هذا مسجد ضرار الوهابیه

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هذا مسجد ضرار الوهابیه

بسم الله الرحمن الرحیم

لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا
هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست



سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته

در مورد ماوقع مسجد ضرار آیات الهی را خوانده ایم و تفاسیری در این ارتباط از علمای اعلام هر فرقه اسلامی را از نظر گذرانده ایم . ( تفسیر المیزان در این صفحه )


و الذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصادالمن حارب الله و رسوله من قبل و لیحلفن ان اردنا الا الحسنی و الله یشهد انهم لکاذبون (107)
لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین (108)
افمن اسس بنیانه علی تقوی من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه علی شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم و الله لا یهدی القوم الظالمین (109)
لا یزال بنیانهم الذی بنوا ریبة فی قلوبهم الا ان تقطع قلوبهم و الله علیم حکیم (110)



و کسانی که مسجدی برای ضرر زدن و(تقویت)کفر و تفرقه میان مؤمنان و به انتظار کسی که ازپیش با خدا و رسولش ستیزه کرده ساخته اند، و قسم می خورندکه جز نیکی منظوری نداریم، و حال آنکه خدا گواهی می دهد که دروغ گویند(107).


هرگز در آن مایست، مسجدی که از نخستین روز، بنیان آن بر اساس پرهیز کاری نهاده شده، سزاوارتراست که در آن بایستی، در آنجا مردانی هستندکه دوست دارند پاکیزه خوئی کنند، و خدا پاکیزه خویان رادوست دارد(108).


آيا کسي که شالوده آن را بر تقواي الهي و خشنودي او بنا کرده بهتر است،يا کسي که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستي بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرومي‌ريزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدايت نمي‌کند!(التوبة/109)

(اما) اين بنايي را که آنها ساختند، همواره بصورت يک وسيله شک و ترديد،در دلهايشان باقي مي‌ماند؛ مگر اينکه دلهايشان پاره پاره شود (و بميرند؛ وگرنه، هرگز از دل آنها بيرون نمي‌رود)؛ و خداوند دانا و حکيم است!(التوبة/110)





ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم ويبشر المومنين الذين يعملون الصالحات ان لهم اجرا كبيرا

داستان مسجد ضرار مبین معضلی است که در طول ازمنه مختلف در ادیان به اشکال مختلف ایجاد شد و آن بیانگر نکات بسیاری است برای کسانیکه بدنبال صراط مستقیم و یافتن وسیله هدایت برای سیر الی الله تعالی هستند.
بخش و وجهی از این آیت که در این نگاره بطور کل و بالاخص منظور نظر است مربوط به حکامی است که از ادیان و از جمله آنها اسلام برای پیشبرد اهداف خود استفاده مینمایند.
مسجد ضرار آیه ای است در عناد و طرد کسانیکه بقصد تقویت حکومت گمراه و ظالمانه خود لباس دین بر تن میکشند و مردم ظاهر بین و نا آگاه را جذب حکومتهای خود کرده و بدین گونه بر گرده دین سوار شده و میشوند.

تفاوت عمده بین این حکومتها با حکومت بر پایه دین در این است که تحریف در معانی آیات الهی سنت پیامبر و دیگر بزرگان دین در آن حکومت صورت میگیرد .


این تحاریف بدین دلیل است که با مطامع حاکم و حکومتش همخوانی نداشته لذا ترجیح داده بجای اصلاح خود و چشم پوشی از هوسها و خودخواهیهایش دین را مورد تحریف قرار دهد.

دین اسلام بدین دلیل که یک دین جامع است و تمام جوانب زندگی انسان را بیانگر و هادی است این معضل را خیلی بیشتر از ادیان دیگر چون یهود و نصارا تجربه کرده و تاریخ مبین این حقیقت است.

ولی با اینحال همانطوریکه این دین کامل است احکام آن نیز جامع و کامل است لذا با رجوع به کتاب الهی و سنت نبوی و سخنان ائمه بزرگوار همه فرق اسلامی میتوان فهمید که چه انحرافی و به چه دلیلی صورت گرفته.
انشالله تعالی

در ادامه و با همکلامی با شما عزیزان در این رابطه و با عنایت به این مطالب و حدود تعریف شده در تفسیر این آیت به تحلیل حکومت وهابی - سعودی میپردازیم



یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاد اصغر الی جهاد اکبر


عده اى از منافقان این دو طایفه (بنى سالم و بنى غنم)که پانزده نفر بودند، در کنار مسجد قبا، مسجد دیگرى ساختند تا در آنجا جمع شده براى توطئه کردن علیه مسلمین مرکز و پایگاهى داشته باشند؛ پس از پایان یافتن کار احداث مسجد، نزد رسول خدا(ص) آمدند و ازآن حضرت خواستند مسجدى را که بنا نموده بودند، افتتاح نماید. حضرت که درحال تجهیز سپاه براى رفتن به غزوه تبوک بود، اظهار داشت که پس از برگشتن از جنگ آن را افتتاح خواهدکرد. و پس از اینکه از جنگ برگشتند بدستور خداوند مسجدی که پله های ثروت و قدرت و فتنه این عده منافق را در خشت خشت خود نهفته داشت تبدیل به مخروبه ای گردید و انشاالله با اطلاع و اتحاد و همت مومنین این مسجد ضرار وهابی هم به این عاقبت دچار میگردد

من نه به این خاطر که ایرانی و شیعه ام این مطالب را اینجا ذکر میکنم و نه به این خاطر که شیعه میترسد کسی برود وهابی شود بلکه عقل سلیم هم حکم میکند که سخن 4 نفر دوست و دشمن را قبل از ورود به هر وادی بشنویم و این عقل جمعی را کاملا رایگان به خدمت بگیریم.
دلیل من نوعی که اینجا مطالبی را ذکر میکنم این است که عهد و وظیفه شرعی ای برضمه ما نماند و لاغیر ..

اگر دو کتاب ارزشمند در باب چهره وهابیت بخواهیم نام ببریم آن دو کتاب بترتیب

الفرقه الوهابیه فی خدمه من
اثری از : السید ابوالعلی التقوی

و

تاریخ آل سعود
اثری از : الاستاذ ناصر السعید است.

در کتاب جناب تقوی که با استناد به کتاب قلب جزیره عربی این بخش را نوشته در برخورد بین عبدالوهاب با محمد آل سعود ذکر میکندآنهم در وضعیتی که تقریبا تمام علمای مکه و عینیه و زادگاه عبدالوهاب و از جمله آنها پدر و برادر خودش بر له او کتاب نوشته و تکفیرش کرده بودند:
ابتداعا شیخ محمد عبدالوهاب به قریه عینیه خواسته و خوانده و دعوت شد و با شیخ بانفوذی از نجد در عینیه ملاقات کرد بنام عثمان بن معمر (و این اتفاق زمانی افتاد که عبدالوهاب نگران و هراسان از فتوائی که ممکن است حکم قتل او را در خود داشته باشد و در عین حال او پیروانی هم از جماعت آن مناطق پیدا کرده بود)

و عثمان بن معمر به عبدالوهاب قول حمایت را میدهد ( تمتع بحمابته )
شیوخ دیگر شبه جزیره از عبدالوهاب نفرت داشتند و حتی نقل است اشخاصی را برای قتل وی میفرستند و شیخ بانفوذی به نام بنی خالد سلیمان بن محمد آل حمید که از شرق عربستان است به عثمان ابن معمر مبگوبد او را از این مکان بفرست برود که تمام شیوخ از او ناراضیند و معمر بنوعی جان عبدالوهاب را میخرد.

در آن زمان آل سعود شیخ در درعیه منطقه ای در 20 کیلومتری ریاض بود ( 1744 ه . ق ) و کسی با نام عادر الشیخ محمد عینیه می آید به درعیه پیش محمد آل سعود و میگوید من پیشنهادی برایت دارم که هم به نفع توست و هم من و آلسعود میپرسد چیست و ماجرای اختلاف بین علمای حنبلی و عبدالوهاب را شرح میدهد و میگوید برای اینکه بتوانیم در این جزیره قدرت بگیریم نیاز داریم که کاری را انجام بدهیم که غیر از ما انجام نمیدهند ( کار نو و بدیع و منحصر به فردی را انجام دهیم )

آلسعود میگوید چه کاری و او میگوید دختر شیخ محمدعبدالوهاب را به زنی پسرت بگیر اینطوری هم او پناه مییابد هم حامیان او به ما ملحق میشوند و در آن خیرهای زیادی برای ما هست. .... ( ص 27 - 28 کتاب فرقه وهابیت در خدمت چه کسی )

همانطوریکه جناب تقوی در کتاب وزینش بتفضیل درج کرده اینچنین شد که عرب این بار نه از بنی سالم و غنم بلکه از درعیه تفکرات موهوم و افراطی ابن تیمیه و عبدالوهاب را با ثروت و قدرت در آمیخت و وهابیت متولد شد.

ادامه دارد..

الاصنام الجاهلیه = الله عند الوهابیه


وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يؤْفَكُونَ(الزخرف/87)
و اگر از آنها بپرسي چه کسي آنان را آفريده، قطعا مي‌گويند: خدا؛ پس چگونه از عبادت او منحرف مي‌شوند؟!



وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يعْلَمُونَ(لقمان/25)

و هرگاه از آنان سؤال کني: «چه کسي آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلما مي‌گويند: «الله»، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفيد)!» ولي بيشتر آنان نمي‌دانند!


ولئن سألتهم من نزل من السماء ماء فأحيا به الأرض
من بعد موتها ليقولن الله قل الحمد لله بل أكثرهم لا يعقلون.(العنکبوت/63)

اگر از آنها سئوال كني: "چه كسي از آسمان آب فرو مي فرستد تا زمين مرده
را زنده كند،" خواهند گفت: "خدا." بگو: "ستايش خدا را." اكثر آنها نمي فهمند.

سلام علیکم جمیعا

در ادامه این مبحث که در باب تحریف و بدعت ابزار ابتداعی شیاطین است لزوما باید شرک و بت پرستی را شرح دهیم سپس بعد از شناخت - بت یک مشرک - به ابعادی همچون تحریف - بدعت - توسل و ... بپردازیم لذا مبحث - بت مشرکین - بحث لازم الشرحی است و تمنا دارم همه عزیزان بالاخص کسانیکه دیگران را تکفیر میکنند و هنوز نمیدانند مبانی شرک چیست به آن عنایت و توجه بنمایند تا انشاالله اگر اصلاحی هم مدنظر است اصلاحی در مسیر وثوق به رحمت الهی باشد و لاغیر.


بت پرستی چیست و بت پرست کیست ؟

قبل از تعریف بت پرستی باید ذکر گردد که خداوند متعال تمام کائنات را خلق کرده تا نظمی در پرستش او و در حقیقت شبیه شدن و نزدیک شدن به او را توصیف نماید اما این شبیه شدن دارای قواعد و قوانین و ضوابطی است که به آن در قرآن کریم صراط مستقیم نام برده شده و آن عبارت است از اعمال رفتار و پنداری است که خداوند وظیفه انسان نموده و تعریف کرده تا با انجام آنها عشق وصول به معبود را در عبد ایجاد نماید و عبد غیر او را نخواهد و هرآنچه که بخواهد برای او و هرآنچه را که رد و مردود بدانید برای او بداند.

در عناد و در خلاف جهت این صراط مستقیم خواهشهای نفسانی ( نفس اماره ) قرار دارد . این نفس که در وجود انسان مانند یک شرک پنهان حضور دارد انسان را مجاب میکند که به حوائج و خواسته های این نفس دل ببندد و آنرا مقدم بر خواسته های خدا از انسان بداند و از این خواهشهای نفسانی بتی ساخته میشود در درون انسان و در برون بدن او نیز ظهور میکند در مفاهیم الهی بت نامیده میشود و کسی را که مطیع خواهشهای نفس اماره خود و دیگران ( که در تضاد وظایف الهی است) است و بخشی یا تمام وجودش را وقف و صرف آن میکند و آنرا مقدم بر سیر الی الله تعالی میداند را مشرک و بت پرست نامیده میشود.

پس تعریف بت میشود :
نمود ظاهری و باطنی یک یا هر مجموعه ای از خواهشهای نفسانی یا همان نفس اماره ( مانند خودخواهی - طمع - فتنه - کینه - حسادت و بخل - خشم - و ابزار مادی همچون شهوت ) در درون و برون انسان در مفاهیم دینی بت نامیده شده و کسی که مطیع این خواهشها گردد و با عدم اطاعت از فرمان الهی مبنی بر ترک این خواهشها و انجام اموری که برای قربتا الی الله در دین توصیه شده اقدام به سرکشی و عناد میکند بت پرست و مشرک تعریف گردیده است.

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ(البقرة/165)

بعضي از مردم، معبودهايي غير از خداوند براي خود انتخاب مي‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست مي‌دارند. اما آنها که ايمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شديدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودي غير خدا برگزيدند،) هنگامي که عذاب (الهي) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام قدرت ، از آن خداست؛ و خدا داراي مجازات شديد است؛ (نه معبودهاي خيالي که از آنها مي‌هراسند.)

در ادامه تاثیرات بیرونی ای که این شرک باعث میشود که از جمله آن بدعت و تحریف آیات الهی است را مورد تحلیل قرار خواهیم داد.


موضوع قفل شده است