علم ترتیب تاریخ ( Chronology)

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علم ترتیب تاریخ ( Chronology)

با سلام.


علم ترتيب تاريخ


Chronology

باستان شناسان وتاريخ نگاران جديد قادرنيستند که تاريخی دقيق برای اتفاقات تاريخ بشری رابرای ما تشريح نمايند چراکه وقايع وکتيبه­ها آنچنان پراکنده است که با نظريه­های مختلف ونامطمئن مواجه می­شوند. اگربه تاريخ آشور يا بابل و مصرمراجعه کنيم متوجه می­شويم شرح وقايع درهزاره دوم و سوم پيش ازميلاد آنچنان بی ثبات ومشکوک می­باشد که نمی­توان به آنها اعتماد نمود.
جالب اينجاست که عهد عتيق (تورات) تاريخ را به صورتی ترسيم نموده که می­توان تاريخ­های گذشته را به صورتی دقيق ترسيم نمود. مثلا 479 سال از زمان خروج بنی اسرائيل از مصر تا ساختمان دوباره معبد در اورشليم در زمان حضرت سليمان اول پادشاهان باب 6 آيه 1
و واقع شد در سال چهارصد و هشتاد از خروج بنی اسرائيل از زمين مصر در ماه زيو که ماه دوم از سال چهارم سلطنت سليمان بر اسرائيل بود که بنای خانه خداوند را شروع کرد.
برای شمارش اين نوع تواريخ می­بايد يک تاريخ ثابتی را در نظر گرفت و بر مبنای آن تاريخ محاسبات خود را انجام دهيم. يکی از اين نوع تواريخ که هم در تورات و هم تاريخ باستانشناسی معمولی مورد تائيد می­باشد سال 29 CE است که نشان دهنده پانزدهمين سال سلطنت تيبريوس قيصر می باشد که پس از فوت اکوستس به حکومت رسيد. مرگ اگوستس در روز 17Augسال 14 CE بر مبنای تقويم گرگوری اتفاق افتاده است. بنابر اين 29 CE برابر خواهد بود 15 C.E + 14 C.E = 29 C.E با زمانی که يحيي فرزند اليزابت در اورشليم به تعميد توبه به جهت آمرزش گناهان موعظه می­کرد. (انجيل لوقا باب 1 تا 3 و 21 باب 23 آيات 1 تا 36)

تاريخ ديگری را که می­توان به عنوان مبداء مورد استفاده قرار داد سال BC539 است که اين تاريخ حمايت می­شود با يک سری وقايع تاريخی و آن سالی است که کوروش پادشاه هخامنشی حکومت بابل را منقرض نمود.
اين تاريخ تائيد می­شود توسط يک سری تاريخ نگاران مانند ديودورس Diodurus، افريکانوس Africanus ، ايسوبيوس Eusobius و بطلميوس Ptolomys و همچنين کتيبه­هايي که از آن تاريخ به جا مانده است.[1]
پس از فتح بابل توسط کوروش فرمان آزادی قوم بنی اسرائيل از اسارت و برگشت آنها از تبعيد صورت پذيرفت و اين حکم می­بايست در زمستان سال BCE 538تا بهار BCE537 صورت گرفته باشد و در اين مدت چهارماه هم وقت کافی به تمام بنی اسرائيل داده می­شود که خود را برای سفر به اورشليم آماده کنند. چرا که آنها در ماه هفتم بود که به اورشليم رسيدند. حدود اکتبر از سال BCE 537.

عزرا باب 3 آيه 1
و چون ماه هفتم رسيدبنی اسرائيل در شهرهای خود مقيم بودند و تمامی قوم مثل يک مرد در اورشليم جمع شدند.
و در دومين سال پس از برگشت از تبعيد بود که پی ريزی معبد (خانه خدا) در اورشليم گذاشته می­شود BCE 536 . )عزرا باب 3 آيه 8(
و در ماه دوم از سال دوم بعد از رسيدن ايشان به خانه خدا در اورشليم ....
اين بازسازی تمام نمی­شود تا ششمين سال سلطنت داريوش اول (عزرا باب 6 آيات 14 و 15)
14- و مشايخ يهود به بنا نمودن مشغول شدند و برحسب نبوّت حجی نبی و زکريا با اين عدّو کار را پيش بردند برحسب حکم خدای اسرائيل و فرمان کورش و داريوش و ارتحشيستا پادشاهان فارس آن را بنا نموده به انجام رسانيدند.
15- و اين خانه در روز سوم ماه آزار در سال ششم داريوش پادشاه تمام شد.
کورش در همان نخستين سال سلطنت خود در بابل فرمانی مبنی بر آزادی يهوديان از اسارت و بازگشت به موطن و تجديد بنای معبد خود در بيت­المقدس را صادر نمود و همچنين دستور داد ظروف زرين و سيمين معبد اورشليم را که در ميان خزاين پادشاهی يافت شده بود به يهوديانی که در بابل در تبعيد بسر می­بردند بازگرداند و فرمانی که وی در نخستين پادشاهی خود به عنوان پادشاه بابل صادر کرد از فصول درخشان تاريخ بشر است.
اينک، استفاده از اين تاريخ ق.م 537 بازگشت قوم بنی اسرائيل از تبعيد را به عنوان مبداء قرار می­دهيم و وقايع تاريخی تورات را بازخوانی می­نماييم.


با تشکر:م- مهدی

محمدرضا مهدی;22441 نوشت:
با سلام.


علم ترتيب تاريخ


Chronology

باستان شناسان وتاريخ نگاران جديد قادرنيستند که تاريخی دقيق برای اتفاقات تاريخ بشری رابرای ما تشريح نمايند چراکه وقايع وکتيبه­ها آنچنان پراکنده است که با نظريه­های مختلف ونامطمئن مواجه می­شوند. بنده به این سخن شما اعتقاد ندارم بلکه برآنم که با توجه ودقت بیشتر و کشف ارتباطات علوم با یکدیگر می توان در موارد زیادی تواریخ دقیقی از حوادث و اتفاقات بیان کرد . و البته این نیاز به زمان دارد .رابطه علومی مانند تاریخ با نجوم و فیزیک و همچنین علم شیمی و زیست شناسی و زمین شناسی از موارد لازم برای رسیدن به این مهم است .اگربه تاريخ آشور يا بابل و مصرمراجعه کنيم متوجه می­شويم شرح وقايع درهزاره دوم و سوم پيش ازميلاد آنچنان بی ثبات ومشکوک می­باشد که نمی­توان به آنها اعتماد نمود.
جالب اينجاست که عهد عتيق (تورات) تاريخ را به صورتی ترسيم نموده که می­توان تاريخ­های گذشته را به صورتی دقيق ترسيم نمود. مثلا 479 سال از زمان خروج بنی اسرائيل از مصر تا ساختمان دوباره معبد در اورشليم در زمان حضرت سليمان اول پادشاهان باب 6 آيه 1در پاسخ به این ادعا باید بگویم که آنچه که شما از آن به تاریخ نگاری تورات نام می برید هرگز جزوی از تورات حقیقی نیست . چرا که تورات راستین کتاب احکام الهی و شریعت بود نه تاریخ نویسی و تقویم نگاری . روش بیان احکام بوسیله خداوند هرگز تفصیلی اینچنینی نداشته و در بیان حوادث و تواریخ همواره به حداقل گویی ها و مختصر اشاراتی بسنده می نماید . مثلا در قران از آنچه که در بدر اتفاق افتاد فقط به باران شب بدر و همچنین کثرت مشرکان و کمبود قوای مسلمانان وعلاقه مسلمانان به اسیر گرفتن اشاره شده است. و هرگز تفاصیل اینچنینی روش بیان احکام و شریعت از جانب رب العالمین نیست.
و واقع شد در سال چهارصد و هشتاد از خروج بنی اسرائيل از زمين مصر در ماه زيو که ماه دوم از سال چهارم سلطنت سليمان بر اسرائيل بود که بنای خانه خداوند را شروع کرد. آ
برای شمارش اين نوع تواريخ می­بايد يک تاريخ ثابتی را در نظر گرفت و بر مبنای آن تاريخ محاسبات خود را انجام دهيم. يکی از اين نوع تواريخ که هم در تورات و هم تاريخ باستانشناسی معمولی مورد تائيد می­باشد سال 29 CE است که نشان دهنده پانزدهمين سال سلطنت تيبريوس قيصر می باشد که پس از فوت اکوستس به حکومت رسيد. مرگ اگوستس در روز 17Augسال 14 CE بر مبنای تقويم گرگوری اتفاق افتاده است. بنابر اين 29 CE برابر خواهد بود 15 C.E + 14 C.E = 29 C.E با زمانی که يحيي فرزند اليزابت در اورشليم به تعميد توبه به جهت آمرزش گناهان موعظه می­کرد. (انجيل لوقا باب 1 تا 3 و 21 باب 23 آيات 1 تا 36)آنچه را که شما تاریخ دقیق یا مبدا دقیق تاریخ نگاری نام می نهید همان اشکالاتی که به مبداهای تاریخ نگاری دیگر وارد می سازید به آن هم وارد است. چرا که دقت تاریخ نگاری ای که این مسائل را ثبت کرده امروز قابل پذیرش قطعی نیست و صرفا با حسن ظن می توان بدانها پرداخت. خود تقویم گریگوری بارها مورد بازنگری قرار گرفته شده است چگونه است که می توان به آن به مثابه سندی قطعی نگریست حال آنکه بارها مورد تصحیح قرار گرفته است. و در نهایت این چنین شده است.

تاريخ ديگری را که می­توان به عنوان مبداء مورد استفاده قرار داد سال BC539 است که اين تاريخ حمايت می­شود با يک سری وقايع تاريخی و آن سالی است که کوروش پادشاه هخامنشی حکومت بابل را منقرض نمود.
اين تاريخ تائيد می­شود توسط يک سری تاريخ نگاران مانند ديودورس Diodurus، افريکانوس Africanus ، ايسوبيوس Eusobius و بطلميوس Ptolomys و همچنين کتيبه­هايي که از آن تاريخ به جا مانده است.[1]
جناب محمد رضا مهدی دقت کافی نفرموده و فراموش فرموده اید منبع سخن تان را ذکر کنید با آنکه با کلمه [1] مشخص است این سخن باید مستند به سندی باشد.
پس از فتح بابل توسط کوروش فرمان آزادی قوم بنی اسرائيل از اسارت و برگشت آنها از تبعيد صورت پذيرفت و اين حکم می­بايست در زمستان سال BCE 538تا بهار BCE537 صورت گرفته باشد و در اين مدت چهارماه هم وقت کافی به تمام بنی اسرائيل داده می­شود که خود را برای سفر به اورشليم آماده کنند. چرا که آنها در ماه هفتم بود که به اورشليم رسيدند. حدود اکتبر از سال BCE 537.اشاره به کلمه حدود اکتبر نشان می دهد این تقویم از دقت کافی برخوردار نیست . والا باید نظر قطعی داده می شد نه حدودی .

عزرا باب 3 آيه 1
و چون ماه هفتم رسيدبنی اسرائيل در شهرهای خود مقيم بودند و تمامی قوم مثل يک مرد در اورشليم جمع شدند.
و در دومين سال پس از برگشت از تبعيد بود که پی ريزی معبد (خانه خدا) در اورشليم گذاشته می­شود BCE 536 . )عزرا باب 3 آيه 8(
و در ماه دوم از سال دوم بعد از رسيدن ايشان به خانه خدا در اورشليم ....
اين بازسازی تمام نمی­شود تا ششمين سال سلطنت داريوش اول (عزرا باب 6 آيات 14 و 15)
14- و مشايخ يهود به بنا نمودن مشغول شدند و برحسب نبوّت حجی نبی و زکريا با اين عدّو کار را پيش بردند برحسب حکم خدای اسرائيل و فرمان کورش و داريوش و ارتحشيستا پادشاهان فارس آن را بنا نموده به انجام رسانيدند.
15- و اين خانه در روز سوم ماه آزار در سال ششم داريوش پادشاه تمام شد.
کورش در همان نخستين سال سلطنت خود در بابل فرمانی مبنی بر آزادی يهوديان از اسارت و بازگشت به موطن و تجديد بنای معبد خود در بيت­المقدس را صادر نمود و همچنين دستور داد ظروف زرين و سيمين معبد اورشليم را که در ميان خزاين پادشاهی يافت شده بود به يهوديانی که در بابل در تبعيد بسر می­بردند بازگرداند و فرمانی که وی در نخستين پادشاهی خود به عنوان پادشاه بابل صادر کرد از فصول درخشان تاريخ بشر است.
اينک، استفاده از اين تاريخ ق.م 537 بازگشت قوم بنی اسرائيل از تبعيد را به عنوان مبداء قرار می­دهيم و وقايع تاريخی تورات را بازخوانی می­نماييم.


با تشکر:م- مهدی

با تشکر کاوه

با سلام
آيا مي توان اين سؤال را از جناب م-مهدي پرسيد كه چرا خود اهل كتاب كه كتاب مورد اشاره متعلق به آنان است يكي از اين تاريخها را مبدأ تاريخ خويش قرار نمي دهند؟!
براستي آيا دليل اينكه ميلاد حضرت مسيح مبدأ تاريخ بخش عظيمي از جهان امروز است، چيست؟ آيا اشكالات فوق به اين مبدأ تاريخي و همچنين ساير تواريخ بشري ونيز همان تاريخ هاي مورد اشاره وارد نيست؟!!

با سلام.
از مدیر مسئول سئوال دارم چرا قسمت دوم مطالب اینجانب حذف شده است؟؟
م-مهدی

موضوع قفل شده است