اينست مبلغ علم وهابيون !
تبهای اولیه
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
واما نقد مطالب ابن تیمیه :
سوال اساسی اینجاست : اگر خدای متعال بوسیله صحابه پیامبرش را یاری کرد چرا قبلا گفتی که الله به تنهایی تورا کافیست ؟؟؟!!!! پس چرا نفرمود : هو الذي أيدك بنصره وحده ؟!!!!! و فهو وحده كافيك ؟؟؟!!!
سلام
فایلی به دستم رسیده که قسمت هایی از سخنرانی مفتی اهل سنّت سوریه در رسوا کردن علمای وهّابیت و افشای ولایت حضرت علی علیه السلام است. فایل کوتاه است ولی بسیار تکان دهنده. من ترجمه ی سخنان ایشان را در این صفحه قرار میدهم ولی توصیه میکنم حتما فایل را دانلود کنید و خودتون مشاهده بفرمایید.
اجازه بدهید که صادقانه بگویم!
ده ها سال پیش که مشغول تحصیل علم بودم، از استادم شنیدم که میگفت: به درستی که عاشورا مصیبتی برای امت اسلامی بود ...
چرا این ( حقیقت ) را از ما پنهان می کردند؟! خدا از گناهشان نگذرد!
از ترس اینکه مردم تحت تاثیر قرار نگیرند و شیعه شوند ...
آیا باید حقایق را ، از ترس گرایشات ( مذهبی ) پنهان کرد؟! آیا حقیقت را باید پنهان کنیم، که مبادا یکمذهب بر علیه مذهبی دیگر تقویت شود؟!
دست از سرمان بردارید ای آقایان! گذشت آن زمان که دین در جهت سیاست اشخاص به کارگرفته می شد. گذشت آن زمان که ( آن آدم ) با سوء استفاده از روش ظالمانه، خود را امیرالمؤمنین نامید، تا بر روی زمین فساد کند ...
امیر المؤمنین نیست، جز آن کسی که اولاً میزان حق و عدالت را در مورد خودش اجرا کرد. و ثانیا ( اعمالش ) را طبق شریعت اسلامی سنجید.و ثالثاً اسلام را میزان و معیار ( اعمال ) خود و خانواده اش قرار داد ... پس او امیر مؤمنان است ...
اما آن کسی که با بیعت اجباری ، تزویر و رشوه امیر شد ... پس این ( چنین شخصی ) امیر هیچ کسی نیست ... او فقط امیر هوای نفس و شهوات خودش است.
این حقیقتی است که باید اعلام کنم ...
منبع: سایت خبری سلام شیعه
ابن تيميه فكر كرده در اينجا نصرت خدا و مومنين در عرض هم هستند و به صورت استقلالي! در حالي كه خداوند به علل مادي اشاره دارد كه وابسته به نصرت الهي هستند.
خداوند كمي قبل اين آيه چنين مي فرمايد:
" وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ ..."(انفال-62)
علامه طباطبايي(ره) در ذيل اين آيه مي فرمايد:
اين آيه متصل به آيه قبل است، و به منزله جواب از سؤالى است كه ممكن است مطرح شود، چون بعد از آنكه خداى سبحان رسول خود را امر به جنوح و تمايل به صلح و سازش كرد- البته در صورتى كه دشمن روى موافقت نشان دهد- و چون راضى به خدعه نشد زيرا خدعه از خيانت در حقوق همزيستى و روابط عمومى است و خداوند خيانتكاران را دوست ندارد از اين رو جاى اين سؤال بود كه كسى بپرسد ممكن است تمايل دشمن به صلح و سازش از در خدعه و نيرنگ باشد و دشمن بخواهد بدين وسيله مؤمنين را گيج و گمراه كرده و در موقع مناسب در شرايطى كه در نظر دارند بر ايشان شبيخون بزنند.
خداى سبحان در جواب فرموده: اينكه ما تو را امر به توكل كرديم براى همين بود كه بدانى اگر دشمن بخواهد به اين وسيله بتو نيرنگ بزند خدا نگهدار تو است. و در جاى ديگر هم فرموده:" وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ- هر كه به خدا توكل جويد (خدا كار او را كار خود دانسته) و خدا به كار خود مىرسد".
و اين بيان به خوبى دلالت دارد بر اينكه غير آنچه از اسباب طبيعى و عادى كه ما به آن اطلاع پيدا مىكنيم اسباب ديگرى در كار است كه بر وفق صلاح بنده متوكل در جريان است، هر چند اسباب طبيعى و عادى به او خيانت كرده و او را در راه رسيدن به مطلوب حقش مساعدت نكنند.
و اينكه فرمود:" هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ" به منزله احتجاج و استدلال بر جمله" فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ" است، و مى خواهد با ذكر شواهدى مساله كفايت خداى تعالى را اثبات كند، و آن شواهد عبارتند از اينكه خدا او را به نصرت خود و به وسيله مؤمنين تاييد كرد، و ميان دلهاى مؤمنين با اينكه همه دشمن يكديگر بودند الفت و مهربانى برقرار ساخت.
(الميزان ، ذيل آيه 62 سوره انفال)