آیا مقوله ای به نام شانس وجود دارد؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا مقوله ای به نام شانس وجود دارد؟

آیا مقوله ای به نام شانس وجود دارد؟

شانس: خیلی ها به شانس اعتقاد دارند و عده ای نقضش میکنن. برای اینکه به این مسئله بپردازم لازم که قبل از آن در مورد انرژی و ماهیت انرژی صحبت کنیم.

دنیای اطراف ما طبق نظریه نیوتون ماده +انرژی است. اما در کتاب آقای استفان هاوکینگ آمده است:تقریبا بیست سال پیش فکر می کردند پروتون و نوترون ذرات بنیادین هستند ولی آزمایش های که در آنها ،پروتون ها با سرعت زیادی به پروتون ها یاالکترون های دیگر برخورد می کردند نشان دادند که آن ها از ذرات کوچک تری تشکیل شدند به نام کوارک که در واقع این دانشمند بزرگ کوارک را انرژی می داند پس می توانیم بگوییم که همه چیز در دنیا از انرژی ساخته شده.

تنوع نوع ماده در دنیابه طول موج و فرکانس انرژی مربوط می شود هرچه فرکانس بالا تر باشد جنس لطیف تر می شود و جالبه بدونید که لطیف ترین جنسی که قابل دیدن و لمس کردنه آتش و سخترین جنس سنگ و فلز است.

افکار خاطرات و ذهن ما موادی هستند با انرژی و فرکانس بالا به همین خاطر غیر دیدن اند اما قابل درک هستند برای همین وقتی که فکر می کنیم یا درس می خوانیم گرسنه می شویم چون از توان موجود برای تولید انرژی استفاده کردیم.طی آزمایش بسیار دقیق در یکی از دانشگاهای آمریکا که در سال 1965 انجام گرفت دانشجوی را بر روی ترازوی با حساسیت بسیار بالا قرار دادند و از او خواستند تا یک ضرب 5رقمی در 5رقمی انجام دهد و هنگام محاسبه مشخص شد که وزن دانشجو در حد بسیار کم افزایش یافته بنابراین انرژی وزن هم دارد.پس افکار منفی و مثبت هر کدام دارای وزن و ارتعاش خاص خود هستند و حتی می توانند بروی محیط اطراف و انسان های دیگر تاثیر داشته باشند .خیلی وقت ها ممکن است برایتان پیش آمده است که بیاد دوست قدیمی بیفتید و ناگهان آن دوست به شما زنگ بزند یا حتی آن را ببینید.این افکار باعث می شود که ناخودآگاه ِ ما ازانرژی های از خود ساطع کند که در جهان هستی تاثیر گذار باشد.ناخودآگاه مارا به سمتی می کشاند که به آن فکر می کنیم.و انرژی افکار ما در محیط پخش می شود و روی همه چیز تاثیر می گذارد.

می توان هزار پدیده دیگر را مثال زد که علت همه آنها انرژی است در مورد شانس هم همینطور است وقتی ما احساس می کنیم خوش شانس هستیم برروی محیط اطراف و جها

شانس نوعي انرژي

واقعا شانس چيست؟ ايا واقعيت دارد؟انرژي مثبت چيست؟انرژي منفي چيست؟اين مقاله به اين ميپردازد كه ايا اين چيزها واقعيت دارد؟ يا خرافه اي بيش نيست.در اين مقاله سعي شده است كه با ديدگاه علمي و غير متعصبانه با آن پرداخته شود. از انجا كه اين مسئله سوال بسياري از مردم است لذا آنرا براي همه دوستان خوبم در گروه ميفرستم . شما نيز ميتوانيد به انان كه دوستشان داريد ارسال كنيد.

اگر حوصله خواندن تمام اين مقاله را نداريدميتوانيد حداقل قسمتهاي رنگي انرا بخوانيد و آنها را بهم ربط دهيد.
ابتدا بايد در مورد انرژي و ماهيت آن صحبت كنيم . خيلي از آدمها حتي نمي دانند كه اين دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم از چه چيزي ساخته شده است پس ابتدا باهم طبق نظريه هاي علمي راه خود را پيش مي بريم و به اين مي پردازيم كه دنيا از چه چيز ساخته شده است :
خواندن اين مقدمه اگر چه خسته كننده است ولي براي روشن شدن مطلب لازم است و تا حد امكان خلاصه شده است.
دنياي اطراف از ماده و انرژي ساخته شده است : ماهيت انرژي هنوز به طور كامل كشف نشده است اما مي دانيم كه انرژي با فركانس نيز سنجيده مي شود . هرچه فركانس يك انرژي بالاتر باشد قوي تر است .
ماده از چه ساخته شده است ؟ از ملكول
ملكول از چه ساخته شده است ؟ از اتم
اتم از چه ؟ از پروتون و الكترون و نوترون . الكترون كه جرم ندارد و در حقيقت فقط انرژي است . پروتون تمام جرم اتم را در بر دارد . و اما پروتون از چه ساخته شده است ؟ در كتاب استفان هاوكينگ آمده است : " تقريبا بيست سال پيش چنين فكر مي شد كه پروتونها و نوترونها ذراتي بنيادين هستند ولي آزمايشهاي كه در آنها پروتونها با سرعتهاي زيادي به پروتونها يا الكترونهاي ديگر برخورد مي كردند نشان دادند كه آنها در واقع از ذرات كوچكتري تشكيل يافته اند و آنها كوارك هستند . "
و اما آخرين سوال كوارك ها از چه ساخته شده اند ؟ جواب سوال را خود استفان هاوكينگ به ما داده است مي دانيم كه استفان هاوكينگ بزرگترين دانشمند زنده قرن است . او مي گويد كوارك ها از انرژي ساخته شده اند . پس مي توانيم بگوييم همه چيز در اين دنيا از انرژي ساخته شده است . چون طبق نظريه نيوتون جهان از ماده + انرژي ساخته شده است كه ديديم كه اخيرا كشف شده است كه ماده نيز از انرژي ساخته شده است . تنوع نوع ماده در دنيا به فركانس و طول موج انرژي مربوط مي شود اگر همه چيز در دنيا داراي يك فركانس و ارتعاش بود همه چيز يكي مي شد .
هرچه فركانس بالاتر باشد پس جنس لطيف تر مي شود . لطيف ترين جنسي كه قابل ديدن و لمس كردن است آتش است . و سخت ترين سنگ و فلز هستند كه ارتعاش پاييني دارند . و اما ما مي خواهيم بپردازيم به جنسهاي لطيف و در آنها كنكاش كنيم .

افكار ما و خاطرات و ذهن ما ماده اي هستند با انرژي و فركانس بسيار بالا بخاطر همين غير قابل ديدن هستند . اما مي بينيم كه قابل درك هستند . براي همين است كه وقتي فكر مي كنيم يا درس مي خوانيم گرسنه مي شويم چون از توان موجود در خود براي توليد انرژي فكر استفاده كرده ايم و حال بايد انرژي از دست رفته را بر گردانيم . طي آزمايش بسيار دقيقي كه در يكي از دانشگاههاي آمريكا در سال 1965 انجام گرفت دانشجويي را بر روي ترازويي با حساسيت بسيار بالا قرار دادند و از او خواستند كه كه يك ضرب 5 رقمي را در 5 رقمي انجام دهد و هنگام محاسبه مشخص شد كه وزن دانشجو در حد بسيار كم افزايش يافته است . بنابر اين انرژي نيز وزن هم دارد . پس افكار منفي و مثبت هر كدام داراي وزن و ارتعاش خاص خود هستند . و حتي مي توانند بر روي محيط اطراف و انسانهاي ديگر تاثير بگذارند . به خاطر همين است كه وقتي موسيقي ملايم گوش مي دهيم آرام مي شويم اما وقتي به موسيقي تند و خشن گوش مي كنيم مشوش مي شويم اين تنها به خاطر تفاوت فركانسهاي دو موسيقي مي باشد .
رمز و راز دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم در انرژي و ماهيت آن نهفته است . به خاطر همين است كه انيشتين بزرگترين دانشمند مهمترين فرمول را e = mc^2 مي داند و حاصل سالها تفكر و تحقيق در همين فرمول گنجانده شده است . فرمولي كه به برسي وضعيت و رابطه ميان ماده و انرژي مي پردازد . البته توضيح اين فرمول از حوصله اين بحث خارج است .
وقتي با ديد انرژي به هستي نگاه كنيم مي توانيم خيلي از ناشناخته ها را كشف و براي تمام عجايب دليل بياوريم . البته اين نكته بسيار ضروري است كه بدانيم : ما هيچگاه نمي توانيم بگوييم طرز فكر خاصي عين واقعيت است و طبيعت دقيقا از همين قانون پيروي مي كند زيرا انيشتين مي گويد : " جهان هستي مانند ساعتي است كه بر روي ديوار نصب شده است ما هيچگاه نمي توانيم به درون ساعت نگاه كنيم ما از شواهد و قرائني كه وجود دارد ( مثل عقربه ها و اعداد روي صفحه ) و از رفتاري كه جهان دارد مثل حركت عقربه ها قانون دروني آنرا حدس ميزنيم اما هيچ گاه نمي توانيم بگوييم كه دقيقا داخل ساعت همانطور كه ما حدس زده ايم كار مي كند . ما فقط بايد دستگاهي را بوجود آوريم كه جهان هستي آن را تاييد كند . اين دستگاه يكتا نيست ، بلكه مي توان بيشمار دستگاه ايجاد كرد كه طبيعت هم با همه آنها سازگار باشد و ما تنها مي توانيم نسبت به دستگاه خاصي بگوييم كه فلان چيز صحيح و فلان چيز غلط است . " و اين همان نظريه نسبيت انيشتين است كه در بسيار ساده شده است . بنابر اين ما هميشه بدنبال آن هستيم كه دستگاهي را بوجود آوريم كه جواب خيلي از سوالهاي ما را داشته باشد و تا به امروز انرژي اكثر آنچه كه در سالهاي پيش عجايب خوانده شده است را پاسخ داده است مثل كارهاي عجيبي كه مرتاض هاي هندي انجام مي دهند . تنها كاري كه مرتاض ها انجام مي دهند بالا بردن ارتعاشات بدن و ذهن است . به خاطر همين مي توانند حتي از ديوار رد شوند اجسام مختلفي را بدون درد و خونريزي وارد بدن كنند زيرا ارتعاشات خود را بالا برده اند و بدن تبديل به يك ماده با انرژي بسيار بالا شده است و بنابراين عكس العمل ها و رفتار متفاوتي را از خود نشان مي دهد . اما چطور مي شود ارتعاش را بالا برد . اين مسئله بحث بسياري دارد كه در اين جا در يك يا دو صفحه نمي توان گفت فقط مي توان به اين نكته اشاره كرد كه يكي از راهها تمركز كردن است .
حال مي پردازيم به تيتر مطلب . خيلي وقتها وقتي به چيزي كه معتقد هستيم به سرمان مي آيد مثلا معتقديم كه بعد از هر خنده گريه هست . اين باعث مي شود كه ناخودآگاه ما انرژي هايي از خود ساتع كند كه در جهان هستي تاثير گذار باشد . ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتي ببرد كه ما معتقد به ان هستيم بنابر اين ما را به سمت گريه كردن مي كشاند . و ما در تمام لحظات بدون اينكه خودمان بدانيم به سمت گريه كردن سوق پيدا مي كنيم كه در نهايت علت آنرا پيدا مي كنيم (نا خودآگاه آنرا پيدا مي كند ) و گريه مي كنيم . انرژي افكار ما در محيط پخش مي شود و روي همه چيز تاثير مي گذارد . احتمالا حتما براي شما پيش آمده كه از محل و يا مكاني متنفر باشيد و دوست نداشته باشيد كه به آنجا برويد اين مسئله دقيقا به خاطر وجود انرژي هاي منفي موجود در آنجا است كه روي شما تاثير گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آنجا فراري مي شويد . و هزاران پديده ديگر كه علت همه آنها انرژي است . در مورد شانس هم همينطور است :
وقتي ما احساس كنيم خوش شانس هستيم بر روي محيط و جهان هستي تاثير مي گذاريم . فكر ما احساس ما و باور هاي ما باعث مي شود انرژي هايي در دنيا پخش شود كه ما را به سمت خوش شانسي هدايت كند . و همين طور هم بدشانسي هر انساني كه معتقد است بسيار بد شانس است هميشه بدشانسي مي آورد . بين افرادي كه مي شناسيم خيلي ها را مي بينيم كه به بدشانسي خود معتقد هستند و همچنان بد شانسي مي آورند . بهتر است از اين به بعد فكر كنيم خوش شانسيم . بهر حال اگر هم هيچ تاثيري نداشته باشد اين فايده را دارد كه روحيه بهتري براي زندگي داريم و در خلي از موقعيتها از اعتماد به نفس بهتري برخوردار خواهيم بود

محمد;4797 نوشت:
آیا مقوله ای به نام شانس وجود دارد؟

با سلام وعرض ادب
باز از دوستان پاسخگوی درگاه پاسخگویی به مسائل دینی تشکر میکنم از این پاسخی که داده اند ...حقیر چون پاسخ را مناسب دیدم خدمت شما در دو پست عرض میکنم.

شانس‌ و بخت‌ و طالع‌، با تفسیری‌ که‌ میان‌ باورمندان‌ آن‌ مطرح‌ است‌، ریشه‌ در جهل‌ و ناآگاهی‌ از علت‌ حوادث‌ و رویدادهای‌ طبیعی‌، اجتماعی‌ و روانی‌ دارد. هر کجا انسان‌های‌ سطحی‌ نگر، نتوانستند علت‌ بروز رویدادهای‌ تلخ‌ یا شیرین‌ را تحلیل‌ کنند، آن‌ را به‌ شانس‌ و بخت‌ حواله‌ می‌کنند.گاهی‌ تنبلی‌ و تن‌ آسایی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ و سرپوش‌ گذاشتن‌ روی‌ نقاط‌ ضعف‌، و تبرئه‌ کردن‌ خود در برابر گناهان‌ و تازیانة‌ وجدان‌ و احساس‌ شرمندگی‌ زمینة‌ گرایش‌ به‌ این‌ گونه‌ مسکّن‌های‌ موقتی‌ را فراهم‌ می‌کند.دور بودن‌ از معرفت‌های‌ دینی‌ و برداشت‌های‌ غلط‌ نیز گاهی‌ موجب‌ می‌شود که‌ برخی‌ برای‌ ایجاد آرامش‌ روحی‌ خود، چاشنیی‌ از اصطلاحات‌ دینی‌ و مذهبی‌ به‌ عقاید خرافه‌ و موهوم‌ خود اضافه‌ کنندو شانس‌ و بخت‌ را تحت‌ عنوان‌ سرنوشت‌ و تقدیر خدا مطرح‌ کنند.

تحقیق‌ مسئله‌ :عمومیت‌ قانون‌ علیت‌، به‌ این‌ که‌ هر حادثه‌ای‌ علتی‌ دارد و هر موقعیتی‌ برای‌ انسان‌(فرد یا جامعه‌) و غیر انسان‌ پیش‌ آید، معلول‌ علتی‌ است‌ و تقدیر و اندازه‌گیری‌ هر پدیده‌ای‌ نیز متناسب‌ با وضع‌ علت‌ آن‌ می‌باشد، امری‌ قطعی‌ است‌، چون‌ آیات‌ قرآن‌ نظیر " قد جعل‌ اللّه‌ لکلِّ شی‌ءٍ قدراً " آن‌ را بیان‌ کرده‌ و علمای‌ اسلامی‌ از آن‌ تحت‌ عنوان‌ قضا وقدر تکوینی‌ و تشریعی‌ و سایر اندیشمندان‌ جهان‌ به‌ عنوان‌ "قانون‌ علت‌ و معلول‌ یا اسباب‌ و مسبّبات‌" بحث‌ کرده‌اند. سرنوشت‌ انسان‌ها و عزت‌ و ذلت‌ آنان‌ مرهون‌ کارکردهای‌ آنان‌ است‌ که‌ قرآن‌ می‌فرماید: " کلُّ نفس‌ بما کسبت‌ رهینة‌ ؛ هر کس‌ در گرو اعمال‌ خویش‌ است‌ ".اسلام‌ به‌ قدری‌ روی‌ تأثیر تلاش‌ها و عملکردهای‌ انسان‌ در ساختن‌ سرنوشت‌ تأکید می‌کند که‌ از یک‌ سو می‌فرماید: " و ان‌ لیس‌ للأنسان‌ الاّ ما سعی‌ ؛ و این‌ که‌ بهره‌ای‌ برای‌ انسان‌ جز سعی‌ و کوشش‌ او نیست‌ ". و از سویی‌ دیگر می‌فرماید: " انّ اللّه‌ لا یغیّر ما بقوم‌ حتی‌ یغیّروا ما بأنفسهم‌ ؛ خداوند سرنوشت‌ هیچ‌ قوم‌ و ملّتی‌ را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌ که‌ آنان‌ آن‌ چه‌ را در خودشان‌ است‌ تغییر دهند ."

پس در نتیجه شانس واقعیت ندارد .
التماس دعا:Gol:
موضوع قفل شده است