جزیره ی خضرا دروغ یا واقعیت (یحتمل دروغ)

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جزیره ی خضرا دروغ یا واقعیت (یحتمل دروغ)

مصادر در انتها

جزیره ی خضرا داستانی است که علامه ی مجلسی در بحارالانوار نقل فرمودند و خود این بزرگوار اذعان داشتند غیر معتبر است در کتاب مهدی موعود (ترجمه ی بحار امده) علامه ی مجلسی می گویند:

«كتابچه‏اى بدست آوردم مشتمل بر داستان مشهور جزيره‏ خضرا در درياى

سفيد! من آن را نيز ذكر مى‏كنم، زيرا مشتمل بر ذكر كسانى است كه آن حضرت

را ديده‏اند، و هم بخاطر اينكه متضمن امور غريبى است! آن را در يك باب

مستقل قرار دادم. زيرا اين داستان را در كتب معتبرى نيافتم! ناچار همان طور

كه يافته‏ام در اينجا مى‏آورم» اين داستان در يك كتابچه غير معتبرى نوشته

شده، چون علامه مجلسى بنا داشته هر چه جزئى ارتباطى با اخبار شيعه و

پيشوايان ما دارد در بحار بياورد، لذا با عدم اعتماد آن را آورده است.

و این داستانی است که مخالفینی نیز دارد:

جمعی از عالمان شیعه حکایت یاد شده را که بر وجود جزیرة خضرا به عنوان محل اقامت غالب حضرت امام زمان(ع) دلالت می کند، دارای اشکال می دانند و از آنجا که دلیل دیگری در دست نیست، وجود چنان جزیره ای را نمی پذیرند.
پیش از نقل اشکال های وارد بر این حکایت، لازم است اشاره ای به سند آن داشته باشیم. علّامه مجلسی در کتاب خود می نویسد:

رساله ای مشهور به داستان جزیره خضرا واقع در دریای سفید یافتم. چون این رساله دربردارنده یاد کسانی است که آن حضرت را دیده اند و همچنین در آن مطالب شگفت انگیزی وجود دارد، دوست دارم آن را در اینجا بیاورم. از آن جا که این رساله را در اصول (کتاب های روایی) معتبر نیافتم، برای آن بابی مستقل گشودم و آن را آن گونه که یافتم، نقل می کنم.5

وی آن گاه به نقل حکایت می پردازد. در آغاز حکایت پس از خطبة آغازین چنین آمده است:
در خزانة امیر مؤمنان و سرور اوصیا و حجت پروردگار جهانیان و امام پرهیزکاران، علی بن ابی طالب ـ درود خدا بر او باد ـ متنی به خط شیخ فاضل و دانشمند عامل، فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی ـ قدس الله روحه ـ یافتم که در آن چنین آمده بود: «... این بنده نیازمند به بخشش خداوند سبحان متعال، فضل بن یحیی بن علی طیبی امامی کوفی که خدای او را ببخشاید، چنین می گویم: ...».

فضل بن یحیی در ادامه رساله به واسطه شیخ شمس الدّین بن نجیح حلّی و شیخ جلال الدین عبدالله بن حرام حلی، حکایت جزیره خضرا را از زین الدّین علی بن فاضل مازندرانی نقل می کند.6

علامه سید جعفر مرتضی عاملی، به بررسی سند این حکایت پرداخته و اشکال ها و پرسش های متعددی را متوجه آن دانسته است که در اینجا به مهم ترین آنها اشاره می کنیم:

1. نخستین پرسش ما درباره فردی است که در ابتدای روایت می گوید: «در خزانه امیرمؤمنان... علی بن ابی طالب ـ درود خدا بر او باد ـ متنی به خط شیخِ فاضل و دانشمند عامل، فضل بن یحیی طیبی یافتم».

این شخص از نظر ما ناشناخته و اسم و نسب و خصوصیات دیگر او کاملاً مجهول است. با یک نظر اجمالی به ابتدای روایت می فهمیم که او به طور قطع مجلسی(ره) نیست؛ زیرا ایشان با صراحت فرمودند: «این داستان را از یک رساله دیگر نقل می کنم».

همان گونه که سیّد هاشم بحرانی(ره) (از معاصران مجلسی) در نقل داستان می گوید: «بعضی از بزرگان فرموده اند که این حدیث را به خط شیخ فاضل... یافته ایم»،7 این جمله هم مانند عبارت مجلسی دلالت ندارد که بحرانی مستقیماً از راوی شنیده باشد. بر فرض اینکه بپذیریم بحرانی مستقیماً از راوی شنیده است این پرسش مطرح می شود که چگونه بحرانی او را دیده و داستان را بدون واسطه از او شنیده، ولی مجلسی او را ندیده است با اینکه بحرانی و مجلسی هر دو در یک زمان می زیسته اند. دیگر اینکه به چه علت مجلسی به نقل از یک رساله متداول بسنده کرده و راجع به نویسنده و صاحب آن، تحقیق نکرده است تا حقیقت داستان را از او شفاهاً سؤال کند.

2. پرسش دوم اینکه چگونه این شخصِ «مجهول»، خط طیبی را شناخت و اطمینان یافت که آنچه را در آن رساله یافته، خطّ طیبی است. آیا خطّ طیبی آن چنان مشهور و معروف بوده که حتی این فرد مجهول الحال هم آن را شناخته است؟
شاید واقع مطلب بر این شخص مشتبه شده باشد. به این جهت که مثلاً وقتی که دیده طیّبی این داستان را روایت می کند، فکر کرده لابد کاتب آن هم اوست؛ در صورتی که بین این دو امر، ملازمه ای نیست.
3. با توجه به این نکته، ما مشاهده می کنیم که «علی بن فاضل» (کسی که در روایت به عنوان «مازندرانی» توصیف می شود و بعد خودش را در متن همین روایت، «عراقی» معرفی می کند) تلاش زیادی برای اثبات برخی از فضایل به نفع خودش دارد و این نکته از متن گفتارش با سیّد شمس الدّین، آنجا که از ملاقات با امام سخن می گوید، به روشنی معلوم می شود:

ای سرورم، من یکی از بندگان مخلص آن حضرت هستم؛ با این همه امام را ندیده ام. بعد سیّد شمس الدّین به من فرمود: چرا، تو او را دو مرتبه دیده ای... .8

و آن دو مرتبه را برایش توضیح می دهد.
علاوه بر این، همه روایت درصدد اثبات یک فضیلت بی نظیر برای اوست و آن، اینکه او خدمت کسی رسیده که دیگران نرسیده اند و همچنین درصدد اثبات عنایت و توجه امام به اوست.

پس وقتی ما این نکات را مورد توجه قرار می دهیم و بر آن، این حقیقت را بیفزاییم که هیچ یک از معاصران علی بن فاضل، او را توثیق نکرده و مورد اعتماد ندانسته اند و فقط کسانی او را قابل اعتماد دانسته اند که صدها سال پس از او زیسته اند و جالب اینکه، دلیل و مستند آنها در اعتماد به او، ظاهراً خود روایت جزیره خضرا است، نتیجه می گیریم: اطمینان به صحت آنچه او برای ما نقل می کند، امکان ندارد؛ چون احتمال می دهیم اصل قضیه و ریشه داستان، از بافته های ذهن اوست که برای رسیدن به شهرت یا برای نایل شدن به اهداف دیگری، آن را ساخته است، همچنان که در طول تاریخ، نمونه های آن را مشاهده کرده ایم.

4. از جمله نکاتی که شک و بدگمانی ما را در خصوص این راوی و داستانش افزایش می دهد این است که معاصران او مانند علامه حلی(ره) و ابن داوود که در سال 707 ق. از تألیف کتاب رجالی خود فراغت یافته بود و همچنین علمای دیگر، به طور کلی او را نادیده گرفته و هیچ کدام از آنها حتی یک کلمه درباره او سخن نگفته اند. با اینکه داستان گران بها و بی نظیر او، باید آنها را تشویق و تحریک می کرد که به داستان و راوی آن اشاره کنند؛ راوی و داستانش را بستایند و چنین داستانی را به عنوان یکی از دلایل امام و امامت قرار دهند و آن را شایسته نقل در کتاب های خود بدانند. وقتی می بینیم دانشمندان اسلامی، مطالب و داستان های کم اهمیت تری را در نوشته هایشان آورده اند، ولی این داستان را نادیده انگاشته اند، پی می بریم که شاید آن را دروغ و باطل به حساب آورده اند یا آن را نشنیده اند یا اساساً چنین داستانی در زمان آنها ساخته نشده بود!

همه این احتمالات وجود دارد و همه آنها، ما را به شک در این داستان و راوی آن فرا می خواند. شاید کسی بگوید که شخصیت های برجسته دیگری هم وجود دارند که نویسندگان معاصر آنها، نامشان را در کتاب های رجالی خود نیاورده اند و شاید نسبت به این راوی نیز همین مسئله اتفاق افتاده باشد، ولی ما با دقت متوجه می شویم که این پاسخ در حقیقت تلاش بیهوده ای است؛ زیرا این چنین شخصیت هایی اگر چه در بعضی از کتاب های رجالی مطرح نشده اند، ولی در کتاب های دیگری که در همان زمان تألیف گردیده، به قلم آمده و مطرح شده اند. یا اینکه حداقل، مورد اعتماد بودن آنها با قراین و شواهدی غیر از آنچه خود آنها راجع به خودشان گفته اند، ثابت شده است و برخلاف علی بن فاضل، یک داستان منحصر به فرد نداشته اند که کتاب های معتبر تاریخ، مانند آن را ثبت و ضبط نکرده باشند.

آری، همین که معاصران علی بن فاضل، داستان او را نادیده انگاشته اند و هیچ گونه خبری از آن نداده اند باعث برانگیخته شدن شک و بدگمانی جدّی ما نسبت به او می شود.

5. از جمله نکات جالب توجه اینکه در خود روایت به صراحت آمده است: علی بن فاضل، داستان را از شروع تا پایان، در حضور طیبی و گروهی از علمای حلّه و اطراف آن که برای زیارت شیخ آمده بودند، توضیح می دهد، حال اینکه ما هیچ فردی از این عدّه را پیدا نکردیم که داستان را بی واسطه یا دست کم با واسطه نقل کند؛ در صورتی که از آنها انتظار می رود تا آن را در شهرها و در بین مردم منتشر ساخته باشند و این داستان جالب را نُقل مجالس و محافل کنند؛ زیرا در این حکایت، جایگاه وجود امام زمان(ع) و فرزندانش در یک موضع استثنایی و پیچیده تعیین شده است.

همچنین ما انتظار داشتیم مردم گروه گروه به زیارت قهرمان این کشف عجیب نایل شوند و به او تبرک جویند و تلاش کنند داستان را مستقیماً از خودش بشنوند و در کتاب های دیگر ثبت کنند و دانشمندان هم با آوردن نام او و داستانش در کتاب های رجالی و غیررجالی خود، تبرک بجویند، ولی هیچیک از این حوادث رخ نداد و تنها فردی که آن را نقل کرده، «طیبی کوفی» است. البته این نقل هم توسط فرد ناشناس، در بین اوراقی در میان گنجینه ای از کتاب ها کشف شده است و عجیب اینکه نویسندة ناشناس داستان هم، به خاطر خطّ معروف و مشهورش، توسط این مرد ناشناس، شناخته و کشف شده است.9

گفتنی است، پرسش ها و اشکال های یادشده از سوی کسانی دیگر نیز مطرح شده است.10

چنان که ملاحظه شد، مهم ترین پرسش و اشکالی که علامه سیدجعفر مرتضی عاملی دربارة سند حکایت جزیرة خضرا مطرح می کند، مربوط به شخصی است که رسالة مشهور به «داستان جزیره خضرا» را در خزانه امیرمؤمنان علی(ع) یافته است. ایشان تصریح می کند که «این شخص از نظر ما ناشناخته و اسم و نسب و خصوصیات دیگر او کاملاً مجهول است». در پاسخ این پرسش و اشکال باید گفت که شیخ شهید قاضی نورالله شوشتری (شهید 1019 ق.) در کتاب «مجالس المؤمنین» تصریح کرده است که یابندة این رساله شهید اول بوده است و این جمله آغاز حکایت که «متنی به خطّ شیخ فاضل و دانشمند عامل، فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی یافتم» از آن شهید بزرگوار است.11

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی پس از بیان مطلب یاد شده، در پاسخ کسانی که به سند حکایت جزیرة خضرا اشکال می کنند، می نویسد:

بعد از آنکه دانستیم یابنده رساله در خزانه [امیرمؤمنان] و کسی که از آن نسخه برداری کرده، شهید اول بوده است که خود نزدیک به زمان فضل بن یحیی و آشنا به خط او بوده و او را به فضل و علم و عمل توصیف کرده است. و بعد از آنکه [دانستیم] فضل بن یحیی، شیخ زین الدین علی بن فاضل را به پرهیزکاری و صلاح توصیف کرده است و این خبر را به واسطة دو عالم فاضل شنیده است، قول به جعلی بودن این خبر و استناد آن به دشمنان و... سخنی بدون علم است.12

با توجه به مطالب یاد شده، اظهارنظر صریح و قطعی در مورد درستی یا نادرستی حکایت جزیرة خضرا مشکل به نظر می رسد و بهتر است به جای مخالفت یا موافقت بی چون و چرا با این حکایت، علم آن را به خدا بسپاریم و چنان که پیش از این یادآور شده ایم، بیشتر به دنبال شناخت وظایف قطعی خود در برابر امام زمان(ع) و عمل به آنها باشیم؛ زیرا دانستن یا ندانستن محل اقامت امام عصر(ع) و وجود داشتن یا وجود نداشتن محلی به نام جزیرة خضرا، هیچ تأثیری در معرفت ما نسبت به امام زمان و نزدیکی با آن حضرت ندارد.13

پی نوشت :


5. بحار الأنوار، ج 52، ص 159.
6. همان.
7. سید هاشم بحرانی، تبصرة الولی، ص 243.
8. بحار الأنوار، ج 52، ص 172.
9. دراسة فی علامات الظهور و الجزیرة الخضراء، صص 198 ـ 195، ترجمه به نقل از: ابوالفضل طریقه دار، جزیره خضرا، افسانه یا واقعیت؟!، صص 119 ـ 115.
10. ر.ک: محمدتقی شوشتری، الأخبار الدخیله، تصحیح: علی اکبر غفاری، ج 1، ص 146.
11. سید نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ج 1، صص 78 و 79.
12. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر(ع)، ج 3، ص 426.
13. برای مطالعه بیشتر در موضوع جزیره خضرا، ر.ک: بحار الأنوار، ج 52، صص 174 ـ 159؛ نجم الثاقب، صص 410 ـ 391؛ منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشرعلیه السلام، ج 3، صص431 ـ 422؛ جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا؛ جزیره خضرا، افسانه یا واقعیت؟!؛ غلامرضا نظری، جزیره خضرا تحریفی در تاریخ شیعه.


با سلام

متن اين داستان در بحارالانوار, جلد 52 ص 159 تا 180آمده است و خود علامه مجلسي هنگام نقل اين ماجرا به اين نكته هم اشاره مي كنند «لم اظفر به في الاُصول المعتبرة»، (1).اين حكايت را در كتابهاي مورد اعتماد و معتبر نيافتيم.

مرحوم آيت اللّه خويي نيز اين روايت را غير معتبر مي داند و آيت ‏الله شعراني مي‏گويد: حكايت جزيره خضراء جعلي است و هيچ شكي در جعلي بودن آن نيست، (2).
علامه حسن ‏زاده آملي مي‏گويد: اين داستان ساختگي است و در ساختگي بودن آن هيچ شكي نيست و اصل قضيه چنين است كه مردي از مشرق به مغرب رفته است و حاكم آن ديار مهدي فاطمي بود و پس از او فرزندان او بودند و نام يكي از سرزمينهاي آنان جزيره خضراء بود اين مسافر پس از بازگشت حكايت دولت اولاد مهدي فاطمي را نقل كرده است. بعدها مردم به خاطر تشابه اسمي او را امام زمان پنداشته ‏اند. و حقيقت آن مسافرت به اين صورت تحريف شده است، (3).

يكي از دلايل ساختگي بودن اين داستان، اين است كه مي‏گويد: اين قرآن كه در دست مردم است، تحريف شده است. در حالي كه قرآن تحريف نشده است و علماي شيعه و سني به تحريف قرآن معتقد نيستند. قرآني كه همين الآن در دست مسلمانان است، همان است كه بر پيامبر اكرم(ص) نازل شده است.

اكثر علماي طراز اول شيعه درعصر حاضر و گذشته اين روايت را صحيح ندانسته اند.عالماني هم چون علامه محمد تقي شوشتري , سيد محمد صدر, ابراهيم اميني , ,استاد محمد باقر بهبودي , شيخ آغاز بزرگ تهراني , شهيد قاضي طباطبايي و علامه جعفر مرتضي عاملي بر اين داستان نقد و اشكال كرده و آن را صحيح و معتبر نمي دانند.

براي مطالعه بيشتر ر.ك: جزيره خضراء، افسانه يا واقعيت؟، سيد جعفر مرتضي عاملي، ترجمه: محمد سپهري.

پي نوشتها:
1.بحارالانوار، ج 52، ص 159.

2. جزيره خضراء افسانه يا واقعيت به نقل از هشت رساله‏ ي عربي آيت ‏الله حسن ‏زاده.

3. جزيره خضراء افسانه يا واقعيت، به نقل از هزار و يك نكته، نكته 990.

موضوع قفل شده است