هدف قیام امام حسین (ع) و سایر ائمه و پیامبران

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هدف قیام امام حسین (ع) و سایر ائمه و پیامبران

به نظر من قیام امام حسین و هر حرکتی چه از جانب پیامبران و چه امامان اول قصد گرفتن حکومت بود بعد دین. میشه یکی منو راهنمایی کنه که درست فکر میکنم یا نه؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد ممسوس

در مورد قیام امام حسین و هدف از این قیام اقوال مختلفی بیان شده است.
بنابر یک دیدگاه، حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از آنجا به طرف کوفه، به قصد قیام و پیکار نبوده است. از آنجا که او از بیعت با یزید خودداری کرد، جانش در خطر بود و خروج از حجاز تنها برای حفظ جان بوده است. بدین رو، اقدام آن حضرت را نه قیام، که فقط دفاع باید خواند. علی پناه اشتهاردی از فقهای معاصر قم از مدافعان این دیدگاه است:«اساسا بیرون آمدن امام حسین(ع) از مدینه به مکه معظمه و از مکه به طرف عراق، برای حفظ جان بوده؛ نه خروج، نه قیام، و نه جنگ با دشمن و نه تشکیل حکومت.(اشتهاردی هفت ساله چرا صدا در اورد ص 154] این دیدگاه در میان گفته‌ها و آثار برخی دیگر از معاصران نیز به چشم می‌خورد: «ستمگران و زورمداران روزگارش اگر او را به حال خود وا می‌گذاشتند، او هرگز از آن دو شهر معنوی و عبادی بیرون نمی‌رفت و کار دیگری را بر عبادت خدا ترجیح نمی‌داد.( صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی با رویکردی به تحریف شناسی تاریخ امام حسین(ع)، ص۴۴۱) «کار امام حسین(ع) انقلاب نبود، قیام هم نبود. اعتراض بود.(همان ص 447)
تقريباً همة كساني كه در رابطة با قيام امام حسين _ عليه السلام _ كتاب نوشته اند در اين امر اتفاق نظر دارند كه هدف امام حسين _ عليه السلام _ اصلاح جامعه بود. برخي قائلند امام حسين _ عليه السلام _ مي خواست حكومت تشكيل دهد. آيت الله صافي گلپايگاني قائل است كه تأسيس حكومت اسلامي امكان نداشت و چون امكان نداشت پس هدف قيام هم نبود.(صافي گلپايگاني، لطف الله، شهيد آگاه، مشهد، مؤسسة نشر و تبليغ، چاپ سوم، 1366 ش، ص50)
تأسيس حكومت حق و عدالت اسلامي از اهداف عاليه دعوت اسلام و از عناصر مهم اجتماعي اسلام است كه در هر عصر مسلمانان وظيفه دارند آنرا در رأس برنامه هاي اصلاحي و اسلامي خود قرار داده و در تأسيس آن كوشا باشند.

مسلماٌ تشکیل حکومت یکی از اهداف قیام حسینی بوده است. چرا که تشکیل حکومت مهمترین رکن از ارکان اسلامی میباشد همانطور که امام باقر(علیه السلام) در آن حدیث معروف فرمودند:
«بُنِیَ الاْسْلامُ عَلَى خَمْسَهِ اَشْیاءَ: عَلَى الصَّلاهِ وَالزَّکاهِ وَالحَجِّ وَالصَّوْمِ وَالْوِلایَهِ، قالَ زُرارَهُ: فَقُلْتُ وَاىُّ شَیء مِنْ ذلِکَ اَفْضَلُ؟ فَقالَ: اَلْوِلایَهُ اَفْضَلُ، لاِنَّها مِفْتاحُهُنَّ، وَ الْوالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِنَّ»؛ (اسلام بر پنج پایه بنا شده است: نماز، زکات ، حج روزه، ولایت. زراره پرسید: کدام یک از همه مهمتر است؟ امام(علیه السلام) فرمود: ولایت، زیرا ولایت کلید (موفّقیّت) بقیّه است و والى راهنماى انجام آنها).( کافى، ج 2، کتاب الایمان والکفر، باب دعائم الاسلام، ح 5.)
عدّه اى معتقدند منظور از ولایت، محبّت و دوستى و عشق به اهل بیت(علیهم السلام) و توسّل به آن بزرگواران است؛ در حالى که منظور از ولایت در اینجا تشکیل حکومت است. یعنى یک مسلمان علاوه بر نماز زکات حج روزه، باید حکومت اسلامى را پذیرا باشد. حکومت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ایمه (علیهم السلام) و جانشینان آنان را بپذیرد. شاهد این تفسیردر خود روایت وجود دارد، آنجا که از امام(علیه السلام) سوال مى شود: چرا ولایت از همه آنها مهم تر است؟ امام(علیه السلام) مى فرماید: به خاطر آن که ولایت ضامن اجراى بقیّه است. اگر حکومت اسلامى تشکیل نشود امکان اقامه نماز و خمس و زکات و صوم و حج در سطح گسترده و تحقّق فلسفه هاى آن نخواهد بود. بنابراین، ولایت تنها عشق و علاقه و محبّت و توسّل نیست، بلکه به معناى پذیرش برنامه هاى حکومت اسلامى که از سوى پیامبران الهى یا امامان معصوم (علیهم السلام) ارایه می شود، می باشد. و لذا در طول تاریخ هر یک از پیامبران قدرت پیدا کردند تشکیل حکومت دادند. حضرت داوود، سلیمان، موسى(علیهم السلام) و رسول مکرم اسلام(صلى اللهعلیه وآله) از جمله آن بزرگوارانند. و اگر پیامبرانى چون حضرت ابراهیم و عیسى(علیهما السلام) دست به این کار بزرگ نزدند، فرصت یا امکانات کافى در اختیار نداشتند.

امام حسین(علیه السلام) براى اینکه صرفاً به شهادت برسد به کربلا نیامد، بلکه در پى اهدافى از جمله تشکیل حکومت اسلامى عزم کربلا کرد; هر چند مى دانست در پایان شهید مى شود. در جمله اى از آن حضرت مى خوانیم:
«اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعْلَمُ اِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان وَلا الْتماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَلکِنْ لِنُرِىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ وَنُظْهِرَ الاْصْلاحَ فِی بِلادِکَ، وَیَاْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ وَیُعْمَلُ بِفَرَایِضِکَ وَسُنَّتِکَ وَاَحْکامِکَ»؛ ( بارخدایا! تو خوب مى دانى که قیام من به خاطر سلطنت بر مردم و دستیابى به زرق و برق دنیا نبود، بلکه هدف من از این قیام ارایه معالم و نشانه هاى دینت به مردم واصلاح بلاد و شهرها و ایجاد امنیّت براى بندگانت و عمل به فرایض و سنّت ها و احکام توست).(بحار ج 100 ص 80)
مى دانیم امام حسین(علیه السلام) قبل از حرکت به سوى کوفه نماینده مخصوص خود ، مسلم بن عقیلرا به کوفه فرستاد و او از مردم براى امام(علیه السلام) بیعت گرفت. آیا این بیعت جز براى تشکیل حکومت بود؟!
اگر معتقدیم که امام حسین(علیه السلام) چراغ هدایت و کشتی نجات انسانها است ، باید این شعار امام حسین(علیه السلام) و سایر شعارها و اهداف آن حضرت را در تمام سرزمین ها در طول تاریخ تحقّق ببخشیم.
عدّه اى از مردم بى وفا و ضعیف الایمان کوفه دست از یارى امام(علیه السلام) برداشته، و مانع عملى شدن این هدف مقدّس امام حسین(علیه السلام) شدند. امّا امروز که مسلمانانى با وفا و قوى الایمان وجود دارند، و حاضرند تمام هستى خود را در راه امام حسین(علیه السلام) تقدیم کنند، چرا سخن از اهداف امام(علیه السلام) و تشکیل حکومت اسلامى در سرتاسر کره زمین و یا آماده ساختن جهان براى حکومت حضرت مهدى(علیه السلام) گفته نشود؟

مگر ممکن است دین از سیاست جدا شود؟ حکومت منهاى دین حکومتى ظالمانه، و دین بدون حکومت، دینى بسیار کم ثمر خواهد بود.( اهداف قيام حسينى‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى ص 86 )
امام حسین(علیه السلام) که شایسته و وارث حاکمیّت نبوى و علوى و رهبر معنوى امّت اسلامى بود، براى احیاى ارزش هاى اسلامى و بسط قسط و عدل و مبارزه با ستمگران به هدف تشکیل حکومت اسلامى به پا خاست، به این قصد که اگر ممکن شود با تشکیل حکومت اسلامى و گرنه با شهادت خویش و یارانش، چهره واقعى بنى امیّه را آشکار سازد و به ریشه کن ساختن درخت ظلم و کفر و نفاقشان بپردازد و اسلام و امّت مظلوم اسلامى را یارى کند.
امام حسین(علیه السلام) در خطبه اى با صراحت هدف از تلاش و تکاپوى خویش را چنین بیان مى کند:
«اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعْلَمُ اِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرَىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الاِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، وَ یَاْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ یُعْمَلُ بِفَرَایِضِکَ وَ سُنَّتِکَ وَ اَحْکامِکَ»; (خداوندا! تو مى دانى که آنچه از ما (در طریق تلاش براى بسیج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلکه هدف ما آن است که نشانه هاى دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا کنیم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و فرایض و سنّت ها و احکامت مورد عمل قرار گیرد). (تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79.)
هنگامى که معاویه براى گرفتن بیعت جهت یزید برآمد و به شهرها سفر کرد; در مدینه نیز اجتماعى براى معرّفى و بیعت براى یزیدتشکیل داد و گفت:
به خدا سوگند! اگر من در میان مسلمین کسى بهتر از یزید را سراغ داشتم، براى او بیعتمى گرفتم!!
امام حسین(علیه السلام) برخاست و فرمود: «وَاللهِ لَقَدْ تَرَکْتَ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ اَباً وَ اُمّاً وَ نَفْساً»; (به خداسوگند! تو کسى را که از یزید از جهت پدر، مادر و شایستگى ها و ارزش هاى فردى و صفات انسانى بهتر است، کنار گذاشتى!).( احتجاج طبرسی، ج2، ص 77ـ78.)
معاویه گفت: گویا خودت را مى گویى؟
فرمود: آرى!
معاویه خاموش شد.( الامامة و السیاسة، ج 1، ص 211.)
مطابق روایت دیگرى امام(علیه السلام) فرمود: «انَا وَاللهِ اَحَقُّ بِهَا مِنْهُ، فَاِنَّ اَبِی خَیْرٌ مِنْ اَبِیهِ، وَ جَدِّی خَیْرٌ مِّنْ جَدِّهِ، وَ اُمِّی خَیْرٌ مِّنْ اُمِّهِ وَ اَنَا خَیْرٌ مِنْهُ»; (به خداسوگند! من از او (یزید) به خلافت سزاوارترم; چرا که پدرم از پدرش و جدّم از جدّش و مادرم از مادرش بهتر است و خودم نیز از او بهترم!).( موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص 265.)

از این کلمات صریح، به خوبى روشن مى شود که امام حسین(علیه السلام) در آن زمان فقط خود را شایسته خلافت مى دانست و معتقد بود شخصى همانند او ـ با آن عظمت خانوادگى و معنوى ـ باید زمام امور مسلمین را به دست گیرد.
به هر حال، با توجّه به شواهد تاریخى یکى از اهداف قیام امام حسین(علیه السلام) تشکیل حکومت اسلامى و در واقع بازگرداندن خلافت اسلامى به جایگاه اصلى خویش بود، تا در پناه آن عدل و داد گسترش یابد، حق احیا شود و باطل و پلیدى و بدعتها نابود گردد.
پشتیبانى و اعلام آمادگى مردم کوفه و تاکید و اصرار آنان بر این امر، حجّت را بر امام(علیه السلام) تمام کرد که باید با نیروى چند ده هزار نفرى بر ضدّ حاکم غاصب و فرمانرواى ستمگرى مانند یزیدقیام کند و از این رو به سمت کوفه آمد و قبل از آن نیز توسّط سفیر خویش جناب مسلم از همراهى کوفیان با خبرشد.( گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم‏، 1388 ه. ش‏، ص 249.)

موضوع قفل شده است