خداوند بندگانش رو هم مجبور به گناه ميكند وهم عذابشان ميكند

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خداوند بندگانش رو هم مجبور به گناه ميكند وهم عذابشان ميكند


یکی از اعتقادات سنی ها اینه که خدا بندگانش رو به انجام دادن گناه و اعمال حرام مجبور میکنه وبعدش هم به کیفر گناه و ارتکاب قعل حرام ، مجازات میکنه ! :Labkhand:

دلیلشون هم برای این حرف:

و من یضلل الله - نساء 88 - یعنی هر که را خدا گمراه کند .

طبع الله علی قلوبهم - محمد 16 - یعنی اینان کسانی هستند که خدا بر دل هایشان مهر نهاده .
دوستان اهل تسنن بفرمايند چطور ميشه كسي هم مجبور باشه وهم عذاب بشه ؟:Gig:

در بین فرقه های کلامی اهل سنت تلقی اشعری (که تفکر غالب بین اهل سنته) به یه معنا به جبر در برابر تفویض و اختیار قائلند ، منظور شما از جبر و از اختیار چیه ؟ ، اگه منظورتون از اختیار معنای عرفی اختیاره ، این معنا از اختیار اصلا محاله ، و به احتمال زیاد شما راجع به معنای درست اختیار هم همین سوالی که مطرح کردید رو مطرح خواهید کرد ، در تاپیک "نسبت اختیار انسان و امور شر با عدل الهی" بطور دقیق و مفصل راجع به معنای عرفی اختیار و معنای درست اختیار بحث شده و قراره که انشاالله راجع به نسبت معنای درست اختیار (که احتمالا از نظر شما یه نوع جبره) و همینطور امور شر با با عدل الهی هم بحث بشه :
http://www.askdin.com/showthread.php?t=3315

محمد;12672 نوشت:

یکی از اعتقادات سنی ها اینه که خدا بندگانش رو به انجام دادن گناه و اعمال حرام مجبور میکنه وبعدش هم به کیفر گناه و ارتکاب قعل حرام ، مجازات میکنه ! :Labkhand:
دلیلشون هم برای این حرف:
و من یضل الله - نساء 88 - یعنی هر که را خدا گمراه کند .
طبع الله علی قلوبهم - محمد 16 - یعنی اینان کسانی هستند که خدا بر دل هایشان مهر نهاده .
دوستان اهل تسنن بفرمايند چطور ميشه كسي هم مجبور باشه وهم عذاب بشه ؟:Gig:

با سلام

انچه مسلم است اینکه هدایت و اضلال الهی بر دو گونه است: 1. هدایت و اضلال ابتدائی. 2. هدایت و اضلال ثانوی (جزائی و پاداشی.)

بطور قطع آیات مورد اشاره "یضل من یشاء" و "طبع الله علی قلوبهم" ناظر بر ضلالت و گمراهی ثانوی (جزائی و پاداشی) است.

این ضلالت (ثانوی و جزائی) در پی هدایتی اولیه و عمومی است که خداوند به حکمت خویش، از طریق ارسال رسل و انزال کتب به جهت دعوت مردم به ایمان و عمل صالح و بندگی و عبودیت خداوند ترتیب داده، گروهی به حسن اختیار خویش، به خدا ایمان آورده و از زشتیها دوری می کنند(مؤمنان و متقین) و گروهی نیز، گرفتار وسوسه های شیطانی و هوای نفس می شوند و به اختیار به گناه و طغیان می پردازند.(منکران و مضلین). "انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً".

نتیجه ای که از بررسی آیات فوق حاصل می شود عبارت است از اینکه بدون شک ضلالت و گمراهی اولیه در بارۀ خدای سبحان منتفی بوده زیرا این مسأله بر خلاف حکمت و عدل الهی است. و آنچه بعنوان ضلالت و گمراهی خداوند در برخی آیات مطرح است، "ضلالت ثانوی و پاداشی" است که انسان، در اثر انتخاب و اختیار خویش بر می گزیند به عبارتی خود انسان، موجبات و زمینه های برخورداری از گمراهی های بعدی و نهائی را فراهم می سازد. نه اینکه خداوند بدون زمینه و موجب و بی دلیل، و بدون توجه به اختیار و انتخاب انسان، بالاجبار کسی را گمراه و در وادی گناه و عصیان غوطه ور سازد.

از اینرو هدایت و ضلالت ثانوی و پاداشی که مکمل انتخاب و تلاش خود انسان، در برخورداری از هدایت اولیه و تعیین مسیر هدایت یا ضلالت است با اختیار انسان هیچ منافاتی نداشته و از مجبور بودن انسان حکایت نمی کند.

موفق باشید ...:Gol:

اولین لحظه ی بوجود آمدن یه شخص شقی رو در نظر بگیریم ، این شخص در این اولین لحظه ی پیدایش یه شاکله و ساختار مرکزی خاصی داره که انتخابش نکرده و بهش داده شده و فرد براساس این شاکله ی داده شده و عوامل دیگه بیرون این شاکله (که چینشی از عوامل غیر از این چینش هم ممکن نبود) ضرورتا انتخاب خاصی می کنه که غیر از اون هم ممکن نبود و انتخابی غیر از اون هم نمی تونست بکنه و هکذا انتخابای بعدی ، تا در نهایت شخص تنها مسیر پیش روش در زندگی رو رقم می زنه و در نهایت هم به اون پایان شقاوت آمیز مبتلا میشه ، برای تبیین این مسئله تنها راه همون تبیین شرور در عالمه ، سیری که در این تاپیک در جریانه :
http://www.askdin.com/showthread.php?t=3315

موضوع قفل شده است