جمع بندی ولایت فقیه مسأله ای اعتقادی است یا تعبدی و تقلیدی؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ولایت فقیه مسأله ای اعتقادی است یا تعبدی و تقلیدی؟

سلام
در عصر غیبت امام زمان(عج) به ولایت فقیه باید اعتقاد داشت!!؟؟ و با دلیل و استدالال آن را پذیرفت یا اینکه مانند نماز و رروزه یک مسئلهی تعبدی و تقلیدی است ؟؟؟!

با نام الله




با سلام خدمت شما کاربر گرامی

در زمینه ولایت فقیه، از دو جنبه كلامى و فقهى مى‏ توان سخن گفت. بحث كلامى درباره ولایت فقیه، این است كه آیا ذات اقدس اله براى زمان غیبت، دستورى داده است‏ یا اینكه امت را به حال خود رها كرده است؟ و اگر دستورى داده است، آیا آن دستور، نصب فقیه جامع شرایط رهبرى و لزوم مراجعه مردم به چنین رهبر منصوبى است‏ یا نه؟ و اگر دستورى راجع به فقیه مزبور داده است، آیا ولایت فقیه ثابت‏ خواهد شد؟

موضوع چنین مساله ‏اى، «فعل الله‏» است و لذا، اثبات ولایت فقیه و برهانى كه بر آن اقامه مى‏شود، مربوط به «علم كلام‏» است. البته پس از اثبات ولایت فقیه در علم كلام، در علم فقه نیز از دو جهت، سخن از ولایت فقیه به میان خواهد آمد: اول آنكه، چون خداوند در عصر غیبت ولایت را براى فقیه تعیین فرموده، پس بر فقیه جامع ‏الشرایط واجب است كه این وظیفه را انجام دهد و دوم اینكه، بر مردم بالغ و عاقل و حكیم و فرزانه و مكلف نیز واجب است كه ولایت چنین رهبرى را بپذیرند و از احكام شرعى و قضاءها و ولایت‏ هاى شرعى كه توسط او ثابت ‏یا صادر مى‏شود اطاعت كنند. این دو مساله، فقهى ‏اند و متفرع بر آن مساله كلامى مى‏باشند; زیرا در این دو مساله اخیر، سخن از فعل مكلف است; یكى فعل فقیه و دیگرى فعل مردم; كه هر دو مكلف به انجام وظایف دینى‏ اند.[1]

روشن است که بحث حول مسئله ولایت فقیه بحثی مفصل است و علمای شیعه در مورد این مسئله دیدگاه واحدی ندارند. قائلان به ولایت فقیه نیز در محدوده تصرفات فقیه دچار اختلاف شده اند.این اختلاف در کلامی یا فقهی بودن ولایت فقیه نیز جریان پیدا کرده است.

برخی ولایت فقیه را از بعد کلامی مد نظر قرار داده و آن را اثبات کرده اند.از دیدگاه آنان ولایت فقیه ادامه ولایت ائمه می باشد و حاصل آن، اعتقاد به این نکته است که در رأس جامعه اسلامی و در مقام مدیریت کلان آن باید یک اسلام شناس قرار گیرد که اگر معصوم(ع) حضور داشت، شخص او و اگر نبود، فقیهان این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت." [2]

بعضی نیز می گویند:ولایت فقیه، مسئله ای فقهی است و هر چند اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه بدان اذعان دارند، اما نمی توان آن را از اصول اعتقادی دانست که هر شخصی ولو مجتهد و محقق، به محض عدم پذیرش آن، از دایره مکتب تشیع خارج شود.[3]

برخی از مراجع نیز در پاسخ به سوال از تحقیقی یا تقلیدی بودن ولایت فقیه آنرا مسئله ای تقلیدی می دانند.[4]

موفق باشید

[1] آيت الله جوادي آملي - كتاب ولايت فقيه، ص141
[2] ر.ک: هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 63-64
[3] مهدی، ولایت و دیانت ، ص 129
[4] ر.ک:سایت آیت الله العظمی سیستانی-بخش پرسش و پاسخ


[="#4169e1"]آخه این چه مبحثی هست که این همه مرجع زنده و حی و حاضر نمیتوانند با هم مناظره کنند و به یک نتیجه ی واحد برسند؟
اگر موضوع فقهی بود خب بله خیلی مسائل هست که مراجع اختلاف نظر دارند اما زمانی که موضوع کلامی و اعتقادی و جزو اصول دین است مگر میشود نتوانند به یک نتیجه ی واحد برسند و در عین حال همه هم شیعه باشند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من که گیج شدم ! از هرکس این موضوع رو پرسیدم یک جواب متفاوت شنیدم!
موضوعی که حتی بر سر تحقیقی و تقلیدی بودن آن هم بحث است از عجایب روزگار است!
جناب کارشناس این مراجعی که مخالف با ولایت مطلق فقیه هستند به این سوالی که شما پرسیدید چه جوابی میدهند که قانع کننده باشد؟؟؟؟؟؟ حتما باید جواب خوبی داشته باشند که خودشان را قانع کرده است! میشود این جوابشان را برای ما هم بگید؟

اندیشمند;362214 نوشت:
آیا ذات اقدس اله براى زمان غیبت، دستورى داده است‏ یا اینكه امت را به حال خود رها كرده است؟ و اگر دستورى داده است، آیا آن دستور، نصب فقیه جامع شرایط رهبرى و لزوم مراجعه مردم به چنین رهبر منصوبى است‏ یا نه؟

خیلی سوال خوبیه!
یا خدا برای زمان غیبت برنامه داده یا مردم را به حال خود رها کرده! از این دوحالت هم خارج نیست!
اگر برنامه نداده که با هیچ عقل سلیمی سازگار نیست! پس قطعا برنامه ای ارائه داده است
و اگر کسی مدعی هست که برنامه اش ولایت فقیه نیست سوال این است که پس برنامه ای که خدا برای این رهبری امت قرار داده دقیقا چی هست؟؟؟/
ا[/]

سلام

من فقط یه سوال می پرسم شاید به موضوع تاپیک هم ربطی نداشته باشه ، چرا ادله روایی ولایت فقیه رو افراد مجهولی مثل عمر بن حنظله و اسحاق بن یعقوب باید نقل کنند ؟

چرا روایاتی که در زمینه ولایت فقیه آورده می شن ، همگی یا مرسل هستند و یا ضعیف و جعلی ؟

حتی ضعف این روایات تا حدی مشهود است که خود علما و فقها هم به آن اعتراف می کنند ، ولی استدلالشان اینست که چون متن روایت مورد قبول است پس روایت صحیح است ، لذا مثلا می گویند مقبوله حنظله . یعنی روایتی که سندش ضعیف است اما دلالت دارد ، اگر اینچنین استدلالی مورد قبول باشد ، هرکسی می تواند روایتی را به امام معصوم نسبت دهد و بعد بگوید که هرچند سندش ضعیف است ، اما متنش مورد استناد است .

لطفا پاسخ علمی و درست و حسابی به این مورد بدهید .

6606548;361022 نوشت:
نماز و رروزه یک مسئلهی تعبدی

برادر نماز و روزه جز اراده تشريعي محسوب مي شود و در اراده تشريعي تعبد معنا ندارد آن چيزي كه در اراده تشريعي يك فعل را محقق مي كند اختيار و اراده هست.

kheymegahabalfazl;362893 نوشت:
در اراده تشريعي تعبد معنا ندارد

!!!!!!!!

شما از خودتان فتوا می دهید یا دلیل دارید؟؟

ask;362895 نوشت:
شما از خودتان فتوا می دهید یا دلیل دارید؟؟


درود خدا بر شما برادر اسك

خيلي دوستانه تر هم مي توانستيد اين سوال را بپرسيد دوست عزيزم

شما اگر تحقيقي در زمينه اراده تشريعي و تكويني بفرماييد به نتيجه خواهيد رسيد كه بحث بنده علمي بوده يا نه

اراده تكويني آن اراده اي مي باشد كه هيچ يك از افعال و موجوديت هاي خارجي در محقق شدن آن تاثير گذار نيست و آن چيزي را كه خداوند مي خواهيد محقق مي شود مانند:

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿82/يس﴾

چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مى‏گويد باش پس [بى‏درنگ] موجود مى‏شود (82)

مثال: ظهور خورشيد در روز و ماه در شب

اما اراده تشريعي آن اراده اي از خداوند هست كه خداوند در مقام قانون گذاري قوانيني را به واسطه انبياء بر ما وزن مي كند و در اين اراده افعال خارجي تاثير گذارند و در آن قدرت اختيار و انتخاب دارند مانند:

يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَـكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ(المائده/6)
خداوند نمی ‌خواهد بر شما سختی و دشواری قرار دهد بلکه می ‌خواهد تا شما را پاک گرداند

البته اين آيه عطف به قسمت اول يعني انجام فريضه الهي چون نماز هست كه اجباري در آن مقرر ننموده و اختيار انجام را در دست انسان گذاشته سپس مي فرمايد اگر انجام شود عاملي باري پاك كردن انسان مي باشد

و همچنين مي فرماييد:

لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ

البته برادر اين مسئله را در اين تاپيك بيشتر از اين كش ندهيم بهتر است چون ارتباطي ندارد و اگر مايل بود تاپيك جداگانه راه اندازي بفرماييد در خدمت شما بزرگوار و برادرم محترمم هست

موفق و مويد باشيد

اندیشمند;362216 نوشت:
بعضی نیز می گویند:ولایت فقیه، مسئله ای فقهی است و هر چند اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه بدان اذعان دارند، اما نمی توان آن را از اصول اعتقادی دانست که هر شخصی ولو مجتهد و محقق، به محض عدم پذیرش آن، از دایره مکتب تشیع خارج شود.[3]

برخی از مراجع نیز در پاسخ به سوال از تحقیقی یا تقلیدی بودن ولایت فقیه آنرا مسئله ای تقلیدی می دانند.[4]


من حرفهای شما رو بسیار مفید یافتم تشکر. میشه دوتا سوال بپرسم کارشناس گرامی؟
1 پس ولایت فقیه نوعی حکومت اسلامی است که این حکومت اسلامی میتواند انواع مشروع دیگری هم داشته باشد؟
2 الآن نظر مرجع حقیر حضرت آقا صافی ایسنت که ولایت فقیه یعنی "ولایت فقهای حاضر"، فرق این نوع ولایت با ولایت فقیه چیست؟

عبدالرسول;362890 نوشت:
چرا روایاتی که در زمینه ولایت فقیه آورده می شن ، همگی یا مرسل هستند و یا ضعیف و جعلی ؟

حتی ضعف این روایات تا حدی مشهود است که خود علما و فقها هم به آن اعتراف می کنند ، ولی استدلالشان اینست که چون متن روایت مورد قبول است پس روایت صحیح است ، لذا مثلا می گویند مقبوله حنظله . یعنی روایتی که سندش ضعیف است اما دلالت دارد ، اگر اینچنین استدلالی مورد قبول باشد ، هرکسی می تواند روایتی را به امام معصوم نسبت دهد و بعد بگوید که هرچند سندش ضعیف است ، اما متنش مورد استناد است .

لطفا پاسخ علمی و درست و حسابی به این مورد بدهید .


إهم ، فکر کنم سوالی پرسیدم ها !
:Gig:

6606548;361022 نوشت:
سلام
در عصر غیبت امام زمان(عج) به ولایت فقیه باید اعتقاد داشت!!؟؟ و با دلیل و استدالال آن را پذیرفت یا اینکه مانند نماز و رروزه یک مسئلهی تعبدی و تقلیدی است ؟؟؟!

با سلام وتقدیر از این پرسش مناسب شما .
در ابتدا باید اشاره شود : طرح صحیح سؤال درباره ولایت فقیه این است که آیا ولایت فقیه مسئله کلامی و اعتقادی است و یا فقهی؟ استاد جوادی آملی در این باره گفته :
اصل ولایت فقیه مسئله‌ای کلامی است؛ ولی از ا ینکه ولایت فقیه در علم فقه نیز بحث می‌شود تا لوازم آن حکم کلامی در بایدها و نبایدهای فقهی روشن شود، زیرا که بایدها بر هست‌ها مبتنی‌اند و بین این دو ملازمه وجود دارد، به نحوی که می‌توان از یک مسئله کلامی اثبات شده به لوازم فقهی آن رسید، چه این که اگر در فقه نیز مسئله‌ای به صورت دقیق و قطعی ثابت شود، لازمه آن پی‌بردن به یک مسئله کلامی است، یعنی اگر ما در فقه اثبات نمودیم که واجب است فقیه جامع الشرایط ولایت امر مسلمانان را به دست گیرد، یا این که حکم نمودیم که بر مردم واجب است از فقیه جامع الشرایط پیروی کنند، در هر یک از این دو صورت کشف می‌شود که خداوند در عصر غیبت فقیه را برای ولایت و رهبری جامعه اسلامی تعیین کرده است، زیرا تا خداوند دستور ولایتمداری نداده باشد، فقیه برای تصدی سِمَت رهبری وظیفه پیدا نمی‌کند و مردم نیز مکلف به تولّی و اطاعت نمی‌شوند. (1)
با توجه به این بیان اگر گفته شده که بحث ولایت فقیه مسئله کلامی است ،بدین معنا نیست که ولایت فقیه از اصول دین تلقی شود. از این رو حضرت استاد جوادی آملی گفته است:
برخی از مسایل کلامی مانند توحید، جزو اصول دین می‌باشند، برخی نظیر امامت جزو اصول مذهب هستند. بعضی نیز ممکن است جزو اصول دین و مذهب نباشد، مانند ولایت فقیه. (2)
گفتنی است که در اثبات ولايت فقيه باید اشاره شود : به حکم عقل و تجربه بشری جامعه بدون حکومت و مدیریت سیاسی و نظم و اداره نمی‌شود، بنا بر این حکومت و حاکم بر جامعه کسی باید باشد که صلاحیت کامل برای آن کار را داشته باشد. بی‌تردید بعد از حضرت معصومین (ع) بهترین فرد برای حکومت و حاکمیت فرد عادل و آگاه به احکام اسلام است و آن همان ولی فقیه و مجتهد جامع شرایط است، چون آگاهی از احکام و عدالت، دو رکن اساسی حکومت اسلامی است و این دو خصوصیت در مجتهد عادل تحقق پیدا می کند. پس هیچ فردی سزاوارتر از او برای حکومت قابل فرض نیست، چون به فرض کسی دارای عدالت باشد، ولی فرد فاقد فقاهت نمی‌تواند حکومت را بر اساس قوانین اسلام اداره نماید. از این رو ولایت فقیه در حکومت اسلام ضرورت انکار ناپذیری دارد. همه فقهای شیعه به ولایت فقیه اذعان دارند، ولی به صورت عملی و در مقیاس وسیع به گونه ای که هم اکنون مطرح است، از زمان امام خمینی طرح شده و به اجرا در آمده است. از نظر عالمان شیعی اصل ولایت فقیه ،امرى مسلم و قطعى است. اختلاف آنان در محدوده و اختیارات ولایت فقیه می باشد. چه اینکه بحث ولایت مطلقه فقیه، بحث جدیدى نیست که تنها از سوى امام خمینى مطرح شده باشد. براي مطالعه بيشتر در اين زمينه رجوع كنيد به:
1. ولايت فقيه، نوشته امام خميني، نشر موسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره)
2. ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، نوشته آيت الله جوادي آملي، نشر اسراء
3. ولايت فقيه، نوشته آيت الله مصباح يزدي، نشر موسسه آموزشي - پژوهشي امام خميني (ره)
خوب است كه با مطالعه در منابعي كه مطرح شد سطح اطلاع و آ گاهی خود را در این مسله تقویت نما ید و ما هم در كنار شما آماده پاسخ به هر پرسش شما در اين زمينه و مسايل ديگر هستيم.

پی‌نوشت‌ها:
1. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، اسراء، قم، 1388ه.ش، ص 143 ـ 144.
2. همان، ص 144.

به نام یزدان بخشاینده بخشیاشگر
موضوع خیلی پیچیده‌ای نیست که خیلی‌ها لایش گیر کرده‌اند!
ببینید خداوند دینی رو برای خدمت به انسان می‌فرسته
این دین رو کی می‌گیره ؟ همه مردم ؟ خیر فقط یک پیامبر اون رو می‌گیره!
این پیامبر دین رو به مردم می‌ده و پس از خودش جانشینی از طرف خدا (نه از طرف خودش!) قرار می‌ده که در اسلام وصی نامیده می‌شه
بعد از وصی و پیامبران, مومنین به دین برای نزدیکی به خدا و شناخت او متمسک شده و آن را فرامیگیرند
از بین این مومنین, افرادی هستند که مطالعه و تعمق و البته فرمانبرداری و مجاهدت و فقاهت زیادی می‌کنند و به نوعی جانشین پیامبر و وصی می‌شوند!
این شخص در ادبیات جمهوری اسلامی ایران, ولی فقیه نامیده می‌شود!
البته بدیهی هست که ولی فقیه نمی‌تواند دنیاپرست یا کافر باشد !
طبیعی هست که هر مومنی به مومن داناتر و فقیه‌تر از خود مراجعه می‌کند و این می‌شود ولایت!
حال سوالی که پرسیدید رو با توجه به پاسخی که داده‌ام دوباره از خودتان بپرسید و جوابش را به من بدهید!

پرسش:
در عصر غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ولایت فقیه باید اعتقاد داشت و با دلیل و استدالال آن را پذیرفت؟ یا اینکه مانند نماز و روزه یک مسئله ی تعبدی و تقلیدی است؟


پاسخ:

در زمینه ولایت فقیه، از دو جنبه كلامى و فقهى مى‏ توان سخن گفت. بحث كلامى درباره ولایت فقیه، این است كه آیا خداوند براى زمان غیبت، دستورى در خصوص حکومت داده است‏ یا اینكه امت را به حال خود رها كرده است؟ و اگر دستورى داده است، آیا آن دستور، نصب فقیه جامع شرایط رهبرى و لزوم مراجعه مردم به چنین رهبر منصوبى است‏ یا نه؟ و اگر دستورى راجع به فقیه مزبور داده است، آیا ولایت فقیه ثابت‏ خواهد شد؟

موضوع چنین مساله ‏اى، «فعل الله‏» است و لذا، اثبات ولایت فقیه و برهانى كه بر آن اقامه مى‏شود، مربوط به «علم كلام‏» است. البته پس از اثبات ولایت فقیه در علم كلام، در علم فقه نیز از دو جهت، سخن از ولایت فقیه به میان خواهد آمد: اول آنكه، چون خداوند در عصر غیبت ولایت را براى فقیه تعیین فرموده، پس بر فقیه جامع ‏الشرایط واجب است كه این وظیفه را انجام دهد و دوم اینكه، بر مردم بالغ و عاقل و حكیم و فرزانه و مكلف نیز واجب است كه ولایت چنین رهبرى را بپذیرند و از احكام شرعى و قضاءها و ولایت‏ هاى شرعى كه توسط او ثابت ‏یا صادر مى‏شود اطاعت كنند. این دو مساله، فقهى ‏اند و متفرع بر آن مساله كلامى مى‏باشند; زیرا در این دو مساله اخیر، سخن از فعل مكلف است; یكى فعل فقیه و دیگرى فعل مردم; كه هر دو مكلف به انجام وظایف دینى‏ اند.(1)

از دیدگاه اندیشمندانی که از بُعد کلامی به ولایت فقیه نگریسته اند، ولایت فقیه ادامه ولایت ائمه(علیهم السلام) می باشد و حاصل آن، اعتقاد به این نکته است که از آنجا که حکومت برای هر جامعه ای ضرورت دارد، و شکل و مدل و رهبر هر حکومتی متناسب با اهدافش تعیین میشود، بنابراین در رأس جامعه اسلامی و در مقام مدیریت کلان آن باید یک اسلام شناس قرار گیرد که اگر انسان معصومی حضور داشت، شخص او، و اگر نبود، فقیهان این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت.(2)

بنابراین مسئله ولایت فقیه یک ضرورت اجتماعی به شمار می رود، اما اگر کسی به هر دلیلی یا از سر اجتهاد، و یا از باب تقلید از چنین مجتهدینی به ولایت مطلقه فقیه معتقد نبود از دایره تشیع خارج نشده و نمی توان او را بی دین و مخالف شیعه دانست.
البته این روشن است که هیچ کسی تحت هیچ عنوانی مجاز با ضدیت با ولایت فقیه هم نیست، یعنی مخالفت فقهی با ولایت فقیه را نباید ضدیت با آن معنا کرد، چرا که مجتهدینی که به نظریه ولایت مطلقه فقیه معتقد نیستند، به ضدیت با آن و لزوم تضعیف آن هم معتقد نیستند، بنابراین تضعیف آن به بهانه اختلاف نظرهای فقهی به حکم عقل و نقل جایز نیست.

پی نوشت ها:
1. جوادی آملی، عبدالله، ولايت فقيه(ولایت فقه و عدالت)، ص141
2. ر.ک: هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 63-64.

موضوع قفل شده است