جمع بندی منظور از علم مخزون و علم مکنون چیست؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از علم مخزون و علم مکنون چیست؟

با سلام

میخواستم بپرسم منظور از علم مخزون و علم مکنون چی هست ؟

با تشکر ازشما ...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صفا

IVI.@.H.D.I;577084 نوشت:
با سلام

میخواستم بپرسم منظور از علم مخزون و علم مکنون چی هست ؟


با سلام و عرض ادب

علم غیب الهی بر دو قسم است:
قسمی که مختص به خداست و کسی را برآن آگاهی نیست.
«و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو»(انعام/59)
قسمی که مختص خداست ولی به اذن الهی اولیاء الهی بر آن آگاهی پیدا می کنند.
« عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول»(جن/26-27)
آیاتی و روایاتی که از جانب انبیاء و اولیاء آگاهی ایشان به علم غیب را نفی می کند ناطر بر قسم اول است مثل «
و لا اقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب(هود/31)

فرق بین قسم اول و دوم
اتفاقات اطراف ما همیشه مشروط به شرایطی هستند
گاه این شرایط فراهم بوده و به ظاهر نتیجه خاصی دارند ولی ممکن است شرط مذبور به خاطر مانعی حاصل نشود.

علم ما نسبت به این اتفاقات دو گونه می تواند باشد
الف- علم به شرایط و اقتضاء شرایط(آنچه که ممکن است بر اساس شرایط حاصل شود)
ب- علم به نتیجه واقعی شرایط
به قسم اول علم غیب در مرحله لوح محو و اثبات می گویند. به این قسم انبیاء و اولیاء به اذن الهی علم پیدا می کنند.
به قسم دوم علم غیب در مرحله لوح محفوظ می گویند. به برخی از این امور به شکل بسیار محدود و به صورت کلی برخی اوصیاء علم دارند مثل اخباری که از معصومین با تعبیر «حتمی» صادر شده است.
ولی علم به تمام این مرحله با لحاظ جزئیات تمام اتفاقات مختص به خداوند است و کسی را بر آن آگاهی نیست. مقصود از علم مکنون این گونه از علم است. چنانچه علامه طباطبایی در تفسی المیزان ج19 ص237 می گوید:
« جمله" فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ" توصيف دوم قرآن است، مى‏فرمايد: قرآن محفوظ و مصون از هر دگرگونى و تبديل است، چون در كتابى است كه آن كتاب اينطور است و آن كتاب عبارت است از لوح محفوظ، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ
ادامه دارد.....

با سلام و عرض ادب

مقصود از لوح محفوظ (ام الكتاب) همان علم ازلى الاهی(علم مکنون) است كه مقدّرات در آن ثابت و غير قابل تغيير است. این علم مربوط به جزئیات تمام امور است و مختص به خداوند است.
«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ» (الأنعام : 59)

«و نزد خدا است خزينه‏ هاى غيب، و نمى‏داند آنها را مگر خودش، و مى‏داند هر چه را كه در بيابان و دريا است، و نمى‏افتد برگى از درختان، مگر اينكه او از افتادنش با خبر است، و نيست دانه‏اى در تاريكى ‏هاى زمين و نيست هيچ ترى و خشكى، مگر اينكه در كتاب مبين خدا است ».

روایات نیز بر وجود دو نوع علم اشاره دارند مثل روایت امام صادق (ع):

إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ ... وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ..( بحار الانوار ج4 صص109-110)
برای خداوند دو علم است علم مکنون و مخزون که جزء او کسی بر آن آگاه نیست ... و علمی که آن را به ملائکه و رسل و انبیاء آموخته و ما( اهل بیت) نیز بر آن اطلاع داریم.

نکته : طبق این روایت علم مکنون و مخزون یکی هستند.


صفا;577933 نوشت:
«و عنده مفاتیح الغیب لا یعلمها الا هو»(انعام/59)

سلام

(مفاتح) نه (مفاتیح)

امام صادق (ع) مى‏فرمايد: "خداوند دو گونه علم دارد: علم مكنون و مخزون كه جز خودش كسى نمى‏داند كه خود بدا (نشأت گرفته) از آن علم است. ديگرى علمى كه به فرشتگان و انبيا آموخته است و ما نيز بدان آگاهيم". بنابراين، دو گونه علم داريم: علمى كه بدا از آن نشأت مى‏گيرد كه لوح محفوظ است و ديگرى علمى كه بدا بدان تعلق مى‏گيرد كه لوح محو و اثبات است. پس بدا عبارت است از محو اوّل و اثبات ثانى و خداى سبحان عالم به هر دو است و اين حقيقتى است كه هيچ صاحب عقلى نمى‏تواند منكر آن باشد؛ زيرا براى تحقق و وجود امور و حوادث، دو نوع پيش بينى متصور است: يكى تحقق قابل تخلف كه به حسب اقتضاى اسباب ناقص، از قبيل شرط و يا علت و يا عدم مانع است. ديگرى تحقق و وجود غير قابل تخلف كه به اقتضاى اسباب و علل تامۀ آن حوادث است و وجودى است ثابت و غير مشروط و غير متخلف و آن دو كتابى كه آيۀ مورد بحث؛ يعنى كتاب محو و اثبات و ام الكتاب معرفى مي كند يا عبارت اند از همين دو مرحلۀ از وجود، و يا مبدأ آن دو هستند.

یک سخنرانی از آیت الله وحید خراسانی دیدم که فرمود : امیرالمومنین علیه السلام در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : خازن علم المخزون « یعنی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خازن علم مخزون الهی است »

پس علم مخزون و مکنون یکی هست ، درسته ؟؟

خب طبق این حدیث امیرالمومنین علیه السلام حضرت پیغمبر خاتم نه تنها دارای علم مخزون بلکه خازن علم مخزون هستند .

IVI.@.H.D.I;578380 نوشت:
پس علم مخزون و مکنون یکی هست ، درسته ؟؟

با سلام و عرض ادب
چنانچه عرض شد طبق حدیث «
إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ ... وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ»..( بحار الانوار ج4 صص109-110)
هردو علم مکنون و مخزون یکی هستند.



حاضر
سلام علیکم
براى خداوند (عزوجل) دو نوع علم است؛ يکی علم مخزون و مكنون كه کسی جز خداوند (تبارک و تعالی) آن را نمی داند و دیگری، علمى است كه به ملائكه مقربين و انبيا و مرسلين تعليم فرموده و ائمه (علیهم السلام) نیز تمام آن را مى دانند
.
محمد بن حسن صفار در کتاب «بصائرالدرجات» از ابی بصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند:
«إن لله علمین: علم مکنون مخزون لایعلمه إلا هو من ذلک یکون البداء و علم علّمه ملائکته و رسله و أنبیائه و نحن نعلمه» (1)
محمد بن یعقوب کلینی نیز این حدیث را در كتاب «الكافى» به سند خود از ابو بصير از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود
:
«إن لله علمین: علم مکنون مخزون لایعلمه إلا هو من ذلک یکون البداء و علم علّمه ملائکته و رسله و أنبیائه و نحن نعلمه» (2)
ترجمه هر دو حدیث یکی است که عبارت است از این که «همانا براى خداوند، دو علم است: يكى علمى است مكنون و مخزون كه احدى نمى داند آن را مگر خودش و از جمله آن، بداء است و دیگری، علمى است كه تعليم فرموده به فرشتگان و انبيا و مرسلين، و ما (ائمه معصوم) هم آن را می دانیم.

محمد بن حسن صفار در کتاب «بصائر الدرجات» به سند خود از جعفر بن بشير از امام جواد (علیه السلام) نقل كرده كه فرمود:
«إن لله علمین: علم مبذول و علم مکنون، فأما المبذول، فإنه لیس من شیء تعلمه الملائکة و الرسل إلا نحن نعلمه و أما المکنون، فهو الذی عند الله تبارک و تعالی فی أم الکتاب إذا خرج، نفذ.»
ترجمه: براى خداوند دو علم است؛ علم مبذول و علم مكنون. اما علم مبذول، هر چيزى را که ملائكه و رسولان می دانند، ما (ائمه معصوم) هم می دانیم و اما علم مكنون، علمی است که نزد خداوند تبارک و تعالی در ام الکتاب است و هنگامی که از آن خارج شود، نافذ خواهد بود.
محمد بن یعقوب کلینی در کتاب «الکافی»، در باب این که ائمه معصوم (علیهم السلام) همه علومی که ملائکه و انبیاء و رسولان (علیهم السلام) می دانند، چهار روایت نقل کرده است که این گفته امام صادق و امام جواد (علیهما السلام) را در این دو حدیث تأیید می نماید که آنان هر چیزی را که فرشتگان و پیامبران و رسولان (علیهم السلام) می دانند، ائمه معصوم (علیهم السلام) هم می دانند.
بنابراین، مراد از علم مکنون و علم مخزون، یکی است و این علم، در برابر علم مبذول است. مراد از علم مبذول، علمی است که خداوند آن را به غیر خودش مبذول داشته و عطا کرده است و دیگران هم غیر از خداوند از آن مطلع و آگاه هستند؛ ولی علم مخزون و مکنون، از علومی است که تنها خداوند آن را می داند و در صورت خواست او، برخی از مقداری از آن اطلاع پیدا می کنند. همچنان که خداوند در آیه
«قل لا أقول لکم عندی خزائن الله و لا أعلم الغیب و لا أقول لکم إنی ملک إن أتبع إلا ما یوحی إلیّ قل هل یستوی الأعمی و البصیر أفلا تتفکرون» (3) به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید که به مردم بفرماید که خزائن خداوند در دست من نیست و من از غیب اگاهی ندارم و من به شما نمی گویم که من فرشته هستم و من تنها از چیزی که به من وحی می شود، پیروی می کنم ... .
خداوند (تبارک و تعالی) در آیه
«عالم الغیب فلایظهر علی غیبه أحداً* إلا من ارتضی من رسول فإنه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصداً» (4) می فرماید که خداوند، به غیب آگاه است و کسی را از غیب آگاه نمی گرداند، مگر کسی را که به عنوان فرستاده، انتخاب کرده باشد که در این صورت، از پیش رو و از پشت سرش، نگاهبانانی بر خواهد گماشت.
بنابراین، خداند، از علوم ویژه و غیبی خود، به برخی از مخلوقین عطا می کند و آن دسته از علوم که به هیچ کسی عطا نمی کند، علم مکنون و مکنوز و مخزون نام دارد.
منابع و مآخذ
1. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج1، ص109، ح2.
2.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص147، ح8.
3.
سوره انعام: 6/ آیه 50.
4.
سوره جن: 72/ آیه 26 ـ 27.
کتاب نامه
1.
قرآن کریم.
2.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی (قدس)، قم، 1404ق، دوم.
3.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1363ش، پنجم.

پرسش:
می خواستم بپرسم منظور از علم مخزون و علم مکنون چیست؟

پاسخ:
علم غیب الهی بر دو قسم است:
قسمی که مختص به خداست و کسی را برآن آگاهی نیست. « وعنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو»(1)
قسمی که مختص خداست ولی به اذن الهی، اولیاء الهی بر آن آگاهی پیدا می کنند.« عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول».(2)
آیات و روایاتی که از جانب انبیاء و اولیاء آگاهی ایشان به علم غیب را نفی می کند ناطر بر قسم اول است مثل: «و لا اقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب».(3)

فرق بین قسم اول و دوم:
اتفاقات اطراف ما همیشه مشروط به شرایطی هستند گاه این شرایط فراهم بوده و به ظاهر نتیجه خاصی دارند ولی ممکن است شرط مذبور به خاطر مانعی حاصل نشود.
علم ما نسبت به این اتفاقات دو گونه می تواند باشد
الف- علم به شرایط و اقتضاء شرایط (آنچه که ممکن است بر اساس شرایط حاصل شود.)
ب- علم به نتیجه واقعی شرایط.

به قسم اول علم غیب در مرحله لوح محو و اثبات می گویند. به این قسم انبیاء و اولیاء به اذن الهی علم پیدا می کنند.
به قسم دوم علم غیب در مرحله لوح محفوظ می گویند. به برخی از این امور به شکل بسیار محدود و به صورت کلی برخی اوصیاء علم دارند مثل اخباری که از معصومین با تعبیر «حتمی» صادر شده است.
ولی علم به تمام این مرحله با لحاظ جزئیات تمام اتفاقات مختص به خداوند است و کسی را بر آن آگاه نیست. مقصود از علم مکنون این گونه از علم است. چنانچه علامه طباطبایی می فرماید:
«جمله "فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ" توصيف دوم قرآن است، مى‏ فرمايد: قرآن محفوظ و مصون از هر دگرگونى و تبديل است، چون در كتابى است كه آن كتاب اين طور است و آن كتاب عبارت است از لوح محفوظ، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ».(4)

مقصود از لوح محفوظ (ام الكتاب) همان علم ازلى الهی (علم مکنون) است كه مقدّرات در آن ثابت و غير قابل تغيير است. این علم مربوط به جزئیات تمام امور است و مختص به خداوند است.
«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ»؛ و نزد خدا است خزينه‏ هاى غيب، و نمى‏ داند آن ها را مگر خودش، و مى‏ داند هر چه را كه در بيابان و دريا است، و نمى‏ افتد برگى از درختان، مگر اين كه او از افتادنش با خبر است، و نيست دانه‏ اى در تاريكى ‏هاى زمين و نيست هيچ ترى و خشكى، مگر اين كه در كتاب مبين خدا است.(5)

روایات نیز بر وجود دو نوع علم اشاره دارند مثل روایت امام صادق (علیه السلام): «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ ... وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ»؛ برای خداوند دو علم است علم مکنون و مخزون که جزء او کسی بر آن آگاه نیست ... و علمی که آن را به ملائکه و رسل و انبیاء آموخته و ما ( اهل بیت) نیز بر آن اطلاع داریم.(6)

نتیجه:
طبق این روایت علم مکنون و مخزون یکی هستند.

نکته:
نام قسم دوم از این علم، علم مبذول است؛ محمد بن حسن صفار در کتاب «بصائر الدرجات» به سند خود از جعفر بن بشير از امام جواد (علیه السلام) نقل كرده كه فرمود :«إن لله علمین: علم مبذول و علم مکنون، فأما المبذول، فإنه لیس من شیء تعلمه الملائکة و الرسل إلا نحن نعلمه و أما المکنون، فهو الذی عند الله تبارک و تعالی فی أم الکتاب إذا خرج، نفذ»؛ براى خداوند دو علم است؛ علم مبذول و علم مكنون. اما علم مبذول، هر چيزى را که ملائكه و رسولان می دانند، ما (ائمه معصوم) هم می دانیم و اما علم مكنون، علمی است که نزد خداوند تبارک و تعالی در ام الکتاب است و هنگامی که از آن خارج شود، نافذ خواهد بود.(7)

______
(1) انعام /59.
(2) جن/ 26-27.
(3) هود/ 31.
(4) تفسیر المیزان، ج19، ص237.
(5) الأنعام/ 59.
(6) بحار الانوار ج4 صص109-110.
(7) صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج1، ص109، ح2.

موضوع قفل شده است