اسناد حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها از کتب اهل سنت

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسناد حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها از کتب اهل سنت

بسم الله المنتقم القهار

ابن قتیبه

ابن قتیبه درکتاب خود الامه السیاسه ج1 ص18 تحت عنوان گزارش سقیفه می نویسد :

(( ... سپس ابابکر دوسال وچند ماه حکومت کرد که مریض شده ودرهمان مریض شده ودر همان مرضی که مرد گفت :
همانا درد شدید برمن غلبه کرده است . . . ای کاش خانه علی را بحال خود وا می گذاشتم اگرچه بامن اعلان جنگ می کردند . . .))

صفدی

صلاح الدین خلیل بن صفدی(درگذشته سال764هجری) درکتاب خود الوافی بالوفیات چاپ بیروت 1401 هجری ج 6 ص 17 ش2444 می گوید:
نظام معتزلی معتقد است که:
«بدون شک عمر چنان فاطمه علیهاالسلام را زد که محسن از او سقط شد»

شهرستانی

أبی­الفتح محمد بن عبدالکریم بن أبی­بکر احمد شهرستانی (در گذشته­ی سال548 هجری) در کتاب خود بنام «الملل و النحل» چاپ بیروت 1402 هجری جلد اول صفحه­ی 57 می­گوید:
«همانا عمر چنان ضربه­ای به شکم فاطمه علیها السلام در روز بیعت زد که فاطمه علیها السلام جنین خود را از شکم انداخت».

یعقوبی

یعقوبی در تاریخ خود جلد دوم صفحه­ی 137 چاپ بیروت تحت عنوان"ایّام ابی بکر" (دوران حکومتی ابوبکر) نقل می­کند:
زمانی که ابوبکر مریض شد، یعنی در همان مرضی که مرد، عبدالرحمن بن عوف به عیادت او رفته و از او پرسید: ای خلیفه­ ی پیامبرحالت چگونه است؟
ابوبکر گفت: همانا من بر هیچ چیز تأسف نمی­خورم مگر بر سه چیز که انجام دادم و ای کاش انجام نداده بودم...اما آن سه چیز که انجام دادم و ای کاش انجام نداده بودم:
ای کاش قلاده­ ی خلافت را به گردن نینداخته بودم...
ای کاش خانه­ ی فاطمه را تفتیش نکرده و مورد هجوم آن عده قرار نداده بودم، اگر چه با من اعلان جنگ می­کردند.

عبدالفتاح عبدالمقصود

عبدالفتاح عبدالمقصود از علمای و دانشمندان معاصر اهل سنت درکتاب :السقیفه و الخلافه چاپ قاهره ص14 می گوید:
عمربن الخطاب به منزل علی آمده درحالی که درمنزل طلحه و زبیر و عده ای از بزرگان مهاجرین جمع بودند و گفت : بخدا قسم یا برای بیعت (با ابوبکر) از خانه خاج می شوید و یا آنکه خانه را بر شما آتش می کشم؟
همچنین نقل شده که : ابو بکر ،عمر را با عده ای بسوی خانه علی فرستاد ، عمر با اصحابش با آتش بطرف خانه آنها حرکت کرده تا آنجا را به آتش بکشیند چرا که آنان از بیعت با ابابکر خود داری کرده بودند
دراین میان شخصی به عمر گفتآیا می­دانی در این خانه فاطمه است؟
لکن عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد .

عمررضاکحاله

عمر رضا کحاله از علمای معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» چاپ پنجم بیروت سال 1404- قسمت حرف«فاء» فاطمة بنت محمد صلی الله علیه وآله با ذکر سند می­گوید:
تا آنکه ابو بکر از عده­ای که از بیعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علی بن ابی طالب علیه السلام جمع شده بودند- مانند عباس و زبیر و سعد بن عبادة- سراغ گرفت، و آنها در خانه­ی­­ فاطمه علیهاالسلام از بیعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را بسوی آنان فرستاد.
عمر روانه­ی منزل فاطمه علیهاالسلام شده و فریاد کشید و آنان را به خارج از خانه جهت بیعت فراخواند. آنان از بیرون آمدن خودداری کردند، در این هنگام عمر هیزم طلبیده و گفت:
قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج می­شوید و یا آنکه خانه را با اهلش به آتش میکشم.
شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض (کنیه­ی عمر)، در این خانه فاطمه علیها السلام است!
عمر گفت: اگر چه فاطمه در این خانه باشد، آن را به آتش می­کشم!

**عبدالله**;81430 نوشت:

عمر رضا کحاله از علمای معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» چاپ پنجم بیروت سال 1404- قسمت حرف«فاء» فاطمة بنت محمد صلی الله علیه وآله با ذکر سند می­گوید: تا آنکه ابو بکر از عده­ای که از بیعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علی بن ابی طالب علیه السلام جمع شده بودند- مانند عباس و زبیر و سعد بن عبادة- سراغ گرفت، و آنها در خانه­ی­­ فاطمه علیهاالسلام از بیعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را بسوی آنان فرستاد. عمر روانه­ی منزل فاطمه علیهاالسلام شده و فریاد کشید و آنان را به خارج از خانه جهت بیعت فراخواند. آنان از بیرون آمدن خودداری کردند، در این هنگام عمر هیزم طلبیده و گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج می­شوید و یا آنکه خانه را با اهلش به آتش میکشم. شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض (کنیه­ی عمر)، در این خانه فاطمه علیها السلام است! عمر گفت: اگر چه فاطمه در این خانه باشد، آن را به آتش می­کشم!

با سلام و عرض ادب

همانطور كه در عكس هم ذكر شده در روایات اهل سنت وارد شده است که ابی بکر در هنگام احتضار و اواخر عمر خود ، از انجام چند کار احساس پشیمانی و ندامت کرد و آرزو می کرد که ایکاش این کارها را انجام نمیداد .
یکی از این کارها ، حمله به خانه وحی بود.بنا به نقل طبری ( محمد بن جریر ) در تاریخ الامم و الملوک ( مشهور به تاریخ طبری ) ج2 ص 619 ( چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان – سنه 1403 ه ق .

ابوبکر می گوید که ایکاش 3 کار را ترک می کردم و انجام نمیدادم 1- ایکاش به خانه فاطمه ( سلام الله علیها ) کاری نداشتم و آن را نمی گشودم ، اگر چه با اعلان جنگ آن را بر من بسته بودند .
2- ایکاش ( فجائه سلمی ) را می کشتم و یا آزادش می کردم ولی او را به آتش نمیسوزاندم
3- و ایکاش در روز سقیفه ، کار را بر عهده یکی از آن دو مرد ، عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح ، می گذاشتم تا او امیر میشد و من وزیر می شدم.

منابع زیادی از اهل سنت ، گواه بر صادر شدن این جملات از ابی بکر می باشند.


منابع زیر ( با اختلاف کمی در الفاظ ) بیانگر این ندامت از قول ابوبکر می باشند:
السقیفة وفدک - الجوهری - ص 43 و ص75
شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 2 - ص 46 - 47
شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 6 - ص 51
شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 20 – ص24
تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 30 - ص 418 – 419 – 420 – 421 – 422 - 423
میزان الاعتدال - الذهبی - ج 3 - ص 108 – 109
لسان المیزان - ابن حجر - ج 4 - ص 188 – 189
العقد الفرید - ابن عبد ربه - ج 4 - ص250 یا ج4 - ص 90 ( چاپهای دیگر )الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی - ج 1 - ص 24
الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الشیری - ج 1 - ص 36
تاریخ الیعقوبی - الیعقوبی - ج 2 - ص 137
تاریخ الإسلام - الذهبی - ج 3 - ص 117 - 118
المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 1 - ص 62
الأحادیث المختارة - ابی عبد الله الحنبلی - ج 1 - ص 87
( وی راجع به این روایت می گوید : و هذا حدیث حسن عن ابی بکر ... یعنی حدیث فوق از قول ابی بکر درست است . )

کنز العمال - المتقی الهندی - ج 5 - ص 631 – 633
الاموال - ابو عبید - ج1 - ص 304
مروج الذهب – المسعودی - ج2 - ص 301 – 302


ادامه دارد...

با سلام مجدد

طبری در تاریخ خود می‌نویسد: «عمر بن خطاب به در خانه‏ی علی آمد، در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش می‏کشم مگر این که برای بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیری بر دست داشت، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دست او بر زمین افتاد.»[تاریخ طبری ۲/ ۴۴۳، چاپ بیروت]


شهاب الدین احمد معروف به «ابن عبد ربه اندلسی‌» مؤلف کتاب «العقد الفرید» (مرگ: ۴۶۳ (قمری)) در کتاب خود بحثی مشروح درباره تاریخ سقیفه آورده و تحت عنوان کسانی که از بیعت ابوبکر تخلف جستند چنین می‌نویسد: علی و عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند تا اینکه ابوبکر، عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت‌: اگر بیرون نیامدند، با آنان نبرد کن و در این موقع عمر بن‌خطاب مقداری از آتش به سوی خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه رابسوزاند، در این موقع با فاطمه روبرو شد. دختر پیامبر گفت‌: ای فرزند خطاب آمدی خانه ما را بسوزانی، او در پاسخ گفت‌: بلی مگراین که در آنچه که امت وارد شدند، شما نیز وارد شوید.[نیاز به ارجاع دقیق]


بلاذری (متوفی: ۲۷۰ (قمری)) نویسنده معروف و صاحب تاریخ بزرگ، این رویداد تاریخی را در کتاب «انساب الاشراف‌» می نویسد: ابوبکر به دنبال علی فرستاد تا بیعت کند، ولی او از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر با فتیله (آتش‌زا) حرکت کرد و با فاطمه در جلوی درب خانه روبرو شد، فاطمه گفت‌: ای فرزند خطاب، می‌بینیم در صدد سوزاندن خانه من هستی، عمر گفت‌: بلی،این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده‌است‌.[نیاز به ارجاع دقیق]


ابن قتیبه (۲۱۲-۲۷۶) ازپیشوایان ادب و از نویسندگان پرکار حوزه تاریخ و ادب اسلامی است، وی در کتاب «الامامة و السیاسة‌» چنین می‌نویسد: ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر بر تافته و در خانه علی گردآمده بودند، سراغ گرفت، عمر را به دنبال آنان فرستاد، و او به در خانه علی آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از از خانه بیرون نیامدند. در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت‌: به‌خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان‌آتش می‌زنم.


مردی به عمر گفت‌: ای اباحفص (کنیه عمر) در این‌خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، او گفت‌: باشد! او می‌گوید: عمر همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید، با صدای بلند گفت‌: ای پیامبر خدا پس از تو چه مصیبت‌هایی به ما از فرزندان خطاب و ابی‌قحافه رسید، وقتی مردمی که همراه عمر بودند صدای زهرا را شنیدند، گریه‌کنان برگشتند؛ ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون‌کشیدند، نزد ابوبکر بردند و به او گفتند، بیعت کن، علی گفت‌: اگربیعت نکنم چه می‌شود؟ گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست، گردن تو را می‌زنیم‌.
.

[="DarkGreen"]اسناد شهادت حضرت زهرا .س. اسکن از کتب اهل سنت[/]
http://www.askdin.com/showthread.php?t=5284
دانلود همه تصاویر یکجا

موضوع قفل شده است