جمع بندی استدلال از طریق ترس

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
استدلال از طریق ترس

قرآن در آیات مختلفی، با صحبت از عذاب قیامت، بندگان را به ترسیدن از خود دعوت می کند(مثل آیه 16 سوره زمر) یا می فرماید با قرآن به کسی که از وعید می ترسد، تذکر بده(آیه 45 سوره ق)

1. بدون شک ترس و وحشت، مانع از درست اندیشیدن می شود، و راه را بر عقل و اندیشه می بندد. با توجه به اینکه دعوت به دین باید در فضای استدلالی و منطقی و فارغ از هرگونه احساسات باشد، آیا این روش قرآن، برای دعوت به حقیقت منطقی است؟

2.در روانشناسی گفته می شود که ترس باعث انحراف می شود. با این حساب، آیا این روش قرآن درست است که با ترس دعوت به هدایت می کند؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مسلم

חסר משמעות;661070 نوشت:
قرآن در آیات مختلفی، با صحبت از عذاب قیامت، بندگان را به ترسیدن از خود دعوت می کند(مثل آیه 16 سوره زمر) یا می فرماید با قرآن به کسی که از وعید می ترسد، تذکر بده(آیه 45 سوره ق)

1. بدون شک ترس و وحشت، مانع از درست اندیشیدن می شود، و راه را بر عقل و اندیشه می بندد. با توجه به اینکه دعوت به دین باید در فضای استدلالی و منطقی و فارغ از هرگونه احساسات باشد، آیا این روش قرآن، برای دعوت به حقیقت منطقی است؟

2.در روانشناسی گفته می شود که ترس باعث انحراف می شود. با این حساب، آیا این روش قرآن درست است که با ترس دعوت به هدایت می کند؟

با سلام و احترام
حرف شما درست است، ترس مانع تفکر صحیح می شود و قدرت تصمیم گیری صحیح را از انسان سلب می کند، اما باید تفاوت قائل شد بین جایی که با ترس بخواهید اندیشه ای را به طرف بقبولانید، با جایی که با ترس بخواهید طرف را وادار به تفکر کنید.
در روش اول شما طرف را وادار می کنید که در حین ترس اتخاذ موضع و انتخاب اعتقاد کند، طبیعتا عقل او تمرکز لازم را برای این کار نخواهد داشت، مانند کسی که با تصادفی خونین روبرو شده است، باید خونسردی خویش را حفظ کند والا با تحت تأثیر قرار گرفتن صحنه، نمی تواند سریع و عاقلانه رفتار کند و ممکن است احساساتی تصمیم بگیرد؛ اما در روش دوم میخواهید ترس را مقدمه ای برای تفکر قرار دهید، تفکری در رابطه با همان موضوع ترس، تفکری که با انتخاب موضع صحیح، آن ترس را برطرف خواهد کرد.

هرگز قرآن نمی خواهد به مخاطب خود القاء کند که بترس و ایمان بیاور، بلکه با دقت می فهمیم که به مخاطب می‌گوید: بترس و تفکر کن.
برای توضیح بیشتر باید دید خداوند در چه مواضعی انسان ها را ترسانده و بیم داده است، اساسا خداوند در دو موضع انسان ها را ترسانده است:

الف) دفع ضرر محتمل برای کسانی که ایمان و اعتقاد ندارند:
هنگامی که خداوند غیر مومنین که عناد و لجاجت ندارند را بیم می دهد، در حقیقت به دنبال آن است که ایشان را از آینده خویش بیمناک کرده و به تفکر وادارد که آیا تعالیم همه انبیاء دروغ است، یا حداقل احتمال دارد حقیقت باشد، هدف از این ترساندن، حرکت است، این ترس مقدمه ای می شود برای شروع تحقیق و تفکر در مورد این که آیا حقیقتا آخرتی هست یا خیر، لذا قرآن کریم در برخی آیات وقوع معاد را به صورت احتمال مطرح می کند، چرا که احتمالش نیز انسان را به تحقیق وادار خواهد ساخت:
«قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتمُ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فىِ شِقَاقِ بَعِيد»(فصلت-52)
بگو: «به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوى خداوند باشد و شما به آن كافر شويد، چه كسى گمراهتر خواهد بود از (شما و) كسى كه در مخالفت شديدى (با آن) قرار دارد.

لذا در آیات بعد از همان آیه 16 سوره زمر که شما اشاره نمودید، بعد از ترساندن، بلافاصله آنها را به تفکر فراخوانده، و می‌فرماید:
«فَبَشِّرْ عِبَاد * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب‏» (زمر-17 و 18)
پس بندگان مرا بشارت ده * همان كسانى كه سخنان را مى‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.

ب) تنذیر و ترساندن انسان ها از سرانجامی که به آن اعتقاد دارند:
اما در مورد کسانی که آخرت را باور داشته اما از روی لجاجت انکار می‌کنند، یا مومنینی که به آخرت ایمان دارند، اما در انجام تعالیم الهی سستی می ورزند، هدف از بیم دادن توجه دادن آنها به نتیجه علمشان است، ما در محاورات خودمان نیز کسی را که مسیر انحراف می رود و از عاقبت آن غافل، یا جاهل است باز داشته و می ترسانیم، روشن است که چنین ترسی، ترس ناشی از محیط و جوّ، یا ترس صرفا احساسی و عاطفی نیست، بلکه ترس از نتیجه عمل است، لذا نشأت گرفته از تفکر است، نه این که مانع تفکر باشد؛ مثلا به کسی که به جای عبور از پل عابر پیاده، از عرض یک اتوبان خیلی شلوغ می خواهد بگذرد، می گوییم: نرو تصادف می کنی. خب آیا این ترس موجب می شود که او فکر نکند؟! یا موجب می شود با تفکر نسبت به عاقبت کارش، از آن مسیر بازگشته و مسیر درست را برود؟

لذا همان طور که به آیه 16 زمر اشاره نمودید، خداوند بعد از ترساندن ایشان، آنها را به تقوا دعوت می کند:
«ذَالِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَاعِبَادِ فَاتَّقُون‏» (زمر-16)
اين چيزى است كه خداوند با آن بندگانش را مى‏ترساند! اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهيزيد!

به عبارت دیگر یک موقع ترس از یک حادثه ای است که اتفاق افتاده است، خب انسان باید مواظب باشد تحت تأثیر این ترس تصمیم نگیرد، چرا که عقل توان و کارایی خود را تا حدی از دست می دهد، اما ترساندن و بیم دادن خداوند ترس از شرایط موجود، و اتفاق افتاده نیست، بلکه ترساندن از آینده ای است که هنوز محقق نشده، لذا ترس قابل برطرف شدنی هست که خداوند می خواهد انسان ها را متوجه کند تا با تفکر و حرکت از واقعه ای ترسناک که هنوز محقق نشده پیشگیری کنند.

موفق باشید

سوال:
بدون شک ترس و وحشت، مانع از درست اندیشیدن می شود، و راه را بر عقل و اندیشه می بندد، لذا دعوت به دین باید در فضای استدلالی و منطقی و فارغ از هرگونه احساسات باشد، اما قرآن کریم در آیات مختلفی چون 16 سوره زمر، یا 45 سوره ق، بندگان را بیم می دهد، آیا این روش برای دعوت به حقیقت منطقی است؟

پاسخ:
این سخن که ترس مانع تفکر صحیح می شود و قدرت تصمیم گیری صحیح را از انسان سلب می کند، سخن درستی است، اما باید تفاوت قائل شد بین جایی که با ترس بخواهید اندیشه ای را به طرف بقبولانید، با جایی که با ترس بخواهید طرف را وادار به تفکر کنید.
در روش اول شما طرف را وادار می کنید که در حین ترس اتخاذ موضع و انتخاب اعتقاد کند، طبیعتا عقل او تمرکز لازم را برای این کار نخواهد داشت، مانند کسی که با تصادفی خونین روبرو شده است، باید خونسردی خویش را حفظ کند والا با تحت تأثیر قرار گرفتن صحنه، نمی تواند سریع و عاقلانه رفتار کند و ممکن است احساساتی تصمیم بگیرد؛ اما در روش دوم میخواهید ترس را مقدمه ای برای تفکر قرار دهید، تفکری در رابطه با همان موضوع ترس، تفکری که با انتخاب موضع صحیح، آن ترس را برطرف خواهد کرد.

هرگز قرآن نمی خواهد به مخاطب خود القاء کند که بترس و ایمان بیاور، بلکه با دقت می فهمیم که به مخاطب می‌گوید: بترس و تفکر کن.
برای توضیح بیشتر باید دید خداوند در چه مواضعی انسان ها را ترسانده و بیم داده است، اساسا خداوند در دو موضع انسان ها را ترسانده است:

الف) دفع ضرر محتمل برای کسانی که ایمان و اعتقاد ندارند:
هنگامی که خداوند غیر مومنین که عناد و لجاجت ندارند را بیم می دهد، در حقیقت به دنبال آن است که ایشان را از آینده خویش بیمناک کرده و به تفکر وادارد که آیا تعالیم همه انبیاء دروغ است، یا حداقل احتمال دارد حقیقت باشد، هدف از این ترساندن، حرکت است، این ترس مقدمه ای می شود برای شروع تحقیق و تفکر در مورد این که آیا حقیقتا آخرتی هست یا خیر، لذا قرآن کریم در برخی آیات وقوع معاد را به صورت احتمال مطرح می کند، چرا که احتمالش نیز انسان را به تحقیق وادار خواهد ساخت:
«قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتمُ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فىِ شِقَاقِ بَعِيد»(1)
بگو: «به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوى خداوند باشد و شما به آن كافر شويد، چه كسى گمراهتر خواهد بود از (شما و) كسى كه در مخالفت شديدى (با آن) قرار دارد.

لذا در آیات بعد از همان آیه 16 سوره زمر که شما اشاره نمودید، بعد از ترساندن، بلافاصله آنها را به تفکر فراخوانده، و می‌فرماید:
«فَبَشِّرْ عِبَاد * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب‏» (2)
پس بندگان مرا بشارت ده * همان كسانى كه سخنان را مى‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.

ب) تنذیر و ترساندن انسان ها از سرانجامی که به آن اعتقاد دارند:
اما در مورد کسانی که آخرت را باور داشته اما از روی لجاجت انکار می‌کنند، یا مومنینی که به آخرت ایمان دارند، اما در انجام تعالیم الهی سستی می ورزند، هدف از بیم دادن توجه دادن آنها به نتیجه علمشان است، ما در محاورات خودمان نیز کسی را که مسیر انحراف می رود و از عاقبت آن غافل، یا جاهل است باز داشته و می ترسانیم، روشن است که چنین ترسی، ترس ناشی از محیط و جوّ، یا ترس صرفا احساسی و عاطفی نیست، بلکه ترس از نتیجه عمل است، لذا نشأت گرفته از تفکر است، نه این که مانع تفکر باشد؛ مثلا به کسی که به جای عبور از پل عابر پیاده، از عرض یک اتوبان خیلی شلوغ می خواهد بگذرد، می گوییم: نرو تصادف می کنی. خب آیا این ترس موجب می شود که او احساساتی شده و از شدت ترس تعقل و تفکر خویش را از دست بدهد؟! یا موجب می شود با تفکر نسبت به عاقبت کارش، از آن مسیر بازگشته و مسیر درست را برود؟

لذا همان طور که به آیه 16 زمر اشاره نمودید، خداوند بعد از ترساندن ایشان، آنها را به تقوا دعوت می کند:
«ذَالِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَاعِبَادِ فَاتَّقُون‏» (3)
اين چيزى است كه خداوند با آن بندگانش را مى‏ترساند! اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهيزيد!

به عبارت دیگر یک موقع ترس از یک حادثه ای است که اتفاق افتاده است، خب انسان باید مواظب باشد تحت تأثیر این ترس تصمیم نگیرد، چرا که عقل توان و کارایی خود را تا حدی از دست می دهد، اما ترساندن و بیم دادن خداوند ترس از شرایط موجود، و اتفاق افتاده نیست، بلکه ترساندن از آینده ای است که هنوز محقق نشده، لذا ترس قابل برطرف شدنی هست که خداوند می خواهد انسان ها را متوجه کند تا با تفکر و حرکت از واقعه ای ترسناک که هنوز محقق نشده پیشگیری کنند.
___________________________________
1) فصلت-52.
2) زمر-17 و 18.
3) زمر-16.

موضوع قفل شده است