جمع بندی چرا امام خمینی(ره) عذرخواهی کردند؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا امام خمینی(ره) عذرخواهی کردند؟

من مدتی است در مورد تاریخ بعد از جنگ دارم میخونم توی منشور روحانیت این عبارتو دیدم از امام:
من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت می‌خواهم
و تحلیل هایی دیدم توی بعضی سایتها برای ان ولی هر کسی چیی نوشته بود که فقط تحلیل خودش بود. خواستم اینجا از کرشناسای تاریخ بپرسم که علت ین عذرخواهی امام چی بوده دقیقا؟درسته که امام در مورد جنگ تحلیل غلط داشتند؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مقداد

samansami;590263 نوشت:
من مدتی است در مورد تاریخ بعد از جنگ دارم میخونم توی منشور روحانیت این عبارتو دیدم از امام:
من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت می‌خواهم
و تحلیل هایی دیدم توی بعضی سایتها برای ان ولی هر کسی چیی نوشته بود که فقط تحلیل خودش بود. خواستم اینجا از کرشناسای تاریخ بپرسم که علت ین عذرخواهی امام چی بوده دقیقا؟درسته که امام در مورد جنگ تحلیل غلط داشتند؟

با عرض سلام و ادب

این ماجرا بر می گردد به تحلیلی که عده ای از مسئولین و غیر مسئولین در رابطه با پذیرش قطعنامه و لزوم اتمام جنگ در همان سالهای اغازین جنگ داشتند.درست زمانی که جنگ تمام شد عده‌ای آمدند و با تعدادی از مسئولان مصاحبه کرده و از آن‌ها پرسیدند اگر شما به دوران بعد از فتح خرمشهر برمی‌گشتید چه می‌کردید؟ پاسخ آن زمان برخی مسئولان این بود که اگر به آن زمان برمی‌گشتیم یک محاسبه‌ای می‌کردیم و جنگ را تمام می‌کردیم. بعد از این حرکت حضرت امام در سخنرانی فرمودند که من از خانواده شهدا و مردم به خاطر تحلیل‌های غلط این روزها عذر می‌خواهم.»

عبارت دقیق امام خمینی در این باره چنین است:

«من در اینجا از مادران، پدران، خواهران، برادران، همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل‌های غلط این روزها رسما معذرت می‌خواهم و از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده‌ها به گونه‌ای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی‌اش عدول می‌کند.»

این فرمایش امام در این راستا بود که این تحلیل های نسنجیده و احیاناً مغرضانه و شاید از روی ترس و عدم ایمان و اعتقاد قوی،ممکن بود سبب بروز شک و تردید و احساس خسارت دربین کسانی شود که هزینه های فراوان جانی و مالی برای جنگ پرداخته بودند.امام با این سخنان پرمعنا با صراحت تمام اعلن نمودندکه هزینه برای جنگ نه تنها بیهوده و بی فایده نبوده،بلکه قطعاً در راستای ادای تلکیف الهی بوده است.

مقداد;593472 نوشت:
این فرمایش امام در این راستا بود که این تحلیل های نسنجیده و احیاناً مغرضانه و شاید از روی ترس و عدم ایمان و اعتقاد قوی،ممکن بود سبب بروز شک و تردید و احساس خسارت دربین کسانی شود که هزینه های فراوان جانی و مالی برای جنگ پرداخته بودند.امام با این سخنان پرمعنا با صراحت تمام اعلن نمودندکه هزینه برای جنگ نه تنها بیهوده و بی فایده نبوده،بلکه قطعاً در راستای ادای تلکیف الهی بوده است.

خب چرا این تحلیل غلط بوده؟
اگر قرار بود اخرش قطعنامه پذیرفته بشه اتفاقا تحلیل درستی به نظر میاد . یعنی انگار یک سری هزینه های اضافی ملت داده.چه فرقی داشت قطعنامه زودتر پذیرفته میشد و جنگ تمام میشد؟

مقداد;593472 نوشت:
این ماجرا بر می گردد به تحلیلی که عده ای از مسئولین و غیر مسئولین در رابطه با پذیرش قطعنامه و لزوم اتمام جنگ در همان سالهای اغازین جنگ داشتند.درست زمانی که جنگ تمام شد عده‌ای آمدند و با تعدادی از مسئولان مصاحبه کرده و از آن‌ها پرسیدند اگر شما به دوران بعد از فتح خرمشهر برمی‌گشتید چه می‌کردید؟ پاسخ آن زمان برخی مسئولان این بود که اگر به آن زمان برمی‌گشتیم یک محاسبه‌ای می‌کردیم و جنگ را تمام می‌کردیم.
میتونید متن مصاحبه رو بگذارید یا ادرسی چیزی بدید بخونم خودم.
تشکر

samansami;594225 نوشت:
خب چرا این تحلیل غلط بوده؟
اگر قرار بود اخرش قطعنامه پذیرفته بشه اتفاقا تحلیل درستی به نظر میاد . یعنی انگار یک سری هزینه های اضافی ملت داده.چه فرقی داشت قطعنامه زودتر پذیرفته میشد و جنگ تمام میشد؟

با عرض سلام و ادب

برای رسیدن به دلیل نادرستی این تحلیل لازم است سیر تحولات و حوادث جنگ تحمیلی را بررسی کرد و این واقعیت را تحلیل کرد و بین پذیرش پایان جنگ بعد از فتح خرمشهر با پذیرش قطعنامه در سال 67تفاوت اساسی وجود دارد و دست آوردهایی که ادامه جنگ به دنبال داشت،قطعاً در پایان جنگ بعد از فتح خرمشهر وجود نداشته است.

ما در جنگ در حقیقت دو مقطع زمانی خاص داشتیم. مقطع اول مربوط به آغاز جنگ تا آزاد سازی خرمشهر است که استراتژی ایران نظامی و با هدف بیرون راندن عراق از خاک کشور بود و مقطع بعدی مربوط به پس از آزاد سازی خرمشهر است.

مكن است برخي افراد با ديدگاههاي شخصي و اهدافي كه دارند تقسيم بندي هاي مختلفي از دروران هشت ساله داشته باشند كه لازم است به صورت دقيق اين نظريات بررسي و ارزيابي شود.
در هرصورت پيرامون جنگ مسائل مختلفي وجود دارد كه بررسي آنها در يك نوشته ممكن نيست در ادامه به دليل اهميتي كه تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر داشته به اين بحث می پردازیم که چرا بعد از فتح خرمشهر كه به ايران پيشنهاد اتمام جنگ شد، جنگ تا هشت سال تداوم يافت ؟ جنگ تحميلى زمانى شروع شد كه ايران اسلامى به دليل وقوع انقلاب، حوادث و مشكلات داخلى و بين‏ المللى، به هيچ وجه آماده درگير شدن در يك جنگ گسترده نبود. در اين صورت تنها راه منطقى، دفاع با قدرت عليه متجاوز و بيرون راندن و تنبيه آنان و حصول اطمينان از عدم تجاوز ديگر بود. اين مبناى استراتژى ايران در طول جنگ تحميلى بود و با وجود هزينه‏ هاى زياد جنگ، تا آخرين روز تعقيب مى‏شد. درباره به طول انجاميدن جنگ، دو سؤال مطرح مى‏شود:
1. آيا امكان نداشت جنگ تحميلى، در مدت زمان كوتاه‏ترى خاتمه يابد؟ به عبارت ديگر در بعضى از زمان‏ها كه موازنه نظامى و سياسى به نفع ايران بود، چرا دولت ايران اقدام به پايان دادن جنگ نكرد؟
2. چه مؤلفه‏ هاى جديدى در پايان هشتمين سال جنگ وارد معادلات سياسى و نظامى شد كه منجر به آتش ‏بس رسمى شد؟

از ديدگاه كارشناسان و صاحب‏نظران، تنها مقطعى كه مى‏توانست جنگ به پايان برسد، بعد از فتح خرمشهر بود؛ اما به دلايل ذيل اين امر محقق نشد و جنگ تا سال 1367ش. (زمان پذيرش قطعنامه 598 شوراى امنيت) ادامه يافت.
الف. بررسى چرايى تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر: اگر صلح را مجموعه‏ اى از آتش‏ بس، عقب‏ نشينى، تعيين متجاوز، تأمين خسارت‏هاى وارده و... بدانيم، بايد بگوييم كه در آن زمان، هيچ گونه پيشنهاد صلحى ارائه نشد و شوراى امنيت و ديگران، تنها آتش بس و در واقع حالت نه جنگ نه صلح را توصيه مى‏كردند. در آن زمان طرحى كه متضمن صلح واقعى باشد و شناسايى متجاوز و پرداخت غرامت را نيز شامل شود و تضمين براى عدم تعرض مجدّد داشته باشد، وجود نداشت و پيشنهادهاى ارائه شده، تنها در حد آتش بس و مذاكره طرفين بود. اين امر با توجه به پشتيبانى يك طرفه و آشكار دولت‏هاى بزرگ و نهادهاى بين المللى از عراق، هيچ گاه نمى‏توانست شرايط ايران را براى يك صلح واقعى و شرافت‏مندانه محقق سازد. به اين ترتيب ايران، دلايل منطقى و عقلانى براى ادامه جنگ داشت. اين دلايل عبارت بود از:
1. شرايط ايران براى صلح (شناسايى و تنبيه متجاوز و پرداخت غرامت از سوى عراق).

2. مرزهاى ايران تأمين نداشت و نقاطى در شلمچه، طلائيه، فكه و قصر شيرين در اشغال عراق بود و نيز شهرهاى سومار، نفت‏ شهر و مهران عملاً در اشغال دشمن بود و امكان آزادسازى اين نقاط از راه مذكور، غيرمعقول به نظر مى‏رسيد و راهى جز ادامه جنگ وجود نداشت.

3. در حالى كه نيروهاى خودى، پيروزى‏هاى زيادى كسب مى‏ كردند، توقف جنگ و چانه‏ زنى در پشت ميز مذاكره، براى آزادى نقاط مرزى آزاد شده، صحيح نبود.

4. شهرهاى آزاد شده همچون خرمشهر، به علت حضور دشمن در شلمچه، همچنان مورد تهديد بود.

5. توانايى كمى ارتش عراق ترميم شده و با كمك‏هاى همه جانبه دولت‏هاى بزرگ افزايش هم يافته بود.

6. تنها چيزى كه ارتش عراق از دست داده بود، روحيه بود كه با توجه به روحيه فرماندهى آن (شخص صدام)، اين مسئله نيز پس از مدتى قابل ترميم بود.

7. در حالى كه نيروهاى جمهورى اسلامى در نوار پيروزى قرار داشتند، آتش بس و صلح ناپايدار در هنگام قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق، زيان‏هايى به بار مى‏ آورد. اگر آن روز جنگ متوقف مى‏شد و تجربه‏ اى چون مذاكرات سوريه و اسرائيل، بر سر ارتفاعات جولان، فراروى ما قرار مى‏ گرفت و ما ناچار مى‏ شديم بر سر ساير مناطق تحت اشغال، پشت ميز مذاكره با عراق چانه‏ زنى بى‏ حاصل كنيم؛ امروز جامعه، مسئولان وقت را شماتت مى‏كرد.

8. عراق در نظر داشت با برگزارى اجلاس سران جنبش غير متعهد در بغداد و كسب رياست دوره‏ اى اين جنبش، براى تحقق خواسته‏ هاى نامشروع خود، به ايران فشار آورد؛ ولى ايران با حمله به داخل خاك عراق در عمليات رمضان، اين امتياز مهم و حياتى را از عراق گرفت.

9. به همين منظور در 20 خرداد 1361ش. جلسه‏ اى در حضور امام خمينى در جماران تشكيل گرديد و موضوع به شور گذاشته شد.
از نظر نظاميان شركت كننده در آن جلسه، امكان پدافند با توقف روى خط مرزى وجود نداشت؛ زيرا در اغلب نقاط مرزى هيچ گونه مانع طبيعى وجود نداشت و ايجاد استحكامات جديد نيز يك سال به طول مى ‏انجاميد و طى اين مدت احتمال حمله مجدد عراق جدى بود. مهم‏تر اين كه با تكيه بر اصل متعارف نظامى «تعقيب دشمن» هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر يك حركت غيراصولى بود. به همين دليل امام خمينى(ره) پس از ترديد اوليه در مورد تداوم جنگ در خاك عراق با استماع دلايل نظاميان و نا اميدى از پذيرش شرايط ايران توسط دولت عراق، با ادامه جنگ و ورود نيروهاى ايران به خاك عراق موافقت نمودند.

بررسى علل و عوامل پايان جنگ

در پايان جنگ هر چند ويژگى‏هاى روانى و شخصيتى صدام هنوز موجود بود - چنان كه در حمله به كويت دوباره بروز كرد - ولى شرايط بين‏ المللى و منطقه‏ اى ديگر به هيچ وجه موافق ادامه جنگ نبودند؛ بنابراين در قطع‏نامه 598 شوراى امنيت بسيارى از خواسته‏ هاى مشروع و بر حق جمهورى اسلامى ايران را لحاظ كرده، عزم خود را بر پايان جنگ نمايان ساختند كه در اين جا به صورت اختصار به بعضى از مهم‏ترين زمينه‏ هاى آن اشاره مى‏شود:

در سال‏هاى پايانى جنگ، جهان از پيروزى‏هاى نظامى ايران احساس خطر و نگرانى مى‏كرد و شرايط نظامى و سياسى به نفع جمهورى اسلامى ايران تغيير كرده بود و اينك در كارنامه نظامى ايران، نقاط درخشانى همچون بازپس‏گيرى خرمشهر، تصرف جزاير مجنون، فتح فاو و نقاطى در كردستان عراق به چشم مى‏خورد.

در عرصه سياسى نيز جمهورى اسلامى ايران، تقريبا يكه و تنها موفق شده بود، دوبار تلاش عراق براى رياست بر جنبش غيرمتعهدها را خنثى سازد و با برنامه‏ ها و اقدامات تبليغى سياسى خود، حقيقت متجاوز بودن عراق و واقعيت تساهل و تسامح جهانى را نشان دهد. از اين رو ادامه جنگ و منازعه به خصوص به شكلى كه در ماه‏هاى آخر با حمله به نفتكش‏ها و مختل شدن امنيت خليج فارس و... ادامه يافت، به ضرر برخى قدرت‏هاى بزرگ بود.

از سوى ديگر پيروزى‏هاى نهايى ايران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمان‏هاى ايران در مورد عراق، نشانه شكست كامل سياست‏هاى غرب در حمايت از عراق به شمار مى‏ آمد. كشورهاى حامى عراق به وحشت افتاده بودند و خود عراق نيز بعد از سالها جنگ و متحمل شدن شكست‏هاى پى‏ درپى دريافته بود كه در آن شرايط نه تنها امكان پيروزى بر ايران را ندارد، بلكه بايد به هر ترتيب ممكن و با تمسك به هر وسيله‏ اى، از شكست خود جلوگيرى كند و به جنگ اشغالگرانه پايان دهد. در چنين فضايى و پس از يأس قدرت‏هاى بزرگ از شكست ايران، آنان قطعنامه 598 را كه بر خلاف قطع‏نامه ‏هاى پيشين تا اندازه ‏اى متضمن نظريات و حقوق مسلّم ايران بود، به تصويب برسانند؛ اما اين قطع‏نامه به رغم نقاط مثبت خود، داراى نقاط ضعف و ابهامات زيادى بود، و ترديدهايى را در پذيرش اين قطع‏نامه از سوى ايران به وجود آورده بود؛ از اين‏رو قدرت‏هاى بزرگ كه مصمم بر پايان جنگ بودند فشارهاى نظامى و سياسى زيادى را براى قبول قطع‏نامه، به ايران وارد آوردند.
اين فشارها، عبارت بود از: دخالت مستقيم آمريكا در جنگ و حمله به هواپيماى مسافربرى ايران، تشديد حملات و حضور آمريكا در خليج فارس، بمباران سكوهاى نفتى ايران، بمباران شيميايى مناطق مسكونى و جبهه‏ ها از سوى عراق و... و سرانجام بر اثر اين عوامل، ايران تصميم به پذيرش قطع‏نامه‏ ى 598 و قبول آتش بس گرفت؛ البته قبول آن در چنين شرايطى، به فرموده امام(ره) به منزله نوشيدن جام زهر بود. مقاومت دفاعى بى‏ نظير ايران در طول هشت سال جنگ تحميلى، در مقابل هجوم قدرت‏هاى بزرگ با وجود همه مشكلات و ناملايمات، انقلاب نوپاى اسلامى را بيمه و بسيارى از حقوق مسلّم ايران را تأمين نمود. همچنين استقلال و تماميت ارضى كشور را تضمين كرد و به مظلومان و مستضعفان جهان، درس مقاومت را در مقابل استكبار جهانى تعليم داد.

بنابراین نادرستی تحلیل کسانی که ادامه جنگ را بعد از فتح خرمشهر زیر سوال می بردند روشن می شود.

براى مطالعه بيشتر به كتاب زير مراجعه كنيد:
1. جنگ تحميلى (مجموعه مقالات، ص‏51 و 232).

2. تاريخ سياسى جنگ تحميلى، على‏اكبر ولايتى، ص‏137.

3. آغاز تا پايان، سيرى در جنگ ايران و عراق، محمد دروديان، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه.

4. پس از بحران، هاشمى رفسنجانى، كارنامه و خاطرات، 1361.

5. عليرضا لطف‏الله ‏زادگان، پاسخ به ابهامات، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1379.

( منبع : فتح خرمشهر و چرايى ادامه جنگ؟! ، عليرضا محمدي ، مجله پرسمان ، شماره 21 - خرداد 1383)

samansami;594225 نوشت:
میتونید متن مصاحبه رو بگذارید یا ادرسی چیزی بدید بخونم خودم.

كتاب راز قطعنامه نوشته كامران غضنفري انتشارات كيهان.
كه جامع ترين و چالشي ترين كتاب در مورد نحوه پايان جنگ است كه واكنش بسياري از مقامات را برانگيخته و نظر بسياري از مردم را در مورد پايان جنگ و برخي مسائل ديگر تغيير داده است.

samansami;594225 نوشت:
خب چرا این تحلیل غلط بوده؟
اگر قرار بود اخرش قطعنامه پذیرفته بشه اتفاقا تحلیل درستی به نظر میاد . یعنی انگار یک سری هزینه های اضافی ملت داده.چه فرقی داشت قطعنامه زودتر پذیرفته میشد و جنگ تمام میشد؟

در طول دفاع مقدس ما سه شعار داشتيم:
1- جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم كه شعار انقلابيون و فرماندهان بود و به معني پيشروي تا بغداد و سرنگوني صدام بود.
2-جنگ جنگ تا پيروزي كه شعار برخي از سياسيون بود و به معناي اخراج اشغالگر از خاك ايران و صلح و پرداخت غرامت بود.
3-شعار برخي ديگر از سياسيون كه از جنگ خسته بودند و به دنبال توسعه و برقراري رابطه با جهان(بخوانيد اروپا و آمريكا) و بعدها خيانتهايي مرتكب شدند جنگ جنگ تا يك پيروزي بود كه به معناي فتح خرمشهر و انعقاد صلح بود.

در پايان جنگ گروه سوم در عرصه سياست غالب شد و از طرفي امور جنگ در اواخر از نظاميان به اين طيف از سياسيون سپرده شد.

در اين دوران برخي به امام نامه مي نوشتند كه مردم ديگر به جبهه نمي روند و به امام اطلاعات غلط دادند.درهنگام عمليات مرصاد امام فرمودند اگر ميدانستم مردم اينچنين به جبهه مي آيند هرگز قطعنامه را قبول نمي كردم.

برخي از فرماندهان كه بعد از جنگ به جرگه سياسيون پيوستند به امام مي گفتند براي ادامه جنگ نياز به تجهيزات زياد و سنگيني داريم و حتي بمب اتم هم مطرح شده بود، اينجا اين سوال پيش مي آيد كه جنگ را تا آن زمان با كدام سلاح ها ادامه داده بوديم؟ جز همين سلاح هاي نه چندان پيشرفته؟درحالي كه در اواخر جنگ ما به تجهيزات پيشرفته تري چون توپخانه قويتر از ابتداي جنگ،موشك،پهباد و توليد سلاح در داخل كشور دست يافته بوديم.

مورد ديگر مسائل اقتصادي بود كه دولت وقت ابراز مي كرد ديگر قادر به تامين هزينه هاي جنگ نيست اين در حالي بود كه بر خلاف فرامين امام مبني بر تمركز تمام قواي كشور بر جنگ و الويت جنگ بر تمام مسائل،دولت وقت يك دوازدهم بودجه را صرف جنگ مي كرد.

موضوع ديگر كه بسيار بحث برانگيز است اينكه چرا در ماه هاي پاياني جنگ ايران پس از ماه ها مقاومت در فاو به يكباره با يك حمله در عرض دو سه روز فاو را از دست مي دهد و در واقع برگ برنده بزرگي را از دست مي دهد؟

اگر اين اتفاقات نمي افتاد و برخي كم كاري ها و سستي ها و البته خيانت ها صورت نمي گرفت امام جام زهر را نمي نوشيد.امامي كه چند روز قبل از قطعنامه با سخنراني ها حماسي مردم را دعوت به جنگ مي كند ولي چه ميشود كه در عرض چند روز با 180 درجه چرخش قطعنامه را قبول مي كند؟وقبول مي كند صدام بر تخت حكومت بنشيند در حالي كه همواره آرمان امام سرنگوني صدام بود.
در كتاب راز قطعنامه مفصل تر جواب سوالاتتان را مي يابيد.

ومن الله التوفيق

سلام

مقداد;595151 نوشت:
اما اين قطع‏نامه به رغم نقاط مثبت خود، داراى نقاط ضعف و ابهامات زيادى بود، و ترديدهايى را در پذيرش اين قطع‏نامه از سوى ايران به وجود آورده بود؛ از اين‏رو قدرت‏هاى بزرگ كه مصمم بر پايان جنگ بودند فشارهاى نظامى و سياسى زيادى را براى قبول قطع‏نامه، به ايران وارد آوردند.
اين فشارها، عبارت بود از: دخالت مستقيم آمريكا در جنگ و حمله به هواپيماى مسافربرى ايران، تشديد حملات و حضور آمريكا در خليج فارس، بمباران سكوهاى نفتى ايران، بمباران شيميايى مناطق مسكونى و جبهه‏ ها از سوى عراق و... و سرانجام بر اثر اين عوامل، ايران تصميم به پذيرش قطع‏نامه‏ ى 598 و قبول آتش بس گرفت؛ البته قبول آن در چنين شرايطى، به فرموده امام(ره) به منزله نوشيدن جام زهر بود. مقاومت دفاعى بى‏ نظير ايران در طول هشت سال جنگ تحميلى، در مقابل هجوم قدرت‏هاى بزرگ با وجود همه مشكلات و ناملايمات، انقلاب نوپاى اسلامى را بيمه و بسيارى از حقوق مسلّم ايران را تأمين نمود. همچنين استقلال و تماميت ارضى كشور را تضمين كرد و به مظلومان و مستضعفان جهان، درس مقاومت را در مقابل استكبار جهانى تعليم داد.
من هم همبن طور خوانده بودم در مورد علت پذیزش قطعنامه ولی وقتی سرچ میکردم دیدم رهبری در این مورد گفتن:پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به‌خاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشورْ مقابلِ رویِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‌کِشد و نمی‌تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به‌خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‌کرد. وانگهی؛ اگر همه‌ی دنیا در امر جنگ دخالت می‌کردند، امام رضوان‌اللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‌گشت! آن، یک مسأله‌ی داخلی بود؛ مسأله‌ی دیگری بود.
پس این نمیتواند درست باشد...رهبری دقیقا مواردی که شما گفتید رو اسم میبرن و نفی میکنن!اما مسئله ای که من نمیفهمم اینه که مشکلاتی که رهبری میگن که یک دفعه در عرض 10 روز که ایجاد نمیشه و امام هم کسی نبود که بگیم از وضعیت کشور اگاهی نداشته و حالا در عرض 10 روز فهمیده که کشور قادر نیست به ادامه جنگ چون ایشون 2 هفته قبل از قبول قطعنامه گفتن :
13 تیر 67 (پیام امام): ".مسئولین نظام باید تمامى همّ خود را در خدمت جنگ صرف کنند. این روزها باید تلاش کنیم تا تحولى عظیم در تمامى مسائلى که مربوط به جنگ است به وجود آوریم.باید همه براى جنگى تمام عیار علیه امریکا و اذنابش به سوى جبهه رو کنیم. امروز تردید به هر شکلى خیانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- است. این جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه ‏هاى نبرد، تقدیم مى‏نمایم.
انفجار هواپیماى مسافربرى، زنگ خطرى است براى تمامى مسافرتهاى هوایى. باید با تمام وجود تلاش کنیم تا چنین صحنه‏هاى دردناکى پیش نیاید. این جانب به تمامى بستگان این فاجعه تسلیت عرض نموده و...".این پیام رو امام حتی بعد از سقوط هواپیمای مسافربری دادن در جواب پیام تسلیت ایت الله منتظری!یعنی سقوط هوا پیما هم باعث نشده نظرشون عوض بشه!
و یا در مورد دخالت امریکا هم چند وقت پیش دز یکی از برنامه های مستند ثریا که از صداسیما پخش شد مسئولین وقت سپاه میگفتن امام اصرار داشتن به زدن ناوهای امریکایی با وجود مخالفت بعضی مسئولین.
این همه اصرار و تاکیید عجیبی که دارن امام برای ادامه جنگ و استفاده از عباراتی که ترتدید در ادامه جنگ رو خیانت به اسلام میدونن یک دفعه سر 2 هفته چرا باید عوض بشه؟؟!شما هم میگید این قطعنامه دوم هم اشکالات زیادی داشته و ایران مایل نبوده به پذیرش اون و برای همین امام قبول نکرد پذیرشش رو اما چرا در عرض 2 هفته نظر امام عوض شد؟قطعنامه که تغییر نکرد،مشکلات هم که 2 هفته ای ایجاد نمیشن،... پس یا قبول قطعنامه درست بوده و امام اشتباه کرد که دیر پذیرفتش یا...؟ اگر امام اشتباه نکرد پس علت چی بوده؟

ناگفته هاي ناب;595388 نوشت:
در طول دفاع مقدس ما سه شعار داشتيم:
1- جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم كه شعار انقلابيون و فرماندهان بود و به معني پيشروي تا بغداد و سرنگوني صدام بود.
2-جنگ جنگ تا پيروزي كه شعار برخي از سياسيون بود و به معناي اخراج اشغالگر از خاك ايران و صلح و پرداخت غرامت بود.
3-شعار برخي ديگر از سياسيون كه از جنگ خسته بودند و به دنبال توسعه و برقراري رابطه با جهان(بخوانيد اروپا و آمريكا) و بعدها خيانتهايي مرتكب شدند جنگ جنگ تا يك پيروزي بود كه به معناي فتح خرمشهر و انعقاد صلح بود.

در پايان جنگ گروه سوم در عرصه سياست غالب شد و از طرفي امور جنگ در اواخر از نظاميان به اين طيف از سياسيون سپرده شد.

در اين دوران برخي به امام نامه مي نوشتند كه مردم ديگر به جبهه نمي روند و به امام اطلاعات غلط دادند.درهنگام عمليات مرصاد امام فرمودند اگر ميدانستم مردم اينچنين به جبهه مي آيند هرگز قطعنامه را قبول نمي كردم.

برخي از فرماندهان كه بعد از جنگ به جرگه سياسيون پيوستند به امام مي گفتند براي ادامه جنگ نياز به تجهيزات زياد و سنگيني داريم و حتي بمب اتم هم مطرح شده بود، اينجا اين سوال پيش مي آيد كه جنگ را تا آن زمان با كدام سلاح ها ادامه داده بوديم؟ جز همين سلاح هاي نه چندان پيشرفته؟درحالي كه در اواخر جنگ ما به تجهيزات پيشرفته تري چون توپخانه قويتر از ابتداي جنگ،موشك،پهباد و توليد سلاح در داخل كشور دست يافته بوديم.

مورد ديگر مسائل اقتصادي بود كه دولت وقت ابراز مي كرد ديگر قادر به تامين هزينه هاي جنگ نيست اين در حالي بود كه بر خلاف فرامين امام مبني بر تمركز تمام قواي كشور بر جنگ و الويت جنگ بر تمام مسائل،دولت وقت يك دوازدهم بودجه را صرف جنگ مي كرد.

موضوع ديگر كه بسيار بحث برانگيز است اينكه چرا در ماه هاي پاياني جنگ ايران پس از ماه ها مقاومت در فاو به يكباره با يك حمله در عرض دو سه روز فاو را از دست مي دهد و در واقع برگ برنده بزرگي را از دست مي دهد؟

اگر اين اتفاقات نمي افتاد و برخي كم كاري ها و سستي ها و البته خيانت ها صورت نمي گرفت امام جام زهر را نمي نوشيد.امامي كه چند روز قبل از قطعنامه با سخنراني ها حماسي مردم را دعوت به جنگ مي كند ولي چه ميشود كه در عرض چند روز با 180 درجه چرخش قطعنامه را قبول مي كند؟وقبول مي كند صدام بر تخت حكومت بنشيند در حالي كه همواره آرمان امام سرنگوني صدام بود.
در كتاب راز قطعنامه مفصل تر جواب سوالاتتان را مي يابيد.

خب اینا رو من خونده بودم ولی اخه مگه ادم دیگه ای نبود؟؟خب اگه واقعا این طوری بود امام کسای دیگری رو به جاشون میذاشت....
؟؟؟؟؟؟

ناگفته هاي ناب;595388 نوشت:
كتاب راز قطعنامه نوشته كامران غضنفري انتشارات كيهان.
كه جامع ترين و چالشي ترين كتاب در مورد نحوه پايان جنگ است كه واكنش بسياري از مقامات را برانگيخته و نظر بسياري از مردم را در مورد پايان جنگ و برخي مسائل ديگر تغيير داده است.

من خونده بودم جایی ک اقای رضایی از قول رهبر گفتن این کتاب درست نیست

samansami;595559 نوشت:
من خونده بودم جایی ک اقای رضایی از قول رهبر گفتن این کتاب درست نیست
من نمیخوام نظزی در مورد این کتاب بدم ولی فقط اینو بگم که اقای زضایی در مورد "یک کتابی در مورد جنگ" این حرف رو نقل قول کردن ولی از اون کتاب (تا جایی که من میدونم) اسمی نبردن.این که منظور اقای رضایی چی بوده ناشی از نیتخوانی یک سری از سایتهاست!!!!
به هر حال به نظر من بخونیدش و در مورد گفته هاش تحقیق کنید...میتونید هم نقدهای نوشته شده به کتاب رو بخونید هم پاسخ های تویسنده یه نقدها.تا یک قضاوت منصفانه داشته باشید
samansami;595559 نوشت:
خب اینا رو من خونده بودم ولی اخه مگه ادم دیگه ای نبود؟؟خب اگه واقعا این طوری بود امام کسای دیگری رو به جاشون میذاشت....
؟؟؟؟؟؟
امام اعتماد زیادی داشتن به عده ای که زحمات زیادی کشیده بودن برای انقلاب...
بعد هم تعداد این ادما که میفرمایید یه مقدار خیلی زیاد است...!!!!!به علاوه تفرقه خوره ای است که به راحتی میتوانست (به خصوص در شرایط جنگ) نظام رو از درون نابود کند....در تاریخ خیلی از بزرگان برای جلوگیری از تفرقه از ارمانها کوتاه اومدن..امام علی نمونه بارز!یا حتی سکوت حضرت هارون به گفته قران در برابر گوساله پرستی فقط برای حفظ وحدت!اینکه دیگه عددی نیست!!...(شما مشاهده بکنید میبینید در شرایط نیاز حمایت رهبری و امام از عده ای به قدری بوده که حتی گمان میشد با همه ی افکارشون موافقند حتی در مورد بنی صدر...ولی این حمایت ها همون طور که خود رهبری هم توضیح دادن ربطی به تایید نظرات افراد ندارد!)
ناگفته هاي ناب;595388 نوشت:
گر اين اتفاقات نمي افتاد و برخي كم كاري ها و سستي ها و البته خيانت ها صورت نمي گرفت
به نظر من نمیشه بهش گفت خیانت این بیشتر تفاوت دیدگاه است...یکی از این جهت که متاسفانه یه عده از اقایون گرایشان لیبرالی دارند در حوزه های اقتصادی و مدریتی کشور و به قول رهبری دستگاه محاسبتیشون دچار اشکال شده و چون نمیتونن اثر قوانین فرامادی رو بر اتفاقات جهان درک کنن اگر داده درست هم بهشون بدی جواب غلط بهت میدن...یکی هم از این جهت که همین اقایون متاسفانه اعتماد به خودی رو بلد نیستن!و از همون زمان جنگ تا حالا هر کس خواست یک کا بزرگ بکند شروع کردن به "نمیتوانید! نمیتوانید!! "
samansami;595557 نوشت:
قطعنامه که تغییر نکرد،مشکلات هم که 2 هفته ای ایجاد نمیشن،... پس یا قبول قطعنامه درست بوده و امام اشتباه کرد که دیر پذیرفتش یا...؟ اگر امام اشتباه نکرد پس علت چی بوده؟

امام اگر یک سری مسائل اتفاق نمی افتاد قطع نامه رو قبول نمیکردن...ایشون از همون اوایل جنگ در سخنرانی هاشون پایان ایدال جنگ رو تشریح کرده بودن.و بر همون هم تاکیید داشتن.و میگفتند صدام کسی نیست که ما بخواهیم باهاش صلح بکنیم وووو....
این کلیپ رو ببینید: http://www.aparat.com/v/sowUr

به نام خدا
سلام

samansami;595559 نوشت:
خب اینا رو من خونده بودم ولی اخه مگه ادم دیگه ای نبود؟؟خب اگه واقعا این طوری بود امام کسای دیگری رو به جاشون میذاشت....

مسئله اينه كه اونها افرادي پر نفوذ بودند ملاحظه بفرماييد:
رئيس مجلس،رئيس شوراي عالي دفاع،نخست وزير،مسئول تبليغات جنگ،فرمانده سپاه،برخي نمايندگان مجلس(معروف به عقلاي مجلس)،وزير اقتصاد،وبسياري از مقامات ديگر.نميشود اين افراد را چون بني صدر خائن ناميد و از طرفي روش امام اين بود كه خود مسئولين چيزي را بفهمند و درك كنند و تصميم بگيرند و امام در اين مورد هم نظرشان بر ادامه جنگ بود اما از آنجايي كه ايشان در تصميم گيري ها عقل اجتماعي را به علم و تقوا برتري ميداد به مسئولين گفتند شما عقلتان را روي هم بريزيد ببينيد چه بايد كرد و مسئولين كشور چنين تصميمي گرفتند.

samansami;595559 نوشت:
من خونده بودم جایی ک اقای رضایی از قول رهبر گفتن این کتاب درست نیست

رهبري خودشون فرمودند ما با كسي حرف در گوشي نداريم و حرفي و نظري داشته باشم با مردم در ميان مي گذارم حالا چرا عده اي مي خواهند خود را محرم رازها و سخنان در گوشي رهبري بدانند بايد از خودشان پرسيد.
هورشید;595571 نوشت:
به نظر من نمیشه بهش گفت خیانت این بیشتر تفاوت دیدگاه است...یکی از این جهت که متاسفانه یه عده از اقایون گرایشان لیبرالی دارند در حوزه های اقتصادی و مدریتی کشور و به قول رهبری دستگاه محاسبتیشون دچار اشکال شده و چون نمیتونن اثر قوانین فرامادی رو بر اتفاقات جهان درک کنن اگر داده درست هم بهشون بدی جواب غلط بهت میدن...یکی هم از این جهت که همین اقایون متاسفانه اعتماد به خودی رو بلد نیستن!و از همون زمان جنگ تا حالا هر کس خواست یک کا بزرگ بکند شروع کردن به "نمیتوانید! نمیتوانید!! "

درسته عمده مخالفان ادامه جنگ سياسيون نماز شب خوان غربزده بودند ولي نبايد از نقش پر رنگي كه برخي در پايان دادن به جنگ ايفا كردند و اقداماتشان حالت خيانت داشت چشم پوشي كرد از جمله ترجمه وارونه پيام نماينده شوروي به نمايندگي ايران و ارسال پيام وارونه به داخل ايران،پذيرش قطعنامه قبل از پذيرش توسط امام(شرعا ولي فقيه بايد اعلام جنگ يا صلح كند)

ومن الله التوفيق

پرسش:
در منشور روحانیت این عبارت از امام خمینی نقل شده است:
«من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت می‌خواهم».
علت این عذرخواهی امام چه بوده است؟درست است که امام در مورد جنگ تحلیل غلط داشتند؟

پاسخ:
این ماجرا بر می گردد به تحلیلی که عده ای از مسئولین و غیر مسئولین در رابطه با پذیرش قطعنامه و لزوم اتمام جنگ در همان سالهای اغازین جنگ داشتند.درست زمانی که جنگ تمام شد عده‌ای آمدند و با تعدادی از مسئولان مصاحبه کرده و از آن‌ها پرسیدند اگر شما به دوران بعد از فتح خرمشهر برمی‌گشتید چه می‌کردید؟ پاسخ آن زمان برخی مسئولان این بود که اگر به آن زمان برمی‌گشتیم یک محاسبه‌ای می‌کردیم و جنگ را تمام می‌کردیم. بعد از این حرکت حضرت امام در سخنرانی فرمودند که من از خانواده شهدا و مردم به خاطر تحلیل‌های غلط این روزها عذر می‌خواهم.»

عبارت دقیق در این باره چنین است:
«من در اینجا از مادران، پدران، خواهران، برادران، همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل‌های غلط این روزها رسما معذرت می‌خواهم و از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده‌ها به گونه‌ای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی‌اش عدول می‌کند.»

این فرمایش امام در این راستا بود که این تحلیل های نسنجیده و احیاناً مغرضانه و شاید از روی ترس و عدم ایمان و اعتقاد قوی،ممکن بود سبب بروز شک و تردید و احساس خسارت دربین کسانی شود که هزینه های فراوان جانی و مالی برای جنگ پرداخته بودند.امام با این سخنان پرمعنا با صراحت تمام علنی نمودند که هزینه برای جنگ نه تنها بیهوده و بی فایده نبوده،بلکه قطعاً در راستای ادای تلکیف الهی بوده است.

برای رسیدن به دلیل نادرستی این تحلیل لازم است سیر تحولات و حوادث جنگ تحمیلی را بررسی کرد و این واقعیت را تحلیل کرد و بین پذیرش پایان جنگ بعد از فتح خرمشهر با پذیرش قطعنامه در سال 67تفاوت اساسی وجود دارد و دست آوردهایی که ادامه جنگ به دنبال داشت،قطعاً در پایان جنگ بعد از فتح خرمشهر وجود نداشته است.

ما در جنگ در حقیقت دو مقطع زمانی خاص داشتیم. مقطع اول مربوط به آغاز جنگ تا آزاد سازی خرمشهر است که استراتژی ایران نظامی و با هدف بیرون راندن عراق از خاک کشور بود و مقطع بعدی مربوط به پس از آزاد سازی خرمشهر است.

ممكن است برخي افراد با ديدگاه هاي شخصي و اهدافي كه دارند تقسيم بندي هاي مختلفي از دروران هشت ساله داشته باشند كه لازم است به صورت دقيق اين نظريات بررسي و ارزيابي شود.
در هرصورت پيرامون جنگ مسائل مختلفي وجود دارد كه بررسي آنها در يك نوشته ممكن نيست در ادامه به دليل اهميتي كه تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر داشته به اين بحث می پردازیم که چرا بعد از فتح خرمشهر كه به ايران پيشنهاد اتمام جنگ شد، جنگ تا هشت سال تداوم يافت ؟ جنگ تحميلى زمانى شروع شد كه ايران اسلامى به دليل وقوع انقلاب، حوادث و مشكلات داخلى و بين‏ المللى، به هيچ وجه آماده درگير شدن در يك جنگ گسترده نبود. در اين صورت تنها راه منطقى، دفاع با قدرت عليه متجاوز و بيرون راندن و تنبيه آنان و حصول اطمينان از عدم تجاوز ديگر بود. اين مبناى استراتژى ايران در طول جنگ تحميلى بود و با وجود هزينه‏ هاى زياد جنگ، تا آخرين روز تعقيب مى‏شد. درباره به طول انجاميدن جنگ، دو سؤال مطرح مى‏شود:
1. آيا امكان نداشت جنگ تحميلى، در مدت زمان كوتاه‏ترى خاتمه يابد؟ به عبارت ديگر در بعضى از زمان‏ها كه موازنه نظامى و سياسى به نفع ايران بود، چرا دولت ايران اقدام به پايان دادن جنگ نكرد؟
2. چه مؤلفه‏ هاى جديدى در پايان هشتمين سال جنگ وارد معادلات سياسى و نظامى شد كه منجر به آتش ‏بس رسمى شد؟

از ديدگاه كارشناسان و صاحب‏نظران، تنها مقطعى كه مى‏توانست جنگ به پايان برسد، بعد از فتح خرمشهر بود؛ اما به دلايل ذيل اين امر محقق نشد و جنگ تا سال 1367ش. (زمان پذيرش قطعنامه 598 شوراى امنيت) ادامه يافت.
الف. بررسى چرايى تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر: اگر صلح را مجموعه‏ اى از آتش‏ بس، عقب‏ نشينى، تعيين متجاوز، تأمين خسارت‏هاى وارده و... بدانيم، بايد بگوييم كه در آن زمان، هيچ گونه پيشنهاد صلحى ارائه نشد و شوراى امنيت و ديگران، تنها آتش بس و در واقع حالت نه جنگ نه صلح را توصيه مى‏كردند. در آن زمان طرحى كه متضمن صلح واقعى باشد و شناسايى متجاوز و پرداخت غرامت را نيز شامل شود و تضمين براى عدم تعرض مجدّد داشته باشد، وجود نداشت و پيشنهادهاى ارائه شده، تنها در حد آتش بس و مذاكره طرفين بود. اين امر با توجه به پشتيبانى يك طرفه و آشكار دولت‏هاى بزرگ و نهادهاى بين المللى از عراق، هيچ گاه نمى‏توانست شرايط ايران را براى يك صلح واقعى و شرافت‏مندانه محقق سازد. به اين ترتيب ايران، دلايل منطقى و عقلانى براى ادامه جنگ داشت. اين دلايل عبارت بود از:
1. شرايط ايران براى صلح (شناسايى و تنبيه متجاوز و پرداخت غرامت از سوى عراق).

2. مرزهاى ايران تأمين نداشت و نقاطى در شلمچه، طلائيه، فكه و قصر شيرين در اشغال عراق بود و نيز شهرهاى سومار، نفت‏ شهر و مهران عملاً در اشغال دشمن بود و امكان آزادسازى اين نقاط از راه مذكور، غيرمعقول به نظر مى‏رسيد و راهى جز ادامه جنگ وجود نداشت.

3. در حالى كه نيروهاى خودى، پيروزى‏هاى زيادى كسب مى‏ كردند، توقف جنگ و چانه‏ زنى در پشت ميز مذاكره، براى آزادى نقاط مرزى آزاد شده، صحيح نبود.

4. شهرهاى آزاد شده همچون خرمشهر، به علت حضور دشمن در شلمچه، همچنان مورد تهديد بود.

5. توانايى كمى ارتش عراق ترميم شده و با كمك‏هاى همه جانبه دولت‏هاى بزرگ افزايش هم يافته بود.

6. تنها چيزى كه ارتش عراق از دست داده بود، روحيه بود كه با توجه به روحيه فرماندهى آن (شخص صدام)، اين مسئله نيز پس از مدتى قابل ترميم بود.

7. در حالى كه نيروهاى جمهورى اسلامى در نوار پيروزى قرار داشتند، آتش بس و صلح ناپايدار در هنگام قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق، زيان‏هايى به بار مى‏ آورد. اگر آن روز جنگ متوقف مى‏شد و تجربه‏ اى چون مذاكرات سوريه و اسرائيل، بر سر ارتفاعات جولان، فراروى ما قرار مى‏ گرفت و ما ناچار مى‏ شديم بر سر ساير مناطق تحت اشغال، پشت ميز مذاكره با عراق چانه‏ زنى بى‏ حاصل كنيم؛ امروز جامعه، مسئولان وقت را شماتت مى‏كرد.

8. عراق در نظر داشت با برگزارى اجلاس سران جنبش غير متعهد در بغداد و كسب رياست دوره‏ اى اين جنبش، براى تحقق خواسته‏ هاى نامشروع خود، به ايران فشار آورد؛ ولى ايران با حمله به داخل خاك عراق در عمليات رمضان، اين امتياز مهم و حياتى را از عراق گرفت.

9. به همين منظور در 20 خرداد 1361ش. جلسه‏ اى در حضور امام خمينى در جماران تشكيل گرديد و موضوع به شور گذاشته شد.
از نظر نظاميان شركت كننده در آن جلسه، امكان پدافند با توقف روى خط مرزى وجود نداشت؛ زيرا در اغلب نقاط مرزى هيچ گونه مانع طبيعى وجود نداشت و ايجاد استحكامات جديد نيز يك سال به طول مى ‏انجاميد و طى اين مدت احتمال حمله مجدد عراق جدى بود. مهم‏تر اين كه با تكيه بر اصل متعارف نظامى «تعقيب دشمن» هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر يك حركت غيراصولى بود. به همين دليل امام خمينى(ره) پس از ترديد اوليه در مورد تداوم جنگ در خاك عراق با استماع دلايل نظاميان و نا اميدى از پذيرش شرايط ايران توسط دولت عراق، با ادامه جنگ و ورود نيروهاى ايران به خاك عراق موافقت نمودند.

بررسى علل و عوامل پايان جنگ

در پايان جنگ هر چند ويژگى‏هاى روانى و شخصيتى صدام هنوز موجود بود - چنان كه در حمله به كويت دوباره بروز كرد - ولى شرايط بين‏ المللى و منطقه‏ اى ديگر به هيچ وجه موافق ادامه جنگ نبودند؛ بنابراين در قطع‏نامه 598 شوراى امنيت بسيارى از خواسته‏ هاى مشروع و بر حق جمهورى اسلامى ايران را لحاظ كرده، عزم خود را بر پايان جنگ نمايان ساختند كه در اين جا به صورت اختصار به بعضى از مهم‏ترين زمينه‏ هاى آن اشاره مى‏شود:

در سال‏هاى پايانى جنگ، جهان از پيروزى‏هاى نظامى ايران احساس خطر و نگرانى مى‏كرد و شرايط نظامى و سياسى به نفع جمهورى اسلامى ايران تغيير كرده بود و اينك در كارنامه نظامى ايران، نقاط درخشانى همچون بازپس‏گيرى خرمشهر، تصرف جزاير مجنون، فتح فاو و نقاطى در كردستان عراق به چشم مى‏خورد.

در عرصه سياسى نيز جمهورى اسلامى ايران، تقريبا يكه و تنها موفق شده بود، دوبار تلاش عراق براى رياست بر جنبش غيرمتعهدها را خنثى سازد و با برنامه‏ ها و اقدامات تبليغى سياسى خود، حقيقت متجاوز بودن عراق و واقعيت تساهل و تسامح جهانى را نشان دهد. از اين رو ادامه جنگ و منازعه به خصوص به شكلى كه در ماه‏هاى آخر با حمله به نفتكش‏ها و مختل شدن امنيت خليج فارس و... ادامه يافت، به ضرر برخى قدرت‏هاى بزرگ بود.

از سوى ديگر پيروزى‏هاى نهايى ايران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمان‏هاى ايران در مورد عراق، نشانه شكست كامل سياست‏هاى غرب در حمايت از عراق به شمار مى‏ آمد. كشورهاى حامى عراق به وحشت افتاده بودند و خود عراق نيز بعد از سالها جنگ و متحمل شدن شكست‏هاى پى‏ درپى دريافته بود كه در آن شرايط نه تنها امكان پيروزى بر ايران را ندارد، بلكه بايد به هر ترتيب ممكن و با تمسك به هر وسيله‏ اى، از شكست خود جلوگيرى كند و به جنگ اشغالگرانه پايان دهد. در چنين فضايى و پس از يأس قدرت‏هاى بزرگ از شكست ايران، آنان قطعنامه 598 را كه بر خلاف قطع‏نامه ‏هاى پيشين تا اندازه ‏اى متضمن نظريات و حقوق مسلّم ايران بود، به تصويب برسانند؛ اما اين قطع‏نامه به رغم نقاط مثبت خود، داراى نقاط ضعف و ابهامات زيادى بود، و ترديدهايى را در پذيرش اين قطع‏نامه از سوى ايران به وجود آورده بود؛ از اين‏رو قدرت‏هاى بزرگ كه مصمم بر پايان جنگ بودند فشارهاى نظامى و سياسى زيادى را براى قبول قطع‏نامه، به ايران وارد آوردند.

اين فشارها، عبارت بود از: دخالت مستقيم آمريكا در جنگ و حمله به هواپيماى مسافربرى ايران، تشديد حملات و حضور آمريكا در خليج فارس، بمباران سكوهاى نفتى ايران، بمباران شيميايى مناطق مسكونى و جبهه‏ ها از سوى عراق و... و سرانجام بر اثر اين عوامل، ايران تصميم به پذيرش قطع‏نامه‏ ى 598 و قبول آتش بس گرفت؛ البته قبول آن در چنين شرايطى، به فرموده امام(ره) به منزله نوشيدن جام زهر بود. مقاومت دفاعى بى‏ نظير ايران در طول هشت سال جنگ تحميلى، در مقابل هجوم قدرت‏هاى بزرگ با وجود همه مشكلات و ناملايمات، انقلاب نوپاى اسلامى را بيمه و بسيارى از حقوق مسلّم ايران را تأمين نمود. همچنين استقلال و تماميت ارضى كشور را تضمين كرد و به مظلومان و مستضعفان جهان، درس مقاومت را در مقابل استكبار جهانى تعليم داد.

بنابراین نادرستی تحلیل کسانی که ادامه جنگ را بعد از فتح خرمشهر زیر سوال می بردند روشن می شود.

براى مطالعه بيشتر به كتاب زير مراجعه كنيد:
1. جنگ تحميلى (مجموعه مقالات، ص‏51 و 232).

2. تاريخ سياسى جنگ تحميلى، على ‏اكبر ولايتى، ص‏137.

3. آغاز تا پايان، سيرى در جنگ ايران و عراق، محمد دروديان، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه.

4. پس از بحران، هاشمى رفسنجانى، كارنامه و خاطرات، 1361.

5. عليرضا لطف ‏الله ‏زادگان، پاسخ به ابهامات، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1379.

منبع : فتح خرمشهر و چرايى ادامه جنگ؟! ، عليرضا محمدي ، مجله پرسمان ، شماره 21 - خرداد 1383

موضوع قفل شده است