حکم فقهی کسی که با تحقیق از تشیع دست برداشته چیست؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حکم فقهی کسی که با تحقیق از تشیع دست برداشته چیست؟

حکم کسی که شیعه بوده ولی با تحقیق و تفحص با عقل خود به نتیجه ترک از شیعه و پیوستن به اهل سنت برسد از نظر مراجع دینی چیست؟
با توجه به اینکه هنوز مسلمان است و خدا و پیغمبر ار قبول دارد.

هیچی،چه حکمی داشته باشه؟

porsesh2011;105183 نوشت:
حکم کسی که شیعه بوده ولی با تحقیق و تفحص با عقل خود به نتیجه ترک از شیعه و پیوستن به اهل سنت برسد از نظر مراجع دینی چیست؟ با توجه به اینکه هنوز مسلمان است و خدا و پیغمبر ار قبول دارد.

سلام
این یک ادعا بیش نیست .
بگویید اگر یک شیعه با تبلیغات مسموم یا تطمیع به اهل سنت میل پیدا کند چه حکمی دارد ؟
حکمش در متن وجودش زبانه می کشد وقتی چشمش باز شد آنرا می بیند
راستی ایمان 2010 با پرسش 2011 قوم و خویشند ؟
موفق در هدایت

porsesh2011;105183 نوشت:
حکم کسی که شیعه بوده ولی با تحقیق و تفحص با عقل خود به نتیجه ترک از شیعه و پیوستن به اهل سنت برسد از نظر مراجع دینی چیست؟ با توجه به اینکه هنوز مسلمان است و خدا و پیغمبر ار قبول دارد.


سلام علیکم جمیعا

1- اگر کسی با تحقیق و علم به یقین از وهابیت به تشیع روی آورد علمای وهابی چه حکمی در موردش میدهند ؟

2- اگر از تسنن به تشیع روی آورد علمای سنی چه حکمی در موردش میدهند ؟

وقتی آنها را دانستید با حکمی که در تشیع در مورد شخصی که صرفا از تشیع به تسنن روی آورده ( نه به وهابیت ) مقیسه کنید.

بعد ببینید آیا تحقیقتان و بقول شما تفحصتان صحیح بوده یا خیر.

ومکروا ومکرالله والله خیرالماکرین

یاحق

porsesh2011;105183 نوشت:
حکم کسی که شیعه بوده ولی با تحقیق و تفحص با عقل خود به نتیجه ترک از شیعه و پیوستن به اهل سنت برسد از نظر مراجع دینی چیست؟
با توجه به اینکه هنوز مسلمان است و خدا و پیغمبر ار قبول دارد.

با سلام به دوست محترم
این سوال را از دو جهت می توان بررسی نمود:
1- جهت فقهی قضیه: که کارشناس محترم فقه پاسخ آنرا می دهند.
2- جهت کلامی قضیه: آیا چنین کسی که با تحقیق و تفحص به یقین رسیده که اهل سنت حق است در قیامت اهل نجات هست یا خیر؟
در قسمت دوم قبل از پاسخ باید روشن شود: چه معیارهای حقی در تسنن بوده که باعث خروج شما از تشیع شده است؟و اینکه ملاکهای ارزشگذاری شما در این انتخاب چه بوده است؟

porsesh2011;105183 نوشت:
حکم کسی که شیعه بوده ولی با تحقیق و تفحص با عقل خود به نتیجه ترک از شیعه و پیوستن به اهل سنت برسد از نظر مراجع دینی چیست؟ با توجه به اینکه هنوز مسلمان است و خدا و پیغمبر ار قبول دارد.

با تشکر از سئوال شما

چنین فردی حکمش ارتداد نیست اما اگر بعدها پشیمان شد و به مذهب تشیع برگشت تمام اعمال عبادی مانند نماز و روزه را باید قضا نماید (1)


پی نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم

سلام
ایت الله سيد محمد جواد موسوي غروي در کتاب "فقه استدلالي در مسائل خلافي" بحث جالبی را در مورد ارتداد و حکم ان مطرح نموده اند . توصیه میکنم مطالعه بفرمایید.:Gol:

اتحاد بین مذاهب اسلامی 2

گردآوري : محمد صالحي سال 88

وحدت واقعی ( نه اعتباری و سیاسی ) بین همه مسلمانان جهان ، ممکن نیست ؛ مگر آنکه علمای دو فرقه ( سنی و شیعی ) بتوانند در یک اجتهاد فقهی شجاعانه جدید و بدور از حب و بغض های فرقه ای تاریخی ، اعلام کنند که :
" هر یک از سنی و شیعه اگر به وظایف شرعی که برای او از روی اجتهاد یا تقلید ثابت می شود عمل کنند نزد خدا ماجورند و مورد قبول ."
در این راستا قدمهای زیر برداشته شده که قابل تحسین بوده و بایستی پیگیری شود :
قدم اول : فتوای شجاعانه شیخ شلتوت:
شیخ محمود شلتوت که خود ازمنادیان وحدت اسلامی بود درسال 1378 هجری قمری(1337 شمسی) درمقام رئیس دانشگاه " الازهر" قاهره ، اولین قدم را دراین مورد برداشت و فتوای شجاعانه ای صادرکرد که دارای سه عنصراصلی بود بدین شرح :
اول: هیچ مسلمانی ملزم نیست که حتما تابع یکی ازمذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت(مذهب حنفی ، شافعی ، مالکیوحنبلی ) باشد بلکه هر مسلمانی در انتخاب هر یک از مذاهب فقهی ، آزاد است .
دوم : انتقال از یک مذهب فقهی به مذهب فقهی دیگر، جایز است .
سوم : هر مسلمانی اگر چه سنی باشد می تواند به فقه شیعه امامیه عمل کند .
قدم دوم : فتوای شجاعانه فقیه بزرگ صالحی نجف آبادی
حاج شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی صاحب کتاب های ارزشمند " شهید جاوید " و " پژوهشی جدید در چند مبحث فقهی " ، در سال 1363 فتوا و نظر زیر را صادر کرد :
اول: عمل به فقه اهل سنت برای آنان مجزی است و نزد خدا ماجورند .
دوم : اگر مجتهد شیعی در مواردی فقه اهل سنت را صحیح تر تشخیص دهد باید در آن موارد به فقه اهل سنت عمل کند .
منبع :کتاب مجموعه مقالات – مقاله وحدت اسلامی – صالحی نجف آبادی

ارتداد یا تغییر عقیده

در رابطه با حکم مرتد ، از فقهایی که فتوا به قتل مرتد می دهند می پرسیم که :
آیا مقصودشان از ارتداد ، تغییر عقیده است یا چیز دیگر ؟
( در دامه به اجمال ، خاستگاه عقیده در درون انسان و تفاوت اساسی بین آن و ارتداد ارادی بیان می گردد . )
[=M Mitra]1- تغییر عقیده غیر ارادی :

اگر مقصود تغییر عقیده است می گوئیم : تغییر عقیده یک امر اختیاری نیست ، زیرا مقدمات آن که فراهم شد بطور قهری و بی اختیار ، عقیده تغییر می کند و این در اختیار انسان نیست و چیزی که در اختیار انسان نیست تکلیف به آن تعلق نمی گیرد .

فرض که مسلمانی نوشته ای تاثیر گذار در باره انکار یکی از عقاید اسلامی بخواند و چون قدرت علمی بالایی ندارد پاسخی نمیابد و در نتیجه عقیده اش تغییر می کند و نمی تواند جلو آنرا بگیرد ، آیا می توان او را در مقابل این تغییر عقیده مستحق مجازات دانست آنهم اعدام ؟ در حالیکه در قرآن آمده است : " لایکلف الله نفسا الا وسعها 1" . یعنی خدا هیچکس را تکلیف نمی کند مگر به قدر وسع و توانایی او ، و این تغییر عقیده به شرحی که گفته شد غیر اختیاری است و در وسع و توان انسان نیست که جلوی آن را بگیرد .

در این صورت اگر ما بگوئیم : چنین کسی در مقابل تغییر عقیده اش مسئول شناخته می شود و مستحق مجازات است ، این بر خلاف عدالت ، و تکلیف ما لا یطاق و مخالف آیه مزبور است .
البته آنچه در این آیه آمده مقتضای حکم عقل است و هیچ کس را نمی باید مکلف کرد مگر به اندازه وسع و توانایی اش .

از فقهای صاحب نظر می خواهیم که در این مسئله دقیقا بیندیشند و پاسخی معقول و منطقی به آن بدهند و اگر نتوانستند پاسخ عقل پسند به آن بدهند باید در صحت روایاتی 2که به استناد آنها فتوا به قتل مرتد می دهند جدا تردید کنند .3

[=M Mitra]2- تغییر عقیده ارتدادی :

اگر مقصود فقها از ارتداد ، اقدام عملی و مبارزه با حکومت است نظیر آنچه در زمان ابوبکر پیش آمد که گروهی گفتند : ما مسلمانیم ولی زکات به ابوبکر نمی دهیم و در مقابل حکومت ایستادند و ابوبکر با آنان جنگید و سرکوبشان کرد و این گروه در تاریخ به نام " مرتدین " خوانده شدند . اگر مقصودشان از مرتد این معنای دوم است ، این یک بحث فقهی مفصل لازم دارد که جایش اینجا نیست .

منبع : كتاب " حديث هاي خيالي در مجمع البيان " – آیه الله صالحی نجف آبادی ، ص 113 و 114
........................................................................
زیر نویسها :

[=M Mitra]1- سوره بقره - آیه [=M Mitra]286

[=M Mitra]2- آیه الله ارباب از فقهای بزرگ می گفت : هیچ حکمی از احکام اسلام را نمی توان با استناد به اخبار آحاد و روایات که قطعی و یقین آور نیست ثابت کرد چه رسد به حکم " قتل برای مرتد " یا " سنگسار کردن در مورد زنای محصنه " که هیچ کدام در قرآن نیست . هم چنین ایشان می گفت : طهارت اهل کتاب بلکه مطلق بشر ذاتی است و نمی توان هیچ انسانی را نجس دانست .

3- آیه الله منتظری:در حقيقت تعبير به آزادي انديشه يا تغيير آن نوعي مسامحه در تعبير است ; زيرا پيدايش هر عقيده و استمرار آن معلول شرايط خاص ذهني است كه از اختيار انسان خارج ميباشد. آنچه اختياري انسان است - و انسان نسبت به آن آزاد است - مقدمات آن ميباشد ; نظير تحقيق ، مطالعه و تلاش فكري در راه رسيدن به آنچه حق است .

از اين رو تحميل هر عقيده اي به ديگري، نه امكان دارد و نه صحيح خواهد بود; و هر انساني بالفطرة در پيدانمودن هر انديشه و استمرار آن قابل تحميل و اكراه نخواهد بود .

آيه شريفه :
( لا اكراه في الدين ...) - بقره : 256 .

چه در مقام خبر از واقع خارجي باشد، يا انشاء نهي از اكراه - با توجه به شأن نزول آن - قطعا شامل امور اعتقادي دين نيز ميباشد.

بنابراين مجرد انديشه و اعتقاد ، يا تغيير آن، و يا ابراز آن ، و يا اطلاع از انديشه و تفكري ديگر ، حق هر انساني است ; و با هيچ يك از عناوين كيفري نظير: ارتداد ، افساد ، توهين ، افترا و مانند آن مربوط نيست . ( کتاب " کتاب رساله حقوق – ص 51 )

[=Times New Roman]محمد صالحی – 10 / 5 / 89
[=Times New Roman]http://mahsan.parsiblog.com/

موضوع قفل شده است