حضرت علی (ع) و زندانیان سیاسی

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حضرت علی (ع) و زندانیان سیاسی

بنده به با توجه به مطالعات ناچیزی داشتم تا کنون در منابع ندیده ام که زمان حکومت حضرت امیر (ع) فردی به عنوان زندانی سیاسی و قبیل آن وجود داشته باشد.

اگر از دوستان کسی مطالعاتی دارند و یا مشاهده نموده اند لطفا اشاره ای بدان ها بکنند

[=Verdana]با سلام

حجت الاسلام سروش محلاتی محقق فقه سیاسی در حوزه علمیه قم در نوشتاری به بررسی “زندان و زندانی” در دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (ع) پرداخته است که متن کامل این نوشتار را از نظر می گذرانید: [=Verdana]

[=Verdana]در زندان امیرالمؤمنین، شکنجه وجود نداشت به این معنی که زندانی برای اقرار کردن تحت فشار قرار نمی‌گرفت و حضرت دستور داده بود اگر کوچک‌ترین تهدیدی نسبت به افراد زندانی وجود داشته باشد، اعترافات آن‌ها قابل استناد نبوده، و نمی‌توان آن‌ها را مجازات کرد، دستور حضرت چنین بود “من أقرّ عند تجرید او تخویف او حبس او تهدیدفلا حد علیه”(کافی، ج۷، ص۲۶۰)
[=Verdana] در فرمانی حضرت اقرار در ۴ مورد را بی‌اثر شمردند: “اقرار کسی که لباس از تنش برون می‌آورند و به او اهانت می‌کنند، اقرار کسی که در حال ترساندن اعتراف می‌کند، اقرار کسی که در زندان محبوس است، اقرار کسی که تهدید شده است”.:Sham:
[=Verdana]

[=Verdana]اینک به زندان امیر المؤمنین وارد می‌شویم تا پشت صحنه‌ی نمایشگاه کرامت را تماشا کنیم و قضاوت کنیم که آیا در دولت علوی بین ظاهر و باطن،و شعار و عمل فرقی بوده است؟
[=Verdana]* * *
[=Verdana]۱ـ بنای زندان
[=Verdana]در منابع مختلف حدیث و تاریخ، ثبت شده است که امیر المؤمنین برای اولین بار، ساختمانی به عنوان زندان بنا کرد.

[=Verdana]سیوطی گفته است که پیش از آن، خلفا، زندانیان را در چاه، حبس می‌کردند، مقصود از چاه، زیر زمین‌های تاریک و وحشتناک با ورودی‌های بسیار تنگ و باریک بوده است.(التراتیب الاداریه، ج۱، ص۲۹۷)، با این حساب، ساختن زندان را یکی از اقدامات افتخارآفرین حضرت باید دانست که در شیوه‌ی در بند نگهداشتن محکومین، تحولی به وجود آورده و زجر و شکنجه حبس در سیاه چال را از بین برد.
[=Verdana]۲ـ بندهای زندان
[=Verdana]در زندان امیر المؤمنین، گروه‌های مختلفی از مجرمان، حبس بودند، اهمّ این موارد عبارتند از:
[=Verdana]۱ـ اشرار، اراذل و اوباش هر محل: کان علی(ع) اذا کافی القبیلة او القوم الرجل الاعر حبسه(ابی یوسف، الخراج، ص۱۵۰)
[=Verdana]۲ـ اختلاس و دزدی: ان امیرالمؤمنین اتی برجل اختلس درة من اذن جاریة فقال: هذه الدغارة المعلنه، فضر به و حبسه(کافی، ج۷، ص۲۶۶)
[=Verdana]۳ـ خیانت در اموال مردم: کان علی(ع) لا یحبس فی السجن الاثلاثة: الغاصب، و من اکل مال الیتیم ظلماً و من أتمن علی امانة فذهب بها.(رسائل، ج۱۸، ص۱۸۱)

۴ـ عالمان فاسق و پزشکان بی‌سواد و ورشکستگان: قال علی(ع) یجب علی الامام ان یحبس الفساق من العلماء، و الجهال من الاطباء و المفالیس من الاکیراء(من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۰)
۵ـ گواهی به دروغ: انه(ع) کان اذا اخذ شاهد زور،… طیف به ثم حبسه ایاماً ثم یخلّی سبیله(وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۲۴۴)
۶ـ امتناع از ادای حقوق همسر: قال علی(ع): یجبر الرجل علی النفقة علی امرأته فان لم یفعل حبس(مستدرک، ج۱۵، ص۱۵۷)
۷ـ زنان مرتد: انّ علیاً(ع) قال: اذا ارتدت المرأة عن الاسلام لم قتل ولکن تحبس دائماً(من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۹۰)
۸ـ کارگزاران خائن:
ـ ابن هرمه که در اهواز، ناظر بازار بود.(نهج السعادة، ج۴، ص۳۴)
ـ منذربن جارود، کارگزار در فارس و اختلاس از بیت المال.(ابن ابی الحدید، ج۱۸، ص۵۴)
ـ زید بن حجیه، فرماندار و دزدی از بیت المال.(ابن ابی الحدید، ج۴، ص۸۳)
ـ مصقلة بن هبیره، فرماندار محلی در فارس و سوءاستفاده.(همان، ص۱۴۵)
ـ مسیب، فرماندار نظامی نالایق.(نهج السعاده، ج۲، ص۵۷۷)

۹ـ دستیاران قاتل: مثل کسی که دیگری را نگهدارد تا قاتل او را به قتل برساند.(کافی،ج۷، ص۲۸۷)
۱۰ـ اسیرانی که در شورش‌های مسلحانه‌ی اهل بغی دستگیر می‌شوند.(مستدرک،ج۱۱، ص۵۷)
علاوه براین موارد، موارد نادر دیگری هم دیده می‌شود که حضرت دستور حبس داده اند، مثلاً نجاشی شاعر که در ماه رمضان شرب خمر کرده بوده، یک شب در زندان بود(کافی، ج۷، ص ۲۱۶) و یا زنی که با اصرار و اقرار خود به زنای محصنه،چون حامله بود تا وضع حمل و اجرای حد، زندانی گردید.(فقیه، ج۴، ص۲۰)

در ایلاء هم شوهری که قسم می‌خورد از همسر خود کناره‌گیری کند، اگر حاضر به طلاق و یا برگشت به زندگی نباشد، زندانی می‌شود تا طلاق دهد.(کافی، ج۶، ص۱۳۳)
۳ـ حقوق زندانیان
حضرت دستور می‌داد که با تعهد اولیاء زندانیان، آن‌ها را روزهای جمعه آزاد کنند تا در مراسم نماز جمعه حاضر شوند.(جامع احادیث الشیعه، ج۶، ص۶۸) حضرت در نامه به رفاعه درباره‌ی ابن هرمه که زندانی بود، نوشتند که هر کس برای او خوردنی یا پوشیدنی یا لوازم دیگر می‌آورد، در اختیار او بگذار(دعائم الاسلام، ج۲، ص۵۳۲)، حبس‌های موقّت بیش از یک هفته به طول نمی‌انجامید و در پایان هفته، اگر فردی استحقاق اجرای حد داشت، حد درباره‌ی او اجرا می‌شد، و الا آزاد می‌شد(مستدرک، ج۱۸، ص۳۶)،

زندانیان، بر حسب شرایط خاص خود، از امکانات رفاهی و بهداشتی و درمانی برخوردار بودند، مثلاً یک سیاه حبشی در مدینه با مشک به مردم آب می‌داد، ولی انگشتان یک دستش قطع شده بود، فردی از او پرسید؛ چه شده؟

وی پاسخ داد: قطعنی خیر الناس، دستم را بهترین خلق خدا، قطع کرده است، ۸ نفری بودیم که دزدی کردیم ودر نزد حضرت اقرار کردیم،

حضرت پرسید: آیا می‌دانستید که دزدی حرام است؟ گفتیم: آری، حضرت دستور داد که دستمان را قطع کنند، ولی بعد از آن ما را در خانه‌ای نگه‌داری کردند و با روغن حیوانی و عسل، از ما پذیرائی کردند تا زخم دستمان بهبود پیدا کرد، و سپس با احترام ما را آزاد کردند و لباس مناسبی به ما هدیه دادند. سپس امام به ما فرمود: ان تتوبوا و تصلحوا فهو خیر لکم یلحقکم‌الله بأیدیکم الی الجنة و ان لاتفعلوا یلحقکم‌الله بأیدیکم فی النار(کافی، ج۷، ص۲۶۴) نمونه دیگر خوش رفتاری با زندانیان، سفارشات حضرت درباره‌ی ابن ملجم مرادی است.

۴ـ زندانی متهمّان
یکی از تفاوت‌های زندان امیر المؤمنین با زندان‌های دیگر این است که در این زندان” مجرمان”، کیفر و عقوبت خود را تحمّل می‌کنند، یعنی کسانی که جرمشان به اثبات رسیده است، ولی حضرت اجازه‌ی زندانی کردن “افراد متهم” را نمی‌داد.
تنها استثنائی که در این باره وجود داشت، فردی است که متهم به جنایت آدم کشی و قتل باشد، که او را تا روشن شدن مسأله، حبس می‌کنند، دستور حضرت این بود که: لاحبس فی تهمة الّا فی دم(مستدرک، ج۱۷، ص۴۰۳) و چون زندانی بودن نوعی کیفر و مجازات است لذا تا جرمی به اثبات نرسیده باشد، نمی‌توان کسی را مجازات کرد، تعبیر فقها، مانند شیخ طوسی این است: ان الحبس عذاب.(مبسوط، ج۸، ص۹۱)
۵ـ زندانیان سیاسی
در دولت علوی، زندانی سیاسی، دیده نمی‌شود، این بدان معنا نیست که در حکومت حضرت، کسی مرتکب جرم سیاسی علیه حکومت نمی‌شد، بلکه به عکس، در آن دوره به دلیل فتنه خوارج، شورش طلحه و زبیر، و شرارت‌های معاویه، اوضاع جامعه از نظر سیاسی بسیار ملتهب بود، به خصوص که چون خوارج و اصحاب جمل، از میان یاران حضرت انشعاب پیدا کردند و با تبلیغات گمراه‌کننده‌ی ضدِ حضرت، عضو گیری می‌کردند، ارتکاب جرائم علیه حکومت فراوان اتفاق می‌افتاد، این گروه‌ها، پس از شورش مسلحانه، با مقابله‌ی حضرت و جنگ رو به رو شدند، ولی قبل از آن، زندانی نداشتند در حالی که برخی از آن‌ها به حضرت دشنام می‌دادند، برخی دیگر به نشر اکاذیب و تشویش اذهان می‌پرداختند، برخی هم تجمعات علیه حکومت تشکیل می‌دادند و….
شگفت آور است که در آن شرائط حادّ امنیتی و سیاسی، حتی نام “چند نفر” که زندانی شده باشند، دیده نمی‌شود! در حالی که مخالفان، افراد سرشناسی بودند و حبس آن‌ها در تاریخ ثبت می‌شد، و شگفت آورتر آنکه در همان اوضاع، افراد متعددی از مسئولان دولتی به دلیل تخلفات خود، در زندان بودند!
کثیر حضرمی، می‌گوید در مسجد کوفه، گروهی علیه امیرالمؤمنین صحبت می‌کردند و یکی از آن‌ها قسم خورد که حضرت را خواهد کشت، من او را گرفتم وخدمت حضرت آوردم،
حضرت فرمود: آزادش کن! توقع‌داری که قبل از اقدام به قتل، او را بکشم! گفتم: به شما اهانت می‌کرد! فرمود: تو هم به او اهانت کن یا رهایش کن.(مبسوط سرخسی، ج۱۰، ص۱۲۵)

حکومت‌ها معمولاً، مخالفان را پیش از اقدام علیه حکومت دستگیر می‌کنند، تا فرصت اقدامات ضد حکومتی را از آنان بگیرند، ولی امیرالمؤمنین شیوه‌ی دیگری داشت، مثلاً خرّیت بن راشد، سر به عصیان برداشت و خروج کرد، برخی اصحاب اصرار داشتند که حضرت او را دستگیر کند و حتی در این باره به حضرت اعتراض کردند، ولی پاسخ حضرت این بود که تا جنایتی اتفاق نیفتاده نمی‌توان کسی را زندانی کرد، و الّا باید زندان را از متهمان پر کنیم: انا لو فعلنا هذا لکل من نتهمّه من الناس ملأنا السجون منهم (الغارات، ج۱، ص۳۳۵)
سیره‌ی امیرالمؤمنین چنان بود که در جریان جنگ جمل، اسیران را به پشت میدان جنگ فرستاد و آن‌ها را که دست به شورش مسلحانه زده بودند، زندانی کرد، ولی با پایان جنگ، آن‌ها را آزاد کرد، لذا فقها درباره‌ی همین مجرمان هم فتوی داده‌اند که زندانی شدن آن‌ها در مدّت جنگ و برای آن است که به دشمن نپیوندند، ولی پس از آن آزاد می‌شوند.(شهید، الدروس، ج۲، ص۴۳)
۶ـ شکنجه برای گرفتن اعتراف
در زندان امیرالمؤمنین، شکنجه وجود نداشت به این معنی که زندانی برای اقرار کردن تحت فشار قرار نمی‌گرفت و حضرت دستور داده بود اگر کوچک‌ترین تهدیدی نسبت به افراد زندانی وجود داشته باشد، اعترافات آن‌ها قابل استناد نبوده، و نمی‌توان آن‌ها را مجازات کرد،
دستور حضرت چنین بودمن أقرّ عند تجرید او تخویف او حبس او تهدیدفلا حد علیه”(کافی، ج۷، ص۲۶۰) در فرمانی حضرت اقرار در ۴ مورد را بی‌اثر شمردند: “اقرار کسی که لباس از تنش برون می‌آورند و به او اهانت می‌کنند، اقرار کسی که در حال ترساندن اعتراف می‌کند، اقرار کسی که در زندان محبوس است، اقرار کسی که تهدید شده است”. دستور دیگری نیز از حضرت وجود دارد که فرمودند اگر فرد متهم به سرقت در اثر ترساندن از کتک، ویا در بند کشیده شدن و یا زندانی کردن، و یا شدت عمل، اقرار کند، دستش قطع نمی‌شود، مگر آنکه بدون زور و فشار اقرار کند. (الوافی، ج۱۵، ص۴۱۲)

سلام علیکم،

با تشکر از اینکه وقت خود را جهت پاسخ به بنده صرف نمودید.
مطلب بسیار گرانبها و جمع آوری بسیاری عالی بود و البته عمده مطالب را سابقا مشاهده کرده بودم.

اما بحث بنده در مورد زندانیان سیاسی بود که ظاهرا آنچه از فحوای بحث مشخص است، این است که در زمان حضرت کسی به سبب مسائل سیاسی و سلایق سیاسی و نوع نگاه سیاسی در زندان نبوده است.

با تشکر

alitadayon;88434 نوشت:
اما بحث بنده در مورد زندانیان سیاسی بود که ظاهرا آنچه از فحوای بحث مشخص است، این است که در زمان حضرت کسی به سبب مسائل سیاسی و سلایق سیاسی و نوع نگاه سیاسی در زندان نبوده است.


با سلام:Gol:
برادر عزیز، مسلم است که زندانی سیاسی نبوده است!! آخه اون زمان هنوز آمریکا کشف نشده بود و اسرائیل هم تشکیل نشده بود!!
فقط منافقین بودند که در پرونده اونها هم در چند تا جنگ بسته شد و به دادگاه نرسید!!:Cheshmak:
یک سوال دیگه:
آیا در زمان حضرت علی (ع) کسی بدون محاکمه زندان میشد؟؟ چه خانگی چه غیرخانگی؟؟!!!

با سلام به دوستان خوبم
ابتدا در مورد خود زندان و شروع آن توضيحي عرض كنم تا به زنداني سياسي هم بپردازيم:

در مورد تاريخ تأسيس زندان در اسلام ميان سيره نويسان و علماي اسلام وحدت نظر وجود ندارد: برخي آن را به زمان پيامبر(ص) مربوط مي دانند، دسته اي به زمان خليفه دوم و گروهي به زمان حضرت علي(ع). هر يک از اين سه نظر درجاي خود درست است لکن اختلاف در چگونگي آن است.

توضيح آن که گاهي سخن در حبس است و گاهي در محبس؛ در مورد اصل حبس علاوه بر آنکه در آياتي از قرآن کريم آمده است، (سوره مائده، آيات: 33 و 106؛ نساء، آيه 15)،
در سيره رسول خدا(ص) نيز نقل و در مواردي اجرا شده است. اما در مورد محبس و زندان، در زمان پيامبر(ص) هر چند مکان مستقلي براي اين منظور پيش بيني نشده بود، (تأسيس زندان مستقل در زمان پيامبر دلايل مختلفي داشت: مانند کم بودن تعداد مسلمانان، محدوديت امکانات، قوي بودن ايمان مذهبي و در نتيجه پايين بودن آمار جرايم.) ، لکن در هر صورت، مجرمين يا متهمين و احياناً اسرا در مساجد و منازل افراد تحت نظر قرار گرفته و محصور مي شده اند و حتي آن حضرت دستور مي دادند جاي زنان از مردان جدا باشد و زندانيان را در مکان هاي متعارفي که همگان در آن مکان ها زندگي مي کنند نگه دارند تا احساس سختي نکنند، (نجم الدين طبرسي، موارد السجن في النصوص و الفتاوي، قم مکتب اعلام الاسلامي، 1374، ص 498 و 499 و 566).

در زمان خليفه دوم منزل مسکوني صفوان ابن امبيه خريداري و تبديل به زندان شد. در زمان حضرت علي(ع)، آن حضرت ابتدا به وسيله ني زندان مستقلي تأسيس کرد و آن را به عنوان «نافع» نام نهاد اما چون يکي از زندانيان آن را سوراخ کرد و فرار نمود، لذا با خشت و گل زندان ديگري ساخت و آنرا «مخيس» نام نهادند. بدين ترتيب، اصل زندان و زنداني از همان صدر اسلام وجود داشته، لکن به تدريج که قلمرو اسلام گسترش مي يافت و وضعيت جديدي پيش مي آمد، در وضعت زندان نيز دگرگوني ايجاد مي شد.

بنابراين اولين مکاني که به طور اختصاصي و تحت عنوان زندان تأسيس شده، مربوط به زمان حضرت علي(ع) است، (پيشين، ص 564) با توجه به مقدمه فوق در پاسخ سؤال بايد گفت که:
اولاً: ساخته شدن زندان براي اولين بار در اسلام توسط امام علي(ع)، دليل بر نبودن مجازات زندان در زمان پيامبر اکرم(ص) نمي باشد. بلکه همچنانکه گذشت اين نوع مجازات براي مجرمين خاص خود وجود داشته است. چنانکه در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است: پيامبر(ص) شخصي را که متهم به قتل بود، شش روز حبس مي کرد...»، (وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 19، باب 12، ابواب دعوي القتل، ح 1)

ثانياً: حرف زدن عليه حکومت اسلامي دو صورت دارد:

اگر صرف انتقاد از مشکلات و يا نقاط ضعفي است که در بدنه حکومت وجود دارد و با روش صحيح و سازنده انجام شود؛ از نظر اسلام نه تنها منعي نداشته، بلکه از باب «نصيحه ائمه مسلمين» و «امر به معروف و منهي از منکر»، امري پسنديده و از وظايف اساسي احاد مردم نسبت به حاکمان خويش است.

اما اگر اين حرف زدن از حالت انتقاد سازنده، نصح و خيرخواهي و امر به معروف و نهي از منکر خارج و در جهت توطئه چيني، تضعيف و براندازي نظام اسلامي شکل گرفته باشد، از آنجا که حفظ نظام اسلامي از اوجب واجبات است؛ بايد با هر وسيله ممکن با عاملين آن برخورد شود.

اما بايد به اين نکته مهم نيز توجه داشت که شيوه برخورد نسبت به نوع جرم و شرايط زماني متفاوت خواهد بود گاهي زندان است، گاهي اعدام و گاهي جريمه و يا اعمال برخي محدوديتها و ... مثلاً پيامبر اکرم(ص) در جهت حفظ نظام اسلامي، مسجد ضرار را که کانون توطئه گران بود، تخريب مي نمايد و يا اينکه حضرت علي(ع) جهت سرکوبي توطئه گران و دشمنان داخلي، سه جنگ جمل، صفين، و نهروان را اداره و رهبري مي نمايد و ... .

خلاصه آنچه که در برخورد با توطئه چينان مهم است برخورد قاطع با آنهاست نه اصرار بر شيوه اي خاص مانند زندان.

ثالثاً: در تاريخ اسلام جرايمي همچون: توطئه براي براندازي حکومت اسلامي، تحريک مردم براي ضديت با حکومت، سوء قصد عليه جان پيامبر اکرم(ص)، اتفاق افتاده است و پيامبر(ص) نيز به صلاحديد خود مجازاتهاي مختلفي همچون قتل و زندان درباره آنها معمول داشته يا مجرمان را مورد عفو قرار داده است، (ر.ک: جرم سياسي، عباس زراعت، انتشارات ققنوس، چاپ اول، 1377).
بناراين چنين موضوعي نه تنها فقط محدود به زمان امام علي(ع) نيست بلكه در زمان پيامبر هم بوده است.

رابعاً: نکته کليدي که در پاسخ سؤال شما بايد مد نظر قرار گيرد اين است که در بررسي ميزان مشروعيت موضوعي از ديدگاه اسلام، منابع متعددي نظير قرآن، سنت (قول و سيره هر يک از معصومين(ع) و ادله عقلي) وجود دارد که استناد به هر کدام از اين منابع به تنهايي در اثبات مشروعيت آن موضوع کفايت مي کند. مع الوصف، اثبات سيره امام علي(ع) در برخورد با مخالفين، معيار و الگوي کاملي براي ساير حکومتهاي اسلامي در تمام زمانهاست.

توضيحاتي ديگري هم در اين زمينه عرض كنم :
بر اساس ماده 22 اعلاميه اسلامي حقوق بشر , آزادي بيان به اين حدود , مقيد شده است ؛

1. مغاير نبودن با اصول و ضوابط شريعت اسلامي .
2 . عدم اهانت و حمله به مقدسات اسلامي و کرامت انبيا .
3 . عدم اخلال در ارزش ها .
4 . برهم نزدن ثبات جامعه و ايجاد نکردن تشتّت در جامعه .
5 . عدم تزلزل در اعتقادات .
6 . برانگيخته نساختن احساسات قومي و نژادي . (مباني حقوق بشر , ص 258 .)

بنابراين اصل آزادي سياسي هم در اسلام و هم در قانون اساسي جمهوري اسلامي محترم مي‎باشد البته اين اصل داراي حدود و شرايطي است كه رعايت آنها لازم است، زيرا اگر آزادي سياسي و مطبوعات به اين معنا باشد كه هر كس هر چه را خواست، در جامعه مطرح كند، اعم از اينكه به حال جامعه مفيد باشد يا مضر و يا سبب گمراهي , فساد , تباهي اخلاق , فتنه و آشوب و تضعيف استقلال ، منافع ، امنيت و وحدت ملي شود و زمينه هاي نفوذ و سلطه بيگانگان را فراهم نياورد , چنين آزادي سياسي قطعاً به زيان بشر است و آن جا كه بيان جنبه مجرمانه به خود بگيرد يعني مخل نظم عمومي امنيت ملي، اخلاقي حسنه و حقوق و آزادي هاي ديگران شود، مطلقاً قابل تحمل و در خور احترام نخواهد بود. و هيچ جامعه و نظامي آن را تحمل نخواهد کرد .

از اين رو در اصل 168 قانون اساسي جمهوري اسلامي طريقه برخورد با اين قبيل جرائم پيش بيني شده است: « رسيدگي‏ به‏ جرائم‏ سياسي‏ و مطبوعاتي‏ علني‏ است‏ و با حضور هيات‏ منصفه‏ در محاکم‏ دادگستري‏ صورت‏ مي‏ گيرد. نحوه‏ انتخاب‏، شرايط، اختيارات‏ هيات‏ منصفه‏ و تعريف‏ جرم‏ سياسي‏ را قانون‏ بر اساس‏ موازين‏ اسلامي‏ معين‏ مي‏ کند.» هرچند نيم نگاهي به اين اصل مبين اين موضوع است که روح حاكم در اصل فوق مبتني بر ارفاق و تسهيل فعاليتهاي سياسي است .و بنا بر اين در فعاليت سياسي اعدام منتفي است و شدت عمل نيز وجود ندارد . و بنا بر لايحه قوه قضائيه مجازات جرم سياسي حبس از شش ماه تا دو سال يا اجبار به اقامت در محل معين يا منع از اقامت در محل معين از دو تا سه سال و محروميت از حقوق اجتماعي به مدت پنج سال مشخص شده است. و حتي در اين رويكرد برخي امتيازات را براي زنداني سياسي در نظر گرفته مي شود . و در يکي از تبصره هاي اين لايحه آمده است صرف انتقاد از نظام سياسي يا اصول قانون اساسي يا اعتراض به عملکرد مسئولان کشور يا دستگاه هاي اجرايي يا بيان عقيده در ارتباط با امور سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و نظاير آن جرم محسوب نمي شود.

با عرض سلام مجدد خدمت دوستان عزیز،

متاسفانه بیش تر از اینکه در مورد موضوع تاپیک بحث شود به بحث دیگر (که البته بی ربط با بحث نبود) پرداخته شد
قصد بنده فعلا این نیست که به دلایل و فلسفه این نوع حبس بپردازم.
موضوع این تاپیک بررسی این موضوع از لحاظ تاریخی بود که ظاهرا دوستان به غیر از چند مطلب کوتاه بدان نپرداختند.
لذا در مورد این چند جمله پاسخ هایی را ارائه می کنم و ان شاالله پس از آن در مورد فلسفه و روش های آن نیز سخن خواهم گفت.

عمار;88542 نوشت:
در تاريخ اسلام جرايمي همچون: توطئه براي براندازي حکومت اسلامي، تحريک مردم براي ضديت با حکومت، سوء قصد عليه جان پيامبر اکرم(ص)، اتفاق افتاده است و پيامبر(ص) نيز به صلاحديد خود مجازاتهاي مختلفي همچون قتل و زندان درباره آنها معمول داشته يا مجرمان را مورد عفو قرار داده است، (ر.ک: جرم سياسي، عباس زراعت، انتشارات ققنوس، چاپ اول، 1377). بناراين چنين موضوعي نه تنها فقط محدود به زمان امام علي(ع) نيست بلكه در زمان پيامبر هم بوده است.

جملات مطرح شده تنها ذکر منبع دارند و دلیل و شاهدی ندارند. اگر لطف بفرمایید مصادیق آن ها را بیان بفرمایید خوشحال می شوم.

عمار;88538 نوشت:
با سلام به دوستان خوبم
اگر صرف انتقاد از مشکلات و يا نقاط ضعفي است که در بدنه حکومت وجود دارد و با روش صحيح و سازنده انجام شود؛ از نظر اسلام نه تنها منعي نداشته، بلکه از باب «نصيحه ائمه مسلمين» و «امر به معروف و منهي از منکر»، امري پسنديده و از وظايف اساسي احاد مردم نسبت به حاکمان خويش است.

اما اگر اين حرف زدن از حالت انتقاد سازنده، نصح و خيرخواهي و امر به معروف و نهي از منکر خارج و در جهت توطئه چيني، تضعيف و براندازي نظام اسلامي شکل گرفته باشد، از آنجا که حفظ نظام اسلامي از اوجب واجبات است؛ بايد با هر وسيله ممکن با عاملين آن برخورد شود.

.

با سلام
خواستم چند اشکال را مطرح کنم.اگر مسئولان بالای حکومت بخواهند به مردم دروغ بگویند یا مردم را فریب دهند دراین صورت تکلیف چیست؟ آیا مسئولی که از عدالت ساقط شده و هدفش خدمتگزاری نیست بلکه دروغگویی و عوامفریبی است را می توان با انتقاد سازنده هدایت نمود؟واشکال دیگر اینکه نظام اسلامی یعنی چه؟ ایا هر نظامی که اسم اسلامی داشت بدون توجه به عملکرد آن اسلامی است؟ آیا نظامی که مسئولانش به مردم دروغ می گویند و انها را فریب می دهند یا حتی خودشان یکدیگر را به دزدی متهم می کنند اسلامی است؟

reza24;93851 نوشت:
خواستم چند اشکال را مطرح کنم.اگر مسئولان بالای حکومت بخواهند به مردم دروغ بگویند یا مردم را فریب دهند دراین صورت تکلیف چیست؟ آیا مسئولی که از عدالت ساقط شده و هدفش خدمتگزاری نیست بلکه دروغگویی و عوامفریبی است را می توان با انتقاد سازنده هدایت نمود؟واشکال دیگر اینکه نظام اسلامی یعنی چه؟ ایا هر نظامی که اسم اسلامی داشت بدون توجه به عملکرد آن اسلامی است؟ آیا نظامی که مسئولانش به مردم دروغ می گویند و انها را فریب می دهند یا حتی خودشان یکدیگر را به دزدی متهم می کنند اسلامی است؟

سلام
دروغها را با سند و مدرک بیاورید تا بعد
موفق

حامد;93869 نوشت:
سلام
دروغها را با سند و مدرک بیاورید تا بعد
موفق

با سلام خداوند به اکثریت انسانها نعمتی به نام عقل بخشیده است . اگر انسان از این نعمت به درستی استفاده کند می تواند بسیاری از حقایق را به درستی درک کند.کسی که حب و بغض و کینه جلوی عقلش را گرفته را نمی توان با سند و مدرک قانع کرد.با اندکی تامل و تفکر می توان فهمید که دروغ و فریب همه نظام را فراگرفته است. اگر برنامه های صدا وسیما را ببینید می توانید به صورت گسترده رذایل اخلاقی مانند دروغ تهمت عوامفریبی و... را مشاهده کنید.

reza24;95165 نوشت:
اگر انسان از این نعمت به درستی استفاده کند می تواند بسیاری از حقایق را به درستی درک کند.کسی که حب و بغض و کینه جلوی عقلش را گرفته را نمی توان با سند و مدرک قانع کرد.با اندکی تامل و تفکر می توان فهمید که دروغ و فریب همه نظام را فراگرفته است. اگر برنامه های صدا وسیما را ببینید می توانید به صورت گسترده رذایل اخلاقی مانند دروغ تهمت عوامفریبی و... را مشاهده کنید.

سلام
آفرین استدلال جالبی است . با عقل سند و مدرک بسازید !!! از کجا معلوم که عقل شما اسیر حب و بغضهای ناروا نشده و درست حکم کرده ؟ شما معصومید ؟ مدرک بیاور که ما هم از عقل خبری داریم آقاجان
موفق در اندیشه صواب

نقل قول:

سلام
آفرین استدلال جالبی است . با عقل سند و مدرک بسازید !!! از کجا معلوم که عقل شما اسیر حب و بغضهای ناروا نشده و درست حکم کرده ؟ شما معصومید ؟ مدرک بیاور که ما هم از عقل خبری داریم آقاجان
موفق در اندیشه صواب

سلام من الان چند نمونه برای شما نشان می دهم . آیا شما مناظره های انتخابات ریاست جمهوری را دیده ایدکه اسامی اشخاصی آورده شد و اتهاماتی زده شد بدون آنکه در هیچ دادگاه صالحه ای این اتهامات ثابت شده باشد؟ اسم این کار تهمت است و تهمت هم در اسلام حرام و از گناهان کبیره است .از نظر عقل و اخلاق هم کار بسیار زشتی است.آیا اعترافات تلویزیونی را دیده اید؟ که عده ای زندانی بعد از چند روز زندان رفتن عقایدشان تغییر داده می شد ودرهای حقیقت به رویشان گشوده می شد! انبیا اینهمه تلاش می کردند و معجزه نشان می دادندنمی توانستند عقاید بعضی افراد را تغییر دهند بعد اینها با چند روز زندان رفتن و گفتگوی دوستانه عقایدشان تغییر داده می شد و به دلخواه در جلوی تلویزیون ظاهر می شدند و ابراز ندامت می کردند! اسم این کار ظلم و عوامفریبی است . ظلم و عوامفریبی هم از نظر عقلی زشت است و هم در اسلام حرام است. یا مثلا انقلاب مردم مصر هیچ ربطی به انقلاب ایران ندارد و بیداری اسلامی هم نیست ( جنبش اخوان المسلمین که خود جنبشی اسلامگراست اسلامی بودن این انقلاب را تکذیب کرده است) و اینکه می گویند بیداری اسلامی این دروغ و عوامفریبی است. از این نمونه ها بسیار است و این فقط مشتی از خروار بود.چند نمونه دیگر از دروغها را در اینجا بخوانید.من هم حرفم این است که در نظامی که اینهمه دروغ و تهمت و فریب وجود دارد اسلامی نیست.

Reza24;95852 نوشت:
ا مثلا انقلاب مردم مصر هیچ ربطی به انقلاب ایران ندارد و بیداری اسلامی هم نیست ( جنبش اخوان المسلمین که خود جنبشی اسلامگراست اسلامی بودن این انقلاب را تکذیب کرده است) و اینکه می

سلام
شما سند دارید که نیست؟

یک نکته را باید عرض کنم استارت تظاهرات از کجا شروع شد؟

من اهل سیاست نیستم
نمی گویم که با هاش کار ندارم
اما تاجایی که من می دونم من نمی تونم به حرف کسی که میاد یه حرفی را میزند بدون تحقیق و سند حرف بزنم
من تو انتخابات به هیچ کدامشان رای ندادم

مطلب اگر سیاسی است خوشحال می شوم حذف شود

:Gol:

reza24;93851 نوشت:
خواستم چند اشکال را مطرح کنم.اگر مسئولان بالای حکومت بخواهند به مردم دروغ بگویند یا مردم را فریب دهند دراین صورت تکلیف چیست؟

با سلام خدمت شما دوست عزیز
بزرگوار اولا که میگویید دروغ می گویند اول بحث است و باید دقیق بررسی شود.و همینکه خود فرمودید باید مقام های قضایی ثابت کنند پس دروغ اینها رو هم باید اونها ثابت کنند بالاخره اتهاماتی وارد هست.
ثانیا صرف دروغ هم دلیل بر این نمی شود که ما خلاف نظام اسلامی قدم بر داریم.انتقاد باید درست و با مبنای صحیح و سازنده باشد.

reza24;93851 نوشت:
آیا مسئولی که از عدالت ساقط شده و هدفش خدمتگزاری نیست بلکه دروغگویی و عوامفریبی است را می توان با انتقاد سازنده هدایت نمود؟

خلاف انصاف می فرمایید.الحمدالله مردم هوشیار هستند و خوب تشخیص می دهند که چه کسی قصد فریب مردم و چه کسی قصد خدمتگذاری دارد.و ما در این یک سال به خوبی به این حقیقت رسیدیم و بصیرت مردم هم بسیار بالا رفت.

reza24;93851 نوشت:
واشکال دیگر اینکه نظام اسلامی یعنی چه؟ ایا هر نظامی که اسم اسلامی داشت بدون توجه به عملکرد آن اسلامی است؟ آیا نظامی که مسئولانش به مردم دروغ می گویند و انها را فریب می دهند یا حتی خودشان یکدیگر را به دزدی متهم می کنند اسلامی است؟

دوست عزیز حكومت اسلامي از دو عنصر تشكيل يافته كه آن را از هر سيستم حكومتي ديگر جدا مي سازد.
1. جنبه الهي و خالقي.
2. جنبه مردمي و خلقي،
از جهت اول حكومت به عنوان يك وديعه الهي تلقي مي شود و حكام و زمامداران در شكل نمايندگان خدا بايد عمل كنند. اين همان چيزي است كه در آيات قرآن مجيد مكرر به آن اشاره شده است و حتي پيشوايان بزرگ ديني هنگامي كه مي خواهند نمايندگاني از طرف خود براي مردم تعيين كنند، مي گويند آنها نمايندة نمايندگان خدا هستند. و در قسمت دوم، اصل آزادي انسانها از هر گونه اسارت و استثمار و بهره كشي به عنوان زير بنا شناخته مي شود، و مشاركت مردم در تعيين سرنوشت خويش بر پايه «و اَمرهم شورا بينهم» ضروري است. در اين نوع حكومت الهي كه آن را حكومت عدل اسلامي مي ناميم، تأكيد روي اصل برادري، اخوت، آزادي و عدالت از هر مكتب ديگري بيشتر است[مكارم شيرازي، ناصر، طرح حكومت اسلامي، مطبوعاتي هدف، 1399، ص 50 ـ 49].

بنابراين حكومت اسلامي به استثمار و استبداد در اشكال مختلف پايان مي دهد. آزادي‌هاي منطقي را براي همه افراد محترم مي شمرد. و راه را بر هر پيشرفتي به سوي زندگي پاك انساني آميخته با حق و عدالت، با مشاركت همه گروهها مي گشايد. حكومتي كه تمام خطوطش سرانجام به خداوند مي پيوندند.

منشأ حاكميت الهي است و براي مسئولين حكومت اسلامي معيارهاي تخلف ناپذيري وجود دارد. كه تا كسي آن معيارها را نداشته باشد، ممكن نيست در رديف كانديداهاي حاكميت قرار بگيرد. اين طور نيست كه هر فاسق، فاجر، هواپرست و شيّادي با اتّكا به توجه اذهان و آراء به طرف خودش، حق داشته باشد با همراه كردن آراء مردم در رأس حكومت قرار بگيرد. اين مشروعيت ندارد، فردي كه مي خواهد در رأس حكومت اسلامي قرار بگيرد بايد داراي معيارهاي لازم چون تقوا، دين، عدل، آشنايي با اسلام و اسلام شناسي باشد. فردي كه مي خواهد جامعه اسلامي را به اسلام راهنمايي كند بايستي خودش اسلام را بشناسد. «افمن يهدي الي الحق احق يتبع أمّن لا يهدي الا ان يهدي[يونس/35.]» حاكم اسلامي بايد راه را بلد باشد، آگاه باشد و دين شناس باشد، آن كسي كه اين معيارها را دارد، و از تقوا و صيانت نفس و دينداري كامل و آگاهي لازم برخوردار است، آن وقت نوبت مي رسد به قبول ما ـ مردم ـ كه اگر همين شخص را با همين معيارها، مردم قبول نكردند باز مشروعيت ندارد چيزي به نام حكومت زور در اسلام نداريم. منشأ حاكميت الهي است و اين معيارها را هم خدا معين كرده و حكومت خدا در نظام اسلامي با حكومت مردم آميخته است لذا ما مي گوييم جمهوري اسلامي يعني حفظ قوانين و معيارها و ارزشهاي الهي منافاتي با جمهوري بودن و مردمي بودن ندارد ... [سومين كنفرانس انديشه اسلامي، همان، سخنراني آيت الله خامنه اي، ص 36 ـ 32.]

امام خميني در كتاب ولايت فقيه گفته اند: حكومت اسلامي هيچ يك از انواع طرز حكومت هاي موجود نيست، مثلاً استبدادي نيست. كه رئيس حكومت مستبد و خود رأي باشد مال و جان مردم را به بازي بگيرد و در آن به دلخواه دخل و تصرف كند حكومت اسلامي نه استبداد است و نه مطلقه بلكه مشروطه است. البته نه مشروطه به معناي متعارف فعلي ... مشروطه از اين جهت كه حكومت كنندگان در اجرا و اداره مقيّد به يك مجموعه شرط هستند، كه در آن قرآن كريم و سنت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ معين گشته است. مجموعه شرط همان احكام و قوانين اسلامي است كه بايد رعايت و اجرا شود. از اين جهت حكومت اسلامي قانون الهي بر مردم است[ امام خميني، ولايت فقيه، جهاد اكبر، ص 46 ـ 45.].

شهيد مطهري درتوضيح جمهوري اسلامي مي گويد: جمهوري اسلامي از دو كلمه تشكيل شده است. كلمه جمهوري شكل حكومت و كلمه اسلامي محتواي آن را مشخص مي كند، اسلامي، يعني حكومت با اصول و مقرارت اسلامي اداره شود و در مدار اصول اسلامي حركت كند. و جمهوري اسلامي يعني حكومتي كه شكل آن، انتخاب رئيس حكومت آن از سوي عامه مردم است براي مدت موقت و محتواي آن هم اسلامي است[مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي انتشارات صدرا، 1373، ص 80ـ 79.].

شهيد بهشتي در اين باره مي‌گويد: نظام جديد اجتماعي ايران، نظامي است اسلامي، ولي نظامي است كه مردم با انتخاب و اختيار و گزينش خودشان آن را انتخاب كردند. نظامي است در راه خدمت به مردم. يا به تعبير ديگر نظامي است مردمي بر پايه اسلام. بنابراين نظام اجتماعي آينده ما نظامي است ايدئولوژيك يك متعهد در برابر اسلام و نظامي است مردمي و اومانيستي نه ملي و ناسيوناليستي، آن هم اومانيسم اسلامي كه انسان دوست است نه انسان پرست. و همة اين مفاهيم در نامي كه براي اين نظام انتخاب شده يعني جمهوري اسلامي، نهفته است[حسيني، بهشتي، سيد محمد، مباني نظري قانون اساسي، بنياد نشر آثار و انديشه هاي شهيد بهشتي، ص 42.].

در بسياري از اصول قانون اساسي روي جهت متعالي و مترقي و اسلامي بودن انقلاب تأكيد شده است. از جمعه اصل اول: نوع حكومت ايران جمهوري اسلامي است كه ملت ايران در دهم و يازدهم فروردين 1358 هـ . ش با اكثريت 2/98 به آن رأي مثبت داده است.
اصل دوم، نظام بر پايه: لا اله الا الله، وحي الهي، معاد، عدل، امامت، اجتهاد، قسط ... استوار نموده است. همچنين در اصول متعدد: 4ـ 5 ـ 8 ـ 11ـ 12 ـ 14 ـ 56 ـ 57 ـ 72 ـ 91 تا 99، 107 تا 112 ـ 170 و ... و بسياري از اصول ديگر بر اسلامي بودن نظام تعهد شده است[قانون اساسي، جمهوري اسلامي ايران، اصول مختلف.].

با اين وجود نمي توان گفت كه تمامي جوانب اسلامي بودن نظام رعايت شده و هيچ عمل خلاف شرعي صورت نمي‌گيرد. كما اينكه در زمان پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كه تشكيل حكومت دادند، همواره عناصر ناباب و عوامل بازدارنده موانعي ايجاد مي نمودند. رهبري نظام در اين زمينه مي گويد: ... امروز در يكي از حساس‌ترين نقاط دنيا (ايران) حكومتي بر مبناي كتاب و سنت بوجود آمده امروز ديگر آروزهاي تشكيل حكومت اسلامي يك خيال و آرزوي بلند پروازا نه نيست (البته) ما ادعا نمي كنيم كه حكومت پيامبر اسلام را آورده ايم، اما ادعا مي كنيم كه به سمت حكومت پيامبر اسلام ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ در حال حركت هستيم ... ما اولين تجربه هستيم اميدواريم تجربه هاي با فاصله زماني كوتاه بتوانند ما را هم غني و بي نياز و تجربه ما را هم كامل كنند[جمعي از دانشمندان اسلامي، حكومت در اسلام، سومين كنفرانس انديشه اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي، (سخنراني آيت الله خامنه اي) ، ص 36 ـ 36].

... ما نبايد فكر كنيم، امروز كه اعلام كرديم يك جايي اسلام است، مثل زمان پيغمبر است كه هر چه عمل مي شود، متن اسلام، و اسلام واقعي است كه جبرئيل آورده است. ممكن است چنين نباشد، اما خود اسلام اين راه را پيش ما گذاشته است. يعني اين اجتهادي كه اسلام مطرح كرده به خاطر زنده بودن، بالنده بودن، و دين جهاني بودن ... راه را براي دانشمندان بازگذاشته كه بنشينند و با تتبع نيازهاي زمانه، مسائل جاري زمان را حل كنند[هاشمي رفسنجاني، اكبر، حكومت در اسلام(سومين كنفرانس انديشه اسلامي) سازمان تبليغات اسلامي، ص 50.].

mkk1369;95864 نوشت:
سلام
شما سند دارید که نیست؟

یک نکته را باید عرض کنم استارت تظاهرات از کجا شروع شد؟

من اهل سیاست نیستم
نمی گویم که با هاش کار ندارم
اما تاجایی که من می دونم من نمی تونم به حرف کسی که میاد یه حرفی را میزند بدون تحقیق و سند حرف بزنم
من تو انتخابات به هیچ کدامشان رای ندادم

مطلب اگر سیاسی است خوشحال می شوم حذف شود:Gol:

سلام اولا مردم مصر به خاطر نماز و روزه و حج و زکات و... انقلاب نکردند این که چیز بدیهی می باشد که در زمان مبارک هم می توانستند این کارها را انجام دهند ثانیا فقط مسلمانها در این انقلاب نیستند بلکه ادیان دیگر هم هستند ثالثا من آن را به نقل از اخوان المسلمین که خود جنبشی اسلامگراست نقل کردم خودتان به سایت اخوان المسلمین در اینجا مراجعه کنید تا ببینید در بالای صفحه نوشته اند

الإخوان المسلمون: نرفض الدولة الدينية لأنها ضد الإسلام

در جای دیگر هم ذکر می کند

ونقل الدكتور محمد البلتاجي صورة ميدان التحرير، مشيرًا إلى أن الثورة المصرية ثورة شعبية، وهي ثورة الشعب المصري كله مسلميه ومسيحييه شبابه وفتياته وكل الأطياف شاركت في تلك الثورة المباركة، وليس الإخوان فقط وأن الثورة هي ثورة مصرية خالصة وشريفة وأن الموجودين في التحرير هم شعب مصر وهم أصحاب الحق في مطالبهم

و در جای دیگر هم می گوید

قال د. مرسي إن الإخوان ليسوا مسئولين عن التصريحات الخارجية سواء من إيران أو لبنان أو غيرها ولا يريدون أن يتدخل أحد في شئون مصر الداخلية،

که فکر می کنم معنی اش اینست که اخوان مسئول دخالتهای خارجی از ایران و لبنان و غیره نیست و نمی خواهد که هیچکس در امور داخلی مصر دخالت کند.

به هر حال خوشحالم که اخوان المسلمین به این نتیجه رسیدند که حکومت دینی مخالف اسلام است و به اشتباه ایران دچار نشدند . تازه این موضع اخوان المسلمین است که خودش جنبشی اسلامگراست ما کاری به احزاب و دیگر گروههای مصر که اسلامگرا نیستند نداریم.نباید فریب اخبار صدا وسیما و عوامفریبیهایی که می شود را خورد.

Reza24;96061 نوشت:
به هر حال خوشحالم که اخوان المسلمین به این نتیجه رسیدند که حکومت دینی مخالف اسلام است و به اشتباه ایران دچار نشدند . تازه این موضع اخوان المسلمین است که خودش جنبشی اسلامگراست ما کاری به احزاب و دیگر گروههای مصر که اسلامگرا نیستند نداریم.نباید فریب اخبار صدا وسیما و عوامفریبیهایی که می شود را خورد.

سلام

در ابتدا در اینجا دو مسئله پیش می آید که خاصیت فتنه همین است که حق و باطل با هم قاطی می شود

ولی تا جایی که می دانم برای قبول شهادت یا سند جایی باید یک فرد مومن و مسلمان اورده شود تا بتوان به او اعتماد کرد می تونید سند از همچین شخص یا جایی بیاورید؟

و موضوع دیگری که پیش می اید اگر ما این سخن را قبول کنیم ممکن است این نشانه از نشانه های آخرالزمان باشد که امامان پیش بینی کرده اند
شمل نشانه ها را بررسی کرده اید؟:Gig:

(اگر منبع این نوشته جایی غیر از... است و مسلمان بودن و عدم جنگش با اسلام اشکار است بیان کنید ممنون می شوم):ok:

Reza24;96061 نوشت:
باید فریب اخبار صدا وسیما و عوامفریبیهایی که می شود را خورد.

دوست من با دلیل صحبت کن ممنون:Gol:

mkk1369;96081 نوشت:
سلام

در ابتدا در اینجا دو مسئله پیش می آید که خاصیت فتنه همین است که حق و باطل با هم قاطی می شود

ولی تا جایی که می دانم برای قبول شهادت یا سند جایی باید یک فرد مومن و مسلمان اورده شود تا بتوان به او اعتماد کرد می تونید سند از همچین شخص یا جایی بیاورید؟

و موضوع دیگری که پیش می اید اگر ما این سخن را قبول کنیم ممکن است این نشانه از نشانه های آخرالزمان باشد که امامان پیش بینی کرده اند
شمل نشانه ها را بررسی کرده اید؟:Gig:

(اگر منبع این نوشته جایی غیر از... است و مسلمان بودن و عدم جنگش با اسلام اشکار است بیان کنید ممنون می شوم):ok:

با سلام دوست عزيز من سند به اين قاطعي آورده ام . اين سايت اخوان المسلمين مصر است
رويش كليك كنيد تا ببينيد
http://www.ikhwanonline.com/Article.aspx?artid=78885&secid=211
آنها به اين نتيجه رسيده اند كه حكومت ديني مخالف با اسلام است و درست هم نتيجه گيري كرده اند .

عمار;95866 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست عزیز
بزرگوار اولا که میگویید دروغ می گویند اول بحث است و باید دقیق بررسی شود.و همینکه خود فرمودید باید مقام های قضایی ثابت کنند پس دروغ اینها رو هم باید اونها ثابت کنند بالاخره اتهاماتی وارد هست.
ثانیا صرف دروغ هم دلیل بر این نمی شود که ما خلاف نظام اسلامی قدم بر داریم.انتقاد باید درست و با مبنای صحیح و سازنده باشد.

خلاف انصاف می فرمایید.الحمدالله مردم هوشیار هستند و خوب تشخیص می دهند که چه کسی قصد فریب مردم و چه کسی قصد خدمتگذاری دارد.و ما در این یک سال به خوبی به این حقیقت رسیدیم و بصیرت مردم هم بسیار بالا رفت.

دوست عزیز حكومت اسلامي از دو عنصر تشكيل يافته كه آن را از هر سيستم حكومتي ديگر جدا مي سازد.
1. جنبه الهي و خالقي.
2. جنبه مردمي و خلقي،
از جهت اول حكومت به عنوان يك وديعه الهي تلقي مي شود و حكام و زمامداران در شكل نمايندگان خدا بايد عمل كنند. اين همان چيزي است كه در آيات قرآن مجيد مكرر به آن اشاره شده است و حتي پيشوايان بزرگ ديني هنگامي كه مي خواهند نمايندگاني از طرف خود براي مردم تعيين كنند، مي گويند آنها نمايندة نمايندگان خدا هستند. و در قسمت دوم، اصل آزادي انسانها از هر گونه اسارت و استثمار و بهره كشي به عنوان زير بنا شناخته مي شود، و مشاركت مردم در تعيين سرنوشت خويش بر پايه «و اَمرهم شورا بينهم» ضروري است. در اين نوع حكومت الهي كه آن را حكومت عدل اسلامي مي ناميم، تأكيد روي اصل برادري، اخوت، آزادي و عدالت از هر مكتب ديگري بيشتر است[مكارم شيرازي، ناصر، طرح حكومت اسلامي، مطبوعاتي هدف، 1399، ص 50 ـ 49].

بنابراين حكومت اسلامي به استثمار و استبداد در اشكال مختلف پايان مي دهد. آزادي‌هاي منطقي را براي همه افراد محترم مي شمرد. و راه را بر هر پيشرفتي به سوي زندگي پاك انساني آميخته با حق و عدالت، با مشاركت همه گروهها مي گشايد. حكومتي كه تمام خطوطش سرانجام به خداوند مي پيوندند.

منشأ حاكميت الهي است و براي مسئولين حكومت اسلامي معيارهاي تخلف ناپذيري وجود دارد. كه تا كسي آن معيارها را نداشته باشد، ممكن نيست در رديف كانديداهاي حاكميت قرار بگيرد. اين طور نيست كه هر فاسق، فاجر، هواپرست و شيّادي با اتّكا به توجه اذهان و آراء به طرف خودش، حق داشته باشد با همراه كردن آراء مردم در رأس حكومت قرار بگيرد. اين مشروعيت ندارد، فردي كه مي خواهد در رأس حكومت اسلامي قرار بگيرد بايد داراي معيارهاي لازم چون تقوا، دين، عدل، آشنايي با اسلام و اسلام شناسي باشد. فردي كه مي خواهد جامعه اسلامي را به اسلام راهنمايي كند بايستي خودش اسلام را بشناسد. «افمن يهدي الي الحق احق يتبع أمّن لا يهدي الا ان يهدي[يونس/35.]» حاكم اسلامي بايد راه را بلد باشد، آگاه باشد و دين شناس باشد، آن كسي كه اين معيارها را دارد، و از تقوا و صيانت نفس و دينداري كامل و آگاهي لازم برخوردار است، آن وقت نوبت مي رسد به قبول ما ـ مردم ـ كه اگر همين شخص را با همين معيارها، مردم قبول نكردند باز مشروعيت ندارد چيزي به نام حكومت زور در اسلام نداريم. منشأ حاكميت الهي است و اين معيارها را هم خدا معين كرده و حكومت خدا در نظام اسلامي با حكومت مردم آميخته است لذا ما مي گوييم جمهوري اسلامي يعني حفظ قوانين و معيارها و ارزشهاي الهي منافاتي با جمهوري بودن و مردمي بودن ندارد ... [سومين كنفرانس انديشه اسلامي، همان، سخنراني آيت الله خامنه اي، ص 36 ـ 32.]

امام خميني در كتاب ولايت فقيه گفته اند: حكومت اسلامي هيچ يك از انواع طرز حكومت هاي موجود نيست، مثلاً استبدادي نيست. كه رئيس حكومت مستبد و خود رأي باشد مال و جان مردم را به بازي بگيرد و در آن به دلخواه دخل و تصرف كند حكومت اسلامي نه استبداد است و نه مطلقه بلكه مشروطه است. البته نه مشروطه به معناي متعارف فعلي ... مشروطه از اين جهت كه حكومت كنندگان در اجرا و اداره مقيّد به يك مجموعه شرط هستند، كه در آن قرآن كريم و سنت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ معين گشته است. مجموعه شرط همان احكام و قوانين اسلامي است كه بايد رعايت و اجرا شود. از اين جهت حكومت اسلامي قانون الهي بر مردم است[ امام خميني، ولايت فقيه، جهاد اكبر، ص 46 ـ 45.].

شهيد مطهري درتوضيح جمهوري اسلامي مي گويد: جمهوري اسلامي از دو كلمه تشكيل شده است. كلمه جمهوري شكل حكومت و كلمه اسلامي محتواي آن را مشخص مي كند، اسلامي، يعني حكومت با اصول و مقرارت اسلامي اداره شود و در مدار اصول اسلامي حركت كند. و جمهوري اسلامي يعني حكومتي كه شكل آن، انتخاب رئيس حكومت آن از سوي عامه مردم است براي مدت موقت و محتواي آن هم اسلامي است[مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي انتشارات صدرا، 1373، ص 80ـ 79.].

شهيد بهشتي در اين باره مي‌گويد: نظام جديد اجتماعي ايران، نظامي است اسلامي، ولي نظامي است كه مردم با انتخاب و اختيار و گزينش خودشان آن را انتخاب كردند. نظامي است در راه خدمت به مردم. يا به تعبير ديگر نظامي است مردمي بر پايه اسلام. بنابراين نظام اجتماعي آينده ما نظامي است ايدئولوژيك يك متعهد در برابر اسلام و نظامي است مردمي و اومانيستي نه ملي و ناسيوناليستي، آن هم اومانيسم اسلامي كه انسان دوست است نه انسان پرست. و همة اين مفاهيم در نامي كه براي اين نظام انتخاب شده يعني جمهوري اسلامي، نهفته است[حسيني، بهشتي، سيد محمد، مباني نظري قانون اساسي، بنياد نشر آثار و انديشه هاي شهيد بهشتي، ص 42.].

در بسياري از اصول قانون اساسي روي جهت متعالي و مترقي و اسلامي بودن انقلاب تأكيد شده است. از جمعه اصل اول: نوع حكومت ايران جمهوري اسلامي است كه ملت ايران در دهم و يازدهم فروردين 1358 هـ . ش با اكثريت 2/98 به آن رأي مثبت داده است.
اصل دوم، نظام بر پايه: لا اله الا الله، وحي الهي، معاد، عدل، امامت، اجتهاد، قسط ... استوار نموده است. همچنين در اصول متعدد: 4ـ 5 ـ 8 ـ 11ـ 12 ـ 14 ـ 56 ـ 57 ـ 72 ـ 91 تا 99، 107 تا 112 ـ 170 و ... و بسياري از اصول ديگر بر اسلامي بودن نظام تعهد شده است[قانون اساسي، جمهوري اسلامي ايران، اصول مختلف.].

با اين وجود نمي توان گفت كه تمامي جوانب اسلامي بودن نظام رعايت شده و هيچ عمل خلاف شرعي صورت نمي‌گيرد. كما اينكه در زمان پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كه تشكيل حكومت دادند، همواره عناصر ناباب و عوامل بازدارنده موانعي ايجاد مي نمودند. رهبري نظام در اين زمينه مي گويد: ... امروز در يكي از حساس‌ترين نقاط دنيا (ايران) حكومتي بر مبناي كتاب و سنت بوجود آمده امروز ديگر آروزهاي تشكيل حكومت اسلامي يك خيال و آرزوي بلند پروازا نه نيست (البته) ما ادعا نمي كنيم كه حكومت پيامبر اسلام را آورده ايم، اما ادعا مي كنيم كه به سمت حكومت پيامبر اسلام ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ در حال حركت هستيم ... ما اولين تجربه هستيم اميدواريم تجربه هاي با فاصله زماني كوتاه بتوانند ما را هم غني و بي نياز و تجربه ما را هم كامل كنند[جمعي از دانشمندان اسلامي، حكومت در اسلام، سومين كنفرانس انديشه اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي، (سخنراني آيت الله خامنه اي) ، ص 36 ـ 36].

... ما نبايد فكر كنيم، امروز كه اعلام كرديم يك جايي اسلام است، مثل زمان پيغمبر است كه هر چه عمل مي شود، متن اسلام، و اسلام واقعي است كه جبرئيل آورده است. ممكن است چنين نباشد، اما خود اسلام اين راه را پيش ما گذاشته است. يعني اين اجتهادي كه اسلام مطرح كرده به خاطر زنده بودن، بالنده بودن، و دين جهاني بودن ... راه را براي دانشمندان بازگذاشته كه بنشينند و با تتبع نيازهاي زمانه، مسائل جاري زمان را حل كنند[هاشمي رفسنجاني، اكبر، حكومت در اسلام(سومين كنفرانس انديشه اسلامي) سازمان تبليغات اسلامي، ص 50.].

با سلام حرف من اين است كه كسي كه علنا مرتكب گناه كبيره مي شود يعني دروغ مي گويد يا تهمت مي زند ديگر صلاحيت مسئوليت ندارد الان شما ببينيد بسياري از انقلابيون زمان اول انقلاب از نظام جدا شده اند چون به انحراف كشيده شده است . الان بسياري از حرفهايي كه شما فرموديد فقط در روي كاغذ وجود دارد واجرا نمي شود . يكزمان امام گفتند حتي ماركسيستها در بيان عقايد خود آزادند امروزه حتي مراجع تقليد شيعه هم در بيان عقايد خود آزاد نيستند . حتي سايتهاي مراجع هم فيلتر مي شود اين دليل بر اين است كه نظام انحراف پيدا كرده است.

Reza24;96622 نوشت:
آنها به اين نتيجه رسيده اند كه حكومت ديني مخالف با اسلام است و درست هم نتيجه گيري كرده اند .

سلام دوست عزیز

آیا هرکی فکر کند که حکومت دینی مخالف اسلام است درست فکر کرده است؟:Moteajeb!:
اگر اینجوری باشه حکومت امام علی(ع) حکومتی مخالف اسلام باید باشد که این طور نیست (درست نمی گم؟:Gig:)

توصیه میکنم مقالات سایت زیر را بررسی کنید ، مقالاتی به نام حوادث مصر در آستانه ظهور 4 قسمت باید باشد(اگر درست یادم باشد) در استانه ظهور را در این سایت بخوانید و نظرتونرا بگویید
(از مدیریت سایت تقضی دارم حداکثر همکاری را بکنند)
و از کارشناسان محتم می خواهم تا صحت این مقالات را ارزیابی نمایند ممنون

اینجا:Gol:

نقل قول:

آیا هرکی فکر کند که حکومت دینی مخالف اسلام است درست فکر کرده است؟:moteajeb!:
اگر اینجوری باشه حکومت امام علی(ع) حکومتی مخالف اسلام باید باشد که این طور نیست (درست نمی گم؟:gig:)

توصیه میکنم مقالات سایت زیر را بررسی کنید ، مقالاتی به نام حوادث مصر در آستانه ظهور 4 قسمت باید باشد(اگر درست یادم باشد) در استانه ظهور را در این سایت بخوانید و نظرتونرا بگویید
(از مدیریت سایت تقضی دارم حداکثر همکاری را بکنند)
و از کارشناسان محتم می خواهم تا صحت این مقالات را ارزیابی نمایند ممنون

با سلام من فکر می کنم تشکیل حکومت اسلامی توسط شخص معصوم در آن زمان با تشکیل حکومت توسط یک فرد عادی در این زمان تفاوت بسیار دارد و همچنین آنها احتمالا از تجربه حکومت دینی در اروپا و همچنین انقلاب اسلامی ایران درس عبرت گرفته اند و این اشتباه را تکرار نخواهند کرد. البته هدف من از بیان این مطالب آن است که شما متوجه دروغها و عوامفریبیهایی که در کشور ما می شود بشوید که گویی آنها خواستار مدلی شبیه ایران هستند! حالا لطفا شما به این دو سئوال پاسخ دهید. 1. چرا اخوان المسلمین به این نتیجه رسیده است که حکومت اسلامی ضد دینی است؟ 2.آیا تبلیغاتی که در کشور ما می شود و انقلاب کشورهای عربی بیداری اسلامی خوانده می شود البته به جز سوریه که اغتشاشگر هستند! واقع بینانه و صادقانه است؟ و آیا حکومتی که خود را اسلامی می داند با مردم خود صادق است؟ با تشکر

Reza24;101210 نوشت:
. چرا اخوان المسلمین به این نتیجه رسیده است که حکومت اسلامی ضد دینی است؟

با سلام

1. از کجا معلوم درست نتیجه گیری کرده باشند؟

Reza24;101210 نوشت:
2.آیا تبلیغاتی که در کشور ما می شود و انقلاب کشورهای عربی بیداری اسلامی خوانده می شود البته به جز سوریه که اغتشاشگر هستند! واقع بینانه و صادقانه است؟

2. شما از کجا می دانید که نباشد و من از کجا می دونم باشد ایا در انجا زندگی می کنم؟

از نظر قران شهادت چه کسانی مورد قبول است؟

Reza24;101210 نوشت:
و آیا حکومتی که خود را اسلامی می داند با مردم خود صادق است؟

ایا هر حکومتی باید همه ی اسرار را بگویید؟

شما از کجا می دانید دروغ است؟

(من نمی خواهم قضاوت کنم ولی دنبال راهی هستم که محکم باشد چون خاصیت فتنه همین است)

ایا برای اثبات حق شاهد لازم نیست؟
در دین ما شهادت چه کسانی سندیت دارد؟:Gig::Gol:

Reza24;101210 نوشت:
با سلام من فکر می کنم تشکیل حکومت اسلامی توسط شخص معصوم در آن زمان با تشکیل حکومت توسط یک فرد عادی در این زمان تفاوت بسیار دارد و همچنین آنها احتمالا از تجربه حکومت دینی در اروپا و همچنین انقلاب اسلامی ایران درس عبرت گرفته اند و این اشتباه را تکرار نخواهند کرد. البته هدف من از بیان این مطالب آن است که شما متوجه دروغها و عوامفریبیهایی که در کشور ما می شود بشوید که گویی آنها خواستار مدلی شبیه ایران هستند! حالا لطفا شما به این دو سئوال پاسخ دهید. 1. چرا اخوان المسلمین به این نتیجه رسیده است که حکومت اسلامی ضد دینی است؟ 2.آیا تبلیغاتی که در کشور ما می شود و انقلاب کشورهای عربی بیداری اسلامی خوانده می شود البته به جز سوریه که اغتشاشگر هستند! واقع بینانه و صادقانه است؟ و آیا حکومتی که خود را اسلامی می داند با مردم خود صادق است؟ با تشکر

سلام

ایا مقالات مربوط به مصر در استانه ظهور ان سایت را خوانده اید؟

می خواهم نظرتان را بدانم:Gol:

mkk1369;101217 نوشت:

با سلام

1. از کجا معلوم درست نتیجه گیری کرده باشند؟

2. شما از کجا می دانید که نباشد و من از کجا می دونم باشد ایا در انجا زندگی می کنم؟

از نظر قران شهادت چه کسانی مورد قبول است؟

ایا هر حکومتی باید همه ی اسرار را بگویید؟

شما از کجا می دانید دروغ است؟

(من نمی خواهم قضاوت کنم ولی دنبال راهی هستم که محکم باشد چون خاصیت فتنه همین است)

ایا برای اثبات حق شاهد لازم نیست؟
در دین ما شهادت چه کسانی سندیت دارد؟:gig::gol:

سلام
1. به هر حال لابد دلایلی داشته اند که به این نتیجه رسیده است حالا ما کار به درست یا غلط بودنش نداریم ولی این خیلی حرف است که اسلامگرایان مصر دنبال تشکیل حکومت دینی نیستند.البته به نظر من باید صبر کرد ودید در مصر چه اتفاقی می افتد ولی مطمئن باشید مدلی شبیه مدل ایران در آنجا تشکیل نخواهد نشد.

2.ما الان خوشبختانه در عصر ارتباطات زندگی می کنیم شما نیازی نیست حتما در مصر باشید تا از وقایع آنجا مطلع باشید حتی شما می توانید از طریق همین اینترنت با مردم مصر ارتباط برقرار کنید و از آنها بپرسید آیا انقلاب شما از انقلاب اسلامی ایران الگوبرداری شده است و آیا شما به دنبال تشکیل نظامی همانند ایران هستید؟ آیا به دنبال ولایت مطلقه فقیه هستید ؟!

در ضمن بیان صادقانه وقایع در کشورهای دیگر جز اسرار نظام تلقی نمی شود! اینکه گروههای مختلف مصری دنبال چه چیزی هستند اخوان المسلمین به دنبال چیست و... اینها مطالب سری نیستند.در ضمن آیا شما نمی توانید با عقل خودتان و با اندکی تفکر و تامل تفاوت راست و دروغ را متوجه شوید و درست را از غلط تشخیص بدهید؟مثلا وقتی دفاع از مسلمانان بحرین رامی بینید ولی در همان حال سکوت در مقابل جنایات وحشیانه حکومت موروثی سوریه را مشاهده می کنید نمی توانید پی به یک نفاق بزرگ مدعیان دروغین دفاع از مسلمانان ببرید؟
در ضمن من نمی دانم منظور شما از شاهد چیست و شما چه چیزی را به عنوان شاهد قبول دارید؟ آیا شما برای اثبات اینکه مثلا قذافی جنایتکار است نیاز به شاهد دارید؟ بعضی از چیزها بدیهی است و نیازی به شاهد ندارد. در ضمن آن مقالات مربوط به مصر را پیدا نکردم اگر لطف کنید دوباره لینکش را قرار دهید. با تشکر

نقل قول:
[=arial] مدلی شبیه مدل ایران در آنجا تشکیل نخواهد نشد[=calibri].

تو ذهنم سواله که اگه اونا شیعه بشن، یه رهبر دیگه انتخاب میکنن یا آیت الله خامنه ای رو رهبر خودشون میدونن؟:Gig::Gig:

چرا به آیت الله خامنه ای میگن ولی امر مسلمین؟
مگه ایشون فقط رهبر ایران نیست؟

:Gig::Gig:

منتقد;108148 نوشت:

تو ذهنم سواله که اگه اونا شیعه بشن، یه رهبر دیگه انتخاب میکنن یا آیت الله خامنه ای رو رهبر خودشون میدونن؟:gig::gig:

چرا به آیت الله خامنه ای میگن ولی امر مسلمین؟
مگه ایشون فقط رهبر ایران نیست؟

:gig::gig:


با سلام
در حال حاضر هیچکس ولی امر مسلمین جهان و یا نایب امام زمان نیست واینها همه ناشی از توهمات ذهنی افراد است.

reza24;110192 نوشت:
با سلام
در حال حاضر هیچکس ولی امر مسلمین جهان و یا نایب امام زمان نیست واینها همه ناشی از توهمات ذهنی افراد است.

در جواب مسائل اسحاق بن یعقوب
و قال امام زمان ( عجل الله تعالی علیه ) :
اما الحوادث الواقعه فرجعوا فیها الی روات حدیثنا و انه حجتی وانا حجت الله ...
و امام زمان (عج) فرمود :
در حوادث زمان به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من و من حجت خدا هستم ...
-----------
این سخن به صراحت به وجود نائب امام و حجت صحت می گذارد

دوستانی که به هر نحوی می خواهن ثابت کنند رفتارهای دولتمردان ما منطبق با حکومت علی(ع) است نه تنها خدمتی به دین و قران نمی کنند بلکه واقعا به ائمه و قران و دین ظلم می کنند و بعد تو این تایپیک برای خودمان عنوان های دینی و قرانی هم درست می کنیم.واقعا جای تامل داره.این همه زندانیان سیاسی و کشتار و زدن تا حد کشتن زن و بچه مردم تو خیابون ها و دروغ و افترا زدن به همدیگه و به زور بردن مردم تو بهشت و ....مگه خود رهبر نفرمودن که هر وقت مقایسه ای بین حکومت ما و حکومت ائمه میشه موهای تن من سیخ میشه .ما کجا و حکومت ائمه کجا.خوبه که این جمله سالار آزادگان عالم رو فراموش نکنیم که اگه دین ندارید لااقل آزاده باشید.

مبحث بسیار شیرین و زیبایی بود که بنده الحق لذت بردم
امیدوارم دوستان انجمن تاریخ گرد هم آیند تا بتوانیم بحث زندان در دوران امام علی (ع) را کامل کنیم.

سلام

1-اصولاً ساختن زندان را در اسلام برای اولین بار به علی(ع) نسبت می‏دهند؛ یعنی، اولین کسی که مکانی برای این منظور در نظر گرفت و فرمان ساخت آن را صادر فرمود علی(ع) بود، (تراتیب الادراریه، ج 1، ص 299 - احکام زندان در اسلام،ص 126 - 127، محمد حسن بکایی).

2- وقتی حضرت علی(ع) به ناراضی سیاسی برمی‏خورد که در صدد ضربه‏ زدن به حکومت بود دستور حبس او را صادرمی‏فرمود، (موارد السجن، نجم الدین طبسی - احکام زندان در اسلام، ص 306، بکائی).

علي (ع) فرمود: بر امام واجب است كه عالمان فاسق، پزشكان نادان و بيسواد (غير متخصص) و دلالان و واسطه هاي مفلس و كلاهبر را زنداني كند .

نجاشي شاعر را كه در ماه مبارك رمضان دزدی كرده بود نزد علي(ع) آوردند حضرت هشتاد ضربه تازيانه بر او زد.پس او را يك شب در زندان نگه داشت و فردا نيز او را فرا خواند و بيست ضربه ديگر نيز به او زد.نجاشي به حضرت گفت يا امير المومنين هشتاد ضربه را بخاطر بر من زدي و ديگر اين ضربه براي چيست؟ حضرت فرمود: بخاطر اينكه جسارت به خرج دادي و حرمت ماه رمضان را شكسته اي.

امام علی(ع) فرمودند:بر امام مسلمين واجب است كه نيازمندي هاي زندانيان در زمينه هاي مادي و معيشتي مثل خوراك، دارو، هواي پاك، پوشاك تابستاني و زمستاني و ديگر نيازمنديها و تسهيلات لازم را فراهم آورد.(( نخستين كسي كه به اين عمل اقدام كرد علي ابن ابيطالب (ع) بود و سپس خلفا بعدي به اين شيوه ادامه دارند.)) در كتاب احكام المجون چنين آمده است: ساختمان زندان بايد به گونه اي باشد كه باد خور و هوا خور باشد و از گرما و سرما، حفظ كند و آسايش طبيعي را براي زندانيان فراهم آورد.
از جمله امور مهمي كه بايد به آنان توجه داشت اين است كه: (( زني كه از همسرش به علي شكايت كرد و آن حضرت دستور زنداني شدن آن مرد را صادر كرد... آن مرد گفت زنم را نيز با من زنداني كن! حضرت فرمود اين حق توست! و به زن فرمود همراه او برو.( مباني به نقل از مستدرك الوسايل =ج 2/497 باب 6 حديث 3)



واقعا بعضی افراد از عدم آگاهی مردم سوء استفاده می کنند با اخبار دروغ روایات نصفه نیمه میخواهند ماجرارو در آخر به نفع خودشون تموم کنند !!!روایت هارو تا جایی بیان میکنند که با مقاصد خودشون سازگاری دارد !!!نمیدانم واقعا جواب خدا و پیامبرانش رو چه خواهند داد وقتی مردم انقدر نسبت به دین بدبین میکنند و دین اسلام واقعیرو می پوشونند !!!!!!!!

lotus;176668 نوشت:
واقعا بعضی افراد از عدم آگاهی مردم سوء استفاده می کنند با اخبار دروغ روایات نصفه نیمه میخواهند ماجرارو در آخر به نفع خودشون تموم کنند !!!روایت هارو تا جایی بیان میکنند که با مقاصد خودشون سازگاری دارد !!!نمیدانم واقعا جواب خدا و پیامبرانش رو چه خواهند داد وقتی مردم انقدر نسبت به دین بدبین میکنند و دین اسلام واقعیرو می پوشونند !!!!!!!!

با سلام
منظورتان را متوجه نشدیم دوست گرامی !
اگر کمی شفاف تر سخن بگوئید ممنونم

reza24;96061 نوشت:
در بالای صفحه نوشته اند

الإخوان المسلمون: نرفض الدولة الدينية لأنها ضد الإسلام

در جای دیگر هم ذکر می کند

ونقل الدكتور محمد البلتاجي صورة ميدان التحرير، مشيرًا إلى أن الثورة المصرية ثورة شعبية، وهي ثورة الشعب المصري كله مسلميه ومسيحييه شبابه وفتياته وكل الأطياف شاركت في تلك الثورة المباركة، وليس الإخوان فقط وأن الثورة هي ثورة مصرية خالصة وشريفة وأن الموجودين في التحرير هم شعب مصر وهم أصحاب الحق في مطالبهم

و در جای دیگر هم می گوید

قال د. مرسي إن الإخوان ليسوا مسئولين عن التصريحات الخارجية سواء من إيران أو لبنان أو غيرها ولا يريدون أن يتدخل أحد في شئون مصر الداخلية،

که فکر می کنم معنی اش اینست که اخوان مسئول دخالتهای خارجی از ایران و لبنان و غیره نیست و نمی خواهد که هیچکس در امور داخلی مصر دخالت کند.
.

با سلام
برادر عزیز و بزرگوار، پاسخ شما در کلام خود بزرگوارتان آشکار است. اینکه فرموده اید اخوان حرکت دینی را نفی می کند، در واقع از زیرکی اخوانی هاست اخوان خودش یک حرکت اسلامگرا و برگرفته از افکار مدرسه اسلامی الازهر و نیز سید جمال اسدآبادی است. حال چگونه می تواند خلاف مرامی که بدان دلیل تشکیل شده عمل نماید؟ اینکه اخوان می گوید انقلاب ما ملی است، در واقع تلاش برای جذب حداکثری است و نیز کوششی است که قومیتهای مصری و کیش های دیگر را در برابر خود و در جبهه ای دیگر قرار ندهند چرا که قدرت اخوان هرگز به اندازه قدرت اسلامگرایان سال 57 ایران نیست و نیز رهبری اخوان هرگز به مانند امام خمینی نتوانسته عمل کند و از دیگر سو مصر همچون ایران از یک حداکثر مطلق طرفدار و حامی رهبر خود بهره مند نیست. اخوان در جایگاهی نیست که ادعاهای ایران در سال 57 را تکرار کند.
اما اینکه می گویند ما اجازه دخالت دیگران را نمی دهیم در واقع بهترین سخنی است که در این گیرو دار می توانند بگویند. چه آنکه اگر تصریح کنند به الگو گیری از ایرانیان، با ملی گرا های مصری و طیف جمال عبدالناصر و همفکران البرادعی در همین آغاز کار مشکل پیدا می کنند. پس باید در ظاهر همه چیز را زیرکانه اما بدون شائبه دروغ بافی به گونه ای جلوه دهند که مخالفانشان نتوانند بهره گیری کنند.
اگر دوستانی مصری داشته باشید و یا با آنها گفتگو و چت کرده باشید، خواهید دید که البته بسیار به ایران و حکومت اسلامی علاقه مند هستند و انگشت در دهان از این همه پیشرفت ما متحیرند و غبطه خور. وقتی ماهواره سفیر ایران پرتاب شد، آن چنان روی مصری ها تاثیر گذاشت که مجری یک شبکه مصری وقتی با یکی از مسئولین دوره حسنی مبارک درباره پیشرفت های مصر و ایران پس از تقریبا 30 سال از پیمان کمپ دیوید سخن می گفت، ایران را الگوی بسیار خوب همه ممالک اسلامی معرفی کرد.

اما اینکه یک جمعی در یک حکومتی متهم به کذب و ... باشند، اساس حکومت را زیر سوال نمی برد، چرا که بنیان حکومت خیلی فراتر از اینهاست و بحث های تئوریک حاکمیت اصلی ترین پشتیبان فکری آن اندیشه است.

برادر بزرگوار
چرا این متن را ترجمه نکردید؟ آیا این دفاع اخوانی ها از اسلام نبود؟ اگر او هیچ علاقه ای به حکومت اسلامی ندارد چرا به صراحت از آزادی و حقوق انسان در اسلام دفاع می کند؟
وفي رده على سؤال عن تخوف الغرب من سيطرة الإسلام قال د. عصام العريان أن المخاوف الغربية من الإسلام كلام مردود عليه وأنه لا يخدم إلا المشروع الصهيوني، خاصة أن الإسلام يؤمن بحرية المعتقدات ولا يريد من أحد أن يفرض على أحد معتقداته، كما أن الإسلام يتعاون مع كل الحضارات والشعوب ومن أهم قيم الإسلام الحرية والمساواة والعدالة والتعاون، موضحًا أن الإخوان ضد الدولة الدينية لأن الإسلام ضدها، بينما هم مع الدولة المدنية ذات المرجعية الإسلامية.
دقت بفرمایید که اخوان می گوید حکومت دینی را و از خلال سخنانشان مشخص است که نمی خواهند به گونه ای بحث کنند که مسیحیان در برابر ایشان جبهه بگیرند.
التماس دعا

موضوع قفل شده است