مرحوم آقامجتبي تهراني (خاطراتی شنیدنی در آستانه ماه رمضان)

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مرحوم آقامجتبي تهراني (خاطراتی شنیدنی در آستانه ماه رمضان)


بسم الله الرحمن الرحیم


یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی

در آستانه اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، روح شیدا و بی قرار فقیه عارف و مجاهد سالک حضرت آیة الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی به ملکوت اعلی پیوست. این مرجع عظیم الشأن که از برجسته ترین شاگردان مکتب فقهی، عرفانی و فلسفی امام خمینی (قدس سره الشریف) بود عمری را به تدریس و تربیت و تهذیب نفوس گذراند، و اهتمام تمام به اقامه عزای خامس آل عبا و تبیین معارف اسلامی و سلوک عاشورایی داشت و تقدیر چنان شد که در همین ایام نیز در جوار رحمت بی انتهای الهی عزادار فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد؛ «یوم علی آل الرسول عظیم».
این مصیبت بزرگ را به محضر مقدس حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه، مقام معظم رهبری، مراجع عظام تقلید، حوزه‌های علمیه، شاگردان و ارادتمندان ایشان و همه امت مسلمان تسلیت گفته و علوّ درجات معظم له را مسئلت می‌نماییم.

+


_____________________________________________________________________________________

آخرین روضــــــــه آیت‌الله آقـــــا مجتبی تهــــــــــرانی

صدای آقا مجتبی تهرانی دیگر قوت همیشه را نداشت اما از همیشه سوزناک‌تر بود؛ انگار این آخرین روضه که برای حضرت زینب(س) خوانده می‌شد، باید تا همیشه در دل تاریخ ماندگار شود...
به گزارش فارس، جنس جلسات اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی با همه سخنرانی‌ها فرق می‌کرد، معمولا در این جلسه تمام افراد قلم و کاغذ داشتند و مباحث را یادداشت می‌کردند؛ خواندن خطبه در ابتدا و دعا کردن در انتهای مراسم جزو موارد ثابت کلاس اخلاق حاج آقا بود.

ه گزارش فارس، آیت‌الله مجتبی کلهر تهرانی مشهور به آقا مجتبی تهرانی در سن 75 سالگی دارفانی را وداع گفت. این شاگرد امام خمینی(ره) ساعت یک بامداد امروز در بیمارستان تهران درگذشت.
پیش از این صدیقه کلهر فرزند آیت‌الله تهرانی در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس علت بستری شدن پدرش را بیماری عفونی اعلام کرده بود.
پیکر مطهر آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی ساعت 9 صبح فردا از مدرسه عالی شهید مطهری تشییع و در حرم حضرت عبدالعظیم (ع)، کنار مادر و پدربزرگ خود (از شهدای مشروطه) دفن می‌شود.

دانلود صدای آخرین روضه ایشان:

کلیک




___________________________________________________________________________________

مداحی میثم مطیعی به مناسبت در گذشت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی :

دانلود


پيام تسليت رهبر معظم انقلاب در پی ارتحال آیت‌الله مجتبی تهرانی؛

بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و تأثر فراوان، خبر درگذشت عالم عامل ربّانی، مرحوم آیت الله آقای حاج آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه را دریافت کردم. این حادثه ناگوار، ضایعه‌ای برای حوزه‌ی علمیه و روحانیت و جامعه‌ی مذهبی تهران و به ویژه ارادتمندان و شاگردان ایشان و جوانانی است که از مجالس پر فیض و درس‌های سازنده‌ی این معلم اخلاق بهره می‌بردند.
اینجانب تسلیت صمیمانه‌ی خود را به آن بیت شریف و بازماندگان، بویژه اخوی بزرگوار و نیز به همسر مکرّم و آقازادگان ارجمند و دیگر بازماندگان این بیت شریف تقدیم داشته، علوّ درجات آن فقید سعید را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم.

سیّد علی خامنه‌ای
13/ دی ماه/ 1391

_______________________________________________________________________________________________
پیام تسلیت حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون
ارتحال عالم ربانی، استاد بزرگ حوزه‌ی علمیه‌ی تهران، حضرت آیت الله آقای حاج شیخ مجتبی تهرانی رحمة‌الله علیه موجب تأثر و تأسف گردید.
آن عالم بزرگوار از مفاخر حوزه‌ی علمیه قم بودند و سال‌ها در حوزه‌ی علمیه‌ی تهران کرسی تدریس دروس خارج را برعهده‌ داشتند و طلاب فاضل و عالی از ایشان استفاده‌‌های فراوان ‌نمود‌ند و از طرفی استاد و مربی اخلاق برای نفوس مستعده‌ و جوانان متدین بوده و سال‌ها در نشر و ترویج معارف نورانی اهل البیت علیهم السلام بسیار موفق بودند.
این ضایعه‌ی مؤلمه را به حضرات علمای اعلام و حوزه‌ی علمیه تهران و برادر بزرگوارشان حضرت آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی و فرزندان روحانی و فاضل و بیوت محترم وابسته تسلیت می‌گویم.
غفران و رحمت واسعه‌ی الهی را برای آن فقید سعید و صبر جمیل و اجر جزیل برای بازماندگان محترم را ازخداوند متعال مسألت دارم.
19 صفر 1434
لطف الله صافی

______________________________________________

پیام تسلیت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

باسمه تعالی
فقدان اسفناک عالم ربانی حضرت آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی( قدس سره) موجب تاثر شدید گردید.
این عالم بزرگ در طول عمر پر برکت خود خدمات فراوانی به جهان اسلام و عالم تشیع نمود و همواره منادی اخلاق و تقوا بود و شاگردان بسیاری در محضر ایشان پرورش یافتند.
این ضایعه را به جامعه روحانیت و شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) و بالخصوص به خاندان محترم ایشان تسلیت عرض می کنم.
شادی روح آن فقید سعید و صبر و اجر جزیل برای بازماندگان آن مرحوم را از خداوند متعال خواهانم.
ناصر مکارم شیرازی
13/10/1391
مطابق با 19 صفر 1434

پیام تسلیت حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی

حضرت آیت الله حسین نوری همدانی از مراجع تقلید، ارتحال عالم ربانی آیت الله مجتبی تهرانی را تسلیت گفت.
این مرجع تقلید در پیام تسلیت خود با تجلیل از خدمات آیت الله تهرانی تاکید کرد: ایشان منشا خدمات فراوانی برای حوزه های علمیه بودند و شاگردان بسیاری را تربیت کردند.
حضرت آیت الله نوری همدانی در پایان پیام تسلیت خود این ضایعه را به حوزه های علمیه، برادر آیت الله مجتبی تهرانی، آقازادگان و بیت مکرم وی تسلیت گفت و برای آن مرحوم غفران الهی و برای بازماندگان صبر و اجر مسالت کرد.

پیام تسلیت حضرت آیت الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان

اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه
در آستانه اربعین ابی عبدالله الحسین علیه السلام
رحلت جناب آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی(ره)
را به ساحت قدسی ولی الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف، مقام معظم رهبری، مراجع عظام، حوزه های علمیه شیعه خصوصا قم و تهران، شاگردان آن فقیه عالی قدر و بیت شریف و اخوی معظمشان جنابب آیت الله حاج شیخ مرتضی تهرانی تسلیت گفته و از عموم مومنین برای شرکت در تشییع جنازه این عالم ربانی از مدرسه عالی شهید مطهری در روز اربعین دعوت بعمل می آید.
محمدرضا مهدوی کنی
جامعه روحانیت مبارز

پیام تسلیت دکتر احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران

انا لله و انا الیه راجعون
فقدان عالم و عارف وارسته و ربانی حضرت آیت الله آقا مجتبی کلهر تهرانی که از علمای شجاع و انقلابی و مبارزین نهضت اسلامی بوده و از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی همواره در تمامی صحنه های حساس انقلاب حضور فعال و مؤثر داشته ، ثلمه ای جبران ناپذیر و ضایعه ای بزرگ است.
ارتحال این مرجع تقلید عالیقدر که عمر با برکت خویش را در مسیر مجاهده و تهذیب نفس سپری نموده و سالیان متمادی حوزه های علمیه و طلاب علوم دینی از وجود ایشان بهره مند بودند را به پیشگاه امام عصر (عج) و رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی، حوزه های علمیه ، تمامی ارادتمندان و عموم ملت شریف ایران تسلیت می گویم و در آستانه اربعین سرور و سالار شهیدان از خداوند متعال مسئلت دارم که روح پرفتوح ایشان را با امام حسین (ع) و شهدای دشت کربلا محشور نماید.
محمود احمدی نژاد
رئیس جمهوری اسلامی ایران

پیام تسلیت آیت الله لاریجانی رئیس قوه قضائیه

انا لله و انا الیه راجعون
اذا مات العالم ثلم فی‌الاسلام ثلمه لا یسدها شیء
ارتحال عالم ملکوتی، فقیه وارسته، مرجع عالیقدر تشیع و استاد معزز و مسلم اخلاق، "حضرت آیت‌الله العظمی آقامجتبی تهرانی" که عمر پربرکت خویش را در راه تهذیب نفس، تحکیم مبانی تشیع و ترویج اخلاق و تعالیم اسلامی سپری کرد، موجب تاسف و تاثر اینجانب شد. این ضایعه مولمه را به محضر حضرت ولی‌عصر (عج)، مقام معظم رهبری (مد‌ظله العالی)، مراجع معظم تقلید و حوزه‌های علمیه و همه مسلمانان تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و برای خانواده محترم صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت دارد.
صادق آملی لاریجانی

پیام تسلیت دکتر لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
ارتحال حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی مرجع عالیقدر شیعه و استاد برجسته اخلاق پس از مدت ها تحمل رنج و بیماری، ضایعه ای بزرگ برای عالم شیعه و موجب تأسف و تأثر گردید.
آن عالم وارسته و عبد صالح خداوند تربیت یافته بیت تدین و معرفت و در خانواده ای روحانی و دین مدار رشد و تعالی پیدا کردند و طبق رسم تمامی خاندان های علم و هدایت تحصیل در علوم دینی و حوزوی را از همان دوران کودکی آغاز کرد و در امر کسب معلومات معنوی و دینی جدیت فوق العاده ای داشتند.
آیت الله مجتبی تهرانی با اهتمام فراوان و پشتکار، دروس حوزوی را در محضر علمای برجسته و بزرگی همچون حضرت امام خمینی(ره)، آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم علامه طباطبایی فرا گرفتند که این امر در شکل گیری و ارتقاء جایگاه رفیع علمی و معنوی و مذهبی ایشان بسیار مؤثر و تأثیرگذار بود. بطوریکه با همین نبوغ و استعداد فکری که از خود نشان دادند در همان جوانی به درجه رفیع اجتهاد رسیدند. ایشان همچنین دارای محبوبیت و مقبولیت فراوانی در نزد استاد خویش یعنی بنیانگذار جمهوری اسلامی بودند و طی چندین سال متمادی از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل بهره های بیشماری بردند.

ایشان نقش ممتازی در راهنمایی و راهبرد مجاهدان انقلابی دوران ستم شاهی و سال های مبارزه داشتند و برخی اقداماتشان منحصر به فرد و سرنوشت ساز بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تحت زعامت حضرت امام خمینی اصرار بر گمنامی و ناشناخته بودن داشتند و از قبول مسئولیت های آشکار کنار کشیدند و با عشق و علاقه به نشر و گسترش علوم دینی و اخلاقی و تربیت شیفتگان مذهب تشیع پرداختند. بگونه ای که جلسات درس خارج و اخلاق ایشان مورد استقبال فراوان طلاب و فضلا قرار داشت.

تقارن ارتحال آن روحانی جلیل القدر با ایام عزاداری و سوگ اربعین حسینی نشان از روح بلند معنوی و ارادات ایشان به خاندان عصمت و طهارت دارد و بدون شک فقدان ایشان ضایعه بزرگ و جبران ناپذیری برای مرجعیت و عالم تشیع می باشد.

اینجانب از سوی خود و نمایندگان مجلس شورای اسلامی ضمن تعزیت و تسلیت این مصیبت به پیشگاه حضرت بقیه الله الاعظم، مقام معظم رهبری، مراجع عظام، حوزه های علمیه سراسر کشور، ملت شریف ایران و بیت معزز و مکرم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، برای روح بلند آن عالم ربانی رحمت و مغفرت و برای بازماندگان و شاگردان وی صبر و شکیبایی از درگاه خداوند متعال مسئلت می کنم.
علی لاریجانی
رئیس مجلس شورای اسلامی

شهدایی که پای ثابت جلسات آیت‏الله تهرانی بودند


صیادشیرازی و شهید غنی‌پور مستمع ثابت جلسات اخلاق آیت‌الله تهرانی بودند.

محمد ناصری عضو شورای نویسندگان مسجد جواد‌الائمه گفت: شهید غنی‌پور همیشه می‌گفت در جلسات درس آیت‌الله مجتبی تهرانی باید با کاغذ و قلم حاضر بود. او و شهید صیاد شیرازی از پامنبری‌های ثابت این جلسات بودند.
محمد ناصری، نویسنده و عضو شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه (ع) در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به ارتحال آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی به بیان برخی از خاطرات حضور خود و شهید حبیب غنی‌پور در جلسات درس اخلاق ایشان پرداخت و گفت: من و شهید غنی‌پور در سال‌های 1361 و 1362 باهم به جلسات درس اخلاق ایشان می‌رفتیم و یادم هست که از محل ما برای رسیدن به جلسات ایشان هم سه مرتبه اتومبیل را باید عوض می‌کردیم.

وی افزود: در ماه‌های رمضان آن سال‌ها من و شهید غنی‌پور به صورت مستمر در جلسات درس آیت‌الله مجتبی تهرانی حاضر بودیم و یادم هست که یک شب در همان جلسات، حاج آقا مطلبی، پیشنماز مسجد جواد‌الائمه را هم دیدم. او به ما دو نفر گفت: پس علت اینکه شب‌های رمضان در مسجد خودمان نمی‌بینمتان همین موضوع است و بعد از آن ما را بسیار مورد تشویق هم قرار داد.
ناصری ادامه داد: از نخستین جلسه حضورمان در جلسات اخلاق آقای مجتهدی متوجه شدیم که باید حتما یک دفتر و خودکار برای یادداشت‌برداری با خودمان داشته باشیم که از قضا شهیدغنی‌پور این کار را کرد و الان هم بخش قابل توجهی از دست‌نوشته‌های او حاصل نت برداری‌اش از همان جلسات است.
البته یادم هست نویسنده‌های دیگری هم بودند که از میان آنها شهید صیاد شیرازی بیشتر از همه در خاطرم مانده که اتفاقا از پامنبری‌های بسیار پیگیر آقای مجتهدی بود و درست یادم هست که او هم از صحبت‌های ایشان یادداشت تهیه می‌کرد.
مدیرکل دفتر انتشارات کمک‌آموزشی وزارت آموزش و پرورش همچنین افزود: نظم جلسات آقای مجتهدی برای من همیشه قابل توجه بود. یادم هست همیشه ایشان در ساعت معینی برای نماز می‌آمدند، یعنی ما به دقیقه می‌دانستیم که ایشان چه زمانی می‌آیند و نمازشان چقدر طول می‌کشد و پس از آن چقدر برای دعا و قرائت قرآن وقت می‌گذارند که به طور معمول 45 دقیقه می‌شد.

جلسات احیای شب‌های قدر ایشان هم به همین شکل بود؛ از ساعت یک و نیم بامداد شروع می‌شد و راس ساعت دو و ربع هم ایشان مراسم احیاء را آغاز می‌کرد و ساعت سه بامداد برای اینکه حاضران به منازلشان برسند، جلسه را تمام می‌کردند.

وی افزود: آیت‌الله مجتهدی همیشه اشراف کاملی بر حدیث داشتند و یادم هست همواره در جلسات با خودشان کتابی داشتند و برای بیان مسائل اخلاقی، احادیث را از روی کتاب قرائت می‌کردند. در مورد بسیاری از مسائل اخلاقی جلسات مستمر و طولانی داشتند و برخی از موضوعات را در جلساتی پردامنه عنوان می‌کردند؛ مثلا درباره تواضع یا معاشرت و یا تعلیم و تربیت بیش از 30 جلسه مستمر سخنرانی داشتند و همین موضوع باعث شده بود که ایشان قبل از مقام مرجعیت یک معلم اخلاق به تمام معنا باشند.

آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی، بامداد امروز در تهران به رحمت ایزدی پیوستند.

+

گزارشي از مراسم تشييع و تدفين آيت الله العظمي آقا مجتبي تهراني در روز اربعین



با آنكه رسانه‌ها ساعت 8.30 را زمان برگزاري مراسم نماز و تشييع پيكر آيت الله العظمي حاج آقا مجتبي تهراني اعلام كرده بودند، ميدان بهارستان و مدرسه شهيد مطهري، از ساعت‌ها قبل مملو از جمعيتي بود كه با چشماني اشكبار در روز اربعين حسيني خود را به آن نقطه از شهر تهران رسانده بودند.

به گزارش رجانيوز، صبح زمستاني اربعين 91 براي شهر تهران كه آسمانش اين روزها گرفته تر از هر زمان ديگري در طول سال است،‌ با اربعين سال‌هاي پيشين تهراني‌هاي يك فرق بزرگ داشت و آنهايي كه سال‌ها پاي درس اخلاق و منبر با صفا و پر از گريه و روضه آقا مجتبي نشسته بودند، امسال عزاداري اربعين سيد الشهداء را در مسير تشييع پيكر پاك اين استاد بزرگ اخلاق تجربه كردند.

مراسم تشييع و تدفين آيت الله العظمي حاج آقا مجتبي تهراني، صبح امروز در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامي و با حضور گسترده مردم عزادار تهران و شخصيت‌هاي كشوري و لشكري برگزار شد.
آیت الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری، محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، آیت الله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران، حجت الاسلام محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری، غلامعلی حداد عادل مشاورعالی مقام معظم رهبری، حجت الاسلام ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه و مرتضی تمدن استاندار تهران از جمله شخصیت های حاضر در مراسم بودند.

در اين مراسم كه از ساعت 8.30 صبح پنجشبه مصادف با اربعين حسيني برگزار مي‌شد، پس از قرائت قرآن توسط حاج كريم منصوري، ذكر مصيبت اهل بيت عليهم‌السلام توسط ميثم مطيعي انجام شد. مطيعي در برنامه خود، به ذكر خاطره‌اي از مرحوم آيت الله تهراني پرداخت و از بشارت به قبولي روضه‌ خواني‏هاي آن عالم وارسته براي حضرت زهرا سلام الله عليها توسط يكي از علما وقت خبر داد.



اين مداح اهل بيت به آخرين روضه شبهاي قدر مرحوم تهراني هم اشاره كرد كه ذكر اين خاطره، حاضرين در مراسم تشييع را كه غالبا شب‌هاي قدر را پاي منبر مرحوم آيت‌الله تهراني مي‌گذارندند، به شدت منقلب كرد.

پس از ذكر مصيبت و قرائت آياتي از كلام الله مجيد، رهبر معظم انقلاب بر سر پيكر مطهر آيت العظمي آقا مجتبي تهراني حاضر شدند و پس از دقايقي به اقامه نماز بر پيكر اين مرجع عاليقدر پرداختند. پس از اقامه نماز كه در فضايي معنوي و پر از اشك و سوز برپا شد، بدن مطهر مرحوم آيت الله تهراني در ميان انبوه جمعيتي كه صبح اربعين به تشييع اين پيكر مطهر آمده بودند، تا حرم سيد الكريم، حضرت عبدالعظيم حسني مشايعت شد.

در همين حال بسياري از مردم تهران و ري نيز كه براي استقبال از پيكر آيت الله تهراني خود را به حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) رسانده بودند، پس از رسيدن اين پيكر مطهر، به جمع تشييع كنندگان پيوستند و براي ساعتي صحن اصلي حرم سيد الكريم مملو از مشتاقاني شد كه با ذكر يا حسين(ع) و لبيك يا حسين (ع) تابوت حامل بدن مرحوم تهراني را مشايعت مي‌كردند.

پيكر مرحوم آيت الله آقا مجتبي تهراني پس از ورود به حرم مطهر سيد الكريم و در حال و هواي معنوي خاصي با قرائت تلقين و ذكر مصيبت، در كنار ديگر استاد اخلاق تهران مرحوم حق شناس،‌ در خاك آرميد، تا پايتخت از حضور استاد اخلاقي ديگر هم محروم شود.



اين در حالي بود كه با نگاهي به تشييع كنندگان پيكر اين مرجع تقليد و خيل عظيم جواناني كه عزادار به شيون و زاري براي از دست دادن اين عالم مي‌پرداختند، بيش از پيش بتوان به سر پيام رهبر معظم انقلاب براي ارتحال مرحوم تهراني آگاه شد آنجا كه ايشان فرمودند: « این حادثه ناگوار، ضایعه‌ای برای حوزه‌ی علمیه و روحانیت و جامعه‌ی مذهبی تهران و به ویژه ارادتمندان و شاگردان ایشان و جوانانی است كه از مجالس پر فیض و درس‌های سازنده‌ی این معلم اخلاق بهره می‌بردند. »

استاد اخلاق سپيد موي شهر تهران، با جوانان سر و سري داشت كه آنرا امروز و در مراسم تشييعش مي شد لمس كرد.

گفتني است مجلس ترحيمي از سوي رهبر معظم انقلاب به مناسبت بزرگداشت مقام آن عالم فقيد روز جمعه ساعت 10 صبح در حسينيه امام خميني (ره) منعقد خواهد شد.







برای دانلود فیلم نماز خواندن رهبر انقلاب بر پیکر مرحوم آقا تهرانی بر لینک زیر کلیک کنند:

کلیـــــــک

السلام علیک یا بقیة الله :Gol:

خدا رحمتشان کند. منتظر بودم تا حالشان خوب شود و در جلساتشان شرکت کنم ولی افسوس که همیشه دیر میرسیم. خیلی دلم گرفت. با اینکه تا حالا در جلساتشان شرکت نکرده بودم ولی با رفتنشان احساس یتیمی و دل تنگی کردم.
برای خودم متاسفم که قدرشون رو ندونستم و نشناختمشون

آشنایی اجمالی با زندگی مرحوم آیت‌الله العظمي مجتبي تهرانی:


آیت‌الله مجتبی تهرانی در سال 1316 ه.ش در خانواده‏ای از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت‏الله میرزا عبدالعلی تهرانی،از شاگردان مرحوم حاج‌شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بزرگ، به اقامة جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و راهنمایی سالکان الی‏الله‏تعالی اهتمام ویژه داشت.


وی طبق رسم تمامی خاندان‌های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نمود و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوق‌العاده‌ای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدّت چهار سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرد و در سایه الطاف حضرت علی‌بن‏موسی الرّضا(ع)مشغول به گذراندن سطح گردید و از محضر اساتید برجسته‌ای چون ادیب نیشابوری بهره برد. سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزه نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیّع را به‌سوی خود جذب می‌کرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند.

این عالم وارسته با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به‏سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت‌الله ‏العظمی بروجردی،آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی و مرحوم علّامه طباطبایی راه یافت. در جدّیت و پشتکار معظّم‌له همین نکته کافی است که به فرمودة خودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه تمام وسائل‌الشیعه را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند. ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجة رفیع اجتهاد رسیده و به‌زودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، به‌اندازه‌ای بود که حضرت امام به طلبة خوش‌فکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته‌جات درس بیعشان را جمع‌آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید. ایشان در همین ایّام، کتاب مکاسب محرّمة حضرت امام، همچنین دوجلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند.
به گزارش مهر، با آنکه هنوز مدّت زیادی از استفاضة این طلبه فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیّع، حضرت آیت‌الله‏العظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کم‌نظیر رحلت کرد و بار هدایت امّت را به ‌دوش خلف صالح خویش چون حضرت امام خمینی(ره) نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه حضرت امام شده بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاج‌آقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمع‌آوری فتاوا و تنظیم اوّلین نسخه از رسالة عملیه و مناسک حجّ خویش گردانید که در همان ایّام به چاپ رسید و در دست‌رس مقّلدان قرارگرفت. حضرت استاد برای انجام این امر مهم، ضمن بهره‏گیری از دست‌نوشته‌های متعدّد استاد خویش، با ایشان هم‌بحث شد و رساله‌ای دقیق و علمی آماده کرد که بعدها جزو دقیق‌ترین رساله‌های منسوب به امام خمینی مطرح گردید. همة این امور در زمانی اتّفاق افتاد که هنوز کمتر از بیست و پنج سال از عمر شریف حضرت استاد می‌گذشت.

ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بی‌بدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربّانی سیراب گردید و با دیدگاه‏های اجتماعی و سیاسی امام امّت به‌خوبی آشنا شد. این استضائه از خورشید حیات‌بخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آنکه جرقّه‌های بیداری اسلامیِ ملّت ایران زده شد و امام خمینی از کشور تبعید گردید. بعد از این واقعة دردناک، حضرت آیت‌الله تهرانی نیز سه سال بعد، به نجف رفت تا هم سیر معنوی خود را در سایة فیوضات امیر‌المؤمنین(ع) و دیگر ائمة هدی تکمیل نماید و هم از تربیت استاد خویش بی‌بهره نماند. امّا این معیّت زیاد طول نکشید و حضرت امام به ایشان امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند. لذا ایشان در سال 1349 به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و برزمین مانده مشغول گردید.

حضرت استاد از زمان بازگشت به تهران، تا پیروزی انقلاب شکوهمند امامت و ولایت در ایران، ضمن اقامة جماعت در مسجد جامع بازار، تدریس سطوح عالی خود را در مدارس علمیة تهران آغاز کردند و تربیت و هدایت جوانان انقلابی را به‌دست گرفتند. از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعّال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی به‌دلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل می‌شد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیت‌های معظّم‌له پیش از انقلاب بود.
حضور عادّی آیت الله تهرانی در تهران و فعالیّت‌های مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آن‌قدر مفید و مؤثّر بود هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدّت‏ها سرّ تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژة حضرت امام به تهران موجب گردید که حضرت استاد، تا امروز در عاصمة‌جهان تشیّع بماند و نعمتی بی‌بدیل برای اهل این دیار باشد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روح‏الله، همچنین با توجّه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امّت، انتظار می‌رفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشه‌ای از بار این انقلاب را به دوش بکشند. امّا بنا به فرمودة خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین، خود را از قبول مسؤولیت‌های آشکار کنار کشیدند و با حضور در صحنة نیروسازی برای انقلاب، همچنان به‏صورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند.

لذا جلسات درس خارج ایشان مملوّ از طلّاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند. این جلسات آن‌قدر مفید و کم‌نظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل نمود.

از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال 1356 به‏طور منظّم و هفتگی دائر می‌گردید، مأمن بی‌نظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روح‌الله و سکّوی پرشی برای دلدادگان و حیات‌یافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستم‌شاهی رهایی یافته و به نور حکومت الهی منوّر گشته بودند و بی‌صبرانه و مشتاقانه به‌دنبال معارف عمیق اسلام بودند.


خاطره‌ای تاریخی از مجلس روضه امسال آیت‌الله مجتبی تهرانی


مرجعیت به کنار

اجتهاد به کنار

اخلاق به کنار

عرفان به کنار

چهل سال پیش نوحه ای شنیدم که هنوز جگرم رو سوزانده

امشب بر خلاف رویه ام می خواهم نوحه بخوانم

همان سه بندی که جگرم را سوزاند

در وسط کوچه تو را ...

...............
آیت‌الله مجتبی تهرانی؛ مسجد جامع بازار 23 رمضان 1391

من ميخواستم برم تشييع جنازه ايشون ولي شيطان اجازه نداد بهم متاسفانه!
خيلي ناراحت شدم خدا رحمتشون كنه

اللهم صل علي محمد و آل محمد


توصیه های اخلاقی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)


راحتی برای دنیا خلق نشده است

در روایتی از زین‏العابدین(ع) منقول است که حضرت فرمودند: «مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْاَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا»، کسانی‏ که در دنیا به دنبال مال اندوزی و تکثیر اموال و مسأله گشایش در امور مالی زندگی‏شان هستند، این‏ها دنبال چه هستند؟ دنبال راحتی هستند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ»، خیال می‏کنند هر چه ثروتشان بیشتر و زندگی‏شان وسیع‏تر شود، راحتی‏شان بیشتر تأمین می‏شود.


بعد حضرت می‌فرماید: در حالیکه دارند اشتباه می‏کنند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَة»،ِ اما «وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا»، حضرت می‏فرمایند: در دنیا، برای اهل دنیا راحتی خلق نشده است، این جمله ظرافتی دارد. حضرت می‏فرمایند: برای اهل دنیا راحتی خلق نشده، این روایت را خوب دقت کنید، روایت ظریفی است. «وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ»، این است و جز این نیست که «خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ»، راحتی در بهشت و برای اهل بهشت خلق شده است.


این تعبیر حضرت اشاره به این معنا است: این‏ را بدانید! کسانی که برای راحتی در دنیا به دنبال دنیا هستند، به راحتی در دنیا نمی‏رسند. اما کسانی که در دنیا برای راحتی در دنیا نمی‏دوند بلکه برای راحتی آخرت می‏دوند‏، چه بسا اینها در دنیا هم به راحتی می‏رسند. ظرافت‏های این روایت، خیلی زیباست.


میوه عدم تعلق به امور مادی چیست؟


در روایتی دیگر که گویای همین مطلب است از امیرالمؤمنین(ع) منقول است که حضرت فرمودند: «ثَمَرَةُ الزُّهدِ الرَّاحَةُ». میوه عدم تعلق به امور مادی، میوه دنبال دنیا ندویدن و به آن دل نبستن، این است که در همین دنیا برایشان راحتی می‏آورد. پس این را بدان! اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی، در دنیا هم تاحدی راحتی نصیبت تو می‏شود، ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی، بدان که به این راحتی‏ات نمی‏رسی. اشتباه در همین است. لذا در روایات دارد که راحتی در بهشت و برای اهل بهشت است.


بنابراین آنهایی که در دنیا اهل بهشت هستند و برای راحتی در بهشت می‏دوند‏، اینها هم در بهشت و هم در اینجا به راحتی می‏رسند و آنهایی که برای آخرت تلاش می‏کنند، در دنیا هم راحت‏تر از کسانی هستند که به دنبال راحتی در دنیا می باشند. البته من چند روایت در ذهنم هست که نمی‏خواهم بخوانم. حتی در روایت دیگری از علی(ع) هست که حتی بر اثر زهد به راحتی عظمی در همین دنیا می‏رسد و روحش راحت می‌شود. (1)


کسی که خدا به او اعتنا نمی‌کند

یکی از راه‏کارهایی که در جهت تصحیح بینش انسان پیرامون امور مادّی- علاوه بر دعا- توصیه می‏گردد، این است که انسان اثرات سوء زیاده‎طلبی در امور مادی را ببیند و اگر به این آثار سوء دقت کند، بی‏گمان از این زیاده‏خواهی‏ها گریزان می‏شود و در نتیجه به ‎طرف مقابل که درخواست کفاف است روی می‏آورد.

روایات بسیاری پیرامون دو موضوع آثار سوء مترتب بر دنیاخواهی ـ‏که زیاده‏طلبی را به همراه دارد‏ـ و تعلقات قلبی نسبت به دنیا و اصالت قائل شدن برای دنیا وارد شده است. روایتی از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده که حضرت فرمودند: «مَن أصبَحَ وَ الدُّنیَا أکبَرُ هَمِّهِ فَلَیسَ مِنَ اللهِ فِی شَی‏ءٍ»؛ کسی که شب را به روز آورد، در حالی‏که بیشترین و بزرگ‎ترین هدفش دنیا باشد، خدا به او اعتنا نمی‎کند. خدا به کسی اعتنا می‎کند که خدا را بزرگ‏تر ببیند، نه درهم و دینار را. اگر خدا را بزرگ‎ترین هدف دانستی، آن‎وقت خدا به تو اعتنا می‎کند؛ ولی اگر بزرگ‎ترین هدفت پول باشد، خدا به تو اعتنایی نمی‎کند.


مشکلات کسی که به دنیا تعلق قلبی پیدا می‌کند


حضرت در ادامه می‏فرمایند: «وَ ألزَمَ قَلبَه أربَعُ خِصَالٍ»؛ چنین فردی دلش به چهار خصلت گره خواهد خورد؛ «هَمّاً لَا یَنقَطِعُ عَنهُ أبَداً وَ شُغلاً لَا یَنفَرِجُ مِنهُ أبداً وَ فَقراً لَا یَبلُغُ غِنَاهُ أبَداً وَ أمَلاً لَا یَبلُغُ مُنتَهَاهُ أبَداً». اوّل آن‏که همیشه اندوهگین است؛ دوم آن‏که هیچ‏گاه از گرفتاری‏اش خلاص نمی‏شود؛ سوم آن‏که همیشه احساس کمبود می‎کند و این احساس هیچ‏گاه از او جدا نمی‎شود؛ چهارم آن‏که هیچ‏گاه به امید و آرزوی دنیوی‏اش هم نخواهد رسید.


روایت دیگری را ابن ابی‏یعفور از امام صادق(صلوات‎الله‎علیه) نقل می‎کند که حضرت فرمودند: «مَنْ تعلق قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تعلق مِنْهَا بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یَفْنَى وَ أَمَلٍ لَا یُدْرَکُ وَ رَجَاءٍ لَا یُنَالُ»؛ کسی که به دنیا تعلق قلبی پیدا کند، قلبش به سه امر گره می‎خورد: اول، غصه‎ای که بی‏زوال است؛ دوم، آرزویی که به آن نمی‎رسد؛ سوم، امیدی که به آن نائل نمی‎شود. هدف انسان در قلب انسان جای می‏گیرد.


در روایت اول، صحبت از «همّ» بود و در روایت دوم، از «قلب» و تعلق قلبی صحبت شد؛ آیا این دو مسئله با یکدیگر فرق دارند؟ نخیر، اگر چیزی هدف من شود، از دل من هم جدا نمی‏شود. وقتی بزرگ‎ترین هدف من دنیا باشد، دل من با دنیا گره می‏خورد. گره خوردن دل با دنیا به این خاطر است که دنیا بزرگ‏ترین هدف من شده است. کسی که همیشه غصه‏دار است چون به هدفش نرسیده است، همیشه گرفتار است و احساس کمبود می‎کند. کسی که مبتلا به این درد است، از آن‏چه که در اختیارش هست نمی‏تواند استفاده کند. بدبخت‎تر از چنین فردی در عالم وجود ندارد.


اُنس با دنیا، ریشه تعلق قلبی به دنیا است

اگر انسان با هر شیئی اُنس پیدا کند، به آن تعلق قلبی پیدا می‎کند و هر چه اُنس بیشتر شود، تعلق شدت پیدا می‎کند. کسانی که ‎با دنیا اُنس دارند، تعلقات قلبی‎شان نسبت به دنیا شدید است؛ لذا هنگام عبور از این نشئه به نشئه دیگر سختی‏های بسیاری را تحمّل می‏کنند. اگر انسان این آثار سوء را در نظر بگیرد، در درون خود از دنیا جدا شده و به کفاف و آن‏چه که دارد اکتفا کرده و از آن لذت می‏برد.

تفاوت بین داشتن امکانات در دنیا و انس به دنیا


البته باید به این نکته توجه داشت که فرق است بین این‏که انسان امور دنیایی را در اختیار داشته باشد و این‏که به دنیا تعلق قلبی داشته باشد. ممکن است فردی امکانات زیادی از امور دنیایی در اختیارش باشد، اما هیچ تعلقی به آن‏ها نداشته باشد، که البته این مربوط به اولیای خاص خدا است. در معارف اسلامی گفته می‏شود که دنیا نباید هدف و دل‏بستگی تو باشد. نسبت به متوسطین از مؤمنین گفته می‏شود که نباید بیش از اندازه نیاز مال دنیا را در اختیار بگیرند؛ البته حساب اولیای خدا جداست.


حضرت ابراهیم (ع) ثروت‎مندترینِ افراد زمان خود بود؛ چندین هزار گوسفند داشت. روزی حضرت ابراهیم (ع) دنبال رمه‎اش در بیابان‎ بود که صدای فردی را شنید که می‏گفت: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوح». به صاحب صدا گفت اگر یک بار دیگر تکرار کنی، نصف رمه‏ام را به تو می‎دهم. او دوباره تکرار کرد؛ ابراهیم گفت اگر یک بار دیگر بگویی، همه گوسفندانم را می‎دهم! حضرت ابراهیم (ع) دنیا را در اختیار داشت، ولی پاک‏باخته بود. پس کار نیکان را قیاس از خود مگیر! تو کجا و حضرت ابراهیم کجا؟! آیا می‏خواهی هواهای نفسانی و ثروت‏اندوزی خود را توجیه کنی؟!


آخرین پیامبری که به بهشت می‏رود


حضرت سلیمان (ع) خَدَم و حَشَم بسیاری داشت، اما قلبش تعلقی به دنیا نداشت. در روایت آمده است که حضرت سلیمان(سلام‎الله‎‎علیه) سلطنت و حکومت در اختیارش بود و با این‏که به این دنیا تعلق نداشت، ولی خداوند در یک ‎مورد حظ او را کم می‎کند. امام صادق (ع) می‏فرمایند: «آخِرُ نَبِیٍّ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ وَ ذَلِکَ لِمَا أُعْطِیَ فِی الدُّنْیَا»؛ آخرین پیغمبری که به بهشت می‎رود، سلیمان بن‏داود است؛ به خاطر خَدَم و حَشَمی که داشت.


در این‏جا بحث تعلق قلبی است و مردم به طور غالب این‎گونه هستند که اُنسشان با دنیا موجب تعلق قلبی ایشان نسبت به دنیا می‎گردد؛ هرچه اُنس بیشتر شود، تعلق بیشتر می‎شود. یکی از آثار سوئی که انسان باید در دعاهایش در نظر بگیرد، مسئله تعلق قلبی است.


در امور مادی به پایین‌تر از خود نگاه کنید


مسئله دیگری که در معارف ما مطرح شده، این است که می‎گویند در امور مادی به کسانی نگاه کنید که پایین‏تر از شما هستند؛ چرا که اگر انسان به زندگی کسی که پایین‏تر از او قرار دارد نگاه کند، هیچ‎گاه حس زیاده‏طلبی در او زنده نمی‎شود؛ بلکه حس قناعت در او زنده می‏گردد. اگر انسان در امور دنیایی و مادی به مافوق خود نگاه کند، حس زیاده‏طلبی در او زنده می‎شود.


خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏»؛ و مبادا که به خاطر دنیا چشمت به همسران ایشان باشد؛ زیرا روزیِ پروردگارت بهترین روزی و همیشگی‏ است.


در ذیل این آیه روایتی از امام باقر (ع) نقل شده که حضرت فرمودند: «إِیَّاکَ أَنْ تُطْمِحَ بَصَرَکَ إِلَى مَنْ فَوْقَکَ»؛ بپرهیز از این‏که نگاهت را به کسی بیفکنی که از نظر امور مادی برتر از تو است. «فَکَفَى بِمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ وَ قَالَ وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا». همین آیه‏ای که خطاب به پیغمبر نازل شده، برای تو کافی است.


توصیه پیامبر اکرم (ص) به ابوذر


پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) می‏فرمایند: «طُوبَى لِمَنْ هُدِیَ لِلْإِسْلَامِ وَ کَانَ عَیْشُهُ کَفَافاً وَ قَنِعَ»؛ خوشا به حال کسی که از لحاظ معنوی به اسلام راهنمایی شده و از نظر مادی نیز معیشتی به مقدار کفاف دارد و به آن قانع شده است.


روایت مفصلی در بحارالانوار آمده است که ابوذر از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) تقاضا می‎کند که حضرت به او سفارشی بفرمایند؛ پیغمبر می‏فرمایند: «انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ تَحْتَکَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ»؛ از نظر مادی به کسی نگاه کن که پایین‏تر از تو است و به مافوقت نگاه نکن. اگر به پایین‏تر از خود نگاه کنی، جنبه سازندگی دارد و اگر به مافوق خود نگاه کنی، نقش تخریبی و سوء اثر دارد. لذا این یکی از راه‎هایی است که جهت پدید آمدن بینش کفاف‏خواهی در انسان توصیه می‌شود. (2)


پی‌نوشت‌ها:


1. سایت شفقنا: پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه.
2. موسسه پژوهشی فرهنگی مصابیح الهدی، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی.

ذکر مصیبت رحلت مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی با نوای «میثم مطیعی» در هیأت «میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق(ع)»

سلام
در راه بازگشت از کربلا به سمت مرز مهران بودم که از یک ایرانی عاشق, این خبر را شنیدم. خیلی جگرم سوخت. آیا واقعا افرادی مانند اینها تا قبل از ظهور حجت حق(عج) خواهند آمد؟؟؟

لبخندهای فراموش ناشدنی «آقا مجتبی» + تصاویر

به من گفته بودند عزاي مرا با عزاي امام هشتم برگزار خواهيد کرد...

بايد هم همين گونه باشد. براي خدا که زندگي کني همين طور هم مي شود. دلت که با امام رضا(ع) باشد، آقا آن قدر مهربان است که در هول و هراس مرگ دستت را بگيرد. با حضور قلب که به زيارت علي ابن موسي الرضا(ع) مشرف شوي، بايد هم سرنوشت حيات دنيوي ات اين گونه باشد که تا آخرين لحظات زندگي نام ايشان را برزبان بياوري و رو به بارگاه هشتمين مراد، جان به جان آفرين بسپاري. حرف از عالمي است که مصداق «لموت قبيله ايسر من موت عالم» است. حرف از عالم عاملي است که حالا چند روزي است عباي ابديت پوشيده است. حرف از معلم اخلاقي است که شهداي زيادي زانوي درس آموزي پيش ايشان زمين زده بودند.حرف از آيت ا... حاج آقا مجتبي تهراني است. عالمي که يک هفته اي مي شود خيلي ها را تنها گذاشته است. يک شهر را، يک کشور را، يک نسل را تنها گذاشته است. حاج آقا که رفت برخي مي گفتند: «اللهم ارحم استکانتنا بعده»(خدايا بعد از ايشان به دست خالي و حال نزار ما رحم کن).ديروز صبح که عازم حرم مطهر امام هشتم(ع) بودم با خودم فکر مي کردم آيا اين که حاج آقا مجتبي روز اربعين به خاک سپرده شوند و مراسم هفتمين روز رحلت اين عالم رباني، در رواق هاي مطهر حرم رضوي برگزار مي شوداتفاقي است؟پاسخ اين سوال را پس از اين مراسم يافتم.

پدرم رو به امام رضا(ع) سلام مي داد تا رحلت کردند

در تمام مدتي که «ميثم مطيعي» در ذکر مصيبت امام حسين(ع) و امام هشتم(ع) ابياتي را زمزمه مي کرد و در تمام طول سخنراني حجت الاسلام و المسلمين راشديزدي ، به اين فکر مي کردم که آيا براي مردان خدا، که زندگي شان را وقف اسلام کرده اند اين که درست روز اربعين به خاک سپرده شوند و ... اتفاقي پيش مي آيد يا حساب و کتابي دارد؟ با خودم مي گفتم براي حاج آقا مجتبي چه چيز مي تواند اتفاقي باشد؟ پس از مراسم به سختي از بين خيل زياد جمعيت شرکت کننده در مراسم عبور کردم تا خودم را برسانم به فرزندان اين عالم عامل رباني، «حسين» و «علي»، دو فرزند حاج آقا مجتبي که صاحب مجلس عزاي ديروز بودند. کمي سخت بود راضي شان کنم براي گفت و گو اما گفتم مي خواهم از ارتباط پدر بزرگوارشان با امام هشتم (ع) سوال کنم و اين خواسته باعث شد تا اين دو فرزند داغ ديده، مهربانانه و با همان سادگي و صميميتي که سال ها پيش از نزديک در چهره پدرشان ديده بودم پاسخ سوالم را بدهند. از حجت الاسلام حسين تهراني، فرزند بزرگ حاج آقا مجتبي خواستم فقط چند جمله درباره ارتباط پدر با مشهد و زيارت امام رضا بگويد.حسين اين طور پاسخ داد:

لحظات آخر که من کنارشان بودم، حدود يک ساعت قبل از رحلت، تخت بيمارستان به نحوي قرار داشت که پدر رو به امام رضا(ع)(رو به مشهد) بود و در همان حال به طور مرتب به امام هشتم سلام مي دادند با اين ذکر که: «السلام عليک يا علي ابن موسي الرضا(ع)» پاسخ حسين به اين سوال، در حقيقت پاسخي به اين سوال بود که آيا آن چه درباره زندگي و رحلت حاج آقا مجتبي مي شنويم اتفاقي است؟ اما انگار فرزند اين عالم رباني هنوز هم براي ابهام هاي ذهن من پاسخ داشت. بي آن که به او گفته باشم در ذهن من چه سوالاتي شکل گرفته است. پسر بازهم از پدر گفت: «به من گفته بودند عزاي مرا با عزاي امام هشتم برگزار خواهيد کرد...» و اين براي سوالات من حکم اختتام را داشت. اين جمله پرونده سوالي را که از صبح در سر داشتم، بست.
پرونده بسته شد اما...

پرونده سوال من براي خودم بسته شد اما حسين هنوز از پدر مي گفت: « پيش از هر مراسمي که برگزار مي کردند حتما مشهد مي آمدند؛ حتي اگر وقت زيادي نداشتند براي چند ساعت مشرف مي شدند به حرم مطهر امام رضا(ع)...مي گفتند من هرچه دارم از امام رضا(ع) دارم و براي ترويج و تبليغ معارف اسلامي اگر کمک امام معصوم نباشد کسي نمي تواند کاري بکند...خيلي مقيد بودند به زيارت بي تکلف امام هشتم...بيش از 30 سال، آخرين جمعه هاي ماه مبارک شعبان را حتما به مشهد مشرف مي شدند و از حضرت رضا(ع) براي ماه مبارک رمضان طلب کمک مي کردند...همين هم در نفوذ کلام ايشان و تاثيرگذاري صحبت هاي ايشان نقش اصلي را داشت.»

سال تحويل را مقيد بودند مشهد باشند

حجت الاسلام علي تهراني، از حسين کوچک تر است اما شباهت ظاهري اش به پدر بيشتر. وقتي درباره مشهد آمدن هاي پدر پرسيدم برايم اين طور توضيح داد :« هميشه مشهد که مي آمديم، پدر از مقابل منزل تا حرم مطهر را با ذکر صلوات و استغفار طي مي کردند و در مسير برگشت هم همين طور...» بغض گلوي علي را گرفته بود. آخرين سوالم را درباره آخرين سفري پرسيدم که همراه پدر به مشهد مشرف شده بود: «ايام عيد امسال که من تازه ملبس شدم، آخرين باري بود که همراه ايشان آمدم ...پدر هرسال مقيد بودند هنگام تحويل سال را مشهد باشند... بهترين نقطه کشور همين جوار امام هشتم(ع) است...» از مجلس که آمدم بيرون براي سوال مهمي که داشتم پاسخ داشتم اما سخت دلتنگ آقا مجتبي شده بودم. مردي الهي که دوستي مي گفت: «هنوز ماه رمضان نشده است اما من از همين امروز دلتنگ «الهي بالحسين» حاج آقا مجتبي در شب هاي قدر شده ام» عالمي که خالصانه بر عهد خود با خداي خود ماند و امروز بايد بگويم:«حاج آقا مجتبي! دعا کن ما نيز به عهد خود بمانيم.»

+


به نام علی اعلی

تصویری از مرحوم آیة الله آقا مجتبی تهرانی در حرم مطهر امام رضا ( علیه السلام )


عکس فوق مربوط به تعویض ضریح و مضجع امام رضا(علیه السلام) در اسفندماه سال 1379 می باشد.


منبع



به نام علی اعلی

به گزارش باشگاه خبرنگاران،آیت الله مجتبی تهرانی، بزرگ‌استاد اخلاق تهران در وصیت‌نامه خود از همه دوستان اهل بحث و جلسه تقاضای حلیت و عفو کرده‌اند.

در ادامه متن کامل وصیت‌نامه آیت‌الله مجتبی تهرانی را می‌خوانید:

« از دوستان اهل بحث و جلسه و دیگران تقاضای حلیت و طلب عفو می‌کنیم و از دعای خیر خود مرا محروم نفرمایند.
با دست خالی و امید به مغفرت و فضل و رحمت الهی می‌روم و همه را به خداوند متعال و غفور و رحیم می‌سپارم. »

11 ذی القعده الحرام 1432
مجتبی تهرانی (شهيدکلهري)

منبع

به نام علی اعلی

تصویری از آرامگاه مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی

( حرم حضرت عبدالعظیم حسنی ، شهر ری )

کسی از دوستان زندگی نامه کامل ایشون رو دارند؟؟؟؟
که طبق اون زندگی کرد.

مراسم چهلمین روز ارتحال آیت الله مجتبی تهرانی چهار شنبه باحضور گسترده مردم و مقامات کشوری در مسجد جامع بازار تهران برگزار شد.



zolamat;309904 نوشت:
کسی از دوستان زندگی نامه کامل ایشون رو دارند؟؟؟؟
که طبق اون زندگی کرد.

مروری کوتاه بر زندگی نامه معظم له

حضرت استاد در سال 1316 ه.ش در خانواده‏ای از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنیا آمد.

پدر ایشان مرحوم آیت‏الله میرزا عبدالعلی تهرانی،از شاگردان مرحوم حاج‌شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بزرگ، به اقامۀ جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و هدایت گمراهان و جاهلان اهتمام ویژه داشت.

حضرت آیت‏الله حاج‏آقا مجتبی تهرانی، طبق رسم خاندان‌های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نموده و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوق‌العاده‌ای داشت.

ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود از پنج سالگی به مکتب رفت و در سنّ 10سالگی بخشی از مقدّمات را در مدرسۀ حاج‌ابوالفتح تهران گذراند.

سپس به‌همراه پدر خود برای مدّت سه سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرده و در سایۀ الطاف حضرت علی‌بن‏موسی الرّضا مشغول به گذراندن دروس مقدّمات گردید و به‌دلیل هوش و استعداد سرشار، به‌طور خصوصی از محضر ادیب نیشابوری بهره برد.

در سال 1334هـ‌ش در سنّ 18سالگی به قم مهاجرت کرد تا در حوزۀ نوپای آن دیار، که به تازگی اهل علمِ جهان تشیّع را به‌سوی خود جذب می‌کرد، حضور یابد و دروس سطح خود را به اتمام رسانده و از محضر مراجع تقلید بهره برد.

[SPOILER] حضرت استاد با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به‏سرعت تمام کرد و به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت‌الله‏العظمی بروجردی،آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی، علّامۀ طباطبایی، آیت‌الله‌ داماد و آیت‌الله فرید راه یافت. در جدّیت و پشتکار معظّم‌له همین نکته کافی است که به فرمودۀخودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه کلّ کتاب «وسائل‌الشیعه» را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند. ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در سنّ 25 سالگی به درجۀ رفیع اجتهاد رسیده و به‌زودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، به‌اندازه‌ای بود که حضرت امام به طلبۀ خوش‌استعداد و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته‌جات درس بیعشان را جمع‌آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید. ایشان در همین ایّام، کتاب مکاسب محرّمۀ حضرت امام، همچنین دوجلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند.

با آنکه هنوز مدّت زیادی از استفادۀ این طلبۀ فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیّع، حضرت آیت‌الله‏العظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کم‌نظیر رحلت کرد و بار هدایت امّت را به‌دوش خلف صالح خویش یعنی حضرت امام خمینی نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه حضرت امام شده بود و نسخه‌های نامطلوب و حاوی اغلاط و اشتباه از رسالۀ حضرت امام در دست مردم بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاج‌آقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمع‌آوری فتاوا و تنظیم صحیح‌ترین نسخه از رسالۀ عملیه و مناسک حجّ خویش گرداند که در سال1343هـ‌ش به چاپ رسید و در دست‌رس مقّلدان امام قرار گرفت. حضرت استاد برای انجام این امر مهم، ضمن بهره‏گیری از دست‌نوشته‌های متعدّد استاد خویش، با ایشان هم‌بحث شد و رساله‌ای دقیق و علمی آماده کرد که بعدها جزو دقیق‌ترین رساله‌های منسوب به امام خمینی مطرح گردید.

ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بی‌بدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربّانی سیراب گردید و با دیدگاه‏های اجتماعی و سیاسی امام امّت به‌خوبی آشنا شد.
این استضائه از خورشید حیات‌بخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آنکه جرقّه‌های بیداری اسلامیِ ملّت ایران زده شد و امام خمینی از کشور تبعید گردید. در این ایّام، حضرت آیت‌الله تهرانی به‌همراهی بعضی دیگر از شاگردان معظّم‌له، کتابخانۀ ایشان را در قم دایر کردند که سه‌سال بعد توسّط ساواک، غارت و تعطیل شد.
حضرت استاد، در سال 1347هـ‌ش به نجف هجرت کرد تا هم سیر معنوی خود را در سایۀ فیوضات امیر‌المؤمنین و دیگر ائمۀ‌هدی تکمیل نماید و هم از تربیت استاد خویش بی‌بهره نماند. ایشان در این مدّت سه‌ساله که در نجف اشرف مشغول به خودسازی در امور معنوی، تدریس کفایه در مدرسۀ آیت‌الله بروجردی و تحصیل در محضر حضرت امام بودند، در درس‌های خارج اصول مرحوم آیت‌الله‌العظمی خویی و درس آیت‌الله‌العظمی حکیم حاضر می‌شدند. این سفر پربرکت، زیاد طول نکشید و حضرت امام به ایشان امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند. لذا ایشان در اواخر سال 1349هـ‌ش به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و برزمین مانده مشغول گردید.

حضرت استاد از سال 1351هـ‌ش ضمن اقامۀ جماعت در مسجد جامع بازار، تشکیل جلسات اخلاق و تفسیر برای جوانان در همان‌سال‌ها، تربیت و هدایت جوانان انقلابی را به‌دست گرفتند. از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعّال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی به‌دلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل می‌شد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیت‌های معظّم‌له پیش از انقلاب بود. حضور عادّی حضرت استاد در تهران و فعالیّت‌های مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آن‌قدر مفید و مؤثّر بود و هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدّت‏ها سِرّ تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژۀ حضرت امام به تهران موجب گردید که حضرت استاد، تا پایان عمر در عاصمۀ‌ جهان تشیّع بماند و نعمتی بی‌بدیل برای اهل این دیار باشد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روح‏الله، همچنین با توجّه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امّت، انتظار می‌رفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشه‌ای از بار این انقلاب را به دوش بکشند. امّا بنا به فرمودۀ خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین، خود را از قبول مسؤولیت‌های اجرایی کنار کشیدند و با حضور در صحنۀ نیروسازی برای انقلاب، همچنان به‏صورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند.

ایشان دروس خارج خود را در سال 1357هـ‌ش در منزل خویش و با حضور برخی از فضلای تهران آغاز نموده و در سال 1364هـ‌ش با قبول کردن تولیت مدرسۀ مروی توسّط آیت‌الله مهدوی کنی، این دروس را مجدّداً در مدرسۀ مروی آغاز نمودند. جلسات درس خارج ایشان مملوّ از طلّاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند. این جلسات آن‌قدر مفید و کم‌نظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل نمود.

در قوّت علمی این فقیه متتبّع ذکر همین نکته کافی است که ایشان در طول عمر شریف خویش، توفیق یافت که بیش از سی و دو مرتبه کتب اربعۀ شیعه را مرور کند و اغلب عبارات آن را در ذهن حاضر داشته باشند؛ بدیهی است که درس خارج ایشان پُر از نکات دقیق و بدیعی بود که کمتر نصیب اهل علم و فضلای حوزات علمیه شده است.

از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال 1359هـ‌ش به‏طور منظّم و هفتگی دائر می‌گردید، مأمن بی‌نظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روح‌الله و سکّوی پرشی برای دلدادگان و حیات‌یافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستم‌شاهی رهایی یافته و به نور حکومت الهی منوّر گشته بودند و بی‌صبرانه و مشتاقانه به‌دنبال معارف عمیق اسلام بودند.

سرانجام این مرجع بزرگوار تقلید، فقیه وارسته و استاد بزرگ اخلاق، پس از 40سال خدمت صادقانه در نشر معارف اسلامی و ترویج مکتب حقّۀ اهل‌بیت عصمت و طهارت در دی‌ماه سال 1391هـ‌ش بعد از گذراندن یک دورۀ طولانی بیماری و پس از تحمّل فشارها و صدمات ناشی از آن، در آستانۀ اربعین سالار شهیدان به‌سوی مولای خویش سفر کرد و در صحن و سرای حضرت عبدالعظیم حسنی آرام گرفت.

منبع : +
[/SPOILER]

خاطراتي شنيدني از مرحوم آقامجتبي تهراني در آستانه ماه رمضان


ماه رمضان در راه است با همه شيريني‌هايش؛ اما رمضان امسال در دل خود با همه حلاوتش، در دل اهالي تهران غمي نهفته دارد. امسال اولين سال است كه تهران ديگر شاهد بزم‌هاي معرفت و اخلاق دو استاد معروفش حضرت آيت الله خوشوقت و حضرت آيت الله آقا مجتبي تهراني نيست.
به گزارش رجانيوز، دست تقدير الهي بر آن بود كه رمضان امسال با سرگرداني جمع كثيري از مومنان مشتاق به معارف اهل بيت عليهم‌السلام آغاز شود، ديگر خيابان ايران، کوچه ملکی، مدرسه نور در شب‌هاي رمضان بدون آقا مجتبي شور و نوا ندارد . چه گوش‌هاي منتظري كه ديگر خطاب‌هاي پر عتاب آيت الله خوشوقت را كه در مسجد امام حسن عليه‌اسلام تاكيد بر تقوا مي‌كرد، نخواهد شنيد و ديگر از ختم صلوات‌هاي دلنشيني كه در آستانه افطار با حضور اين عزير تهران با حال و هواي خاصي برگزار مي‌شد، خبري نيست.
در آستانه ضيافت الله با ذكر خاطراتي از آيت الله آقامجتبي تهراني كه در سايت ايشان منتشر شده است،مهياي حضور ماه رمضان مي‌شويم.

جهت نمایش تصویر با اندازه اصلی 885x590 پیکسل کلیک کنید

مقيد به زيارت حضرت عبدالعظيم (ع) در اول ماه بود
ایشان مقیّد به زیارت حرم حضرت عبدالعظيم بودند. اگر تهران بودند، هيچ وقت در اوّل ماه زیارت حرم حضرت عبدالعظيم را ترک نمي‌کردند. هميشه ماهي يک‌بار يا شب اوّل ماه و يا صبح اوّلین روز ماه، حتماً به زیارت مي‌رفتند و هيچ وقت هم این برنامه‌شان ترک نمي‌شد. آنجا هم که مشرف مي‌شدند، مثل مشهد سعي مي‌کردند تمام آداب زيارت را به جا بیاورند. در زيارت‌هایشان هميشه براي ديگران دعا مي‌کردند؛ مي‌فرمودند که شما هميشه براي ديگران دعا کنيد و هر چه مي‌خواهيد براي ديگران بخواهيد و خودشان در این زمینه هيچ کوتاهي نمي‌کردند.

چگونه امام رضا(ع) را زيارت مي‌كرد
زمانی که به مشهد می رفتند، وقتی از منزل حرکت مي کردند، سرشان را پايين مي انداختند و زياد به اطراف توجّهي نداشتند. معمولاً هم تا دم درب حرم صلوات مي فرستادند.وقتی وارد حرم مي شدند، مقيّد بودند که حتما داخل آن محوطّه حرم شوند و برایشان فرقی نمی کرد که خلوت باشد یا شلوغکه معمولاً جمعيتِ خيلي زيادی در آنجا بودندو ايشان با سختي وارد مي شدند.ایشان ايستاده و پشت به ديوار زيارت مي کردند و زيارت هايي هم که عمدتاً مي خواندند، زيارت امين الله و جامعه کبيره و زيارت های مربوط به امام رضابود. ایشان بعد از زیارت به قسمت بالايسر می رفتند و دو رکعت نماز زيارتمی خواندند و بعددر بالاي سر امام رضا علیه السلام دعا مي خواندند.بعد اگر مي شد از درب اصلي خارج مي شدند و اگر هم نمی شد، از قسمت بالا سر خارج مي شدند.در مسير بازگشت هم ذکر صلوات و استغفار داشتند و زیاد به اطراف توجّه نداشتند. زيارتِ وداعِ ایشان، يک ساعت، يک ساعت و ربع طول مي کشيد!اين در واقع وضعيت زيارتي ايشان بود!

خواب ديدم كه در محله خيابان سيروس چشمه زلالي جاري است
یک روز آمدم به ایشان عرض کردم که ما این محلّ را مدرسه عملیّه رسمی کردیم و داريم طلبه مي‌گيريم و نامش را هم به نام مبارک امام هشتم،‌ امام رضا علیه‌السلامگذاشتیم. ایشان خیلی خوشحال شدند، مخصوصاً از اینکه این محلّبه نام مبارک حضرت رضا عليه‌السلام نام‌گذاری شده است. تا آنجا که یادم است خیلی دل‌چسبشان بود و اظهار خرسندی کردند. بعد از آن فاصله‌ای نشد که یک روز به من فرمودند: دیشب یا همان شب من خوابی دیدم که در آن محلّه خیابان سیروس چشمه بزرگي باز شده است و آب زلالي جاری است و فرمودند: من این را تعبیر می‌کنم که اینجا منشأ خیرات و مبدأ ترویج دین خواهد شد، من آینده درخشانی را در این کار می‌بینم.

سفارش مي‌كردند هر زيارتي كه مي رويد به نيابت از ائمه معصومين(ع) برويداز بچّگي به ماخيلي سفارش مي‌کردند که هر زيارتي که مي‌رويد به نيابت از ائمه معصومین(ع) برويد؛ اين را از مرحوم پدرشان یادگرفته بودند. ايشان هر وقت صبح به حرم مشرّف مي‌شد به نيابت از پيامبر اکرم(ص) و بعدازظهر به نيابت اميرالمومنين( ع) و فردا صبح به نيابت از يکي از معصومين زیارت می‌کرد. مي‌گفت اين کار احتمال استجابت دعاي شما و دادن حاجات شما را چندين برابر مي‌کند. ايشان خيلي به این مسئله مقيّد بودند و هر دفعه به نيابت از يکی از ائمه به زیارت مي‌رفتند و آداب زيارت رو هم کاملاً رعايت مي‌کردند.

حاج‏آقا فرمودند: بلند شو برو همان‌جایی که ( خمس را ) می‌بخشند! برای چه پیش من آمدی؟!
یکی از دوستان ما می‌خواست خمس حساب کند. او من و آقای ابدی را واسطه کرد که با هم برویم و خمسش را پیش ایشان حساب کنيم. مرحوم ابدی ایشان را برد و حاج‏آقا هم خمسش را حساب کرد. حاج‏آقا به ايشان فرموده بود شما این‏ مقدار خمس بدهکار هستید. گفت: حاج‏آقا! امكان ندارد كه شما مقداری‌ از اين خمس را ببخشید؟ بعضی‌ها می‌بخشند. حاج‏آقا فرمودند: بلند شو برو همان‌جایی که می‌بخشند! برای چه پیش من آمدی؟! ببخشم؟! این برای خدا است، من چه را ببخشم؟‌ من مگر می‌توانم؟ من از خودم اختیاری ندارم که ببخشم، بروید پیش همان‌ها که می‌بخشند!

گفتم: شما چقدر می‌خوابید؟ ایشان فرمودند: «چهل و پنج دقیقه»در یکی از ماه‌های مبارک رمضان بود که موضوعی را خدمت ایشان عرض کردم. با ایشان تا کنار ماشین قدم می‌زدم. ایشان فرمودند که این کار را انجام بده، این‌طوری انجام بده، آن‌طوری انجام بده، داشتند توصیه می‌کردند. من عرض کردم: آقا، خیلی وقت تنگ است؛ این‌قدر فرصت نیست. ایشان فرمودند:«چرا وقت تنگ است»؟ گفتم: من صبح می‌روم سر کار و مسؤولیّت اداری‌ دارم، بعد از ظهر که برمی‌گردم افطاری می‌خوریم و بعد هم خودم را برای اینکه خدمت شما برسم، آماده می‌کنم. بعد تا برسم خانه، ساعت دوازده می‌شود، تا آماده خواب بشوم، خلاصه من چهار ساعت می‌خوابم. ایشان فرمودند: «چهار ساعت می‌خوابی»؟ گفتم: حاج آقا! پس چقدر بخوابم؟ ایشان گفتند: «آقا! جدّاً چهار ساعت می‌خوابی»؟ من یک شیطنتی کردم گفتم: شما چقدر می‌خوابید؟ من امیدوارم آن‌هایی که می‌شنوند به دقّت بشنوند و باور کنند. ایشان فرمودند: «چهل و پنج دقیقه». من مغلطه کردم و گفتم: حاج آقا! بعد از نماز صبح، چهل و پنج دقیقه؟ فرمودند: «نخیر؛ مغلطه نکن پسر! چهل و پنج دقیقه».

گفتند: شما برو شاه‌عبدالعظيم و فقط بگو آقا! بيكارم
می‎گفتند: «برای زیارتت تشریفات قرار نده؛ همین‎طور بگو این کار را با شما دارم.» به همسایه جوانی که بیکار شده بود، ‎گفتند: شما برو شاه‎عبدالعظیم زیارت کن. زیارت که کردی بگو: آقا! من بیکارم، همین. هیچ چیز نمی‎خواهد بگویی؛ خودش گفت: من برگشتم خانه، صبح زود یکنفر زنگ زدند گفت: حسین! بیکاری؟ گفتم: آره. گفت: الآن بیا فلان جا! من رفتم، مرا گذاشت سر کار. می‌گفت: کارش سبک است؛ یعنی خیلی مهم نیست ولی سر کار رفتم؛ ماهی این‎قدر به من می‎دهد و در حال حاضر مشغول هستم.


گفتند: «برو خودت را بساز؛ اندازه توقّع مردم شو. خوش به حالت»
یک‌بار برای رفتن به صدا و سیما خدمتشان رسیدم و کسب اجازه کردم. ایشان فرمودند که شما بروید. ابتدا در رادیو کار می‌کردم؛ تصویری نداشتم. بعد از چند وقت دوباره آمدم خدمت حاج‌آقا گفتم که دوستان آمدند سراغ بنده و اصرار می‌کنند که من جلوی دوربین قرار بگیرم و این‌طوری مردم مرا می‌شناسند. ایشان فرمودند:«شما با ملاحظاتی برو و حواست جمع باشد». من تقریباً بعد ازیک سال که گذشت، آمدم خدمتشان و عرض کردم که آقا من از شما اجازه گرفتم و شما فرمودید که برو. من هم رفتم و حالا باوری که مردم از من دارند خیلی بالا رفته است. مردم فکر می‌کنند که من خیلی آدم دین‌داری هستم، خیلی آدم عالِمی هستم.حرف‌هایی که در خیابان و کوچه و مجالس و جاهای دیگر به من می‌گویند،اصلاً من نیستم. خیلی احساس می‌کنم که اینجا دارم مقداری دورویی به خرج می‌دهم. ایشان فرمودند:«خوش به حالت»! گفتم: حاج‌آقا چرا خوش به حالم؟! وقتی از من این همه تعریف می‌کنند، اذیت می‌شوم و من می‌دانم که این تعریف‌ها درست نیست.ایشان گفتند: «برو خودت را بساز؛ اندازه توقّع مردم شو. خوش به حالت»

از چالوس براي جلسات ماه رمضان مي‌آمدند
چون شهرک اکباتان زندگی می‌کردم، یک مقدار به خودم مغرور شده بودم که من مسیر زیادی را برای شرکت در این جلسه می‌آیم؛پس خداوند خیلی به من توفیق داده است. یک شب که از جلسه آمدم بیرون، سر چهارراه آبسردار یکی از دوستان ایستاده بود. من ترمز کردم و او را سوار کردم. او تا آزادی با من آمد. به آزادی که رسیدیم گفتم: آقا! خانه من اکباتان است، اگر همسایه ما هستی، بگو. گفت: نه، من می‌روم کرج؛ من همین‌جا پیاده می‌شوم و می‌روم کرج.من همان‌جا زدم پشت دست خودم؛ گفتیم: خدایا! تو برای من یک نفر را فرستادی که من به خودم خیلی مغرور نشوم. فردا شب آمدم خدمت حاج آقا و ماجرا را برای ایشان تعریف کردم. بعد گفتم که من آمدم خدمت شما تا عرض کنم اگر می‌شود جلسات را یک مقدار زودتر شروع کنید که این دوستان به کرج برسند. ایشان یک لبخندی زد و گفت: من مطلبی برایت بگویم تا بفهمی! گفتند: پریشب، دوستان آمدند از من سؤال کنند، گفتم: فردا بیایید مسجد جامع بازار؛ من آنجا به سؤالات شرعی‌تانجواب می‌دهم. آن دوستان گفتند که ما نمی‌توانیم بیاییم، اگر بیاییم روزه‌مان می‌شکند. سؤال کردم چرا می‌شکند؟ آن‌ها گفتند: ما از چالوس با مینی‌بوس می‌آییم برای جلسات شما، قبل از غروب راه می‌افتیم می‌آییم اینجا، تهران افطار می‌کنیم؛ در کلاس شما می‌نشینیم، بعد راه می‌افتیم می‌رویم چالوس، برای سحری می‌رسیم آنجا

موضوع قفل شده است