رهایی از یکنواختی زندگی زن و شوهر

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رهایی از یکنواختی زندگی زن و شوهر

با سلام و خسته نباشید
معمولا زوجین پس از ازدواج برای هم عادی می شوند.این موضوع حتی در افراد مذهبی جامعه مان نیز صدق میکنند.حرفی برای گفتن پیدا نمیشود و خیلی از حرفا هم به غیبت و بدگویی از افراد دیگه ختم می شود که این نیز باعث گناه و دوری از رحمت خداوند در این خانواده می شود.میخواستم بدونم به غیر از دعا و نماز و عبادت زن و شوهر چه کارهایی می توانند انجام دهند در مورد چه موضوعاتی صحبت کنند تا زندگیشون از سکون و سکوت و یکنواختی خارج شود؟
از کاربران متاهل نیز درخواست دارم تجربیات خودشون به اشتراک بذارن؟آیا شما نیز دچار یکنواختی شدید؟خیلی وقتها شده که حرفی برای گفتن در منزل با همسرتون نداشته باشید؟راه حل خارج شدن از این وضعیت چیست؟ممنون میشم کمک کنید.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

zarif razavi;655433 نوشت:
با سلام و خسته نباشید
معمولا زوجین پس از ازدواج برای هم عادی می شوند.این موضوع حتی در افراد مذهبی جامعه مان نیز صدق میکنند.حرفی برای گفتن پیدا نمیشود و خیلی از حرفا هم به غیبت و بدگویی از افراد دیگه ختم می شود که این نیز باعث گناه و دوری از رحمت خداوند در این خانواده می شود.میخواستم بدونم به غیر از دعا و نماز و عبادت زن و شوهر چه کارهایی می توانند انجام دهند در مورد چه موضوعاتی صحبت کنند تا زندگیشون از سکون و سکوت و یکنواختی خارج شود؟
از کاربران متاهل نیز درخواست دارم تجربیات خودشون به اشتراک بذارن؟آیا شما نیز دچار یکنواختی شدید؟خیلی وقتها شده که حرفی برای گفتن در منزل با همسرتون نداشته باشید؟راه حل خارج شدن از این وضعیت چیست؟ممنون میشم کمک کنید.

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی
عادی شدن روابط همسران در مقایسه با روزهای نخست ازدواج، درست مانند مقایسه روزهای ابتدایی تولد فرزند است با چند سال پس از تولد. همانطور که با بزرگ شدن کودک، شور و هیجان روزهای ابتدایی والدین کاهش می یابد، روابط همسران نیز از پس از گذشت زمان عادی می شود. و این امر به این علت است که شور و هیجان در امور مجهول و تجربه نشده نسبت به اموری که مورد تجربه واقع شده اند بیشتر است. تا پیش از ازدواج و همچنین در ابتدای آن، هم روابط خاص و خصوصیات زوجین برای یکدیگر ناشناخته است و هم سطحی از تعامل آنان با یکدیگر ناشی از ذهنیتهای قبلی است و نه بر اساس واقعیت. با گذشت زمان، تجارب جدید و شناخت نسبی از یکدیگر، روابط هیجانی جای خود را به روابط منطقی خواهد داد که البته منافاتی با علاقه و صمیمیت زوجین با یکدیگر نخواهد داشت. همانطور که با گذشت چند سال از تولد کودک شور و هیجان کم می شوذ اما از مهر و محبت والدین نسبت به فرزند نه تنها کاسته نشده که روز به روز بیشتر هم می شود.
بنابراین در صورتی که عادی شدن روابط همراه با سردی روابط و کاهش علاقه و صمیمت نباشد ایرادی ندارد اما در غیر اینصورت نشان از وجود آسیبهای ارتباطی است که لازم است هر چه سریعتر در مهار و برطرف کردن این آسیب ها اقدام شود.
در کنار این حقیقت و به منظور پیشگیری از گرفتار شدن در روزمرگی، بهتر است،
_ همسرمان را بخش مهمی از زندگی بدانیم و نه همه آن!
_ در صورت امکان همچنان وقتی را به خلوت و علاقمندیهای دوران قبل از ازدواج اختصاص دهیم.
_ در علاقمندیهای همسر خود مشارکت فعال داشته باشیم.
_ با برنامه های متنوع عبادی، علمی، ورزشی، تفریحی، روابط خویشاوندی و....به بخشهایی از نیاز خود پاسخ دهیم تا از متمرکز شدن نیازها نسبت به همسر جلوگیری شود.
_ در طول گفتگو با یکدیگر، اسم کوچک یکدیگر را همراه با احترام چندین بار تکرار کنیم.
در پناه خدای متعال

برین بیرون بازار همینجوری مغازه ها را نگاهم کنین حرف خودش میاد.یه ورزشی بازی چیزی با هم انجام بدین.مثل پلی استیشنی ....

سلام.
دوست عزیز که این تاپیک رو ایجاد کردید و این سوال رو پرسیدید
تقریباً یکماه پیش من یه تاپیک با سوالی مشابه سوال شما زدم و بحث هایی صورت گرفت در این زمینه که میتونید به اون تاپیک هم مراجعه کنید.
این آدرسش:
http://www.askdin.com/thread47103.html

سلام علیکم

zarif razavi;655433 نوشت:
از کاربران متاهل نیز درخواست دارم تجربیات خودشون به اشتراک بذارن؟آیا شما نیز دچار یکنواختی شدید؟خیلی وقتها شده که حرفی برای گفتن در منزل با همسرتون نداشته باشید؟راه حل خارج شدن از این وضعیت چیست؟ممنون میشم کمک کنید.

همانطور که کارشناس محترم هم اشاره کردند
منظور شما از یکنواختی چیست؟
اگر آن را با روزهای اول آشنایی با همسرتان که توام با عشق و علاقه خاص هست مقایسه می کنید,
همانطور که اشاره شد, این فروکش علاقه و عشق تا حدودی طبیعی خواهد بود, و نمی توان تحت عنوان آسیب بهش نگاه کرد,
هر چند فی حد نفسه می توان با مدیریت روابط و بکارگیری فنون و روش های مختلف و جذاب چه در امور عاطفی چه جنسی و...
این تازگی رو تا حدودی زنده نگه داشت,

همانطور که برای روشن نگه داشتن یک آتش باید علاوه بر تامین سوخت مداوم, موانعی هم که باعث خاموش شدن مثل باد یا ... رو هم برطرف یا مانع از اثر شد.
پس اگر می بینید این عشق و آتش اشتیاق داره فروکش می کنه و این را نمی خواهید, اگر می بینید شور و اشتیاق نگاه های همسرتان دیگه فروغ روزهای اول رو ندارد,
اول باید برای این آتش سوخت رسانی کرد, و شما سعی کردید, شده محیط خانه را همیشه رمانتیک قرار بدید, شده مثلا شب جمعه ها هر هفته اتاق خواب رو تغییر بدهید,(نه لزوما با خرج و تامین هزینه, ی لوستر ی تعویض عکس, دو تا شمع, عوض کردن رو تختی و یا روپوش بالشتک و...) شده شب های جمعه شام سبکی رو تهیه و بیرون ببرید, و میل کنید یا اگر مقدور هست, شام رو بیرون باشید, و یا اگر مقدور هست, تو فضاهای رمانتیک بعضی رستوران ها کافی شاپ ها و... بروید)
حالا...
این ها رو باید پیشنهاد داد و خانم ها استقبال خواهند کرد...
اگر در این مورد موفق عمل کنید, تا حد.د زیادی اون عاطفه در قلب ها باقی خواهد ماند
و اگر به یکنواختی کار خانه شام و خواب و نهایت یک ارضای کاملا حیوانی بسنده کنید, مطمئن باشید به همون مقدار خانم و شوهر نسبت به هم عادی و یکنواخت می شوند, و اون وقت برای مرد مثلا همین نه نه قربان خونه مادر بزرگه ممکنه جذابیت داشته باشه...
حالا تازه این حفظ مقتضی هست به قول ما
موانع رو هم باید برچید یا جلوگیری کرد...
کارشناس محترم اشاره کردند
صدا زدن ها ضمن حفظ احترام می توانید مقداری عاطفه هم اضافه کنید
مثلا اقا مهدی عزیزم, یا محمد آقا عشقم
یا به جای ها... چی می خوای...وقتی صدات میزنه
بگی جانم, عشقم, چیه خانمی و...
مهمتر از همه توجه شما به خانم وقتی صحبت می کنه, یعنی همانطور که رو به قبله میشید باید رو به خانم شد, تمام آنچه از رو به رو به شما صدق میکنه,
نمی گم مثل ی سرباز در حالت نظامی
ولی با صورتت و با حالت نشستنت باید توجه بودن و توجه کردنت رو به خانم نشون بدی
مانعی که امروزه خیلی شایع شده و اکثر اقایون قادر به مدیریتش نیستند,
بحث مدیریت دخالت والدین دو طرف هست
والدین باید مورد احترام دو طرف قرار بگیرند, هیچ فرق و ترجیحی هم نیستع پدر تو به همان اندازه مورد احترام تو و همسرت هست و باید باشد, که پدر همسر تو باید اینچنین باشد,
من به پدر و مادر خودم برسم در مقابل توجه و احترامی به والدین طرف مقابل نداشته باشم, هیچ دلیلی ندارد...
اما
اما
اینکه تحت تاثیر والدین تا جایی که دست خوش تغییر روی برخورد من با همسرم باشد
نه خدا اینو قبول نداره
هر چیزی که منافی با عدالت باشد کفر هست, و لا تطع هما نباید اطاعت کرد,
واقعا رنجوندن همسر , شکستن دل, خواستن چیزی که در حد توان او نیست,و...
ثواب داره؟؟؟؟
ولی یعنی پس بی خیال والدین
نه
شما به اونها کمتر از اف هم نگو
ولی اطاعت هم نکن
مدیریت کن
اونها رو مدیریت کن
....

موضوع قفل شده است