سوال درباره آیه "نفخت من روحی"

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوال درباره آیه "نفخت من روحی"

اين سوال خيلي ذهن منو مشغول كرده:

« الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانـْسَانِ مِنْ طِينٍ ـــ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ــ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَةَ قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ: خدائی که آفرینش هر چیزی را بهتر نمود و آفرینش انسان را در گِل آغاز نمود ـــ مدت درازی بعد نسل وی را از چکیده ای از آب بی ارزشی قرار داد ــ مدت درازی بعد او را راست (قامت) نمود و از روح خود در او دمید. همینطور شنوائی و بینائیها و احساسات (اعصاب) برای شما درست کرد. افراد کمی از شما سپاسگذار هستند».

اينجا كه خداوند از روح خود در انسان دميد.وقتي كه انسان گناهي ميكند يعني روح او به گناه آلوده ميشود.روح انسان هم كه از روح خداست. آيا روح خداوند كه پاك و منزه است ميتواند دچار آلودگي شود؟؟؟؟خداوند جهنم را آفريد كه روح خود را مورد عذاب قرار دهد؟؟؟

باسمه تعالی

[="Sienna"]سلام بر جناب رضای گرانقدر

حقیر به شدت با copy & paste های طولانی مخالفم، ولی در چواب سوالتون به مطلبی رسیدم

که گذاشتن آن خالی از لطف نیست.
[/]
[="Sienna"]ان شاء الله که به پاسخ صحیح برسید:ok:[/]

منظورت از كپي پيست سوال بود يا آيه؟آيه را براي اين گذاشتم كه ديگه كسي نگه كه منبع رو كن.

جواب اين پرسش در چند محور رائه مي‌شود تا همه جنبه‌ها و زواياي سؤال روشن شود.

1 . قبل از همه بايد گفت: اين كه خداوند از روحش در انسان دميده سخن خود خداوند است

كه فرموده است (فاذا سويته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين)[1]

يعني وقتي آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد.

2 . نكته دوم‌ اينكه: اگر در آية يادشده روح انسان به خداوند نسبت داده شده و فرمود:

من از روح خودم در او دميدم. مراد اضافه و نسبت تشريفي است يعني خداوند براي تكريم روح انساني

آن را به خود نسبت داد و فرمود: من از روح خود در او دميدم، پس نبايد تصور شود كه خداوند روحي داشته

و آن را در انسان دميده است چون اين معنا موجب توهم حلول روح خدا در كالبد انسان مي‌شود

كه باطل و غلط است. پس مراد اضافه و نسبت تشريفي است مثل آن كه كعبه به خدا نسبت داده شده

و گفته مي‌شود: (بيت الله الحرام)[2] به طور يقين خداوند خانه ندارد و نيازمند مكان نيست

تا كعبه خانه او باشد بلكه از جهت تكريم آن مكان مقدس به خدا نسبت داه شده و اضافه تشريفي است.

مسئله روح انسان نيز از اين جهت يعني به دليل اضافه تشريفي نسبت به خدا داده شده است.

(براي اطلاع بيشتر به منابع ذيل مراجعه شود)[3]

3 . روح از عالم امر الهي و موجودي اسرارآميز است لذا قران كريم خطاب به پيامبر فرمود:

«يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربّي و ما اوتيتم من العلم الّا قليلاً»[4]

يعني از تو درباره روح سؤال مي‌كنند بگو روح از امر پروردگار من است و در اين باره دانش شما اندك است،

برابر اين آيه روح انسان يكي از مخلوقات خداوند است.[5] و نه روح خود خداوند

لذا در آيه سير آفرينش انسان را چنين توضيح مي‌دهد:

ما انسان را از عصاره‌اي از گِل آفريديم، پس آن را نطفه‌اي در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار داديم،

سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه (چيزي شبيه گوشت جويده شده)

و مضغه را به صورت استخوانهايي درآورديم، از آن پس آن را آفرينش تازه‌اي ايجاد كرديم[6]

اين آيه سير آفرينش انسان را كه منجر به خلقت روح او شد مطرح كرده[7] بنابراين روح انسان

مخلوق خداست نه اين كه روح خدا باشد.

4 . با توجه به آنچه گفته شد معلوم گرديد كه روح انسان به چه معنا به خدا نسبت داده شده است

پس درباره عذاب روح بايد گفت: اولاً: روح انسان گناه‌كار عذاب مي‌شود و نه روح خدا.

ثانياً: انسان عذاب مي‌شود و انسان تنها روح او نيست بلكه مجموعة از روح و بدن انسان گفته مي‌شود

كه اگر گناه‌كار و يا كافر باشد در قيامت عذاب مي‌شود.

ثالثاً: اگر انسان گناه‌كار عذاب مي‌شود در واقع نتيجه عمل‌كرد خود را مي‌چشد

نه اينكه خداوند او را عذاب كند بلكه عذاب نتيجه و عكس‌العمل كارهاي اوست، مانند آن كه شاگرد

كه در دوران سال به حرف‌هاي معلم خود گوش نداده و همواره درس و آموزش را به بازي بگيرد

در پايان سال نتيجه كارش مردودي است نه اين كه معلم او را مردود كند لذا در اين باره گفته‌اند:

«كيفرها در حقيقت اثر طبيعي عمل است و خاصيت تكويني آن محسوب مي‌شود و يا

نتيجه حضور خود عمل در برابر انسان است، چنان كه در قرآن كريم فرمود:

«بدالهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزؤن»[8] اعمال بدشان در برابر آنان آشكار مي‌شود

و آنچه را به باد مسخره مي‌گرفتند بر آنها وارد مي‌گردد. و در آيه ديگر فرمود: «و لاتجزون الّا ما كنتم تعملون»[9]

جز اعمال خود شما، جزائي براي شما نيست.

منبع :مي‌گويند كه خداوند از روحش در انسان دميده پس چرا روح انسان را عذاب مي‌كنند؟

:Gol:
پاورقی___________________________________________________

[1] . [=&quot]سوره حجر، آيه 29.


[2] . [=&quot]سوره بقره، آيه 125.


[3] . [=&quot]علامه طباطبائي، الميزان، ج 12، ص 155، نشر مؤسسه مطبوعاتي اسماعليان، قم، 1371 ش.


[4] . [=&quot]سوره اسراء، آيه 85.


[5] . [=&quot]مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 12، ص 12، نشر دارالكتب اسلاميه، تهران، 1379 ش.


[6] . [=&quot]سوره مومنون،‌آيه 12 تا 16.


[7] . [=&quot]مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 14، ص 208، نشر پيشين.


[8] . [=&quot]سوره جاثيه، آيه 33.


[9] . [=&quot]سوره يس، آيه 54.

reza123;124863 نوشت:
منظورت از كپي پيست سوال بود يا آيه؟آيه را براي اين گذاشتم كه ديگه كسي نگه كه منبع رو كن.

نه بزرگوار، منظور پاسخی بود که میخواستم براتون در این تاپیک قرار بدم.:ok:

شما سوالتون رو خیلی واضح و دقیق پرسیدید.:Kaf:

چه كسي اين آيه ها رو اينجوري تفسير كرده؟؟

reza123;124872 نوشت:
چه كسي اين آيه ها رو اينجوري تفسير كرده؟؟

با سلام و تشکر:Gol:

چنانکه در پاورقی پاسخ دقیق همکار گرامی عرشیان ذکر شده، تفسیر آیات مذکور، از تفاسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از دانشمندان و المیزان علامه طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) اقتباس شده است.

موفق باشید ...:Gol:

reza123;124861 نوشت:
اين سوال خيلي ذهن منو مشغول كرده:

reza123;124861 نوشت:

« الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانـْسَانِ مِنْ طِينٍ ـــ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ــ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَةَ قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ: خدائی که آفرینش هر چیزی را بهتر نمود و آفرینش انسان را در گِل آغاز نمود ـــ مدت درازی بعد نسل وی را از چکیده ای از آب بی ارزشی قرار داد ــ مدت درازی بعد او را راست (قامت) نمود و از روح خود در او دمید. همینطور شنوائی و بینائیها و احساسات (اعصاب) برای شما درست کرد. افراد کمی از شما سپاسگذار هستند».

اينجا كه خداوند از روح خود در انسان دميد.وقتي كه انسان گناهي ميكند يعني روح او به گناه آلوده ميشود.روح انسان هم كه از روح خداست. آيا روح خداوند كه پاك و منزه است ميتواند دچار آلودگي شود؟؟؟؟خداوند جهنم را آفريد كه روح خود را مورد عذاب قرار دهد؟؟؟

با سلام خدمت همه دوستان در رابطه با این آیه ابتدا باید دید تفسیر آیه چیست و مفسرین در مورد آن چه گفته اند ؛ مفسر بزرگ جهان تشیع علامه طباطبایی در تفسر ارزشمند" المیزان" در رابطه با این آیه می نویسد : "و قوله وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» النفخ إدخال الهواء في داخل الأجسام بفم أو غيره و يكنى به عن إلقاء أثر أو أمر غير محسوس في شي‏ء، و يعني به في الآية إيجاده تعالى الروح الإنساني بما له من الرابطة و التعلق بالبدن، و ليس بداخل فيه دخول الهواء في الجسم المنفوخ في .....و إضافة الروح إليه تعالى في قوله: «مِنْ رُوحِي» للتكرمة و التشريف من الإضافة اللامية المفيدة للملک " یعنی عبارت "نفخت" در اصل به معنای فوت کردن در داخل اجسام با دهان است ، اما در اینجا کنایه است از القاء یک اثر یا یک امر غیر محسوس (که با چشم دیده نمی شود ) است در چیز دیگر که در این آیه منظور این است که خداوند تبارک و تعالی روح را که یک امر نا محسوسی است را در بدن قرار داد به این معنا که یک نحوه تعلقی به بدن پیدا کرد.....و اضافه روح به خداوند سبحان ، اضافه "لامیه" است که به معنای مالکیت است (نه به معنای جزئیت ) و این اضافه برای تکریم و احترام انسان بوده است .
لذا همان طور که علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) فرموده اند اضافه روح به خداوند متعال به معنای جزئیت نیست ، چرا که خداوند سبحان جز ندارد و این مطلب با اعتقادات شیعه نیز سازگاری ندارد ؛ پس معنای آیه این است که خداوند روحی را که مالک آن است و خود خلق کرده است را در کالبد جسم قرار داد . اذا شبهه شما اصلا وارد نیست و به خاطر این است که آیه را بد معنا کرده اید.

1- طباطبايى سيد محمد حسين ؛: الميزان فى تفسير القرآن ؛ دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه ، قم ؛ چاپ: پنجم ؛1417 ق.

reza123;124872 نوشت:
چه كسي اين آيه ها رو اينجوري تفسير كرده؟؟

سلام بر شما
ائمه اهل بیت علیهم السلام که تنها مفسران حقیقی کلام خدا هستند فرموده اند:

امام باقر عليه السلام در باره روحي كه در آدم دميده شده است و علّت اضافه آن به خداوند مي‌‏فرمايند:

تنها به این دلیل، خداوند روح را به خودش نسبت داده، که آن را بر ارواح ديگر برتري داد، همان‌گونه كه خانه‏اي را از ميان خانه‏ها برگزيده و فرموده: "خانه من" و در باره پيامبري از پيامبرانش فرموده است: "دوست من" و نظاير آن‌ها. و همه آنها مخلوق و ساخته شده و پديد آمده و تحت ربوبيت و تدبير خداوندند.[1]

و امام صادق عليه السلام در ردّ پندار كساني كه ذات خداوند تعالي را دارای صدور ـ همچون فلاسفه ـ و توليد روح يا چيز ديگر مي‌‏دانند مي‌‏فرمايند:

همانا خداوند تبارك و تعالي يكتاي بدون جزء و صمد است و اندرون ندارد [تا داراي روح بوده و از آن در آدم دميده باشد] اين روح که در آدم دميده شده، تنها آفريده‏اي از آفريده‏هاي او مي‌‏باشد [که از آن در آدم دميده و قرار داده است].[2]

[=Badr][1] . إنما أضافه الي نفسه لانه اصطفاه علي سائر الارواح كما اصطفي بيتاً من البيوت فقال: "بيتي"، وقال لرسول من الرسل، "خليلي" وأشباه ذلك، وكل ذلك مخلوق، مصنوع، محدث، مربوب، مدبّر. التوحيد، 171؛ بحارالانوار، 4/12.

[=Badr][2] . إن الله تبارك وتعالي أحدٌ صمد ليس له جوف، وإنّما الروح خلق من خلقه. التوحيد، 171؛ بحارالانوار، 4/13.

سفیر;175625 نوشت:
امام صادق عليه السلام در ردّ پندار كساني كه ذات خداوند تعالي را دارای صدور ـ همچون فلاسفه ـ و توليد روح يا چيز ديگر مي‌‏دانند مي‌‏فرمايند: همانا خداوند تبارك و تعالي يكتاي بدون جزء و صمد است و اندرون ندارد [تا داراي روح بوده و از آن در آدم دميده باشد] اين روح که در آدم دميده شده، تنها آفريده‏اي از آفريده‏هاي او مي‌‏باشد [که از آن در آدم دميده و قرار داده است].[2]

باسمه تعالی

روح يكي از مخلوقات خدا است و اضافه آن به ذات حق از باب تشريف است و اين منافاتي با ربط و فقر ذاتي تمام مخلوقات به خدا ندارد، به اين آيات شريفه سوره طه دقت كنيد:

[=Zar]لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنهَُمَا وَ مَا تحَْتَ الثرََّى[=zar]‏(6) وَ إِن تجَْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى(7) اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ [=zar]لَهُ الْأَسْمَاءُ الحُْسْنىَ[=zar]‏(8)

در اين آيات شريفه، خداوندي كه اسماي حسناي خودش را براي خودش مي داند آنچه در آسمان و زمين و ...، هست، براي خودش مي داند و از اين جهت هيچ تفاوتي ندارند، آخر خداوند به چه صراحتي رابطه مخلوقات با خودش را بيان بفرمايد تا متوجه بشويم.

تمام مخلوقات خدا عين ربط به خدا هستند، تجلي و مظهر خدا، همان مخلوق خدا، مصنوع خدا و مربوب خدا است.
روح، يكي از مخلوقات الهي است، اين روح قطعا تجلي خدا و مظهر خدا و مخلوق الله تبارك و تعالي است كه احد وصمد است.

صدور، یعنی خداوند جزء دارد؟ یا اندرون دارد؟:khaneh:

آيا مخلوقات در الله تبارك و تعالي حضور دارند؟

حقيقتا و به درستي، اگر ذوات مخلوقات در الله تبارك و تعالي باشد، احكام خلق هم در خدا وارد مي شود، و اگر خدا در خلق باشد كه ديگر خلق، خلق الله تبارك و تعالي نمي شود، الله تبارك و تعالي محيط است و داخل در اشياء است بدون اينكه رنگ اشياء را به خود بگيرد، يعني داخل بودنش به نحو احاطه است(دقت كنيد)

برخي خيال مي كنند فلاسفه و عرفا خلق را در الله داخل مي دانند، يعني خلق با همان احكامش در خدا راه دارد؟ يعني يك انساني كه ريش و پشمي دارد، اين با همين حدودش در الله تبارك و تعالي حضور دارد.

حقيقت بسيط يعني حقيقتي كه واجد تمام كمالات است، بدون هيچ نقصي، به عبارت ديگر به نحو احدي تمام كمالات را در خود دارد، آيا واجد تمام کمالات بودن الله تبارک وتعالی، لازمه اش حمل احكام اشياء(حد و تجزيه و...) در الله تبارك و تعالي است؟

به هيچ وجه در حقيقت بسيط، ماهيات و ذوات اشياء، حضور ندارند، به اين معنا كه اگر اشياء محدود و مركب و...، در حقيقت و ذات الله تبارك و تعالي باشند، ديگر ذات الله تبارك و تعالي، حقيقت بسيط نمي شود، زيرا تمام اين احكام از لوازم مخلوقيت و حدود و نقص اشياء است.

پس در ذات متعال، كل اشياء حضور دارند،(و بسيط الحقيقه كل الاشياء است.) يعني كمالات،(منهاي حدود و نواقص) اشياء حضور دارند.

بسيط الحقيقت هيچكدام از اشياء نيست، يعني حدود و نواقص و ...و آن قيودي و تعيناتي كه يك شيء را شيء مي كند در ذات بسيط محال است كه باشد(دقت كنيد.)

كلمات عرفا و فلاسفه با توجه به حيثيات و دقت در حفظ مراتب معنا مي شود و بعضي افراد توجه نكرده اند و با همان برداشت اشتباه به آنها تهمت مي زنند، لو لا الحيثيات لبطله الحكمه، گر حفظ مراتب نكني زنديقي.

هشام;175653 نوشت:
صدور، یعنی خداوند جزء دارد؟

خوشبختانه در این خصوص بحثهای مفصلی قبلا انجام شد. طالبان این موضوع به این تاپیک مراجعه کنند:

خلقت یا صدور و تجلی؟؟؟!!!

خصوصا از پست 153 به بعد:
http://www.askdin.com/showpost.php?p=146032&postcount=153

و نیز پست 201 به بعد. در تحلیل سخنی از علامه جعفری:
http://www.askdin.com/showpost.php?p=149678&postcount=201

سفیر;175784 نوشت:
خوشبختانه در این خصوص بحثهای مفصلی قبلا انجام شد.

باسمه تعالی

اتفاقا مباحثی که اینجا آوردم، (تقریبا)، کپی شده همان مباحث تاپیک خلقت یا صدور و تجلی هست، حتما مراجعه بفرمایید.:Cheshmak:(پست های بنده، در این خصوص پست های309 و 310، هست و مباحث مربوط به بنده از پست149 به بعد آغاز می شود.)

با سلام
تا جایی که من می دانم این آیه مربوط به تکان خوردن بچه در 4 ماهگی نیست . این نفخه ی روح به معنی پیدا شدن یک روحیه ی خاص ( روح الایمان) بعد از تسویه (تعادل قوا) می باشد .

حقیقتجو;180174 نوشت:
این نفخه ی روح به معنی پیدا شدن یک روحیه ی خاص ( روح الایمان) بعد از تسویه (تعادل قوا) می باشد .

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

تسویه = تعادل قوا ؟؟؟ منبع ذکر میفرمایید ؟؟؟

تسویه از ماده ی سواه وبه معنی اعتدال و هماهنگی در آفرینش ظاهری اعضای بدن انسان است . تفسیر آیه از آیت الله جعفر سبحانی اندیشه اسلامی کارشناسی دانشگاه پیام نور و معارف اسلامی کاردانی به کارشناسی دانشگاه علمی کاربردی


چه ربطی به قوا دارد ؟
قوای انسانی = با عقل - اراده - ایمان و..... تعریف میشوند که اولا" اعضا نیستند ثانیا: ظاهر نیستند ثالثا" هماهنگی ندارند . رابعا"اعتدال وهماهنگی اعضای بدن اعطایی است از جانب خداوند اما اعتدال در عقل واراده وایمان امری است کسبی از جانب خود انسان چون انسان بر ضعف وقدرت این امور احاطه دارد .

حق یارتان :Sham:

موضوع قفل شده است