داستان آیه 18 و 19 سوره سبا مربوط به چه قومی است؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
داستان آیه 18 و 19 سوره سبا مربوط به چه قومی است؟

در آیه 18 و 19 سبا داستان قومی را مطرح می کنند که اطلاعی از ایشان ندارم . لطفا توضیح بدهید

با سلام
«احاديث» جمع «اُحدوثه» به معناى خبرى است كه مردم يا براى سرگرمى‏و يا به عنوان مثال براى يكديگر نقل مى‏كنند
خداوند به قوم سباء چند نعمت ويژه داده بود: الف: مناطق پر بركت و حاصلخيز. «باركنا فيها»
ب: خانه‏ها و مناطق مسكونى نزديك به هم و قابل رؤيت. «قُرى ظاهرهً»
ج: آسان بودن سفر، به گونه‏اى كه شب و روز امكان رفت و آمد بود. «سيروا فيها ليالى و ايّاما»
د: نعمت امنيّت. «آمنين» داستان قوم سباء چنانكه از اين آيات و برخى روايات استفاده مى‏شود، قوم سباء، جمعيّتى بودند كه در جنوب جزيره عربستان زندگى مى‏كردند و تمدّنى عالى و درخشان داشتند.
اين منطقه رودخانه مهمى‏نداشت و آب باران در دشت به هدر مى‏رفت، لذا مردم به فكر افتادند كه سدّ بزرگى بسازند و آب را پشت آن ذخيره كنند.
در انتهاى يكى ار درّه‏ها، در كنار شهر «مَارِب»، سدّ خاكى عظيمى‏ساختند كه به همين نام مشهور شد. آب خروجى از اين سدّ باعث آبادانى دو طرفِ رودى شد كه از پاى سدّ جارى بود و روستاهاى بسيارى با باغستان‏ها و كشتزارهاى زيبا در دو طرف آن پديدار گشت.
فاصله اين روستاها با يكديگر بسيار كم و تقريباً به هم متّصل بود و وفور نعمت همراه با امنيّت، محيطى مرفّه را براى زندگى آماده ساخته بود، امّا آنها خدا را به فراموشى سپردند، به فخرفروشى پرداختند و به اختلافات طبقاتى دامن زدند.
اغنيا مايل نبودند كه افراد كم درآمد، همانند آنان و يا همراه آنان در رفت و آمد ميان اين مناتطق باشند و مى‏خواستند اين امتياز براى آنان باشد.
چنانكه در تاريخ آمده است موش‏هاى صحرايى به ديواره اين سدّ خاكى حمله كردند و آن را از درون سست كردند، چنانكه با جارى شدن يك سيلاب عظيم، ديواره سدّ شكست و سيل عظيمى‏جارى شد كه تمدّن عظيم سباء را در زير گِل و لاى مدفون ساخت.
سيلى كه به قول قرآن، از آن سرزمين آباد، جز درختان تلخ «أراك» و شور «گز» و اندكى درختان «سدر» چيزى به جاى نگذاشت.
(فارسلنا عليهم سيل العرم و بدّلناهم بجنّتيهم جنّتين ذواتى اُكلٍ خمط و أثل و شيء من سدر قليل) 1- قوم سباء به خداوند معتقد بودند و در دعا از كلمه ربنّا استفاده كردند. (ربّنا باعد)
2- ناسپاسى، ظلم به خويش است. (باعد بين اسفارنا و ظلموا انفسهم)
3- متلاشى و تارومار شدن قوم سباء قصه مجالس و ضرب المثل ميان مردم شد. (فجعلناهم احاديث)
4- ناسپاسى، سبب فروپاشى زندگى انسان مى‏شود. (كلّ ممزّق)
5- افراد و ملّت‏هايى مى‏توانند از تاريخ عبرت بگيرند و پايدار بمانند كه بسيار بردبار و سپاسگزار باشند. (لآيات لكلّ صبّار شكور)
تفسیر نور

[=&quot]با سلام به جناب هوریا
[/]

[=&quot]در اين آيات بار ديگر به داستان قوم سبا باز مى‏گردد، و شرح و تفصيل بيشترى پيرامون آنها مى‏دهد، و مجازات آنها را نيز مشروحتر بيان مى‏كند،[/][=&quot] به گونه‏اى كه براى هر شنونده درسى است بسيار مهم و آموزنده.[/]
[=&quot] ماجراى عجيب قوم سبا[/][=&quot][/]
[=&quot]به طورى كه از قرآن و روايات اسلامى و همچنين تواريخ استفاده مى‏شود آنها جمعيتى بودند كه در جنوب جزيره عربستان مى‏زيستند، داراى حكومتى عالى و تمدنى درخشان بودند.[/][=&quot][/]
[=&quot]خاك يمن گسترده و حاصلخيز بود، اما على رغم اين آمادگى، چون رودخانه مهمى نداشت از آن بهره بردارى نمى‏شد، بارانهاى سيلابى در كوهستانها مى‏باريد، و آبهاى آن در دشتها به هدر مى‏رفت، مردم با هوش اين سرزمين به فكر استفاده از اين آبها افتادند، و سدهاى زيادى در نقاط حساس ساختند كه از همه مهمتر و پر آب تر سد" مارب" بود.[/][=&quot][/]
[=&quot]مارب (بر وزن مغرب) شهرى بود كه در انتهاى يكى از اين دره‏ها قرار داشت، و سيلهاى عظيم كوه‏هاى" صراة" از كنار آن مى‏گذشت، در دهانه اين دره و دامنه دو كوه" بلق" سد عظيم و نيرومندى بنا كردند، و مجارى مختلف آب در آن ايجاد كرده بودند، به قدرى ذخيره آب پشت سد زياد شد كه با استفاده از آن توانستند باغهاى بسيار زيبا، و كشتزارهاى پر بركت در دو طرف مسير رودخانه‏اى كه به سد منتهى مى‏شد ايجاد كنند.[/][=&quot][/]
[=&quot]همانگونه كه گفتيم قريه‏ هاى آباد اين سرزمين تقريبا به هم متصل بود، و سايه‏هاى گسترده درختان دست به دست هم داده بود، آن قدر ميوه‏هاى فراوان[/][=&quot] بر شاخسار آن ظاهر شده بود كه مى‏گويند هر گاه كسى سبدى روى سر مى‏گذاشت و از زير آنها مى‏گذشت پشت سر هم ميوه در آن مى‏افتاد و در مدت كوتاهى پر مى‏شد.[/][=&quot][/]
[=&quot]وفور نعمت آميخته با امنيت محيطى بسيار مرفه براى زندگى پاك آماده ساخته بود، محيطى مهيا براى اطاعت پروردگار، و تكامل در جنبه‏هاى معنوى.[/][=&quot][/]
[=&quot]اما آنها قدر اين همه نعمت را ندانستند، خدا را به دست فراموشى سپردند، و به كفران نعمت مشغول شدند، به فخرفروشى پرداختند و به اختلافات طبقاتى دامن زدند.[/][=&quot][/]
[=&quot]در بعضى از تواريخ آمده است موشهاى صحرايى دور از چشم مردم مغرور و مست به ديواره اين سد خاكى روى آوردند، و آن را از درون سست كردند، ناگهان باران شديدى باريد و سيلاب عظيمى حركت كرد، ديواره‏هاى سد كه قادر به تحمل فشار سيلاب نبود يك مرتبه در هم شكست، و آبهاى بسيار زيادى كه پشت سد متراكم بود ناگهان بيرون ريخت، و تمام آباديها، باغها، كشتزارها و زراعتها، و چهار پايان را تباه كرد، و قصرها و خانه‏هاى مجلل و زيبا را يكباره ويران نمود، و آن سرزمين آباد را به صحرايى خشك و بى آب و علف مبدل ساخت، و از آن همه باغهاى خرم و اشجار بارور تنها چند درخت تلخ" اراك" و" شورگز" و اندكى درختان" سدر" بجاى ماند، مرغان غزلخوان از آنجا كوچ كردند، و بومها و زاغان جاى آنها را گرفتند «1».[/][=&quot][/]
[=&quot]آرى هنگامى كه خداوند مى‏خواهد قدرت‏نمايى كند تمدنى عظيم را با چند موش! بر باد مى‏دهد، تا بندگان به ضعف خود آشنا گردند و به هنگام قدرت مغرور نشوند!«2»[/][=&quot][/]
[=&quot]__________________________________________________[/][=&quot][/]
(1)[=&quot] [/][=&quot]اقتباس از تفسير" مجمع البيان" و" قصص قرآن" و تفاسير ديگر.[/]
(2)تفسیر نمونه جلد18ص67و68
[=&quot][/][=&quot][/]

[=&quot]يك اعجاز تاريخى قرآن‏[/][=&quot][/]
[=&quot]قرآن مجيد داستان" قوم سبا" را در آيات فوق آورده است، و مدتها بود كه مورخان جهان از وجود چنين قوم و چنان تمدنى اظهار بى‏اطلاعى مى‏كردند.[/][=&quot][/]
[=&quot]جالب اينكه مورخان قبل از اكتشافات جديد، نامى از سلسله ملوك سبا و تمدن عظيم آنها نمى‏بردند، و" سبا" را فقط شخص فرضى مى‏دانستند كه پدر مؤسس دولت" حمير" بود، در حالى كه در قرآن يك سوره به نام اين قوم است و به يكى از مظاهر تمدن آنها كه بناى سد تاريخى مارب است اشاره مى‏كند، اما پس از كشف آثار تاريخى اين قوم در يمن عقيده دانشمندان دگرگون شد.[/][=&quot][/]
[=&quot]علت اينكه آثار تمدن سبا تا اين اواخر استخراج نشده بود، دو چيز بود:[/][=&quot][/]
[=&quot]يكى صعوبت راه و گرماى شديد هوا، و ديگر بدبينى سكنه اين نواحى نسبت به بيگانگان، كه اروپائيان ناآگاه و بى خبر گاهى از آن تعبير به توحش مى‏كردند، تا اينكه عده معدودى از باستان‏شناسان بخاطر علاقه شديدى كه نسبت به كشف اسرار آثار سبا داشتند توانستند به قلب شهر" مارب" و نواحى آن وارد شوند، و از آثار و خطوط و نقوش فراوانى كه بر روى سنگها ثبت شده بود نمونه بردارى كنند، و از آن پس گروه‏هايى پشت سر هم در قرن 19 ميلادى به آنجا راه يافتند، و آثار گرانبهايى از آنجا با خود به اروپا بردند، و از مجموعه اين نقوش و خطوط و آثار ديگر كه به هزار نقش بالغ مى‏شد به جزئيات تمدن اين قوم و حتى تاريخ بناى سد مارب و خصوصيات ديگر پى بردند، و براى غربيان ثابت شد كه آنچه را قرآن در اين زمينه بيان كرده، يك افسانه نيست، بلكه يك واقعيت تاريخى است كه آنها از آن بيخبر بودند به طورى كه الان نقشه‏هايى را توانسته‏اند از اين سد عظيم و محل عبور آب و مجارى باغستانهاى سمت چپ و راست و ساير خصوصيات آن تنظيم كنند «1».[/][=&quot][/][=&quot] [/]
[=&quot][/] [=&quot]در اين آيات بار ديگر به داستان قوم سبا باز مى‏گردد، و شرح و تفصيل بيشترى پيرامون آنها مى‏دهد، و مجازات آنها را نيز مشروحتر بيان مى‏كند، [/][=&quot][/]
[=&quot] به گونه‏اى كه براى هر شنونده درسى است بسيار مهم و آموزنده.«2»[/]
[=&quot]__________________________________________________[/][=&quot][/]
[=&quot] (1) فرهنگ قصص قرآن ماده سبا (با تلخيص).
(2) [/]
[=&quot] تفسير نمونه، ج‏18، ص: 63[/]

موضوع قفل شده است