فرق نوظهور بشری

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق نوظهور بشری

*تاریخچه مکتب TSM

برابر سوابق موجود، مکتب TSM توسط فردی به نام جمشیدرضا حاجی اشرفی ایرانی‌الاصل مقیم آمریکا از حدوداً سال 1370 پایه‌گذاری و تشکیل شده است.

TSM که در حقیقت دنباله t.m ـ technical meditation ـ است با ایجاد تغییراتی به ویژه اضافه کردن کلمه self (خود) به قبل از کلمه مدیتیشن، مفهومی جدید با پرداختن و تأکید بیشتر به «خود» فرد و به سوی «ما» شدن افراد شکل گرفته است.



دیدار رئیس فرقه TSM با یهودیان آمریکا


جمشید اشرفی با استفاده از عنوان «استاد اعظم» این فرقه اقدام به آموزش افراد مختلف از ملیت‌های گوناگون و به ویژه ایرانی کرده و با القاء تفکرات و آموزه‌های انحرافی خود، افرادی را به عنوان «استاد» انتخاب و در دیگر کشورها مخصوصاً ایران، مأمور به ایجاد کلاس، ترویج عقاید و توسعه شبکه مریدان کرده است.


*بنیانگذار TSM


همانگونه که اشاره شد، جمشیدرضا حاجی‌اشرفی 53 ساله که تا سال 1368 در ایران اقامت داشته به علت ناسازگاری با انقلاب و یا مأموریت خاص ایران را ترک و سپس ساکن و مقیم کشور آمریکا شده است. اما ارتباط خود را با برخی افراد و نماینده‌های خود در ایران حفظ و از همان ابتدای خروج از کشور کلاس‌های TSM را در ایران راه‌اندازی کرده است.


وی با نوشتن مقالاتی در نشریه jewish world (دنیای یهود، چاپ آمریکا) ابتدا خود را به عنوان فردی صاحب نظر مطرح و به دنبال آن با طرح ایده جدید TSM خود را در رأس این مکتب قرار می‌دهد.



همچنین با ضبط فیلم و نوار از بیانات انحرافی خود و با ساختن ظاهری معنوی‌گرا و راهب‌گونه، شخصیتی دوست‌داشتنی، مهربان و روحانی از خود در ذهن مخاطبان و به اصطلاح رهروان ایجاد کرده تا حدی که هنگام دیدن تصویر و یا شنیدن صدای وی، اشک شوق ریخته و عاشقانه خواستار دیدار و زیارت وی شده‌اند!


بنابر اظهارات یکی از رهروان که با شوق زیاد جهت دیدار اشرفی به آمریکا رفته و در منزل وی ساکن شده، با دیدن وضعیت ظاهری و اخلاقی او از جمله شرب‌خمر، ارتباط با زنی یهودی و عدم رعایت مسایل اخلاقی، ماهیت استاد اعظم در نظر وی شکسته و با ناراحتی فراوان به ایران باز می‌گردد که همین موضوع باعث خروج تعدادی از شاگردان قدیمی از (حلقه اول) TSM ایران می‌شود.


*تعاریف و مبانی


این فرقه با بهره‌گیری از روش‌های مدیتیشن (مراقبه از خود) و تفکر و تمرین باعث ایجاد تمرکز افراد در افکار خود شده و با بیان اصولی از بودیسم (آئین بودا و برخی مکاتب دیگر مانند هندو و زرتشت) برای خود فلسفه‌هایی از انسان و جهان ساخته است. ـ TSM اعتقاد دارد خدا در درون افراد است، خدا همان عشق است و با زندگی در عشق و سیر در درون خود، می‌توان به نور، سپیدی، عشق و خدا رسید! شعارهایشان نیز در این رابطه این گونه است:

ـ love is god عشق خدا است!
ـ live in love زندگی کن در عشق!
ـ I love my self من عاشق خودم هستم!
و همچنین شعارهایی مانند:
ـ تنها فقط یک ایمان است، ایمان به عشق
ـ تنها فقط یک زبان است، زبان قلب
ـ تنها فقط یک قانون است، قانون کارما
ـ تنها فقط یک خدا است، او درون تو است
بیانگر اعتقادات این فرقه است.

ـ بنا به بیانات استاد اشرفی، این فرقه معتقد به تناسخ ارواح، کارما و دوره دارما می‌باشد.

ـ زندگی و مرگ را توإم با رنج دانسته و سعی می‌کند بر اساس اعتقاد به کارما و قانون عمل و عکس‌العمل، افراد را ترغیب به رفتن به سوی زیبایی‌ها برای بهتر شدن حوزه بعدی زندگی (تناسخ روح در کالبد بعدی) نماید.

ـ TSM عبادت را تونلی به سوی نور دانسته که مدیتیش عمق این تونل بوده و نماز تنها دروازه آن می‌باشد.



طرفداران فرقه TSM در آمریکا

ـ اعتقاد به پیوند معنوی دارند و ازدواج افراد را تنها در قالب اعضاء Tsm قبول داشته و برای کسانی که قبلاً هم ازدواج کرده‌اند، مراسم پیوند معنوی برگزار می‌نمایند که در واقع این پیوند، پیوندی است بین چاکراهای زوج معنوی.

ـ فرزندان افراد Tsm را غسل تعمید، می‌دهد.

ـ اعتقاد به چاکراهای هفتگانه داشته و در طول آموزش‌های خود مدعی باز شدن چاکراها و رسیدن افراد به رتبه‌های مربوطه می‌باشند.

ـ از عود و پودر مقدس و برخی سمبل‌های هندو و بودایی استفاده می‌نمایند.

ـ استفاده از علائمی مانند گل نیلوفر (سمبل بودیسم، سای‌بابا، معبد بهائیان در هند) از دیگر شاخصه‌های TSM می‌باشد. که در واقع تک شمع در مکتب سای‌بابا تبدیل به دو شمع در مکتب TSM شده و منظور آن هم درون و هم بیرون افراد این مکتب می‌باشد.

ـ لباس سفید و لفظ سفید و لفظ سفیدپوشان برای رهروان نیز نشانه دیگری از TSM است که از مکاتب دیگر گرفته شده است به طوری که تمامی افراد در محل خاصی از مؤسسه لباس‌های سفید خود را عوض کرده و سپیدپوش می‌شوند.

ـ استفاده از شمعدان شباهت‌هایی را در TSM به شمعدان‌های مسیحیان و نیز یهودیان ایجاد کرده است.

ـ استفاده از علائم و نشانه‌های دیگر ادیان مانند صلیب (مسیحیت)، هلتال ماه و ستاره (اسلام)، ستاره داود (یهودیت) و... بیانگر تفکر فرامذهبی و همچون ادعاهای دیگر مدعیان عرفان‌های دروغین و نیز بهائیت «دین کل» بوده که خود را بسیار بالاتر از ادیان دانسته و آنها را بسیار کوچک می‌دانند.

ـ استفاده از آرم درخت Tsm بر روی لباس‌ها به صورت نشان.


*تشکیلات و سازماندهی

فرقه TSM در حقیقت یک تشکیلات سازماندهی شده‌ای است که همواره در حال کادرسازی و گسترش شاخه‌های خود می‌باشد. نشانه اصلی آن سمبل «درخت» است که همواره از آن استفاده کرد، ریشه را استاد اعظم یعنی جمشید اشرفی، تنه درخت را نوشین . غ ، سرشاخه‌های اصلی را مشایخ (همسر نوشین) و کلیه افراد را شاخه‌های متعدد «درخت TSM» بیان کرده‌اند. لیکن برابر آخرین موارد به دست آمده تشکیلات TSM به شرح ذیل می‌باشد:

الف) مرکزیت، شامل خود استاد اشرفی و سرور حسینی (رستگار)، مستقر در آمریکا.
ب) شاخه NY (نیویورک)، به سرپررستی ایزاک (اسحاق یهودی)
ج)شاخه کانادا: در حال راه‌اندازی توسط نوشین . غ (وی اقامت دائم کانادا را به تازگی دریافت کرده)
د) شاخه تهران: به سرپرستی نوشین . غ (استاد راهبر)

ـ با توجه به عزیمت برخی از شاگردان قدیمی به دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی، استاد اشرفی یادشدگان را ترغیب به راه‌اندازی کلاس و در حقیقت ایجاد شاخه‌های دیگر نموده است.

ـ برخی از شاگردان ایرانی که به آمریکا رفته‌اند، جذب شاخه ny شده‌اند.
ـ گفته می‌شود اشرفی قصد دارد به کشور پاناما عزیمت نماید. (قابل توجه اینکه یکی از مراکز شش‌گانه مهم بهائیت «مشرق‌الاذکار پاناما» است.

ـ (نوشین.غ) تلاش‌هایی در جهت گسترش شاخه‌ها در شهرهای کرمان و... داشته است.
ـ شاخه تهران طی چند سال گذشته موفق به جذب صدها نفر شده و استاد اشرفی گفته است اگر تعداد شاگردان این کلاس به پنج هزار نفر برسد، من به ایران خواهم آمد!
ـ همچنین افراد با حضور در مکتب TSM پس از گذراندن کلاس‌های پایه‌ای و پیشرفته و شرکت در مراسم، اردوها و جلسات گوناگون به ترتیب به رتبه‌های ذیل رسیده و شال‌های رنگین دریافت می‌کنند:

رهرو رهسپار یاور هشیار (آگاه)


**انحرافات فکری و عقیدتی
*تناسخ ارواح

مکتب خودخوانده TSM، معتقد به تناسخ روح و انتقال آن از کالبدی به کالبد دیگر بوده و این مطلب را در طول دوره‌های درسی به ویژه ادونس (پیشرفته) 2 بیان می‌نماید. بر این اساس موضوع «کارما» را توضیح داده و معتقد است چنانچه فردی در یک کالبد عمل خوبی داشته در دوره بعدی زندگی در کالبدی بالاتر و بهتر قرار گرفته و بالعکس چنانچه اعمال خلافی داشته باشد در دوره بعدی به کالبدی پایین‌تر و پست‌تر تعلق خواهد گرفت.

در این خصوص نمونه‌هایی مانند اینکه برخورد شاگردان در حوزه‌های قبلی در چه کالبدهایی مواردی مشاهده گردیده که مردی را در دوره قبلی، زن، آدم پست و یا بودایی معرفی کرده‌اند. ـ با این وصف کلیه اعتقادات اسلامی، مبنی بر عالم برزخ، سؤال و جواب الهی، مجازات و پاداشی در قیامت، شفاعت و... را منتفی می‌نمایند.




دوره تناسخ، کلاس مرگ موقت فرقه TSM *عبادت

ـ مدیتیشن در لغت به معنای تفکر و عبادت می‌باشد، در عرفان‌های هندی و غربی آن را راه عبادت دانسته و رهروان را ملزم به آن می‌دانند، لذا در TSM که معنای آن «فن خوداندیشی و مراقبه» می‌باشد در این معنا «فن خودعبادی» و در حقیقت مکتب «خودخدایی» به شمار رفته و مانند بسیاری از مکاتب هند و...، راه رسیدن به خدا را تنها از طریق تفکر درونی و رسیدن به خدایی که در وجود انسان است می‌دانند. شعار ایشان در این خصوص گذشت از «من» و رسیدن به «ما» می‌باشد.
ـ در این تشابهات، عرفان اسلامی و اصل «وحدت و کثرت» وجود داردف لکن به گونه‌ای انحرافی، شریعت و نبوت و امامت را کنار گذاشته و بدون هر گونه پایه و اساس و یا برهانی راه اتصال را تنها از درون هر فرد با خدا دانسته و در نتیجه هر گونه برداشت، نظریه و یا حکم را بر اساس برداشت فرد خواهد دانست. این همان چیزی است که افرادی مانند بهاءالله ابتدا خود را باب سپس امام زمان بعد پیامبر و مدعی آوردن احکام و کتاب جدید و سپس خدا خواندند!!

*ازدواج با پیوند معنوی

بموضوع پیوند معنوی همواره مورد توجه مکاتب و فرقه‌های عرفانی بوده، برخی آن را مجاز و برخی غیرمجاز و یا محدود کرده‌اند. نکته حائز اهمیت این است که TSM ازدواج را تنها در قالب افراد TSM دانسته و برای همه افراد حتی کسانی که قبلاً ازدواج کرده‌اند مجدداً مراسم پیوند معنوی برگزار می‌کنند. آداب و رسوم TSM در ازدواج مانند هندوها بوده از تاج‌های گل برای عروس و داماد استفاده می‌نمایند.

مهریه را جایز ندانسته و با شستن پاهای عروس و داماد و انداختن شال‌های متعدد رنگینی (که هر رنگ متعلق به یک چاکرا می‌باشد) بر گردنشان پیوند بین آنها برقرار نموده در این هنگام زنگوله‌ای را برای باز شدن («چاکراها» به صدا درمی‌آورند!!) در ادامه تمامی حاضران صدای آئوم در می‌آورند که این صدا متعلق به طبقه‌ای خاص در فرقه اکنکار می‌باشد. همچنین سندی برای ازدواج و یا امضاء طرفین صادر نموده و از دیدگاه خود رسمیت می‌بخشند. TSM اصل عبادت را مدیتیشن می‌داند. عبادت را تونلی به سوی نور دانسته و عمق را مدیتیشن می‌داند. در سؤال یکی از رهروانی که نماز را کنار گذاشته و تنها مدیتیشن می‌نماید. استاد اشرفی می‌گوید: نماز دروازه و یا راهروی یک تونل، ولی مدیتیشن عمق و ژرفای این تونل است. لذا رهروان ایشان با رسیدن به عمق و ژرفای عبادت دیگر به نماز و دروازه آن نیازی احساس نمی‌نمایند.




نکته مهم این است که پیوندی که بر اساس حکم الهی نبوده و به وسیله استاد TSM ایجاد شده، فقط قابل فسخ نیز از سوی استاد خواهد بود و پر واضح است که چه فسادهایی در این موضوع مستتر است.

*غسل تعمید

غسل تعمید که همواره مورد تأکید مسیحیان و نیز فرقه‌های هند و... می‌باشد. جزء احکام TSM گنجانده شده است! استاد اشرفی در پاسخ به نامه یکی از شاگردانش بیان می‌دارد که فرزند حاصل از پیوند معنوی TSM، غسل تعمید خواهد شد. از آنجائیکه از پیوندهای صورت گرفته شده هنوز فرزندی حاصل نشده است لذا این حکم (غسل تعمید) تابحال اجرا نشده است.

***انحرافات اخلاقی
*خودشیفتگی

یکی از خصوصیات رهروان TSM خودشیفتگی است. از آنجا که TSMسعی دارد با شناساندن ارزش‌های نایافته درونی افراد، آنان را از بحران‌های روحی خارج کرده و بر اوضاع زندگی مسلط گرداند، با زیاده‌روی در این امر، موجب شده افراد بیش از حد شیفته خود گشته و در این راه تنها خود را ببینند. برخلاف اینکه برای رسیدن به «ما» می‌بایست از «من» بگذرند ولی در عمل، عکس این قضیه اتفاق افتاده است. به ویژه این مسئله برای نزدیکان و اطرافیان رهروان Tsm بسیار بغرنج و مشکل‌ساز شده است.

*گسست پیوندهای خانوادگی

تعالیم افراطی و غلط TSM باعث دوری برخی از افراد از نزدیکان و دوستانشان شده است. تعدادی از شاگردان این مکتب ضمن اعلام شکایت در این خصوص بیان داشته‌اند، تعالیم TSM بین همسران اختلاف ایجاد کرده و حتی همسرانی که هر دو رهرو TSM بودند، از یکدیگر جدا شده و یا در آستانه طلاق می‌باشند. علت این مسئله از یک سو، بحث افراد در پرداختن به خود و ایجاد یک نوع خودشیفتگی و از سوی دیگر روابط غلط بین زنان و مردان در کلاس‌ها و جلسات TSM بوده است. هنگامی که در یکی از کلاس‌های پیشرفته TSM افراد باید مقابل یکدیگر نشسته و در صورت و چشمان نامحرم نگریسته و مرتباً بیان کنند، تو را دوست دارم، عاشق تو هستم و این مسئله بارها تکرار شده و همسران شاهد یکدیگر و خود نیز مجری چنین رفتاری بوده‌اند. مسایلی دیگر همچون اعتراف به گناهان، نقاشی بدن برهنه خود، نقش زن فاحشه و یا مرد هرزه را بازی کردن، مراسم تشییع جنازه و حمل بدن زن از سوی افراد، از دیگر عوامل سست شدن پیوند خانواده‌ها در TSM می‌باشد.

*روابط نامحرمان

فرقه TSM با بیان اینکه هر فردی باید بتواند عاشق دیگران باشد و این موضوع را به وضوح و با صدای بلند بیان نماید، افراط را از حد گذرانده و این عشق را به نامحرمان نیز سرایت داده است. همانگونه که اشاره شد در بسیاری از کلاس‌ها و جلسات TSM زن و مرد باید دیگر رهروان را در آغوش کشیده و به ایشان بگویند دوستشان دارند، عاشقشان هستند و.... استاد شاخه تهران نیز خود را مادر همه رهروان خوانده و همه مردان را به آغوش کشیده و ابراز علاقه نموده است. در هنگام خواندن سرود زن و مرد نامحرم دست یکدیگر را گرفته و آواز خوانده تا به شور و شوق، رسند. در مراسم تمرین مردن، زیر بدن رهرو را دیگر نامحرمان گرفته و او را به دوش خود حمل نموده و بدن وی را لمس می‌نمایند.
در اردوها حجاب را رعایت نکرده، ارتباط صمیمی داشته و به کنار دریا نیز می‌رفته‌اند و در هر صورت در Tsm چیزی به عنوان حجاب و محرم و نامحرمی وجود ندارد.

**انحرافات سیاسی
*انزوای سیاسی در افراد

*یارگیری و ایجاد شعبات

فرقه TSM با گسترش فعالیت‌های خود، سعی بر یارگیری به ویژه در میان افراد دلخواه داشته است. توجه به افراد متمکن مالی، متخصص در مسایل فنی به ویژه روان‌شناسی و با بهاء دادن به افرادی خاص، سعی در ایجاد شعبات متعدد در شهرها و کشورهای مختلف داشته که نشان از نوعی فعالیت سیستمی و تشکیلاتی TSM است و با رشد خزنده، خواهان تشکیل شجره‌ای تنومند در بدنة تشکیلاتی خود می‌باشند.

بیان اینکه اگر استاد اشرفی پنج هزار رهرو داشته باشد به ایران خواهد آمد بسیار قابل تأمل و گویای همین مسئله می‌باشد. چرا اشرافی به دنبال ایجاد فرقه‌ای با بدنه‌ای به این وسعت می‌باشد!؟

ایجاد نوعی رهبری کاریزماتیک با حیله‌گری و سوءاستفاده از مسایل شخصی افراد و معرکه‌گیری از سوی استاد اشرفی به نحوی که گویا مسایل شخصی افراد می‌بیند آن هم از آن فاصله دور یعنی آمریکا!! و نیز ایجاد نوعی شخصیت مافوق‌الطبیعه‌ای در ذهن رهروان گمراه و نادان خود و دیگر مواردی در این خصوص، رهروان را تبدیل به سربازان مطیع و گوش به فرمان استاد اشرفی و تشکیلات TSM نموده و طبعاً در هنگام واگذاری هر گونه مأموریت و یا ابلاغ هر گونه فرمانی یا دستوری آنان را به سوی هدف مورد نظر خود هدایت خواهد کرد.

*ارتباط با افراد یهودی

ارتباط استاد اشرفی با افراد یهودی نیز یکی از موارد بسیار قابل توجه دربارة TSM می‌باشد. همانگونه که بیان شد، مرکزیت TSM در کشور آمریکا بوده و توسط استاد اشرفی اداره شده و یکی از شاخه‌های مهم آن نیز شاخة نیویورک است. برابر بررسی‌های انجام شده، نفر دوم در آمریکا پاسخگوی ایمیل‌های شخصی استاد اشرفی در غیاب وی به رهروان می‌باشد. خانم سرور حسینی (رستگار) فرد ایرانی‌الاصل یهودی مقیم آمریکا و دوست صمیمی وی بوده که هر روز در منزل او حضور به هم می‌رساند. فرد مورد اشاره در مواردی به ایران آمده و به همراه خواهر استاد اشرفی در کلاس‌های TSM حضور یافته و گویی به عنوان ارزیابی و بررسی‌کننده جلسات از آنجا دیدن کرده است. همچنین یکی از افراد مؤثر و ظاهراً مسئول شاخة نیویورک فردی به نام ایزاک (اسحاق) یهودی است که استاد اشرفی وی را خیلی قبول داشته و در مواردی از وی نام برده است. ارتباط تشکلات منحرف، مانند بهائیت، فراماسونری، وهابیت و... با تشکیلات صهیونیستی اسرائیل و یهود نکتة قابل توجهی است که در TSM شواهد آن دیده می‌شود.

*پایگاه اصلی در آمریکا

اصل حضور و تأسیس مرکزیت TSM در آمریکا نیز مسئله‌ای قابل توجه است. با توجه به دشمنی‌های دیرینة حکومت آمریکا با انقلاب اسلامی ایران و بهره‌گیری از راه‌ها و حربه‌های گوناگون بر علیه نظام و جمهوری اسلامی شکل‌گیری و هدایت مرکزی TSM از داخل آمریکا امری مهم است چرا که به راحتی توانسته با هزاران نفر در ایران ارتباط گرفته، با تک‌تک آنان گفتگوهای اینترنتی و یا ایمیلی داشته، آنان را ارزیابی، جذب و هدایت نماید. مسلماً حکومت آمریکا و سرویس‌های اطلاعاتی آن بر اینگونه ارتباطات نظارت داشته و به احتمال زیاد از آن بهره‌جویی می‌نمایند

. TSM قبل از هر چیز با کشاندن افراد عضو به درون‌گرایی و انزوا و خودپردازی افراطی، نوعی انزواگرایی به ویژه در مسایل سیاسی و پیرامونی افراد ایجاد نموده است. لکن با تخریب مبانی اعتقادی آنان و سپس ایجاد مبانی انحرافی خود، نوعی بینش جدید و دلخواه سیاسی در آنان به وجود آورده است بطور مثال با دور شدن از اعتقادات عمیق اسلامی و احکام الهی، مسایلی چون جهاد و مبارزه با بی‌عدالتی و استکبار، شرکت در مراسم سیاسی‌ـ عبادی در سطح اجتماع از یک طرف و از طرف دیگر ایجاد بناهایی چون گرفتاری افراد در کالبد بعدی به لحاظ اعمال هر دوره و نبودن بهشت و جهنم و عقاب و ثواب، لزوم درون‌پردازی، رسیدن به عشق، دوری از درگیری و بالاخره لزوم تحقق درد و رنج زندگی (شبیه نظرات بودا) و دیگر مسایل باعث دوری افراد از سیستم حاکمیا و عدم شرکت در مسایل سیاسی می‌گردد.

طریقه تولیک

طریقه تولیک دو بعد اصلی دارد. یکی بعد اخلاقی است که تقریباً اموری کلی را که بیش تر صبغة اخلاقی دارد به پیروان توصیه می کند. نمونة این تعالیم را می توان در کتاب چهار میثاق اثر دون میگوئل روئیز ملاحظه کرد. بعد دیگر سیر در
عوالم رؤیایی و دستیابی به تجربیات فرا مادی است. بر خلاف برخی مکاتب مانند گورجیف و اشو در این مکتب «رؤیابینی ،» هنری معنوی محسوب می شود و تنها کافی است تعالیم لازم
برای بهبود آن دریافت شود. در حقیقت رؤیابینی ارادی مهارتی معنوی است که باید آن را کسب کرد. سر خپوست ها در گذشته برای سیر در عوالم رؤیایی از روش های دیگری جز تمرینات
معنوی نیز استفاده می کردند.

رام الله

یکی از جنجال یترین و در عین حال پر طرفدارترین فرقه هایی که طی این یکی دو دهه در ایران ظهور کرده است، فرقه رام الله

چنانکه از اسمش پیداست معجون خند هداری از هندوئیزم، مسیحیت و اسلام است که مثل شیر بی یال و دم شباهتی به هیچ یک از این سه نیز ندارد. رهبر این فرقه شخصی است به نام
«پیم ان فتاح » که خود را خالق فتاح،ا یلیا، راما لله وا لیاس می‌نامد و از سوی مریدانش شخصیتی آسمانی، خارق العاده و مقدس معرفی میشود. در عین حالب رخیا ز پیروان پیمان فتاح او را «آواتار » به معنی «تجسم جریان حقیقت « ،» روح مجسم حق » و «تجسما لهی » نامید هاند. «بنی سماء » لقب دیگری ا ست که از جانب مریدان به او داده شده است. البته در بعضی از
کار تهای ویزیتی که شاگردان، مریدان و دوستان فتاح این ور و آن ور پخش کردها ندا و باا لقاب دیگری نیز شناخته میشود که تعدادی از آنها عبارتندا ز: «بنیا نگذار علوم باطنی قطب علوم باطنی بنیانگذار الهیسم نوین. » درباره او گفته اند: رام الله همیشه با لبا سهای مشکی در میان مردم ظاهر می شد و با لحن
خاصی صحبت می کرد.

سای بابا

ستهید سای بابا (1926)یکی از پرآوازه ترین گروههای هند است که هوادارانش را در غرب بیشتر مهاجران آسیایی تشکیل می دهند. او در سیزده سالگی به مدت چند روز بیهوش بود، سه ماه بعد اعلام کرد صورت تجسم سای بابای شیردی است. شهرت سای بابا تا حد زیادی به سبب کراماتی است که بسیاری از مردم به او منتسب می کنند

اکنکار

«پال توئیچل » در سال 1965 طریقة «اکنکار » را بنیان نهاد.

چون در آیین او اعتقاد راسخی به استاد زندة «اک » وجود داشت و توئیچل خود را وارث یک سنت باستانی و نهصد و هفتاد و یکمین استاد زندة اک می خواند، پس از او مسئلة جانشین یاش با بحران همراه شد. «داروین گراس » پس از
وی به عنوان نهصد وهفتاد و دومین استاد زندة اک معرفی شد اما پس از چندی با مخالفت های فراوان مواجه شد و در نهایت از سمت خود برکنار شد. اکنون هارولد کمپل
به عنوان استاد زنده اک مشغول فعالیت است.
«دیوید سی لین » استاد مطالعات دینی کسی بود که توئیچل را به سرقت ادبی و علمی از استادش «راداسوامی متهم کرد. او معتقد بود همة آنچه توئیچل ب هعنوان تاریخ اک می گوید دروغ است و او همة تعالیمش را در مدتی که شاگرد
سوامی بوده از او آموخته است. اما توئیچل خود معتقد بود «ربازارتارز » استاد باستانی اک آموخته و او را در سفر روحانی
ملاقات کرده و همة این تعالیم را از او آموخته است.
در مکتب اکنکار سفر روح نقشی کلیدی دارد. سفر روح یعنی حضور همزمان در دو مکان. اکیست ها باید مهارت سفر روح را بیاموزند و از این طریق حالات دینی و معنوی را
تجربه کنند. در جها نبینی اک جهان از نور و صوت خدا یا به تعبیر خودشان «سوگماند » تشکیل شده و غایت یک اکیست همکاری با سوگماند است.

عصر نو !

یک اصطلاح فراگیر است که بر شبکه گسترده ای از افراد و گروه های کمابیش همپوش با معتقدات وجهت گیری های بسیار متفاوت اطلاق می شود. درباره حد و مرزهای عصر نو ممکن است گفته شود آمیزه ای از جنبش های استعداد بشری، نوپاگانیسم، فکرنو، رازورزی شمنیسم یا ویکا و یا جادوگری باشد. در این باره هیچ اتفاق نظری وجود ندارد.

شیطان پرستی

شیطان پرستی که اصولاً واکنشی در برابر مسیحیت بوده است واقعه نادری به شمار میرود . از اواخر قرون وسطی جادوگران را متهم به شیطان پرستی میکردند ولی تقریباً هیچ سند معتبری دال بر وقوع آن وجود نداشت.

فرض می شود که آیین اصلی و مشخصه شیطان پرستی مس سیاه است یعنی هزل کفر آمیزی از عشایی که کشیش خلع لباس شده برگزار می کند.

همراه با شمع های سیاه و پیکرهای مسیح بر صلیب وارونه که شامل آلودن نان و شراب مقدس، آزادی افراطی روابط جنسی، و گاهی قربانی کردن حیوانات وحشی انسان می شود.

تی اِم

«مهاراش ماهاش یوگی » بنیا نگذار طریقة تی ام یا مراقبة تعالی بخش بود. او در نیمة اول قرن بیستم پس از سال ها انزوا و مراقبه مکتب خود را بنا نهاد و در صدد اصلاح اوضاع جهان برآمد. او به آثار هندویی مسلط بود و شرحی نیز بر اوپانشادها (متون مقدس هندویی) نگاشت. او در تلاش بود تا شبکه ای از استادان تی ام تشکیل دهد که بتوانند همة جمعیت زمین در آن روزگار را تحت هدایت و تربیت خود در آورند. چرا که در تی ام تعلیم حضوری و سینه به سینة استاد به شاگرد نقشی کلیدی دارد. گرچه او نتوانست کاملاً به هدفش دست یابد ولی توانست افراد زیادی را تحت تعلیم شبکة خود درآورد. راه و طریقة او دشواری چندانی نداشت برای همین پیروان برای تبعیت از شیوة او چندان با زحمت مواجه نمی شدند. تعالیم یوگایی در تی ام کاربرد زیادی دارند. یوگی معتقد بود با این شیوه می توان از مرز ماده عبور کرد و با مرکز خلاق هستی ارتباط برقرار کرد. تبلیغ او برای آیینش موجب شد تا در آمریکا علیه او شکایتی صورت گیرد و در این دعوی حقوقی او برای تبلیغ دینی جدید محکوم و از ادامة فعالیت منع شود. اما تلاش بسیار جریان تی ام برای اثبات اینکه این طریقه، دین نیست بلکه یک تکنیک است نتیجه داد و این حکم پس از چند سال شکسته شد. با شکسته شدن این حکم جریان تی ام دوباره رونق گرفت.

اخیرا در خبرها آمده بود فرقه ای انحرافی موسوم به رائیلیان در شهرهای استان فارس از جمله شیراز اقدام به توزیع تراكت‏هايى همراه با يك حلقه لوح فشرده با عنوان «حركت بين‏المللى رائيليان» در برخى منازل و محله ‏هاى این شهر نموده است.
این فرقه علاوه بر فعالیت در سطح جامعه به راه اندازی سایت اینترنتی و همچنین ترجمه سه کتاب سراسر خرافی و موهون به زبان فارسی در فضای مجازی اقدام نموده است. رایل که رهبر این فرقه انحرافی است، خواننده و ترانه سرا با اسم اصلی کلود وریلهون در تاریخ سی سپتامبر سال 1946 میلادی در منطقه ویچی در فرانسه به دنیا آمد و توسط خاله و مادر بزرگش در منطقه آمبرت بزرگ شد.
رایل در سن پانزده سالگی به خاطر علاقه به خوانندگی خانه را ترک کرده و به پاریس رفت. در آنجا تحت نام مستعار کلود سلر شروع به خوانندگی کرد. به عنوان یکی از بزرگترین طرفداران جک برل او نیز در همه کاباره هایی که این ستاره بلژیکی در آغاز خوانندگی اش در پاریس آواز خوانده بود، شروع به خوانندگی کرد.
در دهه 1970 میلادی مدعی شد که در پاریس با موجودی فضایی ملاقات کرده و او را به عنوان پیامبر عصر جدید برگزیده اند. این فرقه نوظهور برای یارگیری در لایه های مختلف اجتماعی اذعان می کند، تمامی پیامبران الهی را قبول دارد با این تفاوت که ایشان را نه خداوند، بلکه انسانهایی ساکن کرات دیگر فرستاده اند که بیست و پنج هزار سال پیشرفته تر از انسانهای زمینی می باشند.
پیگیری های مشرق نشان می دهد این گروه صهیونیستی که ترویج سکس و برهنگی به عنوان نماد تبلیغی آن به شمار می رود، اقدامات تبلیغی خود را در کشور گسترش داده است که برای آشنا شدن با این فرقه و اهداف پشت پرده آن گزارش ذیل تقدیم می شود:

1- مبداء و خلاصه عقاید


آیین جعلی و ساخته شده رائیل یکی از آیین های مبتنی بر UFO(بشقاب پرنده ها و موجودات فضایی) است که بر خلاف دیگرفرقه های مشابه، خلقت را بر اساس مراجعه به کتب مقدس توضیح می دهد. هسته مرکزی اعتقادی این آیین آن است که عبارت “الوهیم” (Elohim) در کتاب مقدس یهود به جای “خدا” باید به “آنانی که از آسمان آمده اند” ترجمه شود. بنا به اعتقاد این گروه، الوهیم از سیاره ای دیگر آمده اند و باعث ایجاد حیات بر روی زمین شده اند. آن ها اعتقادی به خدا ندارند و در عوض الوهیم (خالقان علمی ما) را مبداء حیات هوشمند در زمین می دانند.

کلود وریلهون (Claude Vorilhon) که یک خواننده کاباره و روزنامه نگار مسابقات اتومبیل رانی بوددر 1973 ادعا کرد که توسط الوهیم برگزیده شده است تا اطلاعات مربوط به چگونگی پیدایش انسان را در اختیار بشر زمینی قرار دهد. الوهیم نام او را به رائیل تغییر داده است و او را مامور رساندن پیام بازگشت الوهیم به زمین کرده است.

در کتاب او با نام پیام نهایی که حاوی تخیلات وی است، اولین مواجهه او با موجودات فضایی به نام الوهیم ذکر شده است. صبح 13 دسامبر 1973، کلود فوریلهون مشغول رانندگی به سمت کلرمون فرانسه بود که ناگهان تصمیم گرفت به سمت مخالف دفترش یعنی به سمت آتشفشان پوپی دو لاسولا برود. وقتی به آتشفشان رسید اتومبیل را پارک کرد و به سمت دهانه آتشفشان حرکت کرد و کمی در دهانه آتشفشان به خاطرات گذشته این کوه فکر کرد. «داشتم آنجا را ترک می کردم، اما بار دیگر به بالای کوه مدور که حاصل انباشته شدن خاکستر گدازه ها بود نظری افکندم و بیاد آوردم که بارها از این سرازیری ها مثل اسکی بپایین سرسره کرده بودم. ناگهان در میان مه چشمم به نور قرمزی افتاد که چشمک می زد و بعد نوعی هلیکوپتر به پایین و به سویم آمد. (ص 19) وریلهون می گوید که این ماشین پرنده هیچ صدایی نداشت و مانند یک بشقاب پرنده ای به قطر 7 متر و ارتفاع 2.5 متر بود. بشقاب در دو متری زمین ایستاد و در پایینی آن گشوده شد و انسانی با قد 120 سانتی متر از آن خارج شد. پوست این انسان سبز و موهایش بلند بود (ص 20)

بعد از صحبت های مقدماتی مشخص می شود که این موجود فضایی که به همه زبان های دنیا به راحتی صحبت می کند، فوریلهون را برگزیده است تا پیام این موجودات فضایی را به انسان های زمینی برساند. فوریلهون به داخل سفینه می رود و از سوی موجود فضایی مامور می شود تا فردا به همین محل بیاید تا از حقیقت نژاد بشر و جهان مطلع شود. در طول جلسات یک ساعته در پنج روز آتی، فوریلهون توسط موجود فضایی به تفسیر جدیدی از انجیل آگاه می شود. او یاد می گیرد که انسان های روی زمین در آزمایشگاه های انسان های سیاره های دیگر ساخته شده اند. انسان هایی که در علوم ژنتیک و بیولوژی سلولی بسیار پیشرفت کرده بودند. نام این خالقان “الوهیم” بوده جمع عبارت “الوها” است، همان عبارتی که در انجیل به اشتباه به “خدا” ترجمه شده است.

وریلهن توسط آموزگاران غیرزمینی، رائیل نامیده می شود و از وی خواسته می شود تا پیام را به انسان های بشری منتقل کند. الوهیم از رائیل می خواهند که سفارتی برای آنان در زمین بسازند تا آمادگی زمینیان را برای پذیرش الوهیم (اجدادی که انسان ها را ساخته اند) نشان دهند. بنا به اظهارات رائیل، الوهیم می خواهند به زمین بیایند و با رهبران جهان ملاقات کنند و تکنولوژی پیشرفته خود را آرام آرام در اختیار آنان قرار دهند. به هرحال الوهیم تا وقتی در زمین صلح برقرار نشده و مردم زمین با ساخت یک سفارت در اورشلیم به آنان نشان نداده اند که در انتظار آمدن آنان هستند، به زمین نخواهند آمد. الوهیم از رائیل خواسته است تا جنبشی برای رسیدن به این دو هدف و در عین حال رساندن پیام الوهیم به زمینی ها ایجاد کند. این جنبش با نام «جنبش بین المللی رائیلی ها» شناخته می شود.

رائیلی ها دینی بدون خدا هستند و اعتقاد دارند که نژاد بشر از ازل بوده و تا ابد ادامه خواهد داشت. هر گروه از نژاد بشر در یک سیاره ساکن هستند و وقتی به سطحی از علم می رسند که می توانند به سیارات دیگر سفر کنند و با مهندسی ژنتیک و کلونینگ، حیات را در سیارات دیگر آغاز کنند به این کاردست می زنند. حالا هم علم بشر تا جایی پیشرفت کرده است که به سیارات سفر می کند و اتم را می شکافد و با کلونینگ توان خلق موجود زنده را پیدا کرده است، ایجاد کننده اش (الوهیم) آمده است تا با او ارتباط برقرار کند اما از آنجایی که آن ها گروهی مهاجم نیستند، منتظر هستند تا ما با ساخت سفارت و برقراری صلح، آمادگی خود برای حضور آنان را اعلام کنیم .

به ادعای این فرقه، رائیلی ها در حدود 40000 عضو دارد که بیشتر از همه در کشورهای فرانسه، کانادا و ژاپن پراکنده هستند. رائیلی ها گزارش داده اند که در آمریکا، استرالیا، آسیای جنوب شرقی، آمریکای لاتین، انگلستان و دیگر مناطق اروپا با استقبال بسیاری مواجه هستند. امروزه در حدود 130 کشیش رائیلی در جهان پراکنده شده اند که از آن ها با عنوان “راهنما” یاد می کنند.

رهبران این فرقه که رفت و آمدهای گسترده ای به سرزمین های اشغالی دارند در 1997 اعلام کردند که در حدود 7 میلیون دلار پول برای ساخت سفارت جمع آوری کرده است و مطمئنا امروزه نیز از نظر مالی مشکلی برای ساخت سفارت ندارد اما بنا به گزارش خودشان، هنوز موفق نشده اند موافقت مردم اسرائیل را برای ساخت سفارت جلب کنند. در 1990 رائیل با اجازه الوهیم نماد جنبش را تغییر داد تا رضایت خاخام های اسرائیلی را برای ساخت سفارت جلب کند.


کتاب مقدس


رائیلی ها کتاب مقدس خاصی ندارند ولی از آنجا که معتقد هستند بشر زمینی با مهندسی DNA توسط انسان های کرات دیگر خلق شده است و پیامبر نیز فرستادگان آنانند، می پذیرد که کتاب های مقدسی همچون انجیل و قرآن نیز در اصل فرستاده الوهیم هستند و حاوی توضیحاتی منطبق با ادعای رائیل. البته خود آنان ادعا می کنند که کتاب کابالا (Kabala) (کتاب قدیمی توشته شده توسط ربی های یهود) صحیح ترین تفاسیر را در اختیار بشر قرار می دهد.


اعتقادات و نماد


سران فرقه می گویند: الوهیم اسم انسانهای کرات دیگر است . آنان از نظر علمی هزاران سال از ما جلوتر هستند ، الوهیم تمام موجودات زنده و همچنین اولین انسانها را بوسیله مهندسی ژنتیک بر روی کره زمین خلق کردند . الوهیم پیامبران گذشته از جمله موسی ، عیسی ، محمد ، زردتشت ، بهاالله و … را برای هدایت بشریت فرستادند . مردم گذشته تصور کردند که الوهیم خدا هستند چرا که درک علمی از امکان وجود سیارات و انسانهای دیگر، مهندسی ژنتیک و علوم پیشرفته نداشتند .الوهیم منتظر بودند تا علم و تکنولوژی در زمین پیشرفت لازم را بکند تا انسانها از امکان سفر به سیارات دیگر و مهندسی ژنتیک درک لازم را بدست آورده باشند .
نماد اولیه یک صلیب شکسته محصور در ستاره داود بود.
اما نماد فعلی رائیلیان، همان ستاره داود است که یک کهکشان در حال چرخش را احاطه کرده است. این نماد پس از اینکه نماد قبلی به خاطر مشابهتش با صلیب شکسته برای یهودی ها خصمانه تشخیص داده شد، تغییر کرد

در 9 ژوئن 1997، جنبش رائیلی اعلام کرد که شرکتی به نام Valiant Venture را تاسیس کرده که به زوج های همجنس گرا یا عقیم، این فرصت را خواهد داد تا از طریق کلونینگ، از DNA خودشان صاحب فرزند شوند. اعتقادات این فرقه آن قدر پوچ و یاوه است که نیازی به نقد نمی بینیم و اگر در گوشه و کنار دنیا گرایشی هم به این فرقه دیده می شود از سوی گروه های شیطان پرست، گروه های سکس مختلط و همجنس گرایان است. علاوه بر آن که در آن روی سکه هم باید کمک های رژیم صهیونیستی در پرورش و گسترش این فرقه مرموز برای قرن جدید را جستجو کرد.آیا صهیونیست ها پس از آنکه فرقه جعلی بهاییت را در کشورهای اسلامی راه انداختند به دنبال فرقه سازی در میان مسیحیان هستند.

انتشار جزئيات تازه‌اي از فعاليت‌هاي يك فرقه انحرافي در خبرگزاري فارس؛
فرقه انحرافي "عرفان كيهاني " مدعي وحي و الهامات غيبي است
خبرگزاري فارس: سركرده فرقه انحرافي "عرفان كيهاني " مي‌كوشد اين‌گونه القا كند كه آن‌چه تاكنون مطرح كرده از طريق وحي و الهاماتي از مركز هوشمند جهان كسب كرده است. وي در گفتار و نوشتار خود اين هوشمندي را گاهي روح‌ القدس، گاهي يد الله و گاهي روح‌ الامين و پاره‌اي از مواقع خدا معرفي مي‌كند.

يك كارشناس ارشد فرهنگي در گفت‌وگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس،‌ ابعاد تازه‌اي از ديدگاه‌هاي انحرافي سركرده عرفان حلقه را فاش ساخت.

وي در اين گفت‌وگو با اشاره به اين‏كه فرقان انحرافي "عرفان كيهاني " فعاليت خود را از نيمه‌ دهه 1380 پايه‌گذاري كرده است، گفت: عوامل اصلي اين فرقه در قالب دوره‌هاي آموزشي فعاليت خود را آغاز كردند. سپس با تربيت افرادي به عنوان مستر به صورت شبه‎هرمي در شهرهاي مختلف فعاليت خود را گسترش داده‌ به سرمايه‌ كلاني نيز دست ‌يافتند.

به گفته اين كارشناس ارشد فرهنگي، بررسي مباني نظري و شيوه‌هاي علمي اين فرقه بسيار مبهم و سؤال برانگيز بوده و براساس تحقيقات به عمل آمده عوامل اصلي اين گروه با پرسش‌كنندگان در دوره‌هاي عرفان حلقه برخورد نامناسب مي‌كنند.

وي افزود: مبناي عرفان حلقه را مباحث ماترياليستي و ديالكتيكي تشكيل مي‌دهد و براساس ادعاي سركرده اين فرقه هيچ فردي نمي‌تواند به خداي واقعي از طريق معصومين عليهم السّلام و قرآن دست يابد.

اين كارشناس ارشد فرهنگي يادآور شد: مبناي تضاد ديالكتيكي از اصلي‌ترين مباني اين ديدگاه بوده و هر آن‌چه وجود دارد قطعاً درون خود ضد خود را نيز پرورش داده و با كمك شناسايي ضد يك چيز مي‌توان اصل آن را شناسايي كرد. بر همين مبنا شعور و ضد شعور، ماده و ضد ماده،‌ آگاهي و ضد آگاهي، عرفان و ضد عرفان و . . . اين‌گونه شناخته مي‌شود.

به گفته وي، اين فرقه انحرافي شبه‏عرفاني، عرفان را دنيايي بدون ابزار معرفي مي‌كند و با تأمل در اين نكته مي‌توان دريافت كه نظريات ماترياليستي عمق پيچيده‌اي در اين فرقه دارد.

وي همچنين با تاكيد بر اين نكته كه ديدگاه‌هاي كاباليستي نيز در لابه‌لاي تعاريف ديالكتيكي اين شبه‎عرفان وجود دارد، افزود: ‌سركرده 54ساله اين فرقه مدعي است كه آن‌چه را مي‌گويد در دوران جواني و از طريق كائنات و جهان هستي دريافت كرده و در اين باره از هيچ فردي نكته‌اي نياموخته و كتابي نيز در اين باره نخوانده است.

سركرده فرقه انحرافي "عرفان كيهاني " كه تاكنون در كسب مدرك ديپلم نيز ناتوان بوده است مدعي دريافت دكتراي افتخاري از كشورهاي مختلف بوده است.

اين كارشناس ارشد فرهنگي افزود: سركرده فرقه انحرافي "عرفان كيهاني " مي‌كوشد اين‌گونه القا كند كه آن‌چه تاكنون مطرح كرده از طريق وحي و الهاماتي از مركز هوشمند جهان كسب كرده است. وي در گفتار و نوشتار خود اين هوشمندي را گاهي روح ‌القدس، گاهي يد الله و گاهي روح‌ الامين و پاره‌اي از مواقع خدا معرفي مي‌كند.

براساس اخبار و اسناد به دست آمده سركرده فرقه انحرافي "عرفان كيهاني " در مباحث كميته عرفان علاوه بر اينكه شيطان را تطهير مي‌كند، مي‌كوشد شبهاتي را نسبت به تلاش‌هاي انبيا در اذهان ايجاد كند. سركرده فرقه انحرافي "عرفان كيهاني " همچنين با ادعاي دارا بودن نگاه فرادرماني مدعي است كه ويروس‌هاي شبكه منفي در افراد جن‌زده را خارج مي‌كند.

به گفته كارشناس ارشد فرهنگي، سركرده فرقه انحرافي "عرفان كيهاني " تعريفي ويژه از بهشت و جهنم و ملكوت ارائه مي‌كند كه با ديدگاه‌ كابالاليستي كاملاً انطباق دارد.

براساس اطلاعات و اسناد دريافتي سركرده فرقه انحرافي "عرفان كيهاني " تاكنون سه بار بازداشت شده و تذكراتي مبني بر رفتار و گفتار غيرقانوني خود دريافت كرده است. فعاليت‌هاي غيرقانوني در سطح تهران و شهرستان‌ها بدون هيچ‌گونه مجوزي از مهمترين دلايل بازداشت وي بوده است.
تجديد چاپ كتب بدون مجوز قانوني، انتشار سي‌دي‌هاي انحرافي و القاي ديدگاه‌هاي عرفاني توأم با ادعاي درماني، دخالت در امور درمان بدون صلاحيت و مجوزهاي لازم، نگهداري اسناد محرمانه دولتي از ديگر اتهامات وي بوده است.

به گفته كارشناس ارشد فرهنگي، وي پس از آزادي در دور دوم بازداشت، با بي‌اعتنايي به تذكرات قانوني، گروهي از عوامل سرسپرده خود را براي كسب مدارك مورد نياز فرقه‌ به ارمنستان فرستاده و براي خود يك مدرك دكتراي افتخاري نيز دست‌و پا كرده است.

گفتني است غرب طي سال‌هاي اخير تلاش بسياري را به كار برده تا كشور ارمنستان را به عنوان پايگاهي براي تأسيس فرقه‌ها و نحله‌ها و اديان جديد تبديل كند.

اين كارشناس ارشد فرهنگي در پايان گفت‌وگوي خود با خبرگزاري فارس، با اشاره به گسترش پديده مذموم تأسيس فرقه‌هاي مختلف، خواستار برخورد جدي‌تر قوه قضائيه با اين پديده شد و گفت: براي اين منظور بايد حوزه‌هاي علميه و قوه قضائيه با هم هماهنگ‌تر شده و جدي‌تر مباحث را پيگيري كنند

[="DarkOrchid"]

afshan;511488 نوشت:
طریقه تولیک

طریقه تولیک دو بعد اصلی دارد. یکی بعد اخلاقی است که تقریباً اموری کلی را که بیش تر صبغة اخلاقی دارد به پیروان توصیه می کند. نمونة این تعالیم را می توان در کتاب چهار میثاق اثر دون میگوئل روئیز ملاحظه کرد. بعد دیگر سیر در
عوالم رؤیایی و دستیابی به تجربیات فرا مادی است. بر خلاف برخی مکاتب مانند گورجیف و اشو در این مکتب «رؤیابینی ،» هنری معنوی محسوب می شود و تنها کافی است تعالیم لازم
برای بهبود آن دریافت شود. در حقیقت رؤیابینی ارادی مهارتی معنوی است که باید آن را کسب کرد. سر خپوست ها در گذشته برای سیر در عوالم رؤیایی از روش های دیگری جز تمرینات
معنوی نیز استفاده می کردند.


با سلام و عرض ادب اسم این طریقت طریقت ناوالیسم و یا طریقت تولتک هستش..
و بسیار بسیار پیچیده و خطرناک هستش و از زمان سرخپوستان بومی و قبل از وردو آمراکاییان این طریقت وجود داشته که جناب کارلوس کاستاندا با یک سرخپوست شمن و ساحر به اسم دون خوآن مواجه میشه و وارد این مکتب میشه..
اظهار نظر در موزد طریقت تولتک بسیار بسیار پیچیده و سختست و مبنای این مکتب بر بی عملی و جابه جایی پیوندگاه و سکوت درونی و رویا بینی است ..
[/]

عقل فعال;513127 نوشت:

با سلام و عرض ادب اسم این طریقت طریقت ناوالیسم و یا طریقت تولتک هستش..
و بسیار بسیار پیچیده و خطرناک هستش و از زمان سرخپوستان بومی و قبل از وردو آمراکاییان این طریقت وجود داشته که جناب کارلوس کاستاندا با یک سرخپوست شمن و ساحر به اسم دون خوآن مواجه میشه و وارد این مکتب میشه..
اظهار نظر در موزد طریقت تولتک بسیار بسیار پیچیده و سختست و مبنای این مکتب بر بی عملی و جابه جایی پیوندگاه و سکوت درونی و رویا بینی است ..

ممنون از تذکرتون ! اما در بعضی جاها به اسم تولیک نام برده شده در بعضی تولتک .

آئین ذن، آئینی چینی است که در آن متون مقدس جایگاهی ندارد، مناسک و علم و ساختن معبد نفی شده است، انزواطلبی مطلق حاکم است و هر گونه عقلانیت و فلسفه مطرود است. علم هم در نظر این مکتب جایگاهی ندارد، در آئین ذن، خدا، معاد، وحی و نبوت و اساساً دینی وجود ندارد و آنچه به چشم می خورد تائو و عوامل طبیعی است که هیچ ارتباطی به عرفان ندارد. اساس این مکتب بوداست و این آئین سرشار از ایده های فرهنگ هندوست.

ممنون خیلی خوب بود

موضوع قفل شده است