القاب امام زمان(عج) کدامند و به چه معنایی هستند؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
القاب امام زمان(عج) کدامند و به چه معنایی هستند؟

«بقیة الله»

بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ

اگر مؤمن باشيد باقيمانده [حلال] خدا براى شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نيستم .
شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا به قائم به (لفظ) امیرالمومنین سلام گفته می شود؟ حضرت فرمود: نه این اسمی است که خدا به این اسم امام علی(ع) را نامیده است. کسی قبل از او به این نامیده نشد و بعد از او نیز نامیده نمی شود مگر کافر.

گفتم: فدای شما بشوم چگونه بر او سلام گفته می شود؟ حضرت فرمود: می گویند "السلام علیک یا بقیة الله" سپس حضرت این آیه را خواند: "بقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین

"بقیة الله" یعنی هر شی مفید و نافعی که از طرف خدا (به عنوان موهبت) برای آدمی ذخیره می شود و مایه خیر و سعادت و فلاح او می گردد. چون حضرت مهدی(عج) آخرین پیشوا و بزرگ ترین رهبر انقلابی است پس یکی از روشن ترین مصادیق "بقیة الله" می باشد و از همه به این لقب شایسته تر است.



[h=1]چهره امام مهدى عليه السلام در آيينه القاب[/h]
القاب ائمه اطهار عليهم‏السلام، از آن جمله القاب امام زمان (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه)، يكى از راه‏هاى مهم شناخت ‏خصايل و فضايل آن حجت‏هاى به حق الهى است .
در اين نوشته تلاش مى‏شود تا از طريق ارايه توضيح مختصر در زمينه برخى از لقب‏هاى حضرت بقية‏الله، با ابعاد مختلف ويژگى‏ها و اوصاف آن حضرت از منظر القابى كه براى او تعيين شده است ‏بيشتر آشنا شويم.
براى امام زمان عليه السلام اسامى و لقب‏هاى زيادى ذكر شده است. در كتاب نجم‏الثاقب مرحوم محدث نورى حدود صد و هشتاد و دو نام و لقب و در كتاب نام نامه حضرت مهدى عليه السلام به حدود سيصد و ده اسم و لقب آن حضرت اشاره شده است. گفتنى است كه منشا اصلى اين نام‏ها و لقب‏ها علاوه بر تصريح ائمه اطهار عليهم‏السلام، و پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) ادعيه و زيارتنامه‏هايى است كه براى امام زمان عليه السلام ذكر شده است .
در اينجا به برخى از مهمترين القاب آن حضرت اشاره مى‏كنيم:
1- مهدى: يكى از مشهورترين لقب‏هاى امام زمان عليه السلام مهدى است. درباره علت ناميده شدن آن حضرت به اين لقب روايت‏هاى مختلفى ذكر شده است. حضرت امام محمد باقر عليه السلام مى‏فرمايند:
امام زمان(عج) پس از ظهور قرآن اصيل و احكام واقعى، اسلام را از لابلاى آن همه تحريفات و تفسيرهاى نادرست‏ بيرون خواهند كشيد به گونه‏اى كه حتى مردم گمان خواهند كرد كه ايشان يك دين و آيين جديدى را مطرح مى‏كنند به اين مناسبت آن حضرت را مهدى مى‏گويند.

هنگامى كه مهدى ما قيام كنند ثروت‏ها را به طور مساوى تقسيم و در جامعه به عدالت و دادگرى رفتار مى‏كند. هر كس از او اطاعت كند از خداوند اطاعت كرده است و هر كس او را نافرمانى كند از خدا نافرمانى كرده است. و آن جضرت را «مهدى‏» ناميده‏اند چون به امور پنهان و نهانى هدايت مى‏گردد. (1)
درباره امور نهانى كه آن حضرت به آنها هدايت مى‏شود يا هدايت مى‏كند با توجه به تعابير روايات، نظرات چندى بيان شده است. از آنجا كه در دوره غيبت مخصوصا دوران غيبت كبرى در اثر پيدا شدن تبليغات ضددينى و تفسيرها و برداشت‏هاى نامناسب از احكام دين و نفوذ خرافات و انديشه‏هاى غلط غيردينى به اصول و تعاليم اصيل اعتقادى مردم دين اصلى و حتى قرآن اصلى را فراموش خواهند كرد . آن حضرت پس از ظهور قرآن اصيل و احكام واقعى، اسلام را از لابلاى آن همه تحريفات و تفسيرهاى نادرست‏ بيرون خواهند كشيد به گونه‏اى كه حتى مردم گمان خواهند كرد كه ايشان يك دين و آيين جديدى را مطرح مى‏كنند به اين مناسبت آن حضرت را مهدى مى‏گويند.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى‏فرمايند:
دوازدهمين فرزندم به گونه‏اى غايب خواهد شد كه اصلا ديده نخواهد شد و در اين دوره غيبت وقايع سختى رخ خواهد داد و در نتيجه طولانى شدن اين دوره زمانى خواهد آمد كه از اسلام جز اسمى و از قرآن جز رسم و خطى، اثرى باقى نخواهد ماند. در آن موقع خداوند متعال به وى اجازه خواهد داد تا قيام كند آنگاه به وسيله او اسلام را تقويت و تجديد خواهد كرد.(2)
امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده‏اند:
مهدى عليه السلام را به خاطر قيامش براى حق قائم ناميده‏اند.

بر طبق اين ديدگاه چون حضرت مهدى عليه السلام مردم را به حقايق پنهان شده دينى راهنمايى خواهند كرد او را مهدى مى‏گويند .
ديدگاه ديگر اين است كه قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله) را از اين رو مهدى مى‏گويند كه مردم را به امورى كه بر آنها پوشيده است راهنمايى خواهد كرد. وى پس از ظهور جهت ارشاد پيروان اديان ديگر كتاب‏هاى آسمانى تحريف نشده آنها را به آنها نشان خواهد داد و از اين طريق آنها را با دين اصيل خودشان آشنا خواهد ساخت و بر اساس همان احكام تحريف نشده آيين خودشان با آنان رفتار خواهد كرد. در روايتى مى‏خوانيم از جمله كارهاى حضرت امام زمان عليه السلام پس از ظهور اين است كه وى تورات اصلى و انجيل اصلى و ساير كتاب‏هاى انبياى گذشته را از يك مخفيگاه خارج خواهد ساخت.(3)
ديدگاه ديگر اين است كه آن حضرت پس از ظهور، مردم را در تمام زمينه‏هايى كه به بيراهه رفته‏اند ارشاد خواهند كرد تا به راه و شيوه‏هاى درست دست ‏يابند؛ چون انحرافات دوران غيبت تنها در احكام دينى نيست چرا كه در اثر جهل و ناآگاهى در عرصه‏هاى سياسى، علمى و صنعتى نيز مردم دچار اشتباهات زيادى مى‏شوند. طرفداران اين برداشت نيز به برخى از روايات كه مشتمل بر تعابير خاصى هستند تمسك مى‏جويند. به عنوان مثال از امام صادق عليه السلام روايت ‏شده است كه آن حضرت فرمودند:
ديدگاه ديگر اين است كه قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله) را از اين رو مهدى مى‏گويند كه مردم را به امورى كه بر آنها پوشيده است راهنمايى خواهد كرد. وى پس از ظهور جهت ارشاد پيروان اديان ديگر كتاب‏هاى آسمانى تحريف نشده آنها را به آنها نشان خواهد داد و از اين طريق آنها را با دين اصيل خودشان آشنا خواهد ساخت و بر اساس همان احكام تحريف نشده آيين خودشان با آنان رفتار خواهد كرد.

آن حضرت را مهدى مى‏گويند چون مردم را به امورى كه گم كرده‏اند هدايت مى‏كند. (4)
اين تعبير شامل انحراف سياسى و اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى و ... نيز مى‏شود .
نتيجه آن كه مى‏توان گفت چون امام زمان عليه السلام به بركت علم بى‏نظيرى كه دارند، مردم را در تمام عرصه‏هاى حيات فردى و اجتماعى و علمى و دينى به راه صحيح هدايت ‏خواهند كرد و آنها را از تمام گمراهى‏ها نجات خواهند داد به اين مناسبت آن حضرت را «مهدى‏» مى‏گويند. البته در برخى روايات نيز به اين نكته هم اشاره شده است كه يكى از چيزهاى مخفى كه حضرت مهدى عليه السلام مردم را به آن هدايت ‏خواهند كرد؛ ذخاير زيرزمينى و معادن است كه شايد اين لقب به اين قبيل از عملكردهاى حضرت مهدى عليه السلام نيز دلالت داشته باشد .
2- قائم: گرچه همه انبيا و امامان با توجه به شرايطى كه در آن واقع شده بودند قائم به حق بودند اما حضرت مهدى عليه السلام را بالخصوص قائم لقب داده‏اند. وقتى ابوحمزه ثمالى به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردند:
اى فرزند رسول خدا مگر همه شما اهل‏بيت قيام كننده به حق نيستيد؟
حضرت فرمودند: چرا همه ما براى حق قيام مى‏كنيم .

آنگاه ابوحمزه سؤال مى‏كند:
پس چرا از بين همه اهل‏بيت فقط به صاحب‏الامر عليه السلام قائم گفته مى‏شود؟
حضرت باقر عليه السلام مى‏فرمايند:
موقعى كه حضرت سيدالشهداء عليه السلام به شهادت رسيدند همه فرشتگان آسمان‏ها از اين پيشامد ناراحت و متالم شدند. خداوند متعال به منظور دلدارى آنها امامان نه‏گانه از نسل امام حسين عليه السلام را به آنها نشان دادند آنگاه كه به مهدى آل محمد صلى الله عليه و آله كه در آن حال مشغول نماز و نيايش به درگاه حضرت حق بودند رسيدند خداوند متعال فرمودند: اين همان قائمى است كه به وسيله قيام او از قاتلان حسين بن على عليهماالسلام انتقام خواهم گرفت. (5)
امام صادق عليه السلام روايت ‏شده است كه آن حضرت فرمودند:
آن حضرت را مهدى مى‏گويند چون مردم را به امورى كه گم كرده‏اند هدايت مى‏كند.

و امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده‏اند:
مهدى عليه السلام را به خاطر قيامش براى حق قائم ناميده‏اند. (6)
بر اساس اين قبيل روايات چون دوازدهمين جانشين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بزرگترين حكومت و قيام اصلاحى دينى را در طول تاريخ حيات بشر انجام خواهد داد و در سرتاسر حكومت عدل جهانى اسلام را مستقر خواهد ساخت‏ به آن حضرت لقب «قائم‏» داده شده است .
در اين باره روايت‏هاى ديگرى نيز هست كه از بُعد ديگرى اين مطلب را مورد توجه قرار داده‏اند كه البته منافاتى با برداشت دسته اول ندارد. بر طبق اين ديدگاه آن حضرت را قائم مى‏گويند چون سال‏ها پس از غيبت وقتى كه مردم در اثر طول زمان ياد و خاطره آن حضرت را كم كم در اثر مشغول شدن به زينت‏هاى دنيا فراموش كردند، آن حضرت قيام خواهند كرد و حكومت عدل جهانى را در سرتاسر عالم برقرار خواهند ساخت؛ «قائم‏» ناميده شده است .
در اين زمينه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت ‏شده است كه آن حضرت فرمودند:
از اين جهت قائم ما اهل‏بيت را قائم ناميده‏اند كه پس از فراموش شدن نامش قيام مى‏كند. (7)
و يا وقتى از امام جواد عليه السلام سؤال مى‏كنند چرا او را قائم مى‏نامند؟ در جواب مى‏فرمايند:
زيرا بعد از آن كه نام آن حضرت از خاطره‏ها فراموش شود و اكثر مفقودين به امامت آن حضرت از دين خدا و اعتقاد به امامت ‏حضرت مهدى عليه السلام رويگردان شوند او قيام مى‏كند. (8)
و نقل شده است‏ به محض شنيدن ظهور آن حضرت عده‏اى خواهند گفت: در طول اين همه سال چگونه ممكن است او زنده مانده باشد بايد تاكنون استخوان‏هاى او هم پوسيده شده باشد. چطور ادعا مى‏كند كه او قيام كرده است؟ اما در هر حال آن زمانى كه شرايط فراهم گردد و به اذن پروردگار عالم او قيام خواهد كرد. عظيم‌ترين انقلاب قابل تصور را رهبرى خواهد نمود و قافله بشريت را به سعادت واقعى رهنمون خواهد شد .

پى‏نوشت‏ها:
1- عقدالدرر، باب 3، ص‏40/ اثباة‏الهداة، ج‏7، ص‏110 و 169 .
2- منتخب‏الاثر، ص‏98 .
3- بحارالانوار، ج‏51، ص‏29 .
4- اثباة‏الهداة، ج‏7، ص‏110 .
5- بحارالانوار، ج‏51، ص‏28 .
6- همان، ص‏30 .
7- معانى‏الاخبار، ص‏65 .
8- كمال‏الدين، ص‏378 .

منبع:
فصلنامه موعود، ش 28 ، صادق سيدنژاد .

[h=1]امام عصر (عج) و بهار جاودان[/h]



[/HR] «السلام علیک یا ربیع الانام و نصرة الایام» سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگار . «ربیع الانام» یکی از زیباترین القاب حضرت مهدی (علیه السلام) است که در زیارت آن حضرت آمده است، ربیع الانام در یک نگاه به معنای «بهار انسان ها» ست. اما مشتاق تر که نگاه می کنیم، جان تازه تری می گیرد یکی از معانی ربیع، بهار است و معنی دیگر آن «باران بهاری».
[/HR]
ربیع به این خاطر باران بهاری نامیده شده است که اولین باران در بهار می بارد و با آن باران، بهار می شود. «انام» نیز هم به معنی مردم و بشر است؛ و هم فراتر از آن به معنی کل موجودات و جهان هستی.( به نقل از مجله موعود شماره 1 با تلخیص و تصرف)
بنابراین در یک نگاه عمیق تر «ربیع الانام» یعنی رحمتی که بر روح آدمی که نه، بر عالم امکان ببارد و هر وجود حاصل خیزی را حیات بخشد، بشکوفاند و به ثمر نشاند، و به آن مقام عالی که شایسته آن است، برساند. عالم که در اوج شور و شعور و شکوفایی به شادی برخواست، آن وقت بهار می شود.
بهار که شد ؛زمین به نور پروردگارش می درخشد و مردم از پرتو خورشید بی نیاز می شوند. زمین برکاتش را بیرون می ریزد، برکت از آسمان به زمین فرو می آید، به طوری که به اراده خداوند درختان همیشه میوه دارند و میوه زمستان در تابستان و میوه تابستان در زمستان خورده می شود و این مصداق آیه شریفه ای است که می فر ماید: ولو ان اهل القری ء امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السّماء و الارض (اعراف، آیه 96)
اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزکاری کرده بودند، برکت هایی از آسمان و زمین به روی ایشان می گشودیم.
و خانواده دست عنایتش را بر سر بندگان کشیده عقل آن ها زیاد شده و فهمشان بالا می گیرد و چون مردم در درجات بالای کمال فطری، فکری و عقلی هستند، آن حضرت می تواند علوم فطری را منتشر کرده و عدل و دادی را که بر نشر آن علوم مترتب است، اقامه کند.
«ربیع الانام» یکی از زیباترین القاب حضرت مهدی (علیه السلام) است که در زیارت آن حضرت آمده است، ربیع الانام در یک نگاه به معنای «بهار انسان ها» ست. اما مشتاق تر که نگاه می کنیم، جان تازه تری می گیرد یکی از معانی ربیع، بهار است و معنی دیگر آن «باران بهاری»

بهار ما که بیاید، عقل و فکر و فهم و کمال و عدل و داد غوغا می کند، این چگونه بهاری است؟! تصورش هم سخت است!
در این زمستان تصور چنین بهاری در دلت چراغ امید روشن می کند. گرمای وجودت می شود، تا به آتشت نکشد آرام نمی گیرد. و این سوختن تمام سرّ آفرینش آدم است. فقط همین را بگویم:
احساس سوختن به تماشا نمی شود.

[h=2]ماء معین ؛ از القاب امام زمان(عج)[/h] از القاب دیگر آن حضرت که با بهار میانه دارد «ماء معین» است. خداوند در قرآن می فرماید: «قل ارایتم ان اصبح ما وکم عورا فمن یا تیکم بماء معین. » ( ملک، آیه30)
بگو اگر آبی که شما به وسیله آن زنده اید در طبقات زمین فرو برود، چه کسی است که آبی گوارا برایتان بیاورد؟
همان آبی که هر رود از آن به قدر ظرفیتش بر گیرد (رعد، آیه 17) و خانواده به واسطه اش، زمین را بعد از مردنش زنده می کند (عنکبوت، آیه 63) تا زمین سبز شود (حج، آیه 63) و از آن باغ ها و نخلستان های خرما و انگور (مومنون، آیه 19) و زیتون و انار (انعام، آیه 99) و میوه هایی که رنگ های مختلف دارد بیرون می آورد.( فاطر، آیه 27 ) آبی که شما به وسیله آن زنده اید!!!
ماء معین از القاب زیبای صاحبمان است که تمام حیات ما را به دست آن حضرت می دهد تا منشاء خیر و منبع رحمت واسعه پروردگارمان باشد.

بهار ما که بیاید، عقل و فکر و فهم و کمال و عدل و داد غوغا می کند، این چگونه بهاری است؟! تصورش هم سخت است! در این زمستان تصور چنین بهاری در دلت چراغ امید روشن می کند. گرمای وجودت می شود، تا به آتشت نکشد آرام نمی گیرد. و این سوختن تمام سرّ آفرینش آدم است. فقط همین را بگویم: احساس سوختن به تماشا نمی شود

اما بهار دیگری هم هست، که به واسطه آن ماء معین، مایه حیات، سرور و طراوت قلب مومنین می شود چنان که پیر راهمان حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) می فرماید:
«هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فرج شخصی خود پیدا کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد، یا نزدیک.»
و نیز فرمود:
«قلب ها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان (عج) آن جا هست.» و نیز:
«حضرت صاحب (عج) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد.»
اما آن یک گلی که با آن دلمان آباد و بهاری می شود را در کجا باید جست؟
ائمه (علیهم السلام) فرموده اند: «شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می آییم، لازم نیست شما به دنبال ما باشید.»
تا رابطه ما با ولی امر، امام زمان (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوّت رابطه ما با ولی امر (عج) هم در اصلاح نفس است.
به خدا که دلمان بیشتر آب و جارو می خواهد، جان هامان تشنه تر است تا زمین خشکیده و بهارمان ناشکیبا تر است از فروردین. حال که نسیم بهار از جانب دوست وزیدن گرفته، نوبت خانه تکانی دل است که «او را جز پاکیزگان لمس نمی کنند.»

[=fixedsys]قائم آل محمد(عج)

وقتى ازامام محمّدباقر(ع) سؤال می‌كنند كه چرا فقط به آخرین حجّت الهى قائم گفته می‌‏شود؟ آن حضرت در پاسخ می‌‏فرمایند:

چون در آن ساعتى كه دشمنان، جدّم امام حسین(ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتى در حالى كه ناله سرداده بودند عرض كردند پروردگارا! آیا از كسانى كه برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید كردند در می‌‏گذرى؟ در جواب خداوند به آنان وحى فرستاد كه: اى فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از مدّت زمان زیادى. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام‏ حسین(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یكى از آنان كه در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت.[1]

در تفسیر آیه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَلیّه سلطاناً...؛ هر كس مظلومانه كشته شود ما براى ولى او تسلطى بر ظالم قرار می‌‏دهیم»...[2] از امام صادق(ع) روایت شده است كه: مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین(ع) است كه مظلوم كشته شد و منظور «جَعَلنا لِوَلیِّه سلطانا» امام مهدى(ع) است.[3]

در دعاى ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:

أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِكَربَلا. كجاست آن عزیزى كه پس از ظهورش خون شهید مظلوم كربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت...[4]

و هم چنین به دلالت روایات فراوانى شعار یاران امام مهدى(ع) پس از ظهور این جمله بسیار الهام‌‏بخش است:

یالثارات الحُسَین علیه السلام.[5] اى بازخواست كنندگان خون حسین علیه السلام.

امام مهدى(عج) هر صبح و شام به یاد حسین(ع) است

در بخشى از زیارت «ناحیه مقدسه» در این باره می‌خوانیم:

...اگر روزگار وقت زندگى مرا از تو [اى حسین] به تأخیر انداخت و یارى و نصرت تو در كربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینك من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبت‌هاى تو ندبه می‌‏كنم و به جاى اشك بر تو خون گریه می‌كنم...

بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگى حضرت مهدى(عج) رابه سیّد الشهداء(ع) نشان می‌‏دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه(ع) از جمله از طریق عزادارى براى آن حضرت را مورد تأكید قرار داده و عمق فاجعه كربلا و جنایت بنى امیه به اسلام و انسانیت را افشا می‌‏كند.

در میلاد امام حسین(ع) یاد امام زمان شکوفا می‌شود و در نیمه شعبان یاد امام حسین(ع)

روز سوم شعبان روز تولد امام حسين(ع) است، صحبت از امام مهدی(ع) می‌شود. در مفاتيح است زمانی که به همديگر تبريک می‌گوييم، امام زمان(عج) را ياد کنيم. اعمال شب نيمه شعبان از اعمال شب‌های قدر هم بيشتر است. ولي با فضيلت‌ترين اين اعمال، زيارت سيدالشهداء(ع) است.

[1] دلائل‌‏الامامة، ص239.

[2] سوره اسراء آیه 33.

[3] البرهان فى تفسیر القرآن، ج4، ص559.

[4] دعاى ندبه.

[5] النجم‌‏الثاقب، ص469

غربت و تنهایی مهدی علیه السلام

جذبه های دنیوی و كشش نفسانی، همیشه انسانها را به این وا داشته كه به سمت دنیا طلبان سوق پیدا كنند و در نتیجه، مردان الهی و رهبران دینی كمتر طرفدار داشته باشند و نوعاً در غربت و تنهایی به سر برند. انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام هر كدام در برهه ای از زمان این تجربه تلخ را داشته اند، از جمله امام زمان علیه السلام این تنهایی و غربت را در دوران غیبت كبری تحمل می كند.
علی علیه السلام در این زمینه فرمود:
«صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ؛ ( كمال الدین، ج 1، صص 563)
صاحب این امر، آواره، رانده، تك و تنهاست.»

[h=1]لقب قائم و اسرار آن[/h]
یکی از مهم ترین و مشهورترین القاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، «قائم» (قیام کننده و به‌پا خیزنده) است. این عنوان رسا و گویا، در بعضی از روایات مربوط به آن حضرت آمده و اشاره به قیام، مبارزه و جهاد بزرگ او و آمادگی استقامت وی دارد.


[/HR]
[h=2]علّت ذکر لقب قائم برای حضرت مهدی[/h] در روایات آمده است که از آن جهت که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در برابر وضعیت اسفناک سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده برای مردم، قیام کرده و علیه ظالمان، مفسدان و زرمداران وارد عمل خواهد شد؛ به آن حضرت قائم گفته می شود. امام صادق (علیه السلام) فرموده است: «سمّی القائم لقیامه بالحق»(1): «قائم نامیده شده، به جهت اینکه قیام به حق خواهد کرد.»
از امام جواد علیه السلام نیز سۆال شد: چرا او را قائم می نامند؟ امام فرمود: «لأنّه یقوم بعد موتِ ذکرِه و ارتدادِ اکثرِ القائلین بأمامته»(2): «چون پس از آن قیام می کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته اند.»
در روایاتی تصریح شده که مبداء پیدایش این لقب افتخارآفرین، مصادف با عاشورا بوده است. طبری از علمای امامیه در قرن چهارم هجری، نقل می کند که ابوحمزه ثمالی می گوید به حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) عرض کردم: «ای زاده ی پیامبر! مگر همه شما قائم به حق نیستید و حق را بر پا نمی دارید، پس چرا تنها ولی عصر را قائم می خوانند؟» فرمود: «چون جدم حسین (علیه السلام) کشته شد، فرشتگان صدا را به گریه و ناله بلند نموده عرض کردند: «بار خدایا از کسانی که برگزیده ی تو و فرزند برگزیده ی تو، ارزشمندترین و بهترین خلق تو را کشتند در می گذری؟!» خداوند، به آنان وحی فرستاد: «ای فرشتگان من آرام بگیرید سوگند به عزت و جلال خودم که قطعاً از آنان انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از مدتی باشد.» آنگاه پرده از جلوی دیدگان آنان کنار زد و امامان از فرزندان امام حسین (علیه السلام) را یکی پس از دیگری به آنان نشان داد. فرشتگان از این منظره، مسرور و شادمان گردیدند و دیدند که یکی از آن بزرگواران ایستاده مشغول نماز است. خداوند فرمود: «با این قائم (شخص ایستاده) از قاتلان حسین (علیه السلام) انتقام خواهم گرفت.»(3)
امام صادق (علیه السلام) در حکمت این امر فرموده اند: «غیبت ایشان طولانی است و چون رأفت امام به كسانی كه دوستش دارند، زیاد است، هركس او را به این لقب ـ كه اشاره به دولت ایشان دارد و حسرت بر غربت ایشان را می‌رساند ـ یاد كند، امام به او نظر می‌كند و از جمله چیز‌هایی كه نشان تعظیم است، برخاستن بنده هنگام نگاه كردن مولا به او است

[h=2]برخاستن و دست بر سر نهادن هنگام شنیدن نام قائم[/h] برخاستن هنگام شنیدن نام قائم یك نوع عمل مستحبى است و در زمان امام صادق (علیه السلام) در میان شیعیان معمول بوده است. مرحوم محدث نوری رحمت الله علیه درباره قیام و دست گذاردن بر سر می‌نویسد: این نوع قیام تعظیم در هنگام ذکر لقب مخصوص حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از قدیم الأیام در میان تمام شیعیان؛ اعم از عرب و عجم و ترک و دیلم، در تمام شهرها و کشورها؛ بلکه حتی در نزد اهل سنت نیز مرسوم بوده است.(4)
از حضرت امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «سزاوار است که وقت برده شدن نام قائم (برای احترام)، به پاخیزند و از خداوند تعجیل در فرجش را بخواهند»(5)
حتی نقل شده است که امام رضا (علیه السلام) وقتی نام مقدس حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را شنیدند؛ قیام نمودند و دست بر سر نهاده و فرمودند: «اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه»(6)
از این روایت می توان استحباب ایستادن هنگام برده شدن کلمه "قائم" را استفاده کرد. حتی از این روایت می توان استفاده کرد که قیام حضرت رضا(علیه السلام) به جهت خصوص لفظ قائم نبوده بلکه به احترام نام آن حضرت بوده که در این صورت هر نامی برده شود، ایستادن و دست روی سر نهادن خوب است.
[h=2]
حکمت برخاستن هنگام شنیدن نام قائم[/h] اینکه موقع سلام به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و رسیدن به نام مبارک «قائم» می ایستیم؛ به جهت ابراز احترام و بزرگداشت نام و یاد آن حضرت و اظهار پیوند و انتظار ظهور او است.
امام صادق (علیه السلام) در حکمت این امر فرموده اند: «غیبت ایشان طولانی است و چون رأفت امام به كسانی كه دوستش دارند، زیاد است، هركس او را به این لقب ـ كه اشاره به دولت ایشان دارد و حسرت بر غربت ایشان را می‌رساند ـ یاد كند، امام به او نظر می‌كند و از جمله چیز‌هایی كه نشان تعظیم است، برخاستن بنده هنگام نگاه كردن مولا به او است.(7)
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از شدت محبتی که به دوستان خود دارد، هر زمانی که شخصی او را یاد کند، نگاهی به او می‌کند و سزاوار است که یاد کننده به جهت احترام و تعظیم از جای خود برخیزد و از خدای تبارک و تعالی، تعجیل فرج ایشان را بخواهد.

در روایات آمده است که از آن جهت که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در برابر وضعیت اسفناک سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده برای مردم، قیام کرده و علیه ظالمان، مفسدان و زرمداران وارد عمل خواهد شد؛ به آن حضرت قائم گفته می شود

[h=2]حکمت دست روی سر گذاشتن هنگام شنیدن نام قائم[/h] در عرب و نیز در میان عقلای عالم رسم است که هرگاه گره ناگشودنی در کار بیافتد به نشانه ناچاری و اضطرار دست خود را بر سر می گذارد. معنای این کار در هنگام قرائت دعای فرج این است که دوری و غیبت امام برای ما بسیار دشوار و طاقت فرسا است.
همچنین باید گفت که دست بر سرگذاشتن هنگام بردن نام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یا سلام بر آن حضرت نوعی احترام و تعظیم برای ایشان و نیز اعلام تسلیم بودن برای آن حضرت و آماده بودن برای خدمت به ایشان و پا در رکاب بودن ایشان است.(8)
در نتیجه ایستادن و دست بر سر نهادن هنگام شنیدن نام حضرت، براى ما تلقین عملى مى شود كه باید برخاست، نهضت كرد، امیدوار بود و به زمینه سازى براى ظهور و قیام جهانى رهبرى معصوم و قاطع كه امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستى است پرداخت .
یا حجه بن الحسن العسکری، کاش من هم آدم خوبی بودم و یارت می شدم، کاشکی فقط یاد کردن از شما، محدود به این نوشته ها و ذکر های زبانی نمی‌شد و در رفتار و اعمالم هم، کمی به شما توجه می کردم، کاشکی کمی هم برای شما دعا می کردم. این درست نیست که شما این قدر به فکر ما باشید، به حالمون گریه کنید، پیش خداوند سبحان برای ما طلب عفو کنید و برای ما و گشایش در کارهایمان دعا کنید؛ امّا من آنقدر به فکر خودم و دنیای خودم و رضایت دیگران باشم که حتی کوچکترین جوابی هم به «هل من ناصرت» ندم و ساده از کنارت رد شوم. دعایمان کن که از محبّان واقعی ات شویم هم در گفتار و هم در رفتار، بحقّ محمّد و آله الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و عجل فی فرج مولانا صاحب الزّمان.

بیا تا جوانم، بده رخ نشانم که این زندگانی وفایی ندارد

پی نوشت ها:
1. ارشاد، شیخ مفید، ص 364.
2. کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 378، ح 3.
3. دلائل الامامه ، محمدبن جریر طبری،452.
4. النجم الثاقب ، ص 605.
5. الزام الناصب، ج 1، ص 271.
6. بحار الانوار، ج 51، ص 30.
7. منتخب الاثر، ص641.
8. برای توضیح بیشتر ر.ک: ابراهیم امینی دادگستر جهان، ثفق، چاپ 16، 1376، ص 125.

چرا به امام زمان(عج) شریک القرآن گویند؟! امام زمان پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: به درستی كه من در میان شما دو امانت گرانبها می‎گذارم یكی كتاب خدا و دیگر عترتم و این دو یادگار من هیچ گاه از همدیگر جدا نمی‎شوند، تا حوض (كوثر) به من برسند. حدیث ثقلین از نظر سندی، از احادیث معتبر و متواتر به شمار‌ آمده كه علماء و محدثین بسیاری از شیعه و اهل سنت، در منابع خود، آن را، با عبارات و الفاظ گوناگونی نقل نموده‎اند و بنابراین در این روایت جای هیچ خدشه و تردیدی باقی نمی‎ماند.[1] مفاد حدیث در بردارنده ی نكات مهم ذیل است: 1. امامت كه از باورها بنیادین و مسلّمات تشیع است از بعد از رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، به عنوان مفسِّر و مبیِّن و مۆیِّد قرآن همواره در كنار این كتاب آسمانی قرار گرفته و با عنایت به عصمت امامت، و لزوم تبیین و تفسیر احكام قرآن، هیچ گاه از قرآن جدا نگشته است تا به حدی كه امامت را قرآن ناطق نامیده‎اند. 2. همراهی و همگامی عترت با قرآن فقط در تفسیر و تبیین آن نیست بلكه با توجه به نصوص بین قرآن و عترت مساوات و موازنه برقرار شده است بدین سان كه این دو در تبیین احكام، برپایی قسط و عدالت در میان مردم، سازندگی‎های معنوی و اخلاقی و دیگر امور با هم مشاركت دارند و همان گونه كه قرآن میزان القسط[2]، موعظه[3]، عظیم[4]، منار حكمت[5]، شفیع[6]، نور[7]، عزیز[8] و ریسمان محكم[9] است، اهل بیت نیز چنین می‎باشند. بنابراین با عنایت به موازنه و مساوات عترت با قرآن، در صورت عدم بیان امور فوق توسط قرآن و یا صریح نبودن بیان قرآن، این مهم بر عهده ی اهل بیت است. 3. با عنایت به آن كه در حدیث آمده است كه: قرآن و عترت هیچ گاه از هم جدا نخواهند گشت، زمان حاضر هم، حوزه ی وجودی، دوازدهمین امام از رهبران معصوم ـ امام مهدی (عج) ـ می‎باشد. و آن حضرت هم، همراه و همگام با قرآن و در كنار قرآن است. 4. مراد از عترت، فقط وجود اهل بیت نیست، بلكه شامل قول، فعل، تقریرهای بجای مانده از ائمه معصومین هم می‎باشد. كه اگرچه در زمان‎ های قبل بیان شده‎اند ولی همواره در كنار قرآن، به عنوان مفسّر و مبیّن آن می‎باشند. امام در تبیین احكام شریك قرآن است، از آنجا كه احكام الهی غیرمتناهی و كتاب خدا متناهی است، و برای مجتهد هم علم به احكام میسر نیست برای همین به امام نیاز است همچنین شیخ مفید به نقل از سید بن طاوس می‎فرماید: امام در تبیین احكام شریك قرآن است، از آنجا كه احكام الهی غیرمتناهی و كتاب خدا متناهی است، و برای مجتهد هم علم به احكام میسر نیست برای همین به امام نیاز است.[10] با این بیانات روشن می‎شود كه همه امامان شریك القرآن بوده و در نتیجه این لفظ بر همه آنها اطلاق می‎شود و البته هر چند در برخی زیارتنامه‎ها، از امام حسین ـ علیه السّلام ـ به شریك القرآن تصریح شده است[11] ولی این تصریح دلیل بر آن نیست كه اطلاق این لفظ به حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ اختصاص داشته باشد. امّا در این زمان، غالباً استعمال شریك القرآن بر حضرت امام مهدی (عج) اطلاق می‎شود از آن جهت كه زمان حاضر، حوزه ی وجودی، آن امام همام بوده و آن حضرت است كه در این دنیا در كنار قرآن است. البته می‎توانید برای كسب اطلاعات بیشتر علاوه بر منابعی كه در پاورقی آمده است به منابع ذیل هم رجوع فرمائید. 1. مهدی در حدیث ثقلین/ جمعی از نویسندگان/ بنیاد فرهنگی مهدی موعود (عج). 2. قرآن و امام حسین ـ علیه السّلام ـ / محسن قرائتی/ مركز فرهنگی درس‎هائی از قرآن. پی نوشت ها: [1] . ابن حجر عقسلانی می‎گوید: حدیث ثقلین با بیش از 20 سند نقل شده است، صواعق المحرقه/ عسقلانی/ ص 135. مناوی می‎گوید: بیش از 20 صحابه این حدیث را از پیامبر نقل نموده‎اند، فیض القدیر/ ج 3/ ص 14. میر حامد حسین دانشمند بزرگ شیعه این حدیث را از 502 كتاب كه همگی به قلم دانشمندان اهل تسنن نگارش یافته، نقل كرده است. آیت الله سبحانی/ پرسش‎ها و پاسخ‎ها/ ص 159/ موسسه سید الشهداء/ 1369 و همچنین ر.ك: عبقات المنوار، ج 4ـ3، ص 2ـ 10، كنزالعمال ج 1 ص 173. مسند احمد: ج 3 ص 14، اُسد الغابه ج 3 ص 147، فیض القدیر ج 3 ص 20ـ19، مستدرك: ج 3 ص 148، طبقات الكبری: ج 2 ص 194، صواعق المحرقه: ص 136، صحیح مسلم: ج 2 ص 362، مجمع الزوائد: ج 9 ص 164، المسندالجامع: ج 5 ص 551. [2] . جامع الاحادیث شیعه، ج 12، ص 481. [3] . لواعج الاشجان، ص 26 ـ یونس/ 57. [4] . بحار ج 98 ص 239 ـ حجر/ 87. [5] . مفاتیح الجنان ـ الحیاة/ ج 2، ص 120. [6] . زیارت عاشورا ـ نهج الفصاحة، جملة 662. [7] . كامل الزیارات ص 200 ـ نساء/ 174. [8] . لهوف ص 54 ـ فصلت/ 41. [9] . پرتوی از عظمت حسین ص 6 ـ بحار ج 92 ص 31. [10] . الالفین/ شیخ مفید/ ص 198. [11] . بحارالانوار، ج 98، ب 26، ص 336؛ همان، ص 355؛ الاقبال/ سید بن طاوس/ فصل فیما نذكره من لفظ زیارة الحسین/ ص 712/ دارالكتب الاسلامیه/ 1367؛ البلد الامین/ ابراهیم بن علی عاملی كفعمی/ چاپ سنگی/ ص 281؛ مصباح/ الكفهی/ ص 481.

[h=1]وجه الله بودن امام عصر به چه معناست؟[/h]


[/HR] امام، وجه الله است یعنی ارتباط با خداوند، جز از این باب میسر نیست. حتی فیض خداوند، هستی ما و موهبت‌هایی که خداوند به ما عطا می‌کند، جز از راه وجه او نمی‌تواند به ما برسد.
[/HR]
در کتب لغت، کلمه‌ی وجه به معنای چهره و صورت معنا شده و معانی دیگری مانند میل و جهت و سو نیز برای آن بیان شده است. اگر قدری در این معانی عمیق تر شویم متوجه می‌شویم که این معانی به نحوی با یکدیگر ارتباط دارند. چهره و صورت که در زبان عربی همان وجه است، بخشی از ماست که به وسیله‌ی آن با دیگران مواجه می‌شویم و چیزی است که جهت و سوی ما را مشخص می‌کند.

[h=2]وجه الله در تفسیر و کلام[/h] علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان، در مورد آیه‌ی 115 سوره‌ی بقره که در آن کلمه‌ی وجه الله آمده است، توضیح می‌دهد که خداى تعالى در جهت معینى قرار ندارد، و برای توجه به او نیازی نیست که به جهت خاصی رو کنیم و توجه بتمام جهات، توجه به سوى خداست و خدا هم بدان آگاه است. از این بیان مشخص می‌شود که خداوند که مبرای از مکان و جهت است، وجه و جهتی از جنس آنچه ما آن را وجه و جهت می‌دانیم ندارد و پاک و منزه از این اوصاف مادی است.
چنین توصیفی، نه تنها در تفاسیر مفسرین قرآن بلکه در روایات اهل بیت(علیهم السلام) و همچنین متون متفکرین و فیلسوفان شیعه نیز به وفور یافت می‌شود. در روایات اهل بیت، موارد زیادی وجود دارد که وجه و جهت و مکان را از خداوند سلب کرده و او را والاتر و برتر از این اوصاف می‌داند. در تفسیر برهان حدیثی نقل شده که در آن در پاسخ به این بیان که معنای آیه "کل شیء هالک الا وجهه" این است که همه نابود می‌شوند جز وجه (به معنای صورت) خداوند، فرموده‌اند: خداوند منزه است، اینان سخن سختی گفته اند، بلکه مقصود از آیه آن است که هر چیزی در معرض فنا و نیستی است مگر آن وجه و طریقی که باید از آن طریق به سعادت فائز شوند و مائیم آن وجهی که امر شده که باید بدان توجه نمایند. همچنین در کتب معتبر فلسفی و کلامی بخش های قابل توجهی به توضیح این مطلب که خداوند مبرای و منزه از ماده و جهت و مکان است اختصاص داده شده است و ازجمله مطالبی است که تمام حکما و متکلمین مهم شیعه در مورد آن اتفاق نظر دارند.
بنابر این روشن است که خداوند به داشتن صورت و چهره توصیف نمی‌شود و همچنین به جهت دار بودن نیز متصف نیست تا بتوانیم بگوییم منظور از وجه او جهتی از جهات است. پس منظور از اینکه در دعای ندبه می‌خوانیم که کجاست آن وجه خداوند که دوستان خدا به جانب او روی می آورند، چه می‌تواند باشد و سرّّ و عمق این مطلب کجاست؟

امام باقر(علیه السلام) می‌فرمایند به وسیله‌ی ما خداوند پرستیده شد و به وسیله‌ی ما خداوند شناخته شد و به وسیله‌ی ما خداوند یگانه دانسته شد و محمد پرده دار خداوند تبارک و تعالی است

[h=2]معنای عام وجه[/h] همانطور که گفته شد اگر در معنای لغوی وجه بیشتر عمیق شویم یک معنای کلی از آن بدست می‌آید و آن این است که وجه همان چیزی است که ما بوسیله‌ی آن با دیگران مواجه می‌شویم.
به عنوان مثال وجه انسان، همان چهره‌ی اوست که دیگران به واسطه‌ی آن با ما مواجهه می شوند. حتی لغت مواجه شدن هم به نوعی به همین معنا اشاره می‌کند. بنابراین اگر بخواهیم معنای وجه الله را به این شکل بیان کنیم، به این معنا می‌شود که وجه خداوند، چیزی است که مواجهه‌ی غیر خداوند با او از طریق آن امکان پذیر است.
از طرف دیگر، تمام دارایی‌های باطنی ما از طریق وجه ما نمایان می‌شود. احساسات و عواطف، وقار و متانت، قدرت و حلم و علم و … همه به نحوی در چهره‌ی ما نمایان می‌شود و یا از طریق آن به دیگران ارائه شده و کشف می‌شود. پس وجه و صورت انسان، نماینده و مظهر انسان است و دیگران از این راه است که پی به باطن و حقیقت ما می‌برند و جز از این طریق نمی‌توانند به درون ما راه یابند.

[h=2]تطبیق معنای عام وجه بر ائمه معصومین(علیهم السلام)[/h] حال اگر بخواهیم معنای وجه الله بودن امام عصر(عج) را بر این مفهوم منطبق کنیم، به این شکل می‌شود که امام، وجه الله است یعنی مواجهه با خداوند و ارتباط با او جز از این باب و از این طریق میسر نیست. حتی فیض خداوند و هستی ما و موهبت‌هایی که خداوند به ما عطا می‌کند، جز از راه وجه او نمی‌تواند به ما برسد. به همین علت است که در فراز دیگری از دعای ندبه داریم که امام زمان، سبب متصل بین زمین و آسمان است و در معارف دینی خود با این نکته که امام عصر واسطه‌ی فیض است به مراتب برخورد داشته‌ایم.
از طرف دیگر امام زمان(عج) انسان کامل است و بزرگترین آینه‌ی خدانما در عالم هستی است. لذا آنچه که ما می‌توانیم از کمالات الهی بفهمیم، همان چیزی است که در وجود انسان کامل تجلی می‌کند. پس امام وجه الله است و تجلی کمالات الهی، محبت خداوند، بخشش خداوند، علم و قدرت و سایر صفات او در این وجه قابل مشاهده است و بوسیله‌ی این وجه است که ما می‌توانیم خداوند را بشناسیم.

امام زمان(عج) انسان کامل است و بزرگترین آینه‌ی خدانما در عالم هستی است. لذا آنچه که ما می‌توانیم از کمالات الهی بفهمیم، همان چیزی است که در وجود انسان کامل تجلی می‌کند. پس امام وجه الله است و تجلی کمالات الهی، محبت خداوند، بخشش خداوند، علم و قدرت و سایر صفات او در این وجه قابل مشاهده است و بوسیله‌ی این وجه است که ما می‌توانیم خداوند را بشناسیم

حال قابل فهم تر است که چرا در زیارت جامعه‌ی کبیره می‌خوانیم که هر کس قصد قرب به خدا کرد، به وسیله توجه به شما نائل می شود. یعنی قصد به سوی خدا جز با رو به وجه خداوند کردن، ممکن نمی‌باشد.

[h=2]شواهد روایی[/h] در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) که در کتاب اصول کافی ذکر شده است از ایشان نقل شده که فرموده‌اند: ما همان وجه خداوند هستیم که در میان شما می‌گردیم.
در حدیث دیگری فرموده‌اند: به راستی خداوند ما را آفرید و خوش آفرید و صورت گری کرد و خوش صورت گری کرد و ما را در میان بندگان، دیده و دیده بان خود ساخت و زبان گویای خویش نمود و دست رحمتی قرار داد که بر سر بندگان گشود و ما را وجه خود معرفی کرد که ازسوی آن به وی می‌گرایند و باب خود ساخت که بر او رهنما باشیم و …
از روایت دوم به خوبی روشن است که امام معصوم به وجه الله بودن و چشم و زبان خداوند بودن وصف شده است.
امام باقر(علیه السلام) می‌فرمایند به وسیله‌ی ما خداوند پرستیده شد و به وسیله‌ی ما خداوند شناخته شد و به وسیله‌ی ما خداوند یگانه دانسته شد و محمد پرده دار خداوند تبارک و تعالی است.
آری، امام عصر، باب الله و وجه الله است و بدون رو به سوی او کردن نمی‌توانیم رو به سوی خدا کنیم بلکه رو به سوی حضرت کردن عین رو به سوی خداوند کردن است و بدون شناخت او نمی‌توانیم خداوند را بشناسیم. راه شناخت خداوند و راه پرستش خداوند همان وجه خداوند است و او کسی نیست جز امام غائب از نظر ما. باشد که بتوانیم زمینه ساز ظهورش باشیم.

[h=1]راز نامگذارى امام زمان(عج) به قائم[/h]
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از تسنیم، آن هنگام که حسین (علیه السلام) به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه گفتند: آیا نمى‌نگرى که با بنده برگزیده تو چه مى‌کنند؟ خداوند به فرشتگان فرمود با این شخص ایستاده (قائم) از آن‌ها انتقام مى‌گیرم.


[/HR] از جمله اسامی و القاب حضرت ولی‌عصر ارواحناه فداه «بقیة الله» است که آیت‌الله عبدالله جوادی آملی در کتاب «امام المهدی(عجل الله تعالی فرجه) موجود موعود» به علت انتساب این نامگذاری اشاره می‌کند که در ادامه می‌آید:
وجود مبارک حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) داراى القاب و اسامى متعددى است که هر یک وجه خاصى از آن ذات کریم را بیان مى‌دارد. از القاب مشهور حضرتش مى‌توان به «قائم» اشاره‌اى ویژه داشت، زیرا این نام مبارک در روایاتى آمده است که گویاى سرّ لطیفى است.
براى تسمیه آن پیشواى منتظر به قائم وجوه متعددى ذکر شده که به برخى از آن‌ها اشاره مى‌شود:
1. از حضرت باقر(علیه السلام) پرسیدند: مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آرى! گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟ فرمود: آن هنگام که جدّمان حسین(علیه السلام)به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجه‌زنان گفتند: اى اله و اى سید ما! آیا نمى‌نگرى که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه مى‌کنند؟ خداوند به آنان چنین وحى کرد: اى فرشتگان من آرام باشید! به عزّت و جلالم سوگند! حتما از آن‌ها انتقام خواهم گرفت، هر چند مدت‌ها بگذرد، آن‌گاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین(علیه السلام) را به فرشتگان نمایاند، در میان آنان یکى ایستاده بود و نماز مى‌خواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود: با این شخص ایستاده (قائم) از آن‌ها انتقام مى‌گیرم. (1)
2. بر اثر غیبت طولانى، یاد آن وجود مبارک از خاطره بسیارى از افراد محو و فراموش مى‌شود و آن‌گاه حضرتش پس از این فراموشى ناگوار قیام مى‌کند. (2)
این لقب، تنها به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) تعلق دارد، گرچه قبلاً گفته شد که قیام به قسط از شرایط عمومى امامت معصومان است. امّا لقب پرافتخار «قائم» از القاب اختصاصى حضرت بقیةاللّه است و تنها آن حضرت به‌ عنوان «قائم آل محمد» شناخته مى‌شود

3. او را از آن جهت قائم نامیدند که قیام به حق او در میان قیام ائمه دیگر که همگى قائم به حق بودند از ویژگى خاصى برخوردار است: «سمّی بالقائم لقیامه بالحق». (3) در ویژگى قیام آن حضرت روایاتى هست از جمله حضرت عبد العظیم حسنى(علیه السلام) مى‌گوید که به امام جواد(علیه السلام) عرض کردم که آرزو مى‌کنم قائم آل محمد شما باشید و عدل و داد را در زمین بگسترانید. امام جواد(علیه السلام) فرمود که همه ما قائم به امر خدا و هدایت‌کننده به دین او هستیم، امّا آن قائم که خداوند با او زمین را از اهل کفر و عناد در برابر حق پاک مى‌کند و از عدل و داد پر مى‌سازد، من نیستم، او همان است که ولادتش از مردم مخفى و شخصش غائب مى‌شود . . . هم‌نام و هم کنیه رسول خداست. . . (4)
نیز حضرت عبد العظیم مى‌گوید: تصمیم داشتم این مطلب را از حضرت جواد الائمه(علیه السلام) بپرسم که ایشان فرمود: قائم ما مهدى است که حتماً در غیبت به سر خواهد برد و باید منتظر ظهور آن حضرت بود و پس از ظهور باید از وى اطاعت کرد. (5)
این لقب، تنها به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) تعلق دارد، گرچه قبلاً گفته شد که قیام به قسط از شرایط عمومى امامت معصومان است. (6) امّا لقب پرافتخار «قائم» از القاب اختصاصى حضرت بقیةاللّه است و تنها آن حضرت به‌ عنوان «قائم آل محمد» شناخته مى‌شود: ان أدرکت القائم من آل محمد نصرته(7)، و منّا المصطفى و المرتضى و منّا یکون المهدی قائم هذه الأمة(8)، به گونه‌اى که به شیوه‌اى پسندیده مرسوم شده است که هنگام ذکر این نام شریف شنوندگان به احترام آن حضرت و به یاد او قیام مى‌کنند.

پی‌نوشت‌ها:
1. علل الشرایع، ج 1، ص 191 - 192؛ بحار الانوار، ج 45، ص 221 و ج 51، ص 28 - 29 .
2. کمال الدین، ج 2، ص 50 ؛ بحار الانوار، ج 51، ص3 .
3. الارشاد، ج 2، ص 49 - 50 ؛ بحار الانوار، ج 51، ص 283 .
4. کمال الدین، ج 2، ص 49 - 5 ؛ بحار الانوار، ج 52 ، ص 283 .
5. کمال الدین، ج 2، ص 49 .
6. الارشاد، ج 2، ص 39 .
7. المحاسن، ج 1، ص 287؛ بحار الانوار، ج 52 ، ص 126 .
8. کفایة الاثر، ص 298؛ بحار الانوار، ج 46 ، ص 2 2 .

[h=1]عَلَم المَنصوب یعنی چه؟[/h]
در زیارت شریف آل یس می خوانیم:
«السلام علیک ایّها العَلَمُ المَنصوب...» (1)
(سلام بر تو ای پرچم برافراشته)
بنابراین یکی از نامهایی که حضرت صاحب الامر ( علیه السلام) بدین نام خوانده شده، پرچم برافراشته است. اما علت این خطاب چیست؟ چند تعبیر در این مورد قابل ذکر است:
1.ممکن است در این عبارت، معنای حقیقی آن مورد نظر نباشد و منظور آن با اضافه کردن کلمه ای روشن تر گردد. بطور مثال با افزودن « صاحب» به این عبارت، مراد از این نام را، خواندن امام به صفت صاحب پرچم برافراشته در نظر بگیریم. همان پرچم و علَم خاصی که متعلق به حضرت مهدی ( علیه السلام) می باشد و باز شدن آن نشانه ظهور آن حضرت می باشد.
مرحوم شیخ محمد باقر بیرجندی نسبت به علَم آن حضرت توضیحی آورده است:
«سه علَم دارد؛
بر یکی نوشته: « الیوم اکملت لَکُم دیُنُکُُم و اَتمَمتُ علیکُم نعمَتی و رضیتُ لکمُ الاسلامَ دیناً» (2)
بر دیگری نوشته: « یوفون بالنَّذر و یخافون یوماً کان شرُّه مستطیراً» (3)
و بر سومی نوشته شده: « لا اله الّا الله؛ محمد رسول الله؛ علی ولیّ الله و خلیفتُه الحسن و الحسینُ و التّسعة المعصومین من ولد الحسین اوصیاوه» » (4)
از روایات معلوم گشته است که پرچم خاصی که جبرئیل در جنگ بدر برای رسول خدا از بهشت آورده بود دارای ویژگی هایی بوده است؛ پرچمی که امیرالمومنین ( علیه السلام) داشت و در جنگ جمل گشود و فتح، نصیب حضرت شد سپس آن را بدست فرزندش حسن ( علیه السلام) داد، نیز دارای همان ویژگی بود. آن پرچم تا امروز دیگر گشوده نشده است تا زمانی که توسط آخرین سلاله ی ولایت، حضرت صاحب الامر ( ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) برافراشته گردد. (5)
2.این عبارت ممکن است دارای مفهومی کنایی باشد. و مراد از پرچم برافراشته مقام هدایتی آن حضرت باشد.

از روایات معلوم گشته است که پرچم خاصی که جبرئیل در جنگ بدر برای رسول خدا از بهشت آورده بود دارای ویژگی هایی بوده است؛ پرچمی که امیرالمومنین ( علیه السلام) داشت و در جنگ جمل گشود و فتح، نصیب حضرت شد سپس آن را بدست فرزندش حسن ( علیه السلام) داد، نیز دارای همان ویژگی بود. آن پرچم تا امروز دیگر گشوده نشده است تا زمانی که توسط آخرین سلاله ی ولایت، حضرت صاحب الامر ( ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) برافراشته گردد

همان طور که هر جا پرچمی برافراشته گردد همه گرد آن جمع می گردند و موجبات رهایی از گمراهی را فراهم می آورد، آن وجود مقدس نیز همانند پرچمی برافراشته می ماند. خدا او را برای ارشاد و هدایت مردم برافراشته است تا در سایه ی لطف و مهربانی او به وصال حق نائل گردند...

پی نوشتها:
1.قمی ، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت آل یس
2.امروز دینتان را کامل گردانیدم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که دینتان اسلام باشد، آیه ی 3 سوره ی مبارکه ی مائده
3.که آن بندگان نیکو به نذر خود وفا می کنند و از قهر خدا در روزی که شر اهل محشر را فرا می گیرد، بیمناکند، آیه ی 7 سوره ی مبارکه ی انسان، شان نزول این آیه برمی گردد به نذری که امام علی ( علیه السلام) برای شفای حسنین (علیهما السلام) کرده بودند.
4.بغیة الطالب فی من رای الامام الغائب، ص 39
5.کمال الدین، ص 672