جوان و مدگرايي( حاج آقا دكتر بي ريا و دكتر رهنمايي)
تبهای اولیه
جوان و مدگرايي( حاج آقا دكتر بي ريا و دكتر رهنمايي)
در غار علي صدر در هر قايقي سه چهار نفر نشسته بوديم. عمامهي نوراني اغلب دوستان سفيد و در سياهي و تاريكي غار خيلي نمود داشت. ما سوار قايق بوديم، پارو ميزديم و جلو ميرفتيم يك صداي ترانه و تنبك زدني از مقابل ميآمد. بعضي از برادرها گفتند الآن يك مقداري ممكن است به ما بيحرمتي بشود. گفتيم إن شاء الله چيزي نميشود. خب،اين غار هم پيچ اندر پيچ است. به محض اين كه قايقهاي ما به هم رسيد و آنها متوجه شدند كه چند تا روحاني سوار قايق هستند، صداي ترانه و تنبك خوابيد و يكي از آنها گفت: بر محمد و آل محمد صلوات.
ما به همراه خانواده يك سفري ميخواستيم از كانادا به زيارت برادر عزيزمان حاج آقاي بيريا و چند نفر از دوستان برويم. هنگام ظهر به يك استراحتگاه رسيديم و گفتيم، وقت ظهر است، بايستيم اقامهي نماز، صرف نهار و استراحتي بكنيم بعد حركت كنيم. برنامهي ما هم اين بود كه هر جا ميرفتيم اگر هوا، فضا مساعد بود زير يك درخت و سايهباني نماز جماعت ميخوانديم. تعداد ما هم، خودمان و بروبچههايمان بوديم كه به نماز جماعت ميايستادند. آن روز ظهر يكي از دوستان قامت بست و ما اقتدا كرديم. يك نماز جماعت پنج شش نفرهاي شد. وقتي نماز تمام شد من ديدم كه يك زن وشوهري آمدهاند، كنار ما؛ اما با يك حالت خاصي. خيلي گويا ما را برداشت كردهند، از ما خوششان آمده است. آقا؛ يك مردي با محاسن بلند و تمام بدنش پوشيد. و خانم هم همين طور؛ بدنش پوشيده بود. در نگاه اول، من گفتم كه شايد آنها مسلمان باشند، از ديدن چند تا بچه مسلمان خوششان آمده است. به هر حال وقتي باب گفتگو باز شد؛ آن آقا گفت كه من روحاني كليسا هستم. ما تعجب كرديم. چه طور اين قدر رغبت پيدا كرده است همنشين ما بشود! حتماً ميخواهد يك مطلب خاصي بگويد. گفت: از شماها خوشمان ميآيد. گفتيم چرا؟ گفت: شما بچه مسلمانها هر كجا باشيد هويت دينيتان با شماست. در بازار، امان عمومي، فرودگاه، پارك و هر كجا كه باشيد همين كه چند وعده نماز داريد و ميايستيد و مقيد هم هستيد و نمازتان را ميخوانيد، و به اين صورت (جماعت) هم ميخوانيد، اين، هويت ديني شما را شاخص ميكند. ايشان ميگفت: روزهاي يكشنبه در كليسا، تكيه كلام من به مسيحيهايي كه در كليسا شركت كردهاند، اين است كه براي ترويج آيين مسيحيت بايد از مسلمانها الگو گرفت. جوانها مسلمان هر كجا هستند اين هويت را دارند؛ شما به يك محيط بسته و يك كليسا اختصاص دادهايد. بيرون كليسا ديگر خبيري از دين نيست.