جمع بندی چرا پیامبر از دیدن نوه شان در قنداق زرد ناراحت شدند؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا پیامبر از دیدن نوه شان در قنداق زرد ناراحت شدند؟

داستانی از امیر المومنین علیه السلام منقول است که هنگامی که امام حسن مجتبی علیه السلام به دنیا آمدند امیر المومنین علیه السلام از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم خواستند تا برای فرزندشان نامی مناسب انتخاب کنند.
هنگامی که پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم ایشان را دیدند فرمودند مگر نگفته ام نوزاد را درر پارچه ی زرد نپیچید؟
سپس پارچه ی زرد را باز کرد و نوزاد را در پارچه ی سفید پیچید و از جبرییل خواست تا نامی نیکو برای نوه اش انتخاب کند.
و جبرییل نام حسن را برای ایشان برگزید.

حال چند سوال:
1- آیا اصل داستان حقیقت دارد؟
2- اگر حقیقت دارد چرا پیامبر از دیدن نوه شان در قنداق زرد ناراحت شدند؟
3- و چرا امیر المومنین علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها فرزندشان را در چنین قنداقه ای پیچیدند؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سید محسن

با سلام
اصل این جریان در منابع معتبر اولیه شیعه و سنی وارد شده است. که متن آن را در این جا بیان میکنیم
شیخ صدوق به سند خود از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) روايت مي كند كه فرمود: اسماء بنت عميس به من گفت: من قابله امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) بودم. هنگامي كه امام حسن(علیه السلام) متولد شد پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله) آمد و به من فرمود: فرزندم را بياور،من امام حسن(علیه السلام) را كه با پارچه زرد قنداق شده بود به حضور آن حضرت بردم. آن بزرگوار آن پارچه زرد را به يك طرف انداخت و فرمود: آیا من به شما نگفتم نوزاد را در میان پارچه زرد قنداق نکنید و سپس پارچه سفیدی را طلب کرد و امام حسن(علیه السلام) را در میان آن پیچید و در گوش راست او اذان و در گوش چپ وی اقامه گفت...)
شیخ صدوق در امالی،[1] علل الشرایع،[2] عیون اخبار الرضا(ع)[3] همچنین شیخ طوسی در امالی[4] خود و نیشابوری(م508ق) در روضة الواعظین،[5] مجلسی در بحارالانوار،[6] روایت فوق را بیان کردند.
اما در منابع اهل سنت این روایت باقدری تفاوت بیان شده است به گونه ای که برخی نام اسماء را ذکر کرده و برخی نامی از اسماء نبردند و برخی دیگر راوی جریان را سوده معرفی کردند که احتمالا یکی از همسران پیامبر بوده است. از جمله مورخینی که در این گزارش به اسماء اشاره کردند طبری شافعی(م694ق) در ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی[7] و قندوزی در ینابیع الموده[8] است. مورخینی که نامی از اسماء نبرده­اند ابن حجر عسقلانی در الاصابه،[9] واعظی خرگوشی نیشابوری(م406) در شرف النبی،[10] ابراهیم بن سعد الدین شافعی در فرائد السمطین[11] هستند. اما منابعی که راوی این جریان را سوده معرفی کرده است ابن عبدالبر[12] و بلاذری[13] هستند.

[1] . صدوق، امالی، ص 197

[2] . صدوق، علل الشرایع، ج 1 ص 137

[3] . صدوق، عیون اخبارالرضا، ج 1 ص 28

[4] . طوسی، امالی، ص 367

[5] . نیشابوری، روضة الواعظین ج 1 ص 352

[6] . مجلسی، بحارالانوار، ج 44 ص 250

[7] . طبری شافعی، ذخائرالعقبی، ص 120

[8] . قندوزی، ینابیع الموده، ج 2 ص 201

[9] . ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج 8 ص 195

[10] . خرگوشی، شرف النبی، ج 5 ص 344

[11] . ابراهیم بن سعد الدین شافعی، فرائد السمطین، ج 2 ص 104

[12] . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 4 ص 1868

[13] . بلاذری، انساب الاشراف، ج 3 ص 144
ادامه دارد اگر خدا بخواهد

بنابر این اصل داستان با قدری تفاوت در منابع ذکر شده است. باتوجه به روایت فوق مشخص میشود که اسماء بنت عمیس امام حسن(علیه السلام) را در قنداقه زرد رنگ پیچیده بوده زیرا طبری شافعی نقل کرده که اسماء بنت عمیس گفت خودم او را در قنداقه زرد پیچیدم،[1] از این رو معلوم است که نه حضرت علی(علیه السلام) و نه حضرت زهرا(علیها السلام)، مبادرت به این کار نکردند ضمن این که این کار به معنی نافرمانی از دستور رسول خدا نیست و این که پرسشگر محترم آن را نافرمانی حضرت علی(علیه السلام) از پیامبر دانستند درست نیست. اما این که پیامبر(صلی الله علیه وآله) پارچه سفید را به جای پارچه زرد انتخاب کرد شاید دلیل بهداشتی و پزشکی داشته باشد و الا دلیل خاصی برای این عمل پیامبر(صلی الله علیه و آله) در روایات بیان نشده است.

[1] . همان


سوال:
آیا جریان پیچیدن قنداق حسن (ع) در پارچه زرد صحت دارد؟
چرا پیامبر(ص) از دیدن قنداقه زرد نارحت شدند آیا این کار نافرمانی حضرت علی(ع) از دستور پیامبر نبود؟


پاسخ:
اصل این جریان در منابع معتبر اولیه شیعه و سنی وارد شده است. که متن آن را در این جا بیان میکنیم.
شیخ صدوق به سند خود از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) روايت مي كند كه فرمود: اسماء بنت عميس به من گفت: من قابله حسن و حسين (عليهماالسلام) بودم. هنگامي كه حسن(علیه السلام) متولد شد پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله) آمد و به من فرمود: فرزندم را بياور،من حسن(علیه السلام) را كه با پارچه زرد قنداق شده بود به حضور آن حضرت بردم.

آن بزرگوار آن پارچه زرد را به يك طرف انداخت و فرمود: آیا من به شما نگفتم نوزاد را در میان پارچه زرد قنداق نکنید و سپس پارچه سفیدی را طلب کرد و حسن(علیه السلام) را در میان آن پیچید و در گوش راست او اذان و در گوش چپ وی اقامه گفت...)
شیخ صدوق در امالی،[1] علل الشرایع،[2] عیون اخبار الرضا(ع)[3] همچنین شیخ طوسی در امالی[4] خود و نیشابوری(م508ق) در روضة الواعظین،[5] مجلسی در بحارالانوار،[6] روایت فوق را بیان کردند.

اما در منابع اهل سنت این روایت با قدری تفاوت بیان شده است به گونه ای که برخی نام اسماء را ذکر کرده و برخی نامی از اسماء نبردند و برخی دیگر راوی جریان را سوده معرفی کردند که احتمالا یکی از همسران پیامبر بوده است. از جمله مورخینی که در این گزارش به اسماء اشاره کردند طبری شافعی(م694ق) در ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی[7] و قندوزی در ینابیع الموده[8] است. مورخینی که نامی از اسماء نبرده ­اند ابن حجر عسقلانی در الاصابه،[9] واعظی خرگوشی نیشابوری(م406) در شرف النبی،[10] ابراهیم بن سعد الدین شافعی در فرائد السمطین[11] هستند. اما منابعی که راوی این جریان را سوده معرفی کرده است ابن عبدالبر[12] و بلاذری[13] هستند.

اصل داستان با قدری تفاوت در منابع ذکر شده است. باتوجه به روایت فوق مشخص میشود که اسماء بنت عمیس ،حسن(علیه السلام) را در قنداقه زرد رنگ پیچیده بوده زیرا طبری شافعی نقل کرده که اسماء بنت عمیس گفت خودم او را در قنداقه زرد پیچیدم،[1]

از این رو معلوم است که نه حضرت علی(علیه السلام) و نه حضرت زهرا(علیها السلام)، مبادرت به این کار نکردند ضمن این که این کار به معنی نافرمانی از دستور رسول خدا نیست و این که پرسشگر محترم آن را نافرمانی حضرت علی(علیه السلام) از پیامبر دانستند درست نیست.
اما این که پیامبر(صلی الله علیه وآله) پارچه سفید را به جای پارچه زرد انتخاب کرد شاید دلیل بهداشتی و پزشکی داشته باشد و الّا دلیل خاصی برای این عمل پیامبر(صلی الله علیه و آله) در روایات بیان نشده است.

کلید واژه : رسول خدا (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت زهرا، قنداقه زرد، امام حسن(ع)،اسماء بنت عمیس، پارچه سفید،
__________________________________________________________
[1] . شیخ صدوق، امالی، ص 197، نشراعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق
[2] . شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1 ص 137، نشر داوری، قم، چاپ اول، بی تا
[3] . شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا (ع)، ج 1 ص 28، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ش
[4] . شیخ طوسی، امالی، ص 367، دارالثقافه، قم، چاپ اول، 1414
[5] . محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج 1 ص 352، انتشارات رضی ، قم، بی تا
[6] . مجلسی، بحارالانوار، ج 44 ص 250، موسسه الوفاء، بیروت، 1404
[7] . محب الدین طبری شافعی، ذخائرالعقبی فی مناقب ذوی القربی، ص 120، دارالکتب الاسلامی، قم، 1386
[8] . سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع الموده، ج 2 ص 201، دارالاسوه، قم، بی تا
[9] . ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 8 ص 195، تحقیق، عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415
[10] . ابوسعید واعظ خرگوشی نیشابوری، شرف النبی، ج 5 ص 344، تحقیق، محمد روشن، نشر بابک، تهران، 1361
[11] . ابراهیم بن سعد الدین جوینی شافعی، فرائد السمطین، ج 2 ص 104، موسسه المحمودی، نشر بیروت، بی تا
[12] . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 4 ص 1868، تحقیق، علی محمد البجاوی، دارالجیل، بیروت، چاپ اول 1412
[13] . بلاذری، انساب الاشراف، ج 3 ص 144، تحقیق، محمد باقر محمودی، موسسه الاعلمی، بیروت، چاپ اول 1394

1. بلاذری انساب الاشراف، همان

موضوع قفل شده است