی اگه باز تکرار شد و دوباره همون دختر در جنگی دیگه اسیر شد دیگه از بازگشت خبری نیست و باید یا ازدواج کنه یا کنیز بشه ) و اگه خانوادش پیدا نشدن و ازدواج هم نکرد کنیز بشه ... البته گفتم اگه تکرار بشه از بازگشت خبری نیست

ولی اگه شوهر دار بود سعی کنیم شوهرشو پیدا کنیم و ( با توجه به امکانات کم اون موقع شاید این کار سختی باشه ) اونو ببخشیم و به شوهرش برگردونیم ولی دفه دوم دیگه از بخشش و بازگشت خبری نیست ... ولی اگه شوهرشو نتونستیم پیدا کنیم بهتره به اون زن پیشنهاد ازدواج بدن و اگه نپذیرفت کنیز بشه ...

این برای زمانی بود که مسلمانان مدافع باشن

ولی اگه مسلمانان حمله کنن که کلا این جنگ اشتباهه ...

در این مورد نمی دونم با این اسیران باید چی کرد ...

کلا جنگ مشکل داره!


من تبریک میگم . شما علاوه بر اینکه نصف ارتشتون رو به دلیل نگاهتون به اسرا از دست دادید، عده ی قابل توجهی رو هم به دلیل خدمت به دشمنی که برای کشتنشون هزینه کرده بودند ، از دست دادید .
خوب فکر کنم جنگ بعدی باید تک نفره بجنگید :Nishkhand: ( البته اشکال از شما نیست ! شما کار درست رو انجام دادید ولی این کار درست به نابودی مکتبتون منجر میشه به دلیل شرایط جامعه )

منم با شما موافقم . جنگ واقعا مشکل داره !
ولی چه کنیم که وجود داره ! شرایطی رو هم تحمیل میکنه با خودش ! شرایط استثنایی که تصمیمات سخت و استثنایی میطلبه .

[=microsoft sans serif]

MJR;776901 نوشت:
گفته می شود برده داری در اسلام هنگامی جایز است که مسلمانان در جنگ اسیر بگیرند؛ اما در یک جنگ دو حالت وجود دارد یا مسلمانان مدافع اند که هنگام حمله هیچ ارتشی زن و بچه با خود به جنگ نمی آورند . (بعضاً زن های تن فروشی برای تقویت روحیه با ارتش همراه می شدند که تعدادشان محدود است ولی هیچ ارتشی با خود بچه حمل نمی کند.)؛ یا مسلمانان مهاجم اند، که در این صورت حمله ی مسلمانان اشتباه است زیرا در دین هیچ اجباری نیست.(الگو:قرآن ، سوره ی بقره ، آیه ی 255) و در حمله نمی توان مدافع را به اسارت گرفت ؛ نمی توان انسانی را به خاطر دفاع از شهر ، وطن و خانه ی خود محکوم کرد و به اسارت گرفت.

باسلام
حکم به بردگی گرفتن زنان و مردان مختص مسلمانان نیست و رویه جاری جنگهای آن زمان بوده است. در این جنگها، پس از اینکه کسی به اسارت در می آید دو حالت دارد. یا با صلاحدید پیامبر یا امام معصوم، با دادن فدیه یا رایگان آزاد میشود و یا اینکه کنیز و برده میشود.

این اشکال که اسیر گرفتن در این حالت با اجباری نبودن دین منافات دارد، نادرست است.
مسئله در اینجا، هدایت کردن یا ایمان اوردن زنان نیست.
همانطور که قبلا نیز بیان شد، جنگی روی داده است. در جنگ، قاعدتا عده ای کشته و عده ای اسیر خواهند شد.
این مسئله بین همه مشترک است، مختص به مسلمان، یهودی، مسیحی یا بی دین و مشرک نیست.
بنابراین نه بحث اجبار در ایمان اوردن است نه بحث محکوم کردن به خاطر دفاع از شهر، وطن و خانه.
کسانی که این ایراد را به مسلمانان میگیرند، دوست دارم بدانم خودشان(کیش، قبیله و کشورشان) در هنگام حمله به دیگران چه میکنند؟

MJR;776928 نوشت:
توی یک جنگ احتمال اینکه یک زن شرکت کنه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی پایین هست!

احتمال اینکه اون زن متاهل باشه باز هم پنجاه پنجاه هست!

و احتمال اینکه شوهر اون زن زنده بمونه و فرار کنه و زن اسیر بشه بازم خیلی خیلی کمه! ( معمولا یا هردو باید کشته بشن یا هردو اسیر بشن )

و اگه همه این احتمالا رو با هم جمع کنیم خیلی خیلی بعیده که یه زن شوهردار در جنگ اسیر بشه که شوهرش زنده باشه!

به طوری که شاید بشه گفت تقریبا هرگز چنین اتفاقی نمی افته!

نظرتون چیه دوستان؟؟

اشکال شما اینه که چون خودتان روحیه انسان دوستی داری فکر میکنید این مشکل بزرگیه! نه برادر خیلی راحت حل میشه! خوب شوهر بخت برگشته رو از دم تیغ میگزرانند!

[=microsoft sans serif]

MJR;776907 نوشت:
آیا مسلمان ها خودشون راضی ان که اگه زنانشون در جنگ اسیر شدن به عقد دشمن در بیان ؟؟؟؟!!! ( آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند )

باسلام
بحث رضایت نیست.
در جنگهای آن زمان، زنی که اسیر میشد، کنیز شده و فروخته میشد.
بنابراین قاعدتا زنان مسلمان نیز از این امر مستنثا نبودند.
یعنی مسلمانان نیز میدانستند که حکم جنگهای آن زمان اینطوری است.
رضایت داشتن و نداشتن آنها و نیز نداشتن چنین حکمی از سوی مسلمانان نیز تاثیری در رفتار طرف مقابل نداشت.
اما اسلام امد و یک قاعده برای این رفتار و منش عرب ان روزگار قرار داد تا ظلم به اسیران به حداقل برسد.
به همین جهت، در کنار کنیز شدن، آنان میتوانستند به عقد یک مسلمان در بیایند.

MJR;776907 نوشت:
آیا طبق این آیه حضرت زینب که اسیر یزید بود بر یزید حلال بود ؟؟؟!!!! ینی یزید می تونست اون حضرت رو کنیز خودش کنه؟؟؟

این حکم مربوط به برخورد با اسیران غیر مسلمان است نه مسلمان.
هرچند شاید قصد سپاه شام از خارجی خواندن لشگر امام حسین(ع) نیز این بود که بتواند با اسیران آنان حکم برده و کنیز را اجرا کند که با سخنرانی حضرت زینب و امام سجاد و افشاگری توطئه یزید عملا چنین نقشه ای اجرا نشد.

[=microsoft sans serif]

manmehdiam;776976 نوشت:
نه برادر خیلی راحت حل میشه! خوب شوهر بخت برگشته رو از دم تیغ میگزرانند!

اگر شوهر کشته شده باشد، که دیگر بحث از اینکه اسارت به منزله طلاق است معنا ندارد.
خب کسی که شوهرش مرده، معلوم است که بی شوهر است و اصلا وارد این بحث نمیشود.
اما اینکه به چه انگیزه ای شوهر او کشته شده باشد، در این مسئله مهم نیست.
شوهر این زن، وارد جنگ شده و قاعدتا در وسط جنگ حلوا خیرات نمیکنند.
درست همانطور که اگر مسلمانان شکست بخورند زنان آنان به کنیزی گرفته میشدند و مردانشان برده.

[=microsoft sans serif]

MJR;776904 نوشت:
هیچ زنی با رابطه زوری ارضا نمیشه!

زن ها بیش از اینکه به شهوت توجه کنن به عشق و عاطفه توجه میکنن!

وقتی توی رابطه جنسی عشق نباشه برای زن حکم شکنجه رو داره!


هدف از این ازدواج، صرفا براوردن نیاز جنسی زن اسیر نیست، بلکه اهداف دیگری نیز مانند موارد زیر وجود دارد:

جلوگیری از زمینه ایجاد فساد در جامعه با باقی ماندن زنان اسیر غیر مسلمان که ازدواج نکردند و کنیز نیز نیستند.
ازدواج به جای کنیزی، ارزش اجتماعی بیشتری برای آنان داشت و احتمال اینکه در پرتو این ارزش بیشتر، زمینه هدایت را بیابند بیشتر هست.

صدیق;776974 نوشت:
[=microsoft sans serif]
این مسئله بین همه مشترک است، مختص به مسلمان، یهودی، مسیحی یا بی دین و مشرک نیست.
بنابراین نه بحث اجبار در ایمان اوردن است نه بحث محکوم کردن به خاطر دفاع از شهر، وطن و خانه.
کسانی که این ایراد را به مسلمانان میگیرند، دوست دارم بدانم خودشان(کیش، قبیله و کشورشان) در هنگام حمله به دیگران چه میکنند؟

مغلطه «تو نیز چنینی». به هیچ وجه اینطور نیست. این اعمال تنها در بین مسلمانان رواج داره. سایر ملل اون رو محکوم می کنن.
طبق کنوانسیون ژنو:

Committing rape, sexual slavery, enforced prostitution, forced pregnancy, as defined in article 7, paragraph 2 (f), enforced sterilization, or any other form of sexual violence also constituting a grave breach of the Geneva Conventions. - ROME STATUTE OF THE INTERNATIONAL CRIMINAL COURTP

MJR;776955 نوشت:
سلام عزیزم

زمانی این حرف قابل هضمه که شما یک استانداردی تعریف کنید

ینی مثلا کفار هم این رو قبول کنن

وگرنه که دیگه ولایتی وجود نداره ...

اولا در کدوم جنگی با زن و بچه حمله میکنن؟؟؟ تاریخ اینو کجا ثبت کرده؟؟
دوما خب کفار هم میتونن چنین استدلالی کنن! و بگن هر زن مسلمانی ( فرض کنید یکی از زنان والا مقام ما ) در جنگ اسیر شد باید یاهاش این طور رفتار شه تا درس عبرتی برای دیگران بشه


خوب سوال همینه!

وقتی اون زن شوهر داره چرا میگید که مالکش هستید!

دو حالت داره
حالت اول
یا با دشمن معاهده و قراردادی بسته میشود که هر کس به سرزمین دیگری تجاوز کرد. کشور مظلوم حق دارد برده بگیرد. چه جنگجو و چه زن و چه مرد. بسته به قرارداد دارد.
یا معاهده میبندند که در صورت جنگ برده نگیرند یا یکی برده بگیرد و دیگری نگیرد.
و از انجا که برده گیری واجب نیست میتوان به این معاهده پایبند بود. و اسرای جنگی به بردگی گرفته نشوند.

حالت دوم

اما در حالت دوم هر طرف به قانون خود عمل میکند یعنی میگوید شما غلط میکنید حمله کنید. و اصلا چنین قراردادی را قبول ندارد. بلکه میگوید ما قانون برده داری را قبول داریم و شما غلط میکنید فکر حمله به سرتان بزند. و اصلا چند بار برخی اسرا را برده میکنیم تا حساب کار دستتان بیاید.

حالت اول شبیه قوانین بین المللی است که حاکم میتواند انها را قبول کند چون برده گیری واجب نیست.
حالت دوم یعنی هزینه دشمن را بالا میبریم و قوانین بین المللی را نپذیرفتیم.
در حالت اول کاری به حق و باطل نداریم بلکه با معاهده و توافق موضوع را حل میکنیم. شاید به خاطر مصلحت.
در حالت دوم ملاک حق و باطل است و نمیتوان گفت چون دشمن شما را قبول ندارد پس شما بر حق نیستید. یا نمیتوان گفت چون دشمن شما را قبول ندارد پس بر او ولایت ندارید. پس اینجا جایگاه حق و باطل است و نظر دشمن حق را تعیین نمیکند. ما میگوییم هر کس تجاوز کند با او اینچنین برخورد میکنیم.

MJR;776955 نوشت:
[=#0000ff]
اولا در کدوم جنگی با زن و بچه حمله میکنن؟؟؟ تاریخ اینو کجا ثبت کرده؟؟
دوما خب کفار هم میتونن چنین استدلالی کنن! و بگن هر زن مسلمانی ( فرض کنید یکی از زنان والا مقام ما ) در جنگ اسیر شد باید یاهاش این طور رفتار شه تا درس عبرتی برای دیگران بشه

شما ابتدا مشخص کنید که با تاریخ میخواهید حق و باطل را تشخیص بدهید یا با دین یا با عقل یا با احساسات؟
بسیاری از کارهایی که مسلمانان انجام داده اند شرعی نبوده و نیست.
برخی نقل ها دروغ هستند یا اعتبار ندارند.
بگذارید کفار استدلال کنند وقتی شما حق را متوجه شوید اینها مهم نیست.
انها ممکن است بگویند اگر شما برده بگیرید ماهم میگیریم. خوب بگذار بگیرند.
انها حق ندارند و ما حق داریم. چرا؟ دقیقا این جوابی است که باید به دنبالش بود و همین محل دعوا است که چه کسی حق است و چه کسی حق را تعیین میکند.


خوب سوال همینه!
وقتی اون زن شوهر داره چرا میگید که مالکش هستید!


زن شوهر دارد مالکش که نیست.
از نظرگاه دین مالک اصلی خداست و او چنین حقی را میتواند بدهد.
از نظرگاه عقل مسئله توضیح داده شد.
اگر معاهده شد که خود پذیرفتند.
اگر قانون کشور باشد خودش باید عواقبش را بپذیرد و هزینه تجاوز به کشور را باید بپردازد.
گفتیم دشمن حق حیات ندارد و ما بر دشمن حاکم هستیم. این امری واضح و اشکار است. هم خدا و هم عقل چنین ولایتی را اجازه میدهد. شما انتظار نداشته باشید حق را دشمنتان تعیین کند.

من نه کارشناسم نه مشاور

ولی در فیلم محمد رسول الله تنها چیزی که دیدم این بود که بلال گفتند رسول الله دستور دادند خونواده ها از جمله زن و بچه ها در امان هستند هنگام فتح مکه

و ابوسفیان و خونواده اش چون تو خونه هستند در امان هستند

حالا نمیدونم از کی تا حالا اسیر زن بیوه محسوب میشه ؟؟؟؟؟

mjr;776928 نوشت:

دوستان الان که فکر می کنم می بینم یه موضوع دیگه ای هم هست!

توی یک جنگ احتمال اینکه یک زن شرکت کنه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی پایین هست!

احتمال اینکه اون زن متاهل باشه باز هم پنجاه پنجاه هست!

و احتمال اینکه شوهر اون زن زنده بمونه و فرار کنه و زن اسیر بشه بازم خیلی خیلی کمه! ( معمولا یا هردو باید کشته بشن یا هردو اسیر بشن )

و اگه همه این احتمالا رو با هم جمع کنیم خیلی خیلی بعیده که یه زن شوهردار در جنگ اسیر بشه که شوهرش زنده باشه!

به طوری که شاید بشه گفت تقریبا هرگز چنین اتفاقی نمی افته!

نظرتون چیه دوستان؟؟

جناب mjr سلام ...
در اینگونه مسائل اعتقادی نباید به تعداد افراد توجه کرد ... باید به این نگاه کرد که چه نسخه ای پیچیده شده ... و نظره اون ایدیولوژی در اون مساله خاص چی هست ... چون حقایق بر رویه لبه ها مشخص میشه ....
حتی اگر یک نفر هم مصداق این موضوع باشه ... و روش ... روشی اشتباه باشه ...

کفایت میکنه .

آورورا;776983 نوشت:
مغلطه «تو نیز چنینی». به هیچ وجه اینطور نیست. این اعمال تنها در بین مسلمانان رواج داره. سایر ملل اون رو محکوم می کنن.
طبق کنوانسیون ژنو:

Committing rape, sexual slavery, enforced prostitution, forced pregnancy, as defined in article 7, paragraph 2 (f), enforced sterilization, or any other form of sexual violence also constituting a grave breach of the Geneva Conventions. - ROME STATUTE OF THE INTERNATIONAL CRIMINAL COURTP


این که مغالطش بیشتره !
اون زمان کنوانسیون ژنو بوده مگه !!! یعنی رفتار دیگران با برده ها از مسلمانان بهتر بوده ؟؟؟؟!!!!!
تو این زمان هم کی دیدید مسلمانان در جنگ برده بگیرند ؟؟!!
اگه میخواید داعش رو ارتش اسلامی معرفی کنید که به زنان تجاوز میکنند بعد از اسیر کردن ، اون موقع من دیگه بحثی ندارم . چون تعریف شما از مسلمان کلا یک چیز دیگه هست ! اونایی که شما مسلمان معرفی میکنید ما تروریست تکفیری صداشون میزنیم :ok:

M A H D I;777017 نوشت:
این که مغالطش بیشتره !
اون زمان کنوانسیون ژنو بوده مگه !!! یعنی رفتار دیگران با برده ها از مسلمانان بهتر بوده ؟؟؟؟!!!!!
تو این زمان هم کی دیدید مسلمانان در جنگ برده بگیرند ؟؟!!
اگه میخواید داعش رو ارتش اسلامی معرفی کنید که به زنان تجاوز میکنند بعد از اسیر کردن ، اون موقع من دیگه بحثی ندارم . چون تعریف شما از مسلمان کلا یک چیز دیگه هست ! اونایی که شما مسلمان معرفی میکنید ما تروریست تکفیری صداشون میزنیم :ok:

موضوع بحث قوانین لایتغیر اسلامه، نه سنجش اخلاقی و حقوقی رفتارهای ملل باستانی. اگر مورد دوم مد نظر بود انتقاد شما وارد بود دوست گرامی.

سلام به همه
متاسفانه این موضوع بارها و بارها پرسیده شده و همیشه هم با پسخ های سراسر مغالطه کارشناسان و برخی کاربران همراه بوده
اگر بخوام تمام مغالطه های صورت گرفته در این زمینه رو بنویسم باید 10 صفحه تایپ کنم!!!
اما در حدی که بتونم به تعدادی از اونها اشاره میکنم

لطفاً قبل از خواندن مطالب به نقل قول ها توجه بفرمائید. بخصوص بخش هایی که با رنگ قرمز مشخص شده

صدیق;775724 نوشت:
فرض دوم، نیز نادرست است؛ زیرا زن نیازهایی دارد که با ازدواج انها را برطرف میکند. بنابراین اجازه ازدواج دوباره ندادن به آنان ظالمانه است

صدیق;776866 نوشت:
این یک لطف از جانب خداوند است. قرار نیست اگر به یکی لطف شد به بقیه هم لطف بشود

صدیق;776981 نوشت:
هدف از این ازدواج، صرفا براوردن نیاز جنسی زن اسیر نیست، بلکه اهداف دیگری نیز مانند موارد زیر وجود دارد:
جلوگیری از زمینه ایجاد فساد در جامعه با باقی ماندن زنان اسیر غیر مسلمان که ازدواج نکردند و کنیز نیز نیستند

1 - استاد گرامی میفرمایند اگر به زن اجازهء رفع نیاز جنسی ، و بطور خاص از طریق ازدواج داده نشود ظالمانه است
خب برادر عزیز ، اگر انجام ندادن یک کار ظالمانه است ، شما دیگه نمیتونید بگید خدا اگر دلش خواست لطف میکنه اگر نخواست لطف نمیکنه ، چون طبق گفته خودتون انجام ندادن این کار ، یعنی اجازه ندادن به مردان اسیر برای رفع نیاز جنسی ، صرفاً "عدم لطف" نیست ، بلکه عین ظلم است

2 - حتی بدون درنظر گرفتن مورد بالا شما نمیتونید بگید خدا اگر خواست به یکی لطف میکنه و به دیگری لطف نمیکنه ، چون با گفتن این جمله فیاض بودن خدا رو زیر سؤال میبرید. اگر خداوند فیاض است و خیررسان ، باید خیر او شامل همه بشود. مگر اینکه خود بنده خطایی صورت بده که از دایره فیض خداوند خارج بشه

3 - همچنین شما با گفتن جمله بالا ، عدل خدا رو هم زیر سؤال میبرید. چون عدل خداوند حکم میکنه که حتی در لطف هم تبعیض قائل نشه. خداوند ، پادشاهی از جنس بنی آدم نیست که بفرمایید هر جا که دلش بخواهد لطف میکند و هر جا نخواهد لطف نمیکند!!!

4 - میفرمایید وجود زنانی که از نظر جنسی ارضاء نشده اند ، خطر فساد در جامعه رو به دنبال خواهد داشت. شما همیشه در گوش ماها کردید که زن ها بیشتر به دنبال موارد احساسی هستن و مردها به دنبال مسائل جنسی. با قبول این حرف ، این سؤال پیش میاد که چطور اسلام نگران خطر فساد از سوی گروهی که نیاز جنسی اولویت دوم اونهاست بوده ، اما نگران گروهی که نیاز جنسی اولویت اول اونهاست نبوده؟! چطوریه که زن اگر نیاز جنسیش رفع نشه جامعه رو به فساد میکشونه ، اما مرد نه؟!

صدیق;775813 نوشت:
اما اینکه چرا به شوهرش باز گردانده نمیشود، به خاطر این است که اگر باز گردانده شود، این زن زمینه هدایت را از دست خواهد داد

صدیق;776974 نوشت:
مسئله در اینجا، هدایت کردن یا ایمان اوردن زنان نیست

5 - در بخش اول برای اینکه پاسخ دوستمون رو بدید ، میفرمایید زن به شوهر برگردانده نمیشود چون زمینه هدایت رو از دست میدهد
اما در جای دیگه میفرمایید موضوع هدایت زنان نیست!
بالاخره هدایت زنان جزء اهداف هست یا نیست؟!

صدیق;776974 نوشت:
حکم به بردگی گرفتن زنان و مردان فقط مربوط به جنگی است که کافران و مشرکان برای نابود کردن اسلام و جامعه اسلامی به کشور اسلامی حمله کنند

و طاها;776947 نوشت:
نهایتا این قانونی است که برای کافر حربی گذاشته میشود و اعلام میگردد

6 - جناب صدیق عزیز ، شما در نقل قول اول که از شما نوشتم فرمودید زنها نیازهایی دارند که باید رفع شود. انشاالله هم شما و هم جناب "و طاها" بهتر از من میدونید که نیاز جنسی که شما هم تا این حد اون رو مهم میدونید که عدم اجازه برای برآورده شدن اون رو ظلم میخوانید ، صرفاً در وجود زنان کافر حربی نیست. بلکه تمام زنان روی زمین ، مسیحی ، یهودی ، بی دین ، با دین ، شیعه ، سنی و...... همه و همه این نیاز رو دارند.اما در اینجا شما میفرمایید که خداوند این لطف رو (طبق گفته خودتون که فرمودید لطفی است از جانب خداوند) فقط در حق زنان کافر کرده! با این حساب باید بپذیریم که خداوند برای نیازهای جنسی زنان کافر ، بیشتر از زنان مسیحی ، یهودی و سایر ادیان و مذاهب ارزش قائل بوده ، چون اجازه رفع این نیاز رو به زنان اسیر کافر داده ، اما به اهل کتاب نه

Reza-D;777050 نوشت:
[=#0000ff]سلام به همه
6 - جناب صدیق عزیز ، شما در نقل قول اول که از شما نوشتم فرمودید زنها نیازهایی دارند که باید رفع شود. انشاالله هم شما و هم جناب "و طاها" بهتر از من میدونید که نیاز جنسی که شما هم تا این حد اون رو مهم میدونید که عدم اجازه برای برآورده شدن اون رو ظلم میخوانید ، صرفاً در وجود زنان کافر حربی نیست. بلکه تمام زنان روی زمین ، مسیحی ، یهودی ، بی دین ، با دین ، شیعه ، سنی و...... همه و همه این نیاز رو دارند.اما در اینجا شما میفرمایید که خداوند این لطف رو (طبق گفته خودتون که فرمودید لطفی است از جانب خداوند) فقط در حق زنان کافر کرده! با این حساب باید بپذیریم که خداوند برای نیازهای جنسی زنان کافر ، بیشتر از زنان مسیحی ، یهودی و سایر ادیان و مذاهب ارزش قائل بوده ، چون اجازه رفع این نیاز رو به زنان اسیر کافر داده ، اما به اهل کتاب نه

سلام علیکم
برادر من خوشحال میشوم مغالطاتم را بفرمایید
اما متوجه نشدم این نقل شما به چه مغالطه ای اشاره داشت.
من هیچگاه سخنی از نیاز زن به میان نیاوردم.

آورورا;777020 نوشت:
موضوع بحث قوانین لایتغیر اسلامه

اگه مشکلتون اینه که باید بگم قوانین اسلام لایتغیر نیست !
با توجه به تغییر شرایط، احکام موضوعات عوض میشه . مصداقهای زیادی هم برای این تغییر وجود داره . وجود مراجع هم دقیقا برای تشخیص شرایط و تغییر احکام متناسب با نیاز جامعه ی امروز هست .

M A H D I;777054 نوشت:
اگه مشکلتون اینه که باید بگم قوانین اسلام لایتغیر نیست !
با توجه به تغییر شرایط، احکام موضوعات عوض میشه . مصداقهای زیادی هم برای این تغییر وجود داره . وجود مراجع هم دقیقا برای تشخیص شرایط و تغییر احکام متناسب با نیاز جامعه ی امروز هست .

[="#FF0000"][="#800000"]چنین بود كه آیه‏ای درباره قومی نازل می‏گشت و با از بین رفتن آن قوم، آیه هم از بین می‏رفت، از قرآن چیزی باقی نمی‏ماند ولكن قرآن تا زمانی كه آسمانها و زمین برپاست، اول تا آخر آن جریان و سریان دارد. - امام صادق (ع)
[/][/]

در فقه کاربرد عقل استنباط احکام جزیی از احکام کلیه، نه نظر صادر کردن بر خلاف قرآن.

سلام.

مطالبی را در مورد بحث اجمالا (با خلاصه و جمع آوری نمودن مطالبی که در تاپیک های دیگر مطرح شده) به عرض می رسانم

1-احکام دین اسلام که ازجانب خداوند متعال به نبی مکرم اسلام ص نازل شده است، بر اساس مصالح و مفاسدی است که در متعلق آن احکام یا خود آن احکام است.
اما اینکه این مصلحت و مفسده که حکمت و فلسفه احکام است، چیست، مسئله ای است که عقل انسان توان رسیدن به تمام آن را ندارد.
به همین جهت ائمه معصومین سلام الله علیه فرموده اند که دین خداوند با عقل های جزء نگر بندگان قابل درک نیست.
در روایتی مرحوم صدوق از امام سجاد علیه السلام نقل میکند که دین خدا با عقول ناقص بشری و آراء باطل و قیاس قابل درک و فهم نیست و تنها با تسلیم در برابر فرامین الهی است که میتوان دین خدا را درک کرد:
الصَّدُوقُ فِي كَمَالِ الدِّينِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع:«إِنَّ دِينَ‏ اللَّهِ‏ لَا يُصَابُ‏ بِالْعُقُولِ‏ النَّاقِصَةِ وَ الْآرَاءِ الْبَاطِلَةِ وَ الْمَقَايِيسِ الْفَاسِدَةِ وَ لَا يُصَابُ إِلَّا بِالتَّسْلِيمِ فَمَنْ سَلَّمَ لَنَا سَلِمَ وَ مَنِ اهْتَدَى بِنَا هُدِيَ وَ مَنْ دَانَ بِالْقِيَاسِ وَ الرَّأْيِ هَلَكَ »

اصول و فروع کلی دین با دلایل عقلی سنجیده می شود اما جزئیات احکام را نمی توان با عقل سنجید چون به دلیل محدودیت عقل انسان و اینکه احکام باید بر مبنای مصالح عام و تمام افراد باشد عقل از درک تمام این جزئیات عاجر است و اگر عقل قادر به درک تمام موضوعات بود دیگر وجود وحی بی معنی می شد و اصولا حقانیت یک دین با مراجعه به جزئیات آن دین و بریده بریده نگاه کردن اموزه های ان نیست. اگر اصول یک دین بر اساس مبانی عقلی درست بود و روح حاکم برجزئیات آن با اصول عقلی و مبانی اولیه آن در تعارض نبود، میتوان به ان دین را دین حقی دانست. اما اینکه تک تک احکام و اموزه های جزیی انرا در نظر بگیریم و بخواهیم علت و وجه انها را بفهمند، این قطعا امری است نشدنی. نه در دین اسلام و نه در هیچ دین دیگر.
دلیل ان نیز مشخص است. منشأ تمامی ادیان آسمانی از موجودی است ماوراء طبیعی و مسائلی که او می داند و بر اساس ان برنامه ای برای سعادت بندگان می ریزد، برنامه ای است کل نگر، نه فقط برای اسایش یک موجود بریده از تمام موجودت دیگر. به همین دلیل است که برنامه شریعت اسلام، یک برنامه جامع است که تمام جوانب فردی و اجتماعی را در نظر گرفته. هم مربوط به وظایف و امور شخص اوست و هم در مورد ارتباط او با دیگر انسانها و دیگر موجودات و حتی در ارتباط با طیعیت و اجتماع هم برنامه دارد.
بنابراین حالا فرض کنید که خداوند بخواهد که علت تک تک احکامش را بیان کند. قطعا یک سری همیشه ناخشنود خواهند بود و به دنبال سهم خواهی هستند.درست همانند مجلس که اگر نمایندگان مجلس به جای اینکه مصلحت عمومی افراد جامعه را در نظر بگیرند بخواهند هر یک مصلحت منطقه خود را در نظر بگیرند. حال به نظر شما جامعه ای که چنین مجلسی با چنین نمایندگانی دارد هیچگاه میتواند پیشرفت داشته باشد. در حالیکه در برنامه بودجه کشور که مصحلت عمومی دیده میشود، قطعا مصلحت جامعه به عنوان یک امر واحد در نظر گرفته میشود و به همین جهت ممکن است منافع برخی در این میان با یکدیگر در تزاحم باشد که در این برنامه سعی بر تعدیل آن شده است.

2-بر فرض بد انگاشتن برده داری عدم امکان الغای نظام برده داری در صد اسلام به دلیل ذیل ممکن نبود:
۱. نظام برده داری در زمان بعثت رسول اکرم- در تمام جهان گسترده بود، الغای آن، قرار گرفتن در مقابل همه ی نظامهای موجود بود، و این گونه برخورد خطرآفرین بود.
۲. الغای آن باعث هرج و مرج شده و نظم اجتماع به هم می خورد. چرا که حدود نصف جمعیت و افراد جامعه در آن روز را بردگان تشکیل می داد، و سرا زیر شدن یک چنین جمعیت انبوه و بی خانمان، نظام اجتماع را به هم می ریخت و مشکلات فراوان را به بار می آورد از جمله معیشت و کار و ...
۳. جنگ در آن روزگار، تنها وسیله ی حفظ موجودیت و یک امر اجتناب ناپذیر بود. از سویی، اسیر گرفتن برای تضعیف دشمن و یا حداقل مقابله به مثل، نیز امر ضروری بود، اما حکومتها مثل امروزه رشد نیافته بودند و یک ساختار اولیه ی داشتند که نه جایی برای نگهداری اسراء داشتند و نه توان نگهداری آنها را و بر این اساس پیامبر اکرم- با تقسیم اسراء بین جنگ آوران موافقت کرد، که البته این امر باعث تربیت آنها نیز می شد.
ب) مبارزه ی تدریجی و ریشه ای
نظام برده داری ریشه های عمیق در جوامع پیدا نموده بود که بدون یک مبارزه ی عمیق و تدریجی امکان نداشت این نظام نامطلوب از میان برداشته شود و لذا رسول خدا- مبارزه ی جدی را علیه ریشه های نظام برده داری طراحی نمود که به برخی از اصول آن اشاره می گردد:
اصل نفی برتری نژادی بین برده و مولا
اصل تکریم بردگان و محدود کردن طرق بردگی،رسیدن بردگان به بالاترین مقام و منصب در حکومت نبوی، مانند سلمان، عمار یاسر، بلال، ... .
ایجاد رابطه ی همسری بین بردگان و دختران آزاده از بزرگترین و محترمترین خانواده های آن روز. مانند ازدواج زینب دختر جحش (دختر عمّه پیامبر-) با زید بن حارثه و دختر زیاد بن لبید رئیس قبیله ی بنی بیاضه با جویبر.
اصل توصیه و تشویق بر آزادی بردگان و قرار دادن قوانینی برای آزادی تدریجی آنان
و ...

3-شکی نیست که آزادی یک حق طبیعی است که همه ی انسان ها باید از آن بهره مند باشد امّا آزادی مطلق و رها را هیچ انسان عاقل نمی پسندد. آزادی باید یک حد و مرزی داشته باشد والّا خود آزادی باعث بی نظمی و هرج و مرج شده و با آزادی دیگر افراد جامعه در تعارض و تصادم قرار می گیرد و در نهایت باعث سلب آزادی می شود و همچنین باید قوانینی برای محدودیت آزادی افرادی که از این آزادی سوء استفاده می کنند وجود داشته باشد به عنوان مثال هیچ شکی نیست که یک انسان باید آزاد باشد اما اگر همین انسان از این حق آزادی خود سوء استفاده کرد و روی به سرقت اورد او را محبوس در زندان می کنند و کسی هم اعتراضی ندارد که چرا حق آزادی وی را از او سلب نمودید؟ در این هم شک نیست که انتخاب همسر حق هر انسانی است اما اگر شخصی در مسیری علیه مسلمین قرار گرفت و به قصد حمله به مسلمین را داشت و در نبرد علیه مسلمین اسیر شد اگر حاکم جامعه اسلامی بخواهد می تواند این حق و سایر حقوق وی از او سلب شود و اینجا جای اعتراض نیست که چرا حقوق وی سلب شده است.(اما اینکه در برابر اینکار چه حقی باید سلب شود و چه حقی سلب نشود بر می گردد به همان مورد اول که عقل به جزئیات آن دسترسی ندارد و باید از طریق شرع به آن دست یافت)

و طاها;777052 نوشت:
سلام علیکم
برادر من خوشحال میشوم مغالطاتم را بفرمایید
اما متوجه نشدم این نقل شما به چه مغالطه ای اشاره داشت.
من هیچگاه سخنی از نیاز زن به میان نیاوردم.

سلام برادر عزیز
نقل قول من از شما بابت آوردن تضمین بود و اگر دقت بفرمایید در ابتدای مورد شماره 6 ، جناب صدیق رو خطاب قرار دادم و مغالطهء این موضوع از اونجاست که گفته شده این حکم برای کارفران حربی هست و در جای دیگری گفته شده بود که نیاز زنان مورد نظر این حکم بوده

اما از اونجایی که هر دوی شما بزرگواران گفته بودید که این قانون متوجه کافران حربی هست ، سؤال رو به هر دوی شما گفتم. حالا هم اگر شما پاسخی به موارد گفته شده از طرف من دارید ، خوشحال میشم بشنوم :Gol:

آورورا;777063 نوشت:
در فقه کاربرد عقل استنباط احکام جزیی از احکام کلیه، نه نظر صادر کردن بر خلاف قرآن.

منم نافی این نیستم که قرآن برای تمام دورانها برنامه داره ولی اینجا یک نفر قرآن شناس لازم داریم که بگن آیا فلان حکم قرآن حکم کلی هست یا حکم جزئی . این حکم در چه واقعه ای و چه شرایطی توسط خداوند نازل شده .
احکام استثنایی در تمام جوامع مدنی موجوده که شرایط خاصی رو شامل میشه .
عقل تا زمانی که با قرآن متضاد نباشه قابل قبوله . (البته باید قرآن رو بشناسیم تا ببینیم حکممون واقعا خلاف قرآن هست یا نه !)
یک مثال :
در قرآن تمام انسانها با هم برابرند . منطق قرآن بر آزادی انسانها در زندگیست .انتخاب دین رو هم خداوند برای انسانها آزاد گذاشته ولی کسانی که خداوند رو انتخاب کنند به خوشی میرسند کسانی که سمت غیر خدا برند ، بدبخت میشن .
در همین اسلام احکام برده داری مطرح میشه که ظاهرن با منطق قرآن در تضاده و از بند کشیدن انسانها صحبت میشه .
در همین 1 موضوع دو حکم متفاوت وجود داره . هر دو عقلی هستند . دومی در ظاهر خلاف قران هست ولی در باطن پاسخی به شرایط اون دوران و سامان دادن به وضعیت نابسامان اسیران جنگی و غلامان بود.
در زمان موجود مسئله ی گرفتن برده و اسیر مطرح نیست پس اون حکم استثنایی عملا از بین میره !
فکر میکنم استنباط شما از لایتغیر بودن احکام اسلامی حداقل اون طوری که در تاریخ ، احکام مختلف صادر شدند از ائمه و پیامبر اکرم (ص) تناقض داره .

احکام کلی اسلام اینا هستند :
مردم آزادند در انتخاب - ضرر رساند به دیگران ممنوع است - هرکس هر انتخابی انجام بدهد ناگزیر باید نتیجه اش را هم بپذیرد - نزاع و درگیری و آزار رساندن به دیگران حرام است و خیلی از حرفهای خوشگل دیگه :ok:

Reza-D;777082 نوشت:
سلام برادر عزیز
نقل قول من از شما بابت آوردن تضمین بود و اگر دقت بفرمایید در ابتدای مورد شماره 6 ، جناب صدیق رو خطاب قرار دادم و مغالطهء این موضوع از اونجاست که گفته شده این حکم برای کارفران حربی هست و در جای دیگری گفته شده بود که نیاز زنان مورد نظر این حکم بوده

اما از اونجایی که هر دوی شما بزرگواران گفته بودید که این قانون متوجه کافران حربی هست ، سؤال رو به هر دوی شما گفتم. حالا هم اگر شما پاسخی به موارد گفته شده از طرف من دارید ، خوشحال میشم بشنوم :Gol:

خوب اصلا از نظر من نیاز زن نمیتواند دلیل باشد بلکه خنده دار است.پس لزومی ندارد از این دلیل خنده دار دفاع کنم. و از این جهت با شما موافقم.
اما به نظرم لازم نبود بیان من تضمین باشد چون غالبا میگویند این حکم مربوط به کافران حربی است.و کارشناس خود بهتر میدانند.

و طاها;777089 نوشت:
اما به نظرم لازم نبود بیان من تضمین باشد چون غالبا میگویند این حکم مربوط به کافران حربی است.و کارشناس خود بهتر میدانند

کارشناس محترم پای پست شما صلوات زده بودند. به هر حال اگه فکر میکنید نقل قول من از شما به جا نبود عذرخواهی میکنم
موضوع قفل شده است