با مرد دروغگو و بسیار لجباز چگونه باید رفتار کرد؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با مرد دروغگو و بسیار لجباز چگونه باید رفتار کرد؟

همسرمن به راحتی به همه دروغ میگه و این دروغو این قدر طبیعی جلوه می ده که کسی باورش نمیشه. مخصوصا که ظاهری موجه دارد و مذهبي است و در جامعه از جایگاه خوبی برخورداره.

بعد ازدواج بهم گفت سیگار میکشه ، البته تعداد کم ،در حالی که من از سیگار متنفر بودم و ازم خواست که بتونه پیشم و عادی این کارو کنه و نذاشتم و ازش قول گرفتم که دیگه این کارو نکنه. اما بعد مدتی متوجه شدم که کشیده و زیر قولش زده . به روش نیاوردم تا 2 سالی از ازدواجمون گذشت و به خونه خودمون اومدم.
در حالی که روابطمون خوب بود تو گوشیش مکالماتش با دوستشو خوندم که در مورد تریاک کشیدن و درست کردن خونه خالی براش بود. به پدرمادرش گفتم و اونها هم گفتن قسم خورده و تریاک نکشیدده و در مورد سیگارهم یه فکری می کنیم. ولی الان که یک ماه می گذره هیچکاری نکردن جز این که اونروز به شوهرم زنگ زدن و شوهرم منو مقصر می دونه و با من لج کرده. من به اونا گفتم شوهرم نفهمه من بهتون زنگزدم که اساسی مشکلو حل کنیم ولی بدتر شد. حالا هرچی میگه باور نمی کنم. این در حالیه که منو دروغگو و خیانت کار میدونه و همه چیرو کتمان میکنه.
در مورد تریاک که به یقین رسیدم اما نمیدونم چجوری و چه زمانی مصرف می کنه. حالام میگه اگر میخوای ترک کنم بزار توخونه بکشم تا بیرون.و سکوت من تو این دو سال براش فایده نداشته. مخصوصا که دوقلو هست و زن برادرش این اجازه رو داده. این دو روی هم خیلی تاثیر می گذارند.ولی من حس می کنم اجازه دادن تاثیری نداره. به من میگه چون به پدرش گفتم لج کرده و سیگارو تا 40سال دیگم کنار نمیذاره وحاضره تا طلاق پیش بره.بشدت بچه، تندخو و لج بازه.
با توجه به دروغاش نمی تونم خوبیشو از بدیش تفکیک کنم. اگر حرصش دربیاد تا خالی نکنه خوب نمیشه و دوس داره آزارم بده. پیش بقیه به جز خونوادش باهام خوبه. چندروزه باهاش مهربونم تا بزاره کنار ولی دل نگرانی اصلی من برای چیزای دیگست و این که اگرم گذاشت کنار تا یه دعوا کنیم برای در آوردن حرص من دوباره شروع کنه. همش فکر می کنم شکست عشقی خوردم باتوجه به این که عرض یک هفته با فشار از سمت اونها ازدواج کردم.
من دانشجوی ارشد در دانشگاه سراسری هستم.خواهش می کنم راهنمائیم کنید.ممنون

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

ایشتار;576810 نوشت:
همسرمن به راحتی به همه دروغ میگه و این دروغو این قدر طبیعی جلوه می ده که کسی باورش نمیشه. مخصوصا که ظاهری موجه دارد و مذهبي است و در جامعه از جایگاه خوبی برخورداره.

بعد ازدواج بهم گفت سیگار میکشه ، البته تعداد کم ،در حالی که من از سیگار متنفر بودم و ازم خواست که بتونه پیشم و عادی این کارو کنه و نذاشتم و ازش قول گرفتم که دیگه این کارو نکنه. اما بعد مدتی متوجه شدم که کشیده و زیر قولش زده . به روش نیاوردم تا 2 سالی از ازدواجمون گذشت و به خونه خودمون اومدم.
در حالی که روابطمون خوب بود تو گوشیش مکالماتش با دوستشو خوندم که در مورد تریاک کشیدن و درست کردن خونه خالی براش بود. به پدرمادرش گفتم و اونها هم گفتن قسم خورده و تریاک نکشیدده و در مورد سیگارهم یه فکری می کنیم. ولی الان که یک ماه می گذره هیچکاری نکردن جز این که اونروز به شوهرم زنگ زدن و شوهرم منو مقصر می دونه و با من لج کرده. من به اونا گفتم شوهرم نفهمه من بهتون زنگزدم که اساسی مشکلو حل کنیم ولی بدتر شد. حالا هرچی میگه باور نمی کنم. این در حالیه که منو دروغگو و خیانت کار میدونه و همه چیرو کتمان میکنه.
در مورد تریاک که به یقین رسیدم اما نمیدونم چجوری و چه زمانی مصرف می کنه. حالام میگه اگر میخوای ترک کنم بزار توخونه بکشم تا بیرون.و سکوت من تو این دو سال براش فایده نداشته. مخصوصا که دوقلو هست و زن برادرش این اجازه رو داده. این دو روی هم خیلی تاثیر می گذارند.ولی من حس می کنم اجازه دادن تاثیری نداره. به من میگه چون به پدرش گفتم لج کرده و سیگارو تا 40سال دیگم کنار نمیذاره وحاضره تا طلاق پیش بره.بشدت بچه، تندخو و لج بازه.
با توجه به دروغاش نمی تونم خوبیشو از بدیش تفکیک کنم. اگر حرصش دربیاد تا خالی نکنه خوب نمیشه و دوس داره آزارم بده. پیش بقیه به جز خونوادش باهام خوبه. چندروزه باهاش مهربونم تا بزاره کنار ولی دل نگرانی اصلی من برای چیزای دیگست و این که اگرم گذاشت کنار تا یه دعوا کنیم برای در آوردن حرص من دوباره شروع کنه. همش فکر می کنم شکست عشقی خوردم باتوجه به این که عرض یک هفته با فشار از سمت اونها ازدواج کردم.
من دانشجوی ارشد در دانشگاه سراسری هستم.خواهش می کنم راهنمائیم کنید.ممنون

بسمه تعالی
با سلام و تحیت خدمت جنابعالی
ضمن عرض خوش آمد لطفا به مطالب زیر توجه بفرمایید؛

با توجه به توصیف شما از همسر، اینگونه به نظر می رسد که وی فردی مضطرب هستند که حرمت خود (عزت نفس) پائینی دارند و یکی از علتهای اساسی اینگونه رفتارها نیز ناشی از فقدان خودارزشمندی ایشان است. از اینرو در مواردی سعی می کنند این ضعف درونی را با رفتارهای موجه پوشش دهند و در مواردی هم رفتارهای تخریبگرانه رو می آورند. بنابراین آنچه که لازم است مبنای تعامل شما قرار گیرد درک شرایط ایشان و کمک برای رسیدن به سطح قابل قبولی از حرمت خود و خودارزشمندی ایشان است. گره کار را فقدان حرمت خود ایشان بدانید نه رفتارهای سطحی وی.
عبور از از این مرحله مستلزم گذشت زمان، بردباری و شکیبایی است. تمرکز بر نقاط قوت ایشان، مسیر را برای شما هموارتر خواهد نمود.
هر چند مصرف تفننی و یا از روی اعتیاد باید تمیز داده شود و در نوع تعامل پیشنهادی موثر است اما سعی کنید در عین حالی که رفتار شما با ایشان محترمانه است در اجابت خواسته های غیرموجه ایشان همکاری نشان ندهید.
با شرایطی که با آن مواجه هستید و با توجه به فاکتورهای متعدد و تاثر گذار بر سطح روابط شما، تاکید می شود مراجعه حضوری به مشاور خانواده را به اتفاق همسرتان دنبال کنید. در ابتدا مبنای مشاوره را نکاتی چون پرخاشگری، لجاجت و...قرار دهید و نه مصرف مواد مخدر، تا رفته رفته زمینه طرح این مسئله نیز فراهم شود

موضوع قفل شده است