جایگاه کسانی که از شک بیرون نیامده اند

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جایگاه کسانی که از شک بیرون نیامده اند

با سلام

بنده چند ماهی میشود که در شک هستم و در این مدت مطالب موافق و مخالف خدا و دین را خوانده ام و بعید است از شک بیرون بیایم و حتی به شکاک بودن خودم افتخار هم میکنم چون ایمان را مسخره میدانم! (ولتر) حال اگر در این حالت بمیرم جایگاهم کجاست؟ آیا در قرآن در مورد چنین شکی که مقدمه یقین هم نیست صحبتی شده؟

با تشکر

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد کریم

m@hdi;599972 نوشت:
ا سلام

بنده چند ماهی میشود که در شک هستم و در این مدت مطالب موافق و مخالف خدا و دین را خوانده ام و بعید است از شک بیرون بیایم و حتی به شکاک بودن خودم افتخار هم میکنم چون ایمان را مسخره میدانم! (ولتر) حال اگر در این حالت بمیرم جایگاهم کجاست؟ آیا در قرآن در مورد چنین شکی که مقدمه یقین هم نیست صحبتی شده؟


سلام عليكم
درود بر شما برادر گرامی ودوست عزیز.
به گفته شهید مطهری که سخن بسیار زیبایی است اگر درست در ذهنم مانده باشد. شک منزل خوبی است ولی خانه خوبی برای ماندن نیست. شکی خوب است که دنبال جواب باشیم وبه یقین برسیم والا ماندن در شک نتیجه خوبی ندارد.
سوال شما خیلی کلی است لذا برای اینکه بتوانیم به نتیجه برسیم شما لطف کنید سوالتان را واضح تر بیان کنید واینکه دقیقا در چه چیزی شک دارد، در کجای دین وخدا شک دارید.
موفق وموید باشید.

سلام خدمت شما کارشناس محترم
با تشکر از جوابهای منطقی و خوب شما
چرا گاها پرسش زیادی در مورد وجود خداوند متعال ، برای رسیدن به جواب کفر و شک محسوب میشود
ما از کودکی اینقدر جوابی برای سوالهایمان نشنیدیم الان هم جوابی برای سوالهای کنجکاوانه کودکانمان نداریم

yas@@;600841 نوشت:
سلام خدمت شما کارشناس محترم
با تشکر از جوابهای منطقی و خوب شما
چرا گاها پرسش زیادی در مورد وجود خداوند متعال ، برای رسیدن به جواب کفر و شک محسوب میشود
ما از کودکی اینقدر جوابی برای سوالهایمان نشنیدیم الان هم جوابی برای سوالهای کنجکاوانه کودکانمان نداریم

سلام علیکم
ملاک در این مواقع نظر علماء واهل فکر است نه سخن عوام، ودر بین علماء اینطور نیست که سوالی که در مورد خداوند می شود کفر محسوب شود بلکه انسان باید سوال خود را با کسی که آگاه ومتخصص در آن زمینه است مطرح کند.
در مورد توحید الهی آنچه گفته شده این است که د رمورد ذات الهی فکر کردن به نتیجه نمی رسد وبلکه انسان را متحیر کرده وچه بسا به کفر بکشاند. چون دست ما از ذات الهی کوتاه است وبه تعبیر شعر معروف عنقا شکار کس نشود دام برگیر.
رسیدن به ذات الهی وفهم آن از قدرت فکری ما خارج است لذا گفته اند در مورد ذات الهی فکر نکنید.
ومهم در باب معرفت برای ما مقام فعل الهی است واین زمینه برای ما وجود دارد که در مقام فعل نسبت به خداوند معرفت پیدا کنیم. لذا تلاش ما هم در همین زمینه باید باشد. وکفری که می فرمایید این نیست که انسان سوال خود را مطرح نکند بلکه در این است که دست بشر از پاسخ در برخی زمینه ها یعنی توحید ذات عاجز است لذا فکر وتفکر در آن زمینه نیز بی نتیجه وغلط می باشد. :Gol:

کریم;600833 نوشت:
سوال شما خیلی کلی است لذا برای اینکه بتوانیم به نتیجه برسیم شما لطف کنید سوالتان را واضح تر بیان کنید واینکه دقیقا در چه چیزی شک دارد، در کجای دین وخدا شک دارید.

شبهات من در چندین جبهه وجود دارد چه در مورد دین (بطور دقیقتر اسلام) و چه در مورد الله و حتی در مورد خود پیامبر که در مورد همه آنها تاپیک زده و به اندازه کافی بحث کرده ام و البته هنوز هم بحث میکنم چه با کسانی که مومن و مسلمان هستند چه با کسانی که بی دین و بیخدا هستند و دلایل هر 2 طرف را شنیده ام اما برای اعتقاد به هر 2 دیدگاه (چه ایمان به اسلام و چه ایمان به بی دینی و بیخدایی) دلایلی دارم.

مثلا میخواهم بگویم که مومن هستم و مسلمان اما با خودم میگویم با این ایراداتی که اسلام دارد چه کار کنم؟! میخواهم بگویم بی دین هستم و بیخدا اما با خودم میگویم با این دلایلی که بر صحت خدایی بودن اسلام دارم چه کار کنم؟! به اندازه کافی هم بحث کرده ام و بحث کردن چندین ماهه و روزانه چند ساعت فکر کنم کافی باشه چون وقتی به اطرافم نگاه میکنم (چه مومنین چه ملحدین) میبینم که اگر من صدها ساعت برای فهمیدن حقیقت مطالعات داشته ام عمده مومنین و ملحدین شاید حتی 10 ساعت هم برای رسیدن به دیدگاهشان مطالعه نکرده اند!

به همین دلیل هست که من شک را انتخاب کرده ام که برعکس آیت الله مطهری که گفته اند خانه خوبی برای ماندن نیست بنده نظر ولتر برایم منطقی تر است و حداقل چیزی که از این صدها ساعت مطالعاتی که داشته ام به آن رسیدم این است که "مطمئنا" ایمان نمیتواند صحیح باشد چون اگر دلایلی بر حقانیت اسلام هست متقابلا دلایلی بر رد حقانیت اسلام هست و من حرف هر 2 طرف را شنیده ام و هر 2 طرف بعضا حرفهای منطقیی زده اند که نمیشود رد کرد.

حالا در قرآن در مورد جایگاه شکاکان آیه ای آمده است؟

m@hdi;600915 نوشت:
مثلا میخواهم بگویم که مومن هستم و مسلمان اما با خودم میگویم با این ایراداتی که اسلام دارد چه کار کنم؟!

سلام علیکم وبا عذر خواهی از تاخیر در جواب:
به نظر شما ایراد اسلام چیست؟ وچه ایرادی دارد که شما نمی توانید به طور کامل به آن معتقد باشید؟
وچه مزیتی سایر مکاتب یا ادیان دارند که اسلام از آن بی بهره است؟
ببینید اگر معیار ما برای سنجش حقانیت وخطا یک مکتب برداشتهای ذهنی خودمان باشد نمی تواند معیار خوبی باشد ولی اگر ما برهان دقیق در اشکال خود داریم مساله ای دیگر است که باید دید آیا این برهان درست چینش شده یانه؟ لذا بنده خوشحال می شوم اگر صلاح بدانید وجزئی تر این اشکالات را بیان بفرمایید.

m@hdi;600915 نوشت:
میخواهم بگویم بی دین هستم و بیخدا اما با خودم میگویم با این دلایلی که بر صحت خدایی بودن اسلام دارم چه کار کنم؟! به اندازه کافی هم بحث کرده ام و بحث کردن چندین ماهه و روزانه چند ساعت فکر کنم کافی باشه چون وقتی به اطرافم نگاه میکنم (چه مومنین چه ملحدین) میبینم که اگر من صدها ساعت برای فهمیدن حقیقت مطالعات داشته ام عمده مومنین و ملحدین شاید حتی 10 ساعت هم برای رسیدن به دیدگاهشان مطالعه نکرده اند!

ببینید ما شاید به ندرت آدمی داریم که ملحد باشد بمعنای اینکه به غیر از ماده به چیز دیگری قائل نباشد والا عمده مردم دنیا خدا را قبول دارند در قالب آین ومکتب ودین خودشان، واین حسن کار شماست که می خواهید با تحقیق دین خود را انتخاب کنید وخیلی کار پسنیده وعقلایی ودرستی است ولی به نظر بنده نتیجه ای که به آن رسیده اید درست نیست. چون حداقل یکی از این دو تا درست ایت چون نمی شود هم ملحدین وهم اسلام که دو جریان ضد هم هستند نکات درست وخطا داشته باشند. چون دو مبنای ضد هم وجود دارد. یکی جهان وهستی را زا عینک ماده نگاه می کند وهمه چیز را منحصر در ماده می پندارد ودیگری از دید توحیدی وچهان بینی الهی نگاه می کند.

m@hdi;600915 نوشت:
چون اگر دلایلی بر حقانیت اسلام هست متقابلا دلایلی بر رد حقانیت اسلام هست

به شکل عقلی نمی شود هر دو طرف درست باشند که هم دلایل حقانیت قابل توجیه باشد وهم دلایل عدم حقانیت چون اینها نقیض هم هستند وباید یکی از اینها درست باشد. وشما که اهل تحقیق هستید باید تلاش کنید احق را پیدا کنید. نه اینکه در مقام شک باقی بمایند واینی که شما می فرمایید عین سردرگمی است به زعم بنده.

m@hdi;600915 نوشت:
حالا در قرآن در مورد جایگاه شکاکان آیه ای آمده است؟

در قرآن مساله شک برای موارد مختلف نقل شده است یا با عنوان ریب ویاخود شک که برخی از اینها در مورد کسانی است که در نزول قرآن از جانب خداوند شک داشتند وبه اصطلاح آیات تحدی است. وبرخی در مورد امت های سابق است. وبرخی هم گه شاید مربوط به بحث ما باشد که در این بیان می کنم. ونشان می دهد که شکاکان در نزد خداوند متعال جایگاه خوبی ندارند.
1-
فَإِنْ كُنْتَ في‏ شَكٍ‏ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرينَ (یونس،94)

طبق این آیه شریفه می فرماید اگر در آنچه ما بر پیامبر خود نازل کرده ایم شک داری از کسانی که آگاه وعالم به حقانیت این دین هستند سوال کن چون حق از جانب خداوند بر تو نازل شده است لذا از تردید کنندگان مباش.
این آیه شریفه به صراحت از اینکه انسان از شکاکان باشد نهی می کند. وهشدار می دهد. لذا توصیه قرآن کریم این است که از عالمان وآگاه سوال کنید.
2- وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها في‏ شَكٍ‏ وَ رَبُّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفيظٌ (سبا،21)
طبق این آیه شریفه هم از زمره کسانی که در دام شیطان می افتند شکاکان هستند.
3- وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ في‏ شَكٍ‏ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ (34غافر)
و به يقين، يوسف پيش از اين، دلايل آشكار براى شما آورد، و از آنچه براى شما آورد همواره در ترديد بوديد تا وقتى كه از دنيا رفت، گفتيد: «خدا بعد از او هرگز فرستاده‏اى را برنخواهد انگيخت.» اين گونه، خدا هر كه را افراطگر شكّاك است، بى راه مى‏گذارد.
این آیه هم نشان می دهد که شخصی که در شکاکیت بماند وشک خود را علاج نکند سردرگم می ماند ود رواقع در راستای همان آیه سابق است چون شیطان این شخص را گمراه می کند.
4-
[=Noor_Nazli]قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌ‏ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُريدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبينٍ

[=Noor_Nazli](ابراهیم،10) پيامبرانشان گفتند: «مگر در باره خدا -پديد آورنده آسمانها و زمين- ترديدى هست؟ او شما را دعوت مى‏كند تا پاره‏اى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و تا زمان معينى شما را مهلت دهد.» گفتند: «شما جز بشرى مانند ما نيستيد. مى‏خواهيد ما را از آنچه پدرانمان مى‏پرستيدند باز داريد. پس براى ما حجتى آشكار بياوريد.»
طبق این آیه هم وجود خداوند آنقدر واضح ومبرهن است که شک در آن معنی ندارد چون آسمانها وزمین وعالم هستی همه نشانگر وجود بارئ تعالی است.
5-
إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ في‏ رَيْبِهِمْ‏ يَتَرَدَّدُونَ (توبه،45) تنها كسانى از تو اجازه مى‏خواهند [به جهاد نروند] كه به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند و دلهايشان به شكّ افتاده و در شكّ خود سرگردانند.
این آیه شریفه هم نشان می دهد که آدم شکاک در موقع جهاد بخاطر همین شک ایمان به خدا وقیامت ندارند ودر این شک خود سرگردان هستند.
این از جمله آیاتی بود که می شد در اینجا مطرح کرد.

به هرکی میتونید بدید تو کار خیر شریک شید پیام بازدید کننده یا هر طوری اشترک بزارید
دانلود کلیپ بسیار زیبایی از بهشت و جهنم

[=book antiqua]دانلود

موضوع قفل شده است