خاطره‌گویی پزشک ویژه رهبر کبیر انقلاب

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
خاطره‌گویی پزشک ویژه رهبر کبیر انقلاب

در مراسم «یادمان شهدای جامعه پزشکی» صورت گرفت
موسی زرگر بعد از ظهر امروز در مراسم «یادمان شهدای جامعه پزشکی» که در دانشکده پرستاری دانشگاه شیراز در بیمارستان نمازی این شهر برگزار شد، در بیان خاطرات خود اظهار داشت: خاطرات را از کجا شروع کنم؟ از نواب و طیب؟ از کاشانی از مجلس چهارم؟ از 30 تیر؟ از 28 مرداد؟ از 22 بهمن؟ از آنهایی که شمشیر کشیدند و این مردم را در نهضت خمینی کبیر به خاک و خون کشیدند؟ پزشک ویژه امام خمینی(ره) بیان کرد: چه شد که امام، این پابرهنه را به عنوان وزیر دوم بهداری و بهزیستی انتخاب کرد.وی افزود: روز اول وزارت رفتم به سفارت‌خانه آمریکا که در دست جوانان بود، پس از آن جنگ آغاز شد و سریع رفتم به منطقه غرب و در نهایت در 40 مورد، نام من برای ترور درآمد و اثر نبخشید و خواست خدا این بود که این پابرهنه زنده بماند و برای شما از خاطراتش بگوید.زرگر با بیان اینکه در ابتدا مسئولیت وزارت را قبول نکرده، خاطرنشان کرد: به خدمت امام رسیدم و در کنار ایشان، آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله باهنر نیز حضور داشتند و بیان کردم، مسئولیتی که این عزیزان به من پیشنهاد داده‌اند را نمی‌توانم بپذیرم.پزشک و جراح حضرت امام(ره) در بیان دلیل عدم پذیرش پست وزارت ابراز داشت: خدمت امام عرض کردم که شما فرموده‌اید گرفتن پست برای کسانی که تزکیه نکرده‌اند، خطرناک است و من تزکیه نداشته‌ام همچنین امر فرموده‌اید که باید به کار مسلط بود و من هنوز نمی‌توانم یک نامه بنویسم.وزیر بهداری و بهزیستی اوایل انقلاب (دومین وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) ادامه داد: امام بیان کردند که وی، فردی از خانواده کشاورز، بیچاره و زمین‌خورده است و خاضع برخورد می‌کند و او را در تصمیم‌گیری راحت بگذارید.نماینده دوره‌های اول، دوم و پنجم مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: با تعریفی که آیت‌الله بهشتی از من داشت، بسیار متعجب شده و با خود فکر کردم که فردی زمین‌خورده و پابرهنه بیش نیستم و این از الطاف الهی ا‌ست و پس از آن امام نیز بر وزارت من تاکید کردند.مدیر گروه جراحی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدماتی بهداشتی، درمانی تهران با اشاره به تصویری از وی با رهبر کبیر انقلاب، تصریح کرد: این روز، برای من که زندگی‌ام پر از درد و رنج و گوشه‌ای نشستن و شاخه تنهایی شکستن بود، به شمار می‌آید.پزشک ویژه امام خمینی(ره) گفت: بودن در کنار امام به عنوان طبیب، بسیار لذت‌بخش بود.وی اظهار داشت: در اوج جنگ به من خبر دادند که بیا دانشکده افسری چرا که امام حال خوشی ندارند و در آن شب افراد حاضر در بیمارستان قم، می‌گفتند که امام، امشب تمام می‌کند و من تصمیم گرفتم ایشان را به بیمارستان قلب تهران ببرم.زرگر با اشاره به مقاومت یاران امام برای جدایی از ایشان گفت: امام از من پرسید که آیا برای شما به عنوان یک پزشک، حجت تمام شده که پاسخ دادم آری و ایشان لباس پوشیدند و به طرف آمبولانس حرکت کردند.پزشک و جراح حضرت امام(ره) اضافه کرد: امام همواره مرا با واژه «فرزندم» خطاب می‌کردند و این خاطره چقدر برای من که خدمت‌گزار ایشان بودم، خوشایند بود.عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی و خدماتی بهداشتی، درمانی تهران افزود: روزی یکی از دوستان ما در آن شب که می‌خواستیم امام را به تهران منتقل کنیم، به من گفت که برای من دعا کن چراکه دعای تو مستجاب می‌شود.نماینده دوره‌های اول، دوم و پنجم مجلس شورای اسلامی ادامه داد: وی خاطره‌‌ای را بیان کرد که من از یاد برده ‌بودم و آن این بود که در آن شب، در حالی که امام را به طرف آمبولانس می‌بردیم، رو به آسمان دعا کردم که خداوند، ولی ما را 10 سال دیگر زنده نگه دارد و تا زمان رحلت ایشان نیز 10 سال طول کشید.