پیام ایه الله وحید خراسانی به مناسبت عیدغدیر

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
پیام ایه الله وحید خراسانی به مناسبت عیدغدیر

آیت الله العظمی وحید خراسانی از مراجع معظم تقلید قم، بمناسبت فرا رسیدن عید غدیر خم پیامی صادر فرمودند. وبسایت این مرجع معظم تقلید به این شرح است:

خداوند
متعال در این آیه ولایتی را كه برای خدا و رسول خداست برای علی مرتضی قرار
داد . این مقام را كه حق خدا و خاتم انبیاست به كسی داد كه با استغراق در
عظمت خداوند علی عظیم ، هنگام امتثال امر “فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ
الْعَظِیمِ”از خطاب “وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ” غافل نمی شود
... بسم الله الرحمن الرحیم قال الله تعالی : “وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ
الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِی الْأَمْرُ” یكی از اسماء روز قیامت، در قرآن مجید،
روز حسرت است ، روزی كه درجات بهشت وابسته به كمیّت و كیفیّت اعمال صالحه
و اخلاق فاضله و مراتب علم و ایمان است: “یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ
آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ”،”وَلِكُلٍّ
دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا”. اشقیاء در حسرت حرمان از سعادت، و سعادتمندان
در حسرت درجات برتر و مقامات بالاترند . شیخ مفید روایتی از امام حسن بن
علی -علیهما السلام- نقل می كند كه فرمود : " كسی كه به قلبش دوست ما و به
دست و زبانش یاور ما باشد با ماست در آن غرفه ای كه ما در آن هستیم " .
مقامی برتر از مقام خاتم و وصیّ خاتم نیست كه تمام انبیا و اولیا در قیامت
كبری ، در سایه ی لوای حمد آن صدر نشین مقام محمودند كه خدا فرمود :
“عَسَى أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا” ، و رسول خدا- صلی
الله علیه و آله - فرمود : " آدم فمن دونه من الأنبیاء تحت لوائی " .‌
محبّ خاندان عصمت، به قلبش و یاور آنان به دست و زبانش ، همنشین شمس و قمر
و نجوم آسمان نبوت و امامت است . امید است در ایام غدیر- از پانزدهم تا
بیست و پنجم ذی الحجه- این توفیق نصیب خدمتگزاران آن خاندان بشود و در همه
ی مساجد و مجالس ، وقایع آن ایام تبیین ، و گویندگان و شنوندگان مشمول
دعای صادق آل محمد- صلوات الله علیهم اجمعین- شوند كه فرمود : " رحم الله
من أحیی أمرنا ". در این ایام به فرمان خدا به خاتم انبیاء - “فَآتِ ذَا
الْقُرْبَى حَقَّهُ”- رسول خدا - صلی الله علیه و آله - ، فدك را به صدیقه
ی كبری -سلام الله علیها- داد، و در این ایام آیه ی تطهیر ، در شأن خاتم
انبیا و سید اولیا و سیدة النساء و دو زیـنت عرش خدا نازل شد . اختصاص
طهارت از هر رجس و پلیدی به اهل بیت عصمت به این آیـه ی كریمه : “إِنَّمَا
یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ
وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا” ثابت می كند كه عقل مستمدّ از علم خدا و
منزّه از هوی ، و اراده ی فانی در رضای خدا كه غرض از خلقت عالم و خلافت
آدم است ، نورٌ علی نوری است كه نفوس قدسیه ی این پنج تن به آن منوّر است
. صحّت روایت واراده در اختصاص مصداق آیه هنگام نزول به این پنج تن ، مورد
اتفاق اهل تفسیر و حدیث است . در این ایام خاندان امامت از كبیر و صغیر
برای وفای به نذر ، روزه گرفتند ، و قوت افطار را شب اول به مسكین و شب
دوم به یتیم ، و روز سوم با آن كه بدن ها از گرسنگی می لرزید ، راضی نشدند
اسیر كافری كه دست به درگاهشان دراز كرده بود، ناامید برگردد و به آن،
ایثار رحمت رحمانیه خدا را بر مسلمان و كافر، نشان دادند . چون رسول خدا -
صلی الله علیه و آله - دید حسنین از گرسنگی می لرزند و دخترش با چشمان به
گودی نشسته ، در حال نماز به راز و نیاز با خداوند متعال است، در همان حال
، جبرئیل سوره ی انسان را نازل كرد . اعاظم علمای مسلمین و محدثین معترف
هستند كه “وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِینًا وَیَتِیمًا
وَأَسِیرًا ، إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ
مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا” در شأن این خاندان نازل شد. خداوند در
این سوره كه سوره ی انسان نامیده شده است، غرض از خلقت انسان را كه حامل
امانت خداوند سبحان است، در عمل این ابرار نشان داد كه چگونه از خود گذشته
، با خلق خدا برای رضای خدا منتهای رأفت و رحمت را نشان دادند و به عروج
به مقام إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ به جایی رسیدند كه خدا در
این سوره به رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود : “وَإِذَا رَأَیْتَ
ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیمًا وَمُلْكًا كَبِیرًا”. روز بیست و چهارم این ماه
به نقل شیخ طوسی ، روز خاتم بخشی امیرالمؤمنین - علیه السلام - است كه
اعیان علمای خاصه و عامه از مفسرین و محدثین، شأن نزول آیه ی كریمه
“إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ
یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ” را
انگشتر بخشی آن حضرت در حال ركوع دانستند. به نقل روایتی از أبی ذر غفاری
از تفاسیر عامه اكتفاء می كنیم كه گفت : روزی با رسول خدا - صلی الله علیه
و آله - نماز ظهر را خواندم. سائلی در مسجد سؤال كرد. كسی چیزی به او
نداد. دست به آسمان بلند كرد و گفت: بار الها! شاهد باش در مسجد پیغمبر
سؤال كردم، احدی به من عطایی نكرد . علی - علیه السلام - در نماز در حال
ركوع دست راستش را به جانب او دراز كرد . سائل انگشتر را از انگشت او
گرفت. و آن واقعه در مرأی و منظر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - بود.
آن حضرت رو به آسمان با خدای خود گفت : برادرم موسی از تو سؤال كرد و گفت
: “رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ، وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ، وَاحْلُلْ
عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی ، یَفْقَهُوا قَوْلِی ، وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا
مِنْ أَهْلِی ، هَارُونَ أَخِی ، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ، وَأَشْرِكْهُ فِی
أَمْرِی” ، بر او نازل كردی: “سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِیكَ” ، بارالها!
من محمّد - صلی الله علیه و آله - نبیّ تو و برگزیده تو هستم " اشرح لی
صدری ویسّر لی أمری واجعل لی وزیرا من أهلی علیِاً اشدد به أزری " . ابی
ذر گفت: دعای آن حضرت تمام نشده بود كه جبرئیل نازل شد ، گفت: یا محمد
بخوان: “إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ
رَاكِعُونَ”. خداوند متعال در این آیه ولایتی را كه برای خدا و رسول خداست
برای علی مرتضی قرار داد . این مقام را كه حق خدا و خاتم انبیاست به كسی
داد كه با استغراق در عظمت خداوند علی عظیم ، هنگام امتثال امر “فَسَبِّحْ
بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِیمِ”از خطاب “وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ”
غافل نمی شود و در حال محو در لاهوت، محیط بر ناسوت است و در اوج ملكوت
مُلك را زیر نظر دارد ، و این آیت "لا یشغله شأن عن شأن" است كه مقام رابط
بین خالق و خلق ، و ولی الله علی الاطلاق است كتاب خدا و سنت رسول خدا كه
فرمود : ''ألا ترضى أن تكون منّی بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لیس نبیّ
بعدی '' ، حجت بالغه الهیه بر خلافت بلافصل علی بن ابی طالب -علیهما
السلام- است . بیست و پنجم این ماه روز مباهله است كه روز اتمام حجت خدا
بر رسالت خاتم النبیین و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین و اثبات عصمت آل عبا
است. اجماع علمای امت بر آن است كه در مباهله أَبْنَاءَنَا منحصر در حسن و
حسین -علیهما السلام- و تنها مصداق نِسَاءَنَا فاطمه ی زهرا -سلام الله
علیها- است و مراد از أَنْفُسَنَا رسول خدا - صلی الله علیه و آله - و علی
مرتضی است . زمخشری می گوید : در مباهله دلیلی است كه قوی تر از آن نیست
به فضل اصحاب كساء و در آن برهان واضحی است به صحت نبوّت نبیّ ، چون احدی
از موافق و مخالف روایت نكرده است كه نصاری دعوت آن حضرت را اجابت كرده
باشند. پس از آن كه رسول الله - صلی الله علیه و آله - علمای نصاری را به
توحید خداوند لَم یلِد ولَم یولَد دعوت نمود و آنان از ایمان به “إِنَّ
مَثَلَ عِیسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ
قَالَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ”سر باز زدند ، آنها را به مباهله دعوت كرد تا
حق از باطل به لعنت خدا بر دروغگویان روشن شود . رسول خدا - صلی الله علیه
و آله - حسین - علیه السلام - را در آغوش کشید و دست حسن - علیه السلام -
را گرفت و پشت سر آن حضرت، فاطمه ی زهرا -سلام الله علیها- و پس از آن،
علی مرتضی - علیه السلام - برای دعا آمدند . اسقف اعظم چون آن منظره را
دید ، گفت : چهره هایی را می بینم كه اگر از خدا بخواهند كوه را از جا
بردارد ، خدا اجابت می كند ، اگر با آنان مباهله كنید تا قیامت از نصاری
كسی روی زمین نخواهد بود . ذلّت تسلیم و اداء جزیه را پذیرفتند و خط بطلان
بر آئین مسیحیت كشیدند. ‌به نزول این آیه ثابت شد كه به جز این پنج تن
آبرومندی به درگاه خدا نبود كه شایسته اجابت دعا در مباهله باشد . هنگامی
كه رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود : هر گاه دعا كردم شما آمین
بگویید، به مقتضای تلازم بین شرط و جزاء، روشن شد كه دعاء خاتم انبیا در
آن عرصه باید با آمّین آن چهار برگزیده ی خدا باشد . كتاب الله و سنّت
رسول الله - صلی الله علیه و آله - ثابت كرد كه علی مرتضی نفس رسول خداست
و با وجود نفس پیغمبر در میان امّت ، خلافت بلافصل ، حق آن حضرت است و
تخلّف از این حق مخالفت با قرآن و سنت، و حكم عقل به بطلان ترجیح مرجوح بر
راجح است . زید بن ارقم گفت : چون رسول خدا از حجة الوداع برگشت ، در غدیر
خم امر كرد سایبان هایی به پا داشتند . پس از آن گفت :" گویا من دعوت شدم
و اجابت كردم، همانا دو چیز سنگین نفیس در میان شما گذاشتم كه یكی از آن
دو از دیگری بزرگتر است: كتاب خدا و عترت خودم . پس بنگرید چگونه با این
دو رفتار می كنید. و این دو از هم جدا نمی شوند تا بر من در حوض وارد
شوند" و بعد گفت: " همانا خداوند -عزّ وجلّ- مولای من است و من مولای هر
مؤمنی هستم" ، بعد دست علی را گرفت و گفت : "هر كس من مولای او هستم ، این
ولی اوست" . این حدیثی است كه صحت آن نزد اصحاب حدیث و علمای رجال، مسلم
است و هر مسلمانی كه به قرآن و سنت معتقد است باید به حكم “مَا آتَاكُمُ
الرَّسُولُ فَخُذُوهُ” آن را بپذیرد . در این حدیث رسول خدا ماتَرَكِ خود
را برای امت ، قرآن و عترت قرار داد و ملاك اثبات مولویّت خود را برای
امیرالمؤمنین جدا نشدن عترت از قرآن قرار داد و ثابت كرد كه قرآنی كه
تبیان هر چیزی است “وَنَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ تِبْیَانًا لِكُلِّ
شَیْءٍ” از علی جدا نیست و علی از كتابی كه “لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ
مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ” جدا نیست . چنان كه در حدیث
صحیح نزد عامه و خاصه فرمود : "علی مع القرآن والقرآن مع علیّ لن یتفرقا
حتّی یردا علیّ الحوض" ، كسی كه دارای چنین علم و عصمتی است باید به علمش
مفسّر كتاب خدا و به عملش ، مجری احكام خدا باشد ، تا غرض از نزول قرآن كه
اخراج بشریّت از ظلمات فكری و اخلاقی و عملی است و رساندن به نور سعادت
ابد است ،محقق شود ،”كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ
مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ”. آیا وظیفه هر مسلمانی كه خود را پیرو
كتاب و سنت می داند با این آیات بیّنات چیست ؟ ختام سخن حدیثی است كه
محدثین عامه به صحت آن اعتراف كرده اند و خلاصه ی آن ، این است كه جمعی
نزد ابن عباس آمدند كه به امیرالمؤمنین ناسزا می گفتند . ابن عباس گفت: به
كسی ناروا می گویید كه دارای ده فضیلت است و آن فضایل در احدی نیست : اول
: در جنگ خیبر كه دیگران رفتند و عاجزانه برگشتند، رسول خدا- صلی الله
علیه و آله - فرمود: "كسی را می فرستم كه هرگز خدا او را ذلیل نكرده است ،
خدا و رسول محبوب او و او محبوب خدا و رسول است" . اصحاب همگی در انتظارند
كه چنین كسی كیست ؟ فرمود : "علی كجاست ؟" آن حضرت با چشم رَمد دیده آمد و
بعد از شفا به دست رسول خدا - صلی الله علیه و آله -، رسول الله رایت را
سه مرتبه به اهتزاز در آورد و به دست علی داد و خیبر را فتح كرد . دوم :
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - ابابكر را با سوره توبه ، به جانب
مشركین فرستاد. پس از آن علی را فرستاد و سوره را از او گرفت و فرمود :
"سوره را كسی نمی برد مگر كسی كه او از من است و من از اویم ". سوم : رسول
خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود :" كدامیك از شما با من در دنیا و آخرت
موالات می كند" . كسی نپذیرفت. پس به علی فرمود :" تو ولیّ من هستی در
دنیا و آخرت " . چهارم : علی اول كسی بود از رجال صحابه كه ایمان آورد .
پنجم : رسول خدا - صلی الله علیه و آله - جامه ی خود را بر چهار نفر
انداخت : علی و فاطمه و حسن و حسین و فرمود : “إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ
لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ
تَطْهِیرًا”. ششم : علی آن كسی بود كه جامه رسول خدا - صلی الله علیه و
آله - را پوشید و به جای رسول خدا خوابید ، و مشركین به گمان این كه او
پیغمبر است او را سنگباران كردند . “وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی
نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ “. هفتم : در غزوه تبوك، پیغمبر
علی را به جای خود در مدینه گذاشت. چون از فراق رسول خدا گریه كرد،
فرمود:" منزلت تو به من منزلت هارون است به موسی ،‌ مگر آن كه بعد از من
پیغمبری نیست. سزاوار نیست من بروم مگر این كه تو خلیفه من باشی" . هشتم :
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - به علی - علیه السلام - فرمود : " تو
بعد از من ، ولیّ هر مؤمن و مؤمنه ای هستی " . نهم : رسول خدا - صلی الله
علیه و آله - تمام درهایی را كه به مسجد آن حضرت باز می شد، بست به جز در
خانه ی علی - علیه السلام -. دهم : رسول خدا - صلی الله علیه و آله -
فرمود : "من كنت مولاه فهذا علیّ مولاه". با این آیات بیّنات - كه هر یك
تاج افتخاری است كه بر سر آن سرور دنیا و دین چون خورشید درخشان می تابد و
مسلمانی نیست كه تحت الشعاع آن آفتاب نباشد - حجت بر اهل دانش و دین بر
خلافت بلافصل امیرالمؤمنین تمام است، و به حكم عقل و كتاب و سنت تقدیم
مفضول بر فاضل ، و ترجیح مرجوح بر راجح مردود است ، و بر حكیم علی الاطلاق
محال ،‌ و ساحت دینی كه بر مبنای “إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ” و
رسالتی كه بر اساس “وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ” استوار
است، از آن منزه است . “قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ
وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ” ، “قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى
وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ” تا این جا روی
سخن با هر مسلمانی بود كه به خدا و كتاب خدا و رسول خدا - صلی الله علیه و
آله - و سنت او ایمان دارد . اما وظیفه كسانی كه خود را شیعه ی آن حضرت می
دانند، نسبت به ایام غدیر و حق آن اول المظلومین چیست؟ امید است این مملكت
كه افتخار انتساب به آن حضرت را دارد در ایام غدیر مزیّن به زینت نشر آن
فضایل و مناقب باشد، و هر كسی كه دم از محبّت او می زند، به دست و زبانش و
مال و مقامش برای احقاق آن حق ضایع شده، آن چه در توان دارد، انجام دهد.
ولم أر مثل ذاك الیوم یوما ، ولم أر مثله حقّا أضیعا.