درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟

درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟

قسمت اول

در تماممذاهب و اديان الهى آمده است كه حضرت آدم و حوا پس از آن که توسط شیطان فریب خوردند ، از ( ميوه ) " درخت نهي شده " خداوند خوردند و متعاقب آن ضمن " عريان " شدن ، از " بهشتي " كه در آن ساكن بودند رانده شده و به دنیای زمینی تبعید شدند . اما آیا درخت مذكور چه بوده ، بهشتي كه از آن اخراج شدند كدام بوده و به چه علت آنها عريان شدند ؟ 1


در اینجا به اختصار و بر اساس نگاه ادیان " اسلام – مسیحی و یهودی " ابتداهدف خداوند از آفرینش انسان ( آدم ) و بهشتی که ابتدائا در آن سکونت یافت مورد بررسی قرار می گیرد و سپس ساختار وجودی انسان در مسیر " از آدمیت " تا " خداگونگی " و تمثیلی که خداوند از این سیر " از خاک " تا " افلاک " ، به " درخت " می زند بحث خواهد شد و در نهایت تشبیه " از صفر " شروع کردن آدم و حوا ، در مسیر کمالی مذکور ٰ، به " عریان شدن " آنها پس از خروج او از بهشت اولیه دنیاگونه اش می پردازیم :

1- هدف از خلقت :

قبل از آن که انسان ( به مفهوم امروزین آن) به مجموعه خلقت الهی بپیوندد ، موجودات غیرانسانی بیشماری وجود داشتند ، که هر کدام برحسب هدایت غریزی خود ، که خداوند در تکوین آنها قرار داده است ، به حیات و ممات خود ادامه می دادند و هر موجودی به راه تکوینی خود می رفت و خداوند از تسبیح آنها راضی و خشنود .

آنجا که می فرماید :

" تسبح له السماوات السبع و الارض و من فيهن و ان من شي‏ء الا يسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبيحهم " 2

" آسمانهاى هفتگانه و زمين و کسانى که در آنها هستند، همه تسبيح او مى‏گويند؛ و هر موجودى ، تسبيح و حمد او مى‏گويد ؛
ولى شما تسبيح آنها را نمى‏فهميد . "

اما از آنجا که همه آن مخلوقات ( غیر انسانی ) فقط به تبع غریزه و هدایت تکوینی و خلقت خداساخته شان ، به تسبیح و عبادت خداوند مشغولند و اراده ای بر این امر ندارند ، لذا با وجود آن همه ، حقیقت گنجینه خداوند بر کسی مکشوف نگشت و گاه زمانی بود که این " گنج " ، " مخفی " بود . تا آنگاه بود که حضرتش قصد کشف و تجلی خود و نمایش آن کردند .

آنجا که در حدیث قدسی می فرمایند :

" كنت كنزاً مخفياً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف " 3

" من گنج پنهان بودم . دوست داشتم كه آشكار شوم . پس خلق را آفريدم تا شناخته شوم "

بشر را خلق نمود و خصلتی منحصر به فرد ، که به هیچ مخلوق دیگری عطا نکرده بود ، در وجودش به ودیعت گذاشت . و آن چیزی نبود جز دانه ای که در مغز و آنگاه قلبش کاشته بود تا در یک مسیر رو به کمال ، آن گونه رشد یابد تا به میوه " باور " به خدای خالقش و عبوديت عاشقانه او بنشیند .

و آن گاه است که خداوند ، خود را در آئینه وجود او ، به کمال زیبایی و نهایت بزرگی و جلال خواهد دید .

آنجا که می فرمایند :

" و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون " 4

" من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينکه عبادتم کنند ! "

و برای این هدف ، در ظرف وجودش استعداد خداگونه شدن ریخت .

آنجا که می فرمایند :

" علم ادم الاسما کلها " 5

" سپس علم اسماء را همگى به آدم آموخت. "

ادامه دارد

زير نويسها :

1-به مطالب زير مراجعه شود :

2-سوره اسرا – آیه 44 3-بحارالانوار، ج 84 ، ص 198
4-سوره ذاریات – آیه 56
5-سوره بقره – آیه 31

تحقیق : محمد صالحی – 10 / 9 / 89 -- http://mahsan.parsiblog.com /

2- بهشت آدم و جنت خدا

خداوند پس از آن كه آدم و حوا را آفريد آنها را در بهشت ساكن كرد و از همه گونه مواهب و نعمات جهت رفع نيازهايشان بهره مندشان كرد .

اما اين بهشت چه نام داشت ؟ بهشت آدم يا بهشت خدا !

2-1-بهشت آدم

اين بهشت، همه تنعمات دنياگونه را بدون هيچ سختي و نگراني در برداشته ، ولي ديگر امكان تعالي انسان و رسيدن به جنت الهي را نخواهد داشت .

آنجا که خداوند می فرماید :

" و‌قلنا يا آدم اسكن أنت و‌ زوجك الجنّه فکلا منحيث شئتما " 6

" و گفتيم: « اى آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن ؛ و از ( نعمتهاى ) آن ، از هر جا مى‏خواهيد ، گوارا بخوريد . "

و در آن جا قول تنعم جاودانه و برخورداري از عيش مدام ، كه لازمه يك زندگي افقي با رشد و توسعه قلمرو دنياگونه است را داد .

آنجا که حضرتش می فرماید :

" ان لک الا تجوع فيها و لا تعرى. و انک لا تظمؤا فيها و لا تضحى " 7

" در بهشتي كه الان هستي ، نه گرسنه مي شوي ، نه برهنه مي ماني ، نه تشنه مي گردي و نه آفتاب زده مي شوي . "

و نيز امام علي (ع) مي فرمايند :

" ثم اسکن سبحانه آدم دارا ارغد فيها عيشه ، و آمن فيها محلته . " 8

" آنگاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جاى داد ، سرايى که زندگى در آن خوش و آرام بود و جايگاهى همه ايمنى . "

و يا امام صادق مي فرمايند:

" جنه من جنات الدنيا تطلع عليه فيها الشمس و القمر ، و لو كانت من جنات الخلد ما خرج منها ابدا ." 9

" بهشت آدم باغى از باغ هاى دنيا بود و همين ماه و خورشيد كه به ما مى تابد بر آن مى تابيد و اگر از باغ هاى آخرت بود هرگز از آن اخراج نمى شد . "

و اين بهشت را ، مقام مقايسه با بهشت خداوند نمي باشد ، چرا كه ؛

2-2- بهشت خداوند

رضوان بنده و معبود ، معراج قرب ْ، محفل انس و جاودانگي حضور در محضرخداوند است .

آنجا که حضرتش مي‌فرمايد :

" یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی –" 10

" تو اى روح آرام‏يافته ! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآى ، و در بهشت من وارد شو ! ."

و اینست حقیقتی که : " بهشت آدم " را مقام و عرصه هم آوایی با " جنت خداوندی " نیست .

2-3 – جايگاه آدم در خلقت

از آنجا كه خداوند ، انسان را تنها براي خود آفريده بود ؛

آنجا که در حديث قدسي مي‌فرمايند :

" يابن آدم خلقت الاشياء كلها لاجلك و خلقتك لاجلي . " 11

" اي فرزند آدم ! همه چيزها را براي تو آفريدم و تو را براي خودم . "

با تعليم آدمو آگاهي او از اسمائ ( الهي )12 ، او را از خزائن ملكوتي مطلع كرد و قابليت حضور در " جنت خدايي" كه همان بارگاه الهي است را در ظرف وجودي او ريخت و امكان خداگونه شدن او را كه هدف اصلي خداوند بود به او گوشزد نمود ؛

و اینجا بود که او را به عشق قرب و همجواری خود مبتلا کرد و وجودش را به رویای همنشینی با او سرشار .

آنجا که حضرتش در حديث قدسي می فرمایند :

" عبدى اطعنى اجعلك مثلى ؛ انا حىّ لا اموت اجعلك حىّ لا تموت ؛ انا غنى لا افتقر اجعلك غنياً لا تفتقر ؛ أنا مهما أشاء يكون اجعلك مهما تشاء يكون" 13

" بنده من ، مرا اطاعت كن تا تو را مانند خود سازم . من زنده اى هستم كه مرگ ندارم ، پس به تو نيز حياتى جاودانه مى دهم . من بى نيازى هستم كه فقر ندارم ، تو را چنان غنا بخشم كه محتاج نگردى . من هر چه اراده كنم هستى مى يابد ، تو را مقامى مى دهم كه هر چه اراده كنى پديد آيد . "

و تبعا بايستي مسير رشد از " حد آدميت " تا " حد خداگونگي " را به او بنماياند و راه را هموار حركتش بكند .
و اين نبود جز همان رمز نزديك شدن به درخت منهيه الهي .

زير نويسها :


6- اعراف – آیه 19
7- سوره طه – آیات 118 تا 119
8- نهج البلاغه – خطبه 1
9- علل‌ الشّرآئع‌ ج‌ ۲، باب‌ نوادر العِلَل‌ ، ص‌ ۶۰۰، عدد ۵۵ - مصنفات شيخ مفيد ، ج5 ، ص 79
10- سوره فجر - آیه 27 تا 30
11- المواعظ العدديه ، الباب الثاني عشر ، الفصل الثاني ص 255 به نقل از كتاب گنج حكمت
12- سوره بقره – آیه 31 ( " علم ادم الاسما کلها " )
13- جواهر السنية فى الاحاديث القدسيه، محمد بن حسن بن على بن حسين حرّعاملى، ص 284.

ادامه دارد

درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟

قسمت سوم


3- نهي از ميوه يا منع از آن ؟

از آنجا كه خداوند ، رحمان بوده و خود نمي خواهد مخلوق عزيزش را ، در راه كمالي بسوي جنت قرب خود ، به راهي رهنمون كند كه از سختي دنيا و درد دوري خود مي گذرد ، او را از نزديك شدن به درخت مورد نظر نهي كرده و نتيجه آنرا ظلم آدم به خودش اعلام مي كند .

آنجا که حضرتش مي‌فرمايد :

" و‌ لا تقربا هذه الشجره فتكونا من الظالمين ." 14 و 15

" ( اما ) نزديک اين درخت نشويد ؛ که از ستمگران خواهيد شد. "

و يا آنجا که می فرماید :

"و ناداهما ربّهما الم أنهكما عن تلكما الشجرة " 16

" و پروردگارشان آن دو را ندا داد كه : آيا شما را از آن درخت نهى نكردم "

و يا در آيه زير از زبان شيطان :

" قال ما نهاکما ربکما عن هذه الشجرة الا ... " 17

" و شيطان گفت : خداوند شما را از اين درخت نهي نكرد مگر ... "

همانطور كه در چهار آيه فوق ديده مي شود ، خداوند آدم را از نزديك شدن به آن درخت " منع " نكرده است ، بلكه او را " نهي " كرده و اين نهي هم ، نهي دستوري به عنوان ممنوع بودن نبوده است .

و البته اين نهي ، به عنوان مشخص كردن نتيجه تكويني عمل آدم و اتفاقي است كه با نزديك شدن به درخت خواهد افتاد .

( نهي ارشادي 18) . و شايد بتوان آيه را چنين مفهوم كرد :

" لاتقربا ... فتكونا من الظالمين = ان تقربا ... فتكونا من الظالمين " ؛

" نزديك نشويد .... پس از ظالمين خواهيد بود = اگر نزديك شويد .... پس از ظالمين خواهيد بود "

و در حقيقت ، خداوند ضمن بيان مقصود خلقت ، هزينه اي كه انسان بايد در گذر از مسير دنياي زميني تا رسيدن به اوج راه و حضور در محفل انس الهي بپردازد ( كه ظاهرا ظلمي است كه به آرامش خود مي كند ) را به او گوشزد مي كند.( تا خود انتخاب كند )

4- درخت مورد نهي خداوند چه بود ؟

خداوند آدم را خلق و از روح خود در او دميد .

" و نفخت فيه من روحي " 19

" و از روح خودم در او دميدم . "

و با تعليم اسمائ خود ، اوج از " آدم " تا " خداگونگي " را به او گوشزد نمود .
همانگونه كه در زبان شيطان نيز به اين اوج و جاودانگي ماوي در حريم يار به صراحت اشاره شده است .

آنجا که می فرماید :

" فوسوس اليه الشيطان قال يا ادم هل ادلک على شجرة الخلد و ملک لا يبلى " 20

" و شيطان او را وسوسه کرد و گفت: « اى آدم! آيا مى‏خواهى تو را به درخت زندگى جاويد ، و ملکى بى‏زوال راهنمايى کنم؟! "

و يا آيه زير :

" فوسوس لهما الشيطان ..... قال ما نهاکما ربکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکين او تکونا من الخالدين . " 21

" سپس شيطان آن دو را وسوسه کرد و گفت : پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نکرده مگر بخاطر اينکه ( اگر به آن نزديك شويد ) ملك خواهيد شد ، يا جاودانه ( همچون خداوند ) خواهيد گشت ! "

و يا در تورات نيز از زبان شيطان داريم كه :

" حتما نخواهيد مرد زيرا خداوند مي‌داند روزى كه از آن بخوريد چشمان شما باز مي‌شود و مانند خداوند ميان نيك و بد را تشخيص خواهيد داد . 22

و يا در انجيل نيز از زبان شيطان مي نويسد :

" لیکن هر گاه تو و شوهرت به پند من عمل کنید .... آنگاه .....خیر و شر را خواهید شناخت مثل خدای ، و خواهید کرد آنچه را که می خواهید . .. . " 23

حال با اين آگاهي كه خداوند به آدم داد و او را از منتهاي اوجش آگاه نمود ، بايستي كه راه پرواز تا اوج و رسيدن به ملك ملكوتي و جنت خداوندي را نيز به او نشان مي داد . و اين را نيز همانند همه استعارات كلامي قرآني به " درخت " مثال مي زند .

آنجا که می فرماید :

" شجرة مبارکة زيتونة لا شرقية و لا غربية " 24

" درخت پربرکت زيتونى که نه شرقى است و نه غربى ( و مستقيم تا عرش خدا در اوج است ) ."

چرا كه يك درخت از " كاشت " تا " داشت " و " برداشت " كاملترين نمود مسير رشد در دنياي زميني تا اوج آسماني بوده و همه نياز رشد و تعالي روحاني انسان را تمثيلا در خود به نمايش مي گذارد .

زيرنويسها :

14-اعراف – آیه 19
15-بقره – آيه 35
16-سوره اعراف – آیه 22
17-اعراف – آيه 20
18-الميزان ، ج1 ، ص 138
19-حجر – آيه 29
20-سوره طه – آیه 120
21-اعراف – آيه 20
22-تورات - سفر پیدایش – باب 3 – آیات 1 تا 14
23-انجيل برنابا – فصل 40 – آیات 1 تا 27
24-نور – آيه 25

ادامه دارد

m_salehy;82158 نوشت:
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟

سلام
درخت منهیه توجه به کثرات بود که از مصادیق بارز آن درست کردن شجره فرزندان است فلذا ......
موفق در پناه حق

احتمالا لباس مناسب گیر نیاوردن :khaneh:

m_salehy;82632 نوشت:
" لیکن هر گاه تو و شوهرت به پند من عمل کنید .... آنگاه .....خیر و شر را خواهید شناخت مثل خدای ، و خواهید کرد آنچه را که می خواهید . .. . " 23
میشه توضیح بدید که منظور چیست؟

punisher;82899 نوشت:
" لیکن هر گاه تو و شوهرت به پند من عمل کنید .... آنگاه .....خیر و شر را خواهید شناخت مثل خدای ، و خواهید کرد آنچه را که می خواهید . .. . " 23 میشه توضیح بدید که منظور چیست؟

سلام
یعنی اگر در وادی کثرت به آنچه من می گویم عمل کنید کثرت برای شما کوثر می شود و نه تنها مایه بعد شما نخواهد بود بلکه مایه تقرب شما هم خواهد گشت .
عمل بدین راه کوثر شدن کثرت ( دنیا ) است
موفق در پناه حق

یه سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[=Verdana]خدا که بنده هاشودوست داره وسعادت اونا رو میخاد
[=Verdana]خوب چرا به شیطون تاروز قیامت مهلت داد که بنده هاشو گمراه کنه ؟؟؟؟؟؟
[=Verdana]می تونست اصلا ماجرای شیطون وجود نداشته باشه ؟؟؟؟؟
[=Verdana]آیا شیطان اگه نبود انسان هم باز فریب هوای نفسش می شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Esteghfar:

درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟

قسمت چهارم

نيازهاي رشد يك درخت :

· زمينبراي كاشت دانه اي كه مستعد تبديل شدن به درخت و نهايتا ميوه است .

· مواد مختلف زميني براي تغذيه آن و ايجاد قابليت رشد .

· آسمان و خورشيد براي تابش نور به آن ، كه هم فرايند رشد درخت را تشديد و تكميل مي كند و هم جهت رشد آن را مشخص مي كند .

· نتيجه نهايي اين رشد ، ميوه ايست كه به بار خواهد نشست .
و خداوند نيز حركت و رشد روحاني انسان را به درختي تشبيه كرده است كه :

· براي فراهم شدن مقدمات رشد انسان ، نياز به حضور در دنياي زميني دارد و به همين دليل بايد از بهشت آدم خارج و به دنياي زميني هبوط كند .

آنجا که می فرماید :

" قلنا اهبطوا منها جميعا فاما ياتينکم مني هدى فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون "25

" گفتيم : همگى از آن ، فرود آييد ! هرگاه هدايتى از طرف من براى شما آمد ، کسانى که از آن پيروى کنند ، نه ترسى بر آنهاست ، و نه غمگين شوند ."

· جهت شروع فرايند رشد ، نياز به رفع نيازهاي مادي و جسماني است كه خداوند ، همه گونه مواهب طبيعي و نعمات دنيايي را براي او فراهم كرده است .

" ان الله سخر لکم ما في السماوات و ما في الارض و اسبغ عليکم نعمه ظاهرة و باطنة . " 26

" ( آيا نديديد )خداوند آنچه را در آسمانها و زمين است مسخّر شما کرده ، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! "

· در امتداد رشدجسماني انسان ، قابليتهاي روحي و استعدادهاي روحاني او ، در هر مسيري كه انتخاب كند ( راه مستقيم عبور از مسير ارزشها و ملكات اخلاقي مبتني بر پيام هاي خداوندي ، و يا راه غير مستقيم انحرافي عبور از مسير وابستگي هاي دنيايي و تخلفات نفساني ) شروع به رشد مي كند ، كه براي تشديد و تسريع رشد درمسير مستقيم ، نياز به نور آسماني و هدايت الهي دارد .

آنجا که می فرماید :

" الله نور السماوات و الارض مثل نوره کمشکاة فيها مصباح المصباح في زجاجة الزجاجة کانها کوکب دري يوقد من شجرة مبارکة زيتونة لا شرقية و لا غربية يکاد زيتها يضي‏ء و لو لم تمسسه نار نور على نور يهدي الله لنوره من يشاء و يضرب الله الامثال للناس و الله بکل شي‏ء عليم . " 27

" خداوند نور آسمانها و زمين است ؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد ، آن چراغ در حبابى قرار گيرد ، حبابى شفاف و درخشنده همچون يک ستاره فروزان ، اين چراغ با روغنى افروخته مى‏شود که از درخت پربرکت زيتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى؛ ( روغنش آنچنان صاف و خالص است که ) نزديک است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود ؛ نورى است بر فراز نورى ؛ و هر کس بخواهد خدااو را به نور خود هدايت مى‏کند ، و خداوند به هر چيزى داناست. "

· با پيمودنراه مستقيم فوق و رشد در مسير خداگونگي (با استفاده از مواهب دنياي زميني و سپس رها كردن و خارج شدن از آن و صعود به جايگاه اوج تعالي انسان تا خدا درخت روحي انسان ، به آنجا مي رسد كه قد تا بارگاه الهي كشيده .

آنجا که می فرماید :

" في مقعد صدق عند مليک مقتدر . " 28

" در جايگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! "

· و ميوه آن ، حضور در جنت لقاي خداوندي است .

آنجا که می فرماید :

" یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی." 29

" تو اى روح آرام‏يافته ! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآى ، و در بهشتم وارد شو ! "

·و آنها نيز كهراه غير مستقيم برگزيده و تنها به رشد درخت وجودي خود در مسير دنيا و توسعه قلمرو زميني خود بسنده كرده اند ، دچار آفتهايي شده كه هر آن با سرگردانيها و هول و هراس هاي عذابي دهشتناك روبرو شده ، و نهايتا با برخورد به موانع و صخره هاي مسير ، متوجه راه غلطي كه پيموده اند شده ؛

آنجا که خداوند می فرمایند :

" والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الضمئان مائا حتی اذا جائه لم یجده شیئا و وجد الله عنده " 30

" کسانى که کافر شدند ، اعمالشان همچون سرابى است در يک کوير که انسان تشنه از دور آن را آب مى‏پندارد ؛ امّا هنگامى که به سراغ آن مى‏آيد چيزى نمى‏يابد ، و خدا را نزد آن مى‏يابد که حساب او را بطور کامل مى‏دهد .

اما دیگر دیر شده ، که هر کس به هر مقدار از راه ، که کج رفته ، باید عذاب وحشتناک حسرت دور افتادن از خدای رحمان را بچشد تا زنگارهای ناشی از غفلت و هوس های زمینی از روح او زدوده شود .

آنجا که پروردگار عزیز می فرمایند :

" ساصليه سقر - و ما ادراک ما سقر - لا تبقي و لا تذر - لواحة للبشر . " 31

" (امّا) بزودى او را وارد سَقَر مى‏کنم ! - و تو نمى‏دانى «سقر» چيست! - (آتشى است که) نه چيزى را باقى مى‏گذارد و نه
چيزى را رها مى‏سازد ! - پوست را بکلّى دگرگون مى‏کند! ( زنگارهای روح را بکلی می برد و آن را خالص و پاکیزه می کند ) "
و پس از آن است که راه بسوی مستقر نهایی ، که همان مکان نور و آرامش و حضور خدای رحمان و جمیل است ، باز خواهد شد .

آنجا که رب جلیل می فرمایند :

" الى ربك يومئذ المستقر " 32

" آن روز ، قرارگاه نهايى ، تنها بسوى پروردگار تو است . "

ادامه دارد

درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟

قسمت پنجم

5- چرا نتيجه نزديكي به درخت ظلم است ؟

خداوند در آيات فوق به آدم هشدار مي دهد كه در صورت نزديك شدن به درخت ، در جرگه ظالمين وارد خواهي شد .

همچنين در آيه زير اعلام مي دارد كه وقتي امانت خود را که همان تجلی گاه ذات حضرت ربوبی بود به او عرضه كرديم ، پذيرفت . و او چه جاهل و ظالمي است !

آنجا که می فرمایند :

" انا عرضنا الامانة على السماوات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا . " 33

" ما امانت خود را بر آسمانها و زمين و کوه‏ها عرضه داشتيم ، آنها از حمل آن سر برتافتند ، و از آن هراسيدند ؛ امّا انسان آن را بر دوش کشيد ؛ بدرستيكه انسان جاهل و ظالم بود ! "

بهشت آدم، جايي بود كه خداوند تامين همه گونه نياز او را بطور جاوداني ، تعهد كرده بود 34، اما فقط در حوزه نيازهاي مادي بشري به انجام ميرسيد ، كه اين امر هرگز باعث نتيجه تعالي روحاني انسان از حد " آدميت " به حد " خداگونگي " و تبعا خروج او از محدوده مادي دنيايي و ورود به حريم كبريايي نمي گرديد .

و اينجا بود كه آدم ، که عاشق شده بود ، نخواست در محدوده امن مادي دنيايي بماند و همچون ديگر مخلوقات الهي ( از جمله فر شتگان ) ، در يك وضعيت تكويني زيست كند و بماند ، بلكه خطر كرد و افق را جنت الهي و ماوي گزيدن در حريم اوانتخاب كرد .

و اين مسير ، تنها با عينيت بخشيدن به كليه استعدادها و قابليتهاي روحانياو پيموده مي شد ، كه براي اين كار ، بايد به زمين مي آمد و تك تك آنها را اعم از خلاقيت ، محبت ، عشق ، بخشش ، و .. زندگي مي كرد تا ملكه وجودياو شوند . 35

و تبعا حضور انسان در دنياي زميني و :

  • اختيار او در انتخاب راه مستقيم اوج تا حريم خداوندي با همه لذتهاي روحاني منتج از آن ،
  • و يا فريفته ظواهر و نعمتهاي دنيايي شدن و افتادن در مسير انحرافي و غير مستقيم گذر به بارگاه الهي با همه مشكلات و عذاب هاي متعاقب آن ،
بزرگترين ريسكي بود كه او پذيزفت و ظلمي كه خود را از منطقه امن بهشت اولي خود خارج و به ميدان سراسر اضطراب و رنج دنيايي ولي در نهايت جنت خداوندي ، وارد كرد . ( و البته خود آدم نيز به اين همه سختي دنيايي ودوری راه جاهل بود . )

آنجا که خداوند می فرمایند :

" فقلنا يا ادم ان هذا عدو لک و لزوجک فلا يخرجنکما من الجنة فتشقى . " 36

" پس به آدم گفتيم : شيطان دشمن توست ، پس باعث خروج شما از بهشت نگردد كه به سختي و مشقت خواهيد افتاد . "

در حقيقت ، آدم ، بهشت خود را با يك شرايط ثابت و يكنواخت در يك زندگي افقي با همه لذت هاي مادي رها كرد و نقطه اوج حركت عمودي رو به بالاي خود را ، حضور در بارگاه الهي ، با رشد و پرورش درخت وجودي خود ، انتخاب كرد .

و اين همان درختي بود ، كه به آن نزديك شد و به خداوند اعلام كرد كه :

بهشت منبا همه مزايا ي ماديش ، در مقابل جنت تو ، به هيچ نمي ارزد ؛ هر چند براي رسيدن به جنت لقاي تو ، امكان انحراف من وجود داشته باشد و من بايد از جهنم و عذاب تو بگذرم .

آنجا كه امام علي (ع) نجوا مي كنند :

" فهبني يا الهي و سيدي و مولاي و ربي صبرت علي عذابك فكيف اصبر علي فراقك ! " 37
" اله و آقا و مولا و رب من ! موهبتي كن ! كه عذاب تو را به صبر خواهم نشست ، اما فراق و دوريت را چگونه به انتظار بنشينم ؟! "

6- آيا آدم گناه كرد ؟

با توجه به آنچه گفته شد ، نهي خداوند ، ارشادي و بيانگر مسير سخت اوج از آدميت تا خداگونگي بوده است ، بنابراين امر ممنوعي نبوده كه خداوند به آن ، امر به نزديك نشدن كرده باشد ، بلكه تلويحا ، بيان هدف تكويني خداوند از خلقت آدم بوده است .

همانطور كه در كلام امام رضا ( ع ) داريم :

" اراده تكوينى خدا اين بود كه آدم از درخت منهيه بخورد و از بهشت اخراج شود ، ولى اراده تشريعى خدا نهى از خوردن شجره بود و لذا آنها را از خوردن ميوه درخت باز نداشت . " 38

از طرف ديگر اگر ظلمي نيز انجام شده باشد ظلم آدم به خود بوده نه در حق خداوند ، لذا گناهي واقع نشده است ، ( و خروج آدم از بهشت يك اثر تكوينى و ضرورى عمل او بود ، نه مجازات مولوى . 39)

7- چرا آدم و حوا عريان شدند ؟

خداوند در چند آيه مي فرمايند كه با نزديك شدن آدم و حوا به درخت ، زشتي هايشان آشكار شد .

از جمله می فرمایند :

" فاکلا منها فبدت لهما سواتهما . " 40


" پس از خوردن از درخت ، زشتي هاشان آشكار شد . "
و اين عرياني را نيز مي توان به عنوان هشدار خداوندي، اينگونه بيان كرد كه :

اي آدم : اگر بهشت خود را با همه جاودانگي در تامين همه نيازهايت رها كردي ، پس بايد همانند ظرفي كاملا عريان و تهي ولي با ظرفيتي بي نهايت ، پاي به دنياي زميني گذاشته و زندگي را از صفر شروع و خود به انتخاب نوع و مقدار پوششت در برابر ظواهر فريبنده دنيايي و هواهاي نفساني ، اقدام كني و راه بسوي مقصدي كه برگزيدي ، خود به كيفيتش تصميم بگيري و پس از آن ، ظرف وجودي خود را از عشق خداوندي سرشار كرده و آنگاه تا عبوديت و يگانگي با او ، عمر دنيايي بسر نمايي .

ادامه دارد

خیلی قشنگه :Gol:
یه دنیا ممنون به خاطر اطلاعاتتون :Gol:
آجرکم الله:Gol:
:Kaf:

درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟

قسمت ششم


8- و در يك كلام

تمثيل خداوند از مسير كمالي انسان ، به درخت ، اعلام موارد زير ، به حضرت آدم بود :

1-اي آدم ! تو همانند دانه اي هستي كه قابليت رشد و تكامل ، " از حد آدميت " به بالاترين حد كمال و آنهم " خداگونگي " ، در ظرف وجودت ريخته شده است . ( نفخت فیه من روحی 41 )

2-براي ايجاد شرايط رشد دانه وجودت ، بايستي آرامش و سكون بهشتي خود را رها كرده و در فضاي دنياي زميني با همه سختي ها قرار گرفته و با بهره گيري از همه مواهب طبيعي ، مسير رشد را هموار نمايي . ( قلنا اهبطوا منها جميعا42 )

3-حركت و مسير رشد تو ، لاجرم ، بسوي افق هاي متعالي و آسماني رباني است . ( کشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها في السماء 43 )

4-در همه مراحل رشدت در دنياي زميني ، با انواع آفات دنيوي ، اعم از كاستي ها ، طوفان هاي شهوت ، سيلاب هاي ثروت و علم و غرور ، و .... روبرو خواهي شد . و اين همان چيزي است كه به آن جاهلي ، و ظلمي است كه براي نفس خود ، ريسك آن را پذيرفته اي . ( انه کان ظلوما جهولا44 )

5-براي شروع حركت كمالي ات ، از مرحله " دانه " ( كاشت ) تا آخرين مرحله ( برداشت ) ، كه مستقر نهايي است ، بايستي بر همه زشتي هايي كه مي تواند روح تو را آلوده كند و آفاتي كه مي تواند بيمار طمع دنيايي ات بكند ) ، بينا و دانا باشي ، به همين دليل آنها را برايت آشكار كردم . ( فبدت لهما سواتهما45 )
6-تنها راه دفع آفات راه و وسيله پوشش آنها ، گزينش راهي است كه از بهشت خدايي مي گذرد . ( و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة 46 )

7-براي تشديد فرايند رشد و جهت گيري آن بسوي بالا ، نياز به نور آسماني الهي است ، كه من در اختيارت خواهم گذاشت . ( ارسال رسل و ابلاغ پيام - فاما ياتينکم مني هدى فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون47)

8-در آخرين مرحله و مسير تكاملي درخت وجودت ، كه جز بسوي مستقر نهايي نيست ، در جنت الهي ، ماوي خواهي گزيد و در حضور كبريائيش ، آرام خواهي گرفت . ( و ادخلی جنتی48 - عند مليک مقتدر49 )

9-نهي خداوند از نزديك شدن به درخت مذكور ، ارشادي بوده نه مولوي ، كه به آدم گوشزد مي كند :

[=Symbol]· مي تواني در همين بهشت خودت با همه تنعمات دنياگونه اش ، بدون هيچ سختي و نگراني باقي بماني ، ولي ديگر امكان تعالي و رسيدن به جنت الهي را نخواهي داشت . ( ان لک الا تجوع فيها و لا تعرى ، و انک لا تظمؤا فيها و لا تضحى50)

[=Symbol]· و يا ريسك حضور در دنياي زميني با همه سختي هاي زندگي دنيايي و امكان غفلت و انحراف از مسير اصلي خلقت و دچار شدن به عذاب هاي دهشتناك متعاقب انحرافت را بپذيري ، ولي با اين اطمينان ، كه نهايت صعودت ،بهشت لقاي من است . ( الى ربك يومئذ المستقر51)

زير نويسها :

1-به مطالب زير مراجعه شود :

·" سرنوشت انسان ، جبر یا اختیار ؛ محمد صالحي " – http://mahsan.parsiblog.com/-1798339.htm
[=Symbol]· " جایگاه خداوند در هستی و نقش او در سرنوشت انسان؛ محمد صالحي "- http://mahsan.parsiblog.com/1713221.htm
[=Symbol]· "آیا حضرت آد م به دست حوا فریب خورد ؟ ؛ محمد صالحي " - http://mahsan.parsiblog.com/-1788156.htm
2-سوره اسرا – آیه 44
3-بحارالانوار، ج 84 ، ص 198
4-سوره ذاریات – آیه 56
5-سوره بقره – آیه 31
6-اعراف – آیه 19
7-سوره طه – آیات 118 تا 119
8-نهج البلاغه – خطبه 1
9-علل‌ الشّرآئع‌ ج‌ ۲، باب‌ نوادر العِلَل‌ ، ص‌ ۶۰۰، عدد ۵۵ - مصنفات شيخ مفيد ، ج5 ، ص 79
10-سوره فجر - آیه 27 تا 30
11-المواعظ العدديه ، الباب الثاني عشر ، الفصل الثاني ص 255 به نقل از كتاب گنج حكمت
12-سوره بقره – آیه 31 ( " علم ادم الاسما کلها " )
13-جواهر السنية فى الاحاديث القدسيه، محمد بن حسن بن على بن حسين حرّعاملى، ص 284.
14-اعراف – آیه 19
15-بقره – آيه 35
16-سوره اعراف – آیه 22
17-اعراف – آيه 20
18-الميزان ، ج1 ، ص 138
19-حجر – آيه 29
20-سوره طه – آیه 120
21-اعراف – آيه 20
22-تورات - سفر پیدایش – باب 3 – آیات 1 تا 14
23-انجيل برنابا – فصل 40 – آیات 1 تا 27
24-نور – آيه 25
25-سوره بقره – آیه 38
26-لقمان – آيه 20
27-– نور – آيه 25
28-قمر – آيه 55
29-- سوره فجر - آیه 27 تا 30
30-سوره نور - آیه 39
31-سوره مدثر – آیات 26 تا 29
32- سوره قیامت – آیه 12
33-...سوره احزاب – آيه 72
34-سوره طه – آیات 118 تا 119

35-به مطالب زیر مراجعه شود :

[=Symbol]· دنیا مدرسه تربیت ارواح انسانی – محمد صالحي -[=Calibri]http://mahsan.parsiblog.com/1212178.htm
[=Symbol]· چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما – محمد صالحي http://mahsan.parsiblog.com/-1549197.htm
36-طه – آيه 117 ( الميزان ، ج1 ، ص 131 )
37-دعاي كميل
38-توحيد صدوق ، ص 64
39-الميزان ، ج1 ، ص 138
40-طه – آيه 121
41-سوره ص – آیه 72
42-سوره بقره – آیه 38
43-ابراهيم – آيه 24
44-سوره احزاب – آيه 72
45-طه – آيه 121
46-اعراف – آيه 22
47-سوره بقره – آیه 38
48-سوره فجر - آیه 27 تا 30
49-قمر – آيه 55
50-سوره طه – آیات 118 تا 119
51-سوره قیامت – آیه 12

تحقیق : محمد صالحی – 10 / 9 / 89 -- http://mahsan.parsiblog.com /

موضوع قفل شده است