داستان آتش زدن خانه امام صادق بوسيله سادات حسني درسته؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
داستان آتش زدن خانه امام صادق بوسيله سادات حسني درسته؟

بعضي ها مي گويند خانه امام صادق را يكي از سادات حسني به دستور منصور آتش زد اين درسته ؟

[=Century Gothic]با سلام

[=Century Gothic]آتش زدن خانه امام صادق(عليه السلام)

[=Century Gothic]


[=Century Gothic] منصور به حاكم خود در مكه و مدينه به نام «حسن بن زيد» پيام داد كه خانه امام صادق(عليه السلام) را بسوزان»

[=Century Gothic]حاكم، اين دستور را اجرا كرد، و به خانه امام صادق(عليه السلام) آتش افكند به طورى كه شعله هاى آن به در خانه و راهرو آن رسيد.

[=Century Gothic]امام صادق(عليه السلام) بيرون آمد و به درون آتش رفت و در حالى كه در ميان آتش قدم مى زد، مى فرمود:

[=Century Gothic] انا بن اعراق الثرى انا بن ابراهيم خليل الله:

[=Century Gothic] «من پسر ريشه هاى زمين هستم، من پسر ابراهيم خليل(عليه السلام) مى باشم.»(1)

[=Century Gothic]يعنى همان گونه كه ابراهيم خليل الله(عليه السلام) جدم(2) در آتش نمرودى نسوخت، من هم به اذن خدا نمى سوزم و همان گونه كه لقب جدم اسماعيل (اعراق الثرى) است يعنى فرزندان او مانند رگ و ريشه درخت در اطراف زمين پراكنده اند، ونابود نمى شوند، ما هم نابود نمى شويم.

[=Century Gothic]يكى از شيعيان مى گويد: يك روز بعد از آتش زدن خانه امام صادق(عليه السلام) در مدينه به محضرش رفتم، ديدم بسيار غمگين است، و اشك از ديدگانش بر صورتش مى ريخت، عرض كردم: «چرا ناراحت و گريان هستى؟»

[=Century Gothic]فرمود: «وقتى كه روز قبل آتش در دالان خانه ام زبانه كشيد، با اينكه من در خانه بودم، ديدم بانوان[=Century Gothic] خانه ، شيون زنان براى حفظ جان خود از آتش، از اين سو به آن سو مى دوند، به ياد ترس و هراس اهل بيت جدم امام حسين (عليه السلام) افتادم كه در روز عاشورا، دشمن به خيمه هاى آنها هجوم كرد، در حالى كه منادى دشمن فرياد مى زد، خانه ظالمان را بسوزانيد.»(1)

يعنى ياد اين خاطره جانسوز مرا غمگين و ناراحت نموده است، نگران خودم نيست، نگران آن همه ستمهاى هستم كه يزيديان به اهل بيت مظلوم حسين(عليه السلام) وارد ساختند. [=Century Gothic]

[=Century Gothic] --------------------------------------------------------------------------

[=Century Gothic] 1-اصول كافى، ج 1، ص 473.

[=Century Gothic] 2-ابراهيم(عليه السلام) جد سى ام پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بوده است.

[=Century Gothic]
[=Century Gothic]

آرزومند;52262 نوشت:
داستان آتش زدن خانه امام صادق بوسيله سادات حسني درسته؟ بعضي ها مي گويند خانه امام صادق را يكي از سادات حسني به دستور منصور آتش زد اين درسته ؟

سلام علیکم جمیعا
البته سادات بودن دلیل بر گناه نکردن نیست آنها هم بشری هستند مانند ما .

البته با این تفاوت که خیلی از اعمال آنها بواسطه نسبت با پیامبر بیشتر از ماها زیر سوال میرود.

مثلا نقل است که پس از اینکه زبیر و علی علیه السلام را برای بیعت با ابوبکر بالاجبار از خانه حضرت علی بیرون آوردند زبیر رو کرد به بنی هاشم و با حالتی انتقادی به بنی هاشم گفت که مگر شما مرده اید که علی را اینگونه و بالاجبار بدنبال خود میکشند و بنی هاشم از بالای دیوار خانه هایشان مات بمهوت نگاه میکردند و مدام این آیه در ذهنشان بود
اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم.

یاحق

درباره آتش گرفتن خانه امام صادق در دو کتاب روایتی هست. یکی در کافی و دیگری در المناقب ابن شهر آشوب. ابن شهر آشوب می گوید: و في الخبر: أنّه لمّا كان من قبل المنصور على الحرمين كتب المنصور إليه: أن أحرق على جعفر بن محمّد داره، ففعل فأخذت النار في الباب و الدهليز فخرج الصادق عليه السّلام يمشي في النار و يقول: أنا ابن إبراهيم خليل اللّه [=Calibri][1]. یعنی: زمانی که حسن بن زید ار سوی منصور حاکم مدینه و مکه بود منصور به او نوشت، خانه جعفر بن محمد [ امام صادق ] را آتش بزن ، او نیز چنین کرد و آتش در خانه انداخت و آتش به راهرو خانه رسید. امام در حالی که روی آتش راه می رفت می فرمود: من پسر ابراهیم خلیل الرحمن هستم که آتش برایش سرد شد.
اما در روایت کافی آمده است : مفضل بن عمر گويد: ابو جعفر منصور (خليفه عباسى) بحسن بن زيد كه از طرف او والى مكه و مدينه بود، پيغام داد كه : خانه جعفر بن محمد را بسوزان، او بخانه امام آتش افكند و بدر خانه و راه رو سرايت كرد، امام صادق عليه السلام بيرون آمد و در ميان آتش گام برداشته راه ميرفت و ميفرمود: منم پسر أعراق الثرى منم پسر ابراهيم خليل اللَّه (كه آتش نمرود بر او سرد و سلامت گشت).[=Calibri][2]
این دو روایت آتش گرفتن خانه امام را تایید کرد. اما اگر کند و کاوی در متون تاریخی بشود گزارشهایی بدست خواهد آمد که پذیرفتن این دو خبر را با مشکل مواجه می کند.
نخست توضیحی درباره حسن بن زید بن حسن: الحَسَن بن زَيْد (83- 168 ه 702- 784 م) . الحسن بن زيد بن الحسن بن عليّ بن أبي طالب، أبو محمد: أمير المدينة[=Calibri][3] . حسن بن زید متولد 83 قمری است یعنی با امام صادق علیه السلام همسن بوده است. او از سوی منصور حاکم مدینه شد. پس حاکم مکه نبوده است در حالی که در روایتهای قبلی آمده بود که وی حاکم مکه و مدینه بود.
تستری در کتابش درباره حسن می گوید: الحسن بن زيد بن الحسن، فكان واليا من قبل العبّاسيّين كما كان أبوه من قبل الامويّين.[=Calibri][4] یعنی، همانگونه که حسن بن زید والی عباسیان بود پدرش هم والی امویان بود.

[=Calibri][1] - المناقب ج 4 ص 236

[=Calibri][2] - اصول کافی ترجمه مصطفوی ،ج 2 ص 379

[=Calibri][3] - الاعلام زرکلی ،ج 2 ص 191 .

[=Calibri][4]- رسالة فی التواریخ النبی و الآل ص 108

خلیفه بن خیاط هم در تاریخش درباره نصب حسن به حکومت مدینه می آورد: ثم عزل أبو جعفر جعفر بن سليمان بن علي و ولى الحسن بن زيد بن الحسن بن علي في شهر رمضان سنة تسع و أربعين و مائة‏[=Calibri][1].منصور عباسی در سال 149 قمری جعفر بن سلیمان را از حکومت مدینه برکنار کرد و به جای او حسن بن زید را گماشت. این کار در رمضان بود.
علاوه بر این، در گزارش ابن کثیر که به حوادث سال 150 قمری پرداخته، آمده است: فيها عزل الخليفة عن إمرة المدينة جعفر بن سليمان و ولاها الحسن بن زيد بن الحسن ابن الحسن بن على بن أبى طالب‏[=Calibri][2]. یعنی در سال 150 قمری منصور حسن بن زید را بر مدینه گماشت.
البته از قلم نیافتد که حسن بن زید، از حواریون منصور بود. یعنی با منصور حشر و نشر خاصی داشت. به این گزارش دقت بفرمایید: لمّا وصل رأس محمّد إلى المنصور كان الحسن بن زيد بن الحسن بن علي عنده، فلمّا رأى الرأس عظم عليه فتجلّد خوفا من المنصور، و قال لنقيب المنصور: أ هو؟ قال: هو فلذهم، و قال: لوددت أنا الرّكانة إلى طاعته و أنّه لم يكن فعل و لا قال و إلّا فأمّ موسى طالق ، و كانت غاية أيمانه‏[=Calibri][3] . وقتی سر محمد نفس زکیه را نزد منصور آوردند ، حسن آنجا بود. از دیدن سر خیلی ناراحت شد اما از ترس منصور چیزی نگفت و به کسی که نگهبان سر بود گفت : آیا این سر محمد است؟ گفت : بله و او بزرگ ایشان بود. حسن گفت: دوست داشتم او هم به اطاعت منصور در می آمد و این کار را نمی کرد و ادعای خلافت نمی کرد. و اکنون زنش یعنی ام موسی طلاق داده شده و این نهایت قسم او بود که در کارهای سخت این قسم را می خورد که زنم ام موسی را طلاق می دهم اگر این کار را انجام ندهم.
ابن اثیر در تاریخش می گوید: الحسن بن زيد بن الحسن بن عليّ بن عليّ بن أبي طالب، و كان قد استعمله المنصور على المدينة خمس سنين، ثمّ عزله، و حبسه ببغداذ، و أخذ ماله. فلمّا ولي المهديّ أخرجه و ردّ عليه ماله، و كان جوادا إلّا أنّه كان منحرفا عن أهل بيته، مائلا إلى المنصور.[=Calibri][4]حسن بن زید از سوی منصور پنج سال حاکم مدینه بود سپس منصور او را عزل کرد و در بغداد زندانیش کرد و مالش را گرفت. وقتی مهدی پسر منصور به حکومت رسید او را از زندان خارج کرده و اموالش را بازگرداند. حسن انسان بخشنده ای بود اما از اهل بیت منحرف بود و به منصور علاقه داشت.

[=Calibri][1] - تاریخ خلیفه بن خیاط ص 286 .

[=Calibri][2] - البدایه و النهایه ،ج 10 ص 106 .

[=Calibri][3] - الکامل ج 5 ص 550 .

[=Calibri][4]- الکامل ج 6 ص 80 .

در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید درباره شخصیت حسن آمده است : وقتی حسن بن زید بن حسن حاکم مدینه شد به ابن هرمه شاعر گفت: من مانند کسی نیستم که دینش را به تو فروخت تا او را مدح کنی یا از ترس اینکه تو سخن بدی درباره اش بگویی. چرا که مرا خداوند با تولد پیامبر مدح کرد و از حقوقی که خداوند بر ما دارد این است که در زمانی که کوتاهی در حقوق خداوندی شده باشد سکوت نخواهم کرد و من سوگند می خورم اگر تو را مست نزد من آورند حد شراب نوشی یعنی صد ضربه شلاق را به تو خواهم زد .پس اگر می خواهی نزد من عزیز باشی بخاطر خدا شراب ننوش و مردم را به شراب نوشی دعوت نکن سپس ابن هرمه شعری در وصف نیکی او سرود.[=Calibri][1]
نکته شایان ذکر این است که حضرت عبدالعظیم این سید بزرگی که امام هادی بزرگی او را ستوده، از نسل ایشان است. عبدالعظیم پسر عبدالله پسر علی پسر حسن پسر زید پسر حسن پسر علی بن ابی طالب، است.[=Calibri][2] همچنین سیده نفیسه معروف، فرزند اوست. السيدة نفيسة ابنة الحسن بن زيد بن الحسن بن على‏[=Calibri][3].
این حسن بن زید از راویان حدیث هم هست، وی راوی روایتی است که در آن سعد بن ابی وقاص می گوید : علی بن ابی طالب مناقبی دارد که احدی آن را ندارد، علی خانه اش در مسجد بود، او روز خیبر رسول الله پرچم را از حضرت رسول دریافت کرد [ و قلعه را فتح کرد ]. و همه درهایی که به سمت مسجد باز می شد بسته شد مگر در خانه علی.[=Calibri][4]
پس درباره شخصیت حسن بن زید سخنان دوگانه ای می توان یافت و البته باید پذیرفت که او با اهل بیت نبوده و با عباسیان همکاری نزدیکی داشته است. اما آتش زدن خانه امام صادق از سوی او مورد تایید نیست، چرا که امام در دوشنبه 25 شوال سال 148 قمری به شهادت رسیده و حسن بن زید آن موقع حاکم مدینه نبود تا خانه امام را بدستور منصور آتش بزند. حسن در نهایت در سال 168 قمری از دنیا رفت و نوه منصور بر او نماز خواند و در حاجر دفن شد. سنة ثمان و ستين و مائة فيها مات الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن أبي طالب، و يكنى أبا محمّد بالحاجر، على خمسة أميال من المدينة. و هو ابن خمس و ثمانين، و صلى عليه علي بن المهديّ[=Calibri][5].

[=Calibri][1] -شرح نهج البلاغه ج 15 ص 168 .

[=Calibri][2] - کمال الدین ج2 ص 377 .

[=Calibri][3] - الواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه، ج1 ص 484

[=Calibri][4] -العمده، ص 179

[=Calibri][5] - تاریخ بغداد، ج7 ص 324

درود بر کاوه گرامی

طبق معمول از مطالب ارزنده و دقت نظر شما بهره مند شدم.

در تکمله ی نوشتار پر ارج شما عرض می شود که «قاسم بن حسن» که بقعه ی منتسب به او با نام «امامزاده قاسم شمیران» شهرت دارد نیز از اولاد حسن بن زید (والی منصور) بوده است.

با سپاس

[=&quot]با آنکه نسب حسن بن زید را چنین نوشته اند[=&quot] : حسن پسر زید پسر زید پسر حسن (ع ) پسر حضرت علی است و با این دقت که او متولد سال 83 قمری است. به نظر می آید در نسب نامه اشتباهی صورت گرفته باشد. چرا که او در همانسالی که متولد شد که امام صادق علیه السلام به دنیا آمد پس همسن امام صادق بوده است. و اما نسب امام صادق بدین گونه است : جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب. در این نسب نامه امام صادق با سه واسطه به امام علی می رسد. اما حسن بن زید با دو واسطه به امام علی می رسد که این خود نکته ای است. در حالی که جد ایشان یعنی امام حسین کمتر از یکسال از امام حسن کوچکتر است.
[=&quot]جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب ( علیهم السلام )
[=&quot]حسن بن زید بن ؟ حسن بن علی بن ابی طالب ( علیهما السلام )
[=&quot] به نظر می آید در نسب حسن بن زید کسی جا افتاده است و احتمالا نسبی که البدایه می گوید صحیح باشد : الحسن بن زید بن حسن بن حسن بن علی (ع) [=&quot][1]، همچنین در تایید این سخن، مسعودی آورده است: الحسن بن زيد بن الحسن بن الحسن بن علي بن أبي طالب رضي اللَّه تعالى عنه [=&quot][2]. ابن تغری بردی هم نسب را چنین نقل کرده است: الحسن بن زيد بن الحسن بن الحسن بن على العلوى‏[=&quot][3][=&quot].
[=&quot]پس نسب درست این است: حسن بن زید بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب ( علیهما السلام )

[=&quot][1][=&quot] - البدایه و النهایه، ج 10 ص 106 .

[=&quot][2][=&quot] - مروج الذهب، مسعودی، ج 4 ص 68 .

[=&quot][3][=&quot]- النجوم الظاهره ،ابن تغری بردی، ج 2 ص 12 .

موضوع قفل شده است