لطفا تمام روایت ها و حدیث ها درمورد ولایت فقیه را بیان کنید

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لطفا تمام روایت ها و حدیث ها درمورد ولایت فقیه را بیان کنید

لطفا تمام روایت ها و حدیث ها درمورد ولایت فقیه را بیان کنید با منبع من چند مورد میدونم ولی منبعشو نمیدونم البته منبع درست لطفا دوستان اینجا بیان کنند هم روایت ها و حدیث ها در مورد ولایت فقیه با منبع اصلی باتشکر

iran masood;74385 نوشت:
لطفا تمام روایت ها و حدیث ها درمورد ولایت فقیه را بیان کنید با منبع من چند مورد میدونم ولی منبعشو نمیدونم البته منبع درست لطفا دوستان اینجا بیان کنند هم روایت ها و حدیث ها در مورد ولایت فقیه با منبع اصلی باتشکر

با سلام

دوست عزيز

اين ادرس تايپك هايي است كه به طور مفصل در مورد ولايت فقيه بحث كرده است

نگاهي به اين ادرس داشته باشد كمك كارتان خواهد بود

http://www.askdin.com/forumdisplay.php?f=113

طاها;74436 نوشت:

با سلام

دوست عزيز

اين ادرس تايپك هايي است كه به طور مفصل در مورد ولايت فقيه بحث كرده است

نگاهي به اين ادرس داشته باشد كمك كارتان خواهد بود

http://www.askdin.com/forumdisplay.php?f=113


با تشکر از دوست عزیز بنده این تاپیکو دیدم در همین بخش هم پست دادم منطور من این بود که آیا رواتی یا حدیثی وجود دارد که در مورد ولایت فقیه باشد اونها رو با ذکر منبع بیان کنید

مثلا من یک مورد رو در کتابی خواندم بیان میکنم البته منبع یادم نیست

پیامبر میفرمایید :هرکس روزها روزه بگیرد شها نماز بخواند هر سال حج برود نصف اموال خود را انفاق کند ولایت فقیه را قبول نداشته باشد نزد خدا جایگاهی ندارد.

البته یک سری از این حدیث ها در کتاب کشف اسرار امام خمینی هم هست ولی بنده میخواهم کامل و جامع و با منبع اصلی باشد باتشکر

نقل قول:

لطفا تمام روایت ها و حدیث ها درمورد ولایت فقیه را بیان کنید با منبع من چند مورد میدونم ولی منبعشو نمیدونم البته منبع درست لطفا دوستان اینجا بیان کنند هم روایت ها و حدیث ها در مورد ولایت فقیه با منبع اصلی باتشکر



با سلام

ولایت فقیه امتداد ولایت الله و ولایت معصومین (ع) است ودر عین ارتباط ، انتزاع هم دارند و در آیات واخبار نیز قابل پیگیری است :

[=Times New Roman][1] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ الْحَدِيثَ .صحیح .وسائل‏الشيعة ج : 1 ص : 14
[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [2] وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ قُلْتُ ثُمَّ الَّذِي يَلِي ذَلِكَ فِي
[=Times New Roman]الْفَضْلِ فَقَالَ الصَّلَاةُ قُلْتُ ثُمَّ الَّذِي يَلِيهَا فِي الْفَضْلِ قَالَ الزَّكَاةُ لِأَنَّهُ قَرَنَهَا بِهَا وَ بَدَأَ بِالصَّلَاةِ قَبْلَهَا قُلْتُ فَالَّذِي يَلِيهَا فِي الْفَضْلِ قَالَ الْحَجُّ قُلْتُ مَا ذَا يَتْبَعُهُ قَالَ الصَّوْمُ الْحَدِيثَ
[=Times New Roman]وَ رَوَاهُ أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ بِالْإِسْنَادِ الْمَذْكُورِ .صحیح
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]
«اسلام بر پنج چيز بنا شده است: بر نماز و زکات و حج و روزه و ولايت زراره (رض) گفت: عرض کردم کدام يک از اين پنج چيز برتر است؟ فرمود: ولايت برتر است زيرا مفتاح و کليد چهار چيز ديگر مي باشد و ولي راهنمايي بر آن ها مي کند.»
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]......

[=Times New Roman]
[=Times New Roman]17-وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَى الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَيْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلَايَةَ وَلِيِّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَيْهِ مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ حَقٌّ فِي ثَوَابِهِ وَ لَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ.صحیح
[=Times New Roman]
امام (ع)فـرمـود: حقيقت و مخ امر و اعلاى و كليد آن و باب اشيا و رضاى خداوند، اطاعت امام است بـعـد از مـعـرفت او. آگاه باش كه اگر مردى شبها به عبادت ايستد و روزها روزه گيرد و تـمـام مـالش را صـدقـه دهـد و تـمـام روزگـار را حج كند، و نشناسد ولايت ولى خدا را تا مـوالات او كند و تمام اعمالش به راهنمايى او باشد، نيست براى او بر خداى تعالى حقى و ثوابى و نمى باشد از اهل ايمان .

بقیه بحث و احادیث در :

https://sites.google.com/site/hojjah/emamat.valayat.doc

http://forum.msadra.ir/thread-789.html

جناب خیرالبریة این روایات در باب ولایت معصوم علیه السلام هست نه ولایت فقیه !!! :Labkhand:

لطفا کارشناسان راهنمایی فرمایید اگر روایتی حدیثی نیست چطور در کشور ما اجرا میشود مطمئا که ساختگی نیست البته دوستمون طاها عزیز لینک دادن ما برتری ولایت فقیه را نصبت به حکومت طاغوت نمیخواهیم بدانیم رواتی هایی که در این مورد هست میخواهیم بدانم هرچند بنده عرض کردم روایتیهایی دیدن ولی منبع اصلی رو نمیدونم که کارشناسان کمک کنند

نقل قول:

جناب خیرالبریة این روایات در باب ولایت معصوم علیه السلام هست نه ولایت فقیه !!!

با سلام

دوست عزیز ، اگر در خط ابتدایی نوشته من دقت کنید که نوشتم :

ولایت فقیه امتداد ولایت الله و ولایت معصومین (ع) است ودر عین ارتباط ، انتزاع هم دارند و در آیات واخبار نیز قابل پیگیری است :

وهمچنین ترجمه حدیث که آنرا آبی رنگ کردم :

امام (ع)فـرمـود: حقيقت و مخ امر و اعلاى و كليد آن و باب اشيا و رضاى خداوند، اطاعت اماماست بـعـد از مـعـرفت او. آگاه باش كه اگر مردى شبها به عبادت ايستد و روزها روزهگيرد و تـمـام مـالش را صـدقـه دهـد و تـمـام روزگـار را حج كند، و نشناسد ولايت ولى خدا را تا مـوالات او كند و تمام اعمالش به راهنمايى او باشد، نيست براى او برخداى تعالى حقى و ثوابى و نمى باشد از اهل ايمان .

ومطلب دوستمان که بین ولایت ائمه و ولایت فقیه خلط کرده بودند و نوشتند :

پیامبر میفرمایید :هرکس روزها روزه بگیرد شها نماز بخواند هر سال حج برود نصف اموال خود را انفاق کند ولایت فقیه را قبول نداشته باشد نزد خدا جایگاهی ندارد.

بنابراین اگر دقت کنید جواب دوستمان را دادم و روایات ولایت ائمه علیهم السلام وارتباط آن با ولایت فقیه ، در عین حال بیان اشتباه ایشان در روایتی که ولایت فقیه راذکر فرمودند.

موفق باشید.

ولایت فقیه در روایات

یکی دیگر از دلائل که طرفداران مشروعیت الهی ولایت فقیه بیان کرده اند، روایات می باشد. مرحوم نراقی، صاحب جواهر.. . هر کدام،از روایات مشروعیت الهی استفاده کرده اند. امام راحل نیز روایات متعددی در این باره آورده است که جهت رعایت اختصار به بیان دوحدیث اکتفا می شود:


یک: مقبوله عمر بن حنظله:

عمربن حنظله می گوید: از امام صادق(ع)پرسیدم: دو تن از دوستان ما، در دین ما میراث اختلاف داشتند به نزد سلطان و یا قاضی بردند و از آنان خواستند که بین آن دو حکم کنند، آیا این کاررواست؟

امام فرمود: هرکس داوری از آنها بخواهد، چه حق باشد وچه باطل، در حقیقت از طاغوت دادخواهی کرده و هرچه را به حکم آنان باز ستاند، حرام، هرچند حق وی باشد... پرسیدم: پس چه بایدبکنند؟

فرمود: باید بنگرند که از شما چه کسی حدیث ما را روایت کرده، حلال و حرام ما را شناخته است. پس رضا دهد و خوشنود شودبه داوری او، که من نیز او را حاکم بر شما قرار دادم...


امام راحل(ره)عقیده دارد که این روایت بر مشروعیت الهی ولایت فقیه دلالت دارد، زیرا:

یک: امام صادق(ع)شیعیان را از رجوع به حاکمان طاغوت در همه زمینه ها نهی کرده است، چنان که حضرت به آیه قرآن تمسک نمود.

دو: مقصود از واژه «حاکما» در روایت حاکم است که بر همه زاویه های جامعه حکومت می کند. از این رو حضرت به جای کلمه «قاضیا» از واژه «حاکما» استفاده کرده است.

سه: امام(ع)با این جمله: «فانی قد جعلته علیکم حاکما» برای فقیهان ولایت جعل نموده است; زیرا شرایطی که در حدیث آمده است:

«فمن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا»، بر فقیه تطبیق می شود.

مرحوم صاحب جواهر، نیز در خصوص مشروعیت الهی ولایت فقیه به این حدیث استدلال نموده است: «لظهور قوله(ع): «فانی قد جعلته علیکم حاکما ...» فی اراده الولایه العامه نحو امور المنصوب علیهم فیه...»

در باره سند این حدیث از زاویه های گوناگون بحث شده است که پرداختن به آن از حوصله این نوشتار بیرون است. البته امام راحل(ره)درخصوص سند و دلالت آن می نویسد: «این روایت از واضحات است و در سند و دلالتش وسوسه ای نیست. جای تردید نیست که امام(ع)فقها را برای حکومت و قضاوت تعیین فرموده است; بر عموم مسلمانان لازم است که از این فرمان امام(ع)اطاعت نمایند.»

:Sham:
ادامه در پست بعدی ..

دو: توقیع منسوب به امام زمان(عج)

یکی از روایاتی که بر نصب فقیه از سوی معصوم(ع)دلالت دارد،توقیع منسوب به امام زمان(ع)است. مرحوم صدوق روایت می کند:

اسحاق بن یعقوب نامه ای برای ولی عصر(ع)می نویسد و ازگرفتاری هایی که برایش رخ داده، می پرسد. حضرت در جواب می فرماید:

«... واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنافانهم حجتی علیکم و انا حجه الله...» ; ... اما در پیش آمدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم...

امام خمینی(ره)عقیده دارد که مقصود از حوادث در این روایت،مسائل شرعی و احکام نیست که راوی سوال کرده باشد; زیرا این مساله احتیاج به پرسش نداشته و برای همه روشن بوده است که دراحکام مردم به فقها رجوع می کرده اند.

بنابراین مقصود از حوادث،گرفتاریهای اجتماعی و سیاسی است که برای مردم رخ می داده است; وامام(ع)مردم را به فقها ارجاع داده و آنان را حجت خوانده است.

امام راحل(ره)در استناد به این روایت می نویسد: «فقها از طرف امام(ع)حجت بر مردم هستند، همه امور و تمام کارهای مسلمین به آنان واگذار شده است. در امر حکومت، تمشیت امور مسلمین، اخذ ومصرف عواید عمومی، هرکس تخلف کند خداوند بر او احتجاج خواهدکرد. در دلالت روایتی که آوردیم، هیچ اشکالی نیست، منتها سندش قدری محل تامل است.»

ادامه در پست بعدی

:Sham:

ه- ویژگیهای دیدگاه مشروعیت الهی


مبنای مشروعیت الهی ولایت فقیه دارای ویژگیهایی است که این دیدگاه را از دیدگاه مشروعیت مردمی متمایز می کند که به برخی ازآنها اشاره می شود:

1- قداست و حجیت

یکی از ویژگیهای مهم مشروعیت الهی در قداست و حجیت او است.
در جامعه دینی هرچیزی که وجه شرعی داشته باشد، مردم او را مقدس می دانند، مشروعیت الهی حاکمیت سیاسی امامان علیهم السلام سبب شد، که شیعیان به آنان احترام خاصی قائل شده و امامت آنان رااز اصول مذهب بدانند.

از سوی دیگر اگر مشروعیت حاکمیت رهبر ازسوی شرع به وجود آید، جامعه اسلامی براساس حجیت شرعی اداره می شود، چنان که امام راحل فرمود:

«امروز فقهای اسلام، حجت برمردم هستند، همان طوری که حضرت رسول حجت خدا بود و همه امور به او سپرده شده بود، فقها از طرف امام(ع)حجت بر مردم هستند، همه امور و تمام کارهای مسلمین به آنان واگذار شده است

یکی از پیامدهای مهم قداست رهبری اطاعت پذیری از او است. اگررهبر وجاهت شرعی داشته باشد، مردم اطاعت از او را نوعی وظیفه می دانند، که اطاعت پذیری از رهبر عامل مهمی برای حفظ جامعه نظام مند می باشد.

در ایران مشروعیت الهی رهبری سبب شد که مردم مشارکت سیاسی را نوعی وظیفه تلقی کرده و شرکت در تمام انتخابات را وظیفه بدانند و در صحنه های سیاسی اجتماعی حضور داشته باشند. از این رو هرگاه امام دستور می داد، مردم اطاعت می کردند.


اگر مشروعیت الهی نباشد، رهبر قداست نداشته و مردم با اوهمانند یک وکیل برخورد می کنند، چنانکه در جوامع غربی رهبرقداست ندارد، از این رو در این جوامع رهبر قدرت اجرایی وکارآمدی کمتری دارد.

یکی از آثار دیگر قداست رهبری، پیوند عمیق عاطفی و محبت است که بین امام و امت اسلامی به وجود آمده و رهبر بر قلوب مردم حکومت می کند; همان طوری که انبیاء و امامان علیهم السلام برقلبها حکومت می کردند.

شاید یکی از علل اصلی انتصابی بودن رهبری همین عنصر باشد. البته قداست رهبری بدان معنا نیست که رهبر خود را تافته جدا بافته دانسته و حکومت را نوعی امتیازبداند.
در فرهنگ دین رهبر امانت دار و خدمتگزار مردم بوده وحکومت ابزاری برای خدمت به بندگان خدا و احقاق حق واجرای احکام الهی می باشد. از این رو است که امام بارها به خدمتگزاری رهبر ومسئولان اشاره نموده است:

«خدمتگزار باشید به این ملتی که دستهای خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شماالان امانت بزرگی در دست دارید و مقتضای امانتداری آن است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده ودولتهای آینده تحویل دهید. مادامی که این طور باشید، ملت پشتیبان شمااست و مادامی که همراه شما باشد، هیچ آسیبی به شماو کشور نمی رسد

ادامه در پست بعدی

:Sham:

2- تلفیق مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی

یکی از ویژگیهای مهم مبنای مشروعیت الهی، در تلفیق مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی ظهور می کند. بر اساس این دیدگاه مشروعیت حاکمیت رهبر از سوی شرع تامین می شود و مقبولیت آن از سوی مردم صورت می گیرد، که این بهترین نوع گزینش رهبری است، که مبنای مشروعیت مردمی فاقد آن می باشد. یکی از خسارات جبران ناپذیری که بر جهان اسلام وارد شد نادیده گرفتن بعد شرعی رهبری بود.

مسلمانان به جای امامان معصوم علیهم السلام که از سوی شرع،منصوب شده بودند، سراغ حاکمانی رفتند که واجد مشروعیت الهی نبودند که این گونه گزینش رهبری، فاجعه ای برای جهان اسلام بود.

3- زوال مشروعیت

یکی از ویژگیهای مبنای مشروعیت الهی حکومت، درعزل رهبری ظهورپیدا می کند. بر اساس این دیدگاه، این مردم نیستند که رهبر راعزل کنند، زیرا آنان به رهبر حق حاکمیت نداده اند تا از اوبگیرند. بنابر نظریه مشروعیت الهی، براساس قانون و ویژگیهایی;شارع حق حاکمیت به رهبر داده که باعدم آن ویژگیها و تخلف ازقانون، رهبر خود به خود عزل می شود. ویژگیهایی مانند: فقاهت،عدالت... عامل حدوث مشروعیت می باشد، که بقای مشروعیت نیز منوطبه بقای آن ویژگیها و رعایت قانون است. از این رو است که امام راحل(ره)فرمود:

«اگر فقیهی بر خلاف موازین اسلام، کاری انجام دهد، نعوذبالله فسقی مرتکب شود، خود به خود از حکومت منعزل است زیرا او از امانتداری ساقط شده است.» همو فرمود: «اگر یک فقیهی، یک مورد دیکتاتوری بکند، از ولایت می افتد

«اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد، در اسلام قانون حکومت می کند، پیغمبر اکرم(ص) تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی توانست تخلف کند...»

البته برای تشخیص عدم شرایط و ویژگیهای رهبر و عزل شرعی آن،راهکارهایی وجود دارد، مانند نظارت عمومی; چنان که در نظام جمهوری اسلامی ایران، مجلس خبرگان، عهده دار چنین وظیفه می باشد.

منبع: پایگاه حوزه

:Sham:

بسم الله

آیات 58 و59 سوره ی نساء


خداوند امر فرموده است که امانت ها را به اهلش بسپارید و هرگاه میان مردم داوری کردید، به عدالت داوری کنید:

ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا و رسول خدا و اولیای امرتان (متصدیان رهبری و حکومت) پیروی کنید و اگر درباره ی چیزی با یکدیگر کشمکش پیدا کردید، آن را به خدا و رسول خدا عرضه بدارید.



محور استدلال به این آیه ی شریفه، واژه ی «اولی الامر» است که خدای متعال پس از امر به پیروی از پیامبر، پیروی از آنان را واجب می داند.

درباره ی مصداق اولی الامر، تفسیرهای بی شماری ارایه شده است.(1)

اگر ثابت شود ائمه ی معصومین(علیه السلام) به فقیهان ولایت داده اند و فقیه جامع الشرایط از سوی ولی امر معصوم(علیه السلام) به حکومت و ولایت منصوب شده است، آن فقیه بر اساس دستور ولی امر در شمار اولیای امور درخواهد آمد.

در این صورت، پیروی از او نیز واجب می شود،(2)مانند: مالک اشتر در عصر حضور و فقیه در عصر غیبت.

[1]. ولایت فقیه، امام خمینی، ص 75.
[2]. ولایت فقیه، عبدالله جوادی آملی، ص 184.

:Sham:پایگاه حوزه :Sham:

بسم الله

آیه ی 50 سوره ی مائده



افحکم الجاهلیه یبغون و من احسن من الله حکماً لقوم یوقنون.

آیا آنان حکم جاهلیت را از تو می خواهند و چه کسی بهتر از خدا داوری می کند برای قومی که اهل یقین هستند.

اگر در زمان غیبت برای حفظ نوامیس الهی، حدود و تعزیرات اجرا نشود، باید به قوانین بشری مراجعه کرد. ولی این جایز نیست; زیرا هر چه غیر از حکم خدا باشد، حکم جاهلی است که به حکم قرآن، مردود است. حدود تا آن گاه که در محکمه ی مجتهد جامع الشرایط (یا منصوب از سوی او) ثابت نشود و مجتهد آن را انشاء نکند، قابل اجرا نیست.(1)

افزون بر آن، خطاب «ان تحکموا بالعدل» در آیه ی 57 سوره ی نساء به کسانی است که زمام امور را به دست دارند نه قاضیان ; زیرا قاضی قضاوت می کند نه حکومت.

او به معنی تمام کلمه، حکم اجرایی صادر نمی کند، بلکه این کار به دست دو دسته ی دیگر از حکومت کنندگان ;
یعنی مجریان و قانون گذاران است.(2) پس این آیه ی شریفه، کل حکومت را دربرمی گیرد. در آیات شریفه ی 44، 45 و47 سوره ی مائده، کسانی که بر خلاف دستور خداوند، حکم می کنند، کافر، ستم کار و فاسق نامیده شده اند. این سخن بدان معنا است که حکومت باید براساس قانون الهی باشد. آشکار است که مجری قانون الهی باید کارشناس باشد تا آن را بفهمد (فقیه) و بدان پای بند بماند(عادل).

اصولا از نظر قرآن، حاکمیت در اصل از آنِ خداست; «ان الحکم الا اللّه»(3) و حق حاکمیت پیامبران، امامان معصوم(علیهم السلام) و فقیهان نیز از خداست. پس کسی که حق حاکمیت او از خداست، باید بر اساس قانون الهی حکومت کند; یعنی تنها قانون الهی، حق حاکمیت دارد. در نتیجه، ولایت فقیه; یعنی ولایت فقاهت و عدالت و حاکمیت قانون الهی حتی بر خود فقیه حاکم.


[1]. همان، ص168.
[2]. ولایت فقیه، امام خمینی، ص73.
[3]. انعام، 157.

پایگاه حوزه :Sham:

موضوع قفل شده است