جمع بندی میخواهم مصیبت زده امامم شوم

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
میخواهم مصیبت زده امامم شوم

سلام، من یا اینکه برای اباعبدالله، یا کلا همه اهل بیت گریه میکنم، ولی حس میکنم مصیبت امام زمان رو به دوش نمیکشم
هر چقدر هم زجه میزنم باز احساس کمبود یه چیزی رو میکنم، میخوام اون سنگینی مصیبت رو به قدر خودم به دوش بکشم بخاطر اهل بیت
نبود همچین چیزی حس خلائی در من به وجود آورده

واقعا چیزی تو دنیا برام با ارزشتر از این نیست
برای رسیدن به این باید چکار کنم؟؟

در زیارت عاشورا همیشه میگیم [=&amp] اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ يُعْطِيَنى بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ مُصيبَةً ما اَعْظَمَه

[/]چکار کنیم اینو خدا به ما بده؟؟؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

ابن-الخمینی;596341 نوشت:
سلام، من یا اینکه برای اباعبدالله، یا کلا همه اهل بیت گریه میکنم، ولی حس میکنم مصیبت امام زمان رو به دوش نمیکشم
هر چقدر هم زجه میزنم باز احساس کمبود یه چیزی رو میکنم، میخوام اون سنگینی مصیبت رو به قدر خودم به دوش بکشم بخاطر اهل بیت
نبود همچین چیزی حس خلائی در من به وجود آورده

واقعا چیزی تو دنیا برام با ارزشتر از این نیست
برای رسیدن به این باید چکار کنم؟؟

در زیارت عاشورا همیشه میگیم اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ يُعْطِيَنى بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ مُصيبَةً ما اَعْظَمَه

چکار کنیم اینو خدا به ما بده؟؟؟

باسلام ودرود بر شما.
از حرف ها تان پیدا است که اهل عشق اید .
گوارا تان باد .
بارک الله چه اسم زیبا وپر پیام برای ایدی تان برگزیده اید .
به قول مولانا :
عاشقی پیدا ست از زاری دل
جناب شما هم اکنون آن مصیبت عظما را بر دوش دارید واز همین جهت این گونه از سوز دل می نالید .
نه تنها شما بلکه همه ماسوی در این سوگ عظیم غمزده اند لذا در همان آموزه متعالی آمده :
....جلت وعظمت مصیبتک فی السموات والارض .....
پس با خواندن مداوم آن زیارت نامه آن مصیبت را از دوش در آغوش بگیرید وراهش هم انس پیوسته با آن زیارت نامه است .
پاسخ اصلی تان را در این کلام نغز جستجو نماید :
گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی

گفتم ز غم خميدم گفتا خميده باشی
گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی
گفتم گلی نچيدم گفتا نچيده باشی
گفتم ز خود بریدم آن باده تا چشيدم
گفتا چه زان چشيدی از خود بریده باشی
گفتم لباس تقوی در عشق خود بریدم
گفتا به نيک نامی جامه دریده باشی
گفتم که در فراقت بس خوندل که خوردم
گفتا که سهل باشد جورم کشيده باشی
گفتم جفات تا کی گفتا هميشه باشد
از ما وفا نياید شاید شنيده باشی
گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد
گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی
گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن
جان بر لبت چه آید شاید چشيده باشی
گفتم بکام وصلت خواهم رسيد روزی
گفتا که نيک بنگر شاید رسيده باشی
خود را اگر نه بينی از وصل گل بچينی
کار تو فيض اینست خود را ندیده باشی

سوال :
نوشته اصلی توسط ابن-الخمینی
سلام، من یا اینکه برای اباعبدالله، یا کلا همه اهل بیت گریه میکنم، ولی حس میکنم مصیبت امام زمان رو به دوش نمیکشم
هر چقدر هم زجه میزنم باز احساس کمبود یه چیزی رو میکنم، میخوام اون سنگینی مصیبت رو به قدر خودم به دوش بکشم بخاطر اهل بیت
نبود همچین چیزی حس خلائی در من به وجود آورده

واقعا چیزی تو دنیا برام با ارزشتر از این نیست
برای رسیدن به این باید چکار کنم؟؟

در زیارت عاشورا همیشه میگیم اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ يُعْطِيَنى بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ مُصيبَةً ما اَعْظَمَه

چکار کنیم اینو خدا به ما بده؟؟؟


پاسخ :
از حرف ها تان پیدا است که اهل عشق اید .
گوارا تان باد .
بارک الله چه اسم زیبا وپر پیام برای ایدی تان برگزیده اید .
به قول مولانا :
عاشقی پیدا ست از زاری دل
جناب شما هم اکنون آن مصیبت عظما را بر دوش دارید واز همین جهت این گونه از سوز دل می نالید .
نه تنها شما بلکه همه ماسوی در این سوگ عظیم غمزده اند لذا در همان آموزه متعالی آمده :
....جلت وعظمت مصیبتک فی السموات والارض .....
پس با خواندن مداوم آن زیارت نامه آن مصیبت را از دوش در آغوش بگیرید وراهش هم انس پیوسته با آن زیارت نامه است .
پاسخ اصلی تان را در این کلام نغز جستجو نماید :
گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی

گفتم ز غم خميدم گفتا خميده باشی
گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی
گفتم گلی نچيدم گفتا نچيده باشی
گفتم ز خود بریدم آن باده تا چشيدم
گفتا چه زان چشيدی از خود بریده باشی
گفتم لباس تقوی در عشق خود بریدم
گفتا به نيک نامی جامه دریده باشی
گفتم که در فراقت بس خوندل که خوردم
گفتا که سهل باشد جورم کشيده باشی
گفتم جفات تا کی گفتا هميشه باشد
از ما وفا نياید شاید شنيده باشی
گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد
گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی
گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن
جان بر لبت چه آید شاید چشيده باشی
گفتم بکام وصلت خواهم رسيد روزی
گفتا که نيک بنگر شاید رسيده باشی
خود را اگر نه بينی از وصل گل بچينی
کار تو فيض اینست خود را ندیده باشی

موضوع قفل شده است