غول ازدواج
تبهای اولیه
من واقعا نمیدونم چه اتفاقی برام افتاده انگار مسئله ازدواج من تلسم شده و من هرکار که میکنم نمیتونم همسر مورد علاقمو پیدا کنمو ازدواج کنم ؟
ممکنه خدا نخواهد که من ازدواج کنم؟
دعایی چیزی هست که در این مورد داشته باشیم . من واقعا دیگه نمیدونم باید چیکار کنم ؟
لطفا منو راهنمایی کنید . من شرایطم خوب هست اما خب هیچوقت نمیتونم ازدواج کنم اکثرا اون طرف ایده ال نیست. و با هرکی اشنا میشم خیلی تفاوت ها میبینم در اخلاق و رفتار .بعد مدت ها هم یکیو ببینمو ازش خوشم بیاد بعد از اشنایی اون دیگه منو نمیخواد . فکر میکنم خدا نمیخواد من ازدواج کنمو باید کاملا منصرف بشم از ازدواج . درست میگم ؟
هر وقت هم که با یکی برای ازدواج آشنا میشم قبل از آشنایی میدونم که این هم نمیشه . واقعا دیگه خستم از خدا هم نا امید شدم.خیلی دعا کردم اما دیگه الان احساس میکنم هیچوقت نمیتونم ازدواج کنم.
[=Times New Roman] [="2 Koodak"]با سلام و احترام خدمت شما دوست محترم و تبریک عید سعید قربان
[=Times New Roman] [="2 Koodak"]لز گفتارتان پیداست که از پیدا کردن همسر نا امید شده و ستوه آمده اید اما نگران نباشید که بزودی مشکلتان حل خواهد شد.
[=Times New Roman] [="2 Koodak"]پاسخ شما را در قالب سه بحث مهم بیان می کنیم:[=Times New Roman] [="2 Koodak"]1. به توافق نرسیدن با طرف مقابل: اینکه شما در یافتن همسر به نتیجه و توافق نمی رسید امری طبیعی است زیرا دوستانی هم در موضوعات قبلی مشکلی شبیه مشکل شما را داشته و همسر خود را پیدا نمی کردند. حتی بعضی از دوستان افرادی را می شناختند که 40 با خواستگاری رفته و هنوز همسر مورد علاقه شان را نیافته اند. [=Times New Roman] [="2 Koodak"]اما نکته ای در این وسط وجود دارد این که یا همسر مناسب را واقعا پیدا نمی کنید یعنی تلاش خود را کرده مواردی هم پیدا می شوند ولی واقعا شرایط زندگی با شما را ندارند. این طبیعی است.[=Times New Roman] [="2 Koodak"]اما یک وقت ممکن است گرفتار آسیبی شده باشید و آن اینکه در انتخاب همسر گرفتار وسواس و حساسیت و سخت گیری زیاد شده باشید.[=Times New Roman] [="2 Koodak"] در مورد اول می گوییم که اصلا نگران نباشید زیرا بزودی همسری که خداوند برای شما معین کرده نصیب و قسمت شما خواهد شد.[=Times New Roman] [="2 Koodak"]اما در مورد دوم توصیه می کنیم حساسیت بیش از حد به خرج ندهید و بدانید که گرفتار وسوسه شیطان شده اید. اگر موردی را احساس کردید 60 یا 70 درصد ملاک ها را دارد بساط ازدواج را فراهم کنید. [=Times New Roman] [="2 Koodak"]2. ناامیدی از پیدا کردن همسر: انتخاب همسر امری است که نیاز به صبر و حوصله دارد و ناامیدی در این مسیر ناامیدی از رحمت خداوند است که قرآن کریم خداوند متعال می فرماید از رحمت من ناامید نباشید. بنابراین دیر یا زود فردی که حقیقتا قسمت شماست نصیبتان می شود و می توانید با ایشان زندگی خوبی تشکیل دهید فقط اندکی نیاز به صبر و حوصله دارد.[=Times New Roman] [="2 Koodak"]3. راه های همسر یابی: راه های همسر یابی را حتما می دانید از جمله: وساطت افراد خانواده و دوستان و آشنایان، اقدام شخصی و مستقیم(که عوارض خاصی دارد) و بهترین راهی که ما به شما پیشنهاد می کنیم مراجعه به مراکز مشاوره است که ممکن است مواردی را به شما معرفی کنند.[=Times New Roman] [="2 Koodak"]در پایان تاکید می کنیم که شما نه تلسم شده اید و نه اینطور است که هرگز ازدواج نکنید یا نعوذ بالله خداوند اراده ازدواج شما را نداشته باشد. ناامید نباشید و تلاشتان را بکنید تا به مقصود برسید.[=Times New Roman] [=Koodak]سربلند و پیروز باشید.
[=Times New Roman] [=Koodak][=Calibri]
[=Times New Roman]
دوستان سلام
شاخ غول خواسته ها، اگر شکسته شود و ملاک های ظاهری و بی اهمیت کنار گذاشته شوند، غول ازدواج هم نابود می شود
علی علی
با سلام شما که خوبی!!
من پسری رو می شناسم از بس خانواده اش رفتن خواستگاری جور نشده همین جدیدا که رفته بودن مشهد مادرش رفته بود دعای بخت باز کنی بگیره براش که گفته بودن این دعا مخصوص بانوان هست به آقایون نمی دن!!!:khaneh::Khandidan!:
انشالله خداوند برای همه مجردها شرایط ازدواج فراهم کنه
[="Arial Black"][="Navy"]اگه دختر ها از ناز و افاده هاشون بگذرند هم خودشون متاهل میشن هم پسر ها.ازدواج اگه سخت شده چون دخترا دیگه نمی پسندند زندگی ساده رو و میخوان مهندس یا دکتر بیاد خواستگاری[/]
[=Arial Black]اگه دختر ها از ناز و افاده هاشون بگذرند هم خودشون متاهل میشن هم پسر ها.ازدواج اگه سخت شده چون دخترا دیگه نمی پسندند زندگی ساده رو و میخوان مهندس یا دکتر بیاد خواستگاری
سلام
تا حدودی درسته
ولی در عوضش پسر هم تلاش نکرده به جایگاهی برسد که در شأن یک دختر خانم باشد
نه دنبال کار می رود
نه دنبال زندگی جمع کردن است
رفیق بازی می کند وغیره.......
البته بعضی ها همه این طور نیستند
من واقعا نمیدونم چه اتفاقی برام افتاده انگار مسئله ازدواج من تلسم شده
سلام
طلسم نشده کمی قسمت نبوده تا جور شود
هرکار که میکنم نمیتونم همسر مورد علاقمو پیدا کنمو ازدواج کنم ؟
منظورتون همسر همکفوتون است دیگر....
اگر همکفو را پیدا کردید در ایام آشنائی وزندگی به هم علاقه پیدا می کنید البته با رعایت شئونات اخلاقی و شرعی
ممکنه خدا نخواهد که من ازدواج کنم؟
خدا همیشه برای بنده هاش خیر و صلاح را می خواهد
دعایی چیزی هست که در این مورد داشته باشیم . من واقعا دیگه نمیدونم باید چیکار کنم ؟
شما مثل اینکه سعی و تلاشت را کرده ای توکلت به خدا باشه.
من شرایطم خوب هست
شرایط فعلی شما چگونه است؟
کمی توضیح می دهید؟
1-آیا امکان اجاره یا خرید منزلی را که در شأن خانم باشید دارید؟
آیا کار مناسب و در خوری را دارید که بتوانید خرج زندگی دو نف را جور کنید و بتوانید یک زندگی را اداره کنید؟
3-آیا قدرت تصمیم گیری در هنگام بروز مسائل مختلف زندگی را دارید؟
4-آیا اخلاق و دین داری مورد پسند اسلام را حتی در حداقل ها دارید؟
5-نحوه برخورد و بیان خواسته ها و شرایطتتان با خانم هائی که رفته اید چگونه بوده است؟
و سوالات دیگر در صورت بیان مطالب بیشتر از سمت شما........
اکثرا اون طرف ایده ال نیست.
ما هیچ ایده آلی نداریم همه ما دراری نواقصی هستیم
گاهی این نواقص در اخلاق و رتار و کردار ما بروز کرده و با ازدواج با اساس نظر بعضی ها در صدد تصحیح این اخلاق برمی آئیم
با هرکی اشنا میشم خیلی تفاوت ها میبینم در اخلاق و رفتار
می توانید نمونه عینی ومصداقی بیاورید که قابل درک باشد؟
بعد مدت ها هم یکیو ببینمو ازش خوشم بیاد بعد از اشنایی اون دیگه منو نمیخواد
چرا؟تا به حال سعی کرده اید دلیلش را بیابید؟
از خود فرد مورد نظر پرسیده اید؟علت دافع بودن شما چیست؟
فکر میکنم خدا نمیخواد من ازدواج کنمو باید کاملا منصرف بشم از ازدواج . درست میگم ؟
اشتباه می کنید!
هر وقت هم که با یکی برای ازدواج آشنا میشم قبل از آشنایی میدونم که این هم نمیشه
با دید مثبت به زندگی نگاه کنید!
واقعا دیگه خستم از خدا هم نا امید شدم.
ناامیدی دسیسه شیطان است!
خیلی دعا کردم اما دیگه الان احساس میکنم هیچوقت نمیتونم ازدواج کنم.
انشاءالله شیرینی عروسیت را بخوریم داداش
توکلت به خدا باشه
. به توافق نرسیدن با طرف مقابل: اینکه شما در یافتن همسر به نتیجه و توافق نمی رسید امری طبیعی است
سلام
صد در صد درست است
چون هر کسی شرایط و خواسته های معقولی دارد که باید طرف مقابلش داشته باشد و از طرف ایشان رعایت شود.
ما یک وقت ممکن است گرفتار آسیبی شده باشید و آن اینکه در انتخاب همسر گرفتار وسواس و حساسیت و سخت گیری زیاد شده باشید.
جناب صابر کمی می شود به طور صریح و بی پرده در مورد این وسواس و حساسیت و سخت گیری مطالبی را بیان کنید!
ممنون می شوم
چون برام خیلی جالبه که هر کارشناسی این نکته را مدام تکرار می کند.
وقتی طرف تمایل دارد همسرش نمازخوان باشد و یا محجبه و یا فرد آرایش خارج از عرف و حالت طبیعی انجام می دهدو در موراد معرفی شده نیست چرا مدام تکرار می شود که سخت نگیرید وسواس نداشته باشید حساس نباشید خودش درست می شود!از بعضی مسائل به راحتی نمی شود گذشت!این طور نیست
من خودم الان چند ساله دنبال فرد مناسبی هستم ولی حتی حداقل ها را نیز ندارند!شما چی می گوئی!
حساسیت بیش از حد به خرج ندهید و بدانید که گرفتار وسوسه شیطان شده اید.
توضیح می خواهم
اگر موردی را احساس کردید 60 یا 70 درصد ملاک ها را دارد بساط ازدواج را فراهم کنید.
در مواردی که من مشاهده کردم حتی 50 درصد را هم نداشتند با وجود اینکه خودم بسیار مقید هستم و مطیع حکم شرع و به واجبات هم کامل عمل می کنم!
ناامیدی از پیدا کردن همسر: انتخاب همسر امری است که نیاز به صبر و حوصله دارد و ناامیدی در این مسیر ناامیدی از رحمت خداوند است که قرآن کریم خداوند متعال می فرماید از رحمت من ناامید نباشید. بنابراین دیر یا زود فردی که حقیقتا قسمت شماست نصیبتان می شود و می توانید با ایشان زندگی خوبی تشکیل دهید فقط اندکی نیاز به صبر و حوصله دارد
بارک الله احسنت درسته
باید صبر داشته باشید.
تا صبر نداشته باشید باشیم باشند به جائی نمی رسیم
اه های همسر یابی را حتما می دانید از جمله: وساطت افراد خانواده و دوستان و آشنایان
این بهترین گزینه برای این کار است.ولی خانواده ها باید به همدیگر موارد را معرفی کنند تا این امر خیر که در آخرت باعث نجات خیلی ها است گسترش یابد.کینه و حقد و حسد را کنار بگذارید!
اقدام شخصی و مستقیم(که عوارض خاصی دارد)
بنده هم نمی پسندم!
مراجعه به مراکز مشاوره است
مرازک مشاوره با مخاطب به شدت بد برخورد می کنند فکر می کنند با آدم های پست و بی خودی طرف هستند!
دوستان سلام
سلام
مثلا چه خواسته هائی؟
عینا بگوئید!
علیک السلام
مدرک، ثروت، جایگاه اجتماعی، شغل هایی خاص، مراسمات بیهوده، خرج های بیهوده و ....
حقیر به طور کلی کفویت را در 3 ملاک زیر مطلوب می دانم:
1- تقوی: این ملاک ضریب خطاهای شرعی و اخلاقی را در طرفین کاهش می دهد.
2- رشد طلبی همه جانبه: رشد طلبی همچون نسیمی است که دریاچه زندگی را از رکود باز می دارد و اکسیژنِ حیات را در آن می دمد.
3- توانایی تربیت فرزند صالح: به قول بزرگان دین هدف از ازدواج، تربیت انسان است.
علامه حسن زاده آملی زید عزه می فرمایند هدف از ازدواج، انشاء صورت انسانی است.
[SPOILER]علامه محمدتقي جعفري در پاسخ اين سؤال راسل كه چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و براي آن قانون قرار داده، گفته است: «اسلام با ازدواج ميخواهد انسان واقعي به وجود آورد، و مسئله انسان و انسانيت مطرح است.ازدواج در فرهنگ اسلامي، پيوندي مقدس است كه موجب حفظ دين افزايش ثواب عبادات، و به وجود آورنده مودت و رحمت است. ازدواج همچنين عاملي مؤثر در حفظ پاكدامني و طهارت دلهاست. رسول گرامي اسلام (صل الله و عليه و آله) ميفرمايد: «هركس ميخواهد خدا را در حال پاكيزگي و طهارت ملاقات كند به وسيله ازدواج عفّت پيشه سازد». همچنين حضرت فرمودند: كسي كه همسري برگزيده است و ازدواج كرده است، خواب و استراحتش نزد خداوند، از روزهداري و شبزندهداري افراد مجرد (بدون همسر) با فضيلتتر است.[/SPOILER]
کفویت در ملاک های زیر نیز تا حدی مهم است که میزان اهمیت دادن به آن توسط اشخاص متفاوت، بستگی دارد به اهمیت دادن به 3 ملاکی که در بالا ذکر شد. هر چه ملاک های فوق الذکر مهم تر باشند و شخص خود نیز واجد آنها باشد، به همین نسبت ملاک های زیر کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
ملاک آقایان:
1- زیبایی نسبی خانم
ملاک بانوان:
1- برنامه اقتصادی
2- روحیه مقتدرانه
هرچه یک مرد متقی تر بوده و ارتباطش با معبود قوی تر باشد، توجه او به زیبایی همسر کمتر می شود، چرا که زیبایی در جایی دیگر یافته است. هر چه یک زن متقی تر باشد، توجه او به مسائل اقتصادی کمتر بوده و کمتر این روحیه زنانه که دوست دارند همسرشان تکیه گاه آنان باشد بروز می یاید، زیرا مسائل اقتصادی و روزی را در اختیار خداوند می داند که برای هر شخص معین است و شوهر و تلاش شوهر فقط وسیله ای برای دریافت روزی است؛ همچنین بیشتر به خداوند مقتدر تکیه می کند تا به شوهری که اگر اقتداری نیز دارد از جانب خداست. همان گونه که زیبایی زن از جانب خداست.
توضیح این وابستگی را می توانید در پرسش و پاسخ زیر نیز ببینید:
[SPOILER]در یکی از سایت هایی که بنده فعالیت دارم، یکی از اعضا از حقیر سوالی پرسید و اینک متن آن پرسش و پاسخ:
س: فیزیک و چهره زن چقدر ملاک موثری باید در انتخاب همسر باشد!؟ بنده با توجه به روایات فکر میکنم ملاک دین زن هست و بقیه مهم نیستند ... همونطور که تو روایت فرموده شده قریب به این مضمون :
"اگر برای زیبایی با زنی ازدواج کنی خدا تو را به زیبایی او واگذار میکند و اگر برای مال دنیا با زنی ازدواج کنی خدا تو را به مال او واگذار میکند و اگر برای دینش (برای خدا) با زنی ازدواج کنی خدا بقیه را (مال و جمال را) هم در او برای تو جمع میکند!"
آیا فهم من درسته از روایت که نباید مال و جمال برایمان مهم باشد؟ و در صورتی که مهم دین زن باشد خدا چهره ی او را هم نزد ما زیبا جلوه میدهد؟و آیا نمیشود ملاک اصلی دین باشد و ملاک بعدی چهره و ...؟
ج:
خلاصه: اصل اساسی در این مسئله کفویت است. در این ملاک نیز باید به کفویت توجه شود.
مفصل: درست است که ملاک های زیادی وجود دارد که دارای اهمیت هستند اما اهمیت هر یک باعث سلب اهمیت از دیگری نمی شود. پس همه ملاک ها مهم هستند. البته ممکن است یک ملاک نسبت به دیگری درجه اهمیت کمتری داشته باشد.
زیبایی و چهره نیز دارای اهمیت است اما در روایات دارای درجه اهمیت کمتری است. به طوری که در روایات داریم که به موی خانم توجه شود چرا که زینت زن است یا در احکام به این گونه که مرد می تواند با شرایطی اندام خانم را البته از پشت لباس های نازک ببیند و یا در سیره موجود است که امیرالمومنین علی(ع) هنگامی که می خواستند بعد از حضرت زهرا همسری اختیار کنند به برادرشان می فرمایند همسری برای او برگزیند که از طایفه ای نیرومند باشد تا بتواند شیرمردانی چون حضرت ابالفضل(ع) را به دنیا بیاورد.
پس چنین ملاکی بی اهمیت نیست اما واضح است که در مقابل ملاک عقاید اهمیت کمتری را دارد و پس از کفویت در بسیاری از ملاک ها، این ملاک مورد بررسی قرار می گیرد.
روایتی که شما فرمودید در مورد توجه صرف یا بیش از حد لازم به آن ملاک هاست، نه توجه درخور و متناسب با آن.
البته این نکته نیز لازم است گفته شود که این مسائل برای هر شخص بسته به این که رابطه اش با خدا چگونه است، متفاوت است. هرچه رابطه انسان با خداوند قوی تر باشد، روابط دیگر و توجه به آنها نزد شخص ضعیف تر است، بنابراین ارزش چنین ملاک هایی وابسته به رابطه فرد با مولای خود، کاهش می یابد. تا بدانجا که چون امیرالمونین علی(ع) اگر ارزشی نیز دارند برای هدفی مقدس تر هستند.
اما چیزی که مشخص است، ضعف زیاد رابطه عبد و معبود در افرادی چون بنده حقیر است. بنابراین اگر بنده نوعی توجه متناسب با اهمیت ملاک را نداشته باشم، این امکان وجود دارد که زمانی و مکانی در آینده زندگی، این بی توجهی خود را نشان دهد و مبنای ایجاد مشکلاتی شود. چرا که این مسئله نیز نیازی است که باید در جای خود و متناسب با اهمیت خود ارضا و برطرف شود. و بهترین راه نیز توجه به کفویت است.[/SPOILER]
علی علی
نقل قول نوشته اصلی توسط iranimij نمایش پست ها
من شرایطم خوب هست
شرایط فعلی شما چگونه است؟
کمی توضیح می دهید؟
1-آیا امکان اجاره یا خرید منزلی را که در شأن خانم باشید دارید؟
آیا کار مناسب و در خوری را دارید که بتوانید خرج زندگی دو نف را جور کنید و بتوانید یک زندگی را اداره کنید؟
3-آیا قدرت تصمیم گیری در هنگام بروز مسائل مختلف زندگی را دارید؟
4-آیا اخلاق و دین داری مورد پسند اسلام را حتی در حداقل ها دارید؟
5-نحوه برخورد و بیان خواسته ها و شرایطتتان با خانم هائی که رفته اید چگونه بوده است؟
و سوالات دیگر در صورت بیان مطالب بیشتر از سمت شما........
سلام
واز همه مهمتر آیا شرایط را طوری توضیح داده اید که یک خانم حس کند که شما می توانید تکیه گاهش باشید؟
این خیلی مهمه!
حقیر به طور کلی کفویت را در 3 ملاک زیر مطلوب می دانم:
1- تقوی: این ملاک ضریب خطاهای شرعی و اخلاقی را در طرفین کاهش می دهد.
2- رشد طلبی همه جانبه: رشد طلبی همچون نسیمی است که دریاچه زندگی را از رکود باز می دارد و اکسیژنِ حیات را در آن می دمد.
3- توانایی تربیت فرزند صالح: به قول بزرگان دین هدف از ازدواج، تربیت انسان است.
علامه حسن زاده آملی زید عزه می فرمایند هدف از ازدواج، انشاء صورت انسانی است.
سلام
من هم این دسته بندی را قبول دارم
مطلب خوبی که از متن شما یاد گرفتم این تکه کلام که هدف از ازدواج تربیت انسان بود برایم دلچسب بود.شنیده بودم ولی فراموش کرده بودم.
علامه محمدتقي جعفري در پاسخ اين سؤال راسل كه چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و براي آن قانون قرار داده، گفته است: «اسلام با ازدواج ميخواهد انسان واقعي به وجود آورد، و مسئله انسان و انسانيت مطرح است.ازدواج در فرهنگ اسلامي، پيوندي مقدس است كه موجب حفظ دين افزايش ثواب عبادات، و به وجود آورنده مودت و رحمت است. ازدواج همچنين عاملي مؤثر در حفظ پاكدامني و طهارت دلهاست. رسول گرامي اسلام (صل الله و عليه و آله) ميفرمايد: «هركس ميخواهد خدا را در حال پاكيزگي و طهارت ملاقات كند به وسيله ازدواج عفّت پيشه سازد». همچنين حضرت فرمودند: كسي كه همسري برگزيده است و ازدواج كرده است، خواب و استراحتش نزد خداوند، از روزهداري و شبزندهداري افراد مجرد (بدون همسر) با فضيلتتر است.
بسیار بسیار گوارا بود!
هر چه ملاک های فوق الذکر مهم تر باشند و شخص خود نیز واجد آنها باشد، به همین نسبت ملاک های زیر کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
بله درست است
ملاک آقایان:
1- زیبایی نسبی خانم
ملاک بانوان:
1- برنامه اقتصادی
2- روحیه مقتدرانه
کاملا درسته
هرچه یک مرد متقی تر بوده و ارتباطش با معبود قوی تر باشد، توجه او به زیبایی همسر کمتر می شود،
بله زیبائی را در تقوا و پاکدامنی می بیند آن زندگی که بر مبنای تقوا باشد ایده آل ترین زندگی است!
هر چه یک زن متقی تر باشد، توجه او به مسائل اقتصادی کمتر بوده و کمتر این روحیه زنانه که دوست دارند همسرشان تکیه گاه آنان باشد بروز می یاید،
بیشتر توضیح می دهید؟
خیلی خوب بود.
هر چه یک زن متقی تر باشد، توجه او به مسائل اقتصادی کمتر بوده و کمتر این روحیه زنانه که دوست دارند همسرشان تکیه گاه آنان باشد بروز می یاید، زیرا مسائل اقتصادی و روزی را در اختیار خداوند می داند که برای هر شخص معین است و شوهر و تلاش شوهر فقط وسیله ای برای دریافت روزی است؛
این نوع نگاه در اکثر خانم ها یافت نمی شود و یاد آن جمله طنزآمیز می افتم که می گوید خانم ها از خدا همسری می خواهند ولی از همسر یک دنیا امکانات!
همچنین بیشتر به خداوند مقتدر تکیه می کند تا به شوهری که اگر اقتداری نیز دارد از جانب خداست. همان گونه که زیبایی زن از جانب خداست.
صد در صد
بنده با توجه به روایات فکر میکنم ملاک دین زن هست
کاملا درست فکر می کنید هر قدر دین زن بیشتر باشد تقوایش بیشتر باشد حتی در زمان مجردی دل آقایان را می برد...چه برسد به زمانی که همسر کسی شود.
"اگر برای زیبایی با زنی ازدواج کنی خدا تو را به زیبایی او واگذار میکند و اگر برای مال دنیا با زنی ازدواج کنی خدا تو را به مال او واگذار میکند و اگر برای دینش (برای خدا) با زنی ازدواج کنی خدا بقیه را (مال و جمال را) هم در او برای تو جمع میکند!"
بله اگر به خاطر دینش با او ازدواج کنی خدا مال و جمالی به او می دهد او را به زیبائی در مقابل چشمان تو عروس زمین می کند!
یا فهم من درسته از روایت که نباید مال و جمال برایمان مهم باشد؟ و در صورتی که مهم دین زن باشد خدا چهره ی او را هم نزد ما زیبا جلوه میدهد؟و آیا نمیشود ملاک اصلی دین باشد و ملاک بعدی چهره و ...؟
چرا می شود!
اصل اساسی در این مسئله کفویت است
بله اصل اساسی همین است همکفو بودن
زیبایی و چهره نیز دارای اهمیت است
برای من به قدری که به دل بنشیند کافی است!
ملاک قطعا دین و تقوای زن است چون یک نفر که سیر معنوی و ملکوتی دارد باید با شخصی همراه شود و او نیز باید به سطحی رسیده باشد که تو را یاری کند چون در این سفر معنوی و طول و دراز سفرها باید کرد و چه کسی و چه همدمی بهتر از یک همسر باتقوا و مومنه!
مرد می تواند با شرایطی اندام خانم را البته از پشت لباس های نازک ببیند
بله می تواند ولی خیلی از خانم ها مخالف سر سخت هستند.بد می دانند ولی دین دستور داده ولی اجرا نمی شود!
پس چنین ملاکی بی اهمیت نیست اما واضح است که در مقابل ملاک عقاید اهمیت کمتری را دارد و پس از کفویت در بسیاری از ملاک ها، این ملاک مورد بررسی قرار می گیرد.
قطعا همین طوره!
دوستان سلام
بیشتر توضیح می دهید؟
خیلی خوب بود.
دقیقا نمی دانم چه توضیحی می خواهید. یعنی چه چیزی برای شما گنگ و مبهم است؟
امام رضا علیه السلام می فرمایند: إن الایمان أفضل من الاسلام بدرجة، و التقوی أفضل من الایمان بدرجة، و لم یعط بنو آدم أفضل من الیقین.
بگذارید این گونه توضیح دهم:
آن 3 ملاکی که خدمت شما عرض کردم، همه در ارتباط با یکدیگر هستند.
تقوی در دل خود ایمان را دارد پس وقتی شخصی متقی است یعنی مراتب ایمان را طی کرده است و وارد وادی تقوی شده است و حداقل پرهیزگار است و به واجبات و محرمات که اولین قدم تقوی است، سخت پایبند است. چنین شخصی اگر در پی رشد همه جانبه باشد، به یقین دست پیدا می کند که در گرانبهایی برای تربیت انسان است.
شخصی که متقی است، خداوند را با تمام صفات جمالیه و جلالیه اش باور دارد. باور دارد که تحت هر شرایطی روزی او را برایش مقدر می کند و اگر زمانی روزی ندارد یا دارد امتحان می شود یا از ناحیه خطایی است که از وی سر زده است.
زنی که متقی است، اقتدار همسر خود را در راستای اقتدار خداوند متعال می بیند.
علی علی
سلام
طلسم نشده کمی قسمت نبوده تا جور شود
نمیدونم شاید شما درست میگی
شایدم تا آخر عمرم قسمت نیست
منظورتون همسر همکفوتون است دیگر....
اگر همکفو را پیدا کردید در ایام آشنائی وزندگی به هم علاقه پیدا می کنید البته با رعایت شئونات اخلاقی و شرعی
بله منظور همون هست که شما میفرمایید
هیچ کسی پیدا نمیشه که دقیقا مثل من فکر کنه من اصلا فکر نمیکنم بتونم با کسی زندگی کنم که توی چند مورد با هم هم فکر نباشیم
خوب توی زندگی مشکل ساز میشه
و از طرفی هم کسی نیست که هم فکر با من باشه توی همه موارد
خدا همیشه برای بنده هاش خیر و صلاح را می خواهد
بله شایدم صلاح من در این هست که هیچوقت ازدواج نکنم
چرا؟تا به حال سعی کرده اید دلیلش را بیابید؟
از خود فرد مورد نظر پرسیده اید؟علت دافع بودن شما چیست؟
یک مورد فقط پیش اومد که خانم فرمودند حسی از طرفشون ایجاد نمیشه نسبت به من
اشتباه می کنید!
خدا میدونه
با دید مثبت به زندگی نگاه کنید!
دیگه با اینهمه تلاش بیهوده انسان به نا امیدی میرسه
من الان حدود 5 سال هست درگیر این موضوع هستم
شاید بیش از 100 بار اقدام کردم اما نشده
ناامیدی دسیسه شیطان است!
البته که همین هست
اما دیگه واقعا بعضی وقتا انسان به انتها میرسه صبرو توانش
نشاءالله شیرینی عروسیت را بخوریم داداش
توکلت به خدا باشه
تنکس
در ضمن من شرایط خوبی دارم
یعنی شغل خوب تحصیلات خوب و ظاهر مناسبی دارم
از لحاظ دینی و اعتقادی هم انسان با خدایی هستم
اما خب این هست شرایطم دیگه
در ضمن من شرایط خوبی دارم
یعنی شغل خوب تحصیلات خوب و ظاهر مناسبی دارم
از لحاظ دینی و اعتقادی هم انسان با خدایی هستم
اما خب این هست شرایطم دیگه
سلام
این که شد کلی؟
مثلا چه شغلی؟
تحصیلاتت چقدره؟
اگر خواستی بگو نخواستی مجبور نیستی!
سلام
این که شد کلی؟
مثلا چه شغلی؟
تحصیلاتت چقدره؟
اگر خواستی بگو نخواستی مجبور نیستی!
فوق لیسانس مخابرات
توی یک شرکت کار میکنم
دوستان سلام
هیچ کسی پیدا نمیشه که دقیقا مثل من فکر کنه من اصلا فکر نمیکنم بتونم با کسی زندگی کنم که توی چند مورد با هم هم فکر نباشیم
خوب توی زندگی مشکل ساز میشه
و از طرفی هم کسی نیست که هم فکر با من باشه توی همه موارد
اگر کسی باشد که دقیقا هم فکر شما باشد، شاید زندگی دچار یکنواختی شود.
تاحدی اختلاف سلیقه و ... لازم است.
این قدر سخت گیر نباشید
علی علی
الان مشکل اساسی من این هست که دیگه نیمتونم برای ازدواج اقدام کنم بخاطر همون مسائل قبلی و تجریه های تلاش های بیهوده
دوستان سلام
الان مشکل اساسی من این هست که دیگه نیمتونم برای ازدواج اقدام کنم بخاطر همون مسائل قبلی و تجریه های تلاش های بیهوده
متوجه نمی شوم که دقیقا چرا نمی توانید اقدام کنید.
اگر تجربیات گذشته ذهن شما را درگیر کرده است، قدری به خود فرصت بدهید و استراحت کنید.
بعد از مدتی افکار خود را منظم کنید و ویژگی های خود را آنگونه که هستید بنویسید و مبتنی بر همین ویژگی ها، انتظارات واقع بینانه ای تعریف کنید و مجددا اقدام کنید
علی علی
[="DarkGreen"]سلام و عرض ادب
بله منظور همون هست که شما میفرمایید
هیچ کسی پیدا نمیشه که دقیقا مثل من فکر کنه من اصلا فکر نمیکنم بتونم با کسی زندگی کنم که توی چند مورد با هم هم فکر نباشیم
خوب توی زندگی مشکل ساز میشه
و از طرفی هم کسی نیست که هم فکر با من باشه توی همه موارد
در مورد این مشکل پیشنهاد میکنم این فایل صوتی که پیوست کردم رو حتما گوش کنید.
دیگه با اینهمه تلاش بیهوده انسان به نا امیدی میرسه
من الان حدود 5 سال هست درگیر این موضوع هستم
شاید بیش از 100 بار اقدام کردم اما نشده
منظورتون از اقدام خواستگاری از طریق خانواده است؟
گاهی اوقات افراد خودشون اقداماتی انجام میدن که اگر از طریق خانواده و با تحقیق و ... انجام بشه نتیجه میده ولی چون خودشون به شخصه اقدام میکنند نتیجه مطلوبی نمی گیرند.[/]
[="DarkGreen"]7- مراسم خواستگاري در قرآن
مراسم بله برون! در مراسم بله برون، حضرت موسي آمد خانهي شعيب. شعيب گفت: من ميخواهم يك دخترم را به تو بدهم. زشت نيست آدم به پسر بگويد: دخترم را ميخواهم به تو بدهم؟ اگر داماد مثل موسي پيدا شد، دخترتان را مفت بدهيد. مفت! موسي يك جواني بود، انقلابي، تحت تعقيب، هنوز هم به پيغمبري نرسيده بود. منتهي فرعون او را شناخته بود، يك جلسهي شوراي نظامي تشكيل داد، بگيريد هركجا اعدامش كنيد. خود موسي چون يك آدم انقلابي بود، سياسي هم بود. يك عامل نفوذي در دربار فرعون داشت. آن عامل نفوذي دويد آمد گفت كه «وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدينَة ِيَسْعى» (قصص/20) بدو آمد گفت «إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُون» (قصص/20) يك شوراي نظامي تشكيل دادند «لِيَقْتُلُوك» تو را بكشند. «فَاخْرُج» فرار كن. خوب موسي منطقهي مدين آمد، كار نداريم.
بالاخره وارد خانهي شعيب شد. شعيب گفت: يكي از دخترهايم را ميخواهم به تو بدهم. اگر داماد مثل موسي بود، پدر عروس پيشنهاد ازدواج كند طوري نيست. خود عروس خوب نيست پيشنهاد كند. چون اگر خود عروس بگويد من دوست دارم زن تو شوم، پسر بگويد نه اين شكست ميخورد. پسر به دختر بگويد ميخواهم تو را بگيرم، جواب نه بشنود، پسرها پررو هستد، شكست نميخورند. دخترها نازك هستند. دختر بگويد من را بگير، كسي به او بگويد تو را نميخواهم. اين اذيت ميشود. اما پسر نه، پسر يك خرده قلدرتر است.
اينطور نيست كه حالا دو جا... البته حالا بعضي از پسرها هم مثل دخترها شدند. ميگويد اعصاب من خرد شد. پنج جا رفتم، هي او ميگويد: من ميخواهم درس بخوانم، ميخواهم درس بخوانم. گفتم: خوب چيزي نيست. چند جا رفتي ميگويند: نميدهيم. گفت: بيست جا! گفتم: خوب برو تا پنجاهم!
من خودم پنجاه مورد خواستگاري رفتم كسي زن من نشد. (خنده حضار) پنجاه و يكمي قبول كرد.
حالا نميدانم پشيمان شده يا نشده. چه اشكالي دارد؟ حالا يك كسي ميگويد نه، نه كه نه! جاي ديگر. مشكلي ندارد. انسان نبايد به چهار نفر كه گفتند نه، عصباني شود. اگر داماد مثل موسي بود پيشنهاد از طرف پدر دختر مانعي ندارد.
منبع[/]
[=Times New Roman] [="2 Koodak"]با سلام و احترام خدمت شما
[=Times New Roman] [="2 Koodak"]در مورد حساسیت و وسواس در ازدواج گفتنی است بعضی افراد از بس خواستگاری می روند و یا اگر دختر باشند از بس خواستگار برایشان می آید کم کم دچار حالتی می شوند که نمی توانند انتخاب کنند. شاید با آدم های مشکل پسند مواجه شده باشید بعضی وقت ها با این آدم ها اگر برای خرید به جایی بروید نمی توانند شیء مورد علاقه را انتخاب کنند چون روی هر جنسی که می بینند یک عیبی می گذارند. یکی رنگش، یکی فرمش، یکی مدلش و... از نظر آنها ایراد دارد. این افراد بعد هم که چیزی را می خرند هنوز در حال تردید هستند و مانده اند که آیا چیزی که خریدم خوب است یا نه؟!
[=Times New Roman] [="2 Koodak"]در ازدواج نیز مشکل پسندی کم کم حالت وسواس به خود می گیرد تا جایی که ریزه کاری های طرف مقابل هم ممکن است در انتخاب دخیل باشد. بطور مثال رنگ لباس شب خواستگاری، مدل کفش خواستگار و...[=Times New Roman] [="2 Koodak"]منظور از گرفتار شدن در این دام وسواس گرفتار نشدن در این وضعیت است که برای این افراد اگر بهترین و زیباترین همسر دنیا را برای آنها بیاورید بازهم از آن عیب گرفته و قانع نمی شوند.[=Times New Roman] [="2 Koodak"]پس بهتر است جوان به دور از حساسیت اگر احساس کرد موردی تا حدود زیادی برای زندگی با او مناسب است و عیب های کوچک و قابل اصلاح دارد ازدواج کند.[=Times New Roman] [="2 Koodak"]موفق و پیروز باشید.[=Times New Roman] [="2 Koodak"]
[=Times New Roman]
سلام. چرا اینقد سخت میگیرین :Gig: چهارتا جا رفتین نشده دیگه کلا قید ازدواج رو زدین.دوباره برین جلو چن بار دیگه برین تا بشه ... دعا و ورد همین انرژی های منفی هست ک ب خودتون میدین اینا رو از خودتون دور کنین ب راحتی میتونین انسان مورد علاقه تونو پیدا کنین ... موفق باشین
[=2 Koodak]با سلام و احترام خدمت شما
[=2 Koodak]در مورد حساسیت و وسواس در ازدواج گفتنی است بعضی افراد از بس خواستگاری می روند و یا اگر دختر باشند از بس خواستگار برایشان می آید کم کم دچار حالتی می شوند که نمی توانند انتخاب کنند. شاید با آدم های مشکل پسند مواجه شده باشید بعضی وقت ها با این آدم ها اگر برای خرید به جایی بروید نمی توانند شیء مورد علاقه را انتخاب کنند چون روی هر جنسی که می بینند یک عیبی می گذارند. یکی رنگش، یکی فرمش، یکی مدلش و... از نظر آنها ایراد دارد. این افراد بعد هم که چیزی را می خرند هنوز در حال تردید هستند و مانده اند که آیا چیزی که خریدم خوب است یا نه؟!
[=2 Koodak]در ازدواج نیز مشکل پسندی کم کم حالت وسواس به خود می گیرد تا جایی که ریزه کاری های طرف مقابل هم ممکن است در انتخاب دخیل باشد. بطور مثال رنگ لباس شب خواستگاری، مدل کفش خواستگار و...[=2 Koodak]منظور از گرفتار شدن در این دام وسواس گرفتار نشدن در این وضعیت است که برای این افراد اگر بهترین و زیباترین همسر دنیا را برای آنها بیاورید بازهم از آن عیب گرفته و قانع نمی شوند.[=2 Koodak]پس بهتر است جوان به دور از حساسیت اگر احساس کرد موردی تا حدود زیادی برای زندگی با او مناسب است و عیب های کوچک و قابل اصلاح دارد ازدواج کند.[=2 Koodak]موفق و پیروز باشید.
واقعا همین مورد که میفرمایید برام پیش اومده و نمیتونم حلش کنم
[="Tahoma"][="Navy"]من واقعا نمیدونم چه اتفاقی برام افتاده انگار مسئله ازدواج من تلسم شده و من هرکار که میکنم نمیتونم همسر مورد علاقمو پیدا کنمو ازدواج کنم ؟
ممکنه خدا نخواهد که من ازدواج کنم؟
دعایی چیزی هست که در این مورد داشته باشیم . من واقعا دیگه نمیدونم باید چیکار کنم ؟
لطفا منو راهنمایی کنید . من شرایطم خوب هست اما خب هیچوقت نمیتونم ازدواج کنم اکثرا اون طرف ایده ال نیست. و با هرکی اشنا میشم خیلی تفاوت ها میبینم در اخلاق و رفتار .بعد مدت ها هم یکیو ببینمو ازش خوشم بیاد بعد از اشنایی اون دیگه منو نمیخواد . فکر میکنم خدا نمیخواد من ازدواج کنمو باید کاملا منصرف بشم از ازدواج . درست میگم ؟
هر وقت هم که با یکی برای ازدواج آشنا میشم قبل از آشنایی میدونم که این هم نمیشه . واقعا دیگه خستم از خدا هم نا امید شدم.خیلی دعا کردم اما دیگه الان احساس میکنم هیچوقت نمیتونم ازدواج کنم.
سلام
از دیگران بپرسید شما چطور فردی هستید بعد بر اساس برآیند قضاوت دیگران یکی شبیه به خودتان پیدا کنید
یا علیم[/]
[="Arial Black"][="Navy"]سلام
تا حدودی درسته
ولی در عوضش پسر هم تلاش نکرده به جایگاهی برسد که در شأن یک دختر خانم باشد
نه دنبال کار می رود
نه دنبال زندگی جمع کردن است
رفیق بازی می کند وغیره.......
البته بعضی ها همه این طور نیستند
[="Tahoma"][="Navy"]سلام علیکم.
مشکل شما یک چیز است، دوری از خانواده.
اینکه خود را بزرگتر از بزرگترهای خود میدانید.
از طریق مادرتان اقدام کنید، چشم بسته ازدواج کنید. همین!
موفق باشید.[/]
فک کنم الان وقتشه دخترا نازشون رو بزارند کنار بی پرده.
سلام
یک تز فکری هست که می گوید:
دخترانی که نجیب هستند وپاکدامن و خواستار تشکیل زدگی و آرزوی مادر شدن را دارند چوب آن کسانی را می خورند که قاطبه جامعه آنها را واقعا پر توقع می نامند!
ته دل هر دختری را نگاه کنی می گوید خواستگاری بیاید که درست باشد.چرا بعضی پسرها فکر می کنند یک دختر باید با هر شرایطی که آنها می گویند به خانه شان بروند و جیگشان در نیاید!
من موافقم آن پسرانی هستم که با تمام وجود وقتشان را تلف نکردند و سر کار رفتند و با پر زحمت ترین کار نیز سرشان بالاست!ولی باید به آنها کمک کرد..........
[="Arial Black"][="Navy"]ته دل هر دختری را نگاه کنی می گوید خواستگاری بیاید که درست باشد.چرا بعضی پسرها فکر می کنند یک دختر باید با هر شرایطی که آنها می گویند به خانه شان بروند و جیگشان در نیاید!
بیخیال این بحث تمومی نداره[/]
سلام علیکم.مشکل شما یک چیز است، دوری از خانواده.
اینکه خود را بزرگتر از بزرگترهای خود میدانید.
از طریق مادرتان اقدام کنید، چشم بسته ازدواج کنید. همین!
موفق باشید.
ببخشید اما من هرجا شنیدم میگن با چشم باز ازدواج کنید شما چطور میگی چشم بسته ازدواج کنم ؟
[="Tahoma"][="Navy"]شما دچار وسواس شده اید... به مادر خود بگویید حتما نیاز به ازدواج دارید، هر موردی که او انتخاب کرد.... او یک مورد برای شما انتخاب خواهد کرد، و سپس به خواستگاری خواهید رفت... بعد میگویند بگذارید عروس و داماد با هم تنها باشند... هرچه خواستید صراحتا از عروس بپرسید... مثلا بگویید من بچه اصلا نمی خواهم، او میگوید باشد، هر وقت خواستی و ... ولی وسواسی نباشید... مطمئنا مادرتان یک گزینه درجه یک برای شما انتخاب خواهد کرد... اجتهاد نکنید.. اگر دیدید بازهم نمیپسندید، به مشاور حضوری خانواده مراجعه کنید.[/]
[=Arial Black] این ها همان حرفایی هستن خاله زنکی و قدیمی که الان پسرا ودختراروبه هم دشمن کرده و بدبین
بیخیال این بحث تمومی نداره
سلام
ما هم نتظریم حرف درست نه خاله زنکی را از شما بشنویم
پس بسم الله!
[="Arial Black"][="Navy"]سلام
ما هم نتظریم حرف درست نه خاله زنکی را از شما بشنویم
پس بسم الله!