جمع بندی ترجمه صحیح اذان چیست؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ترجمه صحیح اذان چیست؟

سلام
عبارت "
حی علی الصلوة" و "حی علی الفلاح" و "حی علی خیرالعمل" در اذان و اقامه به چه معناست؟!
متشکرم
:Gol:

[=impact]
با نام الله


[=impact]
کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

باغ بهشت;363248 نوشت:
سلام
عبارت "
حی علی الصلوة" و "حی علی الفلاح" و "حی علی خیرالعمل" در اذان و اقامه به چه معناست؟!
متشکرم
:Gol:

با سلام و درود

"حیّ" از نظر لغوی، ضد موت، به معنای زنده ماندن و زنده نگه داشتن، اقبال و رو کردن، دعوت و فراخواندن، عجله و شتاب نمودن می آید. (ر.ک: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج ‏2، ص 335، ماده حیی)

حَيَّ، [حيي‏]، اسم فعل به معناى امر به شتاب کردن و عجله نمودن است. (فرهنگ أبجدي عربي ـ فارسي، ص 26، واژه حیی)

با این بیان، ترجمه "حیعلات" در اذان و اقامه بدین قرار است:

«حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ» يعنى بشتاب براى نماز

«حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ» يعنى بشتاب براى رستگارى

«حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ‏» يعنى بشتاب براى بهترين كارها كه نماز است.

بنابر این، "حیعلات" در اذان و اقامه که در مقام بیان و معرفی نماز هستند، نماز را بهترین عمل و فلاح و رستگاری معرفی می کنند.

ضمنا به جملات «حَيَّ عَلَى الصَّلَاة»، «حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ» و «حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَل» "حیعلات" گفته می شود.

سلام علیکم
این سوال را از این جهت پرسیدم که بنده ای از بندگان خدا می گفت "حیعلات" به معنای زنده نگه داشتن است نه شتابیدن!!!!
زیرا اگر قرار بود به معنای شتافتن باشد از فعل"عجلوا " استفاده می کردند !!!!
بر چه مبنایی میشه تشخیص داد که در این عبارات معنای لغوی مد نظر بوده یا اصطلاحی؟!

باغ بهشت;363856 نوشت:
سلام علیکم
این سوال را از این جهت پرسیدم که بنده ای از بندگان خدا می گفت "حیعلات" به معنای زنده نگه داشتن است نه شتابیدن!!!!
زیرا اگر قرار بود به معنای شتافتن باشد از فعل"عجلوا " استفاده می کردند !!!!
بر چه مبنایی میشه تشخیص داد که در این عبارات معنای لغوی مد نظر بوده یا اصطلاحی؟!

با سلام و درود

این طور نیست که برای هر معنایی یک لفظ خاص داشته باشیم بلکه یک لفظ می تواند معانی متعددی را برساند. برخی الفاظ از جامعیت و رساندن معنای بیشتری برخوردار بوده و بهتر می توانند مراد واقعی و تمام مراد گوینده را انتقال دهند.

از طرفی گوینده و متکلم فصیح، بر آن است تا بهترین و مناسبترین لفظ را انتخاب کند که بیش از سایر الفاظ، بتواند تمام مراد او را به مخاطب منتقل کند.

در این جا نیز درست است که در ابتدای امر، لفظ تعجیل و شتاب مناسب تر به نظر می رسد ولی باید دید آیا تمام مراد گوینده را می رساند یا نه.

چه بسا گوینده فقط عجله و شتاب کردن منظورش نیست بلکه توجه و آگاهی نیز مد نظرش است، مانند تعبیر «أَقيمُوا الصَّلاة» که اقامه کردن نماز، فقط به خواندن نماز نیست بلکه احیاء و برپاداشتن نماز و ... ـ که اموری اضافه بر خواندن صرف است ـ مد نظر می باشد، به همین خاطر نفرمود نماز بخوانید بلکه فرمود نماز را بپادارید.

چه بسا لفظ «حیّ» بلاغت، شیوایی و رسایی بیشتری دارد و به تمام مراد گوینده نزدیک تر است، لذا نسبت به لفظ تعجیل که فقط عجله کردن را می رساند، ترجیح دارد.

به این آیات توجه نمایید:

«وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»؛ و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان‏. (آل عمران، 133)

«سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُم‏»؛ به پيش تازيد براى رسيدن به مغفرت پروردگارتان‏. (حدید، 21)

«فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّه‏»؛ به سوى ذكر خدا بشتابيد. (جمعه، 9)

در همه این آیات، شتاب و عجله کردن منظور است ولی از تعبیر عجله استفاده نشده است.

قطعا این تعابیر از نظر فصاحت و بلاغت و ...، مراد گوینده را بیشتر از سایر تعابیر، تأمین می کرده اند، و به همین خاطر هم آورده شده اند.

البته این بیان، بیانی در حد عمومی و ساده بود و الا اگر کسی بخواهد بطور تخصصی این موضوع را پیگیری کند، می تواند با مراجعه به کتب ادبیات عرب و بررسی کارشناسی با توجه به علم معانی و بیان و ... به این منظور برسد؛ که البته مجال آن در این جا نیست.

پرسش:
عبارت "حی علی الصلوة" و "حی علی الفلاح" و "حی علی خیرالعمل" در اذان و اقامه به چه معناست؟

پاسخ:
با سلام و درود
"حیّ" از نظر لغوی، ضد موت، به معنای زنده ماندن و زنده نگه داشتن، اقبال و رو کردن، دعوت و فراخواندن، عجله و شتاب نمودن می آید.(1)
حَيَّ، [حيي‏]، اسم فعل به معناى امر به شتاب کردن و عجله نمودن است.(2)
با این بیان، ترجمه "حیعلات" در اذان و اقامه بدین قرار است:
«حَيَّ عَلَى الصَّلَاة» يعنى بشتاب براى نماز
«حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ» يعنى بشتاب براى رستگارى
«حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَل‏» يعنى بشتاب براى بهترين كارها كه نماز است.
بنابر این، "حیعلات" در اذان و اقامه که در مقام بیان و معرفی نماز هستند، نماز را بهترین عمل و فلاح و رستگاری معرفی می کنند.
ضمنا به جملات «حَيَّ عَلَى الصَّلَاة»، «حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ» و «حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَل» "حیعلات" گفته می شود.

این طور نیست که برای هر معنایی یک لفظ خاص داشته باشیم بلکه یک لفظ می تواند معانی متعددی را برساند. برخی الفاظ از جامعیت و رساندن معنای بیشتری برخوردار بوده و بهتر می توانند مراد واقعی و تمام مراد گوینده را انتقال دهند.
از طرفی گوینده و متکلم فصیح، بر آن است تا بهترین و مناسبترین لفظ را انتخاب کند که بیش از سایر الفاظ، بتواند تمام مراد او را به مخاطب منتقل کند.
در این جا نیز درست است که در ابتدای امر، لفظ تعجل و شتاب مناسب تر به نظر می رسد ولی باید دید آیا تمام مراد گوینده را می رساند یا نه.
چه بسا گوینده فقط عجله و شتاب کردن منظورش نیست بلکه توجه و آگاهی نیز مد نظرش است، مانند تعبیر «أَقيمُوا الصَّلاة» که اقامه کردن نماز، فقط به خواندن نماز نیست بلکه احیاء و برپاداشتن نماز و ... ـ که اموری اضافه بر خواندن صرف است ـ مد نظر می باشد، به همین خاطر نفرمود نماز بخوانید بلکه فرمود نماز را بپادارید.
چه بسا لفظ «حیّ» بلاغت، شیوایی و رسایی بیشتری دارد و به تمام مراد گوینده نزدیک تر است، لذا نسبت به لفظ تعجیل که فقط عجله کردن را می رساند، ترجیح دارد.
به این آیات توجه نمایید:
«وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»؛ و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان‏.(3)
«سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُم‏»؛ به پيش تازيد براى رسيدن به مغفرت پروردگارتان‏.(4)
«فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّه‏»؛ به سوى ذكر خدا بشتابيد.(5)
در همه این آیات، شتاب و عجله کردن منظور است ولی از تعبیر عجله استفاده نشده است.
قطعا این تعابیر از نظر فصاحت و بلاغت و ...، مراد گوینده را بیشتر از سایر تعابیر، تأمین می کرده اند، و به همین خاطر هم آورده شده اند.
البته این بیان، بیانی در حد عمومی ساده بود و الا اگر کسی بخواهد بطور تخصصی این موضوع را پیگیری کند، می تواند با مراجعه به کتب ادبیات عرب و بررسی کارشناسی با توجه به علم معانی و بیان و ... به این منظور برسد؛ که البته مجال آن در این جا نیست.

_______________

  1. ر.ک: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج ‏2، ص 335، ماده حیی.
  2. فرهنگ أبجدي عربي ـ فارسي، ص 26، واژه حیی.
  3. آل عمران، 133.
  4. حدید، 21.
  5. جمعه، 9.
موضوع قفل شده است