شریعت تکفیری ها ؛ وحدت اسلامی در جو تکفیر ارتفاع نمی گیرد

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شریعت تکفیری ها ؛ وحدت اسلامی در جو تکفیر ارتفاع نمی گیرد

وحدت اسلامی در جو تکفیر ارتفاع نمی گیرد (هشدار تجربی علامه عسگری به قلم علی جلالی)

وحدت اسلامی در جو تکفیر ارتفاع نمی گیرد

(هشدار تجربی علامه عسکری)

1- علامه سید مرتضی عسکری را باید بحق از منادیان و مجاهدان نظریه و طریقه وحدت اسلامی بشمار اورد.او در طی نزدیک به یک قرن زندگی خود چه در گفتگو با علمای اسلام و چه در اجتماع مسلمانان بلاد چه در اثار و اندیشه هایش و در یک کلام در قول و فعل و حرف وحدت طلب بود.ایشان در سخنرانی اش در اولین کنفرانس وحدت اسلامی که پس از تشکیل جمهوری اسلامی ایران در تهران برگزار شد میگوید:" ای رهبران فکری امت اسلامی خطاب من به شماست.میگویم وحدت اسلامی را بر پا کنید" .او در این کنفرانس تلاش کرد تا وحدت اسلامی را از دو منظر وحدت علمی و وحدت عملی تبیین نماید. ایشان مهم ترین جهات وحدت علمی را اینگونه بر می شمارد: "ما مسلمانان روی زمین قرانی غیر از این قران نداریم.چاپی یا خطی –به خط کوفی یا به خط نسخ یا هر خط دیگری.هیچ نسخه دیگری غیر از این در هیچ شهر و خانه یا غار یا کتابخانه ای یافت نمی شود.نه نزد مسلمانان و نه غیر مسلمانان. پس این در گیری ها برای چیست؟باید حول محور این قران گرد اییم ومتحد شویم.همه مسلمانان روی زمین اتفاق نظر دارند که بایدبه انچه در سنت رسو الله امده است عمل شود وهیچ مسلمانی را نمی یابید که این را نگوید."(تهمت ها و دروغ پردازیها 16) ایشان در خصوص مهم ترین جهات اختلف در وحدت علمی مگوید:"مکتب خلفا و مکتب اهل البیت در فهم برخی مصطلحات قرانی اختلاف نظر دارند...اینها مسایلی علمی است که باید در مباحث علمی بین ما بررسی شود.هیچ مانعی ندارد که شما رای ما رانپذیرید و ما رای شما را نپذیریم و در عین حال متفق و متحد در کنار هم باشیم که گفته اند اختلاف نظر از دوستی نکاهد...یا درباره اینکه سنت رسول خدا را از که بگیریم؟...هر یک از دو مکتب دلایل خود را ارایه میکند.حال طرف مقابل یا میپذیرد و یا نمی پذیرد."(تهمت ها و دروغ ها 17) علامه عسکری وجوه اختلاف را ناشی از یکسو نگری حوزه های علمی دینی در الازهر دانشگاه اسلامی مدینه دانشگاه زیتونه حوزه نجف حوزه قم در بررسی اصطلاحات فقهی می داند.در حالیکه بررسی اصطلاحات قرانی و عقیدتی را رها کرده اند.ایشان برای کاستن از حساسیتها حتی از بکار بردن واژه های سنی و شیعه احتراز می کند و بجای انها کلمات مکتب خلفا و مکتب اهل البیت را مصطلح میکند.او قایل است وحدت کلمه مسلمانان برای قیام به تجدید حیات اسلامی باید برمحور کتاب و سنت باشد.

لذا معتقد است باید در مصادر سنت رسول الله از سیره و حدیث بحث های علمی و تحقیقات موضوعی اغاز گردد و تقلید از سلف صالح در استنباط احکام شرعی و درایت حدیث را کنار گذاشت.ایشان می گوید:" ما خود به صحیص بخاری مراجعه میکنیم و حدیثی را مه صحیح می بینیم از ان بر می گزینیم. همانگونه که به اصول کافی مراجعه کرده و حدیثی را که صحیح است از ان اخذ می کنیم.با چنین روشی رسیدن به شناخت از راه کتاب و سنت میسر است."(تهمت ها و دروغ پردازیها19)
[SPOILER]ایشان درباب وحدت عملی میگوید :"ما در مکتب اهل البیت معتقدیم که هر کس در نماز خود سوره حمد را بدون بسم الله قرایت کندنمازش باطل است.ولی برادر مسلمان حنفی مذهب ما انرا واجب نمی داند و حمد را بدون بسم الله قرایت میکند.در اینجا امام جعفر صادق به فرمود:اگر کسی پشت سر انها نماز بگذارد مانند انست که پشت سر رسول الله نماز گذاشته است._وسایل الشیعه کتاب اصلاه ج5 ص 381- اری وحدت عملی اینگونه محقق می شود." (تهمت ها و دروغ ها 22) بدین ترتیب علامه عسکری همه انچه در تاریخ اتفاق افتاده از ستم سلجوقیان در کشتار مذهبی و سوزانیدن کتابخانه ها و جدا کردن صفوف مسلمانان تا کستار مذهبی بنیانگذاران امپراطوری عثمانی در مصر و شام و درکیریهای صفوی عثمانی را صرفا امری سیاسی و نه دینی معرفی میکند. حرکت هایی ضد وحدت.ایشان به مساله لعن برخی صحابه از سوی شیعیان به عنوان "انچه دلها را می لرزاند" عبارت می کند. در عین حال یاد اور میشود که بنیان گذار لعن صحابه کسی جز معاویه ابن ابی سفیان نیست.که از سال 40 هجری لعن امام علی ابن ابیطالب را بر فراز منبر ها و در خطبه ها رایج ساخت و تا پایان حکومت امویان _بجز دو سال حکومت عمر ابن عبد العزیز_ ادامه یافت. لذا انرا واکنشی از سوی شیعیان به سالهای طولانی لعن امام میداند.در عین حال قایند که امروز ما را با ان روز کاری نیست.همه اینها را باید رها کرد و این جدالعقیم و بی نتیجه را واگذاشت.ایشان قایل است که امروز در مباحث علمی در بای مصادر سنت و تفسیر و مصطلخات حتی اکر اقامه دلیل هم شد هر یک از ما مختاریم بپذیریم یا نپذیریم.در عین حال جان خویش را برابر دشمن مشترک فدای برادر مسلمانمان کنیم.
2-اما انچه از نظر علامه عسکری قابل گذشت نیست و تفرقه انگیز است اینکه فقط بر فهم قران از احادیث مختلف اختلاف کنیم و بدون مباحثه و مناظره علمی بر اختلاف پا بفشاریم و اصل اختیار و ازادی در پذیرش یا عدم پذیرش نظر مقابل را انکار کنیم و سپس خود را مسلمان و دیگری را مشرک بنامیم. در این حالت چگونه مشرک خود را فدای مسلمان کند یا بلعکس؟اگر اجازه تشکیل چنین جلسات مباحثه و مناظره ای را یکطرفه ند هیم و به تقلید از سنت سلف طرف مقابل را خارج از دین یا مشرک بخوانیم ایا باز هم وحدت معنی دارد؟ انهم وقتی که نه لوازم علمی و نه لوازم عملی ان فراهم نیست.اساس وحدت چیست و بر چه پایه ای قرار میگیرد؟ علامه عسکری علیرغم خصلت و رویکرد وحدت طلبانه اش نسبت به نمایان شدن پدیداری بنام تکفیر هشدار میدهد.هشدار او ناظربه تجربه ای طولانی از سفرها و مباحثات و برخوردها و مواجهات چهره به چهره با اهالی وحدت از سویی و اهالی تفرقه از سوی دیگر است.لذا هشدار تجربی ایشان شاید اولین از نوع خود نسبت به پدیدار تکفیر به عنوان یک سیستم تاریخمند با خاصیت وحدت شکن ان باشد. شوال اینجاست ایا تکفیر یک پدیدار تاریخی است یا یک دسیسه امروزی؟ایا در جو تکفیر وحدت متولد یا رشد میابد؟ علامه عسکری میگو ید:"انچه در این امت سالم و استوار و تحریف نشده باقی مانده قران کریم است که خداوند در شوره حجر ایه 9 فرموده که انرا از هر گونه تغییر و تحریف مصون و محفوظ داشته است. اما سنت که در سیره و حدیث به وسیله روایات بما رسیده خداوند انرا از تحریف مصون نداشته است.چنانچه اختلاف روایات نبوی موجود در نزد همه مسلمانان و تعارض برخی با برخی دیگر به روشنی وجود تحریف در بین انها را برای ما اشکار می سازد."(معالم المدرستین18) این مشکل از گذشته های دور هم وجود داشته است. لیکن علمای امت در گذشته برای حل اختلاف به شیوه های علمی میپرداختند. چنانکه برخی علمای مکتب خلفا در مقام چاره اندیشی برای اختلافات مانند ابن قتیبه عبدالله ابن مسلم کتاب "تاویل مختلف الحدیث" وابن فورک محمد بن الحسن "بیان مشکل الحدیث"و ابو جعفر احمد بن محمد ازدی معروف به طحاوی "بیان مشکلات الاثار" را تالیف می کنند.لیکن جدای از این مجاهدت های علمی علما در میان امت اسلامی و حکام برای چاره جویی این اختلافات هیچ مجاهده عملی صورت نمی گرفت. علامه عسکری میگوید:"به دلیل اختلاف همین احادیث مسلمانان در فهم قران اختلاف کردندو برای همیشه دوران دچار تفرقه و پراکندگی شدندوخصوصا که در جوامع مختلف زندگی مرده و با صاحبان ارا و ادیان دیگر معاشر و همدم گردیدند وهمه اینها به اختلاف دیدگاه انها از اسلام انجامید.برخی را به انجا کشید که ایات کریمه قران و احادیث صحیحه نبوی را مطابق برداشت خود از اسلام تاویل کردندو هر چه در یافتند ان را قطعی و یقینی دانستند و از استماع ارای دیگران امتناع نمودند و به تکفیر یکدیگر پرداختند."(معالم المدرستین19) علامه عسکری جدا از عوامل داخلی تفرقه ساز هنگامی که از عوامل خارجی تخریب و تحریف مدارک و مصادر اسلامی اعم از تفسیر سیره حدیث و غیره سخن می کند انرا اولا ناشی از اخبار و روایات وارده از اهل کتاب در مدارک و مصادر اسلامی می داند که از سوی کسانی مانند کعب الاحبار و تمیم داری انتشار می یابد. ثانیا ناشی ازاخبار و روایاتی که زندیقانی چون اب ابی العوجا و سیف بن عمر ساخته و پرداخته ودر این مصادر منتشر کرده اند. ثالثا ناشی از اقدامات مستشرقین دوران اخیر که با دقت و تیز بینی خود نقاط ضعف حاصل از اختلاف و نقاط کور و تاریک حاصل از شیطنت اهل کتاب و زنادقه را در مصادر اسلامی جستند و یافتند و سپس برای این مصادر فهرست های منظم و متقن تهیه دیدند و انرا منتشر کردند و با ان بر گلوگاهی بنام مصادر اسلامی مسلط شدند. انها از لابلای کتابها و اخبار ساختگی و زشت کننده چهره اسلام مانند افسانه غرانیق را یافتند و بواسطه انها و با اسلوب مدرن دایره المعارف الاسلامیه و نظیر ان را تالیف کردند. انها شاگردانی را از بلاد مسلمین در کشورهای خود تربیت کردند و با تبلیغ انها را در سرزمین های اسلامی به عنوان مصلح اسلامی و و روشنفکر معرفی کردند تا تفسیرقران اسلام شناسی تاریخ اسلام و رجال نامه مسلمانان بنویسند.دانشگاه تاسیس کنند و رهبری فکری مسلمانان بلاد را بر عهده بگیرند. بدین ترتیب ریشه های تکفیر در مجموعه ای از جهالت اختلاف تعصب لجاجت عناد دسیسه تخریب و خشونت و نظیر اینهاست.اما چه باید کرد؟ علامه عسکری قایل است :"مسلمانان امروز پس از انهمه امواج فکری گذشته بر اسلام شدیدا نیازمند بحث و بررسی فراگیر در اقوال فرق اسلامی و تمحیص و ناب سازی انها هستند."(معالم المدرستین22) ولی علامه عسکری اگر چه از قایلین جدی نظریه وحدت اسلامی و رسوخ در مبادی اختلاف برای حل و فصل ان به روش علمی و عملی اند لیکن در مواجهه با تکفیر عزت مندانه و مسولانه میگوید:" چه می توان کرد با هزاران دروغ افسانه های باور شده مسلمانان؟ مسلمانان بیش از هزلر سال است که با این افسانه ها خو گرفته اند و معتقد شده و انهارا حدیث صحیح اسلام پنداشته وسیره صادق پیامبر و تاریخ موثق اسلام دانسته اند. بهمین سبب اسلام حصیح را نشناخته اند. ایا می توان حقایق تحریف شده را بعد از چهارده قرن اشکار ساخت و پردهاز روی هزاران جرم گرفت؟ یا ینکه بایستی برای رضایت عامه مسلمین اب فرو بست و هیچ نگفت؟ ایا اینجا سکوت پو ششی برا ی اینهمه جرم نیست؟ایاسکوت خود بزرگترین گناه نیست؟ اری سکوت در برابر اینهمه جرم خود از همه جرم ها سنگین تر است"(یکصد و پنجاه صحابی ساختگی ج1ص26) علامه عسکری میپندارد برای برخی مسلمانان غیرتمند سکوت در برابر همه هنچه "حاکمان وسیاستمداران مستبد و مزدور دربلاد مسلمین"برای تفرقه و تکفیر انجام میدهند به بهانه بهتر بودن وحدت مسلمین جایز نیست.ایشان میگوید:"نمی دانم چگونه چنین چیزی ممکن میشود. حال انکه ما در میان خود خوارج هم داریم .کسانی که اصول عقاید انها مبتنی بر تکفیر همه مسلمانان است. کسانی که تنها خود را مسلمان میدانند و جز خود همه را مشرک می پندارند"(معالم المدرستین ج1ص22) بنظر علامه عسکری مساله فیمابین از جنس مسایل شخصی و جزیی مسلمان مانند رها کردن دست در نماز یا بستن و تکتف نیست. مساله از نوعاختلاف در شستن پا یا مسح ان در وضو نیست که شخص مسلمان از راهی که برایش بااجتهاد یا تقلید ثابت شده عمل نماید.در عین حال و با فرض این اختلاف هر دو نفر با هم در وفاق و همبستگی در جامعه اسلامی واحد زندگی کنند.ایشان میگوید:"این( مساله فیمابین ما و تکفیر) از امور اساسی و اصولی جامعه اسلامی است. بگونه ای که یا جامعه بر اساس این عقیده شکل می گیرد و دیگری محو میشود ویا بر اساس ان عقیده و این یکی حذف می گردد."(معالم المدرستین23) علامه عسکری معتقد است این مسایل از جمله قضایای سیاسی غیر دینی هم نیست تا به واسطه حفظ وحدت مسلمانان چشم پوشی از ان ممکن باشد. زیرا انتشار میلیونها نسخه از امثال کتاب"و جاء دور المجوس" با سرمایه حکومتها فقط برای انکه امت بزرگی از مسلمانان را خارج از دین معرفی و تکفیر کنند یا تبلیغ در هزاران مسجد و مدرسه و محفل در اقصی نقاط جهان فقط برای انکه بگویند همه مسلمانان جز انها مشرکند. برای جه؟ تا بتوانند علیه انها جنگ و ترور راه بیاندازند و خونشان و ناموسشان و اموالشان را مباح کنند؟ تا اینچنین سروری عهد جاهلی خود را امروز بر مسلمانان بگسترانند.امروز بدون وسوسه دلار های اهدایی کسی سیادت ترور و فتاوی شرم اور و مضحک انها را پذیرفته و می پذیرد؟ بنظر علامه عسکری این مسایل از قضایای ساخته وپرداخته استکبار غرب هم نیست.باکه به قول ایشان :"اینها قضایایی است که از زمان امام احمد حنبل متوفای سال 240 قمری و شیخ ابن تیمیه متوفای 728 قمری از پیروان مکتب او بلکه حتی پیش و پس از انها شکل گرفته و رسوخ کرده و در جامعه اسلامی منتشر گردیده است. کشتن صدها هزار نفر از مسلمانان و به اتش کشیدن کتابخانه های انها در دوره های مختلف و بلاد گوناگون بهترین دلیل گفتار ماست و چون چنین است البته که ابزار بهره برداری سیاسی این حکومت و ان حکومت و این استعمار و ان استکبار قرار می گیرد و تا چاره اندیشی و در مان نشود همچنان وسیله خواست این و ان خواهد بود. اینها عقاید راسخ و ریشه داری است که سکوت جانسوز در برابر انها هرگز باعث وحدت و نزدیکی و تفاهم میان مسلمانان نخواهد شد.بلکه زخم راعمیق تر و شکاف و رخنه اختلاف را وسیع وزمان را درازتر میکند."(معالم المدرستین ج1ص24) بدین ترتیب در نظر علامه عسکری مساله تکفیر و کشتار مسلمانان بدلایل مذهبی مساله جدیدی نیست بلکه پدیداری است که در شکل تاریخی ظاهر و نمایان شده است.همچنین این پدیدار در ظهور امروزیش به مثابه یک سیستم نه گفتگو پذیر است و نه مدارا طلب .بلکه هر چه در برابر ان نرمش نشان داده شود بنا به ساخت تاریخ اش سخت تر میشود. وحدت و همدلی با ان باعث سوء ظن اش به نیت خیر میگردد و از سوی انها به تعمیق شکاف منجر می شود.نکته مهم انست که در زمانی که عالمانی مثل علامه عسکری از 60 سال پیش از این بر ان بودند تا احکام اسلامی رابه متن جامعه باز گردانند.در صدد بودند تا ابنای امت اسلام را بیدار و هشیار کنند تا بپاخیزند و خود اعاده احکام اسلامی را مطالبه نمایند.حتی شعار خود را در مناسک حج بارها و بارها دعوت به کلمه توحید مسلمانان در راه تجدید حیات اسلامی قرار داده و با متفکران کشور های اسلامی رایزنی های طولانی و تبادل نظر داشتند کسانی مثل عبد العزیز بن باز مفتی وقت و وهابی سعودی در موسم حج در جمعی خطاب به علامه عسکری که در زیان تفرقه و ضرورت وحدت سخن گفته بود میگوید: شما مشرکید. اسلام بیاورید و پس از ان از مسلمانان بخواهید تا با شما متحد شوند. این است که علامه عسکری کی گوید در خلال مذاکرات سفرها دعوتها و بحثها با متفکران مسلمان و رهبران بلاد اسلامی در یافت که بدون بحث و بررسی بر سر مسایلاختلافی و یافتن منشا و سپس درمان ان تقارب و تفاهمی بین مسلمین ایجاد نخواهد شد.
3-بنظر میرسد باید ملاحظات سیاسی را کنار گذاشت .پدیدار شناسی تکفیر بنا به ساخت تاریخی و سیستمی اش خوو را در قالب یک دکترین تعریف کرده است که در ان یک جهت ازلی و ابدی برپایه خود اسلام بینی غلبه دارد و سخن از وحدت به معنی نفی این سیستم و دکترین به نفع قران و سنت است.دیگر نبایدبرای خوشایند فلان دولت و فلان امیر و راضی کردن فلان عالم تکفیری چشم بر جنایت ها و خیانتها بست. باید عطای وحدت غیر ممکن را به لقای مجالست سیاسی با فلان دولت تکفیری بخشید. تکفیری ها هیچ علاقه ای به وحدت نداشته و هیچ راهی را برای گفتگو باز نمی گذارند. واضح است که سخن از وحدت مادامی که بمب ارعاب سر بریدن اواره کردن تجاوز به نوامیس تهمت توهین تحقیر ترور غارت و تکبر هست بیهوده خواهد بود.بلکه اینجا وحدت طلبی اصرار بر امر محال وناشی از بی مسولیتی و وهن وحدت و تاکید بر جایگاهی است که برای تکفیر ها در میان مسلمانان قایل می شویم. در حالی که انها جز به مدد دلار های نفتی امت اسلامی در صدد تافتن جایگاهی هستند که بواقع ندارند.حتی اذناب پیروان و همراهانشان در خفی به انها اعتقادی ندارند و اگر فرصت یابند در هر سرزمینی وهر جا که باشند از انها تبری میجویند و می گریزند. این به معنیدیزدگی و و تبری از پدیدار تکفیر است که راه را بر وحدت اسلامی به مثابه "سد عن سبیل الله" بسته است. اری بر علمای راستین مکتب خلفا و مکتب اهل البیت است که برای بررسی اختلافات و ارتفاع وحدت اسلامی را در جو مباحثه و مناظره علمی و با پذیرش این اصل که در عین گفتگو مختار و ازادیم نظرات یکدیگر را قبول کنیم یا نکنیم رقم بزنند.

رضا جلالی
موسسه علمی و فرهنگی علامه عسکری[/SPOILER]

.



ایشان درباب وحدت عملی میگوید

:"ما در مکتب اهل البیت معتقدیم که
هر کس در نماز خود سوره حمد را بدون
بسم الله قرایت کندنمازش باطل است.


ولی برادر مسلمان حنفی مذهب ما انرا واجب نمی داند

و حمد را بدون بسم الله قرایت میکند.
در اینجا ا
مام جعفر صادق به فرمود:
اگر کسی پشت سر انها نماز بگذارد مانند انست
که پشت سر رسول الله نماز گذاشته است._

وسایل الشیعه کتاب اصلاه ج5 ص 381-


حرکت هایی ضد وحدت.ایشان به مساله لعن برخی صحابه از سوی شیعیان به عنوان "انچه دلها را می لرزاند" عبارت می کند. در عین حال یاد اور میشود که بنیان گذار لعن صحابه کسی جز معاویه ابن ابی سفیان نیست.که از سال 40 هجری لعن امام علی ابن ابیطالب را بر فراز منبر ها و در خطبه ها رایج ساخت و تا پایان حکومت امویان _بجز دو سال حکومت عمر ابن عبد العزیز_ ادامه یافت.

موضوع قفل شده است