شهید احمد امامی بافرانی

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
شهید احمد امامی بافرانی


شهید احمد امامی بافرانی (فرزند حاج ملا جواد):
وی در تاریخ 10/6/1342 در بافران در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود و از همان آغاز در دامن تربیت پدری عالم پرورده شد. او که در رشته ریاضی شاگرد اول دبیرستان چمران بود، تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم و سپس دانشجویی تربیت معلم ادامه داد و به پایگاه شریف معلمی ارتقا یافت. وی در شب تاسوعای سال 1403 هجری قمری در جبهه وصیت نامه ای پربار نگاشت که مطلع آن حدیث قدسی (من طلبنی وجدنی) بود و در آغاز آن چنین با محبوبش به رازگویی پرداخت:
بارالها قلبم را حجابی پوشانده و هوای نفسانی بر وجودم حاکم شده و مانع کرنش در برابر عظمت و بزرگی تو می شود. این حجابرا از قلبم بردار و اشعه ای از نور جمالت را در وجودم قرار ده.

آنگاه خطاب به مردم چنین نگاشته است:

برادران و خواهران محترمه! به خدا توکل کنید و این رحمت الهی را که نصیبتان شده محفوظ نگهدارید. عزیزان! ما هنوز اول راهیم. راه بسیار طولانی و پر فراز و نشیب است. هجوم دشمنان از همه طرف آغاز شده است. می خواهند ما را ببلعند. امپریالیسم ضد بشریت شرق و غرب در پی آن است که ضربه ای را که از انقلاب شکوهمند اسلامی خورده است جبران نماید... .
به عنوان یک مسلمان از مسائل اسلامی دور نباشیم و با کمک روحانیت متعهد و مبارز از فرهنگ غنی اسلامی بهره مند شویم... .

لازم می بینم مطلبی را که به آن رسیده ام برای شما نیز بیان کنم و آن اینکه تنها را نجات بشریت از وحشیگریهای کنونی توسل به مکتب زنده، پویا و الهی اسلام است؛ مکتبی که بنهای اسارت را بریده و راه راست و راه سعادت بشر را بندگی خدا می داند... .

آرزو دارم در شب تاسوعا که احتمال حمله می دهم در زمره یاران حسین (ع) درآیم... مادرم! شب تاسوعاست. خاطره جانبازیها، فداکاریها و شهادتهای اباعبدالله الحسین (ع) در گوشم طنین انداز است. چگونه لبک نگویم؟ نه حسین جان! به سویت می آیم و مادرم همچون زینب و دیگر مادر شهیدان صبر می کند و شکرگزار پروردگار متعال می باشد... .

زیر آسمان کبود غوغایی برپاست! نسیم الهی همه جا را معطر کرده و چهره های دوستان نورانی است. با قامتی استوار انتظار می کشند. آتش عشق وجودشان را می سوزاند و دیدار معشوق آرامش خاطرشان می دهد. بر لب نغمه الهی دارند و صدای «یا مهدی»شان سکوت حاکم را در هم می شکند و سرانجام باید رفت... .

این دعا و خواسته در چهارم آبان سال 61 نگاشته شد و در 11 آبان یعنی یک هفته پس از آن در عملیات محرم در جبهه عین خوش (جنوب) به اجابت رسید و آن جان بی قرار در صف یاران امام حسین (ع) درآمد و مشمول نگاه نوازشگر سالار شهیدان شد.

منبع:http://nasimebafran.blogfa.com