قانون جذب و مجبور کردن افراد

کارشناس بحث: استاد نور

سلام منم ازش نتیجه گرفتم نه فکرنکنم مشکلی داشته باشه چون وقتی باخوش بینی دراسلام وامید به رحمت خدا و...مقایسه کنیم متوجه میشیم این مثل الفبای امیدبخدادراسلامه که مسلمونابهش رسیدن.البته یچیزی توپرانتزبگم اگه کتاب رازخوندیدیافیلمشودیدیدحتما کتاب رازهای موفقیت روهم بخونیدچون کامل کنندشه وبااسلام مقایسه اش کنید اون وقت ادم علاقه اش بخداواسلام هزاربرابرمیشه اخه ماازچندصدسال پیش بهمون توصیه شده علم جدیدتازه یچیزایی داره دستگیرش میشه.همه چی اگه بیس وریشه اش اسلام باشه معرکه میشه.موفق باشید

[="Tahoma"][="Navy"]

سلام
قانون جذب حرف نویی نزده فقط خدای متعال رو در خواسته ها به حاشیه رونده و یک منطق واضح رو هم نادیده گرفته
در فرهنگ اسلامی اصرار بردعا همان تمرکز بر خواسته است با این تفاوت که ما در دعا خدا را مرجع اصلی قرار می دهیم
و اما در قانون جذب این نکته فراموش شده که برآورنده حاجات خدای متعاله و اگر مصلحت نباشه خدای متعال دعای مستمر یک بنده مومن رو هم برآورده نمیکنه
لذا در پایان برخی دعاها جمله لا حول ولا قوه الا بالله است که بیانگر تفویض امر اجابت به حق تعالی است
و اما جبری در این اصرار و تمرکز نیست چون خواسته خود فرده
و اگر در قالب دعا و اصرار بر اون باشه اشکال شرعی نداره
یا علیم[/]

سلام , جالب بود.
تشکر از بیان این مطلب.

تا به حال شده دلتون برای شخصی تنگ بشه و طالب این باشید که باهاش صحبت کنید ,
گوشی رو بزارید جلوتون به اسمش نگاه کنید یا حتی بهش فکر کنید و بعد اون شخص بعد از چند دقیقه بهتون زنگ بزنه؟ یا پیام بده؟
این صحبت ها هم میتونه چیزی شبیه این موردی باشه که من گفتم!

مثلا خودم یک بار گوشی رو گذاشتم جلوم , به این فکر کردم که یه نفر که اصلا نمیشناسم بهم پیام بده! و همینطور شد!
یه بنده خدایی به اشتباه به گوشی من پیام داد!

بنام تنها باقی

قدرت ذهن نیست اون قدرت روحه.

ترویج دهندگان این مطلب کسانی هستند که می خواهند بگویند کاینات یا همون عالم اطراف ما آنچه را که میخواهیم به ما میدهند و میگویند در ذهن بخواهیم ودر اون تاکید کنیم تا عملی بشود ...مانند علاالدین و چراغ جادو که علاالدین(1-شخص) چند بار دستش را به چراغ جادو(2-ذهن)می کشید و غول چراغ (3-کاینات) بیرون میومد و خواسته اش را برآورده میکرد.
اما
این قضیه بالا اشتباهه چون:
1-شخص به تنهایی خارج از حول وقوه مافوق (الله) نمیتواند کاری بکند.
2-ذهن توانش محدود است ووظایف خاص خودش را انجام میدهد.
3-کاینات از ذهن تبعیت نمیکنند.

قضیه درست:
1-خودش بداند در ارتباط با الله است و بخواهد از راه ایمان وباور قلبی معنوی نه ذهنی

2-روح او هدایت شود و سوق داده شود به ماورا امور

3-روح او محدود به جسم نباشد و تواناییش بیشتر شناخته شود ومنبسط باشد ودر گسترده بالاتری با ارواح خود یا دیگر ارواح خواه فرشتگان مامور مرتبط شود (شاید خودش متوجه نباشد)

وآن شود که او1- خواهد در چهار چوب ظرف 2-وجود به 3-دور از وهم