آیا راهی هست که رفیق خدا بشم ؟ چجوری

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا راهی هست که رفیق خدا بشم ؟ چجوری

[="magenta"] آیا راهی هست که رفیق خدا بشم؟ جوابتون اگه مثبته؟لطفا بگین چجوری ؟
[/]

فاصله ما با خدا یک قدم است ، آن یک قدم را باید بر روی نفس گذاشت!

محب المهدي;164131 نوشت:
[="magenta"] آیا راهی هست که رفیق خدا بشم؟ جوابتون اگه مثبته؟لطفا بگین چجوری ؟
[/]

[="darkgreen"]الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ«3»
آنان که به غیب ایمان می‏آورند و نماز را بر پا می‏دارند و از آنچه به ایشان روزی داده‏ایم انفاق می‏کنند
[/]

[="magenta"]سلام

انفاق انفاق انفاق[/]

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش


دوستی ورفاقت زمانی به وقوع می پیوندد که دویار همدل و هم رای باشند .

در عقیده واعتقاد باهم نزدیک باشند .

ومهمتر از همه کفو هم باشند


اگر غیر ازاین باشد باید به این نکات توجه نمود :

دوست ورفیق از نظر شأن ومرتبه در چه موقعیتی با طالب دوستی قرار دارد ؟


اگر مقام ظاهری بالاتری دارد ؛ این مقام برای طالب دوستی چه پیامدهایی میتواند داشته باشد ؟


واگر مقام معنوی بالاتری دارد ، این مقام برای طالب دوستی چه اثراتی میتواند داشته باشد ؟


حال اگر طالب دوستی بخواهد دوست ورفیقی را برگزیند که خود منشاء آثار واثر باشد وبلکه خود او عامل ومؤثر باشد .وظایفی بس سنگین بر عهده اش خواهد بود تا نظر این عامل مؤثر را بر رفاقت ودوستی جلب نماید .

........

حق یارتان :Sham:

منظور شما از دوستی چیست؟ اگرمنظورتان این است که از خدا انتظار داشته باشید درست مثل افراد بشر با شما دوستی کند مثلا فقط به شما گوش کند بدون اینکه نصیحتتان کند! یا مثلا در امور شما مطلقا دخالت نکند وشما را به حال خودتان بگذارد یا خواسته ها وعلایقش با شما یکسان باشد! فکر نکنم چنین چیزی امکان پذیر باشد.خدا دوستی نیست که ناظر بی تفاوت اعمال ما باشدومطلقا کاری به کارما نداشته باشد.اوهم دوست ماست هم معلم ماست هم تربیت کننده ماست هم تغذیه کننده ماست هم پلیس ماست هم قاضی ماست هم مجازات کننده ماست هم عاشق ماست هم معشوق ماست! او همه کس ماست .کسی است که با احدی قابل مقایسه نیست واحدی مانند او نیست.

تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر

بهترین راه برای دوستی با خداست

محب المهدي;164131 نوشت:
[="magenta"] آیا راهی هست که رفیق خدا بشم؟ جوابتون اگه مثبته؟لطفا بگین چجوری ؟
[/]

سلام.

صلوات الله علی الحسین و علی اولاده و اصحابه،و لعنه الله علی قاتله و اعداه...

قال تعالی:

[="red"]«وَمِنَ النَّاسِ مَن يتَّخِدُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدَاداً يحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ»؛ [/]

«بعضي از مردم، معبودهايي غير از خدا براي خود انتخاب مي كنند و آنها را همچون خدا دوست دارند اما كساني كه ايمان آوردند محبتشان نسبت به خدا شديدتر است!»

البته تا دوست داشتنی نباشد،دوستی و رفاقت بی معنی است،پس باید معبود خود را فقط خدا دانست و از معبودهای دیگر اجتناب کرد تا دوستی پابرجا بماند...

علامه طباطبایی در کتاب قران در اسلام با اندکی تصرف چنین می فرماید:

در اوائل افراد بتها را معبود خود قرار می دادند برای همین خدا فرمود :[="red"]و اجتنبوا الرجس من الاوثان (حج : 30)[/] دورى گزينيد از پليديها كه بتها باشند)؛ ولى با تاءمل و تحليل معلوم مى شود كه پرستش بتها براى اين ممنوع بوده است كه خضوع و فروتنى در برابر غير خدا است ، و بت بودن معبود نيز خصوصيتى ندارد، چنانكه خداى متعال طاعت شيطان را عبادت او شمرده و مى فرمايد:[="red"] الم اعقد اليكم يا بنى آدم لا تعبدوا الشيطان (يس : 60)[/] آيا فرمان ندادم به شمااى بنى آدم كه شيطان را نپرستيد.
و با تحليلى ديگر معلوم مى شود كه در طاعت و گردن نهادن انسان ، ميان خود و غير فرقى نيست ، چنانكه از غير نبايد اطاعت كرد، از خواستهاى نفس در برابر خداى متعال نبايد اطاعت و پيروى نموده ، چنانكه خداى متعال اشاره مى كند: [="red"]افرايت من اتخذ الهه هواه ؟ (جاثيه : 3)[/] آيا ديدى كسى را كه هواى نفس خود را خداى خود قرار داده ؟ و با تحليل دقيق ترى معلوم مى شود كه اصلا به غير خداى متعال نبايد التفات داشت و از وى غفلت نمود، زيرا توجه به غير خدا همان استقلال دادن به او و خضوع و كوچكى نشان دادن در برابر اوست ، و اين ايمان ، روح عبادت و پرستش مى باشد. خداى متعال مى فرمايد:[="red"] و لقد ذرانا لجهنم كثيرا من الجن و الانس تا آنجا كه مى فرمايد: اولئك هم الغافلون (اعراف : 179)[/] سوگند مى خورم ما بسيارى از جن و انس را براى جهنم آفريديم ... آنان همان غفلت كنندگان از خدا هستند.)

چنانكه ملاحظه مى شود از آيه كريمه : [="red"]و لاتشركوا به شيئا[/] ابتداء فهميده مى شود كه نبايد بتها را پرستش ‍ نمود، و با نظرى وسيعتر مى شود كه بايد انسان از ديگران ، به غير اذن خدا، پرستش كند، و با نظرى وسيعتر از آن انسان حتى از دلخواه خود نبايد پيروى كند، و با نظر وسيعتر از آن نبايد از خدا غفلت كرد و به غير او التفات داشت...

اینها تقریبا سیر و مراتب دوستی با خداست ...که بر حسب مراتب شدت وضعف دارد...

موفق


سلام علیکم
علی قوله تعالی :

ادعونی استجب لکم
مرا دعوت کنید تا دعوتتان را اجابت نمایم.


و هو صادق الوعد
و او کسی است که در وعده و قرارش صادق و وفادار است و به وعده اش عمل میکند.


شما
برای دوستی با هر کسی دوست شما از شما صداقت و وفاداری را در دوستی میطلبد.

برای دوستی با خدا نیز شما نیز در قلبتان به صداقت و وفاداری نیاز دارید.و بدانید که او بر نفس انسان بصیر است و هیچ چیز بر او پوشیده نبوده و نیست و نخواهد بود و بسیار بسیار بیشتر از آنچه که فکر کرده اید غفور و بخشنده است بر بنده ای که از روی ناآگاهی اعمالی را مرتکب شده و میشود.

یاحق



امام صادق(ع) می فرمایند: «نشانه ایمان خالص به خداوند این است که خدا در قلب او محبوب تر و دوست داشتنی تر از خودش و پدر و مادر و فرزند و همسر و مالش و از همه مردم باشد.»



[=Microsoft Sans Serif]

از این روست که پیامبر اکرم (ص) در مناجات با خدای خویش عرضه می دارد: «اللهم اجعل حبک احب الی من نفسی و اهلی و من الماء البارد؛ بار خدایا، محبت خود را در قلب من از محبت به خودم و خانواده ام و از دوست داشتن آب گوارا و خنک محبوب تر گردان.»


محبت خدا در صورتی کارساز است که در مقام عمل نمودار گردد، یعنی محبّ و عاشق واقعی کسی است که اراده و خواست محبوب را بر خواست خویش مقدم بدارد و در مقام اطاعت و پیروی از خدا و رسول خدا و جانشینان آن حضرت برآید: «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله؛ بگو اگر خدا را دوست می دارید مرا (پیامبر) پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد.»(آل عمران/۳۱)

امام صادق (ع) در پاسخ به پرسش برخی اصحاب مبنی بر اینکه «آیا خداوند ما را به دوستی خویش برگزیده است؟» با اشاره به آیه فوق، فرمودند: «هر کس می خواهد بداند که آیا خداوند او را دوست دارد یا نه، باید به فرمان های خدا عمل و از ما پیروی کند.»


بنابراین هر اندازه عشق و محبت انسان به خدا بیشتر باشد، طاعت و بندگی او نیز بیشتر می شود، درباره پیامبر (ص) می گویند: «پیامبر خاتم پرستنده ترین انسان ها نسبت به خداوند متعال بود، زیرا دوستدارترین آن ها نسبت به خدایش بود».


امام صادق (ع) می فرمایند: «خدا را نافرمانی می کنی در حالی که اظهار عشق و محبت به او می کنی، این محال است. اگر محبت تو صادقانه بود از او اطاعت می کردی، چرا که دوستدار نسبت به کسی که دوستش می دارد، فرمانبردار است.»


در روایتی از امام صادق (ع) دوری از دنیاطلبی راه درک حلاوت عشق و محبت الهی بیان شده است: «اذا تخلی المومن من الدنیا سما و وجد حلاوه حب الله؛ هر گاه مؤمن از دنیا کنار کشد، بلند مرتبه گردد و شیرینی محبت خداوند را دریابد»


مؤمن راستین در همه حال مطیع پروردگار است و در تمام مراحل زندگی به دنبال راهنمایی های اوست و از هر گونه خودمحوری و متابعت نفس و مشتهیات نفسانی اجتناب می ورزد.

در روایتی از امام صادق (ع) دوری از دنیاطلبی راه درک حلاوت عشق و محبت الهی بیان شده است: «اذا تخلی المومن من الدنیا سما و وجد حلاوه حب الله؛ هر گاه مؤمن از دنیا کنار کشد، بلند مرتبه گردد و شیرینی محبت خداوند را دریابد.»(۶)


همچنین فرمودند: «گاهی دوستی برای خدا و رسول است و گاهی برای دنیا، محبتی که برای خدا و رسول است پاداشش بر خداست و آنچه برای دنیاست اجر و مزدی ندارد.»

خیلی راحت :
هر کاری می کنی برای رضای خدا باشه و همواره سعی کنید اولویت هر مقطعی از زندگیت به دست آوردن رضایت پروردگار باشه.

[="magenta"]سلام

فکرمیکنید از دوستی خداوند بالاتر نیست ؟

ابراهیم خلیل هرچه داشت در راه خدا ایثار کرد و خداوند همه انرا به اضافه به او باز گرداند و از اینرو دوست خدا شد .

و حسین ابن علی (ع) هرانچه داشت در راه خدا ایثار کرد و خداوند همه انرا پذیرفت و حسین غرق در وجود خدا شد و از اینروست که باید خاک حسین را توتیای چشم کرد .[/]

بهلول;164404 نوشت:
سلام

فکرمیکنید از دوستی خداوند بالاتر نیست ؟

ابراهیم خلیل هرچه داشت در راه خدا ایثار کرد و خداوند همه انرا به اضافه به او باز گرداند و از اینرو دوست خدا شد .

و حسین ابن علی (ع) هرانچه داشت در راه خدا ایثار کرد و خداوند همه انرا پذیرفت و حسین غرق در وجود خدا شد و از اینروست که باید خاک حسین را توتیای چشم کرد .



سلام علیکم

بنده متوجه منظور شما نشدم لطفا بیشتر توضیح دهید که
که بالاتر از دوستی با خدا چیست ؟

راه دوستی با خدا قربت و نزدیک شدن به خدایتعالی است.
پس معنائی که مد نظر است همین است.

چه چیز و یا چه هدفی از این بالاتر است ؟


حضرت ابراهیم - خاک کربلا و امام حسین علیه السلام را مطرح فرمودید معنایش چیست ؟

یاحق

[="blue"]سلام

تازمانی که خدا را بخوانی تا نیازت را براورد او نیازت را میدهد حتی به اضافه و این دوستی با خداست ولی به او قرین نمیشوی چرا که برای دنیایت یا اخرتت خدا را میخواهی ولی زمانی که مجنون وار لیلی را بخواهی حال هر شکلی که داشته باشد یعنی عاشق بشوی ان زمانست که به او قرین میشوی و هرکه با خدا قرین شد خاکش مقدس میشود . چون بوی خدا میگیرد .[/]

موضوع قفل شده است