مگه میشه اینهمه من مستقل باشه ؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مگه میشه اینهمه من مستقل باشه ؟

سلام:Gol:
در برهان وجوب فقط یک وجود واجب ثابت میشه یعنی فقط یک ذات حقیقی وجود داره و دیگر ذاتها ذاتیت حقیقی ندارند پس در عالم یک من بیشتر وجود نداره یعنی بقیه من ها نیم من هم نیستند. پس اینهمه من من چیست ؟
نظرتون چیه ؟
موفق باشید

حامد;128515 نوشت:
مگه میشه اینهمه من مستقل باشه ؟

سلام
مومنین باور دارند که وجودی مستقل از خدای یکتا ندارند
اهل تعقلات فلسفی هم که عمدتا بر اصالت وجود باور داشته و واجبی را ثابت می کنند
اهل معرفت هم که به کشف یافته اند لیس فی الدار غیره دیار
ما فوق همه اینها هم قرآن فرمود : انی انا ..... من منم که ....
پس این همه من از کجا آمده ؟ هرکس من منی دارد ؟ این کدام من است ؟
قضیه را از دو سو نگاه کنید
1- از سوی من حقیقی
2- از سوی منهای غیر حقیقی
نتیجه یک چیز است :
واحدی جلوه کرد و شد بسیار
اینها همه یک من است اما هرجایی طوری است : کل یوم هو فی شان
به عبارت دیگر این منهای متکثر حکایت از آن من حقیقی دارند بلکه ....
والحمد لله

حامد;128515 نوشت:
سلام:gol:
در برهان وجوب فقط یک وجود واجب ثابت میشه یعنی فقط یک ذات حقیقی وجود داره و دیگر ذاتها ذاتیت حقیقی ندارند پس در عالم یک من بیشتر وجود نداره یعنی بقیه من ها نیم من هم نیستند. پس اینهمه من من چیست ؟
نظرتون چیه ؟
موفق باشید

اگر چه از نظر فلاسفه یک وجوب واجب وجود دارد و سایر موجودات ممکن الوجودند ولیکن اینچنین نیست که بگوییم فقط می شود یک (من) گفت زیرا ما یک (من) مستقل در وجود داریم و یک (من) غیر مستقل در وجود و در واقع این (من) ها که به ممکنات اطلاق می شود ، اشاره به ماهیات مختلف دارد که همگی موجوداتی محدود هستند و وجودشان وابسته به وجود
واجب است.


علامه طباطبایی (ره) می فرمایند:به اعتقاد ما وجود ، حقیقتی است یگانه و ثانیا مشکک. جقیقتی است یگانه زیرا اگر وجود ، حقیقت واحدی نباشد ، باید حقایقی باشد که به تمام ذات متباینند و در نتیجه ، باید مفهوم وجود را که مفهومی واحد است ، از مصادیق متباین از آن جهت که متباینند برگرفته باشیم و چنین چیزی محال است، چرا که مفهوم ومصداق از ناحیه ذات واحدند وفرقشان اینستکه مفهوم، وجود ذهنی دارد و مصداق، وجود خارجی....اما دلیل بر مشکک بودن حقیقت وجود، همان ظهور کمالات حقیقی مختلف است که در واقع، صفاتی هستند گوناگون وداخل در حقیقت واحد وجود،صفاتی چون شدت وضعف، تقدم وتاخر، قوه وفعل وغیر آن.

بنابراین،حقیقت وجود در ذات خود وحدت و کثرت دارد، به گونه ای که آن چه دو وجود را از یکدیگر ممتاز می کند همان چیزی است که آنها در آن مشترکند و به عکسو این همان تشکیک است(ترجمه و شرح بدایه الحکمه ج1 ص 97 و98)

اما اگر منظور شما از اینکه می گویید دیگر موجودات وجود حقیقی ندارند این باشد که در جهان هستی فقط یک وجود شخصی یگانه تحقق دارد و هیچ چیز دیگری غیر از او حقیقتا وجود ندارد و بقیه مانند سرابی هستند که به دروغ خود را موجود نشان می دهند سخنی باطل است که نظربرخی از صوفیه است که به(( وحدت وجود وموجود ))معروف است و بطلان آن بدین صورت است که کثرت در عالم خارج روشن وبدیهی است و مخالفت با آن سفسطه محسوب می شود که نزد خرد جایگاهی ندارد.

علامه حلي;130236 نوشت:
اما اگر منظور شما از اینکه می گویید دیگر موجودات وجود حقیقی ندارند این باشد که در جهان هستی فقط یک وجود شخصی یگانه تحقق دارد و هیچ چیز دیگری غیر از او حقیقتا وجود ندارد و بقیه مانند سرابی هستند که به دروغ خود را موجود نشان می دهند سخنی باطل است که نظربرخی از صوفیه است که به(( وحدت وجود وموجود ))معروف است و بطلان آن بدین صورت است که کثرت در عالم خارج روشن وبدیهی است و مخالفت با آن سفسطه محسوب می شود که نزد خرد جایگاهی ندارد.

سلام
موجودات غیر مستقل نمود حقیقت هستی هستند . آنها تجلی و ظهور حقیقت هستی در مجالی و مرایای وجودی اند پس از او جدا نیستند . من آنها نیز تجلی من الهی است . آنها من مستقل ندارند . من آنها همان من حقیقی است که در این مجلا خود را ظاهر فرموده است .
موفق باشد

پرسش:


در برهان وجوب فقط یک وجود واجب ثابت میشه یعنی فقط یک ذات حقیقی وجود داره و دیگر ذاتها ذاتیت حقیقی ندارند پس در عالم یک من بیشتر وجود نداره یعنی بقیه من ها نیم من هم نیستند. پس اینهمه من من چیست ؟نظرتون چیه ؟


پاسخ:


اگر چه از نظر فلاسفه یک وجوب واجب وجود دارد و سایر موجودات ممکن الوجودند ولیکن اینچنین نیست که بگوییم فقط می شود یک (من) گفت زیرا ما یک (من) مستقل در وجود داریم و یک (من) غیر مستقل در وجود و در واقع این (من) ها که به ممکنات اطلاق می شود ، اشاره به ماهیات مختلف دارد که همگی موجوداتی محدود هستند و وجودشان وابسته به وجود واجب است.


علامه طباطبایی (ره) می فرمایند:به اعتقاد ما وجود ، حقیقتی است یگانه و ثانیا مشکک. جقیقتی است یگانه زیرا اگر وجود ، حقیقت واحدی نباشد ، باید حقایقی باشد که به تمام ذات متباینند و در نتیجه ، باید مفهوم وجود را که مفهومی واحد است ، از مصادیق متباین از آن جهت که متباینند برگرفته باشیم و چنین چیزی محال است، چرا که مفهوم ومصداق از ناحیه ذات واحدند وفرقشان اینستکه مفهوم، وجود ذهنی دارد و مصداق، وجود خارجی....اما دلیل بر مشکک بودن حقیقت وجود، همان ظهور کمالات حقیقی مختلف است که در واقع، صفاتی هستند گوناگون وداخل در حقیقت واحد وجود،صفاتی چون شدت وضعف، تقدم وتاخر، قوه وفعل وغیر آن.
بنابراین،حقیقت وجود در ذات خود وحدت و کثرت دارد، به گونه ای که آن چه دو وجود را از یکدیگر ممتاز می کند همان چیزی است که آنها در آن مشترکند و به عکسو این همان تشکیک است.[1]


اما اگر منظور شما از اینکه می گویید دیگر موجودات وجود حقیقی ندارند این باشد که در جهان هستی فقط یک وجود شخصی یگانه تحقق دارد و هیچ چیز دیگری غیر از او حقیقتا وجود ندارد و بقیه مانند سرابی هستند که به دروغ خود را موجود نشان می دهند سخنی باطل است که نظربرخی از صوفیه است که به(( وحدت وجود وموجود ))معروف است و بطلان آن بدین صورت است که کثرت در عالم خارج روشن وبدیهی است و مخالفت با آن سفسطه محسوب می شود که نزد خرد جایگاهی ندارد.

[1] ترجمه و شرح بدایه الحکمه ج1 ص 97 و98

موضوع قفل شده است