❋•°˙·٠✿ کشتی نجات ، چراغ هدایت ✿٠·˙°•❋ ویژه نامه ولادت امام حسین علیه السلام

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
❋•°˙·٠✿ کشتی نجات ، چراغ هدایت ✿٠·˙°•❋ ویژه نامه ولادت امام حسین علیه السلام

class: grid width: 500 align: center

[TD="align: center"]اَلسلام عَلیک یا اَباعَبدِاللّهِ یا حُسَینَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الشَّهیدُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ[/TD]
[TD="align: center"][/TD]
پرسمان و موضوعات :
علت شش ماهه دنیا آمدن امام حسین (ع)
چرا سوره های کهف وفجر متعلق به امام حسین علیه السلام است؟
احادیث اخلاقی از امام حسین علیه السلام ؛ حسینیا بفرمایید
پيام امام حسين عليه السلام براي بشريت ، بي واسطه
اطلاق کلمه نفس مطمئنة به امام حسین علیه السلام
دانستنی هایی درباره امام حسین (علیه السلام)
داستانی جالب از زندگانی امام حسين (علیه السلام)
پیامبر و امام حسین (علیه السلام)
آداب زیارت امام حسین (علیه السلام)
القاب امام حسین (علیه السلام) و تاملی در آنها
اسامي همسران امام حسين(ع) را به همراه فرزندان هر كدام نام ببرید
کتاب در مورد امام حسین (علیه السلام)
امام حسین (علیه السلام) و اصلاح جامعه
قرآن‌ و امام‌ حسین‌ (علیه السلام)
ایا امام حسین (علیه السلام) برتر از دیگر امامان است؟
عدالت در قیام امام حسین (علیه السلام)
مرواريدهايي از زبان امام حسين (علیه السلام)
امام حسين (علیه السلام) از ديدگاه انديشمندان جهان
علت بوی سیب در حرم امام حسین علیه السلام
هنگام شنيدن نام امام حسين علیه السلام چه بايد گفت؟
امام حسین علیه السلام در زمان امامت حضرت علی و امام حسن علیهماالسلام
حرم امام حسین ‌علیه السلام کی و چگونه ساخته شد ؟
آیا بعد از امام زمان (عج) امام حسین علیه السلام دوباره حكومت می كنند؟
شبهه تشکیل حکومت برای امام حسین علیه السلام
شیوه های پرورش عزت نفس در سیره امام حسین علیه السلام
فضیلت خانه کعبه بالاتر است یا حرم امام حسین علیه السلام؟
تفاوت بین اصحاب امام زمان (عج) و امام حسین علیه السلام
حسین (علیه السلام) گوهر جاودانه ادیان
چرایی کرامات امام حسین علیه السلام
مروري بر زندگي سياسي امام حسين (علیه السلام)
علم غیب امام حسین علیه السلام
چرا بعد از شهادت امام حسن(ع)، به جای فرزندانش امام حسین(ع) به امامت رسیدند؟
خواص تربت سیدالشهداء (علیه السلام)
فرهنگی و نرم افزار :
دانلودفایل پی دی اف مناجات شعبانیه
دانلود کتاب - حضرت امام حسین علیه السلام
كتاب موبايل چهل حديث امام حسین علیه السلام
شعبان المعظم ، ماه رسول خدا صلی الله علیه و آله
پیامک و اشعار ولادت امام حسین علیه السلام
والپیپر ولادت اباعبدالله الحسین علیه السلام
دانلود بنر لایه باز کیفیت بالا ویژه اعیاد شعبانیه
مولودی ولادت امام حسین علیه السلام
سفر امام حسین علیه السلام ـ داستان صوتی کودکانه
دانلود ابتهال حب الحسین از چند حنجره -روز میلاد امام حسین علیه السلام
دانلود صوتی صلوات شعبانیه
دانلود صوتی مناجات شعبانيه
مهر ومهتاب مني - فلش
کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم - فلش
سلطان و ساقی عشق - فلش
سرویس ارسال کارت پستال صوتی امام حسین علیه السلام
ویژه نامه سال 1389
ویژه نامه سال 1390
ویژه نامه سال 1391
ویژه نامه سال 1392
ویژه نامه سال 1393



[b]content[/b]

دانلود صوت

[=Georgia]بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

[=Georgia]میلاد ازاده ترین مرد تاریخ بشریت, مردی از جنس نور
منجی بشریت , کسی که عالم و ادم از هر مذهبی و هر مقامی برایش احترام قائلند و او را مظهر ازادگی می دانند
بر ائمه اطهار و امام عصر و همه دوستداران و شیعیان مبارک باد

[=Georgia]مسلما هیچ کدام از ما این شخصیت بزرگ را نمی توانیم درک کنیم چرا که کار اباعبدالله الحسین اصلا اوج عشق و ازادگی در هدف رو نشون میده
شما می بیند که حضرت بدون هیچ چشم داشتی و فقط فقط برای رضای خدا و احیای دین حق جدش رسول الله از همه چیز خودش می گذره و برای رسیدن به این ارزو از عزیزترین افرادش چشم پوشی می کنه برای رسیدن به محبوبی بزرگتر

[=Georgia]و جالبتر اینه که تمام شهدای کربلا نیز از این عشق پیروی می کنند چرا که خودشون هم این عشق رو دارند....

[=Georgia]و وقتی می بینند که مظهر تجلی صفات خداوند داره در راه محبوب از خودش میگذره بنابراین انها هم از خودشون برای ایشون میگذرن که در واقع همون گذشتن برای خداست

[=Georgia]این مقامی است که درک اون برای انسان ها محدوده
به عبارت دیگه حسین بن علی نور عین الیقین است یعنی شما فرض کنید به مقام عین الیقین رسیدید بعد حضرت اباعبدالله الحسین نور این یقین است ... می بینیم که اصلا قابل درک نیست

[=Georgia]از خداوند بخواهیم که ظهور منتقم اباعبدالله الحسین را در این روزهای عزیز برساند...
[=Georgia]امین یا رب العالمین

[=Georgia]میلاد حضرت اباعبدالله الحسین بر همگان مبارک

[=Georgia]

وقتی که آمدی به جهان عشق پا گرفت
آزادگی و عزت و غیرت بها گرفت
روزی که شمس طلعت رویت طلوع کرد
نورش تمام ارض و سما را فرا گرفت
وقتی قدم به عرصه ی گیتی گذاشتی
هستی ز یمن مقدم پاکت صفا گرفت
از برکت ولادت تو ای امیر جود
فطرس دوباره بال و پری از خدا گرفت
وقتی قرار شد که شود نام تو حسین
شهر مدینه عطر و بوی کربلا گرفت
روح الامین زدیده ی خود اشک شوق ریخت
وقتی که بوسه از لب تو مصطفی گرفت
تصویری از محبت و عشق و علاقه بود
آندم که روی دست، تو را مرتضی گرفت
وقتی که ماجرای غم و غربتت شنید
روز ولادتت دل خیر النسا گرفت
تا عرشیان به محضرت عرض ادب کنند
قنداقه ی شریف تو در عرش جا گرفت
آنروز غرق شور و شعف عالمین بود
ذکر لب ملک همه دم یا حسین بود

[="Indigo"]

[=arial]عزت در بدست آوردن دنیا نیست ؛

[=arial]
[=arial] در از دست دادن و فدا کردن همه ی دنیاست ،

[=arial]
[=arial] برای او و برای رضای او ...

[=arial]
[=arial]آری حماسه ی او ثابت کرد:

[=arial]
[=arial] عزت در بدست آوردن دنیا نیست ...

[=arial]
[=arial]صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

[=arial][=arial]

[=arial] يا حسين! عاشقانت مي دانند که تنها با شور حسيني است که مي توان شيريني ايمان را چشيد.
يا حسين! مي آيي و در ديدار آفتابي تو، خلايق قد مي کشند؛ اما بلندي مقام تو فراتر از پندار ماست.
ميلاد تو، آغاز صبحي است که در آن، آفتاب به اشتياق تماشايت پلک مي گشايد تا اولين زائر هر روز تو باشد



[=arial]
[=arial]


[=arial]در مسلخ عشق جز نکو را نکشند .
ما " با تو که باشیم " نکو می گردیم ...

[=arial]

[=arial]



امام حسین:doa(6): : بپرهیز از اینکه کاری انجام دهی که مجبور شوی عذر خواهی کنی از آن ، زیرا مومن خطا نمی کند تا معذرت بخواهد ، اما منافق پیوسته هر روز خطا میکند و معذرت میخواهد.
بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 112 )


ولادت باسعادت امیر لحظات بی پایان نیایش حضرت ابا عبدالله الحسین :doa(6): مبارک


[=Microsoft Sans Serif]

سروشی

[=Microsoft Sans Serif] دوش در گوشم، سرود این [=Microsoft Sans Serif]نغمه ی شیوا[=Microsoft Sans Serif]
که بشگفت از
[=Microsoft Sans Serif] گلستان محمد(ص)[=Microsoft Sans Serif] نوگلی زیبا

[=Microsoft Sans Serif]بشارت[=Microsoft Sans Serif] ای گنه کاران [=Microsoft Sans Serif]حسین آمد[=Microsoft Sans Serif] حسین آمد
نثار مقدمش سرها،
[=Microsoft Sans Serif] فدای جان او[=Microsoft Sans Serif] جان ها



[="Indigo"]

تقویمم را برمیدارم و می نویسم روی این صفحات:
سوم شعبان و الشمس و ضحیها
چهارم شعبان والقمر اذا تلیها
پنجم شعبان والنهار اذا جلیها
نور علی نورند این روزها

بسم الله الرحمن الرحیم

و عشق که زمزمه کردم ...

نام حسین بن علی آمد به یاد . . .

عشق فقط یک کلام
حسین علیه السلام

[="Arial"][="Green"]حسین علیه السلام آمد

تا آسمان خم بشود که به زمین تکیه کند. فرشتگان، دسته دسته از آسمان فرود می‏ آیند؛ انگار کسی می ‏آید!
تمام کائنات، ایستاده ‏اند تا ورودش را به نظاره بنشینند.

نسیم، مژده آمدنش را در کوچه ‏های مدینه جار می‏ زند؛ انگار کسی می‏ آید؛ کسی که تمام گل‏ های زیبا، رایحه ‏شان را از عطر خوش او وام گرفته‏ اند؛ کسی که کشتی نجات و چراغ هدایت خواهد شد.

با کوله باری از عشق و ایمان. می‏ آید، تا شوکت ستم، فرو بریزد. تا همه پنجره ‏های دنیا، رو به حق و حقیقت باز شوند؛ تا بنده اسارت و بندگی را از پای بشر باز کند؛ تا ریشه باورهای سبز و آسمانی، نخشکد؛ تا فریاد آزادی و آزادگی، در سینه ‏ها یخ نزند و اسلام، جاودانه شود.

پیش از تو، عشق یا نبود یا اگر بود، سرخ نبود.
پیش از تو، زندگی ارزش دل بستن نداشت.

پیش از تو، کودکی در آغوش مادرش، عشق را با اشک مادر نمی‏ آموخت.
Bahjat.ir

[/]

[h=1]درایتی تأمل برانگیز در خطبه تاریخی سروَر آزادگان[/h]
در سال 58 هجری یعنی 2 سال قبل از مرگ معاویه، امام حسین علیه السلام در منا و در جمع کثیری از صحابه و تابعین رسول الله صلی الله علیه و آله خطبه ای ایراد فرمودند که از دو جهت حائز اهمیت است: جهت اول این است که اولین جرقه های قیام برنامه ریزی شده حضرت سیدالشهداء علیه السلام به قبل از زمان به حکومت رسیدن یزید بر می گردد و جهت دوم این است که بیانات امام در این خطبه، به وضوح حکایتگر شرایط و جوّ حاکم بر مردم و جامعه اسلامی در سال های متصل به قیام ایشان می باشد. پُرواضح است که بررسی مفصّل این خطبه در این فرصت مختصر ناممکن است. لذا برآنیم تا در این مجال کوتاه با اشاراتی مجمل، دریچه ای برای مطالعه و تحقیق سیره پژوهشان و علاقه مندان به این عرصه، بگشاییم.

[h=2]کتاب سلیم بن قیس[/h] خطبه امام حسین علیه السلام در منا، شامل سه بخش است. در بخش اول این خطبه حضرت اباعبدالله علیه السلام به ذکر فضائل و مناقب پدر بزرگوارشان امیرالمومنین علیه السلام می پردازند. در بخش دوم، متذکر ضرورت و وجوب وظیفه همگانی امر به معروف و نهی از منکر می شوند و در بخش سوم، وظیفه خواص و علما را در مواجهه با ظلم و جور و مفاسد تبیین می فرمایند. این خطبه را سلیم بن قیس به طور کامل و با ذکر شرایط تاریخی زمان ایراد آن، در کتاب خود با عنوان "کتاب سلیم بن قیس الهلالی" نقل کرده است. (1)
در کتب دیگر بنا به روش و منهج خاص مولف، تنها بخش هایی از این خطبه نقل شده است. به عنوان مثال علامه امینی در کتاب "الغدیر" به نقل فرازهایی از بخش اول این خطبه که مربوط به واقعه غدیر خمّ می باشد، بسنده کرده است. (2) امام خمینی(ره) در کتاب "ولایت فقیه" متناسب با مباحث مطرح شده، تنها بخش دوم این خطبه را نقل نموده اند.(3) در کتاب "تحف العقول" هم بخش دوم و سوم خطبه نقل شده است.(4)
سلیم بن قیس از اصحاب خاص امیرالمومنین، امام حسن، امام حسین و امام زین العابدین علیهم السلام بود و بخشی از دوران کودکی امام محمد باقر علیه السلام را هم درک کرد. كتاب وی اولین تالیف شیعه بعد از رحلت پیامبر صلى اللّه علیه و آله به شمار می آید. (5)

بیانات حضرت در این خطبه از طرفی ناظر به حوادث و اوضاع و احوال آن زمان جامعه اسلامی بود و از طرفی دیگر یک بسترسازی حساب شده و برنامه ریزی شده ای برای شروع قیام سال های آتی ایشان به شمار می رفت

[h=2]دشمنانی که شمشیر از رو بسته اند[/h] وی قبل از نقل خطبه امام حسین علیه السلام به بیان اوضاع و احوال جامعه ی به ظاهر اسلامی آن دوران می پردازد تا بدین ترتیب فضای حاکم بر سخنان مهم امام در این خطبه، برای خواننده کاملا ملموس و قابل درک شود. طبق شهادت سلیم، جوّ حاکم بر جامعه آن زمان، به شدّت ضدّ شیعی بود. معاویه با صدور بخشنامه هایی، شرایط را به گونه ای رقم زده بود که شیعیان و محبّان امیرالمومنین علیه السلام در انزوای کامل قرار گیرند. وی در توصیف آن شرایط چنین می نویسد: "وضع به گونه‏ اى بود كه اگر فردى از پیروان على علیه السّلام مى‏ خواست به دیدن دوستى مورد اعتماد و اطمینان رود، از خادم میزبان مى ‏ترسید و با وى سخن نمى ‏گفت مگر پس از آنکه از آنان پیمان و سوگند سفت و سختی می گرفت كه رازش را كه همان شیعه بودنش بود پنهان دارند!" (6)
به گفته سلیم، سبب این همه تضییق ها و فشارها، بخشنامه هایی بود که معاویه به کارگزارانش در سراسر قلمرو خلافت خود به خصوص عراق و کوفه که به عنوان مرکز دوستداران و محبین امیرالمومنین علیه السلام شناخته می شد، ابلاغ کرده بود. در اولین بخشنامه، معاویه به قاضیان و کارگزاران حکومتی چنین می نویسد: "شهادت هیچ یک از خاندان، پیروان و ناقلان مناقب و فضائل علی بن ابی طالب را قبول نکنید."(7) بعد از مدتی در نامه ای دیگر دستور داد که: "بنگرید هر كس كه علیه وى بیّنه ‏اى مبنى بر دوستى على و اهل بیتش اقامه شده نامش را از دفتر بیت المال محو كنید و شهادت او را جایز ندانید!". (8)
در نتیجه این بخشنامه ها، خطبا و گویندگان و وعّاظ السلاطین که می خواستند نان بخورند، در تمام نقاط وسیع مملکت اسلامی بالای منابر نعوذ بالله شروع به لعن امام علی علیه السلام کردند و از وی تبرّی و دوری جستند. به او و خاندانش تهمت ها و نسبت های ناروا زدند و برای تقرّب به دستگاه حکومت به جعل مناقب و فضائل خود ساخته برای خلفاء پرداختند.
در بخشنامه ای دیگر به کارگزارانش فرمان داد: "پیروان عثمان و دوستداران و خاندان و طرفدارانش و كسانى كه فضایل و مناقب او را روایت مى‏ كنند را به خود نزدیک سازید و گرامى‏ بدارید
..." (9)
بنابراین هر کسی که جمله ای در فضیلت عثمان می گفت، پرونده اش را تشکیل می دادند و حقوق و مزایای معیّنی به او می پرداختند. این بذل و بخشش هایی که معاویه کرد، حکّام را به جعل حدیث تشویق کرد. هر کسی که توانست دروغ بافت و این کار در تمام شهرهای اسلامی گسترش یافت.
معاویه بعد از یک مدت در بخشنامه ای دیگر چنین نوشت: "در مدح عثمان حدیث بسیار گفته و نوشته شده و در هر شهر و روستا و بخش، پخش گردیده است، نامه‏ ام را كه دریافت داشتید از مردم بخواهید كه درباره ابوبكر و عمر روایت كنند، چرا كه فضیلت و سوابق این دو برایم دوست داشتنى ‏تر است و چشمم را روشن مى‏ كند و حقّانیت خاندان محمّد را سست مى ‏سازد و براى این خاندان، فضایل این دو از فضایل عثمان ناگوارتر است."(10)
[h=2]
ندای فضائل مولا در حنجره سروَر آزادگان[/h] در این اوضاع و احوال، امام حسین علیه السلام در سال 58 هجری، به سفر حج می روند و در منا، دستور می دهند که همه بنی هاشم، ارادتمندان، شیعیان و اصحاب رسول الله صلى اللّه علیه و آله که بالغ بر هزار نفر می شدند، (حدود دویست نفر از صحابه و هشتصد نفر از تابعین) در خیمه ای گرد هم آیند.
با توجه به آنچه که سلیم بن قیس در مورد رواج لعن امیرالمومنین علیه السلام، نقل کرده است، دقیقا مشخص می شود که امام حسین علیه السلام چرا بخش اول خطبه خود را به ذکر مناقب و فضائل حضرت امیرالمومنین علیه السلام اختصاص داده است. حضرت سیدالشهداء علیه السلام با حفظ ترتیب تاریخی، چهارده فضیلت امیر المومنین علیه السلام را بیان می کنند. اینک به ذکر دو مورد از آن فضائل بسنده می کنیم و انشاء الله در فرصت های آتی، به بیان و شرح سایر بخش های این خطبه می پردازیم:

[h=2]اعترافاتی که در تاریخ ثبت شد[/h] حضرت در این بخش این طور شروع کرد و فرمود: شما را به خدا سوگند! آیا مى‏ دانید هنگامی که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله در میان اصحابش پیمان برادرى می بست، میان خود و على -علیه السلام- پیمان برادرى برقرار نمود و فرمود: «تو برادر منى و من برادرت در دنیا و آخرت»؟ (11)
یعنی چگونه امکان دارد معاویه که خود را به عنوان حاکم اسلام نبوی معرفی کرده است با صدور آن بخشنامه علیه محبین و دوستان برادر و نزدیکترین شخص به رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله، آنها را این قدر مورد آزار و اذیت قرار دهد؟!
سپس حضرت فرمودند: شما را قسم می دهم آیا می دانید که پیغمبر مقداری از مسجد را خرید و در آن 10 منزل درست کرد و 9 خانه را برای خودش و دهمین آنها را در وسط مسجد برای علی بن ابی طالب -علیه السلام- پدر من درست کرد؟! سپس راه خانه ‏هاى دیگران را به مسجد بست جز درب خانه پدرم را. یك نفر در این باره اعتراض كرد، پیامبر صلّى اللَّه علیه و اله فرمود: «من درب خانه‏ هایتان را نبستم و درب خانه على را من باز نگذاشتم، خداوند مرا به بستن درب خانه‏ هایتان و گشودن درب خانه على فرمان داد»؟
گفتند: آرى!

این لطائف و ظرائف همه حاکی از آن است که حضرت چقدر حساب شده، جریانات جامعه اسلامی را رصد می کرد و با بیانات خود، مسائل روز امت اسلام را به اصحاب خود گوشزد می نمود

سپس حضرت ادامه دادند: آیا مى دانید كه عمر بن خطّاب كوشید تا خانه ‏اش به اندازه روزنه دیدى به مسجد راه داشته باشد، پیامبر صلّى اللَّه علیه و اله نپذیرفت. سپس فرمود: «خداوند به موسى فرمان داد تا مسجد پاكى بنا نهد كه جز خودش و هارون و دو پسرش كسى در آن ساكن نشود، و خداوند مرا فرمان داد كه مسجد پاكى بنا نهم كه جز من و برادرم و فرزندانش كسى در آن ساكن نشود»؟
گفتند: آرى! (12)
این فراز از خطبه همچنین اشاره به بخشنامه ای است که منجر به رواج جعل احادیث فراوان در فضیلت خلفای سه گانه شده بود. این لطائف و ظرائف همه حاکی از آن است که حضرت چقدر حساب شده، جریانات جامعه اسلامی را رصد می کرد و با بیانات خود، مسائل روز امت اسلام را به اصحاب خود گوشزد می نمود.

[h=2]بسترسازی برای قیامی تاریخی[/h] بررسی خطبه حضرت سیدالشهداء علیه السلام در منا به همراه تحقیق و مطالعه دقیقِ بستر تاریخی سال های متصل به قیام ایشان، از دو مسئله مهم پرده بر خواهد داشت: اولا، بیانات حضرت در این خطبه از طرفی ناظر به حوادث و اوضاع و احوال آن زمان جامعه اسلامی بود و از طرفی دیگر یک بسترسازی حساب شده و برنامه ریزی شده ای برای شروع قیام سال های آتی ایشان به شمار می رفت. ثانیا، اتفاقات هولناکی را که در نهایت منجر به فاجعه شهادت امام حسین علیه السلام شد، برای همه کسانی که با دیده حیرت این بخش از تاریخ اسلام را مرور می کنند، باورپذیرتر می نماید.

پی نوشت:
1. كتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏2، ص: 777
2. الغدیر فى الكتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 400/ ایشان بعد از نقل فرازهایی از خطبه که مرتبط با واقعه غدیر خم است، میفرماید: و فیه طُرَفٌ ممّا تواترت أَسانیده من فضائل أمیر المومنین علیه السلام، فراجع.
3. حضرت امام ره در مورد این خطبه چنین میفرمایند: از این روایت دو مطلب مهم به دست مى‏آید: یكى «ولایت فقیه» و دیگرى اینكه فقها باید با جهاد خود و با امر به معروف و نهى از منكر حكام جائر را رسوا و متزلزل و مردم را بیدار گردانند تا نهضت عمومى مسلمانان بیدار حكومت جائر را سرنگون و حكومت اسلامى را برقرار سازد./ ولایت فقیه(حكومت اسلامى)، متن، ص: 107
4. تحف العقول، ص 237
5. ابو عبدالله نعمانی، از راویان بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری و صاحب کتاب "غیبت نعمانی" در باره کتاب سلیم بن قیس چنین می نویسد: همه علما و راویان حدیث شیعه اتّفاق نظر دارند که کتاب سلیم بن قیس یکی از بزرگترین و قدیمی¬ترین اصول است. آنچه كه در این کتاب آمده است یا مستقیماً از امیرالمومنین گرفته شده است یا از سلمان و ابوذر و مقداد و مانند آنها که از رسول خدا و امیرالمومنین حدیث گرفتند الغیبة للنعمانی، النص، ص: 102
نجاشی در رجال خود در ذیل عنوان سلیم بن قیس الهلالی میگوید: له كتاب یكنى أبا صادق أخبرنی‏ علی‏ بن‏ أحمد القمی‏ قال: حدثنا محمد بن الحسن بن الولید قال: حدثنا محمد بن أبی القاسم ماجیلویه، عن محمد بن علی الصیرفی، عن حماد بن عیسى و عثمان بن عیسى، قال حماد بن عیسى: و حدثنا إبراهیم بن عمر الیمانی عن سلیم بن قیس بالكتاب.
6. كتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏2، ص: 787
7 . همان، ص: 784
8 . همان، ص: 786
9. همان، ص: 785
10. همان
11 . همان، ص: 790
12. همان

نام تو را دواى درد است حسين
بى ياد تو بين كه چهره زرد است حسين
عشق تو مرا ز خويش بيگانه نمود
بى عشق تو بين كه سينه سرد است حسين

ميلاد حسين خون بهاى دين است
اين عيد، حيات شيعه را تضمين است
امروز فرشتگان به هم مى ‏گويند
احياگر آيين محمد اين است

امشب كه فضا پر است از بوى حسين
عطر گل سرخ آيد از سوى حسين
اى فطرس پر سوخته احرام ببند
از بهر طواف كعبه ى روى حسين

ای پناه مستمندان یا حسین بن علی
ای دوای دردمندان یا حسین بن علی
کشتی راه نجات ما گنه کاران
رس به فریاد غریبان یا حسین بن علی

بوی گلهای بهشتی ز فضا می آید
عطر فردوس هم آغوش صبا می آید
نوگل مصطفوی ، زینت باغ علوی
مظهر پنج تن آل عبا می آید

[h=1]یك ادب زیبا از سالار شهیدان[/h]
در کنار نوشته هایی که به مقامات معنوی و فوق بشری امام حسین علیه السلام پرداخته اند، در این نوشتار سعی داریم به یكی از آداب اجتماعی اسلام كه منقول از امام حسین علیه السلام می باشد بپردازیم .

[h=2]اول سلام[/h] سلام كردن یكی از آدابی است كه اسلام آن را ابداع نموده است و بر رعایت آن تأكید فراوانی نموده است و آنچه در این زمینه قابل توجه است این است كه تعدادی از احادیث تشویق و ترویج سلام كه ما با آن آشنا هستیم از امام حسین علیه السلام نقل شده است به عنوان نمونه:
« البخیل من بخل بالسلام » (1) .
بخیل كسی است كه از سلام كردن بخل بورزد ( یعنی بدتر از بخل مالی بخل از سلام می باشد ) .
« سلام كردن هفتاد كار نیك محسوب می شود كه شصت و نه كار نیك برای شروع كننده و یكی برای جواب دهنده می باشد ! » (2) .
« شخصی بدون مقدمه با امام حسین علیه السلام شروع به سخن گفتن نمود و گفت : كیف أنت عافاك الله؛ یعنی چگونه هستید ، خداوند شما را عافیت دهد ؟!
امام حسین علیه السلام فرمود :
« السلام قبل الكلام عافاك الله »
خدا تو را عافیت دهد قبل از حرف زدن سلام كن !
سپس فرمود :
« لاتأذنوا لأحد حتی یسلّم »
به كسی اجازه سخن گفتن ندهید تا این كه سلام كند (3) .

مسأله سلام و جواب آن ، آنقدر در اسلام اهمیت دارد كه اگر كسی به ما سلام كند و ما مشغول نماز هم باشیم باید جواب آن را بدهیم البته با شروطی و ضوابطی كه در رساله های عملیه ذكر شده است و این در حالی است كه در نماز مخاطب قرار دادن غیر خدا جائز نیست اما این مورد استثنا شده است !

در این جا لازم می دانیم كه یک مسأله مورد ابتلا را بیان كنیم . حتما برای همه ما پیش آمده كه كسی برای پرسیدن آدرس یك مكان ابتداءا از ما آن مكان را سۆال می نماید بدون این كه سلام كند یا این كه خود ما بدون این كه سلام كنیم شروع به پرسیدن آن آدرس می نماییم در حالی كه امام حسین علیه السلام حتی از تحیت و احوالپرسی بدون سلام هم نهی فرمودند چرا كه وقتی آن شخص گفت : « كیف أنت عافاك الله » در واقع با این جملات قصد احوالپرسی و تحیت گفتن را داشت و ظاهرا سۆال پرسیدن یا حاجت خواستنی در كار نبوده است ولی چون ادب اسلامی سلام را رعایت نكرد مورد سرزنش امام حسین علیه السلام واقع شد .

و باید دانست آن سلامی كه اسلام بر روی آن تأكید دارد این است كه دقیقا لفظ « سلام » كه از اسماء و اوصاف الهی می باشد (4)، به كار رود و در واقع جواب چنین سلامی است كه واجب می باشد پس كلماتی مثل « درود بر شما » و امثال این ها مشمول تأكیدات اسلامی نمی شود و اگر كسی به ما گفت : « سلام علیكم » در جواب او باید لفظ « سلام » را به كار ببریم وگرنه وظیفه واجب خود را انجام نداده ایم. متأسفانه بعضی در جواب سلام می گویند سلام از ماست كه این جواب شرعی محسوب نمی شود و وظیفه ما را ساقط نمی كند و همچنین جواب سلام را باید به گوش سلام كننده برسانیم .
برای توضیح بیشتر می توان گفت كه « سلام » در ادوار مختلف از شعائر اسلامی بوده است كه مسلمانان را از غیر آنها متمایز می ساخته است و باید توجه داشت كه یهودیان زمان پیامبر صلی الله علیه وآله كلمه « سام » را به جای « سلام » به كار می بردند اما متأسفانه بعضی از ما مسلمانان در اثر سهل انگاری كلماتی این گونه را استعمال می نماییم : « سام علیك » یا « سلاملیك » یا « سمت الله » یا چیز هایی از این قبیل ، از همه بدتر رائج شدن كلمه « درود بر تو » به جای « سلام علیكم » است ، البته اگر این جابه جایی یك حالت عادی داشت جای نگرانی نبود اما ظاهرا نهضتی از طرف استكبار و معاندین داخلی ، سالیان سال است كه به راه افتاده و به بهانه پاس داشتن زبان فارسی قصد دارند هر آن چه را كه بوی زبان عربی كه زبان قرآن است را می دهد تغییر دهند و به جای آن معادل هایی قرار دهند كه از آن محتوای اسلامی و معنوی تهی باشد و روز به روز ما را از زبان رسمی اسلام و قرآن دورتر كنند و بیاورند بر سر ما آنچه را كه به عنوان مثال بر سر ملت تاجیكستان آوردند و ملت آنان را به طور كلی از هویت گذشته خود منقطع نمودند با این كه زبان رسمیشان فارسی است اما رسم الخط آنها روسی است و در واقع نسل های جدید آنها از تمامی كتب فارسی و عربی كه عمده كتب اسلامی به این دو رسم الخط است محروم شدند !!

آن سلامی كه اسلام بر روی آن تأكید دارد این است كه دقیقا لفظ « سلام » كه از اسماء و اوصاف الهی می باشد ، به كار رود و در واقع جواب چنین سلامی است كه واجب می باشد پس كلماتی مثل « درود بر شما » و امثال این ها مشمول تأكیدات اسلامی نمی شود

من خود در یكی از رسانه های داخلی مشاهده نمودم كه یك شخصی تحت عنوان استاد ادبیات می گفت كه ما ایرانیان چرا می گوییم سلام ، این یك كلمه عربی است باید بگوییم درود بر شما و جالب است كه عین این مطلب را برخی از طریق شبكه های ماهواره ای زرد نیز تماشا نموده و برای بنده نقل كرده اند !
و حال آن كه قرآن كریم بر سلام تأكید نموده آن جا كه فرموده :
«و إذا جائك الذین یۆمنون بآیاتنا فقل سلام علیكم » (5) .
هنگامی كه مۆمنین به نزد تو آمدند بگو سلام علیكم .
« و إذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها أو ردوها ... » (6) .
هنگامی كه مورد تحیت ( سلام كردن ) واقع شدید ، تحیت بهتر و چرب تری را به كار بگیرید یا لااقل مثل آن را جواب دهید » .
از همین روست كه در رساله های عملیه فرموده اند: مستحب است كه جواب سلام بیشتر باشد و مثلا اگر كسی گفت : سلام علیكم ، ما بگوییم : سلام علیكم و رحمة الله (7) .
فلذا امام حسین علیه السلام نیز در روایتی كه گذشت ، تحیت آن شخص را به همان گونه پس دادند و فرمودند: « السلام قبل الكلام عافاك الله » .
مسأله سلام و جواب آن ، آنقدر در اسلام اهمیت دارد كه اگر كسی به ما سلام كند و ما مشغول نماز هم باشیم باید جواب آن را بدهیم البته با شروطی و ضوابطی كه در رساله های عملیه ذكر شده است و این در حالی است كه در نماز مخاطب قرار دادن غیر خدا جائز نیست (8) اما این مورد استثنا شده است !
مطالب در این زمینه زیاد است كه آن را به فرصتی دیگر موكول می كنیم .

پی نوشت ها:
1-تحف العقول ، ص 253 .
2- همان منبع .
3- همان ، ص250 .
4- سوره حشر / 23 .
5- سوره انعام / 54 .
6- سوره نساء / 86 وآیه آخر زخرف .
7- تحریر الوسیله ج1 ص169 .
8- همان ص168 .

[h=1]شکوهی ستودنی در بیان رسول وحی[/h]
یكى از زیباترین و برجسته ترین نكات زندگى سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام, توجه شدید و علاقه بى نظیر پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى اللّه علیه و آله بـه ایشان و برادر بزرگوارش امام حسن علیه السلام است. این نكته آن چنان آشكار و نمایان بود كه صفحات زیـادى از كـتـب تـاریـخ و حدیث را به خود اختصاص داده است .
در ایـن نـوشـتـار بـر آنیم تا گذرى هر چند كوتاه بر فضائل والای آن بزرگ انسان الهى از بیان ملکوتی پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله بیندازیم. ما در این مبحث، به بیان اعترافات آن گروه از اشخاص مى پردازیم كه نه تنها از پیروان مكتب على و آل على علیهم السلام نبوده اند، بلكه از جهاتى رویاروى آن مكتب قرار گرفته، چهره مخالف با آن داشته اند.

[h=2]من از حسینم[/h] رسول خدا صلى اللّه علیه و آله، حسن و حسین علیهما السّلام را بسیار دوست مى داشت، و نسبت به آنها فوق العاده اظهار علاقه و عطوفت مى كرد. از جمله احادیثى كه از این دوستى و علاقه پیغمبر صلى اللّه علیه و آله حكایت مى كند. حدیث «یعلى بن مره» (1) است كه در خدمت پیغمبرصلى اللّه علیه و آله به مجلس میهمانى كه به آن دعوت شده بودند مى رفتند ناگاه به حسین علیه السّلام برخورد كردند كه در كوچه بازى مى كرد. پیغمبر صلى اللّه علیه و آله جلو همراهان رفت، و دستهاى خود را گشود (بغل باز كرد)، كودك از این سوى به آن سوى مى گریخت، و پیغمبرصلى اللّه علیه و آله او را مى خندانید تا وى را گرفت، پس یك دستش را زیر چانه حسین علیه السّلام و دست دیگرش را پشت سر او گذارد، و او را بوسید و فرمود:
«حُسَیْنُ مِنّى وَ اَنَا مِنْ حُسَیْن اَحَبَّ اللهُ مَنْ اَحَبَّ حُسَیْناً، حُسَینٌ سِبْطُ مِنَ الاَسْباط»؛
حسین از من است، و من از حسینم، خدا دوست دارد كسی را كه حسین را دوست داشته باشد. حسین سبطی از اسباط است.
و نیز همین حدیث را بخارى، ترمذى، ابن ماجه و حاكم به لفظ دیگری روایت كرده اند .(2)
وقتى این اخبار را مطالعه مى كنیم، و از شدّت علاقه و دوستى پیامبرصلى اللّه علیه و آله به امام حسین علیه السّلام آگاه مى شویم، نباید فراموش كنیم كه گوینده این كلمات و الفا1 پیغمبر خدا است، و او كسى است كه در دوره زندگانى با گزاف گوئى و سخنان دور از حقیقت و مدح بیجا مبارزه داشت; سخنان و كارهایش براى بشر حجت و قانون و شریعت بوده و آنچه فرموده ترجمان حقیقت است.

مـهـر و مـحبت پیامبر صلى اللّه علیه و آله به امام حسین علیه السلام و برادر بزرگوارش امام حسن علیه السلام زبانزد عام و خاص بوده است اما دوستى آنها یك دوستى ساده پدر نسبت به فرزند نبود; بلكه ریشه آن بر علائق و مبانى عمیق و یگانگى روحى استوار، و رمز یك اتحاد و اتصال ناگسستنى معنوى و توافق كامل فكرى بود

[h=2]محبت آسمانی[/h] مـهـر و مـحبت پیامبر صلى اللّه علیه و آله به امام حسین علیه السلام و برادر بزرگوارش امام حسن علیه السلام زبانزد عام و خاص بوده است اما دوستى آنها یك دوستى ساده پدر نسبت به فرزند نبود; بلكه ریشه آن بر علائق و مبانى عمیق و یگانگى روحى استوار، و رمز یك اتحاد و اتصال ناگسستنى معنوى و توافق كامل فكرى بود.
جمع کثیری از بزرگان تسنن از پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه و آله روایت كرده اند كه فرمود:
«مَنْ اَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَقَدْ اَحَبَّنى، وَ مَنْ اَبْغَضَهُما فَقَدْ اَبْغَضَنى»؛ هر كس حسن و حسین را دوست بدارد همانا مرا دوست داشته و هركس آنها را دشمن بدارد پس البته مرا دشمن داشته است.
این حدیث در بین محدثین، مشهور و معروف بوده و مكرر از پیغمبر صلى اللّه علیه و آله شنیده شده است، به این مضمون است كه: پیغمبر صلى اللّه علیه و آله بیرون آمد در حالى كه حسن و حسین با او بودند این بر یك دوش آن حضرت و آن بردوش دیگرش بود. یك بار حسن را مى بوسید و بار دیگر حسین را تا به ما رسید فرمود: هر كس اینها را دوست بدارد به تحقیق مرا دوست داشته و هركس آنها را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.(3)

[h=2]آقای جوانان بهشت[/h] گروه بسیارى از محدثین نامدار اهل سنت از پیغمبر صلى اللّه علیه وآله روایت كرده اند که فرمود: «اَلْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ؛ حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشتند».
این احادیث به سندهاى متعدد از جمعى از صحابه مثل امیرالمۆمنین على علیه السّلام، ابن مسعود، حذیفه، جابر، ابوبكر، عمر، عبداللّه بن عمر، قره، مالك بن الحویرث، بریده، ابى سعید خدرى، ابوهریره، اسامه، براء و اَنَس روایت شده و از مجموع آنها استفاده مى شود كه پیغمبر صلى اللّه علیه و آله مكررا حسن و حسین علیهماالسّلام را به این صفت معرفى فرموده، و صدور این لفظ از آن حضرت متواتر و مسلّم و در میان مسلمانان معروف و مشهور بوده است.

متن اكثر احادیث این است كه «اَلْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ» و ترجمه متن بعضى دیگر این است كه فرمود: فرشته اى از آسمان كه مرا زیارت نكرده بود از خدا براى زیارت من اذن خواست، پس به من خبر داد و مژده داد كه دخترم فاطمه، سیده زنان امت من است و اینكه حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشتند:
و در بعضى روایات این جمله نیز مذكور است: «وَ اَبُو هُما خیْرٌ مِنْهُما»؛ و پدرشان از آنها بهتر است.(4)

[h=2]شبیه ترین فرد به پیامبر[/h] بخارى و ابن اثیر روایت كرده اند كه وقتى سر امام حسین علیه السّلام را نزد عبیدالله بن زیاد آوردند سر مطهر را در طشتى قرار داد، و با شمشیر یا چوب دستى خود بر آن چشم و بینى نازنین مى زد، و مى گفت روئى به این زیبائى ندیده ام. انس بن مالك گفت: آگاه باش كه او شبیه ترین ایشان (یعنى اهل بیت) به پیغمبر خدا صلى اللّه علیه و آله بود.(5)

[h=2]پاک از هر پلیدی[/h] بر حسب احادیث متواتر و مشهور بین شیعه و سنى آیه تطهیر ( إنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُم الرِّجْسَ أَهْلَ اْلبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً) (احزاب: 33) در مورد اجتماع امام علی و حضرت زهرا و حسنین علیهم السلام، در زیر كساء، و دعاء و صلوات پیغمبر صلى اللّه علیه و آله بر آنها نازل شد كه به دفعات متعدد در منزل آن حضرت و بعضى اماكن دیگر اتفاق افتاد. و آیه شریفه و احادیثى كه در تفسیر آن وارد شده دلالت بر عصمت و جلالت شأن حضرت سیدالشهداء علیه السّلام دارند.
سیوطى در « اكلیل، صفحه 178» به این آیه استدلال نموده و گفته است كه همه اجماع اهل بیت علیهم السلام را حجت مى دانند زیرا خطا رجس است و رجس و پلیدى نیز از ایشان نفى شده است.

وقتى این اخبار را مطالعه مى كنیم، و از شدّت علاقه و دوستى پیامبرصلى اللّه علیه و آله به امام حسین علیه السّلام آگاه مى شویم، نباید فراموش كنیم كه گوینده این كلمات و الفاظ پیغمبر خدا است، و او كسى است كه در دوره زندگانى با گزاف گوئى و سخنان دور از حقیقت و مدح بیجا مبارزه داشت; سخنان و كارهایش براى بشر حجت و قانون و شریعت بوده و آنچه فرموده ترجمان حقیقت است

[h=2]عظمت مقام در کلام وحی[/h] یكى از آیات قرآن مجید كه عظمت مقام امام حسین علیه السّلام از آن استفاده مى شود آیه كریمه مودّت است. گروهى بسیاری از علماى اهل سنت از ابن عباس روایت كرده اند: آنگاه كه آیه «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ اَجْراً إلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى» (شوری: 23) نازل شد، گفتند: اى پیامبر خدا! این خویشاوندان تو، كه واجب گردیده بر ما مودّت و دوستى آنان، كیستند ؟ فرمود: على و فاطمه و دو پسر آنها. (6)

[h=2]معتبرترین حجت خدا[/h] در بـیـن دانـشـمـنـدان اسـلامـى , از شیعه و سنى , اتفاق نظر است كه پیامبر در هنگام مباهله با عـالـمـان مـسـیـحـى نجران، تنها امام علی و حضرت زهرا و حسنین علیهم السلام را به همراه خود بُرد و آنان را مصداق «ابنائنا» و «نسائنا» و «انفسنا» در آیه شریفه ی «فمن حاجك فیه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللّه عـلى الكاذبین» (آل عمران: 16)؛ قرار داد.
این مطلب آن چنان مشهور و مسلم است كه عالم بزرگ اهل سنت، حاكم نیشابورى، در كتاب «معرفة علوم الحدیث، صفحه 62» خود این جریان را از مصادیق روایات متواتر مى شمارد.
شركت دادن آن چهار شخصیت ممتاز عالم آفرینش در مباهله كه به تعیین و امر خداوند بود دلیل بر این است كه این چهار نور مقدس، شایسته ترین و گرامى ترین خلق در نزد خدا، و عزیزترین مردم در نزد پیغمبر خدا بوده اند. آیه مباهله اعلان جلالت مقام، و تقرب خاصّ آنها به خداوند متعال است.

پی نوشت:
1) سنن ابن ماجه، ج 1 ص 65 مصابیح السنة، ج2، ص 281. ترمذى ج 13 ص 195 و196. اسدالغابه، ج 5، ص 130 و574 وج 2 ص 19. كنز العمال، ج 6 ص 233 وج 3 ص 395، و مطالب السۆل، ص 71.
2) الجامع الصغیر ج1، ص 148، كنز العمال، ج 6 ، ص 223، ح 3953. امالى الشریف المرتضى ج 1، ص 219.
3) سنن ابن ماجه، ج 1، ص 56، الاصابه ج 1 ص 330 ـ ح 1719. كنوز الحقائق، ج 2، ص 94. الجامع الصغیر، ج 2، ص 160. صواعق ص 90. تاریخ الخلفاء، ص 194. مسند احمد، ج 2، ص 288. ذخائر العقبى، ص 123 و 124. نظم دررالمسطین ص 210. مطالب السۆل، ص 71. سنن ترمذى، ج 13، ص 176. صواعق ص 187. السیرة النبویه، ج 3، ص 368. كنز العمال، ج 6، ص 216، ح 3782 و ص 222، ح 3916.
4) سنن ابن ماجه،ج 1 ب فضل اصحاب رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله ، ص 56، الجامع الصغیر، ج 1، ص 7و152. صواعق، ص 185و189. استیعاب، ج 1، ص 376 الاصابه ص 330. ترمذى، ج 13، ص 191 و192 و198. مصابیح السنة، ج 2، ص 280. الحاوى، ج 2، ص 457. فرائد السمطین، ص 35. در رالسمطین، ص 205. ذخائر العقبى، ص 93 و129. خصایص نسائى ص 48 و49 و53. حلیة الاولیاء، ج 5، ص 71. مقتل خوارزمى، ف 6، ص 92. الخصائص الكبرى، ج 2، ص 265. مطالب السۆل ص 65. تاریخ ابى الفداء، ج 2، ص 97.
5) صحیح بخارى، ج 2، ص 188. اسدالغابه، ج 2، ص 20. البدء و التاریخ ج 6 ص 11.
6) حیاء المیت ج 2. الاتحاف، ص 5. صواعق، ص 168. الأكلیل ص 191. الغدیر ج 2 ص 307. خصایص الوحی المبین، ف 5، ص 52 تا 55. عمده ابن بطریق ف 9، ص 23 تا 25.

[h=1]آورده اند که ...[/h]
معجزه و كرامت، امور خارق العاده ای است كه بر خلاف طبیعت و عادت بشر می باشد كه عقول همه عقلاء عالم را تكان داده و حتى افكار دانشمندان جهان را حیران ساخته. آن قدرت و قوه ایست كه پروردگار متعال آن را به پیغمبران و اوصیاء و خلفاء و جانشینان و بندگان صالح و اولیاء عنایت فرموده تا دلیل و نشانه بر صدق نبوت و امامت و حجت بر خلق تمام باشد تا مردم فرمان بردارى از دستورات و فرمایشات ایشان نمایند كه همان دستورات و فرمایشات حق است و از مهالك دنیا و آخرت نجات یابند و رستگار شوند.

[h=2]قطره‌ای از کامِ دوست[/h] حبابه از شیعیان حضرت سیدالشهداء علیه السلام مى گوید:
روزى نزد امام حسین علیه السلام رفته و بعد از سلام و احوالپرسى به من فرمود: اى حبابه ! چرا به دیدن ما نمى آیى ؟
گفتم: به خاطر ناراحتى و مرضى است كه مبتلا شده ام .
وقتى حضرت از مریضى اش پرسید، حبابه صورتش را كه به مرض برص مبتلا بود، نشان داد و در اینحال امام حسین علیه السلام اندكى از آب مبارك كامش را روى آن نهاد و دعایى فرمود و هماندم كه آثار برص از چهره او محو شد و حضرت فرمود: اى حبابه ! شكر خداى را به جاى آر؛ خداوند آن را از تو دور كرد.
حبابه به سجده شكر رفت و پس از برداشتن سر از سجده، امام حسین علیه السلام فرمود:
اى حبابه ! ما و شیعیانمان بر فطرت الهى هستیم و دیگران از آن بدورند. (بحار الانوار: 44/180)

[h=2]مسیحای دوران[/h] روزى جوانى گریه كنان نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت :مادرم بدون وصیت از دنیا رفت و با اینكه اموالى دارد، مرا دستور داد كه قبل از اطلاع شما دست به آن نزنیم .
در اینحال حضرت بپا خاست و با جوان نزد مادرش رفت و دعایى نمود تا خداوند متعال او را جهت تعیین وصیتش زنده كند؛ ناگهان مادر آن جوان نشست و شهادت خود را به زبان آورد و به امام حسین علیه السلام نگاه كرد و گفت :
اى مولاى من ! داخل شو و مرا به آنچه مربوط به خودت مى باشد، دستور ده .

مقامات دولتى با خبر مى شوند و پس از تحقیق، با اعجاز حضرت امام حسین علیه السلام یقین مى كنند و از طرف حكومت چون ماه محرم بوده اطعام مفصلى مى شود و قطار راه آهن براى عبور عزادران مجانى مى شود و آن هندو و جمعى از بستگانش مسلمان و شیعه مى گردند

امام حسین علیه السلام وارد شد و از او خواست تا وصیتش را بیان كند و او گفت:
یا بن رسول الله ! یك سوم اموالم را (اموالش را یك به یك شمرد) به تو مى دهم تا هر جا بخواهى به مصرف رسانى و اگر مى دانى كه فرزندانم از دوستان تو مى باشند، دو سوم بقیه را به ایشان مى دهم و اگر مخالف شما باشند، همه اموالم را بردار؛ زیرا حقى براى مخالفین شما در اموال مۆمنین نیست .
سپس حضرت خواست تا كفن و دفن و نمازش را به عهده گیرد و بعد مرد. بحار الانوار 44/181.

[h=2]هندوی سر جدا[/h] حاج محمّد سوداگر كه چندین سال در هند بوده عجائبى در ایام توقف در هند مشاهده كرده از آنجمله نقل مى نمود:
روزى در بمبئى یك نفر هندو (بت پرست) مِلك خود را در دفتر رسمى مى فروشد و تمام پول آن را از مشترى گرفته از دفترخانه بیرون مى آید.
دو نفر شیّاد كه منتسب به مذهب شیعه بودند در كمین او بودند كه پولش را بدزدند، هندو مى فهمد، به سرعت خودش را به خانه مى رساند و فورا از درختى كه در وسط خانه بود بالا مى رود و پنهان مى شود.
آن دو نفر شیّاد وارد خانه مى شوند هر چه مى گردند او را نمى بینند به زنش ‍ عتاب مى كنند مى گویند ما دیدیم وارد خانه شد باید بگوئى كجاست زن مى گوید: نمى دانم .

پس او را شكنجه و آزار مى نمایند تا مجبور مى شود و مى گوید: شما بحق حسین خودتان قسم بخورید كه او را اذیت نكنید تا بگویم . آن دو نفر بى حیا بحق آن بزرگوار قسم یاد مى كنند كه كارى با او نداشته باشند جز بدانند او كجاست . زن به درخت اشاره مى كند پس آنها از درخت بالا مى روند و هندو را پائین مى آورند و پولهایش را برمى دارند و از ترس اینكه تعقیب و رسوا نشوند سرش را مى برند.
زن بیچاره سر را بسوى آسمان بلند مى كند و مى گوید: اى حسینِ شیعه ها، من به اطمینان قسم به تو شوهرم را نشان دادم .
ناگهان آقائى ظاهر مى شود و با انگشت مبارك اشاره بگردن آن دو نفر مى كند فورا سرهاى آنها از بدن جدا شده مى افتند بعد سر هندو را به بدنش ‍ متصل مى فرماید و زنده مى شود و آنگاه از نظر غائب مى شود.
مقامات دولتى با خبر مى شوند و پس از تحقیق، با اعجاز حضرت امام حسین علیه السلام یقین مى كنند و از طرف حكومت چون ماه محرم بوده اطعام مفصلى مى شود و قطار راه آهن براى عبور عزادران مجانى مى شود و آن هندو و جمعى از بستگانش مسلمان و شیعه مى گردند. (داستانهاى شگفت)

وقتى حضرت از مریضى اش پرسید، حبابه صورتش را كه به مرض برص مبتلا بود، نشان داد و در اینحال امام حسین علیه السلام اندكى از آب مبارك كامش را روى آن نهاد و دعایى فرمود و هماندم كه آثار برص از چهره او محو شد و حضرت فرمود: اى حبابه ! شكر خداى را به جاى آر؛ خداوند آن را از تو دور كرد

[h=2]ادب حضور[/h] مرحوم عالم بزرگوار سید اعظم حاج میرزا حسین نورى نقل نموده كه استاد ما علامه بزرگوار شیخ عبدالحسین تهرانى براى توسعه سمت غربى صحن مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام خانه هائى خرید و جزء صحن شریف قرار داد و قریب شصت سرداب براى دفن اموات در همان قسمت قرار داد و روى آنها طاق زدند و مردم مُردگان خود را در آن سردابها دفن مى كردند.
چون مدتى گذشت دانسته شد كه طاق روى سردابها در اثر كثرت عبور مردم آن توانائى تحمل را ندارد و ممكن است فرو ریزد و سبب زحمت و هلاكت شود.
لذا شیخ امر فرمود: كه طاق را بردارند و از نو با استحكام بیشترى بنا كنند و چون جماعت بسیارى در سردابها دفن شده بودند امر فرمود: سردابى را خراب كنند و بنا نمایند بعد سرداب دیگر و هر سردابى را خراب مى كردند یك نفر پائین مى رفت و خاك بر جسد مرده مى ریخت به مقدارى كه كشف نشود هتك حرمت اموات نگردد پس مشغول شدند تا رسیدند به سردابى كه مقابل ضریح مقدس بود چون پائین رفتند براى پوشانیدن جسدها دیدند تمام جسدهائى كه در این قسمت هست سرهایشان كه در جهت غرب بوده بجاى پایشان كه رو به قبر شریف بوده قرار گرفته و پایشان به سمت غرب است .
مردم با خبر شدند جماعت به شمارى مى آمدند این منظره عجیبه را مشاهده مى كردند و آن جسدهائى كه در این قسمت بوده منقلب گردیده سه جسد بود كه یكى از آنها جسد آقا میرزا اسماعیل اصفهانى نقاش بود كه در صحن مقدس مشغول نقاشى بوده .
پسرش وقتى كه منظره جسد پدر را مى بیند گواهى مى دهد كه من هنگام دفن پدرم حاضر بودم و بدن پدرم را كه دفن كردم پاهایش رو به ضریح مقدس بود و الحال مى بینم سرش رو به ضریح است و آشكار شد بر مردم اینكه این تغییر وضع جسد چند مرده تاءدیبى از طرف خداوند است بندگانش را، كه بشناسند راه ادب و طریقه معاشرت با ائمه علیهم السلام را. (كرامات الحسینیة، ج 1)


[/HR] منابع:
داستانهاى شگفت؛ شهید آیة اللّه سیّدعبدالحسین دستغیب.
جلوه عشق، قصه هاى زندگى امام حسین علیه السلام، محمدحسین مهرآیین.
كرامات الحسینیة، معجزات سیّد الشهداء علیه السلام بعد از شهادت، جلد اول؛ على میرخلف زاده.

[h=1]قیمت زرّ[/h]


[/HR] علی اكبر لطیفیان

[h=1]قیمت زرّ[/h]

رب الارباب شد ، الله صفاتی كه رسید شد حسین بن علی جلوه ذاتی كه رسید
بود منظور همان گریه برای ارباب اندر آن ظلمت شب آب حیاتی كه رسید
ظاهرش كرب و بلا ، باطنش عرش الرّحمان اذن معراج شد آن برگ براتی كه رسید
كرمت دست نینداخت مرا دست گرفت طیب الله به كشتی نجاتی كه رسید
بیشتر از همه تو گردن ما حق داری به دلیل همه ی این بركاتی كه رسید
لبم از مهریه ی فاطمه سیراب نشد تشنه تر كرد مرا آب فراتی كه رسید
***
بال فطرس به عنایات تو پر می گیرد
تا غلام تو شود بال سفر می گیرد
دل ما خرج كه شد قیمت آن بالا رفت
سنگ در كنج حرم ، قیمت زرّ می گیرد
بهترین سود همین است كه در چشم تر است
به تو دل می دهد و چند گُوهر می گیرد
چقدر زود در ِ خانه ی تو ریخته اند
وقت خیرات ، گدا زود خبر می گیرد
بین فرزند و غلامت نگذاری فرقی
كرم تو همه را مدِّ نظر می گیرد
چقدر فاطمه تشنه ست در این ششماهه
انَاالعطشان تو انگار جگر می گیرد
***
اَرنی گفتنم از هر سخنم می آید ولی از سمت تو هر بار لَنی می آید
كاروان راه مینداز ، بمان تا برسم دارد از راه اُویس قرنی می آید
تا زمین های یمن مِهر علی را دارند به قنوت تو عقیق یمنی می آید
كرم ذاتی دست تو از آن جانب در قبل هر گونه عرق ریختنی می آید
رنگ هرآنچه ببافد به تنت سرخ بُود به تو از فاطمه هر پیرهنی می آید
پیرهن نیز به جسم تو افاقه نكند به تو انگار همان بی كفنی می آید


[/HR] علی اكبر لطیفیان

[=B Koodak]اى حسين! ای ماندگارترين حادثه روزگار! حاشا كه ياد بزرگی [=B Koodak]تو از صفحه ذهن زمان پاك شود. تو آمده‏ اى كه بمانى تا عشق بماند و ايمان و انسان به[=B Koodak] بشكوهى نامت پناه برد آن گاه كه پناهى نيست.
... [=B Koodak]اى طراوت شگفت! بوته ‏هاى «غيرت» [=B Koodak]ما را به باران قيام خويش بارور كن و سروهاى عزت و آزادگى را در جنگل جانمان[=B Koodak] برويان.
[=B Koodak]اى هم نفس فرشتگان! نام‏هاى فراموشى ما را[=B Koodak]از پشت پرچين ملكوت به شورشى شگفت بر هر چه سكوت فراخوان و بر ما مپسند كه پرچم سرخ كربلايت را از دوش‏هاى عاشورايى خويش فرو[=B Koodak]نهيم.
[=B Koodak]دلت بر مدار تيغ و عشق می گرديد و اگر طلوع آتشين‏ت نبود، دهان دريده [=B Koodak]ستم، هر چه پاكى را به كام در می كشيد و «شرف» همچنان يتيم می ‏ماند.
[=B Koodak]اى امام [=B Koodak]قيام! اى اسطوره عشق و ايثار! اى كرامت بارور!... تو آمدى تا ماناترين غزل ديوان [=B Koodak]روزگار را با خامه خون هفتاد و دو ستاره شعله ور رقم زنى.
... [=B Koodak]تو آمدى تا انسان[=B Koodak] حيران در كوره راه حيات، به سر انگشت اشاره ‏ات اعتماد كند. پس با ما بمان كه درجنگل گرگ آلود جهان، سخت محتاج همراهى توايم
.

[h=1]گوهر راز[/h]

با قلب بشر مونس و دمساز حسین است
در خلوت دل، محرم و هم راز حسین است
زهرا و علی، هر دو چو دریای گوهر بار
خلقت، صدف است و گوهر راز حسین است
آن عاشق فرزانه و، معشوق دو عالــــــــــم
بر طاق فلک غلغله انداز حــــسین است
هر آیتی از جانب حق، معجزه ای بود
آن آینه که هر دم کند اعجاز حسین است
راهی که بشر را به خـــداونـــــد رساند
عشق است و در این فاصله پل ساز حسین است
در راه نگهداری قرآن محمد
سرباز فداکار سرافراز حسین است
شاهی که ز حر بن یزید، از ره اکرام
بگذشت و نمود آنهمه اعزاز حسین است
فطرس که پرش را شرر قهر خدا سوخت
باز آن که بدادش پر پرواز حسین است
ماهی که به هر کلبه ی تاریک بتابد
شاهی که به سائل نکند ناز حسین است
از مردم دنیا، مطلب حاجت خود را
در خواست از او کن که سبب ساز حسین است
گر خلق تو را از خود جمله برانند
آن کس که پناهت بدهد باز حسین است
امید«حسان» جان جهان رحمت یزدان
باب کرمش بر همه کس باز حسین است


[/HR] حبیب الله چایچیان (حسان)

[=B Majid Shadow]خورشيد حماسه



[=B Mashhad]مردى آمد، نورى ، كسى كه خورشيد در چشمايش مى خنديد و ماه ازپيشانى اش مى خراميد، گيسوانش سايبان جهان و دستهايش عطوفت آشكار خداوند، راز پنهان حقيقت در سينه اش تاب مى خورد و معناى جاودان بودن از نگاهش مى تراويد.
[=B Mashhad]حسين عليه السلام تجلى جمال خداوند در زمين و ظهور جلال حضرت حق در زمان است ، زيستن ازپس آمدن حسين عليه السلام معناى راستين خويش را باز يافته است و مردن با ابديت آسمانى پيوند خورده است .
[=B Mashhad]شكل سياه خاك با نام حسين عليه السلام مفهوم روشن افلاك گرفته و نام زمين از موهبت گامهاى او سر بلند شده است .
[=B Mashhad]حسين عليه السلام به خاك ، به گل به شقايق معنا داده است ، روح سرگردان انسان در باران بى نهايت مهربانى او شست و شو كرده است و حقيقت چون غنچه اى كه از پس نسيم و شبنم سحرگاهی گشاده شود، به جهان چهره گشوده است .
[=B Mashhad]حسين عليه السلام سرشت صالح انسان است . [=B Mashhad]طينت پاك خلقت ، سر چشمه اى كه تمام رودخانه ها از سر انگشتهايش جارى شده اند و همه درياها از آبشخور پر شكوه چشمهايش جوشيده اند.
[=B Mashhad]عصمت پر صلابت انسان در نام اوست . [=B Mashhad]لبخندهاى او، رحمت بى نهايت خداوند است و اشكهايش آتشى كه در باغ انديشه افروخته است .
[=B Mashhad]رستاخيز ناگهان جهان است و بعثت دوباره انسان . ميعاد انسان و فرشته در شب مهتابى نگاه حسين عليه السلام معنا مى يابد و درخت و باران در مهربانى قدمهاى اوزندگى مى كنند.
[=B Mashhad]انسان چگونه مباهات نكند؟ چگونه فرشتگان شرمناك زمين نباشند. آن تجلى جاودانه كه از حضور بى نهايت حضرت حق ، بر فرش خاك باريده است ، سنگريزه را به تسبيح وا مى دارد. دست كريم خداوند است كه اين نعمت سترگ آسمانى را به زمين هديه می كند.
[=B Mashhad]لبريز از ترانه و تسبيح است هر سنگريزه كه مى نگرى ، و سرشار از سرود سبزنيايش است هر درختى كه مى بينى .
[=B Mashhad]اين حسين عليه السلام است كه مى آيد، خون خداپدر بندگان خدا و رحمت و سلام بى انتهاى خدا. و مگر از حسين عليه السلام چه مى توان گفت كه در خور حقيقت فياض جان او باشد؟ كلمات انسانى هر چه هست ، تاب نيايش با حسين عليه السلام را ندارند.
[=B Mashhad]ستايش او از اين واژه هاى گمشده در ابهام بر نمى آيد، اورا خداوند توصيف كرده است . او خون خداوند است .
[=B Mashhad]عبوديت تنها از بركت نام حسين [=B Mashhad]عليه السلام زنده است ، سالكان نيازمند نورند و حسين عليه السلام مصباح هدايت است .
[=B Mashhad]چراغ روشنى كه خداوند از طريق دشوار عبوديت افروخته است تا عاشقانه در ان نظر كنند[=B Mashhad]و جان خويش را از فروغ او بيفروزند. عاشقان در ان نظر كنند و جان خويش را از فروغ[=B Mashhad]او بيفروزند. عاشقانه غرقه درياى عشقند و حسين عليه السلام كشتى نجات است . ان كه[=B Mashhad]در كشتى نجات نشسته است چه بيم از موجهاى حايل درياى عاشقى دارد؟ و اين است كه : ان[=B Mashhad]الحسين مصباح الهدى و سفينه النجاه
[=B Mashhad]ما با حسين عليه السلام چنين نيايش مى كنيم[=B Mashhad]كه : السلام عليك يا نور الله فى ظلمات الارض . سلام بر تو اى نور خدا در تاريكي هاى[=B Mashhad]جهان . يعنى حسين عليه السلامآئينه جهان نماى خداوندى است . و جلوه نور الهى . و[=B Mashhad]اين است كه شناختن حسين عليه السلام عين معرفت حق است .

[=B Mashhad]آن كس كه حسين عليه[=B Mashhad]السلام را دوست مى دارد، خداوند را دوست داشته است . و چنين است كه از باب عصمت[=B Mashhad]فرموده اند: اذا اراد الله بعبد خيرا قذف فى قلبه حب الحسين . هر گاه خداوند سعادت[=B Mashhad]بنده اى را اراده كند در جان او آتش ‍ محبت حسين عليه السلام را مى افروزد. يعنى[=B Mashhad]حسين عليه السلام تنها راه رسيدن به محبت محبوب است ، كشف معرفت ربوبى در سايبان محبت حسين عليه السلام ممكن است.
[=B Mashhad]إنّ الحسين زين السموات و الأرض حسين عليه[=B Mashhad]السلام زينب و زيبايى آسمان و زمين است . فرشتگان خداوند كه ساكنان حريم آسمانند از[=B Mashhad]اوج عروج بى نهايت انسان ، از معراج روحانى حسين عليه السلام شرمناكند.

[=B Mashhad]حسين[=B Mashhad]عليه السلام چسان مراتب تقرب وحدانى را طى كرده است ؟ چگونه اين جسم خاكى در استانه[=B Mashhad]عرش الهى جاى گرفته است ؟ و زمينيان سر گردانند كه انسان كيست كه نام بلند او را[=B Mashhad]آسمانيان حتى تاب نمى اورند.
[=B Mashhad]با لحسين أعطيتم الإحسان و بالحسين تسعدون و به[=B Mashhad]تشقّون ، ألا إنّما الحسين بابٌ من ابواب الجنه و مَن عانَده حرم عليه رائحة الجنة ،[=B Mashhad]رسول گرامى خداوند چنين فرموده است كه : از بركت نام حسين است كه مورد احسان قرار[=B Mashhad]گرفته اند.

[=B Mashhad]حسين عليه السلام ميزان سعادت و شقاوت شماست ، حسين عليه السلام درى[=B Mashhad]از بهشت است و آن كس كه او را دشمن بدارد، از عطر بهشت محروم مى ماند.

[=B Mashhad]شگفت مردى[=B Mashhad]است حسين عليه السلام ، واقعه اى آسمانى كه در دفتر سياه خاك نمى گنجد. مهربان ان[=B Mashhad]چشمهاى پاك فراتر از مرز تنگ نوشتن است . نيايشى بايد تا چشم جان را از دريچه هاى[=B Mashhad]تنگ تمنا به آفتاب روشن نگاهش بسپاريم و خويشتن را عاشقانه از قداست نام دريايى اش[=B Mashhad]غرقه كنيم ، خداوند: لافرق بينك و بينهم الّا أنهم عبادك و اين است كه ما تو را به[=B Mashhad]حسين عليه السلام شناخته ايم .


ميلاد عشق بر عاشقان مبارك باد


[="Arial"][="Green"]رهبر انقلاب:
در شب عاشورا امام_حسین شعری می‌خواندند که حکایت از این می‌کرد که آخر عمرشان هست ... روایت می‌کند که حضرت داشتند شمشیرشان را آن‌جا تعمیر می‌کردند؛ آماده سازی!

یعنی امام حسین نمی‌گفت که حالا ما که فردا بالأخره یک ساعت زودتر یا یک ساعت دیرتر رفتنی هستیم، حالا این شمشیر یک ذره هم کند بود بود، نخیر در راه خدا شمشیر نیروی رزمنده باید کند نباشد،
یعنی توانائیهای او باید در حد اعلاء و حداکثر باشد.
۱۳۶۴/۷/۲

[/]

بسم الله...

قدم به ساحت جهان زدند سه هم قدم
سه هم قسم
سه هم سخن
سه هم نشین
سه هم سفر
سه هم هدف
سه هم نظر
سه هم بی قرین
سه هم دلربا
سه جان به کف
سه هم ندا
سه نازنین
یکی پدر
یکی پسر
یکی عموی مه جبین

میلاد سه پرچمدار حریم ولایت و اعیاد شعبانیه بر همگان مبارک باد...


شهاب حسینی: امام حسین (ع) برای من...

از اینجا ببینید

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

تازه میفهمم این کلاه قرمزی میگفت تولد عید شما مبارک یعنی چی :Black (9):

[SPOILER]این شمایی که میگوید منظورش با 3 تولد همزمان است . و اینکه گاهی هم تولد برخی میتواند عید هم محسوب شود [/SPOILER]

[/]

[="Blue"]عیدتان مبارکباد


[/]