آداب نامه نگاری
تبهای اولیه
جالب اينكه: مضمون اين نامه در واقع سه جمله بيش نبود:
يك جمله نام خدا و بيان وصف رحمانيت و رحيميت او.
جمله دوم توصيه به كنترل هواى نفس و ترك برترى جويى كه سرچشمه بسيارى از مفاسد فردى و اجتماعى است.
و سوم تسليم در برابر حق شدن!.
1- آداب نامهنگارى
آنچه در آيات فوق در مورد نامه سليمان به مردم سبا آمده الگويى است براى طرز نامهنگارى كه گاه از مسائل مهم و سرنوشتساز است، با نام خداوند رحمان و رحيم شروع مىشود و با دو جمله حساب شده جان سخن را بيان مىكند.
از تواريخ اسلامى و روايات به خوبى بر مىآيد كه پيشوايان بزرگ ما هميشه اصرار داشتند نامهها را فشرده و مختصر، خالى از حشو و زوائد و كاملا حساب شده بنگارند.
امير مؤمنان على ع به كارمندان و نمايندگانش در يك بخشنامه چنين نوشت:
ادقوا اقلامكم، و قاربوا بين سطوركم، و احذفوا عنى فضولكم و اقصدوا قصد المعانى، و اياكم و الاكثار، فان اموال المسلمين لا تحتمل الاضرار:
" نوك قلمها را تيز كنيد، و سطرها را به هم نزديك سازيد، و مطالب زائد و اضافى را از نامههايتان براى من حذف كنيد، بيشتر به معنى توجه كنيد، و از پر گويى بپرهيزيد كه اموال مسلمانان توانايى اين هزينه و ضرر را ندارد" «1».
تيز كردن نوك قلمها كه سبب مىشود كلمات را كوچكتر بنويسند و نزديك ساختن سطور به يكديگر و حذف تشريفات و اضافات، نه تنها صرفهجويى در اموال بيت المال يا اموال خصوصى است كه صرفهجويى در وقت نويسنده و خواننده نيز هست و حتى گاه سبب مىشود كه هدف اساسى نامه در لابلاى جمله بنديهاى تشريفاتى از بين برود و نويسنده و خواننده به هدف خود نرسند.
در اين اواخر معمول شده بود كه بر خلاف رويه صدر اسلام، نامهها را با القاب فراوان و الفاظ زياد و مقدمات و حواشى و اضافات پر مىكردند، و چه وقتهاى گرانبهايى كه بيهوده از اين راه تلف مىشد و چه سرمايههايى كه از بين مىرفت.
مخصوصا اين نكته قابل توجه است كه در شرائط آن زمان كه فرستادن يك نامه بوسيله يك پيك مخصوص، گاه هفتهها طول مىكشيد و هزينهها داشت تا به مقصد برسد، در عين حال نهايت اختصار به كار مىرفت كه نمونههاى آن را در نامههاى پيامبر اسلام به خسروپرويز و قيصر روم و مانند آن مىتوان ملاحظه كرد.
اصولا نامه انسان دليل بر چگونگى شخصيت او است همانگونه كه پيام آور و رسول انسان چنين است، چنان كه در نهج البلاغه از على ع مىخوانيم:
رسولك ترجمان عقلك و كتابك ابلغ من ينطق عنك:
" فرستاده تو بازگو كننده عقل تو است و نامهات گوياترين چيزى است كه از تو سخن مىگويد «2».
امام صادق ع مىفرمايد:
يستدل بكتاب الرجل على عقله، و موضع بصيرته، و برسوله على فهمه و فطنته:
" نامه انسان دليلى است بر ميزان عقل او و مقدار بصيرت او و فرستاده او نشانهاى است از مقدار فهم و ذكاوت او" «3».
ذكر اين نكته نيز لازم است كه از روايات اسلامى استفاده مىشود كه پاسخ نامه لازم است همانگونه كه پاسخ سلام.
در حديثى از امام صادق ع مىخوانيم كه فرمود:
رد جواب الكتاب واجب كوجوب رد السلام:
" پاسخ نامه واجب است همانگونه كه پاسخ سلام واجب مىباشد" «4».
و از آنجا كه هر نامهاى معمولا با تحيتى همراه است بعيد نيست مشمول آيه شريفه إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها:" هنگامى كه به شما تحيتى گفته شود پاسخ آن را به صورت بهتر يا همانند آن بدهيد" (سوره نساء آيه 86) بوده باشد.
__________________________________________________
(1) خصال صدوق (طبق نقل بحار جلد 76 صفحه 49).
(2) نهج البلاغه كلمات قصار جمله 301.
(3) بحار الانوار جلد 76 صفحه 50.
(4) وسائل جلد 8 صفحه 437 (كتاب الحج ابواب العشره باب 33).
منبع : تفسیر نمونه جلد 15