جمع بندی امام علی(ع) : انا الاول و الاخر و الظاهر و الباطن

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امام علی(ع) : انا الاول و الاخر و الظاهر و الباطن

باسلام من معنی واقعی این فرمایش امام رو میخوام جوابی که ایشان به مردم زمان خودشون دادن برام کافی نیست منظور واقعیشون چی بوده
امام علی جانشین خدا روی زمینه میدونم معنی و تفسیر این حدیث رو براکم توضیح بدید متشکرم

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد محسن

سؤال:
معنای واقعی حدیث «أنا الأول و الآخر و الظاهر و الباطن» از امام علی (علیه السلام) چیست؟

پاسخ:

بیان این مقدمه لازم است که برای فهم معنایی چنین متونی هم برای خود و هم برای دیگران، نیازمند تفسیر خاصی هستیم؛ زیرا در تداعی اولیه مصداق انحصاری این گونه اسماء یا صفات (هو الاول، هو الآخر،هو الظاهر،هو الباطن) خدای متعال بوده و در دعاهای مختلف به طور مکرر بر زبان جاری می‌شود.
علاوه، این گونه صفات و مثل آن هم در آیات الهی و هم در روایات فراوان وجود دارد.
خدای متعال در قرآن فرمود: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم» (1)
اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى دانا است.
در بعضی از تفاسیر نوشته شده است: توصيف به اول و آخر بودن تعبير لطيفى است از ازليت و ابديت او، زيرا مى‏دانيم او وجودى است بى انتها و واجب الوجود، يعنى هستي اش از درون ذات او است نه از بيرون، تا پايان گيرد يا آغازى داشته باشد، بنا بر اين از ازل بوده و تا ابد خواهد بود.
او سرآغاز و ابتداى عالم هستى است، و او است كه بعد از فناى جهان نيز خواهد بود.
بنابراين، تعبير به اول و آخر هرگز زمان خاصى را دربر ندارد و اشاره به مدت معينى نيست.
توصيف به ظاهر و باطن نيز تعبير ديگرى از احاطه وجودى او نسبت به همه چيز است، از همه چيز ظاهرتر است چرا كه آثارش همه جا را گرفته، و از همه چيز مخفى ‏تر است چون كه ذاتش بر كسى روشن نيست. (2)
و اما پاسخ جملات منسوب به امام علی (علیه السلام) از اول و آخر، یا ظاهر و باطن بودن شان چیست؟ یعنی از این جملات چه تفسیری می‌توان ارائه کرد تا مناسب شأن حضرت باشد؟
پاسخ با این توجیه قابل تبیین است، اول و آخر و... که حضرت خود را بدان نامیده است،اول و آخری نیست که خدای متعال خود را بدان توصیف کرده است. اول و آخری که از اسماء و صفات الهی است، تفسیر پذیر نیست. جز آن که می‌توان از مسیر بیان اولیاء دین (روایات) و نیز کمک قواعد عقلی و فلسفی فقط تعریفی کلی از آن ارائه داد.
به طور حتم استفاده از این واژه‌ها با این نگاه، برای هیچ مخلوقی حتی اگر هم دارای شأنی والا باشد جایز نیست؛ زیرا همه موجودات به حکم آن که مخلوق هستند (و اصل وجودشان درعالم خلقت به زمان مسبوق بوده و نیز سرانجام شان را خدای متعال می‌داند) محدودند و خدای متعال عالم به اول و آخر همه هستی است. بلکه مقصود از اول و آخر در بیان روایت؛اول و آخری است که در باطن خود پسوندی (مضاف الیه) دارد که با لحاظ آن، حدیث قابل فهم شده است و در این جا حضرت بدون درنگ آن را تفسیر کردند.
این روایت در کتاب‌های مختلف از جمله رجال کشّی و بحار الانوار با تعبیرهای مختلف آمده است.
حضرت فرمود: «أَنَا الْأَوَّلُ وَ أَنَا الْآخِرُ وَ أَنَا الْبَاطِنُ وَ أَنَا الظَّاهِرُ وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ وَ أَنَا عَيْنُ اللَّهِ ... فَتَعَجَّبَ الْأَعْرَابِيُّ مِنْ قَوْلِهِ فَقَالَ ع أَنَا الْأَوَّلُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه وَ أَنَا الْآخِرُ آخِرُ مَنْ نَظَرَ فِيهِ لَمَّا كَانَ فِي لَحْدِهِ وَ أَنَا الظَّاهِرُ ظَاهِرُ الْإِسْلَامِ وَ أَنَا الْبَاطِنُ بَطِينٌ مِنَ الْعِلْمِ وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ فَإِنِّي عَلِيمٌ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ أَخْبَرَ اللَّهُ بِهِ نَبِيَّهُ فَأَخْبَرَنِي بِهِ» (3)
یعنی من اول،آخر،باطن وظاهرم.من به تمام چیزها آگاهم...! در این هنگام شخص اعرابی (که مخاطب حضرت بود از این بیان) متعجب شد. حضرت بدون فاصله توضیح داد اول هستم، یعنی اولین کسی که به پیامبر صلوات الله علیه ایمان آورد.آخر هستم یعنی آخرین نفری هستم که به چهره پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنگامی که او را در قبر نهادم نگاه کردم.ظاهر هستم، یعنی اسلام(احکام و شرایع دین) را آشکار می‌کنم. باطن هستم، یعنی درونم از علم پراست.اگر به هرچیزی عالم هستم، یعنی من به هرچیزی که خدا به پیامبرش خبر داد، پس حضرت مرا بدان آگاه کرد.

منابع:

1. حدید: 57/ 3.
2. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، 1374 ش، چاپ اول، ج ‏23، ص 298.
3. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات موسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 39، ص 348.


به توفیق و عنایت خداوند، از خوبان و رستگاران باشید.

موضوع قفل شده است