جمع بندی آیا امام علی(علیه السلام) به ماجرای غدیر خم برای اثبات حقانیت خودشان استناد کرده اند؟

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا امام علی(علیه السلام) به ماجرای غدیر خم برای اثبات حقانیت خودشان استناد کرده اند؟

با سلام خدمت دوستان عزیز، سوای از تهمت های زده شده به برترین افراد امت اسلامی باید موارد را متذکر شویم که البته امیدواریم که مدیران محترم اقدام به بستن تایپک نکنند.

حامد;309865 نوشت:
1- سریع و غیر منتظره بودن ، جریان سقیفه سریع و ناگهانی صورت گرفت یعنی مردم در حال کفن و دفن رسول الله بودند که مساله سقیفه به وقوع پیوست

بر هیچکس پوشیده نیست که کفن و دفن پیامبر حداقل 3 روز به طول انجامید و در ضمن باید این را یادآور بشویم که سقیفه مخصوص همان حادثه نبوده است، عموما اهل مدینه در موارد حاد و تصمیم گیری های مهم در آنجا جمع می شدند و باید اعتراف کرد که سقیفه به نوعی همان مجلس و شورای امروزی بوده است، باید در نظر داشت که از فرهنگ 1400 سال پیش نمی توان انتظاری بیش از سقیفه داشت و نمی توان انتظار داشت که همچون تمدن مدرن روم و بیزانس دارای شورای چندگانه می بودند.

حامد;309865 نوشت:
2- سران کودتا از افراد صاحب قدرت و صاحب نفوذند ، در کودتای سقیفه سران ، صاحب قدرت و نفوذ بودند . دو تن از آنها یعنی ابوبکر و عمر از سرداران و نزدیکان سببی رسول الله ص بودند

می توانید بگویید ابوبکر از کدام نیروی خارجی تغذیه می کرده و کدام قدرت خارجی پشت سرش بوده است؟
می توانید بگویید ثروت ابوبکر در زمان به خلافت رسیدن و زمان ترک خلافت چه قدر بوده است؟
می توانید بگویید به غیر از قدرتی که ناشی از اسلام و صحابیت ایشان بوده است چه قدرتی دیگری ایشان داشته اند؟

همچنین این موارد در خصوص حضرت عمر نیز صدق می کند، در کجای دنیا دیده اید که کسی خلیفه باشد و در زمان شهادتش وصیت کند که قرض او را بپردازند؟
آری صاحب بزرگترین امپراتوری زمان خود قرض داشته است!!!

حامد;309865 نوشت:
3- استفاده از نیروی نظامی و ایجاد فضای رعب و وحشت ، در کودتای سقیفه نیز از قدرت شمشیر و ایجاد ترس و وحشت بخوبی استفاده شد . بخصوص با حمله کودتاچیان به خانه علی ع و فاطمه ع که عزیزترین امت درنزد رسول الله ص بودند همه اهالی مدینه این پیام را دریافت کردند که جان مخالفین در امان نخواهد بود . حمله به خانه فاطمه ع اساسی ترین وسیله برای ایجاد رعب و وحشت و شکستن تفکر مخالفت بوده است . با مضروب ساختن فاطمه ع و کشاندن ظالمانه علی ع به مسجد برای اخذ بیعت و تهدید به قتل در صورت امتناع از آن ، جریان سقیفه بیش از پیش ماهیت کودتایی خود را نشان می دهد

برای ادهای خود یک نمونه از این نیروی انتظامی زمان اسلام را نام ببرید!!!
در تصورات خود پلیس ضد شورش را ساخته اید؟ زهی خیال باطل...

در مورد حمله به خانه بانوی طاهره فاطمه زهرا رض شما یک مورد از روایات شیعه را بیاورید که امیرالمومنین علی و سیدنا حسن و سیدنا حسین رضی الله انهم عجمعین به آن حادثه به صورت صریح و صحیح اشاره نموده اند.

حامد;309865 نوشت:
پس اگر بخواهیم دلیل این انفعال اسفناک را در دو کلمه خلاصه کنیم می گوییم:
1- کودتا
2- ساده اندیشی

شما صحابه و انصار و مهاجرین را به کودتا و ساده اندیشی متهم می کنید، خوب ببینید قرآن در مورد ایشان چه می گوید:

وَمِنَ الْأَعْرَ‌ابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ‌ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُ‌بَاتٍ عِندَ اللَّـهِ وَصَلَوَاتِ الرَّ‌سُولِ ۚ أَلَا إِنَّهَا قُرْ‌بَةٌ لَّهُمْ ۚ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّـهُ فِي رَ‌حْمَتِهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ ﴿التوبه ٩٩
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِ‌ينَ وَالْأَنصَارِ‌ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّ‌ضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَ‌ضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِ‌ي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ‌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿التوبه١٠٠

و گروهی از بادیه نشینانِ [جزیرة العرب] کسانی هستند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و آنچه را انفاق می کنند، مایه قرب به خدا و دعاهای پیامبر می دانند؛ آگاه باشید! انفاقشان وسیله تقرّب برای آنان است، به زودی خدا آنان را در رحمتش در آورد؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۹۹)
پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی و درستی از آنان پیروی کردند، خدا از ایشان خشنود است و آنان هم از خدا راضی هستند؛ برای ایشان بهشت هایی آماده کرده که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا برای ابد جاودانه اند؛ این است کامیابی بزرگ. (۱۰۰)

این پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار که الله از آنها خشنود بوده را لطفا نام ببرید و بفرمائید که طوسی در التبیان فی تفسیر القرآن چاپ سنگی جلد 1 صفحه 854 می گوید اینها مهاجرینی هستند که در اسلام سبقت گرفته و از مکه به مدینه و یا حبشه هجرت نموده اند.

از جمله کسانی که در سقیفه بودند و از همین مهاجرین می باشند "عمرو بن عثمان بن عمرو بن سعد ابن تیم" که در زمان خلافت حضرت عمر در فتح قادسیه در رکاب سعد ابن ابی وقاص به شهادت رسیدند و دیگری "هبار بن سفیان بن عبدالاسد" می باشد که در زمان حضرت ابوبکر در جنگ اجنادین در شام به شهادت رسیدند و برادرش "عبدالله بن سفیان" که در جنگ یرموک در زمان حضرت عمر به شهادت رسیدند و ده ها تن دیگر...

الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُ‌وا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَ‌جَةً عِندَ اللَّـهِ ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿التوبه٢٠
يُبَشِّرُ‌هُمْ رَ‌بُّهُم بِرَ‌حْمَةٍ مِّنْهُ وَرِ‌ضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ ﴿التوبه٢١

خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ عِندَهُ أَجْرٌ‌ عَظِيمٌ
﴿التوبه٢٢
آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان هایشان در راه خدا به جهاد برخاستند، منزلتشان در پیشگاه خدا بزرگ تر و برتر است، و فقط اینانند که کامیابند. (۲۰)
پروردگارشان آنان را نزد خود به رحمت و خشنودی و بهشت هایی که برای آنان در آنها نعمت های پایدار است، مژده می دهد. (۲۱)
همواره در آنجا جاودانه اند؛ یقیناً نزد خدا پاداشی بزرگ است. (۲۲)

آیا آنان که الله به ایشان وعده بهشت و رحمت جاودانه داده است پس از وفات پیامبر مرتد شده اند؟
به عبارتی یعنی این آیاد اشتباهی نازل شده اس؟ مگر می شود؟؟؟

اِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُ‌وا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُ‌وا أُولَـٰئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُ‌وا مَا لَكُم مِّن وَلَايَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّىٰ يُهَاجِرُ‌وا ۚ وَإِنِ اسْتَنصَرُ‌وكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ‌ إِلَّا عَلَىٰ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ ۗ وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ‌ ﴿الانفال٧٢
مسلماً کسانی که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جان هایشان در راه خدا جهاد نمودند، و کسانی که مهاجران را پناه و جا دادند و یاری کردند، اینانند که یار و دوست یکدیگرند. و کسانی که ایمان آوردند و هجرت نکردند شما را از دوستی آنان هیچ سودی نیست تازمانی که هجرت کنند؛ و اگر در امور دین از شما یاری طلبند، بر شماست که آنان را یاری دهید مگر آنکه یاری دادن شما به زیان گروهی باشد که میان شما و آنان پیمان [ترک جنگ] برقرار است؛ و خدا به آنچه انجام می دهید، بیناست. (۷۲)

کسانی که مهاجرت کردند و با اموال خود اسلام را سربلند کردند جز مهاجرین مدینه و حبشه کیست؟ جز انصار مدینه کیست؟ پس چگونه می توان گفت که آنان ساده لوح بوده اند و یا مرتد شده اند و یا کودتا چی بودند؟ جواب صحبت های شما در این آیه قرآن آمده است:

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُ‌وا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُ‌وا أُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَّهُم مَّغْفِرَ‌ةٌ وَرِ‌زْقٌ كَرِ‌يمٌ ﴿الانفال٧٤
کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنان که مهاجران را پناه دادند و یاری کردند، مؤمنان حقیقی فقط آنانند، برای آنان آمرزش و رزق نیکو و فراوانی است. (۷۴)

شاید به این هم راضی نشوید، پس باید بگوییم که:

لَّقَد تَّابَ اللَّـهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِ‌ينَ وَالْأَنصَارِ‌ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَ‌ةِ مِن بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِ‌يقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّهُ بِهِمْ رَ‌ءُوفٌ رَّ‌حِيمٌ ﴿التوبه١١٧
مسلماً خدا رحمت ویژه اش را بر پیامبر و مهاجران و انصار که در آن ساعت دشوار [جنگ تبوک] از او پیروی کردند، ارزانی داشت، پس از آنکه نزدیک بود دل های گروهی از آنان [به سبب سختی مسیر جنگ از حق] منحرف شود [و از ادامه مسیر بازایستند و به مدینه برگردند] سپس خدا توبه آنان را پذیرفت زیرا خدا نسبت به آنان بسیار رؤوف و مهربان است. (۱۱۷)

می بینید که الله انصار و مهاجرین را هم صف با پیامبرش یادکرده است و رحمتی ویژه را برای آنان در نظر گرفته است، آیا این مقامی است که بتوان به راحتی آن را تکذیب کرد؟؟؟

ادامه دارد...

رضا;309873 نوشت:
زيرا شيعه: الف) با بهره‏گيرى از منابع معتبر خود و اهل سنت به اثبات اصل ماجراى غدير مى‏ پردازد؛ منابعى كه در آن صدها صحابى و تابعى شناخته شده وجود دارد.

شما فقط یک روایت صحیح و صریح از شیعه بیاورید که حضرت علی رض در مورد امامت و جانشینی خویش به ماجرای غدیر اشاره ای داشته است...

رضا;309873 نوشت:
الف) حضرت على(ع) نزد قريشيان، به سبب دلاورى هايش در جنگ‏هايى مانند بدر و اُحُد و به خاك و خون كشيدن بزرگان قريش، چهره منفى داشت. اين پديده سبب شد به تبليغات گسترده روى آورند و چهره على(ع) را نزد همه اعراب زشت جلوه دهند.11

متاسفانه بی اطلاعان در این باورند که کسی از تیغ امیرالمومنین علی رض در امان نبوده است تا جایی که این بزرگوار را کوردلان "قتال العرب" نامیده اند.
باید بگوییم که این ادعا ناشی از گمراهی و که اطلاعی دوستان است زیرا تا آنجا که شخص بنده اطلاع دارم از میان انصار و مهاجرین موردی را سراغ نداریم، اما با فرض اینکه موردی هم باشد باید به نکته زیر توجه داشت:
اگر ایشان کسی را کشته باشند هیچ کدام از اقوام مهاجرین و انصار که پایه گذار بیعت سقیفه بودند و شرح حالشان در پست قبل گذشت نبوده اند و حتی اگر هم بوده باشند در روزگاری که در راه رضای الله برادر با برادر می جنگید و پدر با پسر و فرزند با پدر، چگونه می توان بر آن حضرت به خاطر شمشیر زنی خالصانه اش ایرادی گرفت؟؟؟

با سلام

در پاسخ به این آقایی که فرمودند که سقیفه محل جمع و گرد هم آیی بله محل گردهم آیی بود ولی اگر این لعین الله ها حضور پیدا نمی کردند به نتیجه منجر نمی شد
پیر نصب دان و چه به خلافت
عمر فحاش و زنا اندر زنا و چه به خلافت
اینان بودند منافقان حقیقی روزگار پیامبر که پیامبر خیانت اینان می دید و آنها را دور می کرد ولی آنها دل به دنیا بسته بودند و در خدمت شیطان
همه می دانند که ابوبکر به زور حضور عمر توانست از حاضرین در سقیفه پیمان بگیرد و چه بهتر است در تاریخ به منابع غلط سنت کمتر مراجعه کنید و غلط بخاری را کنار بگذاری و اگر قبول نداری غلط است بیا من از آن برای تو غلط ها در بیاورم که در کف بمانی
مثالش را از شناخت خدا از پایش می توان فهمید
در همین جا کفایت کلام می بینیم و ادامه نمی دهم چون این افراد بی ارزش نیاز به صحبت ندارند

ohfreedom;313226 نوشت:
بر هیچکس پوشیده نیست که کفن و دفن پیامبر حداقل 3 روز به طول انجامید و در ضمن باید این را یادآور بشویم که سقیفه مخصوص همان حادثه نبوده است، عموما اهل مدینه در موارد حاد و تصمیم گیری های مهم در آنجا جمع می شدند و باید اعتراف کرد که سقیفه به نوعی همان مجلس و شورای امروزی بوده است، باید در نظر داشت که از فرهنگ 1400 سال پیش نمی توان انتظاری بیش از سقیفه داشت و نمی توان انتظار داشت که همچون تمدن مدرن روم و بیزانس دارای شورای چندگانه می بودند.

سلام
خود این مطلب که عده ای بجای پرداختن به امر کفن و دفن پیامبر ص به مساله خلافت آن هم در گوشه ای از شهر و دور از اطلاع دیگران مشغول می شوند جای تردید است برای آن کس که دین را شناخته و حرمت خدا و پیامبر ص را می شناسد

ohfreedom;313226 نوشت:
می توانید بگویید ابوبکر از کدام نیروی خارجی تغذیه می کرده و کدام قدرت خارجی پشت سرش بوده است؟ می توانید بگویید ثروت ابوبکر در زمان به خلافت رسیدن و زمان ترک خلافت چه قدر بوده است؟ می توانید بگویید به غیر از قدرتی که ناشی از اسلام و صحابیت ایشان بوده است چه قدرتی دیگری ایشان داشته اند؟ همچنین این موارد در خصوص حضرت عمر نیز صدق می کند، در کجای دنیا دیده اید که کسی خلیفه باشد و در زمان شهادتش وصیت کند که قرض او را بپردازند؟ آری صاحب بزرگترین امپراتوری زمان خود قرض داشته است!!!

در کودتا وجود نیروی خارجی لازم نیست . برخورداری از نفوذ هم رابطه ضروری با ثروت ندارد . بله اتفاقا همان صحابی بودن به همراه عناوینی مثل پدرزن پیامبر ص بودن برای نفوذ زیاد کافی بوده است . اما صحابی بودن و نفوذ زیاد داشتن هم رابطه ضروری با مصونیت از انحراف ندارد . مگر نه اینکه عیسی ع را یهودایی لو داد که از حواریون بود ؟
rassol;313244 نوشت:
برای ادهای خود یک نمونه از این نیروی انتظامی زمان اسلام را نام ببرید!!! در تصورات خود پلیس ضد شورش را ساخته اید؟ زهی خیال باطل...

پلیس ضد شورش برای حکومتی است که استقرار یافته نه برای کودتایی که نیازمند عده ای نیروی جسور با انگیزه است .
ohfreedom;313226 نوشت:
در مورد حمله به خانه بانوی طاهره فاطمه زهرا رض شما یک مورد از روایات شیعه را بیاورید که امیرالمومنین علی و سیدنا حسن و سیدنا حسین رضی الله انهم عجمعین به آن حادثه به صورت صریح و صحیح اشاره نموده اند.

هرچند داریم اما نیازی نیست . منابع و مدارک اهل سنت برای این موضوع کافی است حتی صحیحین
برای دیدن این مدارک به تاپیک :http://www.askdin.com/thread11456.html در همین سایت مراجعه کنید

ohfreedom;313226 نوشت:
شما صحابه و انصار و مهاجرین را به کودتا و ساده اندیشی متهم می کنید، خوب ببینید قرآن در مورد ایشان چه می گوید:

من در همه این آیات مبارکات تعبیری که نشان از بصیرت دینی آنها باشد نمی بینم بلکه عمدتا بحث از غفران و رحمت خدای تعالی است . و مطمئنا در میان آنان که شما همه را صحابه و مهاجرین و انصار می خوانید متخلفین منافق بسیاری بوده اند وگرنه سوره مبارکه فاضحه ( توبه ) نازل نمی شد
بنده بر عکس شما که به آیات مربوط به زمان حیات پیامبر ص استدلال می کنید به دوران بعد از پیامبر ص می اندیشم و این آیه شریفه :
[سوره آل‏عمران (3): آيات 144 تا 145]
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ (144)
ترجمه:
144- محمد (ص) فقط فرستاده خدا بود و پيش از او فرستادگان ديگرى نيز بودند، آيا اگر او بميرد و يا كشته شود شما به عقب برمى‏گرديد؟ و هر كس به عقب بازگردد هرگز ضررى به خدا نمى‏زند و به زودى خداوند شاكران (و استقامت كنندگان) را پاداش خواهد داد
آیه ای که آینده را در قالب سوالی تاسف بار مطرح می فرماید و برای جلوگیری از آن به وعده پاداش متوسل می شود
والله الموفق

rassol;313244 نوشت:
در پاسخ به این آقایی که فرمودند که سقیفه محل جمع و گرد هم آیی بله محل گردهم آیی بود ولی اگر این لعین الله ها حضور پیدا نمی کردند به نتیجه منجر نمی شد پیر نصب دان و چه به خلافت عمر فحاش و زنا اندر زنا و چه به خلافت اینان بودند منافقان حقیقی روزگار پیامبر که پیامبر خیانت اینان می دید و آنها را دور می کرد ولی آنها دل به دنیا بسته بودند و در خدمت شیطان همه می دانند که ابوبکر به زور حضور عمر توانست از حاضرین در سقیفه پیمان بگیرد و چه بهتر است در تاریخ به منابع غلط سنت کمتر مراجعه کنید و غلط بخاری را کنار بگذاری و اگر قبول نداری غلط است بیا من از آن برای تو غلط ها در بیاورم که در کف بمانی مثالش را از شناخت خدا از پایش می توان فهمید در همین جا کفایت کلام می بینیم و ادامه نمی دهم چون این افراد بی ارزش نیاز به صحبت ندارند

سلام برادر عزیزم
ظاهرا شناخت شما از صحابه گرامی پیامبر خیلی بیشتر از شناخت خداوند است!!!
چرا که الله آنان را گرامی داشته، مومن حقیقی نامیده و وعده بهشت به آنان داده است، بنده فقط کمی از آن آیات را آوردم؛ اما ظاهره شما حرفتان غیر از الله است.

حامد;313256 نوشت:
خود این مطلب که عده ای بجای پرداختن به امر کفن و دفن پیامبر ص به مساله خلافت آن هم در گوشه ای از شهر و دور از اطلاع دیگران مشغول می شوند جای تردید است برای آن کس که دین را شناخته و حرمت خدا و پیامبر ص را می شناسد

خوب پس چرا امام مورد ادعای شما که علم غیب نیز دارد، با استفاده از علم غیب خود تشخصی ندادند که در سقیفخ چه خبر است و به سمت سقیفه نرفتند و آنچه که شما به آن دسیسه می گویید را خنثی نکردند؟؟؟

حامد;313256 نوشت:
در کودتا وجود نیروی خارجی لازم نیست . برخورداری از نفوذ هم رابطه ضروری با ثروت ندارد . بله اتفاقا همان صحابی بودن به همراه عناوینی مثل پدرزن پیامبر ص بودن برای نفوذ زیاد کافی بوده است . اما صحابی بودن و نفوذ زیاد داشتن هم رابطه ضروری با مصونیت از انحراف ندارد . مگر نه اینکه عیسی ع را یهودایی لو داد که از حواریون بود ؟

خدا را شکر که به شان و منزلت حضرت ابوبکر اعتراف نمودید، اما ای کاش آیات قرآن را هم می خواندید و از سابقه اسلام و تقوی و ایمان ایشان نیز می گفتید!!!

و اما حواریون!!!
آیا حواریون مانند انصار و مهاجرین مورد مدح الله قرار گرفته اند؟
آیا آیه ای داریم که در آن الله حواریون را همسنگ پیامبر آورده باشد؟
آیا آیه ای داریم که در آن الله گفته باشد از حواریون راضی است؟

اما در مورد مهارجین و انصار داریم!!!
سخت از شنیدن و خواندن این آیات؟؟؟

حامد;313256 نوشت:
هرچند داریم اما نیازی نیست . منابع و مدارک اهل سنت برای این موضوع کافی است حتی صحیحین برای دیدن این مدارک به تاپیک :""اسناد تهاجم به منزل فاطمه زهرا س کدامند؟ در همین سایت مراجعه کنید

بنده ممنون می شوم اگر این تایپک اسناد تهاجم همچنان باز بماند تا بنده هم موارد را نقد نمایم.

متاسفانه ظلمت و تاریکی بدجور چشم دوستان را بسته است تا جایی که حتی قبول نمی کنند که الله چه می گوید...

ohfreedom;313327 نوشت:
خوب پس چرا امام مورد ادعای شما که علم غیب نیز دارد، با استفاده از علم غیب خود تشخصی ندادند که در سقیفخ چه خبر است و به سمت سقیفه نرفتند و آنچه که شما به آن دسیسه می گویید را خنثی نکردند؟؟؟

سلام
اولا علم غیب احکام خاص خود را دارد اگر بخواهیم علم غیب را منشا عمکردها قرار دهیم نظام عادی زندگی و اجتماع به هم می خورد . استفاده از قدرتهای ماورایی برای صاحبان مقام عبودیت منوط به امر الهی است و نه حتی مجوز
ثانیا به نظرم اگر حضرت چنین کاری می کردند متهم به همان چیزی می شدند که الان ما آنرا متوجه اهل سقیفه کردیم

ohfreedom;313327 نوشت:
خدا را شکر که به شان و منزلت حضرت ابوبکر اعتراف نمودید، اما ای کاش آیات قرآن را هم می خواندید و از سابقه اسلام و تقوی و ایمان ایشان نیز می گفتید!!! و اما حواریون!!! آیا حواریون مانند انصار و مهاجرین مورد مدح الله قرار گرفته اند؟ آیا آیه ای داریم که در آن الله حواریون را همسنگ پیامبر آورده باشد؟ آیا آیه ای داریم که در آن الله گفته باشد از حواریون راضی است؟ اما در مورد مهارجین و انصار داریم!!! سخت از شنیدن و خواندن این آیات؟؟؟

موقعیت اجتماعی شان و منزلت الهی نیست کسانی هستند که نه تنها در یک شهر ( مثل مدینه ) بلکه در تمام دنیا صاحب نفوذند مانند صهیونیستها آیا این شان و منزلت قابل اعتنایی در اسلام است ؟
و اما سابقه ، ضمانت مصونیت از انحراف نیست و اگر بخواهیم سوابق صحابه را بررسی کنیم برتر از علی ع کسی نیست او که در کعبه زاده شد و سابقه در کفر و شرک نداشته و در دامان پیامبر ص تربیت شده و اولین مسلمان است و در هیچ جنگی پشت به دشمن نکرده است و در علم و دانایی به دین برتر از او در اسلام نیست بعد از نبی ص و اساسا ما صحابه را خارج از دایره اهل بیت ع می دانیم لذا اصلا صحابه با علی ع قابل قیاس نیستند چه اینکه اهل بیت صاحب مقام طهارت الهی و عصمت اند
و اما حواریون همان صحابه عیسی ع هستند که بعد از او مسوولیت خطیر ترویج دینش را برعهده گرفتند و دلیلی ندارد قرآن به مدح تک تک افراد صالح جهان بنشیند
و آخر اینکه آیات ستایش کننده مهاجرین و انصار کلی است و نمی توان با آن بر تک تک افراد منسوب به این عنوان استدلال کرد چه اینکه با مذمتهای قرآن کریم از ایشان سازگاری ندارد
این آیات هم همه ناظر به زمان حیات پیامبر ص است و نه بعد آن و حکیمانه نبود که خدای متعال بجای ترغیب و تشویق ایشان بر مذمت تاکید کند بخصوص مذمت امری که واقع نشده است و مربوط به آینده است

ohfreedom;313327 نوشت:
بنده ممنون می شوم اگر این تایپک اسناد تهاجم همچنان باز بماند تا بنده هم موارد را نقد نمایم. متاسفانه ظلمت و تاریکی بدجور چشم دوستان را بسته است تا جایی که حتی قبول نمی کنند که الله چه می گوید...

خیر چنین نیست ما به همه آنچه الله تعالی فرمود ایمان داریم اما به ما عقل هم داده شده است شما برای مشکل تاریخی خود مجبورید بر این مدحها تاکید کنید اما ما هم مدح و هم قدح را می بینیم . ما ساده اندیش نیستیم . سابقه امتهای گذشته هم مایه عبرت بسیار است اگر از تعصب خالی باشیم بلکه خود وقایع صدر اسلام اگر خرد را کنار نگذاشته باشیم .
والله الموفق

سلام برادر عزیزم
ظاهرا شناخت شما از صحابه گرامی پیامبر خیلی بیشتر از شناخت خداوند است!!!
چرا که الله آنان را گرامی داشته، مومن حقیقی نامیده و وعده بهشت به آنان داده است، بنده فقط کمی از آن آیات را آوردم؛ اما ظاهره شما حرفتان غیر از الله است.

باید عنوان کنم خداوند بر همه اختیار قرار داده است و کسی را مجبور به عمل ننموده قبیله های اوس و خزرج که جمع شده بودند هدف این بود تا امیرانی از بین خود بیابند تا نسبت به پیگیری وضعیت خود بعد از وفات رسیدگی کنند خبر به آن دو رسید و خود را به محل رساندند و سپاهی را که پیامبر خروج از آن را لعنت کرده بود رها کردند و به محل رسیدند با دلایل واهی و الکی مثل پیر بزرگ بودن ابوبکر و پدر زنی و از این برنامه ها و آوردن دلایلی تحت عنوان جوانی علی و.... حق ولایت را از امت اسلام سلب کردند .
من نگفتم همه به جهنم می روند ولی گمراهی و اشتباه کردند و با امر خدا و پیامبر عداوت و دشمنی کردند و به مخالفت با خدا برپا شدند . شان نزول آیاتی را که می فرمائید عنوان کنید تا موقعیت مشخص شود .

آقای ohfreedom
باید بدانید که پیامبر اعظم علم غیب نیز داشتند ولی کسی را مجبور به کاری نمی کردندمگر پیامبر برای کشته های جنگ گریه نمی کردند مگر برای امت خود همواره از خدا بخشش نمی خواستند .
اگر علم غیب نداشتند چرا سپاه قیس را تشکیل دادند و دستور اکید بر ترک شهر دادند .
بعد هم در مسجد کسی را که از رفتن خودداری کند را نفرین کردند .
شما جواب بده نعوذ بالله پیامبر بیمار بوده که در لحظات چنان حساسی افرادی را از شهر بیرون کنند . حتما می دانستند چون علم غیب داشتند پیامبر از سرچشمه علم الهی دانش می گرفت بعد توقع داشتی از این موضوعات اطلاع نداشته باشد .

ohfreedom;313327 نوشت:
ظاهرا شناخت شما از صحابه گرامی پیامبر خیلی بیشتر از شناخت خداوند است!!!
چرا که الله آنان را گرامی داشته، مومن حقیقی نامیده و وعده بهشت به آنان داده است،

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
فری جان شما طبق معمول دارید آیات را تفسیر به رای میکنید

اولا در این ایه که برادران سنی استناد میکنند امده است "من المهاجرين" پس شامل همه مهاجرت کنندگان نمیشود

در ثانی مقصود از سابقون زودتر اسلام آوردن نيست بلکه به ايمان وعمل صالح است. شما اثبات کنید اینجا منظور زودتر اسلام آوردن است در حالی که آیات دیگر قران میگوید منظور ایمان و عمل صالح است:

قالَتِ الأعرَابُ آمَنَّا قُل لَم تُومِنُوا وَلَکِن قُولُوا أسلَمنَا (سوره حجرات آيه 14)
اعراب گفتند ما ايمان آورده ايم بگو ايمان نياورديد بلکه بگوييد اسلام آوريدم.

ثالثا: چه کسی گفته این رضایت دائمی است؟؟؟
وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‏.
هر كس هم وزن ذرّه‏اى كار بد كرده آن را مى‏بيند.

ohfreedom;313327 نوشت:
سلام برادر عزیزم
ظاهرا شناخت شما از صحابه گرامی پیامبر خیلی بیشتر از شناخت خداوند است!!!
چرا که الله آنان را گرامی داشته، مومن حقیقی نامیده و وعده بهشت به آنان داده است، بنده فقط کمی از آن آیات را آوردم؛ اما ظاهره شما حرفتان غیر از الله است

خوب
جواب : شما اهل سنت در کتاب های صحیحتون وعده بهشت داده اند به 10 نفر
سوال چرا به بقیه ی صحابه وعده بهشت نداده اند .
حتی به ام المومنین عایشه وعده چنین چیزی رو نداده اند
حالا ایا ما باید بگوییم ایشون یا کسانی دیگر جهنمی هستند ؟؟
و یک سوال همین صحابه ای که می گویید چرا خدا در قران ان ها را لعن میکند
وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ [٦٢:١١]
و این مردم (سست ایمان) چون تجارتی یا لهو و بازیچه‌ای ببینند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند؛ بگو که آنچه نزد خداست (یعنی ثواب آخرت و بهشت ابد) بسیار برای شما از لهو و لعب و تجارت (های دنیا) بهتر است و خدا بهترین روزی‌دهنده است. (در شأن نزول آیه جابر روایت کرد که قومی با رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نماز جمعه می‌خواندند، آواز طبل کاروان تجارت شنیدند، همه از پی تجارت و صدای لهو طبل رفتند جز هشت یا دوازده تن. رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: اگر این عده هم می‌رفتند عذاب خدا بر امت نازل می‌شد)
اما دلیل اهل سنت :
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ [٩:١٠٠]
و آنان که سبقت به ایمان گرفتند از مهاجر و انصار (و در دین ثابت ماندند) و آنان که به نیکی پیروی آنان کردند، خدا از آنها خشنود است و آنها از خدا خشنودند، و خدا برای همه آنها بهشت‌هایی که از زیر درختان آنها نهرها جاری است مهیا ساخته که در آن بهشت تا ابد متنعّم باشند، این به حقیقت سعادت بزرگ است.
در این جا گفته است بعضی نه همه.

اگر همه بود پس چرا خدا ایه11 سوره جمعه رو نازل کرد ؟

ohfreedom;313241 نوشت:
شما فقط یک روایت صحیح و صریح از شیعه بیاورید که حضرت علی رض در مورد امامت و جانشینی خویش به ماجرای غدیر اشاره ای داشته است...

جناب ohfreedom !

به احتمال خیلی زیاد شما،می دانید که ماجرای غدیر و اعلام خلافت و جانشینی آن حضرت در ماجرای غدیر واقعیتی تاریخی است.اگر اطلاع ندارید،قبل از اینکه به اشارات امام علی(ع) به ماجرای غدیر اشاره کنم،نظر اهل سنت را درباره ماجرای غدیر بیان می کنم:

خداوند در قرآن کریم می فرماید:
يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
(المائدة/67)
اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام نداده‌اي! خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم، نگاه مي‌دارد؛ و خداوند، جمعيت کافران (لجوج) را هدايت نمي‌کند.

جمله بندى هاى آيه و لحن خاص و تاکيدهاى پى در پى آن و همچنين شروع شدن با خطاب يا ايها الرسول که تنها در دو مورد از قرآن مجيد آمده و تهديد پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به عدم تبليغ رسالت در صورت کوتاهى کردن که منحصرا در اين آيه از قرآن آمده است ، نشان ميدهد که سخن از حادثه مهمى در ميان بوده است که عدم تبليغ آن مساوى بوده است با عدم تبليغ رسالت .

بعلاوه اين موضوع مخالفان سرسختى داشته که پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از مخالفت آنها که ممکن بوده است مشکلاتى براى اسلام و مسلمين داشته باشد، نگران بوده و به همين جهت خداوند به او تأمين ميدهد.

اکنون اين سؤ ال پيش مى آيد که با توجه به تاريخ نزول سوره که مسلماً در اواخر عمر پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نازل شده است ، چه مطلب مهمى بوده که خداوند پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را با اين تأکيد مأمور ابلاغ آن ميکند؟؟.

اهل سنت و آیه ابلاغ:

گرچه متاسفانه پيشداوريها و تعصبهاى مذهبى مانع از آن شده است که حقايق مربوط به اين آيه بدون پرده پوشى در اختيار همه مسلمين قرار گيرد، ولى در عين حال در کتابهاى مختلفى که دانشمندان اهل تسنن ، اعم از تفسير و حديث و تاريخ نوشته اند، روايات زيادى ديده می شود که با صراحت مى گويد: آيه فوق درباره على (عليه السلام ) نازل شده است .

اين روايات را جمع زيادى از صحابه از جمله زيد بن ارقم و ابو سعيد خدرى و ابن عباس و جابر بن عبد الله انصارى و ابو هريره و براء بن عازب و حذيفه و عامر بن ليلى بن ضمره و ابن مسعود نقل کرده اند و گفته اند که آيه فوق درباره على (عليه السلام ) و داستان روز غدير نازل گرديد.

بعضى از احاديث فوق مانند حديث زيد بن ارقم به يک طريق .

و بعضى از احاديث مانند حديث ابو سعيد خدرى به يازده طريق !

و بعضى از اين احاديث مانند حديث ابن عباس نيز به يازده طريق !

و بعضى ديگر مانندحديث براء بن عازب به سه طريق نقل شده است .

دانشمندانى از اهل سنت که به اين احاديث در کتب خود تصريح کرده اند، عده کثيرى هستند که به عنوان نمونه از جمعى از آنها نام مى بريم :

- حافظ ابو نعيم اصفهانى در کتاب ما نزل من القرآن فى على (بنقل از خصائص صفحه 29).

- ابو الحسن واحدى نيشابورى در اسباب النزول صفحه 150.

- حافظ ابو سعيد سجستانى در کتاب الولايه (بنقل از کتاب طرائف ).

- ابن عساکر شافعى (بنا بنقل در المنثور جلد 2 صفحه 298)

- فخر رازى در تفسير کبير خود جلد 3 صفحه 636.

- ابو اسحاق حموينى در فرائد المسطين .

- ابن صباغ مالکى در فصول المهمة صفحه 27.

- جلال الدين سيوطى در در المنثور جلد 2 صفحه 298.

- قاضى شوکانى در فتح القدير جلد سوم صفحه 57.

- شهاب الدين آلوسى شافعى در روح المعانى جلد 6 صفحه 172.

- شيخ سليمان قندوزى حنفى در ينابيع المودة صفحه 120.

- بدر الدين حنفى در عمدة القارى فى شرح صحيح البخارى جلد 8 صفحه 584.

- شيخ محمد عبده مصرى در تفسير المنار جلد 6 صفحه 463.

- حافظ ابن مردويه (متوفاى 416) (بنا به نقل سيوطى در در المنثور)

و جمع کثيرى ديگر اين شاءن نزول را براى آيه فوق نقل کرده اند.

رواياتى که در اين زمينه در کتب معروف اهل تسنن - تا چه رسد به کتب شيعه - نقل شده ، بيش از آن است که بتوان آنها را انکار کرد، و يا به سادگى از آن گذشت

نمى دانيم چرا درباره شان نزول ساير آيات قرآن به يک يا دو حديث قناعت مى شود اما درباره شان نزول اين آيه اينهمه روايت کافى نيست ، آيا اين آيه خصوصيتى دارد که در ساير آيات نيست ؟ و آيا براى اينهمه سختگيرى در مورد اين آيه دليل منطقى ميتوان يافت ؟

موضوع ديگرى که در اينجا يادآورى آن ضرورت دارد اين است که رواياتى که در بالا ذکر کرديم تنها رواياتى بود که در زمينه نزول آيه درباره على (عليه السلام ) وارد شده است (يعنى رواياتى مربوط به شاءن نزول آيه بود) و گرنه رواياتى که درباره جريان غدير خم خطبه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و معرفى على به عنوان وصى و ولى نقل شده به مراتب بيش از آن است ، تا آنجا که نويسنده محقق علامه امينى در الغدير حديث غدير را از 110 نفر از صحابه و ياران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و با اسناد و مدارک و از 84 نفر از تابعين و از 360 دانشمند و کتاب معروف اسلامى نقل کرده است که نشان مى دهد حديث مزبور يکى از قطعيترين روايات متواتر است و اگر کسى در تواتر اين روايت شک و ترديد کند بايد گفت که او هيچ روايت متواترى را نميتواند بپذيرد.(تفسیر نمونه،ج5ص2-7).

استدلال علی بن ابیطالب(علیه السلام) به ماجرای غدیر:


در کتب دانشمندان اهل تسنن موارد زيادى نقل شده که خود على (عليه السلام ) و يا ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) و يا علاقمندان به اين مکتب با حديث غدير استدلال کرده اند:

1. از جمله خود على (عليه السلام ) در روز شورى طبق نقل خطيب خوارزمى حنفى در مناقب از عامر بن واصله چنين نقل مى کند:
در روز شورى با على (عليه السلام ) در آن خانه بودم و شنيدم که با اعضاى شورى چنين ميگفت : دليل محکمى براى شما اقامه ميکنم که عرب و عجم توانائى تغيير آن را نداشته باشند: شما را بخدا سوگند آيا در ميان شما کسى هست که قبل از من خدا را به يگانگى خوانده باشد (و سپس مفاخر معنوى خاندان رسالت را برشمرد تا رسيد به اينجا) شما را بخدا سوگند آيا در ميان شما احدى جز من هست که پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در حق او گفته باشد. من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و انصر من نصره ليبلغ الشاهد الغائب همه گفتند: نه{مناقب،ص217}.

اين روايت را حموينى در فرائد السمطين در باب 58 و همچنين ابن حاتم در دار النظيم و دارقطنى و ابن عقده و ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه نقل کرده اند.

2. و نيز مى خوانيم که على (عليه السلام ) بنا به نقل فرائد السمطين در باب 58 در ايام عثمان در مسجد در حضور جمعيت به جريان غدير استدلال کرد، و همچنين در کوفه در برابر کسانى که نص بر خلافت بلافصل او را از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) انکارصريحا به اين روايت استدلال کرد.

اين حديث را طبق نقل الغدير چهار نفر از صحابه ، و چهارده نفر از تابعين طبق نقل منابع معروف اهل تسنن روايت کرده اند.

3. و نيز در روز جنگ جمل طبق نقل حاکم در کتاب مستدرک جلد سوم صفحه 371 در برابر طلحه با آن استدلال فرمود.

4. و نيز در روز جنگ صفين طبق نقل سليم بن قيس هلالى على (عليه السلام ) در لشگرگاه خود در برابر جمعى از مهاجرين و انصار و مردمى که از اطراف گرد آمده بودند، به اين حديث استدلال کرد، و دوازده نفر از بدريين (کسانى که جنگ بدر را در خدمت پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) درک کرده بودند) برخاستند و گواهى دادند که اين حديث را از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) شنيده اند!

5. بعد از على (عليه السلام ) بانوى اسلام فاطمه زهرا عليهاالسلام و امام حسن و امام حسين و عبد الله بن جعفر و عمار ياسر و قيس بن سعد و عمر بن عبد العزيز و ماءمون خليفه عباسى به آن استناد جستند و حتى عمرو بن عاص در نامهاى که به معاويه نوشت براى اينکه به او اثبات کند بخوبى از حقايق مربوط به موقعيت على (عليه السلام ) و وضع معاويه آگاه است صريحا مساءله غدير را يادآورى کرده و خطيب خوارزمى حنفى در کتاب مناقب صفحه 124 آن را نقل کرده است.{تفسیر نمونه،ج5ص19-21}.

بنابراین این مسئله مسلم است که آیه تبلیغ درباره امام علی(علیه السلام) و واقعه غدیر خم نازل شده است و حدیث غدیر را هم بسیاری از علمای اهل سنت در منابع خود ذکر کرده اند،و باز طبق نقل منابع متعدد اهل سنت،ائمه(علیهم السلام) بارها به حدیث غدیر برای دفاع از حق الهی خود احتجاج کرده اند.

ohfreedom;313226 نوشت:
با سلام خدمت دوستان عزیز، سوای از تهمت های زده شده به برترین افراد امت اسلامی باید موارد را متذکر شویم که البته امیدواریم که مدیران محترم اقدام به بستن تایپک نکنند.

شما صحابه و انصار و مهاجرین را به کودتا و ساده اندیشی متهم می کنید، خوب ببینید قرآن در مورد ایشان چه می گوید:

وَمِنَ الْأَعْرَ‌ابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ‌ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُ‌بَاتٍ عِندَ اللَّـهِ وَصَلَوَاتِ الرَّ‌سُولِ ۚ أَلَا إِنَّهَا قُرْ‌بَةٌ لَّهُمْ ۚ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّـهُ فِي رَ‌حْمَتِهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ ﴿التوبه ٩٩
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِ‌ينَ وَالْأَنصَارِ‌ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّ‌ضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَ‌ضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِ‌ي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ‌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿التوبه١٠٠

و گروهی از بادیه نشینانِ [جزیرة العرب] کسانی هستند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و آنچه را انفاق می کنند، مایه قرب به خدا و دعاهای پیامبر می دانند؛ آگاه باشید! انفاقشان وسیله تقرّب برای آنان است، به زودی خدا آنان را در رحمتش در آورد؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۹۹)
پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی و درستی از آنان پیروی کردند، خدا از ایشان خشنود است و آنان هم از خدا راضی هستند؛ برای ایشان بهشت هایی آماده کرده که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا برای ابد جاودانه اند؛ این است کامیابی بزرگ. (۱۰۰)

این پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار که الله از آنها خشنود بوده را لطفا نام ببرید و بفرمائید که طوسی در التبیان فی تفسیر القرآن چاپ سنگی جلد 1 صفحه 854 می گوید اینها مهاجرینی هستند که در اسلام سبقت گرفته و از مکه به مدینه و یا حبشه هجرت نموده اند.

از جمله کسانی که در سقیفه بودند و از همین مهاجرین می باشند "عمرو بن عثمان بن عمرو بن سعد ابن تیم" که در زمان خلافت حضرت عمر در فتح قادسیه در رکاب سعد ابن ابی وقاص به شهادت رسیدند و دیگری "هبار بن سفیان بن عبدالاسد" می باشد که در زمان حضرت ابوبکر در جنگ اجنادین در شام به شهادت رسیدند و برادرش "عبدالله بن سفیان" که در جنگ یرموک در زمان حضرت عمر به شهادت رسیدند و ده ها تن دیگر...

جناب ohfreedom !

هنگام استناد به قرآن کریم برای اثبات یک مطلب،لازم و ضروری است که تمامی آیاتی که درباره آن موضوع وجود دارد بیان شود،نه اینکه فقط ایاتی که ادعای شما را ثابت می کند بیان کرده و آیات دیگر را نادیده بگیرید.کاری که شما کرده اید،شما که می خواهید مقام صحابه را در قرآن به رخ دیگران بکشید و سعی دارید همه صحابه را انسانهایی شریف و بزرگوار معرفی کنید،واقعاً آیات دیگری که در مذمت برخی از صحابه نازل شده است را ندیده اید؟ هیچ فکر کرده اید که هر چند شما این آیات را ندیده باشید یا خود را به ندیدن زنده باشید،دیگرانی هستند که همه این آیات را دیده باشند؟؟!!

اگر واقعاً تا کنون توفیق دیدن این آیات را نداشته اید،مطالبی در این رابطه بیان می کنم تا با این آیات هم آشنا شوید:

قرآن كریم صحابه پیامبر را همانند همه مسلمانان در تمامی ادوار به دو گروه خوب و بد تقسیم می كند؛ خوبان را می ستاید و بدان را نكوهش می كند. از بیعت كنندگان در لحظه بحرانی ماجرای حدیبیه تجلیل می كند، لَقَدْ رَضِي اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يبَايعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا[1]

از یاران حضرت كه در جمع خود نسبت به یكدیگر مهربانند، در برابر دشمن خشن و شدیدند، پیوسته در حال ركوع و سجودند، سیمای آنها نشانه سجده در پیشگاه خداوند را دارد ستایش می كند: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ[2]، پیشتازان ایمان و جهاد را تكریم می كند [3] و... .

از طرفی در ده ها آیه قرآن منافقان مورد نكوهش قرار می گیرند. منافقان در متن اصحاب پیامبر بودند و خود را آن چنان مسلمان جلوه داده بودند و به اصطلاح مومن جا زده بودند كه قرآن كریم به پیامبر - صلی الله علیه و آله - می گوید: حتی تو هم با علم عادی (نه با علم غیب و وحی) نمی توانی آنها را بشناسی!: «... و من اهل المدینه مردوا علی النفاق لاتعلمهم نحن نعلمهم...؛[4]و از اهل مدینه گروهی سخت پایبند نفاق اند كه آنها را نمی شناسی ما آنها را می شناسیم...»

واژه «مردوا» از ماده «مرد» به معنای طغیان، سركشی و بیگانگی مطلق می باشد و در اصل به معنای برهنگی و تجرد آمده و به همین جهت به پسرانی كه هنوز در صورتشان مو نروییده است «امرد» می گویند، «شجره مردإ» یعنی درختی كه هیچ برگ ندارد. «مارد» به معنای شخص سركش است كه به كلی از اطاعت فرمان خارج شده است. [5]

از این تعبیر استفاده می شود كه این گروه از منافقان چنان بر كار خود مسلط بودند كه می توانستند خود را در صف مسلمانان راستین جا بزنند بدون این كه كسی متوجه آنها بشود.! آیا می توان اینان را دربست تنزیه كرد و سیره آنان را مصدری در كنار سیره رسول الله - صلی الله علیه و آله - دید؟!

در بین صحابه بودند كسانی كه توطئه مسجد ضرار را تدارك دیدند! وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَينَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ [6].

بودند كسانی كه به آزار رسول الله می پرداختند. وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يؤْذُونَ النَّبِي وَيقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيرٍ لَكُمْ يؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [7]

بودند كسانی كه روزی كبوتر حرم بودند و وقتی به مال و منال رسیدند با دین و مسجد خداحافظی كردند. وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ*فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ [8]

بودند كسانی كه تهمت ناروا به همسر پاك دامن رسول الله «ماریه قبطیه» زدند و آیات فراوانی در نكوهش آنان نازل شد.[9]
بودند كسانی كه در جنگ های احد، احزاب، تبوك و... هر طور می توانستند و در قدرتشان بود برای جلوگیری از پیروزی مسلمین كارشكنی و توطئه می كردند.

بودند كسانی كه در جریان فتح مكه برای دشمنان زخم خورده اسلام جاسوسی كردند. [10]

بودند كسانی كه خداوند، مهر «فاسق» بر پیشانی آنها زد ، يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَينُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ [11]

آیا به راستی می توان همه صحابه را به صرف صحابه بودن تقدیس كرد؟ دیدگاه قرآن این است كه این ارزش ها است كه تعیین كننده است نه انتساب ها.! و صحابه از این قانون كلی مستثنا نیستند.آری هرگز نمی توان تمامی صحابه را انسانهایی شریف و بزرگوار دانست.

پی نوشتها:
[1] . فتح (48) آیه‏18.
[2] . همان، آیه‏29.
[3] . توبه (9) آیه‏100.
[4] . همان، آیه‏101.
[5] . التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج‏11، ص‏71.
[6] . توبه (9) آیه‏107 و 108.
[7] . همان، آیه‏61.
[8] . همان، آیه‏75 و 76.
[9] . نور (24) آیه‏11 36 در این زمینه رجوع كنید به: علامه سید جعفر مرتضی عاملی، حدیث الافك.
[10] . تفسیر مجمع البیان، ج‏9، ص‏404، ذیل آیات اول سوره ممتحنه.
[11] . حجرات (49) آیه‏6.

ohfreedom;313226 نوشت:
با سلام خدمت دوستان عزیز، سوای از تهمت های زده شده به برترین افراد امت اسلامی باید موارد را متذکر شویم که البته امیدواریم که مدیران محترم اقدام به بستن تایپک نکنند.

در مورد حمله به خانه بانوی طاهره فاطمه زهرا رض شما یک مورد از روایات شیعه را بیاورید که امیرالمومنین علی و سیدنا حسن و سیدنا حسین رضی الله انهم عجمعین به آن حادثه به صورت صریح و صحیح اشاره نموده اند.

جناب ohfreedom !!

ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و جسارت برخی از صحابه ای که شما همه آنها را انسانهایی شریف و بزرگوار می دانید،به ساحت پاره تن رسول الله(ص) از مسلمات تاریخی است و در منابع خود اهل سنت علیرغم اینکه خیلی ها سعی داشتند این لکه لنگ را از دامن این گروه از صحابه پاک کنند، آنقدر در رابطه با این جنایت مطلب آمده است که نیازی به منابع شیعه نداریم،اما چون شما فقط خواسته اید که یک مورد از منابع شیعه نمونه بیاورم،بنده هم به ذکر یک نمونه اکتفا می کنم،هر چند بعید می دانم زیر بار حق و حقیقت بروید:

امام حسن (علیه السلام) در مناظره‌اي كه با معاوية و دار ودسته وي داشت ، خطاب به مغيرة بن شعبة فرمود:
تو همان هستى كه فاطمه دخت گرامى رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) را كتك زدى ؛ تا آنجا كه خون آلود شد و فرزندي كه در رحم داشت سقط كرد.
(
احتجاج طبرسي ، ج1، ص 278.)

[="green"]سلام
اصلا این هیچ در قضیه ی شورای امام علی به قضیه غدیر اشاره میکند
[/]

ohfreedom;313226 نوشت:
می توانید بگویید ابوبکر از کدام نیروی خارجی تغذیه می کرده و کدام قدرت خارجی پشت سرش بوده است؟

نیروی ابوبکر جهل مردم و کینه های انها از بنی هاشم خصوصا از حضرت امیر علیه السلام و همچنین از قبیله اسلم
به نقل ابن اثیر در تاریخ خودش
در الکامل ابن اثیر ، ج 2 ص 331 ، بیروت : دار صادر ، 1965 میلادی ، آمده است : و جاء ت اسلم فبایعت فقوی جانب ابوبکر بهم و بایع الناس بعد.

ohfreedom;313226 نوشت:

می توانید بگویید ثروت ابوبکر در زمان به خلافت رسیدن و زمان ترک خلافت چه قدر بوده است؟
می توانید بگویید به غیر از قدرتی که ناشی از اسلام و صحابیت ایشان بوده است چه قدرتی دیگری ایشان داشته اند؟
همچنین این موارد در خصوص حضرت عمر نیز صدق می کند، در کجای دنیا دیده اید که کسی خلیفه باشد و در زمان شهادتش وصیت کند که قرض او را بپردازند؟
آری صاحب بزرگترین امپراتوری زمان خود قرض داشته است!!!

من برای اینکه برای شما اثبات کنم این فرد چطوری بیت المال را حیف و میل میکردند نمونه هائی را خواهم اورد

البته اینو هم بدانید به فرموده نبی مکرم اسلام عده ای هستند که برای دنیا دنیا را ترک میکنند
قال علیه السلام : رجل ترک الدنیا للدنیا ففاته الدنیا و خسر الآخره

نقل از زید بن ثابت است که گفته : هرگاه عمر به خارج مدینه می رفت ، مرا به عنوان جانشین خود انتخاب می کرد، بخدا قسم هیچگاه از سفر باز نمی گشت مگر آنکه نخلستانی (از بیت المال) به من می بخشید

کنزالعمال ج4ص572 ش 11677
چطوری کسی که از بیت المال این همه بدون دلیل میبخشیده زهد داشته؟ پول و هزینه نبیذهای خرما که میخورده از کجا میاورده و یا به قول خودش بهترین خوراک در نزد ایشون خوراک گوشت مارمولک و چلپاسه بوده

اینها را ببینید

المعانی الکبیر- ج 1- ص 154 : چلپاسه ای ( سوسمار. مارمولک ) که در شکمش تخم باشد, غذای عرب ها است ولی ایرانیان به ان هیچ علاقه ای ندارند.
هم چنین روایت می کند که عمر بن خطاب گفت : سوسمارى كه در شكمش تخم باشد , براى من از مرغى چاق دوست داشتنى ‌تر است

تهذیب الاثار و تفصیل الثابت- ج 1- ص 169 تا 174 - روایات 267 تا 280:

روایت 267 : گروهى از اعراب به نزد عمر بن خطاب آمدند كه دچار خشكسالى شده بودند , عمر بن خطاب به آنها غذا داد . اما در بین انها شخصى را دید كه چاق است , در مورد او سوال كرد , گفتند : او از خوردن سوسمار چاق شده است ! عمر بن خطاب گفت : آرزو داشتم كه به جاى هر یک سوسمار دو سوسمار در سوراخ بود که گوشت بیشتری از سوسمار بخورم ! خداوندا به این مردم از درون سوراخ‌ها و سر تپه‌ها سوسمار و مارمولک قرار بده
روایت 270 : عمر بن خطاب گفت : من دوست ندارم كه در مقابل لذتى كه عرب‌ ها از خوردن چلپاسه مى‌ برند به جاى آن صد شتر سیاه چشم داشته باشم
روایت 271 : عمر بن خطاب گفت : من دوست ندارم كه به جاى چلپاسه , مرغ داشته باشم
روایت 272 : عمر بن خطاب گفت : سوسمار نزد من دوست‌داشتنى‌ تر و لذیذتر از مرغ است
روایت 273 : شخصى از گرسنگى از عمر بن خطاب کمک خواست. عمر بن خطاب گفت : آیا در جایى نیستى كه سوسمار زیاد باشد و بخوری و دیگر گرسنگی نکشی؟ لذتى كه من از سوسمار و خوردن سوسمار مى ‌برم از شتران سرخ‌موى نمى‌ برم

کنز العمال- ج 12- ص 648- حدیث 35976 : عبدالله پسر عمر بن خطاب می گوید پدرم عمر را دیدم که دهان خود را باز می کند و می بندد و اب از دهانش سرازیر است. پس پرسیدم ای رهبر مسلمین تو را چه شده است؟ پدرم در پاسخ گفت دلم هوس ملخ بریان شده کرده است.

کنز العمال؛ ج 8- جز15- ص191- حدیث 41767 : عمر بن خطاب گفت من دوست ندارم و نمی خواهم که شتران سرخ موی را به من بدهند ولی سوسمار و مارمولک را از من بگیرند.
از همین کتاب حدیث 41770 : عمر بن خطاب می گوید من خوردن چلپاسه ( مارمولک. سوسمار ) را بسیار بیشتر از مرغ دوست دارم.

کتاب المغنی الشرح الکبیر ج11 - ص 81 : عمر بن خطاب گفت: من دوست ندارم و حاضر نیستم شتران مو قرمز (که گران قیمت ترین نوع شتر است) را به من بدهند ولی مارمولک و سوسمار را از بگیرند
و نیز: من خوردن سوسمار و مارمولک را از مرغ بیشتر دوست دارم

و کتاب المصنف ابن ابی شیبه- ج 5- ص 125- حدیث 24356 :عمر بن خطاب گفت : چلپاسه براى من دوست ‌داشتنى تر و لذیذتر از مرغ است

المصنف ابن ابی شیبه- ج 5- ص 125- روایت 24352 :عمر بن خطاب شخصى چاق را دید و از او پرسید (كه چطر اینگونه چاق و فربه است) پاسخ داد : به خاطر خوردن گوشت سوسمار است ! عمر بن خطاب گفت : اى كاش در هر لانه سوسمار , به جاى یك سوسمار , دو سوسمار بود
از همین کتاب روایت 24355 : عمر بن خطاب شخصى از محارب را كه چاق بود در سالی که خشكسالى بود دید , از او پرسید : غذاى تو چیست؟ ان شخص چاق گفت : گوشت سوسمار می خورم ! عمر بن خطاب گفت : دوست‌ داشتم كه براى من در هر سوراخ سوسمارى , دو سوسمار بود

بسم الله الرحمن الرحیم .

در این مساله چیزی که خیلی حداقل بنده را ناراحت می کند اینه که انصار با آن همه سابقه درخشان در اسلام یه ذره ضعف و سستی از خود نشان دادند .

اجتماع اولیه خود آنها بودند چون از نفاق و نقشه منافقین با خبر بودند در سقیه بنی ساعده اجتماع کردند ( که البته خود این عمل درست نبود ) که بی شک حضرت امیر سلام الله علیه را به منصب حق خود بنشانند که دار و دسته ابوبکر و عمر از نیت آنها با خبر شدند و زود رفتند مسجد غوغایی به پا کردند و در این بین منتظر بودند قبیله های نفاق از راه برسند و کار خود را محقق کنند .

خود عمر علیه ما علیه می گوید : ما ایقنت بالنصر حتی رأیت اسلم فی شوارع المدینه ...

بعدش هم به زعم خودشان بیعت گرفتند و حکومت نظامی به تعبیر امروزی ایجاد کردند و کلی رعب و وحشت به راه انداختند که بزرگان صحابه و تقوی مثل عمار یاسر , حذیفه بن الیمان واقعا دیدند اگر کاری بخوان انجام بدن قطعا خود را به خطر بس عظیم انداختند لذا منتظر ماندند .

در هر صورت انصار متاسفانه ضعف و سستی از خود نشان دادند و واقعا نقطه سیاهی در سوابق درخشان خود به ثبت رسانند .

حضرت امیر سلام الله علیه می توانست همه این حزب نفاق را قلع و قمع کند ولی خب حیف که وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و مقادیر خدواند متعال باید مسیر خود را می رفت لذا به حد احتجاج اکتفاء کرد .

ohfreedom;313327 نوشت:
سلام برادر عزیزم
ظاهرا شناخت شما از صحابه گرامی پیامبر خیلی بیشتر از شناخت خداوند است!!!
چرا که الله آنان را گرامی داشته، مومن حقیقی نامیده و وعده بهشت به آنان داده است، بنده فقط کمی از آن آیات را آوردم؛ اما ظاهره شما حرفتان غیر از الله است.

چقدر واقعا این حرف بچه گانه هست
اگر شما به حرف همین الله پایبند هستید صد ها آیه در همین قرآن هست که همین صحابه را مذمت میکند و سرزنش میکند

مگر همین صحابه نبودند که وقتی رسول خداوند به آنها اجازه میدهد که در مدینه بمانند و جهاد نکنند خداوند به رسولش میفرماید که چرا به اینها اجازه دادید در مدینه بمانند
عفا الله عنك لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا وتعلم الكاذبين ( 43 ) لا يستأذنك الذين يؤمنون بالله واليوم الآخر أن يجاهدوا بأموالهم وأنفسهم والله عليم بالمتقين ( 44 ) إنما يستأذنك الذين لا يؤمنون بالله واليوم الآخر وارتابت قلوبهم فهم في ريبهم يترددون 45 سوره توبه
خوب ایا اینها همان صحابه به قول شما نیستند؟
یا همین صحابه نبودند که رسول خدا را در حال خطبه نماز جمعه تنها گذاشتند و دنبال لغویات رفتند؟

و اذا رأوا تجارهً او لهوا انفضّوا الیها و تركوك قائماً قل ما عند الله خیرٌ من اللّهو و من التّجاره و الله خیر الرّازقین

یا همین صحابه به قول شما نبودند که به همسر رسول خدا تهمت زدند و افترا بستند که در میان آنها بزرگان صحابه بودند؟ که خداوند ایات افک را فرو فرستاد؟

خوب پس کجا بود این رضایت ادعای شما از صحابه؟
مگر اینها نبودند که در جریان لشکر اسامه خون به دل رسول خدا کردند و از رفتن به لشکر اسامه سر باز زدند و دست آخر رسول خدا را مجنون و دیوانه خواندند (العیاذ بالله)

ohfreedom;313327 نوشت:
خوب پس چرا امام مورد ادعای شما که علم غیب نیز دارد، با استفاده از علم غیب خود تشخصی ندادند که در سقیفخ چه خبر است و به سمت سقیفه نرفتند و آنچه که شما به آن دسیسه می گویید را خنثی نکردند؟؟؟

اولا ایا هر کسی علم غیب داشته باشد باید حتما از آن علم غیب استفاده کند؟
مگر خداوند علم نداشت که فرعون دعوت موسی را نخواهد پذیرفت و نافرمانی خواهد کرد؟
با این همه چرا از این علم استفاده نکرد و بر عکس به حضرت موسی دستور داد که به دعوت خود از فرعون اعزام بشود؟
در ثانی مگر رسول خداوند علم نداشت که چه کسانی به همسرانش تهمت و افترا زدند و خداوند رسولش را از تهمت زنندگان اگاه نکرده بود چرا کاری با آنها نکرد؟

ثالثا آیا مقام دنیوی اونقدر با اهمیت شده بود که امیر المومنن بر خلاف وصیت رسول خدا بدن مبارک رسول خدا را زمین میگذاشت و برای حکومت چند روزه دنیا با دنیا پرستان چونه میزد؟ اونوقت مردم در مورد اون حضرت چه قضاوتی داشتند؟
جالبه عوض اینکه امثال شما عمل قبیح خلفاتون را مذمت کنید که چرا با وجود غم از دست دادن رسول خدا که برای مردم بالاتر از پدر بود مانند بچه های ناخلف که بعد از مرگ پدر بجای سوگواری و غمگین بودن در غم از دست دادن پدر مهربان باشند دنبال ارث و میراث دنیائی بودند
و دست آخر اینکه مگر همین عمر نیست که جمع شدن در سقیفه را برای بدست گرفتن حکومت عملی ناسنجیده و فلته مینامد چرا حضرت علی در جمعی وارد بشود که به ادعای خودشون عملی غیر عقلی و غیر شرعی و غیر عرفی بود؟

ohfreedom;313327 نوشت:
خدا را شکر که به شان و منزلت حضرت ابوبکر اعتراف نمودید، اما ای کاش آیات قرآن را هم می خواندید و از سابقه اسلام و تقوی و ایمان ایشان نیز می گفتید!!!

و اما حواریون!!!
آیا حواریون مانند انصار و مهاجرین مورد مدح الله قرار گرفته اند؟
آیا آیه ای داریم که در آن الله حواریون را همسنگ پیامبر آورده باشد؟
آیا آیه ای داریم که در آن الله گفته باشد از حواریون راضی است؟

اما در مورد مهارجین و انصار داریم!!!
سخت از شنیدن و خواندن این آیات؟؟؟

من جواب رضایت خداوند را از صحابه را بالا بیان کردم
در ثانی در مورد ایه رضوان سه خلیفه وارد نمیشوند چون در هنگام بیعت تحت الشجره که عثمان برای صحبت با مشرکان به مکه رفته بود و نماینده مسلمانان بود

عمر هم بر پیامبر عتاب کرده و از دست پیامبر عصبانی شده بود و جمع مسلمانان را ترک کرده بود و قهر کرده بود و به سوی مدینه حرکت کرده بود
یار صمیمیش ابوبکر هم برای راضی کردن عمر برای برگشتن و توجیه و راضی کردن عمر به دنبال ایشون حرکت کرده بود و این سه نفر در بیعت تحت الشجره که در اونجا ایه رضوان الهی نازل شد این سه نفر حضور نداشتند

ohfreedom;313226 نوشت:
..

در مورد حمله به خانه بانوی طاهره فاطمه زهرا رض شما یک مورد از روایات شیعه را بیاورید که امیرالمومنین علی و سیدنا حسن و سیدنا حسین رضی الله انهم عجمعین به آن حادثه به صورت صریح و صحیح اشاره نموده اند.

در پایخ این مطلبتون همین بس که حضرت علی علیه السلام در مورد شهادت حضرت زهرا اشاره میکند که

در خطبة ۲۰۲ نهج‌البلاغه آمده است که امام علیه السلام هنگام دفن صدیقه طاهره سلام الله علیهما رو کرد به قبر مطهّر پيغمبرصلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللهِ، عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ، وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ، قَلَّ يَا رَسُولَ اللهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي» تا به اين جمله که: «وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَي هَضْمِهَا».
اين هضم همان است که در خطبة حضرت زهرا آمده: «أَ أُهْضِمَ تُرَاثُ أَبِي وَ أَنْتُمْ بِمَرْأًي مِنِّي وَ مَسْمَعٍ» همه‌تان مي‌بينيد که در روز روشن دارند ارث مرا مي‌برند و پایمال میکنند! اينجا هم حضرت فرمود: «وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَي هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَال‏».
یعنی یا رسول الله این امت با هم جمع شدند و دختر را پایمال کردند
هضم یعنی له کردن و پایمال کردن
طبق فرمایش حضرت علی فاطمه زهرا زیر دست و پای همین امتی که ادعای اعتقاد به دین پدر همین دختر داشتند هنوز داغ پدرش را فراموش نکرده به در خانه اش هجوم اوردند و بین در و دیوار له کردند و حقش را پایمال کردند

شما اگر دعاها و زیارات مخصوص حضرت فاطمه زهرا را یک ورق میزدید این حرف را نمیزدید چون در تمام این دعاها از اون حضرت به شهیده و مغصوبه حقها و مکسوره ضلعها نام بردند و این ادعیه تماما از ائمه طاهرین صادر شده

سلام.ادعا و دلایل دوست سنی مذهبمون واقعا بچه گانه اس.آیا همین جناب عمر نبود که در بین همسران پیامبر به عایشه بیشترین پول و به همسران مسن تر رسول خدا کمترین را میداد؟کجای این عدالت است؟پیامبری که عادل است خلیفه و جانشین او نیز باید عادل باشد.درست است؟آیا همین عثمان نبود که کسانی را که پیامبر ص از مدینه اخراج کرده بود به شهر بازگرداند و داماد خود کرد؟عثمان تمام ثروت را آیا به کسی نبخشید که پس از مرگش شمش های طلا را با تبر تقسیم میکردند؟
من روی عثمان زوم نمیکنم چون مسلما خود اهل تسنن از کارهای بی شرمانه او آگاهند.آیا همین ابوبکر نبود که تنها ارث حضرت فاطمه یعنی فدک را غصب کرد؟کجای دنیا ارث را به زور میگیرند؟آیا عمر نبود که گفت:اگر علی ع نبود من هر آینه هلاک میشدم؟لطفا پس از مطالعه در باره کارهای انها اقدام به پیروی و طرفداری کنید
برای اطلاعات بیشتر به کتاب تاریخ تحلیلی صدر اسلام مراجعه کنید

[=arial]سلام رفقا هرکدام زحمت کشیده واشاره ای به علل فرموده اند
در مجموع علل اینکه کودتاگران در کودتای ننگین سقیفه موفق بودند .
1- ابتلای الهی
ایاتی که مولا علیه السلام از اول و...سوره مبارکه عنکبوت خواند احسب الناس ان یترکوا ...........
ایه شریفه "ماکان الله لیذر المومنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب ...................
روایات شریفی جواب مولا علیه السلام به بوسفیان اندماج علم و......
شب معراج واینکه سبق فیه علمی و6مرتبه پیمان گرفتن از مولا بر صبر نامه مهر شده خدا وند متعال کافی باب اینکه ال الله انچه انجام می دهند عهد وپیمان الهی وبحار 22ص480
و...........................
2- جریان نفاق
3-بغض مردم نسبت به مولا علیه السلام به چند دلیل
(1)-خبث ولادت و..........
(2)-غزوات و.....امناقب ابن شهر اشوب عبدالله عمر به مولا عرض کرد چطور متوقعی مردم ترا دوست بدارند در حالیکه در رور واحد در بدر 70قریشی مدعی خدائی را کشتی و............
ابن ابی حدید از استادش سوال نمود ابو جعفر نقب علت صبر مولا علیه السلام را
گفت مسلمان درست وحسابی اگر کسی خویش او را بکشد بغضش را دارد فضلا از اینکه اسلام این مردم عمده اش سه جور بود 1-تقلیدی 2-طمعی 3-اکراهی فتح مکه و....
لذا امیرالمونین علیه به معاویه ملعون فرمود " وعندی سیف الذی درروز واحد بدر جد ودائی وبرادرت را کشتم وانا ابوالحسن الذی ............نهج البلاغه
و......................
4-
5-
6-
و.مطالب مفصلی که در بحث تولی وتبری در همین انجمن بدان اشاره شده
که در ذیل اشاره ای کوتا به بحث نفاق
و..........................

[=arial] نفاق چیست ؟ومنافق کیست ؟خلافت بدست منافقین افتاد ؟؟!!
[=arial]


[/HR][=arial] [=arial] بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العا لمین وصلی الله علی سیَدنا محمٌدوآ له الطیبن ا لطاهرین لا سیًما بقیة الله الأعظم حجةبن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ولعنة الله علی اعدائهم اجمعین لا سیَما ا لجبت والطاغوت واللات والعزی وابنتيهما ومحبيهما .
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن المهدی صلواتک علیه وعلی آبایه فی هذه الساعة
وفی کلّ الساعة ولیّاً وحافظا وقائدا وناصرا و دلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا
اسلام تا ز ماني كه در مكه بود دو جبهه بيشتر وجود نداشت 1-اسلام 2-كفر وشرك .
اما زماني كه رسول مكرم اسلام صلي اللله عليه اله وسلم به مدينه هجرت فرمودند و مسلمين شروع به زياد شدن نمودن بحث نفاق شروع مي شود.
لذا اياتي كه در باب نفاق ومنافقين است همه مدني است.
قران كريم كه قول اصح وصحيح انست كه زمان نبي اكرم صلي الله عليه واله وسلم جمع اوري شد به شكل موجود وخالي از تحريف مي باشد طبق نزول زماني جمع اوري نشده
لذا اواخر قران كريم بيشتر سورهاي مباركات مكي است .
اينكه مكي ومدني معنايش كدام است ؟ اقوالي است كه صحيح ان به دو قول رجوع مي كند .
1-مكي ومدني بودن به لحاظ مكاني
2-به ملاحظه زمان .
يعني ايات وسورهايي كه در مكه نازل شده مكي وايات وسوري كه در مدينه نازل شده مدني اين طبق ملاك مكاني .
يا ايات وسوري كه قبل از هجرت نازل شده مكي است ولو مكانا خارج مكه نازل شده باشد .
و ايات و سوري كه بعد از هجرت نازل شده مدني است ولو در حجة الوداع در مكه نازل شده باشد . كه ما قول دوم را اصح مي دانيم .
و طبق اجماع اهل قبله منافقين هر زمان كه عمر اسلام در مدينه بيشتر مي شد وبر تعداد مسلمين افزوده مي شد وفتح وفتوحات بيشتر مي شد تشكيلات انها هم منسجم تر مي شد نمونه اش رم دادن شتر حضرت بعد از تبوك وبعداز واقعه غدير.
لذا نحوه برخورد خداوند تبارك وتعالي در قران كريم با انها شديدتر مي شد لذا طبق مصحف الازهر و ساير كتب سوره مباركه توبه 113 سوره اي است كه نازل شده( جزء دو ايه ان كه مكي است) و سوره منافقين 109سوره وطبق بعضي مصحفها 104سور ه اي است كه نازل شده و بقيه سورهاي در اين بين مثل ممتحنه و.......سورهايي است كه اياتي در مورد منافقين دارد .
وطبق اجماع اهل قبله تالحظه شهادت خاتم صلي الله عليه واله وسلم كار شكني مي كردند ونمونه اعلي ان تخلف از جيش اسامه .
حال سوال اين است كه ريشه نفاق كيست ؟؟؟ واين منافقين كه تا اخرين لحظات عمر رسول اكرم صلي الله عليه واله وسلم كار شكني مي كردند كجا رفتند؟؟ وكارشان به كجا كشيد ؟؟
انشا ءالله الرحمان در مقالات اتي با ذكر سند از كتب شيعه و اهل تسنن اين بحث را ادامه مي دهيم انشاءالله.
بسم الله الرحمن الرحیم
سوالی که مطرح است این است که منافقین کجا رفتند وچطور شدند آیا نفاق تمام شد ؟
تسنن مثل استیعاب و ابن ابی الحدید توجیهات لایتچسبکی کرده اند اما جواب صحیح این است که منافقین همانها بودند که به حکومت رسیدند.
لذا بیشتر فتوحات اسلام شروع شد و در طول 25 سال خلافت این سه نفر هیچ جنگی داخلی مهم که مسلمان در مقابل مسلمان باشد وجود ندارد.
اما به محض اینکه خلافت ظاهری را امیرالمومنین علیه السلام عهده دار شد سه جنگ مهم جمل – صفین و نهروان روی داد.
و باز بعد از صلح امام حسن علیه السلام فتح و فتوحات اسلامی شروع شد.
دلیل ما بر اینکه منافقین همانها هستند که حکومت را در دست گرفتند این است که اسلام آوردن اینها طمعی بود.
کتابی است به نام امالی از ابوالقاسم بن عبدالرحمن بن اسحاق زجاجی نحوی متوفای 336 یا 339 ق که تردید از ابن خلکان است در مقدمه آن.
در این کتاب که از اهل تسنن است صفحه 28 چاپ بیروت پایین صفحه سمت راست شروع می شود علت اسلام آوردن عمر: خود عمر می گوید: خرجت مع اناس من قریش فی الجاهلیه. روایت طولانی است اجمال آن این است که راهبی از دیر خارج شد و گفت که از اهل کتاب است و گفت تو (عمر) در آینده حاکم می شوی لذا امان نامه ای به من بده که مرا از دیر خارج نکنند. و آدرس از شیعه: سفینه البحار دو جلدی – ج 2 – ص 269
و از شیعه علت اسلام آوردن عمر این چنین نقل شده که عمر به تحریک ابی جهل اظهار اسلام کرد تا اینکه او (عمر) در لباس اسلام بین مسلمین و کفار جنگ راه بیاندازد در مکه وهمانجا اسلام در نطفه نابود گردد .
اربعین محمد طاهر قمی شیرازی – متوفای 1098 – ص 577
علت اسلام آوردن ابوبکر هم شبیه علت اسلام آوردن عمر است.
کتابی است به نام البدء و التاریخ از اهل تسنن ج 5 ص 77 که ابوبکر می گوید: راهبی خبر داد به من وقت ظهور پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم از مکه را و امر کرد ابوبکر را که اسلام بیاورد .
و از شیعه الصحیح من السیره – ج 1 – ص 249 و 250
و از شیعه کتاب شریف کمال الدین شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشریف روایتی نقل می کند که سعد بن عبدالله قمی میگوید: یکی از علمای تسنن از خراسان (ماوراءالنهر) به قم آمد و بسیار بحاث بود. بحث به اینجا کشید که شما معتقدید که اولی و دومی کافرند و چشم به هم زدنی ایمان نیاورده اند. سوال این است که آن موقعی که اینها در مکه ایمان آوردند آیا اسلام آوردن اینها به اختیار بود یا از روی اکراه؟ سعد بن عبدالله گوید: نتوانستم جواب بدهم. اگر می گفتم: از روی اختیار- که محکوم بودم. و اگر می گفتم از روی اکراه اسلام آوردند – معنا نداشت که در اوایل – مسلمین در اقلیت بودند. لذا معنا ندارد که کسی به این گروه اقلیت با اکراه بپیوندد.
سعد بن عبدالله می گوید: سوالهایی برایم پیش آمده بود لذا به خدمت امام حسن عسکری علیه السلام در سامراء رسیدم. در آنجا وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود:
چرا نگفتی در جواب آن شخص که اینها اسلام آوردند طمعاً چون از یهود شنیده بودند که پیامبری می آید. و این دو نفر اسلام آوردند به طمع اینکه بر حکومت حضرت حظٌی و بهره ای داشته باشند. کمال الدین – ج 2 – ص 463
و ان شاءالله در مباحثات آینده از کتب اهل تسنن اثبات می کنیم نفاق خلفای بعد از این دو نفر را مثل عثمان – معاویه – یزید و ...واسلام علی من اتبع الهدی .
یامرتضی علی مددی 1001اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم العن الجبت والطاغوت واللات والعزی وابنتیهما ومحبیهما بعدد ما احاط به علمک وبعدد فضائل امیر المؤمنین علیه السلام.

سلام

بعلت خفقان وسانسوری که در تاریخ اسلام اعمال شده کمتر کسی است که به عمق و حقیقت ماجرای کودتای سهمگین یهودیان در سقیفه پی ببرد :

آيات وروايات صحيح ومتواتر فريقين بيش از حد تصور و قطعيت و موافق عقل ومنطق هم هست كه بنص توبه -74 و ... رسول خدا ص را كشتند و دينش را يهودي وتحريف كردند و خشونت وغلظت ون‍ژادپرستي وخرافات يهود را وارد اسلام نمودند و مصاحف اكابر اصحاب را سوختند واصحاب مخالف مانند ابن مسعود را يهودياني مانند زيد بن ثابت بكمك خليفه اموي يهودي كشتند و...خلاصه ، نقشه هاي يهوديان را بخوبي در باره اسلام ومسلمين اجرا نمودند و بشريت را بدبخت كردند .

ورود سختگیری وخشونت یهود به اسلام

چون مردم اغلب دنیاپرستند و وقتی یکم وضع دنیاشون خوب میشه دیگه بیخیال جهاد و امربه معروف و نهی از منکر و اینجور وظایف دینی میشند و دوست دارند به بخور و بخواب و عیاشی رو بیارندو با دشمنان هم سازش کنند! و حکومت علی با این موارد سازگار نبود و بلکه برعکس بود و برای همین گفتند هرکی میخواد باشه، علی نباشه!!

با سلام

جواب این سوال ، طولانی است و در جواب های داده شده به نکات خوبی اشاره شده بود . من برای آن که رعایت اختصار بشود فقط به نکته ای اشاره می کنم که کمتر مورد دقت قرار می گیرد و آن این که:

هرچه حضرت رسول اکرم ص به پایان عمر شریفشان نزدیک می شوند ، همزمان دایره حکومت حضرتش گسترده تر می شود اما در مقابل، یاران خوب حضرت رسول ص کمتر می شوند. مثلاً به موارد زیر توجه کنید:


  • در جنگ احد 70 نفر از یاران خوب حضرت شهید شدند (1)و می توان گفت تمام کسانی که بعد از احد برای حضرت زسول ص باقی مانده اند در واقع فراری های احد هستند.(2)
  • در فاجعه بئر معونه 70 نفر و همزمان با آن در فاجعه بئر رجیع 10 نفر از یاران خوب حضرت رسول ص شهید شدند.

مطلب مهم دیگر درباره یاران باقی مانده حضرت رسول ص این است که ایمان این یاران باقی مانده نیز به شدت ضعیف شده است. شواهدی بر این مطلب وجود دارد که برای اختصار فقط به یک مورد آن اشاره می شود:

پیامبر در تقسیم غنائم زیاد حنین در سال 8 هجری ( حدود دو سال قبل از رحلت حضرت رسول ص و واقعه سقیفه) برای تالیف قلوب ، اموال را بین قریش تازه مسلمان که سال ها با مسلمانان جنگیده بودند تقسیم کرد و به انصار که عمده یاران پیامبر بودند چیزی نداد (3)، انصار درباره این تقسیم به شدت به پیامبر اعتراض کردند ، در روایتی امام باقر ع فرمودند که به خاطر این اعتراض انصار، خدا نور آن ها را کم کرد(4) به نظر علامه مجلسی این که مسلمانان در واقعه سقیفه ، حضرت علی ع را تنها گذاشتند ، دلیلش همین کم شدن نور ایمان آن ها بوده است.(5) جالب است که با توجه به گزارش های مختلف تاریخی این اعتراض به پیامبر فراگیر بوده است.(6)

از طرف دیگر انصار می دانند که اگر بعد از پیامبر ، حضرت علی ع حاکم شود ، قریش به دلیل کینه های بسیار زیاد از حضرت علی ع با ایشان کنار نمی آیند و درگیری وجنگ پیش خواهد آمد اما از آن جا که اصحاب خوب پیامبر ص در جنگ ها شهید شده اند و باقی مانده ها هم ایمانشان ضعیف شده ، توانایی روحی درگیری و جنگ را ندارند بنابراین ترجیح می دهند کسانی روی کار بیایند که در جنگ های زمان پیامبر هیچ خونی از قریش نریخته اند و کینه ای از آنان در دل قریش نیست و علاوه بر آن برای حفظ حکومتشان می توانند به راحتی با قریش کنار بیایند.
البته مطلب در این زمینه بسیار زیاد است اما گمان می کنم آن چه گفته شد نکته مهمی در شرایط اجتماعی منجر به سقیفه و یاری نکردن حضرت امیرالمومنین ع است که کمتر مورد توجه واقع شده.

موفق باشید.


  1. تاریخ طبری ، ج2 ، ص 508
  2. رجوع کنید به سوره آل عمران ، 153
  3. تاریخ طبری ، ج3 ص 93
  4. کافی ، ج2 ، ص 411
  5. مرآة العقول ، ج11 ، ص224
  6. رجوع کنید به بحارالانوار ج21 ص173 و تاریخ طبری ، ج 3 ، ص 89

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد

پرسش:
آیا امام علی(عليه السلام ) به ماجرای غدیر خم برای اثبات حقانیت خودشان استناد کرده اند؟
چگونه شیعیان به صحابه طعنه می زنند،حال آنکه همه صحابه عادل بودند؟

پاسخ:
در کتب دانشمندان اهل تسنن موارد زيادى نقل شده که خود على(عليه السلام ) و يا ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) و يا علاقمندان به اين مکتب با حديث غدير استدلال کرده اند:

1. از جمله خود على(عليه السلام ) در روز شورى طبق نقل خطيب خوارزمى حنفى در مناقب از عامر بن واصله چنين نقل مى کند:
در روز شورى با على(عليه السلام ) در آن خانه بودم و شنيدم که با اعضاى شورى چنين ميگفت : دليل محکمى براى شما اقامه ميکنم که عرب و عجم توانائى تغيير آن را نداشته باشند: شما را بخدا سوگند آيا در ميان شما کسى هست که قبل از من خدا را به يگانگى خوانده باشد (و سپس مفاخر معنوى خاندان رسالت را برشمرد تا رسيد به اينجا) شما را بخدا سوگند آيا در ميان شما احدى جز من هست که پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در حق او گفته باشد."من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و انصر من نصره ليبلغ الشاهد الغائب؟
همه گفتند: نه.

اين روايت را حموينى در فرائد السمطين در باب 58 و همچنين ابن حاتم در دار النظيم و دارقطنى و ابن عقده و ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه نقل کرده اند.

2. و نيز مى خوانيم که على(عليه السلام )بنا به نقل فرائد السمطين در باب 58 در ايام عثمان در مسجد در حضور جمعيت به جريان غدير استدلال کرد، و همچنين در کوفه در برابر کسانى که نص بر خلافت بلافصل او را از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) انکارصريحا به اين روايت استدلال کرد.

اين حديث را طبق نقل الغدير چهار نفر از صحابه ، و چهارده نفر از تابعين طبق نقل منابع معروف اهل تسنن روايت کرده اند.

3. و نيز در روز جنگ جمل طبق نقل حاکم در کتاب مستدرک جلد سوم صفحه 371 در برابر طلحه با آن استدلال فرمود.

4. و نيز در روز جنگ صفين طبق نقل سليم بن قيس هلالى على(عليه السلام ) در لشگرگاه خود در برابر جمعى از مهاجرين و انصار و مردمى که از اطراف گرد آمده بودند، به اين حديث استدلال کرد، و دوازده نفر از بدريين (کسانى که جنگ بدر را در خدمت پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) درک کرده بودند) برخاستند و گواهى دادند که اين حديث را از پيامبر(صلى اللّه عليه و آله و سلّم )شنيده اند!

5. بعد از على(عليه السلام ) بانوى اسلام فاطمه زهرا (عليهاالسلام) و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام )و عبد الله بن جعفر و عمار ياسر و قيس بن سعد و عمر بن عبد العزيز و ماءمون خليفه عباسى به آن استناد جستند و حتى عمرو بن عاص در نامه اى که به معاويه نوشت براى اينکه به او اثبات کند بخوبى از حقايق مربوط به موقعيت على(عليه السلام )و وضع معاويه آگاه است صريحا مسئله غدير را يادآورى کرده و خطيب خوارزمى حنفى در کتاب مناقب صفحه 124 آن را نقل کرده است.(12).


اگر سوال شودکه چگونه شیعیان به صحابه طعنه می زنند،حال آنکه همه صحابه عادل بودند؟
درپاسخ میگوئیم که
قرآن كریم صحابه پیامبر را همانند همه مسلمانان در تمامی ادوار به دو گروه خوب و بد تقسیم می كند؛ خوبان را می ستاید و بدان را نكوهش می كند. از بیعت كنندگان در لحظه بحرانی ماجرای حدیبیه تجلیل می كند، لَقَدْ رَضِي اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يبَايعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا[1]

از یاران حضرت كه در جمع خود نسبت به یكدیگر مهربانند، در برابر دشمن خشن و شدیدند، پیوسته در حال ركوع و سجودند، سیمای آنها نشانه سجده در پیشگاه خداوند را دارد ستایش می كند: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ[2]، پیشتازان ایمان و جهاد را تكریم می كند [3] و... .

از طرفی در ده ها آیه قرآن منافقان مورد نكوهش قرار می گیرند. منافقان در متن اصحاب پیامبر بودند و خود را آن چنان مسلمان جلوه داده بودند و به اصطلاح مومن جا زده بودند كه قرآن كریم به پیامبر(صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) می گوید: حتی تو هم با علم عادی (نه با علم غیب و وحی) نمی توانی آنها را بشناسی!: «... و من اهل المدینه مردوا علی النفاق لاتعلمهم نحن نعلمهم...؛[4]و از اهل مدینه گروهی سخت پایبند نفاق اند كه آنها را نمی شناسی ما آنها را می شناسیم...»

واژه «مردوا» از ماده «مرد» به معنای طغیان، سركشی و بیگانگی مطلق می باشد و در اصل به معنای برهنگی و تجرد آمده و به همین جهت به پسرانی كه هنوز در صورتشان مو نروییده است «امرد» می گویند، «شجره مردإ» یعنی درختی كه هیچ برگ ندارد. «مارد» به معنای شخص سركش است كه به كلی از اطاعت فرمان خارج شده است. [5]

از این تعبیر استفاده می شود كه این گروه از منافقان چنان بر كار خود مسلط بودند كه می توانستند خود را در صف مسلمانان راستین جا بزنند بدون این كه كسی متوجه آنها بشود.! آیا می توان اینان را دربست تنزیه كرد و سیره آنان را مصدری در كنار سیره رسول الله(صلى اللّه عليه و آله و سلّم )دید؟!

در بین صحابه بودند كسانی كه توطئه مسجد ضرار را تدارك دیدند! وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَينَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ [6].

بودند كسانی كه به آزار رسول الله می پرداختند. وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يؤْذُونَ النَّبِي وَيقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيرٍ لَكُمْ يؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [7]

بودند كسانی كه روزی كبوتر حرم بودند و وقتی به مال و منال رسیدند با دین و مسجد خداحافظی كردند. وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ*فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ [8]

بودند كسانی كه تهمت ناروا به همسر پاك دامن رسول الله «ماریه قبطیه» زدند و آیات فراوانی در نكوهش آنان نازل شد.[9]
بودند كسانی كه در جنگ های احد، احزاب، تبوك و... هر طور می توانستند و در قدرتشان بود برای جلوگیری از پیروزی مسلمین كارشكنی و توطئه می كردند.

بودند كسانی كه در جریان فتح مكه برای دشمنان زخم خورده اسلام جاسوسی كردند. [10]

بودند كسانی كه خداوند، مهر «فاسق» بر پیشانی آنها زد ، يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَينُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ [11]

آیا به راستی می توان همه صحابه را به صرف صحابه بودن تقدیس كرد؟ دیدگاه قرآن این است كه این ارزش ها است كه تعیین كننده است نه انتساب ها.! و صحابه از این قانون كلی مستثنا نیستند.آری هرگز نمی توان تمامی صحابه را انسانهایی شریف و بزرگوار دانست.

پی نوشتها:
[1] . فتح (48) آیه‏18.
[2] . همان، آیه‏29.
[3] . توبه (9) آیه‏100.
[4] . همان، آیه‏101.
[5] . التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج‏11، ص‏71.
[6] . توبه (9) آیه‏107 و 108.
[7] . همان، آیه‏61.
[8] . همان، آیه‏75 و 76.
[9] . نور (24) آیه‏11 36 در این زمینه رجوع كنید به: علامه سید جعفر مرتضی عاملی، حدیث الافك.
[10] . تفسیر مجمع البیان، ج‏9، ص‏404، ذیل آیات اول سوره ممتحنه.
[11] . حجرات (49) آیه‏6.
12.. تفسیر نمونه،ج5ص19-21.

موضوع قفل شده است