پوشش حضرت ام ابیها (س) هنگام هجوم مهاجمان چه بود؟؟؟؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پوشش حضرت ام ابیها (س) هنگام هجوم مهاجمان چه بود؟؟؟؟

سلام

یه سوال

با توجه به شرایطی که مهاجمین به خانه حضرت حمله کردند
و حضرت در را می بستند که وارد شدند

حجاب حضرت چه بود؟

آیا پوشیه داشتند؟

اگر داشتند ماجرای سیلی چگونه بود؟

چطور سیلی زده شد که گوشواره از گوششان درامد و افتاد زمین؟

و...

سلمان میگه حضرت زهرا اون موقع تو خونشون حجاب نداشتن ،برا همین میرن پشت در تا ضربه های عمر درو باز نکنه و تا اون موقع وقت داشته باشن چادر سرشون کنن همون جا به فضه میگن براشون چادر بیاره

مثل اینکه سلمان این صداها رو از پشت در میشنیده و متوجه میشده چه خبره
شاید همراه اون چهل نفر سلمانم اومده بود پشت در خونه حضرت زهرا

:Gig:

منتقد;115110 نوشت:
سلمان میگه حضرت زهرا اون موقع تو خونشون حجاب نداشتن ،برا همین میرن پشت در تا ضربه های عمر درو باز نکنه و تا اون موقع وقت داشته باشن چادر سرشون کنن همون جا به فضه میگن براشون چادر بیاره مثل اینکه سلمان این صداها رو از پشت در میشنیده و متوجه میشده چه خبره شاید همراه اون چهل نفر سلمانم اومده بود پشت در خونه حضرت زهرا


با سلام

بزرگوار

لطفا مطالبی را که می فرمایید مستند کنید به منبع موثقی

همین تعلل دوستان و کارشناسان، برای گفتن مطالب مستند و موثق است

نقل قول:
با سلام

بزرگوار

لطفا مطالبی را که می فرمایید مستند کنید به منبع موثقی

همین تعلل دوستان و کارشناسان، برای گفتن مطالب مستند و موثق است

سایت موعود کلیپ شهادت حضرت زهرا رو گذاشته بود،تو اون اینارو به عربی میخوند
به فارسی زیرنویس کرده بود

منتقد;115117 نوشت:
سایت موعود کلیپ شهادت حضرت زهرا رو گذاشته بود،تو اون اینارو به عربی میخوند به فارسی زیرنویس

کرده بود

لینکشو قرار می دهید؟

mkk1369;115119 نوشت:
لینکشو قرار می دهید؟

[=Verdana]
با سلام
برگرفته از سایت وعده صادق
کاری از موسسه فرهنگی موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
دانلود کنید لینک زیر
حجم در حدود 49 مگابایت
کلیپ شهادت حضرت زهرا از زبان سلمان فارسی یا همان سلمان محمدی

منتقد;115110 نوشت:
سلمان میگه حضرت زهرا اون موقع تو خونشون حجاب نداشتن ،برا همین میرن پشت در تا ضربه های عمر درو باز نکنه و تا اون موقع وقت داشته باشن چادر سرشون کنن همون جا به فضه میگن براشون چادر بیاره

مثل اینکه سلمان این صداها رو از پشت در میشنیده و متوجه میشده چه خبره
شاید همراه اون چهل نفر سلمانم اومده بود پشت در خونه حضرت زهرا

:gig:

با سلام
سرکار منتقد از شواهد و منابع تاریخی اینطور میشود نتیجه گرفت که

أوّلاً: آن چه كه از برخى از روايات استفاده مى‏شود: حضرت فاطمه سلام الله عليها نزديك در ورودى منزل نشسته بود و با ديدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.
مرحوم عياشى در تفسير، شيخ مفيد در الإختصاص و... نوشته‌اند:
قال: قال عمر قوموا بنا إليه فقام أبو بكر وعمر وعثمان وخالد بن الوليد و المغيرة بن شعبة وأبو عبيدة بن الجراح وسالم مولى أبي حذيفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهينا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله عليها أغلقت الباب في وجوههم وهي لا تشك أن لا يدخل عليها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره، وكان من سعف، ثم دخلوا فأخرجوا عليا ( عليه السلام ) ملببا....
عمر گفت: برخيزيد تا پيش او (علي) برويم، پس ابوبكر، عمر، عثمان،‌ خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة،‌ ابوعبيد جراح، سالم مولى ابوحذيفة، قنفذ و من به همراه او راه افتاديم، چون نزديك خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شك نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را كه از شاخه‌هاي خرما ساخته شده بود، با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علي را بيرون آوردند در حالى كه كمرهاي خود را بسته بودند.
السمرقندى المعروف بالعياشي، أبى النضر محمد بن مسعود بن عياش السلمى (متوفاي320هـ)، تفسير العياشي، ج2، ص67، تحقيق: تحقيق وتصحيح وتعليق: السيد هاشم الرسولي المحلاتي، ناشر: المكتبة العلمية الإسلامية – طهران.
الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413هـ) الاختصاص ص 186، تحقيق: علي أكبر الغفاري، السيد محمود الزرندي، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28، ص 227، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

و در روايت سليم نيز آمده:
ثُمَّ أَقْبَلَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى بَابِ عَلِيٍّ وَفَاطِمَةُ عليهما السلام قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَابِ قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا وَنَحَلَ جِسْمُهَا فِي وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ [افْتَحِ الْبَابَ‏] فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَلَكَ لَا تَدَعُنَا وَمَا نَحْنُ فِيهِ قَالَ افْتَحِي الْبَابَ وَإِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ فَقَالَتْ يَا عُمَرُ أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَتَهْجُمُ عَلَى دَارِي فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ.
عمر آمد تا به خانه رسيد، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحيف و لاغر شده بود، عمر در را كوبيد و گفت: اى پسر ابوطالب! در را باز كن، فاطمه فرمود: اى عمر به ما چه كار دارى؟
ما را با مصيبتى كه گرفتارش شده‌ايم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز كن وگرنه آن را به آتش مى‌كشم.
فاطمه فرمود: آيا از خداوند نمى‌ترسى كه وارد خانه ما مى‌شوي، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افكند و آن را سوزاند.

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ) كتاب سليم بن قيس، ص 864، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.
ثانياً: حضرت صديقه شكى نداشت كه جمعيت بدون اذن داخل منزل نخواهند ‏شد؛ چون نص قرآن است كه بدون اجازه وارد خانه كسى نشويد:
يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتًا غَيرَْ بُيُوتِكُمْ حَتىَ‏ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ.
فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتىَ‏ يُؤْذَنَ لَكمُ‏ْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْكىَ‏ لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيم‏. النور / 27 و 28.
اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! در خانه‏هايى غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد اين براى شما بهتر است شايد متذكّر شويد!
و اگر كسى را در آن نيافتيد، وارد نشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگرديد!» بازگرديد اين براى شما پاكيزه‏تر است و خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است!.
صديقه شهيده، پشت در نرفت؛ بلكه جلوى در ايستاده بود كه با ديدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله عليها پشت در نرفته بود.

mkk1369;114965 نوشت:
سلام

حجاب حضرت چه بود؟

آیا پوشیه داشتند؟


چطور سیلی زده شد که گوشواره از گوششان درامد و افتاد زمین؟

و...



با سلام
[=&quot]علامه مجلسی می نویسد: هنگامی که خواستند علی علیه‏السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه علیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی‏اش صدمه‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشه‏ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل های تاریخی فراوان است.[/] [=&quot]خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است.
در بخشی از آن چنین می‏نویسد:[/]

[=&quot]«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از داخل شدن من و اصحابم شد.
با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند.
سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»([/][=&quot]بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحین الشریعه، ج1، ص267)[/]

[=&quot]
[/]
2-[=&quot]طبری در «دلائل الامامه» می[/][=&quot][/][=&quot]گوید: عمر در ضمن نامه[/][=&quot]‎[/][=&quot]ای برای معاویه پس از نقل قضیه سقیفه بنی ساعده و بیعت گرفتن برای ابوبکر، چگونگی برخورد با فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را چنین بیان می[/][=&quot]‎[/][=&quot]کند: [/]
[=&quot]«... به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ که پشت در بود گفتم: اگر علی ـ علیه السّلام ـ از خانه برای بیعت بیرون نیاید، هیزم فراوانی به اینجا بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را در آن بسوزانم یا علی ـ علیه السّلام ـ را برای بیعت به سوی مسجد می[/][=&quot]‎[/][=&quot]کشانم، آنگاه به خالد بن ولید گفتم: تو و مردان دیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گفتم خانه را به آتش می[/][=&quot]‎[/][=&quot]کشم. [/]
[=&quot]همان دم دستش را از در بیرون آورد تا مرا از ورود به خانه باز دارد، من او را دور نموده و با شدّت در را فشار دادم و با تازیانه بر دستهای او زدم تا در را رها کند، از شدّت درد تازیانه ناله کرد و گریست، نالة او بقدری جانکاه و جگر سوز بود که نزدیک بود، دلم نرم شود و از آنجا منصرف گردم، ولی به یاد کینه[/][=&quot]‎[/][=&quot]های علی ـ علیه السّلام ـ و حرص او بر کشتن قریشیان افتادم. با پای خودم لگد بر در زدم ولی او هم چنان در را محکم نگه داشته بود که باز نشود.
وقتی که لگد بر در زدم، صدای نالة فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را شنیدم و این ناله طوری بود که گمان کردم مدینه را زیر و رو کرد.
در آن حال فاطمه ـ سلام الله علیها ـ می[/][=&quot][/][=&quot]گفت: «یا ابتاه! یارسول الله! هکذا یُفعل بحبیبتک وا بنتک، آه! یا فضَّةُ الیکِ فخذینی فقدوا... قُتِلَ ما فی احشائی من حملٍ» ای پدر جان! ای رسول خدا! بنگر که این گونه با حبیبه و دختر تو رفتار می[/][=&quot]‎[/][=&quot]شود، آه! ای فضّه بیا و مرا در یاب، که سوگند به خدا، فرزندم که در رحم من بود، کشته شد. در عین حال در را فشار دادم، در باز شد. وقتی وارد خانه شدم؛ فاطمه ـ سلام الله علیها ـ با همان حال روبروی من ایستاد، ولی شدت خشم من، مرا به گونه‌ای کرده بود که گوئی پرده[/][=&quot]‎[/][=&quot]ای در برابر چشمم افتاده است، چنان سیلی روی روپوش، به صورت او زدم که به زمین افتاد...»([/][=&quot]طبری، دلائل الامامه، ج 2؛ شیخ عباس قمی, بیت الأحزان،‌ص 96 و 97)[/]

3-[=&quot]خصیبی در «الهدایه الکبری» و بحرانی در «العوالم» و همچنین بسیاری دیگر با ذکر سند به نقل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نوشته[/][=&quot]‎[/][=&quot]اند: [/] [=&quot]عمر با لگد بر در خانه کوبید، تا این که در به پهلوی فاطمه ـ سلام الله علیها ـ اصابت کرد، در حالی که، او به جنینی شش ماهه به نام محسن حامله بود و آن جنین سِقط گردید. [/]
[=&quot]آن گاه عمر، قنفذ و خالد بن ولید هجوم آوردند، عمر بر صورت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ سیلی زد به طوری که گوشواره[/][=&quot]‎[/][=&quot]اش در زیر مقنعه قطع گردید و صدایش به ناله برخواست و گفت: وا! ابتاه، وا رسول الله!! ابنتکِ فاطمة تکذّب و تضرب و یقتل جنین فی بطنها. [/]
[=&quot]«و ای پدر! وای رسول الله!! به دخترت نسبت دروغ می[/][=&quot]‎[/][=&quot]دهند، او را می[/][=&quot]‎[/][=&quot]زنند و فرزندش را می[/][=&quot]‎[/][=&quot]کشند.» [/]
[=&quot]امیرالمؤمنین در این هنگام فضّه را طلبید و گفت: بانویت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را کمک کن آن گونه که زنان حامله را در زایمان کمک می[/][=&quot]‎کنند. پس همانا از اثر لگد و ضرب در، درد زایمان او را فرا گرفت و محسنش سقط گردید.
[/]

[=&quot]راوی می[/][=&quot]‎[/][=&quot]گوید: امام صادق ـ علیه السّلام ـ آن چنان می[/][=&quot][/][=&quot]گریست و می[/][=&quot][/][=&quot]گفت که محاسنش از اشک تر شد.([/][=&quot]خصیبی، الهدایه الکبری، ص 408، بحرانی، العوالم، ج 11، ص 442. )[/]

[=&quot] [/] 1-[=&quot] [/][=&quot]شیخ صدوق در کتاب «الامالی» در حدیثی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با ذکر سلسله سند صحیح به نقل از امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ آورده است که: [/]
[=&quot]به همراه فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم. ناگهان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ما نگاهی کرد و گریست! گفتم: چه شده یا رسول الله؟! فرمود: «أبکی من ضربتک علی قرن، و لطم فاطمه ـ سلام الله علیها ـ خدّها.» از یاد ضربت شمشیر بر پیشانی تو و سیلی دشمن بر صورت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گریستم. (امالی شیخ صدوق, ص 198)[/]
[=&quot]این مطلب را علمای دیگر هم نقل کرده اند مانند: ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب ج 2, ص 51؛ ابن نما حلی در ذوب النضار ص 11؛ علامه مجلسی در بحار الانوار ج 44, ص 149.[/]

mkk1369;114965 نوشت:
پوشش حضرت ام ابیها (س) هنگام هجوم مهاجمان چه بود؟؟؟؟ سلام یه سوال با توجه به شرایطی که مهاجمین به خانه حضرت حمله کردند و حضرت در را می بستند که وارد شدند حجاب حضرت چه بود؟ آیا پوشیه داشتند؟ اگر داشتند ماجرای سیلی چگونه بود؟ چطور سیلی زده شد که گوشواره از گوششان درامد و افتاد زمین؟ و...

سلام علیکم
طبق آنچه دوستان عزیز فرمودند از نظر حجاب حضرت حجابشان کامل بوده است اما سوال کننده گرامی جریان هجوم به خانه حضرت و جریان سیلی که مربوط به جریان غصب فدک است را با هم مخلوط نموده اند
جریان هجوم به خانه حضرت در زمان گرفتن بیعت از حضرت علی علیه السلام ب اابابکر بوده وجریان سیلی زدن به بانوی دو عالم در هنگام برگشتن از مسجد وجریان غصب فدک بوده که دور جریان مجزای از هم با فاصله ای چند روزه بوده است

در جریان هجوم به خانه حضرت سلام الله علیها لطماتی به آ نحضرت زده شده که غیر از سیلی بوده است شهرستانی از ابراهیم بن سیار معروف به نظام رئیس معتزله نقل می‏کند که:عمر در ایام اخذ بیعت، در را بر پهلوی فاطمه زهرا زد و او بچه‏ای را که در رحم داشت، سقط کرد. نیز فرمان داد خانه را بإ؛ کسانی که در آن بودند بسوزانند، در حالی که در خانه، علی و فاطمه و حسن و حسین کسی دیگر نبود.
ملل و نحل، ج 2، ص 59، به نقل از فروغ ولایت، ص 189.
اما در جریان سیلی در کتاب اختصاص شیخ مفید از عبدالله سنان از امام صادق (ع) روایت می­کند: ابوبکر در رد فدک برای زهرا نامه نوشت. زهرا درحالی که نوشته را در دست داشت، عمر در راه به او رسید، گفت: دختر محمد! این نوشته چیست؟ حضرت فرمود: این نوشته ای است که ابوبکر در رد فدک برایم نوشته است. عمر گفت: بده به من. زهرا(س) حاضر نشد نوشته را به او بدهد.. سپس عمر او را سیلی زد. گویی اکنون به گوشواره های گوشش می نگرم که در اثر آن سیلی شکست. سپس نوشته را برداشت و پاره کرد. زهرا به خانه رفت و هفتاد و پنج روز بر اثر آن ضربت مریض بود تا شهید شد. (1) 2- مفضل در حدیثی از امام صادق(ع) نقل می کند : برای بیعت با ابوبکر، عمر با حالتی خشم و غضب با خالد و قنفذ آمدند درخانه علی (ع) قنفذ دستش را وارد خانه کرد تا در را باز کند . عمر با تازیانه چنان به بازوی زهرا زد که همچون بازوبند روی بازویش حلقه زد . لگدی به درکوبید که به شکم فاطمه (ع)خورد، در حالی محسن شش ماهه را در شکم داشت. سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ، خالد بن ولید، چنان به زهرا سیلی زدند که گوشواره اش شکست. فاطمه بلند بلند می گریست. پدر خود را صدا می زد. (2) برای اطلاع بیش تر به کتاب رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی و یورش به خانه وحی، نوشته آیه الله جعفر سبحانی و الدلیل الغراء علی شهاده الزهراء، نوشته آیه الله سبحانی مراجعه نمایید. پی نوشت ها: 1. رنج های حضرت زهرا، سید جعفرمرتضی عاملی ، ص155، انتشارات تهذیب،قم ،1382 به نقل از اختصاص ، ص185. 2. همان ، 605.
موضوع قفل شده است