چرا سامی یوسف ؟؟؟ نگاه جهانشمول اسلامی

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا سامی یوسف ؟؟؟ نگاه جهانشمول اسلامی

سلام
چرا سامی یوسف ؟ چرا یک چهره فرهنگی ما اینقدر فراگیر نمی شود ؟ چرا چهره های فرهنگی ما حرفی فراتر از مرزهای جمهوری اسلامی ندارند ؟ چراچهره های فرهنگی و هنری ما نسبت به دغدغه های بزرگ امت اسلامی کم توجهند ؟ شاید این اندیشه سامی یوسف نباشد اما هرکس پشت اوست سعه نظر ارزشمندی دارد . برای او زبانها و چهره ها و رنگها و اسمها مهم نیست . او برای تمام مسلمانان جهان بلکه برای تمام بشریت پیامی فرهنگی هنری از دین اسلام دارد . شاید به نوع ابزار او اشکال وارد کنید . نوع هنر برای ما مطرح نیست نبودن اندیشه بلند نظرانه جهانشمول دغدغه ماست .
چرا ما شخصیتها خود را اینقدر بلند نظر تربیت نمی کنیم ؟ خیلی باعث تاسف است که برخی از افرادی که باید مروج سعه صدر فرهنگی و دینی باشند تنها بر طبل انحصار و افتراق می کوبند . آیا واقعا اسلام یک مسلمان را اینگونه تربیت می کند که فقط به یک حوزه ضیق و تنگ با افرادی معدود و محدود فکر کند ؟
پس چه کسی باید نداهای جهانی قرآن را به انسانها برساند ؟
یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون (بقره 21)
یا ایها الناس قد جائکم الرسول بالحق من ربکم فامنوا خیرا لکم ( نساء 170)
چرا نباید از میان چهره های فرهنگی ما کسی فریادگر این پیامهای رهایی بخش آسمانی باشد ؟:Ghamgin:
به نظر شما خلا حضور پر تعداد شخصیتهای فرانگری مثل امام موسی صدر محسوس نیست ؟
شما چه می فرمایید ؟
موفق باشید

حامد;148955 نوشت:
چرا ما شخصیتها خود را اینقدر بلند نظر تربیت نمی کنیم ؟ خیلی باعث تاسف است که برخی از افرادی که باید مروج سعه صدر فرهنگی و دینی باشند تنها بر طبل انحصار و افتراق می کوبند . آیا واقعا اسلام یک مسلمان را اینگونه تربیت می کند که فقط به یک حوزه ضیق و تنگ با افرادی معدود و محدود فکر کند ؟


جناب حامد این بحث نیازدارد که ابتداعا در مورد هنری همچون موسیقی مظالبی مطرح شود بعد در مورد نحوه و چگونگی تبلیغ در جوامع و نحوه آن صحبت کنیم.

سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته

خب البته که نه. اسلام دین پیشگیری و درمان آفتهای معنوی است ولی این پیشگیری و درمان در این مورد تبدیل شده به تبری کامل.

مثلا فرض کنید انسانی میداند که موتور وسیله ایست با امنیت جانی بسیار پائین و اگر با سرعت بالا موتور سواری کند ممکن است تصادف کرده و آسیب جدی و یا حتی بمیرد.

ولی این دلیل نمیشود که موتور نخرد.
در حالیکه نیازهایی به این وسیله دارد که اجتماعش برایش پدید آورده و او را مجبور کرده که از این وسیله نقلیه استفاده کند .

نتیجتا کاری که میکند این است که یا اجتماع را تغئیر دهد. یا محل کار و زندگی اش را تغئیر دهد و یا اینکه موتور بخرد با نهایت احتیاط از آن استفاده نماید.

موسیقی بدلیل اینکه یکی از ابزار مهم شیطانی است بطورکل در اسلام مطرود است.

ولی همین موسیقی اگر فاکتورهای دینی درونش داشته باشد و از معیار و عیار مشخصی تبعیت کند میتواند ابزار بسیار مفیدی هم باشد.

در ایران شیعی نیازی همچون موسیقی نادیده گرفته شد و نتیجه این شد که انواع مختلفی از موسیقی های مضر وارد اجتماع شود.

طبف اصلی استفاده کننده از موسیقی جوانان هستند. و اگر این جوان موسیقی سالم نداشته باشد ناچار میرود نوع مضرش را گوش میکند.

ادامه دارد..

دوستان لطفا در این بحث شرکت کنند و اگر تحقیقی و یا مطلبی دارند حتما ذکر کنند چون این مساله مهمی است . تا تفکر و تعقل و شوری نباشد دیانت هم نیست.


وقتی ما تعریف درستی از موسقی دینی نداریم.و اصلا دین را جدا از هنر فراگیری همچون موسیقی میدانیم.

وقتی ما دقیقا نمیتوانیم حدود موسیقی سالم و موسیقی منحرف را درست تشخیص دهیم و نتیجتا آن را برای جامعه درست بیان کنیم.

چطور میشود از این ابزار برای نشر دین (مثل همانی که سامی یوسف میکند) استفاده کنیم ؟

این امر ممکن نیست.

شاید بعضی علماء فاصله بین غناء و حلال را خیلی خوب و دقیق بشناسند. ولی این برای جامعه کاملا غزیب و نا آشناست.

البته عده ای هم هستند ( مدعیان مکتب اهل بیت ) که اصلا این بحث را بیخود میدانند و با گفتن این جمله که موسیقی حرام است خیال خودشان را راحت میکنند.
( البته دلیل اصلی اش این است که آنها اصلا تعقل نمیکنند - آکبندند )

ولی این کتمان یک نیاز و رد یک موقعیت خوب برای نشر و دعوت دینی است.

حتی اگر مساله نشر و تبلیغ دین در میان نباشد - نیاز بشریت را به هنر و هنری همچون موسیقی را نمیتوان نادیده گرفت.

مابقی بحث بماند بعد از نظر دوستان

یاحق

مشکل اصلی اینه که ما کلا با موسیقی مشکل داریم . یعنی طوری تو جامعه جا انداختن که اسلام با مویسقی مخالفه و همینطور که دوستمون هم گفتن ابزار شیطانه.

ولی وقتی یه ادمی مثل سامی یوسف (حالا من نمیگم که این آدم آهنگاش این طوریه یا اونطوریه) میتونه یه جهانو به خودش جلب کنه با موسیقی ، چرا ما نباید از این استفاده کنیم؟

مشکل ما همینه دیگه .
تا یکی میاد یه کاری بکنه میگن : این اشکال داره ، این فلانه و این بهمانه .

حالا بماند کلاس رقص زردشتیها تو یزد و تئاتر های قشنگ تو تهران و ...

ولی به کار فرهنگی درست درمون فرا مرزی که میرسه ، همه چی حرام و اشکال دار میشه.

یک سوال دارم
اگر کسی که خیلی از شما بالاتر است یعنی مجتهد مسلم است،و بی شک از اولیای خداست،مسائل عقلی و فلسفه هم استاد است به شما بگوید که موسیقی (کلا) شما را به خدا نمی رساند آنوقت شما چه عکس العملی نشان می دهید؟مثلا فرض کنید آیت الله بهجت یا بهاءالدینی این را به شما گفته باشند؟

bina88;148983 نوشت:
خب البته که نه. اسلام دین پیشگیری و درمان آفتهای معنوی است ولی این پیشگیری و درمان در این مورد تبدیل شده به تبری کامل. مثلا فرض کنید انسانی میداند که موتور وسیله ایست با امنیت جانی بسیار پائین و اگر با سرعت بالا موتور سواری کند ممکن است تصادف کرده و آسیب جدی و یا حتی بمیرد.
nakisa;149035 نوشت:
مشکل اصلی اینه که ما کلا با موسیقی مشکل داریم . یعنی طوری تو جامعه جا انداختن که اسلام با مویسقی مخالفه و همینطور که دوستمون هم گفتن ابزار شیطانه.

سلام
و با تشکر از شما
بحث شما عزیزان حول محور موسیقی است . هرچند بنده نگاههای تفریطی به موسیقی را بی تاثیر در این موضوع نمی دانم اما به وضوح شاهدید که در جامعه ما موسیقیهای مجاز رنگ به رنگ کم نیست .
مشکل همانطور که عرض کردم سر این است که چرا ما ایرانیها و شیعه ای که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می دهیم نگاه وسیع نداریم . چرا اهل هنر و فرهنگ ما دغدغه فراتر از مرزهای جمهوری اسلامی ندارند ؟ چرا امروز باید سامی یوسف با موسیقی خود از فلسطین دفاع کند چرا نباید اهل هنر و موسیقی ما چنین پیامی برای ملتهای مسلمان داشته باشند ؟ چرا باید دعوت به الله را موسیقی سامی یوسف بر عهده بگیرد چرا اهل هنر ما بردی در جهان ندارند ؟
این نه بخاطر مخالفت برخی با موسیقی بلکه بخاطر تنگ نظریهاست . ما می گوییم اعراب نژادپرستند اما سامی یوسف خلاف این را ثابت می کند اما از میان اهل هنر و فرهنگ ما کسی نیست که وسعت نظر ایرانی و شیعی را نشان دهد .

رصدگر;149088 نوشت:
یک سوال دارم اگر کسی که خیلی از شما بالاتر است یعنی مجتهد مسلم است،و بی شک از اولیای خداست،مسائل عقلی و فلسفه هم استاد است به شما بگوید که موسیقی (کلا) شما را به خدا نمی رساند آنوقت شما چه عکس العملی نشان می دهید؟مثلا فرض کنید آیت الله بهجت یا بهاءالدینی این را به شما گفته باشند؟

این سوال جای بحث دارد اما در این تاپیک موضوعیت ندارد چه اینکه بنده عرض کردم ما به نوع ابزار سامی یوسف کاری نداریم بلکه اندیشه ای که اورا به عرصه تبلیغ ارزشهای دینی در جهان و امت اسلامی کشانده است مهم است .
سوال این است که چرا ما سعه صدر فرهنگی نداریم چرا ما بجای اندیشیدن به ایران به امت اسلامی و بالاترش به جهان فکر نمی کنیم ؟ چرا پیامهای فطرت پسند اسلام را به گوش جهانیان نمی رسانیم ؟ این اصل بحث است . موسیقی یک ابزار است و مهم نیست . استفاده از آن برای دعوت به دین در حدود مجازش جای اشکال ندارد .
موفق باشید

از این بحث بگذرید من هم حذفش کردم راه حل را بدون در نظر گرفتن مشکلات ببینیم چیست


چه کنیم .

تبلیغ دین بطور مستقیم :

شما یه نگاهی بیاندازید به فرقه هائی که ضاله هستند مثل بهائیت و آونجلیستهای مسیحی نما.

برای تبلیغ دینشان به نیازهای جوامع امروزی توجه بخصوصی دارند. از منابع و مفاهیم جذاب فرقه خودشان بعنوان تیتر و عنوان دینشان استفاده میکنند.

کشیش یا کاهن بهائی بین خانواده و جمعی مینشیند. به نها می آموزد چگونه بر مشکلاتشان فائق آیند آنهم با روشهایی که میدانید چی هستند.

در تشیع چگون دین توسط مبلغان دینی تبلیغ میشود ؟

تبلیغ دین با استفاده از ابزاری همچون سریال :

برای ساخت سریالها - فیلمها و انیمیشنهای جذاب دینی

برای ساخت چنین چیزهائی لازم است از دو گروه استفاده گردد
گروه اول
1- عالمان دینی اهل کلام و عرفان و آشنا به تبلیغ 2- روانشناس 3- جامعه شناس 4- نویسنده
گروه دوم
1- عالم دینی // // // بعنوان ناظر و مشاور 2- کارگردان خبره

مثلا اگر چنین گروهی ایجاد شود میتوان سریالها و فیلمهایی تهیه کرد که مثال زدنی شود.

در استفاده از دیگر ابزارها نیز میشود به این ترتیب عمل کرد و گروههای مشاوره و پایه گذار ایجاد نمود.
به این شکل سامیهای یوسف و بهتر از آن در طیفهای گوناگون میتوان به جامعه ارائه کرد.
خب تمام شد.

یاحق

bina88;149176 نوشت:
خب تمام شد.

سلام
این برنامه بود . اما بر اساس کدام اندیشه جامع ؟ چرا این اندیشه نیست ؟ چرا ما به مرزها محدود و به خود مشغولیم ؟ چرا آن وسعت نظری که اسلام دارد در ما نیست ؟
شاید بخاطر آن فرهنگ عرفی ماست که بلندنظری و وسعت دید را به ما نمی آموزد . یا شاید بخاطر وضعیت انفعالی ما طی چندین قرن گذشته است ؟ چند قرن توسری خور این و آن بودن باور را از انسان می گیرد . بعد انقلاب تازه کمی به خودمان آمده ایم . حتی تاجرهای ما هم خیلی جرات حضور در عرصه تجارت پر غوغای جهانی را ندارند .
چرا ما اینطوریم ؟
موفق باشید

حامد;148955 نوشت:
سلام
چرا سامی یوسف ؟ چرا یک چهره فرهنگی ما اینقدر فراگیر نمی شود ؟ چرا چهره های فرهنگی ما حرفی فراتر از مرزهای جمهوری اسلامی ندارند ؟ چراچهره های فرهنگی و هنری ما نسبت به دغدغه های بزرگ امت اسلامی کم توجهند ؟ شاید این اندیشه سامی یوسف نباشد اما هرکس پشت اوست سعه نظر ارزشمندی دارد . برای او زبانها و چهره ها و رنگها و اسمها مهم نیست . او برای تمام مسلمانان جهان بلکه برای تمام بشریت پیامی فرهنگی هنری از دین اسلام دارد . شاید به نوع ابزار او اشکال وارد کنید . نوع هنر برای ما مطرح نیست نبودن اندیشه بلند نظرانه جهانشمول دغدغه ماست .
چرا ما شخصیتها خود را اینقدر بلند نظر تربیت نمی کنیم ؟
موفق باشید

[=Century Gothic]با سلام
و تشکر از سخنان عزیزان

یکی از بزگترین دلایلش پول پرستی هنرمندانمون است !
[=Century Gothic]متاسفانه جامعه روز به روز به این پول پرستیها داره دامن میزنه و جایگاه ایمان و عشق به اهل بیت (ع ) ضعیف میشه
[=Century Gothic] یکی دیگه صدا سیما !این که کاری نداره دیگه دوستانی که یک کمی سرشته در درست کردن کلیپ [=Century Gothic]دار[=Century Gothic]ند[=Century Gothic] میدونن که هزینه ای ندارد !اما کم کاری میشه !چرا؟
از سریالها ی مبتذل که از نازو کرشمه گرفته
[=Century Gothic]و[=Century Gothic] بد آموز[=Century Gothic]ی[=Century Gothic]ها ی اخلاقی ساخته میشه !اما برای یک سریال خوب و یا فیلم باید منتظرباشیم تا در سال یک سریال و یکی دوتا فیلم با محتوا ساخته شود چرا؟

کدام هنر مندی را سراغ دارید که حاضر شد که در این ظلمی که به مردم بحرین شده از دل این مردم و از ظلمهای که داره به آنها میشه سخن بگ[=Century Gothic]ه[=Century Gothic]
چطور آقایان از
[=Century Gothic] کنسرتهای[=Century Gothic] اروپاه گرفته تا [=Century Gothic] کنسرتهای[=Century Gothic] کانادا و امریکا ..با هماهنگی, اجرا[=Century Gothic] [=Century Gothic] موسیقی [=Century Gothic]انجام میدن[=Century Gothic] اما حاضر نیستن یه آهنگ ب[=Century Gothic]ا[=Century Gothic] ادغام زبانهای مختلف در راه اسلام و تبلیغی برای شیعه انجام دهند ؟
شخصیتی همانند سامی
[=Century Gothic] یوسف[=Century Gothic] عشق به اسلام دارد و اعتقاد قوی و برای همین است که مخاطبهای خودش را در جهان پیدا میکند

[=Century Gothic] این کلیپ زیبا و بر محتوای ان را ببینید

فیلم:کلیپ‌مقاومت‌مردم ‌بحرین‌‌باصدای سامی‌‌یوسف


.

حامد;149211 نوشت:
چرا ما به مرزها محدود و به خود مشغولیم ؟ چرا آن وسعت نظری که اسلام دارد در ما نیست ؟


خب ما فرهنگها و مذاهب دیگر و نتیجتا مردم دیگر را نمیپذیریم.

مثلا لازمه شیعه بودن امروز این است که بروی زیارت عاشورا بخوانی لعن کنی تا صواب ببری
قرار هم نیست بروی ببینی سال 61 هجری امام حسین چرا ...

خب لازمه شیعه بودن تبری است تبری از سنی تبری از مسیحی تبری از 2 امامی تبری از یهودی تبری از زرتشتی . اصلا بهشون دری وری میگیم.

برای ما مشترکاتی با مذاهب و ادیان دیگر وجود ندارد.

مثلا همین سامی یوسف در نظر بعض آقایان کافر است. چون نگفت اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
بجایش صلوات به اصحابش فرستاد ( پس مردود )

مولانا رقاص است._ابن عربی شیطان پرست است._ شریعتی ضد آخوند اگزیستانسیالیست ( اصلا چی هست ) _ آخوندهائی که ریش دارند و کلام میخوانند کافرند . احتیاط کنید باهاشان مراوده نکنید.

خب عزیز من کی ماند ؟

شما با یک تفکر تمامیت طلب - حاکمیت طلب و خود حق بین طرف هستی.

از طرفی بشدت عقل و استدلال را نفی میکند ( اصلا آیه ای اینها ندارند که نوشته باشد در آیات الهی تفکر کنید )

در نهایت اینکه
نمیدانم شما از کدام انقلاب صحبت کردید. انقلاب اصلی در بینش و تفکر انسان صورت میگیرد و نه در خیابان.


یاحق

bina88;149242 نوشت:
شما با یک تفکر تمامیت طلب - حاکمیت طلب و خود حق بین طرف هستی.

سلام
بنده با زدن این تاپیک به ارزش این شعار پیامبر ص بیشتر پی بردم که فرمودند :
رهبانیت امت من جهاد است
چون می بینم کسی که فرهنگش فرهنگ جهادی باشد خیلی از مشکلات برایش حل می شود
فرهنگ جهادی صحیح اسلامی انسان را از اسارت خودش می رهاند و به خدمت مکتب در می آورد
چرا شهدای ما اینقدر زود تعالی پیدا می کردند
چرا اسلام در صدر اینقدر زود منتشر شد
و چرا انقلاب اسلامی در آغاز اینقدر سریع و انفجار گونه تحول ایجاد کرد
در سایه همین تفکر جهادی بود که همه چیز متحول شد
اما امروز کمترکسی به جهاد فکر می کند کسی به آن سوی مرزها نمی اندیشد نه مرز خودش و نه مرز کشورش
او فقط دغدغه خودش را دارد در حالی که راه حل مشکلاتش خروج از خودش است
ما با دور شدن از فرهنگ جهادی می پوسیم
حلال همه این مشکلاتی که جناب بینا می گوید بازگشت به فرهنگ جهادی است
یادمان نمی رود که روزی مطهری و شریعتی در یک جبهه بودند و در عین حال امام هم بود و در عین حال بازاریها هم بودند دانشگاهی ها هم و البته اهل حوزه ووووو
سامی یوسف در حد خودش دارد فرهنگ جهاد را در عرصه هنر و فرهنگ زنده نگه می دارد
حتی حل مشکل شیعه و سنی هم احیاء فرهنگ جهاد است جهاد به معنای عامش هرچقدرش مقدور باشد ولو نظامی
موفق باشید


اگر انسانهائی که خودشان را دین دار میدانند

در هنگام تصمیم برای مشخص کردن معیارهای پر اهمیت برای خود ( زمانیکه موضوعاتی را برای خود در درجه اهمیت اولی در نظر میگیرند و تمام افعالشان در جهت وصول به این درجه اولی است ) هدایت موجود در کتاب خدا و نبی و ائمه را معیار قرار دهند آنها انساهای بزرگی خواهند شد.

چون مهمترین مسایل زندگیشان با ارزشترین موضوع موجود در عالم خلقت است.

لذا آن روایت آشیخ حسن اصفهانی که قاتل فرزندش که یک سنی است رها میکند تا شب را نزد فرزندش باشد را وقتی مرور کنیم میبینیم که
این مرد بزرگوار دین خدا را در زندگی اش در درجه اولی قرار داده بوده لذا بنا بر حکم همان کلام الهی بخشش را بر انتقام ارجح میداند و خداوند او را عزیز میگرداند.

ولی اگر دین داری بیاید بجای اینکه کلام خدا و هدایت نبی و ائمه را عیار اولی قرار بدهند مطالب کم ارزش را در نظر داشته باشد و در درجه اولی قرار دهد او هرگز بزرگ نخواهد شد و هرگز علوم الهی بر قلبش نازل نمیشود.

در دوره کارشناسی ارشد رشته اقتصاد اساتید معمولا کتاب مردی را به دانشجویانی که میخواهند دوره دکترای اقتصاد را با استراتژی یا مدیریت تحول به اتمام برسانند معرف یمیکنند با نام جان دیوید.

این جناب دیوید میگوید یک مدیر کار آمد کسی است که نیازهای جامعه زیر دستش را در درجه اولی قرار میدهد.

ولی مدیر ناکارآمد کسی است که نیازهای خودش را در درجه اولی قرار میدهد.

بعد توضیح میدهد که چرا اولین مدیر موفق و دومین مدیر ناموفق است.

او بطور خلاصه میگوید که هر کسی بدنبال عیار خود و معیار خود میرود و لاجرم آنرا خواهد یافت.

مدیری که به جامعه زیر دستش توجه کرده مدیرت کارآمدی را اجرا میکند.

و مدیری که به خودش فکر کرده جامعه زیر دستش را به نابودی میکشاند چون برای آنها اهمیت قائل نشده.


این لائیک که تنها یک تئوریسین اقتصاد است مینویسد خودخواهی و خودمحوری دلیل ذلت و دیگر نگری و گذشتن از خود برای یک مدیر دلیل موفقیت اوست

و من الله التوفیق

یاحق

سلام
جای شکر بسیار دارد برخورداری از رهبری دینی که به اندازه یک دنیا سعه صدر دارد . خدای تعالی چنین رهبرانی به ما عنایت فرمود . تمام پیشوایان معصوم ما دارای سعه صدر جهانی بودند . در انقلاب اسلامی هم این دو رهبر عزیزی که به ما عنایت شده همان سعه صدر را نشان داده اند و جامعه را بسوی اهداف بزرگ هدایت کرده اند .
حرکت در خط ولایت فقیه و جستجوی راهکارهای عملی در حوزه فرهنگ و هنر بر مبنای هدایتهای ایشان مطمئنا راهگشای ما و حلال این مشکل است .
ما باید در امثال این امور مناط را نظر وسیع و جامع نگر ولی فقیه قرار دهیم و در خط کلی مطرح شده توسط ایشان حرکت نماییم چه اینکه حرکت در دنیای پر تزویر امروز بسیار مشکل است و این راه را بی همرهی خضر شایسته این طریق نمی توان طی کرد
بنده معتقدم این دو بزرگواری که تا کنون رهبر ایران اسلامی بوده اند شایسته بوده اند که رهبر جهان باشند
موفق باشید

حامد;149580 نوشت:
بنده معتقدم این دو بزرگواری که تا کنون رهبر ایران اسلامی بوده اند شایسته بوده اند که رهبر جهان باشند موفق باشید

بله مساله رهبری را اگر بخواهیم با دیگر حکام طول تاریخ ایران و کل جهان اسلام از بعد از حکومت علی علیه السلام در نظر بگیریم باید گفت این دو بزرگوار از رحمتهای و نعمتهای بزرگ الهی هستند.

ولی صرفا رهبر خوب داشتن کفایت نمیکند. باید پیروان خوبی هم داشته باشند.
ببینید حکومتهای علی علیه السلام و حتی نبی اکرم را.

امام حسن علیه السلام به زهر اسماء شهید نشد به فساد در دل پیروانش ایشان مسموم شدند.

اگر رهبر نیکوئی باشد و پیروان خوبی داشته باشد میتوان انتظار این را داشت که یک حرکت بزرگ به وقوع بپیوندد.

ولی اگر تنها رهبر باشد بر تنهائی او باید گریست و بر جهل دیگران.

یاالله یا الله

bina88;149584 نوشت:
ولی اگر تنها رهبر باشد بر تنهائی او باید گریست و بر جهل دیگران.

یک مطلب هم هست باید ذکر کنم

و آن اینکه بعضی میگویند شما از کجا میدانید رهبرانتان تنها هستند و...

اخیرا اختلاصی صورت گرفت به مبلغ 3000 میلیارد تومان که رئیس بانک مرکزی در آن دست داشت و حدودا 20 نفر دیگر.

ببینید کار به کجا کشیده که یک رهبر می آید میگوید دزد را بگیرید.

این وظیفه رهبر نیست. ما قانون اساسی و قانون مدنی و جزائی و ... داریم که همین احکام را تبئین کرده و حکم صادر کرده و مثلا هزاران نفر مجری آنند.

ببنید مشکل این جماعت چیست که رهبر یک مملکت می آید تاکید میکند که این دزد را بگیرید .

البته همه اینطور نیستند ولی ..
یاحق

سلام
برای اینکه انسان بتواند این نگاه جهانشمول اسلام را دریابد و مروج آن شود هیچ راهی ندارد جز این که سرزمین خیال و وهم را رها سازد .
تا وقتی که انسان اسیر خیال و وهم خویش است حقیقت گسترده در پهن دشت هستی را درک نمی کند لذا به مرز بندیهای موهوم دست می زند و خود را پشت این مرزها نگه می دارد و کسی که پشت این مرزها ایستاد سرباز اسلام جهانشمول نیست او حداکثر می تواند در حوزه محدود خود خدمتی بکند .
ما در میان امت به انسانهای رهیده نیازمندیم . انسانهایی که ویژگی اصلی آنها رهایی از توهم و خیال و موید بودن به عقل سلیم است . تنها اینها می توانند در آنسوی مرزهای موهوم خدمتی شایسته به اسلام عزیز بکنند . کسانی که به هیچ چیز جز بندگی حق مطلق مقید نیستند . نه قوم نه نژاد نه رنگ نه زمان و نه مکان هیچیک آنها را از انجام وظیفه الهی شان باز نمی دارد . برای آنها انسانها صرفا از آن جهت که انسان و شایسته پیام خدای تعالی هستند مطرح هستند و نه دیگر هیچ .
آیا رگه هایی از این نگاه در تربیت کودکان ما وجود دارد ؟
موفق باشید

حامد;149757 نوشت:
کسی که پشت این مرزها ایستاد سرباز اسلام جهانشمول نیست او حداکثر می تواند در حوزه محدود خود خدمتی بکند .

ببینید خب شما هم میدونید که فقط مرز بندی جغرافیائی مطرح نیست.

فاکتورها و فیلترها بسیارند. اگر کسی واجد شرایط یکی از آن فاکتورها نباشد از فیلتر اعتماد آنها عبور نخواهد کرد.

یعنی اگر یک مسیحی بیاید بگوید من به خدا و ائمه شیعه ایمان دارم از او توسل میخواهند و اگر توسل کرد بعد میخواهند که مانند آنها تعزیه داری کند....

پس یک تفکر تمامیت خواه با کلی فیلتر و فکتور را در حدود و حیطه تعلقات و باورهای خودش و هم فکرانش باید متصور شد.

اخیرا یکی از همین افراد توی تلویزیون ملی آمد و گفت عرفاء و اهل کلام اصلا شیعه نیستند
نبینید ریش دارد و روحانی است او در حقیقت یک منحرف است.

خب برائت از انحراف در اسلام هست ولی لازم است مصادیقش حقیقی باشند. یعنی معیارهای دینی را نقض کرده باشند بتحقیق و باور عموم اهل نظر.

و ضمنا در اسلام برائت یکی مانده به آخرین تصمیم است که اتخاذ میشود ( قبل از مفسد فی الارض ) ولی برای این دست افراد اولین گزینه است و میتوانیم این رفتارها را در آنها شاهد باشیم: تمامیت خواهی و عدم پذیرش تفکری غیر از تفکر خود - برحق دانستن خود و بر باطل دانستن دیگران - و نهایتا جبهه گیری تمام عیار.

شما تبلیغات خودشمولی آنها را هم اگر دقت کنید میبینید یکی می آید طرحی برای طیف همفکران خود ارائه میدهد بعد همان همفکران می آیند از او ایراد میگیرند و انها را گروه منحرف میخوانند.

راه درمان این تفکر این است که آنها بپذیرند تفکر خودشان متعلق به گروه خودشان هست و تعرضی بدان نخواهد شد چراکه بقول خودشان پای چوبین که ندارند .
و بعد بیایند خارج از حیطه خصوصی ترین اجماعات فکریشان جمعها و طیفهای دیگر فکر را بیابند و روی اهداف مشترک صحه بگذارند.

وقتی روی مشترکات صحه گذاشته شد میتوان این امید را داشت که به مرور طیفهای دیگر را میتوانند در کنار خود و در مسیر یک هدف ببینند .

والا طرد این و آن در نهایت منجر به طرد خود آنها از جمع اتفاقها خواهد شد.

یاحق

bina88;149763 نوشت:
پس یک تفکر تمامیت خواه با کلی فیلتر و فکتور را در حدود و حیطه تعلقات و باورهای خودش و هم فکرانش باید متصور شد.

سلام
فکر می کنم یک دلیل آن اینستکه ما قائلیم اسلام و پیشوایان آن کامل و بی نقصند که البته عقیده حقی است اما مشکل آنجاست که بعضی فهم خود را با قرآن و تعالیم پیشوایان یکی میدانند لذا با برقراری رابطه عینیت فهم خود را هم کامل و بی نقص می پندارند لذا به نفی و انکار دیگران می پردازند در حالیکه اگر انصاف و تدبر داشته باشند فهم آنها از دین مانند فهم دیگران خود فهمی است و دلیلی بر عینیت نداریم .
اگر ما تمامیت خواه نبودیم به قول شما با دیگران سر مشترکات فکری صلح می کردیم اما اینطور نمی شود چرا چون فرد فکر می کند تمام فهم او از دین عین دین و کامل و بی نقص است لذا حق دارد دیگری را انکار کند و غیر مسلمان بپندارد
چنین افرادی حتی عنصر مطلوبی در میان جامعه اسلامی هم نیستند تا چه رسد به عنصر مطلوب برای اسلام در جهان . اینها خیلی زود طرد می شوند چون با کسی سر سازگاری ندارند مانند وهابیت که با تمام امت مشکل دارد .
موفق باشید

اما در مورد چگونگی جهان شمولی حرکت و عقیده ای.

این موضوع که چطور میشود یک عقیده ای را جهان شمول کرد یک طرح ساده ای نیست بالاخص در ایران.

من تازه متوجه منظور شما و ارتباط این طیف فکری و تضاد آن با مساله جهان شمولی شدم.

این طیف فکری خودشان با این تحلیلات و معیارها و فیلترها از معضلات و موانع بزرگ جهان شمولی دینی و تبلیغ آن هستند.

بله تازه دقیقتر متوجه شدم که منظور شما از آن عبارات تعریف یک چالش با وجود این دیدگاه بود.

اخیرا جناب غرویان با جناب نصیری مناظره ایداشتند نمیدانم خبر دارید یا خیر.

یک مطلبی را جناب غرویان ( مدافع عرفان و کلام ) بیان کردند وسط حرف جناب نصیری و آن این بود که شما باید پلورالیسم دینی را بپذیرید. شما باید پلورالیزم را بپذیری

این حرف واقعا باعث ترس من شد. اینکه هر طیفی بر اساس دیدگاه خودش تعریفی از یک مذهب داشته باشد و یک انشقاق عبادی تا فقهی صورت گیرد چه بر عقاید این مردم می آید؟

یعنی تعاملی که روزی خواجه نصیر را در کنار مولانا نشاند و خواجه زبان به مدح عطار گشود در عصر حاضر نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند و بجای تعامل بقصد تعالی راه تفکیک را بهتر میبینند.

در این بین نمیتوان نه مدافع عرفان را مقصر صرف دانست و نه مخالف آنرا ولی باعث این انشقاق را میتوان به سادگی تشخیص داد و او همان کسی است که تفکرات فیلتری از باورها و عقاید دینی اش تا سیاست یادآور مسیحیان متعصب در دوره رنسانس و قرون وسطی است .
شما خودتان بشنوید.

یاحق

حامد;149766 نوشت:
چنین افرادی حتی عنصر مطلوبی در میان جامعه اسلامی هم نیستند تا چه رسد به عنصر مطلوب برای اسلام در جهان . اینها خیلی زود طرد می شوند چون با کسی سر سازگاری ندارند مانند وهابیت که با تمام امت مشکل دارد .

بله این اتفاق خواهد افتاد دیر یا زود . چون این رفتار آنها را به حاشیه میکشاند در برابر خیل عظیمی از تفکرات متفاوت که همگی آنها را بنوعی رد کرده.

اما در مورد جهان شمولی لاجرم باید صاحبان این تفکرات را نادیده گرفت والا همانطوریکه از اول تاپیک هم خودتان میدانستیذ و الان هم مطمئنتر شدید و شدیم این شکل و طیف فکری مضرند برای تبلیغ و توسعه.

آنها هرگونه تعامل با غیر را بر سر مشترکات انحراف میدانند.

مثلا اگر کمونیستها با امریکا یا اسرائیل مشکل دارند و ایرانیها نیز به همچنین اگر تعاملی بین این دو طیف صورت گیرد از دید آنها انحراف است و این دید نهایتا باعث انزوای خودشان و بالتبع و بالطبع جامعه ایران در دید جامعه جهانی خواهد شد.

ومن الله التوفیق

یاحق

موضوع قفل شده است