جمع بندی آیا اینکه می گویند سرنوشت هر سال انسان در شب قدر نوشته می شه درسته ؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا اینکه می گویند سرنوشت هر سال انسان در شب قدر نوشته می شه درسته ؟

سلام خسته نباشید
با آرزوش قبولی عبادات شما .
دوستان در این شب ها زیاد شنیده می شه که می گویند سرنوشت سالانه انسانها در شب قدر نوشته می شه .
حالا برای من سوال شده که اصلا چرا خدا که اصلا محدود به زمان نیست باید سرنوشت سالانه انسان را در یک شب بنویسه ؟
یک بار بنده از یک روحانی شنیدم ( فامیلشون را نمی دونم)
یکی از ایشون پرسید گفت خدا که می دونه ما آخر بهشتی می شیم یا جهنمی چرا ما را می آفریند :
ایشون جواب خیلی زیبایی داد .
گفت علم خدا با علم ما فرق داره . گفت خدا محدود به زمان نیست ، همه چیز برای خدا در زمان حال هست یعنی می گفت لحظه مرگ ما برای خدا زمان حال محصوب می شه و لحظه مرگمان هم همین طور .

با توجه به این پاسخ چرا باید خدا سرنوشت انسان را در هر سال بنویسه ؟

rezachess;254621 نوشت:
سلام خسته نباشید
با آرزوش قبولی عبادات شما .
دوستان در این شب ها زیاد شنیده می شه که می گویند سرنوشت سالانه انسانها در شب قدر نوشته می شه .
حالا برای من سوال شده که اصلا چرا خدا که اصلا محدود به زمان نیست باید سرنوشت سالانه انسان را در یک شب بنویسه ؟
یک بار بنده از یک روحانی شنیدم ( فامیلشون را نمی دونم)
یکی از ایشون پرسید گفت خدا که می دونه ما آخر بهشتی می شیم یا جهنمی چرا ما را می آفریند :
ایشون جواب خیلی زیبایی داد .
گفت علم خدا با علم ما فرق داره . گفت خدا محدود به زمان نیست ، همه چیز برای خدا در زمان حال هست یعنی می گفت لحظه مرگ ما برای خدا زمان حال محصوب می شه و لحظه مرگمان هم همین طور .

با توجه به این پاسخ چرا باید خدا سرنوشت انسان را در هر سال بنویسه ؟

السلام علیک یا امیر المؤمنین


با سلام و عرض تسلیت شهادت مولی الموحدین علیه السلام

سرنوشت یک سال تمامی مخلوقات از جمله تمامی انسان ها ، در شب قدر معین می شود و به صورت برنامه ای نوشته شده توسط روح و فرشتگان خدمت امام زمان عج الله عرضه می شود.

نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که ؛ امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله‏ اند، يكى اجمال و ابهام، و ديگر مرحله تفصيل. شب قدر، شبى است كه امور از مرحله احكام و ابهام به مرحله فرق و تفصيل بيرون مى‏ آيند. (يعنى در خور فهم بشر مى‏ گردد)

(ر.ک: ترجمه الميزان، ج‏18، ص200.)

من متوجه نشدم می شه بیشتر توضیح بدید ؟

rezachess;255543 نوشت:
من متوجه نشدم می شه بیشتر توضیح بدید ؟

با سلام
شب قدر در زندگي هر كسي از چنين جايگاهي برخوردار است و موجبات تحول و تغيير اساسي در زندگي بشر مي شود؛ زيرا خداوند در سوره قدر و دخان و آيات ديگر بيان مي دارد كه در اين شب قدر است كه با نزول فرشتگان و تعيين قدر و سرنوشت هر كسي وضعيت دست كم يك ساله وي مشخص و مقدر مي گردد.
شب قدر شب تقدير و سرنوشت است و شبي است كه وضعيت امور جهان و انسان رقم مي خورد و هر آن چيزي كه در طول يك سال مي بايست به انسان داده شود مشخص ومعلوم مي شود.

در حقيقت در اين شب قدر است كه هر چيزي با توجه به حكمت (اهداف كلي و مقاصد از پيش تعيين شده) جدا مي شود و وضعيت هر چيزي معلوم مي گردد و خداوند آن را به شكل دفعي در آن شب مبارك فرو مي فرستد و در اختيار معصوم و انسان كامل قرارمي دهد تا معصوم(ع) مردم را انذار كند و وضعيت آنان را توضيح و تشريح كند تا در طول سال برخي را كه ضرر و زيان دارد با اعمال نيك و دعا دفع و امور خير را جلب و جذب كنند.
از اين رو گفته شده آن چه در شب قدر تعيين مي شود و انزال دفعي مي يابد در هر شبي دوباره تعيين تكليف مي گردد و كساني كه با شب زنده داري و اعمال شب و قرآن خواندن و عبادت و استغفار زندگي مي كنند آثار بد را مي زدايند و اجازه نمي دهند تا به شكل قضاي حتم و قطعي در آيد و امور خير را به سوي خويش جذب مي كنند. اما كساني كه در طول شب هاي سال اين گونه عمل نمي كنند گرفتار قضاي حتمي و قطعي مي گردند.

خداوند در سوره دخان در مورد شب قدر می فرمایند : فيها يُفْرَقُ كُلُّ امْرٍ حَكيم‏ (دخان/4) در آن شب هر امر استواری معین و ممتاز می گردد.

علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این آیه مبرکه می فرمایند : امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله‏ اند، يكى اجمال و ابهام، و ديگر مرحله تفصيل. شب قدر، شبى است كه امور از مرحله احكام و ابهام به مرحله فرق و تفصيل بيرون مى‏ آيند. (يعنى در خور فهم بشر مى‏ گردد) (ر.ک: ترجمه الميزان، ج‏18، ص200.)

شهید مطهری (ره) در این مورد توضیحاتی دارند که خلاصه آن را در اینجا بیان می کنیم:

مقصود از اين كه «در اين شب تفريق مى‏ شود» چيست؟ كلمه «فَرق» همين چيزى است كه ما مى‏ گوييم «تفريق»؛ يعنى دو چيز را كه اول با هم هستند وقتى از يكديگر تجزيه كنند و تفصيل بدهند، اين را مى‏ گويند «فرق»؛ نقطه مقابل «جمع» است. اشياء به هم پيوسته را از يكديگر جدا كردن «فرق» است. اين، هم در امور عينى و هم در امور ذهنى و فكرى درست است. اگر شما يك مطلب علمى را كاملا تجزيه كنيد و بشكافيد اين هم باز خودش «فرق» و «تفريق» و «تفصيل» است‏....

هر چيزى در نزد پروردگار حقيقتى و بلكه حقايقى دارد و خلقتش در اين عالم در واقع تنزل و نزول آن حقيقت است، يا به تعبير ديگر مثل اين است كه سايه آن حقيقت در اين عالم اسمش مى‏ شود «امر مادى»، «امر زمانى»، «امر مكانى».

ادامه دارد ...

اين تشبيه، ضعيف است ولى باز نسبتاً مى‏ تواند چيزى را بفهماند: شما خودنويستان را جوهر مى‏ كنيد. در مخزن اين خودنويس شما جوهر زيادى هست. بعد با اين خودنويستان شروع مى‏ كنيد به نوشتن، يك نامه مى‏ نويسيد: «حضور مبارك دوست عزيزم جناب آقاى الف ...» اگر از شما بپرسند كه اين كلمات چيست؟ مگر غير از همين جوهرهاست كه روى صفحه كاغذ قرار گرفته؟ اصلا غير از اين جوهر كه چيزى نيست. آيا اين جوهر الآن به وجود آمد؟ اين جوهر نبود؟ [پاسخ مى‏ دهيد] چرا بود. اين جوهرها در مخزن كه بود حد نداشت، شكل نداشت، از يكديگر جدا نبودند، اين خصوصيات نبود؛ اين بود كه در آنجا فقط اسمش جوهر بود و بس. ولى وقتى همان جوهر (نه چيز ديگرى) در اينجا مى‏ آيد، حد و شكل و كيفيت مى‏ پذيرد، اين مى‏ شود «حضور»، آن مى‏ شود «محترم». در اينجا ديگر «محترم» غير از «حضور» است. هيچ وقت انسان «حضور» را با «محترم» اشتباه نمى‏ كند، چنان‏كه‏ «الف» را با «ب» و «ب» را با «ج» اشتباه نمى‏ كند. اينها كه در سابق متحد و يكى بودند و در آنجا اساساً جدايى و چندتايى نبود و وحدت بود، در مرحله نوشتن، بر آن كثرت و فرق و جدايى حكمفرما شد. البته با همين مخزن هم مى‏ شد شما به جاى «حضور محترم ...» چيز ديگرى بنويسيد و شكل ديگرى به آن بدهيد، ولى دست شما آمد اين شكل را به آن داد. پس اين كلمات را شما در اينجا به وجود آورديد ولى كلمات به يك معنا قبلا وجود داشت اما نه به صورت كلمه و جدايى.

هر امر حكيم- كه در اينجا مقصود از «حكيم» همين چيزى است كه عرض كرديم، يعنى در حال احكام و وحدت و بساطت است- در اين شب از يكديگر جدا مى‏ شوند، تنزل پيدا مى‏ كنند و به صورت حدود و اشكال و خصوصيات درمى‏ آيند.

مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏26، ص625-628.

تعیین سرنوشت در شب قدر

پرسش:
سرنوشت سالانه انسانها در شب قدر نوشته می شود .چرا خدائی که اصلا محدود به زمان نیست باید سرنوشت سالانه انسان را در یک شب بنویسد ؟

پاسخ: سرنوشت یک سال تمامی مخلوقات از جمله تمامی انسان ها ، در شب قدر معین می شود و به صورت برنامه ای نوشته شده توسط روح و فرشتگان خدمت امام زمان (عجل الله فرجه) عرضه می شود.

خداوند در سوره دخان در مورد شب قدر می فرمایند : فيها يُفْرَقُ كُلُّ امْرٍ حَكيم‏ (1) در آن شب هر امر استواری معین و ممتاز می گردد.

علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این آیه مبارکه می فرمایند : امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله‏ اند، يكى اجمال و ابهام، و ديگر مرحله تفصيل. شب قدر، شبى است كه امور از مرحله احكام و ابهام به مرحله فرق و تفصيل بيرون مى‏ آيند. (يعنى در خور فهم بشر مى‏ گردد)(2)

شهید مطهری (ره) در این مورد توضیحاتی دارند که خلاصه آن را در اینجا بیان می کنیم:

مقصود از اين كه «در اين شب تفريق مى‏ شود» چيست؟ كلمه «فَرق» همين چيزى است كه ما مى‏ گوييم «تفريق»؛ يعنى دو چيز را كه اول با هم هستند وقتى از يكديگر تجزيه كنند و تفصيل بدهند، اين را مى‏ گويند «فرق»؛ نقطه مقابل «جمع» است. اشياء به هم پيوسته را از يكديگر جدا كردن «فرق» است. اين، هم در امور عينى و هم در امور ذهنى و فكرى درست است. اگر شما يك مطلب علمى را كاملا تجزيه كنيد و بشكافيد اين هم باز خودش «فرق» و «تفريق» و «تفصيل» است‏....

هر چيزى در نزد پروردگار حقيقتى و بلكه حقايقى دارد و خلقتش در اين عالم در واقع تنزل و نزول آن حقيقت است، يا به تعبير ديگر مثل اين است كه سايه آن حقيقت در اين عالم اسمش مى‏ شود «امر مادى»، «امر زمانى»، «امر مكانى».

اين تشبيه، ضعيف است ولى باز نسبتاً مى‏ تواند چيزى را بفهماند: شما خودنويستان را جوهر مى‏ كنيد. در مخزن اين خودنويس شما جوهر زيادى هست. بعد با اين خودنويستان شروع مى‏ كنيد به نوشتن، يك نامه مى‏ نويسيد: «حضور مبارك دوست عزيزم جناب آقاى الف ...»
اگر از شما بپرسند كه اين كلمات چيست؟ مگر غير از همين جوهرهاست كه روى صفحه كاغذ قرار گرفته؟ اصلا غير از اين جوهر كه چيزى نيست. آيا اين جوهر الآن به وجود آمد؟ اين جوهر نبود؟ [پاسخ مى‏ دهيد] چرا بود. اين جوهرها در مخزن كه بود حد نداشت، شكل نداشت، از يكديگر جدا نبودند، اين خصوصيات نبود؛ اين بود كه در آنجا فقط اسمش جوهر بود و بس. ولى وقتى همان جوهر (نه چيز ديگرى)
در اينجا مى‏ آيد، حد و شكل و كيفيت مى‏ پذيرد، اين مى‏ شود «حضور»، آن مى‏ شود «محترم». در اينجا ديگر «محترم» غير از «حضور» است. هيچ وقت انسان «حضور» را با «محترم» اشتباه نمى‏ كند، چنان‏كه‏ «الف» را با «ب» و «ب» را با «ج» اشتباه نمى‏ كند. اينها كه در سابق متحد و يكى بودند و در آنجا اساساً جدايى و چندتايى نبود و وحدت بود، در مرحله نوشتن، بر آن كثرت و فرق و جدايى حكمفرما شد.
البته با همين مخزن هم مى‏ شد شما به جاى «حضور محترم ...» چيز ديگرى بنويسيد و شكل ديگرى به آن بدهيد، ولى دست شما آمد اين شكل را به آن داد. پس اين كلمات را شما در اينجا به وجود آورديد ولى كلمات به يك معنا قبلا وجود داشت اما نه به صورت كلمه و جدايى.

هر امر حكيم- كه در اينجا مقصود از «حكيم» همين چيزى است كه عرض كرديم، يعنى در حال احكام و وحدت و بساطت است- در اين شب از يكديگر جدا مى‏ شوند، تنزل پيدا مى‏ كنند و به صورت حدود و اشكال و خصوصيات درمى‏ آيند. (3)

جهت مطالعه بیشتر:
شهید مطهری(ره) ، تفسیر سوره دخان.

------------------------------------
(1) دخان/4.
(2)
ر.ک: ترجمه الميزان، ج‏18، ص200.
(3) مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏26، ص625-628.

موضوع قفل شده است