اينست مبلغ علم وهابيون !

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اينست مبلغ علم وهابيون !

با سلام

شاید اغراق نباشد که بگوییم این چند خط اساس تئوری وهابیت است وهمه مشکلاتی که وهابیون در حوزه مسائل شفاعت وتوسل و زیارت و.... بدان گرفتار شده اند وبا اکثر مسلمین اختلاف پیدا کرده اند مبداش اینجاست و ناشی از کج فهمی آیات قرآن است و هر عاقلی با اندک توجهی ، سست بودن آنرا بسهولت در مییابد ابتدا نگاهی به تفسیر وتوجیه شیخ الاسلام ! ابن تیمیه در منهاج السنه النبویه از دو آیه قرآن وتکفیر شیعیان و سپس تناقضات آشکار وی را میبینیم :

قال الرافضي البرهان الرابع و العشرون قوله تعالى يا أيها النبي حسبك الله و من اتبعك من المؤمنين ........منهاج السنه النبويه 7/202

و جهلهم في هذا اظهر من جهلهم في الأول فإن الأول قد يشتبه على بعض الناس و أما هذا فلا يخفى على عاقل فإن عليا لم يكن وحده من الخلق كافيا لرسول الله صلى الله عليه و سلم و لو لم يكن معه إلا علي لما اقام دينه و هذا علي لم يغن عن نفسه و معه أكثر جيوش الأرض بل لما حاربه معاوية مع أهل الشام كان معاوية مقاوما له أو مستظهرا سواء كان ذلك بقوة قتال أو قوة مكر و احتيال فالحرب خدعة (ظاهرا ابن تیمیه فراموش کرده که بزرگتر از این اشکالات بر خود خدای سبحان وارد است اگر ما امتحان وفتنه را محسوب نکنیم ، نظیر آیه شریفه : کتب الله لاغلبن انا ورسلی و... ، اما شما میبینید که پیامبران را کشتند ؛ آیا خدا دروغ گفته ویا قصد آزمایش داشته ؟!

قوله تعالی : کتب الله لاغلبن انا و رسلى ان الله قوى عزیز

ولينصرن الله من ينصره ان الله لقوي عزيز

ان تنصروا الله ینصرکم

إِنْ يَنْصُرْكُمْ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلْ الْمُؤْمِنُونَ

وَكَانَ حَقّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ

إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ

وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ (171) إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ

ان الله یدافع عن الذین آمنوا .... و كان حقا علينا نصر المومنين

وچرا خدای متعال رسولانش را یاری نکرد تا کشته شدند ؟!!

ویقتلون النبیین ....وقتلهم الانبیاء ؟؟؟؟؟ )

رافضي (مقصودش ابن مطهر حلي رحمه الله كه مشهور بين شيعه به علامه حلي است )گويد: ((برهان بيست و چهارم قول خداي تعالي در سوره ي انفال آيه ي 64: (حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ) كه از طريق ابونعيم آمده كه گويد در حق علي نازل شده، و اين فضيلتي است كه براي احدي از صحابه و غير ايشان نيست. پس علي امام است)).

رد بر دليل مذكور و نادرست بودن آن:

جواب: اين نقل صحيح نيست و معنايي كه از آيه استنباط كردي خطاست و خيال كردي كه معناي آيه چنين است، خدا و آنكه پيرو توست براي تو كافيند، كه ((من موصوله)) در جمله: من اتبعك عطف به الله باشد، و اين خطا و موجب كفر بلكه شرك است ! ، زيرا خدا بتنهايي براي تمام خلق كافي است چنانكه خود در سوره ي آل عمران آيه ي 173فرمود: (الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ) پس خدا براي همه كس بتنهايي كافي است و شريك نميخواهد و بنده حتي براي خودش كافي نيست چه رسد باينكه براي ديگري كافي باشد. پس اين شرك است كه بگوييم مؤمنين و يا فردي از ايشان مانند علي ع براي رسول خدا ص كافي است. انسان نبايد براي قول ابونعيم و يا هزاران نفر ديگر، آيات قرآني كه در توحيد است تفسير به شرك نمايد، پس معني آيه اين است كه اي محمد خدا براي تو و براي آن مؤميني كه تو را پيروي كنند كافي است يعني خدا براي تو و پيروانت كافي است مانند قول شاعر كه گفته:

فحسبك والضحاك سيف مهند

يعني: تيغ تيز هندي براي تو و ضحاك كافي است.

دوم: قبلا گفته شد كه قرار دادن ((من)) موصوله مستلزم شرك است

پس چرا شرك را فرض كنيم؟ و نيز بايد گفت كه استدلال شما درست نيست، و حتي بناء به گفته ي شما كه من موصوله است درست نمي آيد زيرا مقصود از مؤمنين كه جمع است، بر خلاف لغت و قواعد، به معني فرد باشد و آن فرد علي باشد آيا اين تفسير صحيح و مطابق نزول است. مسلما چنين نيست زيرا وقت نزول آيه عده ي بسياري براي جهاد با كفار حاضر بودند و هيچ عاقلي نگفته كه در جهاد كفار براي رسول خدا ص فقط يك نفر علي كافي است . انتهی کلام ابن تیمیه

( آیا در جنگ خندق کسی بجز علی (ع) بتنهايي اسلام و مسلمین را یاری کرد ؟ ومگر در آیات دیگر جمع بجای مفرد نیامده ؟؟!! )

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

واما نقد مطالب ابن تیمیه :

سوال اساسی اینجاست : اگر خدای متعال بوسیله صحابه پیامبرش را یاری کرد چرا قبلا گفتی که الله به تنهایی تورا کافیست ؟؟؟!!!! پس چرا نفرمود : هو الذي أيدك بنصره وحده ؟!!!!! و فهو وحده كافيك ؟؟؟!!!

وچرا مومنین را بدون " ب : نیاورد تا معنی شما درست شود وبفرماید : هو الذي أيدك بنصره والمؤمنين ؟؟؟

در این سخن ابن تیمیه دقت کنید :

قوله حسبك الله و من اتبعك من المؤمنين معناه أن الله حسبك و حسب من اتبعك من المؤمنين فهو وحده كافيك .

ودر جای دیگر گفت :

وأيضا فكيف يجوز أن يقول النبي صلى الله عليه و سلم في المدينة بعد الهجرة و النصرة و اجعل لي وزيرا من أهلي عليا اشدد به ظهري مع أن الله قد اعزه بنصره و بالمؤمنين كما قال تعالي هو الذي أيدك بنصره و بالمؤمنين .منهاج السنه 7/24

وقال تعالى يا أيها النبي حسبك الله ومن اتبعك من المؤمنين سورة الأنفال 64 أي الله كافيك وكافي من اتبعك من المؤمنين والصحابة أفضل من اتبعه من المؤمنين وأولهم .8/487

وكفى الله المؤمنين القتال سورة الأحزاب 25

چطور شد که خداوند بتنهایی در جنگ برای مومنین کافیست اما بنصر مومنین هم نیاز است ؟!!!!!!! اصلا خیال همه را راحت کنیم چرا خداوند خودش با کفار نجنگید و پیامبر وصحابه جنگیدند !!!!!!!!!!!!!!!!! وجالبتر اینکه پیامبر گرامی جنگید اما خداوند فرمود تو نجنگیدی بلکه خدا جنگید (وما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی ) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تعجب که سریعا حکم به شرک وکفر مخالفین هم میدهند در حالیکه هنوز در معنی و فهم قرآن کریم مشکل دارند ؟

أيا اين تناقض گويي نيست ؟؟!!

الحمد لله الذي هدانا لهذا

سلام

فایلی به دستم رسیده که قسمت هایی از سخنرانی مفتی اهل سنّت سوریه در رسوا کردن علمای وهّابیت و افشای ولایت حضرت علی علیه السلام است. فایل کوتاه است ولی بسیار تکان دهنده. من ترجمه ی سخنان ایشان را در این صفحه قرار میدهم ولی توصیه میکنم حتما فایل را دانلود کنید و خودتون مشاهده بفرمایید.

بزرگان اهل سنت حقایق را کتمان می کنند! تا مبادا اینکه مردم شیعه گردند.


اجازه بدهید که صادقانه بگویم!

ده ها سال پیش که مشغول تحصیل علم بودم، از استادم شنیدم که میگفت: به درستی که عاشورا مصیبتی برای امت اسلامی بود ...

چرا این ( حقیقت ) را از ما پنهان می کردند؟! خدا از گناهشان نگذرد!

از ترس اینکه مردم تحت تاثیر قرار نگیرند و شیعه شوند ...

آیا باید حقایق را ، از ترس گرایشات ( مذهبی ) پنهان کرد؟! آیا حقیقت را باید پنهان کنیم، که مبادا یکمذهب بر علیه مذهبی دیگر تقویت شود؟!

دست از سرمان بردارید ای آقایان! گذشت آن زمان که دین در جهت سیاست اشخاص به کارگرفته می شد. گذشت آن زمان که ( آن آدم ) با سوء استفاده از روش ظالمانه، خود را امیرالمؤمنین نامید، تا بر روی زمین فساد کند ...

امیر المؤمنین نیست، جز آن کسی که اولاً میزان حق و عدالت را در مورد خودش اجرا کرد. و ثانیا ( اعمالش ) را طبق شریعت اسلامی سنجید.و ثالثاً اسلام را میزان و معیار ( اعمال ) خود و خانواده اش قرار داد ... پس او امیر مؤمنان است ...

اما آن کسی که با بیعت اجباری ، تزویر و رشوه امیر شد ... پس این ( چنین شخصی ) امیر هیچ کسی نیست ... او فقط امیر هوای نفس و شهوات خودش است.

این حقیقتی است که باید اعلام کنم ...




منبع: سایت خبری سلام شیعه

ابن تيميه فكر كرده در اينجا نصرت خدا و مومنين در عرض هم هستند و به صورت استقلالي! در حالي كه خداوند به علل مادي اشاره دارد كه وابسته به نصرت الهي هستند.

خداوند كمي قبل اين آيه چنين مي فرمايد:

" وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ ..."(انفال-62)


علامه طباطبايي(ره) در ذيل اين آيه مي فرمايد:

اين آيه متصل به آيه قبل است، و به منزله جواب از سؤالى است كه ممكن است مطرح شود، چون بعد از آنكه خداى سبحان رسول خود را امر به جنوح و تمايل به صلح و سازش كرد- البته در صورتى كه دشمن روى موافقت نشان دهد- و چون راضى به خدعه نشد زيرا خدعه از خيانت در حقوق همزيستى و روابط عمومى است و خداوند خيانت‏كاران را دوست ندارد از اين رو جاى اين سؤال بود كه كسى بپرسد ممكن است تمايل دشمن به صلح و سازش از در خدعه و نيرنگ باشد و دشمن بخواهد بدين وسيله مؤمنين را گيج و گمراه كرده و در موقع مناسب در شرايطى كه در نظر دارند بر ايشان شبيخون بزنند.

خداى سبحان در جواب فرموده: اينكه ما تو را امر به توكل كرديم براى همين بود كه بدانى اگر دشمن بخواهد به اين وسيله بتو نيرنگ بزند خدا نگهدار تو است. و در جاى ديگر هم فرموده:" وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ- هر كه به خدا توكل جويد (خدا كار او را كار خود دانسته) و خدا به كار خود مى‏رسد".


و اين بيان به خوبى دلالت دارد بر اينكه غير آنچه از اسباب طبيعى و عادى كه ما به آن اطلاع پيدا مى‏كنيم اسباب ديگرى در كار است كه بر وفق صلاح بنده متوكل در جريان است، هر چند اسباب طبيعى و عادى به او خيانت كرده و او را در راه رسيدن به مطلوب حقش مساعدت نكنند.
و اينكه فرمود:" هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ" به منزله احتجاج و استدلال بر جمله" فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ" است، و مى ‏خواهد با ذكر شواهدى مساله كفايت خداى تعالى را اثبات كند، و آن شواهد عبارتند از اينكه خدا او را به نصرت خود و به وسيله مؤمنين تاييد كرد، و ميان دلهاى مؤمنين با اينكه همه دشمن يكديگر بودند الفت و مهربانى برقرار ساخت.

(الميزان ، ذيل آيه 62 سوره انفال)

موضوع قفل شده است