جمع بندی سالم بن الحبيبة کیست؟ (صحیفه ملعونه)

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سالم بن الحبيبة کیست؟ (صحیفه ملعونه)


سلام

الكافي، 4/ 545/ 28/ 1 العدة عن سهل عن ابن فضال عن سفيان بن إبراهيم الجريري عن الحارث بن حصيرة الأزدي عن أبي جعفر ع قال كنت دخلت مع أبي الكعبة فصلى على الرخامة الحمراء بين العمودين فقال في هذا الموضع تعاقد القوم إن مات رسول اللَّه ص أو قتل أن لا يردوا هذا الأمر في أحد من أهل بيته أبدا قال قلت و من كان قال الأول و الثاني و أبو عبيدة بن الجراح و سالم بن الحبيبة

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد ممسوس

باسمه تعالی
سالم بن الحبیبه یا سالم مولی ابی حذیفه
در حقیقت سالم بن الحبیبه همان سالم مولی ابی حذیفه است که مرحوم کلینی نام او را اینگونه ضبط کرده است[1] و به نظر میرسد این اشتباه به خاطر شباهت نام او باشد زیرا او را سالم بن ثبیته[2] میگویند و ثبیته زنی بوده است که او را به فرزندی پذیرفته است. دلیل دیگر بر اینکه حبیبه صحیح نیست اینکه منابع معتبر و متقدم اهل سنت نام او را سالم بن ثبیته یا ثبینه[3] ضبط کردند و همچنین کسی جز کلینی نام او را سالم بن حبیبه نیاورده است. علاوه بر این مرحوم کلینی در چند جای کتاب خود نام صحیح او را آورده است.[4] شاید هم غلط تایپی و یا چاپی باشد.


[/HR][1] . کافی ج 9 ص 237 باب النوادر

[2] . مغازی واقدی ج 1 ص 160

[3] . المعارف ص 273

[4] . همان ج 4 ص 567؛ ج 8 ص 180


شخصیت شناسی سالم مولی ابی حذیفه

نام او سالم بن معقل، اهل اصطخر فارس و کنیه او ابا عبدالله است.[1] تاریخ تولد او مشخص نیست. وی غلام دختر یعار انصاری بود که شوهرش ابوحذیفه بود لذا او را سالم مولی ابوحذیفه میخواندند.[2] این شخص ایرانی و عجمی بوده است برخی از منابع به ایرانی بودن او اذعان دارند حتی برخی از منابع اورده اند که او را عجمی میخواندند وی جزو صحبه کبار به حساب میآید اما اینکه چگونه به مکه راه پیدا کرده و پیامبر را درک کرده معلوم نیست و مطلبی در این خصوص در منابع تاریخی وجود ندارد.

سالم را انصاری، مهاجری و عجمی خواندند. او را انصاری خواندند به این جهت که وی غلام ثبیته بنت یعار انصاری اوسی بود که آزادش کرده بود.[3] او را مهاجری خواندند چون در ولاء ابوحذیفه بوده است.[4] البته برخی مهاجری بودن او را به علت هجرتش از مکه به مدینه عنوان کردند.[5] او را عجمی میخواندند چون ایرانی بود.


[/HR][1] . ابن قتیبه ، المعارف، ص 273

[2] . ابن حبیب، المحبر ص 288

[3] . بلاذری، انساب الاشراف، ج 9 ص 372

[4] . بلاذری، انساب الاشراف، ج 9 ص 372

[5] . المعارف ص 273


ثبیته انصاری همسر ابوحذیفه غلام خود را آزاد کرد و از انجا که ابوحذیفه شوهر ثبیته فرزندی نداشت سالم را فرزند خوانده خود نمود اما زمانی که اسلام حکم فرزند خواندگی را باطل نمود سالم غلام ابوحذیفه باقی ماند.[1] ابوحذیفه از شدت علاقه به سالم دختر خواهر خود فاطمه بنت ولید بن عتبة بن ربیعه بن عبد شمس بن عبد مناف را به ازدواج سالم در آورد.[2]


[/HR][1] . اسدالغابه ، ج 2 ص 247

[2] . المعارف ص 273


از دوران جوانی و زندگی شخصی او در منابع مطلبی به دست نیامد. در مورد پیوند اخوت برخی او را با ابوبکر[1] برخی با معاذ بن ماعض[2] و برخی او را با ابوعبیده جراح، برادر دینی میدانند.[3]
وی جزو اولین مهاجرانی بود که قبل از پیامبر وارد مدینه شدند و در منطقه عصبه نزدیک قبا منتظر پیامبر بودند. انها برای بر پایی نماز جماعت سالم را به عنوان امام جماعت خود بر گزیدند زیرا او قرآن را بیش از همه بلد بود.[4]
وی از قاریان قرآن بود که قران را بیش از دیگران میدانست و پیامبر فرموده بود قرآن را از چهار نفر بیاموزید ابن ام عبد، معاذ بن جبل، اتی بن کعب و سالم مولی ابی حذیفه[5]
وی در جنگ بدر و همه جنگهای زمان پیامبر شرکت داشت.[6] او در جنگ احد خونهای صورت پیامبر را میشست.[7]


[/HR][1] . المعارف ص 273

[2] . اسدالغابه ج 2 ص 156

[3] . ابن جوزی، المنتظم، ج 3 ص 75

[4] . صحیح بخاری ج 1 ص 140

[5] . الاستیعاب ج 3 ص 989

[6] . اسدالغابه، ج 2 ص 156

[7] . مغازی واقدی، ج 1 ص 245


منابع اهل سنت آورده اند که پیامبر او را شدید الحب به خداوند میدانست.[1] وی در جنگ یمامه در دوران ابوبکر شرکت نمود و در این جنگ پس از کشته شدن زید بن خطاب پرچمدار این نبرد پرچم را به دست گرفت وقتی دست راست او را قطع نمودند پرچم را به دست چپ برافراشت و زمانی که دست چپ او قطع شد پرچم را با گردن خود نگه داشت و ایه « و ما محمد الا رسول ...» را خواند.[2] سالم در این جنگ کشته شد و عقبی برای او باقی نماند.[3] با رضایت ورثه او اموالش را به بیت المال سپردند.[4]
ابن العبری در مختصرالدول چنین آورده است زمانی که خلیفه دوم با خنجر ابولولو مجروح شد به او شیر خوراندند وقتی شیر از زخم و جراحت او بیرون زد به گفتند جهت امر خلافت شخصی را معین کن وی در جواب گفت اگر سالم زنده بود من کسی را معین نمیکردم به او گفتند این علی است که تو قرابت و تقدم و فضلش را میدانی او را انتخاب کن خلیفه در جواب گفت او مزاح و شوخی میکند به او گفتند عثمان را معین کن خلیفه گفت او به خویشان و اقوام خود توجه دارد. گفتند خلافت را به زبیر بسپار که از حواریون رسول خداست در پاسخ اظهار داشت او بخیل است گفتند سعد وقاص را بر این امر بگمار وی بیان داشت او فارس منقب است یعنی به طمع غارت همراه لشکر میرود کنایه از اینکه او دنبال منفعت خود است گفتند طلحه که ابن عم ابوبکر است بر این منصب سزاوار است او را بر جانشینی خود بپذیر گفت او اهل کبر و خیلاء است گفتند پس فرزندت عبدالله را گفت او خانواده خود را نمیتواند اداره کند اینجا بود که عمر گفت شورای شش نفره را انتخاب میکنم.[5]
در منابع دیگر آمده است که خلیفه دوم در لحظات آخر عمر خود گفت اگر سالم زنده بود من شورا را تشکیل نمیدادم[6]


[/HR][1] . ابن جوزی المنتظم، ج 4 ص 91

[2] . اسدالغابه، ج 2 ص 156

[3] . المعارف، ص 273

[4] . المنتظم همان

[5] . ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص 103

[6] . اسدالغابه، ج 2 ص 156؛ الاستیعاب ج 2 ص 568 ؛ الاعلام زرکلی ج 3 ص 73 ؛ ابن کثیر، البدایه والنهایه ج 6 ص 336


همانطور که ملاحظه شد منابع اهل سنت در مورد سالم مولی ابی حذیفه به نیکی یاد میکنند و حتی او را امام جماعت اعراب از جمله عمر میدانند در حالی که او یک ایرانی است و خلفا با عجم میانه خوبی ندارند خصوصا خلیفه دوم که با ایرانیان و عجم میانه خوبی نداشته ولی از او به نیکی یاد میکند و حتی او را سزاوار منصب خلافت میداند. با توجه به آینده این غلام ایرانی در ظلم و ستم به اهل بیت به نظر میرسد منابع اهل سنت در صدد هستند او را به عنوان یک فداکار و از جان گذشته برای اسلام معرفی کنند خصوصا در جریان جنگ یمامه یا شدید الحب بودن نسبت به خداوند

سالم مولی ابی حذیفه در منابع شیعی
علی رغم منابع اهل سنت که از سالم یک چهره مذهبی و دینی و جنگاور ساخته اند منابع شیعی به مطالبی اشاره میکنند که روی این غلام ایرانی را سیاه کرده است غالب منابع اهل سنت او را غلام ابوحذیفه نامیدند اما اینکه او در مکه چه میکرده مشخص نیست. اینکه یک ایرانی بهتر از اعراب قرآن را بداند و بیشتر از انان قرآن را بلد باشد عجیب است با اینکه او ذاتا یک انسان عجم است. همچنین جای تعجب دارد که یک عجم امام جماعت عده ای از صحابه کبار از جمله عمر بن خطاب شود. علاوه بر این خلیفه دوم نسبت به ایرانیان حساسیت خاصی داشته است چگونه است که حاضر میشود پشت سر این عجم نماز بخواند؟ تعجب اور است که عمر در جایی از سلمان فارسی ایرانی انتقاد میکند اما پشت سر سالم نماز میخواند. این سوال پیش میاید یا سالم بن معقل ایرانی نبوده است یا سالم در به ثمر رساندن منافقین به اهدافشان بسیار زرنگ و باهوش بوده به طوری که به او نیاز داشتند زیرا سالم از چنین جایگاهی در بین صحابه کبار برخوردار بوده است. برای اثبات این ادعا میتوان به صحیح بخاری اشاره کرد انجا که مینویسد سالم مهاجرین را در مسجد قبا دورهم جمع نمود که در بین انها عمر، ابوبکر، ابوسلمه ، زید و عمر بن ربیعه بودند.[1] دلیل دیگر مبنی بر جایگاه رفیع سالم در بین صحابه کبار جمله معروف عمر است که گفت اگر سالم زنده بود شورایی تشکیل نمیدادم.
این مطالب معماها یا ابهاماتی است که در وجود این شخصیت خاکستری تاریخ وجود دارد.


[/HR][1] . صحیح بخاری، ج 2 ص 71


اما جایگاه سالم در منابع شیعی چگونه است؟
سالم در جریان غدیر خم
کلینی، علی بن ابراهیم قمی و شیخ صدوق سالم را جزو ان دسته از کسانی برشمرده اند که در روز غدیر خم وقتی پیامبر دستان علی را به عنوان جانشین بالا برد انها گفتند به ان دو نگاه کنید که چشمانشان مانند دیوانه هاست که آیه « وان یکاد الذین کفروا....» در مذمت انان نازل شد.[1]
سالم در جریان صحیفه ملعونه
کلینی، سلیم بن قیس هلالی و ابوالصلاح حلبی سالم را در جریان صحیفه ملعونه دخیل میدانند که هم قسم شدند پس از رحلت پیامبر، خلافت به بنی هاشم نرسد و نوشته ای را تنظیم کردخ در کعبه دفن نمودند.[2]
بیعت با ابوبکر
وی پنجمین نفری بود که پس از جریان سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت نمود.[3]


[/HR][1] . کلینی، کافی، ج 4 ص 547؛ شیخ صدوق من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 560؛ تفسیر قمی ج 1 ص 301

[2] . کلینی کافی ، ج 8 ص 180 ؛ سلیم بن قیس ج 1 ص 187؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف ص 227؛ ارشادالقلوب دیلمی ج 2 ص 236

[3] . سلیم بن قیس هلالی، ج 2 ص 578


سالم و ترور پیامبر
شیخ صدوق در خصال خود نام 14 نفر از کسانی که در بازگشت از جنگ تبوک قصد ترور پیامبر را داشتند را بیان کرده است در بین این اسامی، نام سالم به چشم میخورد.[1]

سالم و هجوم به خانه حضرت زهرا

در منابع متعدد شیعی نام سالم مولی ابی حذیفه جزو کسانی است که به خانه حضرت علی هجوم آورده و هتک حرمت نمودند این اسامی عبارتند از ابوبکر، عمر، عثمان خالد بن ولید، مغیره، ابوعبیده جراح، سالم مولی ابوحذیفه.[2]

با توجه به عملکرد چنین شخصیت مرموز در تاریخ آیا باز جای ابهام وجود ندارد که چرا خلیفه دوم دوست داشت سالم را جانشین خود کند و ارزوی زنده بودن او را میکرد کسی که در تمام سیاستهای مزورانه اعم از طعنه و زخم زبان به پیامبر و حضرت علی در غدیر خم، ترور پیامبر؛ صحیفه ملعونه و هجوم به خانه حضرت زهرا حضور داشته است. زیرا اگر او زنده بود اهداف بلند مدت منافقین را ادامه میداد.


[/HR][1] . صدوق ، خصال، ج 2 ص 499

[2] . شیخ مفید الاختصاص، ص 41؛ شیخ مفید، الجمل، ص 117 ؛ تفسیر عیاشی، ج 2 ص 67؛ شیخ طوسی ، تهذیب الاحکام ج 3 ص 264



سلام

قَالَ ابْنُ أَبِي مُلَيْكَةَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ: إِنَّ سَهْلَةَ بِنْتَ سُهَيْلِ بْنِ عَمْرٍو أَتَتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهِيَ امْرَأَةُ أَبِي حُذَيْفَةَ، فَقَالَتْ: سَالِمٌ مَعِي، وَقَدْ أَدْرَكَ مَا يُدْرِكُ الرِّجَالُ! فَقَالَ: " أَرْضِعِيهِ، فَإِذَا أَرْضَعْتِيهِ فَقَدْ حَرُمَ عَلَيْكِ مَا يَحْرُمُ مِنْ ذِي الْمَحْرَمِ ".

فَعَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: أَبَى أَزْوَاجُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ يَدْخُلَ أَحَدٌ عَلَيْهِنَّ بِهَذَا الرَّضَاعِ، وَقُلْنَ: إِنَّمَا هَذَا رُخْصَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ لِسَالِمٍ خَاصَّةً !!!!

وَقَالَ حَنْظَلَةُ بن أبي سُفْيَانَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَابِطٍ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: اسْتَبْطَأَنِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ لَيْلَةٍ، فَقَالَ: مَا حَبَسَكِ؟ قُلْتُ: إِنَّ فِي الْمَسْجِدِ لَأَحْسَنَ مَنْ سَمِعْتُ صوتا بالقرآن، فأخذ رداءه وخرج يستمعه، فَإِذَا هُوَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذيْفَةَ. فَقَالَ: " الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِي أُمَّتِي مِثْلَكَ ". إِسْنَادُهُ قَوِيٌّ.

سیر اعلام النبلاء

ولكن حين تدخل فيه سالم مولى ابى حذيفه اصبح سالم معدودا فى اهل الحل والعقد الذين تنعقد بهم البيعه.. هذا ولم يكن سالم قرشيا، بل لم يكن عربيا ايضا! والسر فى هذا التناقض ان سالما كان احد الخمسه الذين انعقدت بهم البيعه لابى بكر، بينما كان المقداد وعمار يدعوان الى حق على(ع) فى الخلافه.
تاريخ الاسلام الثقافى والسياسى
مسار الاسلام بعد الرسول
ونشاه المذاهب
تاليف
صائب عبدالحميد

البته وی جزو تروریستهای عقبه هم بود :
أبو بكر وعمر وأبو عبيدة بن الجراح ومعاذ بن جبل وسالم مولى أبي حذيفة، وعثمان وعبد الرحمن بن عوف وسعد بن أبي وقاص وطلحة والزبير ومعاوية وعمرو بن العاص.

با سلام
این تاپیک هم در مورد سالم مولی حذیفه میباشد

[h=1]چرا عمر می خواست سالم مولی حذیفه را جانشین خودش بکنه[/h]
http://www.askdin.com/thread14469.html

با سلام
به نظر شما خلیفه دوم که با ایرانی جماعت و کلا با عجم خوب نبود چرا حاضر بود سالم مولی ابی حذیفه را جانشین خودش و خلیفه مسلمین بکند؟؟؟

ممسوس;775256 نوشت:
با سلام
به نظر شما خلیفه دوم که با ایرانی جماعت و کلا با عجم خوب نبود چرا حاضر بود سالم مولی ابی حذیفه را جانشین خودش و خلیفه مسلمین بکند؟؟؟

سلام

سوال بسيار خوبي است !

جالبست هنگاميكه دعواي خلافت داشتند همين عمر و حزبش ميگفتند كه خليفه بايد از قريش باشد اما چند سال بعد يادش رفت در سقيفه چي گفته بود وميگفت همين عجمي را اگر زنده بود بر شما خليفه ميكردم ؟!

با سلام
خب جناب خیرالبریه شما فکر میکنید علت این امر چه بوده است؟

پرسش:
سالم بن الحبیبه یا سالم مولی ابی حذیفه کیست؟


پاسخ:
در حقیقت سالم بن الحبیبه همان سالم مولی ابی حذیفه است که مرحوم کلینی نام او را اینگونه ضبط کرده است[1] و به نظر میرسد این اشتباه به خاطر شباهت نام او باشد زیرا او را سالم بن ثبیته[2] میگویند. ثبیته زنی بوده است که او را به فرزندی پذیرفته است. دلیل دیگر بر اینکه حبیبه صحیح نیست اینکه منابع معتبر و متقدم اهل سنت نام او را سالم بن ثبیته یا ثبینه[3] ضبط کردند و
همچنین کسی جز کلینی نام او را سالم بن حبیبه نیاورده است. علاوه بر این مرحوم کلینی در چند جای کتاب خود نام صحیح او را آورده است.[4] شاید هم غلط تایپی و یا چاپی باشد.

شخصیت شناسی سالم مولی ابی حذیفه
نام او سالم بن معقل، اهل اصطخر فارس و کنیه او ابا عبدالله است.[5] تاریخ تولد او مشخص نیست. وی غلام دختر یعار انصاری بود که شوهرش ابوحذیفه بود لذا او را سالم مولی ابوحذیفه میخواندند.[6] این شخص ایرانی و عجمی بوده است برخی از منابع به ایرانی بودن او اذعان دارند حتی برخی از منابع اورده اند که او را عجمی میخواندند

وی جزو صحبه کبار به حساب میآید اما اینکه چگونه به مکه راه پیدا کرده و پیامبر را درک کرده معلوم نیست و مطلبی در این خصوص در منابع تاریخی وجود ندارد.
سالم را انصاری، مهاجری و عجمی خواندند. او را انصاری خواندند به این جهت که وی غلام ثبیته بنت یعار انصاری اوسی بود که آزادش کرده بود.[7] او را مهاجری خواندند چون در ولاء ابوحذیفه بوده است.[8] البته برخی مهاجری بودن او را به علت هجرتش از مکه به مدینه عنوان کردند.[9] او را عجمی میخواندند چون ایرانی بود.

ثبیته انصاری همسر ابوحذیفه غلام خود را آزاد کرد و از انجا که ابوحذیفه شوهر ثبیته فرزندی نداشت سالم را فرزند خوانده خود نمود اما زمانی که اسلام حکم فرزند خواندگی را باطل نمود سالم غلام ابوحذیفه باقی ماند.[10] ابوحذیفه از شدت علاقه به سالم دختر خواهر خود فاطمه بنت ولید بن عتبة بن ربیعه بن عبد شمس بن عبد مناف را به ازدواج سالم در آورد.[11]

از دوران جوانی و زندگی شخصی او در منابع مطلبی به دست نیامد. در مورد پیوند اخوت برخی او را با ابوبکر[12] برخی با معاذ بن ماعض[13] و برخی او را با ابوعبیده جراح، برادر دینی میدانند.[14]
وی جزو اولین مهاجرانی بود که قبل از پیامبر وارد مدینه شدند و در منطقه عصبه نزدیک قبا منتظر پیامبر بودند. آنها برای بر پایی نماز جماعت سالم را به عنوان امام جماعت خود برگزیدند زیرا او قرآن را بیش از همه بلد بود.[15]

وی از قاریان قرآن بود که قران را بیش از دیگران میدانست و پیامبر فرموده بود قرآن را از چهار نفر بیاموزید ابن ام عبد، معاذ بن جبل، اتی بن کعب و سالم مولی ابی حذیفه[16]
وی در جنگ بدر و همه جنگهای زمان پیامبر شرکت داشت.[17] او در جنگ احد خون های صورت پیامبر را میشست.[18]
منابع اهل سنت آورده اند که پیامبر او را شدید الحب به خداوند میدانست.[19] وی در جنگ یمامه در دوران ابوبکر شرکت نمود و در این جنگ پس از کشته شدن زید بن خطاب پرچمدار این نبرد پرچم را به دست گرفت وقتی دست راست او را قطع نمودند پرچم را به دست چپ برافراشت و زمانی که دست چپ او قطع شد پرچم را با گردن خود نگه داشت و ایه « و ما محمد الا رسول ...» را خواند.[20] سالم در این جنگ کشته شد و عقبی برای او باقی نماند.[21] با رضایت ورثه او اموالش را به بیت المال سپردند.[22]

ابن العبری در مختصرالدول چنین آورده است زمانی که خلیفه دوم با خنجر ابولولو مجروح شد به او شیر خوراندند وقتی شیر از زخم و جراحت او بیرون زد به گفتند جهت امر خلافت شخصی را معین کن وی در جواب گفت: اگر سالم زنده بود من کسی را معین نمیکردم به او گفتند این علی است که تو قرابت و تقدم و فضلش را میدانی او را انتخاب کن خلیفه در جواب گفت او مزاح و شوخی میکند به او گفتند عثمان را معین کن خلیفه گفت او به خویشان و اقوام خود توجه دارد.
گفتند خلافت را به زبیر بسپار که از حواریون رسول خداست در پاسخ اظهار داشت او بخیل است گفتند سعد وقاص را بر این امر بگمار وی بیان داشت او فارس منقب است یعنی به طمع غارت همراه لشکر میرود کنایه از اینکه او دنبال منفعت خود است
گفتند طلحه که ابن عم ابوبکر است بر این منصب سزاوار است او را بر جانشینی خود بپذیر گفت او اهل کبر و خیلاء است گفتند پس فرزندت عبدالله را گفت او خانواده خود را نمیتواند اداره کند اینجا بود که عمر گفت شورای شش نفره را انتخاب میکنم.[23]
در منابع دیگر آمده است که خلیفه دوم در لحظات آخر عمر خود گفت اگر سالم زنده بود من شورا را تشکیل نمیدادم[24]
همانطور که ملاحظه شد منابع اهل سنت در مورد سالم مولی ابی حذیفه به نیکی یاد میکنند و حتی او را امام جماعت اعراب از جمله عمر میدانند در حالی که او یک ایرانی است و خلفا با عجم میانه خوبی ندارند خصوصا خلیفه دوم که با ایرانیان و عجم میانه خوبی نداشته ولی از او به نیکی یاد میکند و حتی او را سزاوار منصب خلافت میداند. با توجه به آینده این غلام ایرانی در ظلم و ستم به اهل بیت به نظر میرسد منابع اهل سنت در صدد هستند او را به عنوان یک فداکار و از جان گذشته برای اسلام معرفی کنند خصوصا در جریان جنگ یمامه یا شدید الحب بودن نسبت به خداوند

سالم مولی ابی حذیفه در منابع شیعی
علی رغم منابع اهل سنت که از سالم یک چهره مذهبی و دینی و جنگاور ساخته اند منابع شیعی به مطالبی اشاره میکنند که روی این غلام ایرانی را سیاه کرده است غالب منابع اهل سنت او را غلام ابوحذیفه نامیدند اما اینکه او در مکه چه میکرده مشخص نیست. اینکه یک ایرانی بهتر از اعراب قرآن را بداند و بیشتر از آنان قرآن را بلد باشد عجیب است با اینکه او ذاتا یک انسان عجم است. همچنین جای تعجب دارد که یک عجم امام جماعت عده ای از صحابه کبار از جمله عمر بن خطاب شود.

علاوه بر این خلیفه دوم نسبت به ایرانیان حساسیت خاصی داشته است چگونه است که حاضر میشود پشت سر این عجم نماز بخواند؟ تعجب اور است که عمر در جایی از سلمان فارسی ایرانی انتقاد میکند اما پشت سر سالم نماز میخواند. این سوال پیش میاید یا سالم بن معقل ایرانی نبوده است یا سالم در به ثمر رساندن منافقین به اهدافشان بسیار زرنگ و باهوش بوده به طوری که به او نیاز داشتند زیرا سالم از چنین جایگاهی در بین صحابه کبار برخوردار بوده است. برای اثبات این ادعا میتوان به صحیح بخاری اشاره کرد انجا که مینویسد سالم مهاجرین را در مسجد قبا دورهم جمع نمود که در بین انها عمر، ابوبکر، ابوسلمه ، زید و عمر بن ربیعه بودند.[25] دلیل دیگر مبنی بر جایگاه رفیع سالم در بین صحابه کبار جمله معروف عمر است که گفت اگر سالم زنده بود شورایی تشکیل نمیدادم.
این مطالب معماها یا ابهاماتی است که در وجود این شخصیت خاکستری تاریخ وجود دارد.

اما جایگاه سالم در منابع شیعی چگونه است؟
سالم در جریان غدیر خم
کلینی، علی بن ابراهیم قمی و شیخ صدوق ،سالم را جزو آن دسته از کسانی برشمرده اند که در روز غدیر خم وقتی پیامبر دستان علی(علیه السلام) را به عنوان جانشین بالا برد آنها گفتند به ان دو نگاه کنید که چشمانشان مانند دیوانه هاست که آیه « وان یکاد الذین کفروا....» در مذمت آنان نازل شد.[26]

سالم در جریان صحیفه ملعونه
کلینی، سلیم بن قیس هلالی و ابوالصلاح حلبی ،سالم را در جریان صحیفه ملعونه دخیل میدانند که هم قسم شدند پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، خلافت به بنی هاشم نرسد و نوشته ای را تنظیم کرده و در کعبه دفن نمودند.[27]

بیعت با ابوبکر
وی پنجمین نفری بود که پس از جریان سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت نمود.[28]
سالم و ترور پیامبر
شیخ صدوق در خصال خود نام 14 نفر از کسانی که در بازگشت از جنگ تبوک قصد ترور پیامبر را داشتند را بیان کرده است در بین این اسامی، نام سالم به چشم میخورد.[29]
سالم و هجوم به خانه حضرت زهرا(سلام الله علیه)
در منابع متعدد شیعی نام سالم مولی ابی حذیفه جزو کسانی است که به خانه حضرت علی(علیه السلام) هجوم آورده و هتک حرمت نمودند این اسامی عبارتند از ابوبکر، عمر، عثمان خالد بن ولید، مغیره، ابوعبیده جراح، سالم مولی ابوحذیفه.[30]

با توجه به عملکرد چنین شخصیت مرموز در تاریخ آیا باز جای ابهام وجود ندارد که چرا خلیفه دوم دوست داشت سالم را جانشین خود کند و آرزوی زنده بودن او را میکرد کسی که در تمام سیاست های مزورانه اعم از طعنه و زخم زبان به پیامبر و حضرت علی(علیهم السلام) در غدیر خم، ترور پیامبر؛ صحیفه ملعونه و هجوم به خانه حضرت زهرا(علیها السلام) حضور داشته است. زیرا اگر او زنده بود اهداف بلند مدت منافقین را ادامه میداد.

کلیدواژه : سالم بن الحبیبه، صحابه، فارس، موالی، قاری قرآن
منابع

  1. کلینی، کافی، تهران، اسلامیه، 1362
  2. واقدی، مغازی، بیروت، اعلمی، 1409
  3. ابن قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه،قاهره، الهیئه المصریه عامه للکتاب، 1992
  4. ابن حبیب بغدادی، المحبر، تحقیق، ایلزه لیختن شتیتر، بیروت ، دارالافاق، بی تا
  5. بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق، سهیل زکار، دارالفکر، بیروت، 1417
  6. ابن عبدالبر، الاستیعاب، تحقیق، البجاوی، دارالجیل، بیروت، 1412
  7. ابن اثیر، اسدالغابه، دارالفکر، بیروت، 1409
  8. ابن جوزی، تحقیق، عبدالقادر عطا، دارالکتب العمیه، بیروت، 1412
  9. ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، تحقیق، الیسوعی، دارالشرق، 1992
  10. زرکلی، الاعلام، دارالعلم، بیروت، 1989
  11. ابن کثیر، البدایه و النهایه، دارالفکر، بیروت، 1407
  12. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413
  13. شیخ صدوق، خصال، قم، جامعه مدرسین، 1362
  14. کتاب سلیم بن قیس هلالی، الهادی، قم، 1405


[/HR][1] . کافی ج 9 ص 237 باب النوادر

[2] . مغازی واقدی ج 1 ص 160

[3] . المعارف ص 273

[4] . همان ج 4 ص 567؛ ج 8 ص 180

[5] . ابن قتیبه ، المعارف، ص 273

[6] . ابن حبیب، المحبر ص 288

[7] . بلاذری، انساب الاشراف، ج 9 ص 372

[8] . بلاذری، انساب الاشراف، ج 9 ص 372

[9] . المعارف ص 273

[10] . اسدالغابه ، ج 2 ص 247

[11] . المعارف ص 273

[12] . المعارف ص 273

[13] . اسدالغابه ج 2 ص 156

[14] . ابن جوزی، المنتظم، ج 3 ص 75

[15] . صحیح بخاری ج 1 ص 140

[16] . الاستیعاب ج 3 ص 989

[17] . اسدالغابه، ج 2 ص 156

[18] . مغازی واقدی، ج 1 ص 245

[19] . ابن جوزی المنتظم، ج 4 ص 91

[20] . اسدالغابه، ج 2 ص 156

[21] . المعارف، ص 273

[22] . المنتظم همان

[23] . ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص 103

[24] . اسدالغابه، ج 2 ص 156؛ الاستیعاب ج 2 ص 568 ؛ الاعلام زرکلی ج 3 ص 73 ؛ ابن کثیر، البدایه والنهایه ج 6 ص 336

[25] . صحیح بخاری، ج 2 ص 71

[26] . کلینی، کافی، ج 4 ص 547؛ شیخ صدوق من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 560؛ تفسیر قمی ج 1 ص 301

[27] . کلینی کافی ، ج 8 ص 180 ؛ سلیم بن قیس ج 1 ص 187؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف ص 227؛ ارشادالقلوب دیلمی ج 2 ص 236

[28] . سلیم بن قیس هلالی، ج 2 ص 578

[29] . صدوق ، خصال، ج 2 ص 499

[30] . شیخ مفید الاختصاص، ص 41؛ شیخ مفید، الجمل، ص 117 ؛ تفسیر عیاشی، ج 2 ص 67؛ شیخ طوسی ، تهذیب الاحکام ج 3 ص 264


موضوع قفل شده است