ميثم بحراني کیست ؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ميثم بحراني کیست ؟

سلام ببخشید ندونستم این سوال رو کجا قرار بدم خواستم اطلاعاتی رو از شما در مورد این فرد بگیرم . واقعن ممنون

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

[=&quot]

[=&quot]شرح حال ابن میثم بحرانی[=&quot]

[=&quot]اِبْن‌ِ مِیْثَم‌، کمال‌الدین‌ میثم‌ بن‌ علی‌ بن‌ میثم‌ بحرانی‌، محدث‌، فقیه‌ و متکلم‌ مشهور شیعی ‌ سده ۷ق‌/۱۳م می‌باشد.[=&quot]
[=&quot]برخی‌ لقب‌ او را مفیدالدین‌ آورده‌اند. [۱] [۲] از زندگی‌ او آگاهی‌ اندکی‌ در دست‌ است‌. همین‌ قدر گفته‌اند که‌ در ۶۳۶ق‌/۱۲۳۹م‌، زاده‌ شد. [۳][=&quot]
[=&quot]تحصیل[=&quot]
[=&quot]وی نزد ابوالسعادات‌ اسعد بن‌ عبدالقاهر بن‌ اسعد اصفهانی‌ و کمال‌الدین‌ علی‌ بن‌ سلیمان‌ بحرانی ‌ دانش‌ آموخت‌. [۴] اگرچه‌ در منابع‌ اشارتی‌ به‌ محل‌ تحصیلات‌ او نشده‌، ولی‌ محتملاً در عراق ‌ و در مراکز تجمع‌ شیعیان ‌ مانند حله ‌ به‌ تحصیل‌ علم ‌ پرداخت‌. اما ظاهراً پس‌ از آن‌ به‌ بحرین ‌ بازگشت‌ و گوشه عزلت‌ برگزید تا آنکه‌ دانشمندان‌ عراق‌، خاصه‌ اهل‌ حله‌ که‌ او را مردی‌ دانشمند می‌شمردند، از او خواستند که‌ به‌ تربیت‌ شاگردان‌ و تألیف‌ و تصنیف‌ بپردازد.[=&quot]
[=&quot]استادان
[=&quot]۱.خواجه نصیر الدین طوسی (۶۷۲ ـ ۵۹۸ ق).[=&quot]
[=&quot]ابن میثم در محضر این استاد بزرگ حکمت را فرا گرفت؛ شیخ طوسی نیز در تبحر وی در علم کلام و حکمت گواهی داده و وی را بسیار ستوده است.[=&quot]
[=&quot]۲. جمال الدین علی بن سلمان بحرانی (متوفای ۶۷۲ هـ.ق.).[=&quot]
[=&quot]۳. نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن حسن هذلی (معروف به محقق حلی) (متوفای ۶۷۲ ق.).[=&quot]
[=&quot]احتمال دارد ابن میثم در محضر این استاد، فقه و ادبیات را فرا گرفته باشد.[=&quot]
[=&quot]شاگردان[=&quot]
[=&quot]۱.خواجه نصیر الدین طوسی،قبلاً نام وی در ردیف استادان ابن میثم ذکر شد؛ اما بر اساس نقل «ریحانه الأدب» از برخی بزرگان، خواجه نصیر الدین طوسی نیز در زمینه فقه و شرح «نج البلاغه»، از حوزه درسی ابن میثم بهره مند شده است. [۵][=&quot]
[=&quot]اگر چه برخی، این شاگردی را منتفی دانسته و دور از شأن و جایگاه بلند خواجه نصیر می دانند، اما با توضیحی که در پایان بخش استادان ذکر شد، این امر بعید به نظر نمی رسد.[=&quot]
[=&quot]۲. جمال الدین، ابو منصور حسن بن یوسف بن مطهر حلی (علامه حلی) (متوفای۷۲۶ هـ.ق.) از وی به عنوان شیخ فقیهان حله، یکی از مشایخ گرامی، عالم صدوق و فقیه، شاعر و ادیب یاد شده است. وی یکی از مشایخ عبدالکریم بن طاووس نیز می باشد.[=&quot]
[=&quot]در سخن دیگران[=&quot]
[=&quot]طریحی، دانشمند معروف، ابن میثم را شیخ صدوق و مورد اعتماد خوانده است. [۶][=&quot]
[=&quot]شیخ یوسف بحرانی از کتاب «سلامه البهیه» نقل می کند:[=&quot]
[=&quot]پیشوای متکلمان و زبده فقیهان و محدثان، عالم ربانی کمال الدین میثم ... غواص دریای معارف و سرچشمه حقایق و لطائف است. [۷][=&quot]
[=&quot]محدث شهیر حاج شیخ عباس قمی، نیز در این باره چنین آورده است:[=&quot]
[=&quot]عالم ربانی و فیلسوف متبحر، محقق و حکیم متأله مدقق، جامع علوم معقول و منقول و استاد فاضلانی است که از فحول بی شمارند. [۸][=&quot]
[=&quot]صاحب الذریعه او را عارف متکلم [۹] می نامد و صاحب معجم المولفین وی را ادیب، حکیم و متکلمی از فقهای امامیه می داند.[=&quot]
[=&quot]کتاب تجرید الکلام فی تحریر عقائد الاسلام نوشته خواجه نصیر الدین طوسی یکی از آثار گرانبهای فلسفی و کلامی است که شرح های زیادی بر آن نوشته شده است. ابن میثم نیز در این باره، آرائی دارد که صدرالدین ملا صدرای شیرازی (متوفای ۱۰۵۰هـ.ق.) از میان شرح های مختلف، آراء ابن میثم را ملاک قرار داده است.[=&quot]
[=&quot]ابن میثم تسلط کاملی به شعر داشت؛ او در بسیاری از موارد، برای استشهاد مطالب ذکر شده، از شعر استفاده می کرد. [=&quot]
[=&quot]
[=&quot]پانویس [=&quot]
[=&quot]۱. ↑ شوشتری‌، قاضی‌ نورالله‌، ج۲، ص۲۱۰، مجالس‌ المؤمنین‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌.[=&quot]
[=&quot]۲. ↑ تنکابنی‌، محمد، ج۱، ص۴۲۰، قصص‌ العلماء، تهران‌، ۱۳۶۴ش‌.[=&quot]
[=&quot]۳. ↑ ماحوزی‌ بحرانی‌، سلیمان‌، ج۱، ص۶۹، فهرست‌ آل‌ بابویه‌ و علماء البحرین‌، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌ و محمد مرعشی‌، قم‌، ۱۴۰۴ق‌.[=&quot]
[=&quot]۴. ↑ افندی‌ اصفهانی‌، عبدالله‌، ج۵، ص۲۲۷، ریاض‌ العلماء، به‌ کوشش‌ محمود مرعشی‌ و احمد حسینی‌، قم‌، ۱۴۰۱ق‌.[=&quot]
[=&quot]۵. ↑ ریحانه الأدب، ج۸، ص ۲۴۰ ـ ۲.[=&quot]
[=&quot]۶. ↑ مجمع البحرین، ج۶، ص ۱۷۲.[=&quot]
[=&quot]۷. ↑ مفاخر اسلام، علی دوانی، ج۴، ص ۱۹۶ ـ ۸.[=&quot]
[=&quot]۸. ↑ سفینه البحار، ج۲، ص ۲۵۶.[=&quot]

[=&quot]۹. ↑ الذریعه، ج۲۴، ص ۶.[=&quot]

كمال الدين ميثم بن علي بن ميثم بحراني، در زمره عالماني است كه ياد و نام درخشان آنها در بين بزرگان علم و فرهنگ قرن هفتم هجري قمري جلب توجه مي‌كند. با اينكه مدتي از عمر خويش را در عزلت و انزوا گذرانده و از ديد ارباب تراجم و اصحاب رجال مخفي مانده است، با اين حال نام او را با اعزاز و احترام مي‌برند.
شرح نهج‌البلاغه ايشان همچون چشه‌اي جوشان و پر آب از دامنة اين قله سركشيده در آسمان علم و عمل، بسياري از دانش پژوهان را در قرون بعد سير آب كرده و هركس به اندازة احتياج وطاقت خود از شريعه اين فرات استفاده كرده است.
و در نتيجه همگان متوجه عظمت سرچشمة اين آب حيات شده و او را در زمرة يكي از بزرگترين شارحان نهج‌البلاغه به حساب آورده‌اند.
پرداختن به جنبه‌هاي فلسفي – كلامي شرح نهج‌البلاغه ابن ميثم و تحليل مباحث عقلي وي، محور اصلي اين پاياننامه است.
ابن ميثم از عالمان قرن هفتم هجري و معاصر خواجه نصير طوسي و مسلط به حكمت مشاء و كلام و عرفان بوده است. شرح ايشان شرحي حكيمانه و متكلمانه و تا حدودي عارفانه است.
آراء و انديشه‌هاي فلسفي ايشان عمدتاً برگرفته از فلسفه مشاء و بخصوص كلمات ابن سينا در شفا و اشارات است.
مهمترين مباحثي كه در اين پاياننامه مورد توجه قرار گرفته، مباحث توحيدي شرح ايشان است.
اين رسانه در 175صفحه تنظيم شده و داراي دو قسمت عمده است. شرح‌حال و زندگينامه ابن ميثم بحراني به عنوان پيش درآمد و مباحث الهياتي.
در قسمت شرح حال علاوه بر موضوعات متعارف، به اوضاع سياسي و اجتماعي و فرهنگي عصر ابن ميثم و نيز آراء و نظريات ويژه ابن ميثم در مواضع مختلف و از جمله معاد و امامت اشاره شده‌است. در پايان نيز آثار تأليفي ابن ميثم به تفصيل مورد بررسي قرار گرفته‌است.
در اين قسمت آنچه مورد توجه قرار گرفته تحقيق در تاريخ دقيق تولد و وفات ابن ميثم است.
طبق قول مشهور تولد ايشان 636هجري و وفات وي 679هجري است، اما نويسنده به صورت قاطع هيچكدام از اين دو تاريخ را صحيح ندانسته و تحقيق جديدي در اين باره ارائه كرده‌است. وي همچنين ابن ميثم را از سه جهت داراي برجستگي دانسته‌است:
1-او اولين فيلسوف و متكلم شيعي است كه شرح وسيع بر نهج‌البلاغه به روش فلسفي، كلامي و عرفاني نوشته‌است.
2-از ابن ميثم به عنوان هم‌مسلك و هم‌مشرب خواجه نصير ياد مي‌شود و خواجه و هم‌مسلكان وي به عنوان پايه‌گذاران كلام نظام يافته شيعي شناخته‌مي‌شوند، بنابراين مجاهدت و تلاش ابن ميثم در راه نضد و نضج كلام شيعي به وسيله تأليف كتابهاي كلامي و ترتيب شاگرداني چون علامه حلي بُعد ديگري از شخصيت علمي اوست.
3-از ابن ميثم به عنوان مظهر درآميختگي تشيع و تصوف ياد كرده‌اند همانطور كه خواجه مظهر آميختگي كلام و فلسفه بوده‌است كه بعدها سيد حيدر آملي با الهام از روش ابن ميثم اين پيوند و تقرب را به اوج رساند.

موضوع قفل شده است